آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۳

چکیده

آن چه در این مقاله می خوانید، نقش مهم و اثرگذارِ اساطیر، حکومت، ایدئولوژی، هِژِمونی(Hegemoni)، قومیت ، زبان و نشانه های دیداری و دیگر رویدادها و مؤلفه ها بر الگوهای باستانی، روایی و تصویریِ ایران و نواحی آن می باشد. این مجموعه از مبادلات فرهنگی و سیاسی، با روی کار آمدن دولت ها و هم نشینیِ اندیشه متفکران و هنرمندان، بنیاد نشانه های تصویری را دگرگون نموده و آموزه های دینی را در بطن آن، مستتر گردانیده اند. بدین ترتیب، این ساختار، موجب تغییر در مفهوم و اندک تمایزی بر شکل ظاهری مرکب پیام آورِ اسلام (بُراق/ تصویر 1و3) در داستان معراج گردیده است. اسطوره ای همتایِ سانتور(Centaur)یونانی (تصویر2)، با پیکره ای حیوانی و سیمایی زیبا و انسانی، که قدرتِ حاکمان نواحی اسلامی، روابط نمادین در علم اعداد، ناخودآگاهِ مردانه و جنسیتِ زنانه و دیگر موارد را با روایتی مقدس و منسوب به مسلمانان(معراج پیامبر) ادغام و منتشر نموده است. از این رو، آمیزش صورت گرفته، محصول نوعی تطبیق بینافرهنگی و جهان بینیِ سیاسی در پادشاهی گسسته ایران می باشد، که به منظور ترویج آرمان های مذهبی، حکایتِ معراج را با نقشِ بُراق(Buragh)، به صورت آشکار یا پنهان پیوسته و روانه فرهنگ اسلامی می گرداند. حال آن که، گفته های بالا نتیجه ساختارِ پژوهشی کتابخانه ای و تطبیقی از گونه عَرضْی است؛ تا در رسیدن به وجهی دیگر از جوهره فکری و تصویری هنر ایران دست یابیم. بر این اساس، مطالعات نظری این تحقیق، ما را در جهت پاسخ به: 1-چگونگیِ رابطه ظاهری و معنوی بُراق و سانتور؛ 2- بررسیِ جنسیت، مفاهیم و عوامل اثرگذار بر زنانگی یا مردانگیِ مَرکَب پیامبر، یاری خواهد کرد.

تبلیغات