شهرها تحت تأثیر عوامل و ابعاد مختلف، مبتنی بر تعریف واحدهای اجتماعی با کارکردهای خاص و بر اساس مرکزیتی اولیه شکل می گیرند. ابعاد اجتماعی و فیزیکی شهر، رابطه پویایی با یکدیگر دارند. بافت فیزیکی با روندهای متفاوت اجتماعی تولید شده، مشخص می شود و مکان اجماع آنها مرکز عینی-ذهنی بافت به شمار م ی آید. مرکز شهر واژه ای برای تفسیر فعالیت ها، آداب و رسوم، فرهنگ و تاریخ یک ملت است که بسته به ساختار شهرها و یا وقایع ذهنی صورت گرفته می توانند مکان یابی مشخصی داشته باشند. این مراکز فعالیتی و رفتاری زمانی سازمان یافته خواهد بود که کالبدی برای آن تعریف شود و این کالبد به نقاط عطف شهری بدل خواهد شد. بسته به زمینه فرهنگی شکل گیری مراکز شهری در تعریف و ساختار آنها، از تفاوت های شکلی و کارکردی آن می توان به تفاوت های معنایی و نقش آنها برسیم. از بررسی مدینه ها به عنوان بافت های تاریخی و هسته های اولیه شکل گیری شهرهای مراکش و قیاس و استنتاج آنها، ساخت های مختلف بافت تاریخی و قوانین و ابعاد مختلف شکل آنها مشخص می گردد. با مشاهده مدینه های تاریخی در بافت قدیم شهرهای فاس، رباط و طنجه و تطوان و همچنین مکناس و مراکش به نظر می رسد، در کنار اجتماع لایه های متنوع فعالیتی، در فضای داخلی مدینه ها نمی تواند مرکز شهر واحد و مستقلی در مقیاسی کلان متصور شد. به دلیل اختصاصی بودن این مراکز در بافت ، مکان های موجود برای سایر شهروندان نقش هویتی و خاطره ا ی ندارند، در نتیجه فضای داخلی مدینه ها دارای منظری از اجماع مراکز جزء بوده و عنوان شهر چند هسته ای برای آن قابل تفسیر است و در فضای خارجی مدینه ها، مرکز شهر در خارج از حصار و در لبه شهر شکل گرفته است که لبه را از عنصری حاشیه ای به متن تبدیل کرده و به عنوان مکانی هویتی در مراکش نقش ایفا می کند.