بحث از حرکت نفس، مسیله ای نسبتاً جدید و محصول تأملاتی در آرای فیلسوفان گذشته است. گرچه فیلسوفانی چون ابن سینا و صدرالمتألهین مبحثی جداگانه به آن اختصاص نداده اند، اما از لوازم مبانی ایشان می توان به نظریاتی در این باب دست یافت. ابن سینا به تبع ممتنع دانستن حرکت در جوهر و حرکت در مجردات، نفس را اولاً تنها در ناحیه اعراضش و ثانیاً فقط در حیات مادی اش متحرک می داند؛ گرچه امکان تکامل برزخی را نفی نمی کند. صدرالمتألهین، جوهر نفس را متحرک می داند، اما همچنان به مشروط بودن حرکت به مادیت ملتزم است. در گام اول این نوشتار، آرای فیلسوفان مذکور در باب حرکت نفس ذکر شده است. در گام دوم، محل نزاع و مشکل اصلی در متحرک دانستن جوهر نفس بررسی شده است و در گام سوم، شش راه به عنوان ظرفیت های حکمت متعالیه برای برهانی کردن حرکت نفس پس از مفارقت از بدن طرح گردیده است