آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۳

چکیده

متأثر از آموزه های رنسانس شاهد مبنا قرار گرفتن مؤلفه هایی چون اومانیسم، سکولاریسم و توجه صرف به عقلانیت در ساحت سیاسی اجتماعی بشر هستیم؛ که این امر مهم تحولات کمی و کیفی ساختاری را در پی داشته است. سیطره نگرش منافع محوری صرف، نسبیت انگاشتن مذهب و معنویت در سطح جهان، رشد روزافزون درگیری های نژادی قومی، استعمار و استثمار منابع انسانی طبیعی، از بین رفتن استقلال و اراده بشریت به تبع توجه صرف به عقلانیت ابزاری، از نتایج آموزه های فوق و مهم ترین مصداق آن، یعنی جهانی شدن فرهنگ است. مقاله حاضر در پی پاسخ به این سؤال است که کدام یک از جهان بینی های لیبرال دموکراسی و معارف رضوی توان و قابلیت تأثیرگذاری بیشتری در جهان مادی گرا و ایدئولوژی زده امروزی را دارند؟ یافته های پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی و ابزار تحلیل گفتمان به دست آمده حاکی از آن است که مشکلات روحی روانی، متزلزل شدن بنیادهای خانواده و سایر ناهنجاری های اجتماعی سیاسی از مهم ترین پیامدهای حاکم شدن گفتمان جهانی شدن فرهنگ و دال مرکزی آن یعنی اومانیسم است. همچنین نگرش هایی نظیر مارکسیسم، نئومارکسیسم و ... نتوانسته اند این خلأ اساسی را پر کنند. به همین منظور به دنبال تزلزل معنایی و حمایتی سایر گفتمان ها، معارف رضوی به عنوان فرهنگ فرابشری و دال های مرکزی آن چون: محبت، رأفت، اخلاق مداری، عدالت و آزادی به عنوان مؤلفه های فطری الهی که امروزه از گمشده ها و نواقص زندگی بشریت اند، می توانند راهگشای معضلات کنونی و تحقق بخش خواسته های مادی و معنوی افراد و شکوفایی قابلیت های وجودی آنان شوند

تبلیغات