آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۵

چکیده

امروزه یکی از مشکلات در سنین مختلف مخصوصاً در دوران جوانی اضطراب های روحی و افسردگی است و تعداد زیادی از افراد جامعه به علل مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی ... گرفتار این مشکل هستند. در اکثر موارد مبتلایان با رجوع به متخصصین و روان شناسان زمینه درمان و بهبودی را دنبال می کنند و البته در برخی از موارد این بیماری با استفاده از داروهای شیمیایی و غیره معالجه می شود. اما همان طور که نوعاً متخصصین روان شناس هم توصیه می کنند، در بسیاری از موارد می توان به توصیه ها و راهکارهای غیر دارویی در درمان این عارضه کمک گرفت و چه بسا تأثیر آن‏ها در کنار داروها بسیار چشم گیر خواهد بود و گاهی به تنهایی نیز مؤثر می باشد. مقاله حاضر بعد از بیان نیاز بشر نسبت به آرامش روحی و پیامد های کمبود چنین حالتی در زندگی طبیعی به مبتلایان به افسردگی که به طور غیر طبیعی گرفتار نوعی هیجان و اضطراب در زندگی می شوند پرداخته و راه‏های متعددی در کنار راه درمان با استفاده از دارو پیشنهاد کرده است و به مبتلایان افسردگی و اطرافیان آنان توصیه شده است تا به این امور نیز توجه بفرمایید.

متن

مقدمه

در جوامع کنونی یکی از مشکلات اساسی که غالب افراد به نوعی با آن مواجه هستند اضطراب ها و نگرانی های روحی و درونی است. افراد این واقعت را به مناسبت ها و در موقعیت های پیش آمده بصراحت بیان کرده، از وضعیت خود اظهار نا راحتی می کنند و در مواردی حالات و حرکات و سکنات و نوع برخورد های آنان نشانگر این ناراحتی و اضطراب روحی است. در بعضی دوره های زندگی برای بعضی ها این حالت بیش تر مشخص است؛ مثل دوره جوانی؛ چرا که در سنین جوانی زمینه تعارض‏ها و تضاد های درونی در ابعاد سیاسی، اعتقادی، اجتماعی، اقتصادی در پرتو توانمندی های جوانی بیش تر می شود و طبع کنجکاو جوان از یک طرف و هنجار های غیر مناسب با روح لطیف و پاک او از طرف دیگر و نیاز های متناسب این دوره )که عمدتاً در جوامع بشری یا پاسخ داده نمی شود و یا دیر پاسخ داده می شود( از سوی دیگر جوان را به نوعی بی قراری و اضطراب درونی گرفتار می‏کند. البته این به آن معنا نیست که در سایر دوره های عمر کسی به این مشکل گرفتار نمی شود و یا همه جوانان در سنین جوانی گرفتار این نوع مشکلات می باشند، بلکه همان طور که اشاره شد دوره جوانی موقعیتی مناسب و بستری گسترده برای بروز هیجانات درونی است، هر چند ممکن است بعضی جوانان در همین دوره به خاطر رعایت برخی عوامل از بهترین وضعیت روحی برخوردار باشند.

تا کنون دانشمندان و نویسندگان و صاحب نظران در خصوص شناسایی عوامل نا امنی روحی بشر و نیز درباره پیش گیری از آن و همین طور درمان این مشکل، مطالب بسیاری نوشته و بیان کرده اند که کاهش علاقه به زندگی، انزوا طلبی، احساس اندوه، خود کم بینی، بی قراری و احساس شکست در زندگی و نا امیدی در افراد غیر مذهبی بیش تر از افراد مذهبی است. و تردیدی نیست که وضعیت افراد متدین نسبت به افراد غیر دینی از جهات اخلاقی و روانی مناسب تر است و افراد مذهبی آرامش بیش‏تری در شرایط مختلف زندگی احساس می کنند البته توجه به مذهب به آن انگیزه نیست که صرفاً وسیله تسکینی برای آن‏ها باشد، بلکه این اعتقاد را سرمایه زندگی پس از زندگی مادی خواهند داشت؛ اما از آن جا که فرد مؤمن و معتقد در ارتباط با خدا و توجه به مبدأ آفرینش پاسخ عینی و واقعی جوش و خروش و میل نا متناهی درونی خود را در یافته و به مقصد واقعی خود در مقام معرفت و ادراک می رسد، احساس آرامش واقعی می نماید و به فرموده قرآن کریم:

"الابذکر اللّه تطمئن القلوب بدانید که با یاد خدا دل ها به آرامش می رسد" )رعد، 28). واقعیت همین

 

است که تنها در پرتو توجه به اوست که قرار و آرامش واقعی امکان پذیر است و ارتباط و توجه به هیچ مطلب دیگری این زمینه را فراهم نخواهد نمود، هر چند تمام مقاصد طبیعی )که البته تعقیب کردن و استفاده از آن‏ها هم ضروری بشر است( دور نمایی پر جاذبه دارند و شخص تصور می کند با رسیدن به آن‏ها به قرار مطلق و واقعی می رسد، اما چون وضعیت وجودی خاص و محدود دارند بعد از دستیابی آرامش و قرار واقعی را ارزانی انسان نمی کنند. قرآن کریم حال تمام کسانی را که واقعیت عالم هستی بر آنان پوشیده شده و مقاصد را بدون توجه به خداوند دنبال می کنند چنین ترسیم فرموده است:

"والذین کفروا اعمالهم کسراب بقیعه تحسیه الطمان ماء فلما جانه لم یحده شیئاً؛ اعمال آنان که به خداوند کفر ورزیدند همانند سرابی است در بیابان که شخص تشنه آن را آب می نگارد و وقتی به آن رسید چیزی نمی یابد" )نور، 39).

در این تشبیه قرآنی همه مساعی و تلاش ها و انگیزه حرکت افراد غیر مؤمن و مقصد آن‏ها در زندگی به سرابی تشبیه شده که شخص تشنه از دور تصور می کند آب است و با شتاب به سمت آن حرکت می کند، اما وقتی به آن نزدیک شد به اشتباه خود پی می برد و ملاحظه می کند که آبی در کار نیست و اصلاً چیزی به غیر از بیابان خشک که نمایی دروغین ایجاد کرده بود وجود ندارد. تمام کسانی که در نظام طبیعت، مقاصد مادی و طبیعی را بدون توجه به خداوند دنبال می کنند همین وضعیت را خواهند داشت.

حال که روشن شد غالب افراد جامعه مبتلا به افسردگی و نگرانی‏های روانی‏اند باید برای نجات آن‏ها طرحی ریخت و فکری کرد. با مراجعه به تعالیم دینی روشن می شود که راهکارهایی برای این نوع نگرانی‏ها وجود دارد که ذیلاَ به برخی از آن‏ها به‏صورت اجمال اشاره می شود:

توجه به داشته ‏ها

از آن جا که معمولاً افراد مضطرب با فکر و اندیشه کمبود ها، نقص ها، عدم موفقیت و شکست ها، نامعلوم بودن آینده خود، شغل، مسکن، ازدواج ... در گیر هستند؛ لذا اگر نسبت به توانایی ها، امکانات و جایگاه مادی و معنوی خود فکر می کردند مطمئناً چنین مشکلی پیش نمی آمد. مثبت اندیشی همان مثبت درمانی است و این معجزه قرآن است که فرمود: »و امّا به نعمة ربّک فحدّث« )ضحی، 11) تلقین مثبت مهم‏ترین چیزی است که روان‏شناسان در معالجه انسان از آن کمک می‏گیرند

)بهرام‏پور، ابوالفضل، 1382). بنابر این یکی از راه‏های عمده در رفع این حالات توجه به توانایی ها و نعمت های موجود است. یکی از اشتباهات اساسی در زندگی بشر مخصوصاً در هنگام بروز مشکلات و گرفتاری ها این است که تنها کمبود ها و امور نا خوشایند خود را می بینند و خود را در رنج آن‏ها می سوزاند؛ در حالی که هر کس در سخت‏ترین موقعیت ها از خیرات و فرصت های فراوانی بهره‏مند است، در حالی که برخی افراد نسبت به آن‏ها کم‏ترین توجهی ندارند و هر گاه شخص با بینش صحیح این امور را بنگرد. گذشته از این که با استفاده از این نگرش چه بسا راه خلاصی از گرفتاری ها پیدا کند، باعث می شود رنج و اضطراب روحی او در شدائد به آرامش مبدل شود و در عکس این مطلب بی توجهی به نعمت‏ها و داشته‏ها چه بسا باعث از بین رفتن آن‏ها خواهد شد بدو نتیجه گیری و اساس شکر الهی در یک بعد همین توجه به داشته ها و نعمتها است.(7)

توجه به گرفتاری های دیگران

یکی از عواملی که در تسکین و آرامش روحی افراد مضطرب مؤثر است، توجه به افراد گرفتار است اگر شخص مضطرب به گرفتاران هم نوع توجه نماید؛ مخصوصاً به افرادی که همان مشکل خاص او را دارند؛ در می یابد که تنها گرفتار عالم او نیست از این رهگذر زمینه آرامش او فراهم خواهد شد. مثلاً مضطربی که عدم اشتغال و نداشتن شغل دلخواه او را افسرده کرده، وقتی فرد یا افرادی را بنگرد که در شرایط خود او هستند یا شخصی که مشکل ازدواج و یا مسکن و یا مریضی خاص او را به اضطراب کشیده اگر افرادی را ملاحظه کند که همین وضعیت را دارند، در می یابد که او تنها نیست که با این مشکلات درگیر است. لذا مقداری آرامش خواهد یافت این جمله معروف است که:

"البلاء اذا عمٌت طابت بلا و گرفتاری وقتی فراگیر شود آسان و گوارا خواهد شد".

توجه به محرومیت‏های دیگران

در بسیار ی از موارد منشا دغدقه ها و اضطراب های روحی افراد عدم دستیابی آنان به مراتب علمی اقتصادی اجتماعی ... دلخواه است. این که مثلاً در فلان موقعیت اقتصادی و مالی نیست؛ یا از شهرت بالای اجتماعی برخوردار نیست... موجب رنجش و اضطراب را فراهم خواهد نمود، این حالت در بعضی از افراد دیده می شود، در حالی که اگر شخص در چنین مواردی افراد پایین تر از خود را ببیند، فرضاً آن کسی که کمبود فضا و بنای مسکن او را به اضطراب روحی گرفتار کرده است؛ به کسی نگاه کند که اصلاً از خود خانه ای ندارد یا به جای مجذوب شدن به قدرت و شهرت دیگران به کسانی بنگرد که از موقعیت اجتماعی پایین خود هم راضی اند، به آرامش دست می یابد. البته این حالت مستلزم رکود شخص در زندگی نمی باشد و داشتن همت بالا مطلب دیگری است، بر این مبنا که فرد همیشه در امور معقول و مطلوب مثل کمالات علمی و دینی بایستی مراتب بالاتر زندگی را در نظر داشته باشد و در عمل دستیابی به آن‏ها را دنبال کند. در عین حال به جهت پیش گیری از یأس و نومیدی خوب است به زیر دستان خود و افرادی که از او دنبال تر و پایین تر هستند توجه داشته باشد و از این رهگذر به قناعت که مالی تمام نشدنی است دست یابد. به فرمایش مولا امیر المؤمنین )ع( در نهج البلاغه "القناعه مال لا ینفذ قانع بودن انسان سرمایه ای است که از بین نمی رود" )نهج البلاغه، کلمات قصار، 467).

بی توجهی به گذشته و نهراسیدن از آینده

تمرکز در آینده و توجه نسبت به گذشته یکی از عوامل مهم افسردگی و اضطراب به حساب می آید؛ مخصوصاً برای کسانی که زندگی گذشته آن‏ها خسارت بار بوده باشد. چنین افرادی هم از ناحیه زیان‏های گذشته خود رنج می برند و هم تاریکی آینده موجب حیرت و اضطراب و وحشت آنان می‏گردد. تأسف از این که به هر دلیل درس نخواندند، کاری اقتصادی و درآمد زا نداشتند، و فرصت ها از دست آن‏ها در رفته است. نسبت به آینده هم در اضطرابند؛ زیرا این احتمال را می دهند که در آینده به شغل و مسکن و ازدواج نرسند. مطمئناً چنین روندی در زندگی هم موجب پیدایش افسردگی روحی و اضطراب می شود و هم مانع علاج و درمان آن. اگر کسی گذشته زندگی را خسارت بار می بیند، صرف توان و سلامت و امکانات روحی و فکری بر این گذشته، )که قابل جبران نیست( کاری بیهوده و خلاف عقل و منطق است بلکه نوعی خسارت مجدد می باشد(8) و اگر واقعاً از دست رفتن فرصت های گذشته را مضر می داند و از بابت آن ناراحت است باید صرف فکر و اندیشه در این ضرر و غصه بی فایده را در ضرر دوم و خسارت مضاعف بداند و از آن پرهیز نماید. توجه به گذشته صرفاً در حد عبرت برای آینده و بیداری از غفلت پسندیده است نه این که وسیله فکر و غصه انسان باشد. همچنین آینده نامعلوم زندگی نیز هیچ گاه نباید موجب نگرانی و وحشت باشد. البته آینده نگری به منظور ایجاد قدرت و حرکت در مسیر صحیح و استفاده از فرصت ها برای دستیابی به مقصد قبل از ضایع شدن فرصت امری پسندیده و مفید می باشد؛ اما صرف وقت آن هم در حد وسواس ونیز صرف فکر و اندیشه بدون حرکت مناسب هرگز مجاز نخواهد بود و اگر کسانی که به نوعی گرفتار این وضعیت هستند و در اضطراب به سر می برند، بایستی به این نکته باور کنند که ضروری است به فرصت موجود و حال توجه کنند گذشته از بین رفته و آینده نا معلوم را وسیله سر گردانی و رنج خود قرار ندهند. در یک شعر عربی آمده است:

ما فات مضی و ما سیاتیک فأَین؟

قم فاغتنم الفرصَه بین العدمین

آن چه از بین رفت و فوت گردید گذشت و تمام شد و آن چه بعداً می آید هر چند به زودی باید برسد؛ اما الآن که خبری از آن نیست و کجا است آن؟ قیام کن از جا برخیز و فرصت واقعی را که بین دو نیستی قرار گرفته است غنیمت بشمار. در این مضمون گذشته به عنوان معدوم و نیستی فرض شده و همین طور آینده به منزله عدم و نیستی است اما موجود قابل اعتنا زمان حال و فرصت موجود الآن است. این نوع تدبیر مطابق با خرد و منطق است. الآن در جهت سعادت و خیر خودم چه کاری می توانم انجام دهم، چه راهی انتخاب کنم؟ با امکانات موجود چه کاری شدنی است، رنج گذشته چه فایده ای دارد و بعداً چه خواهد شد؟ چنین فکری نباید انسان را از فرصت موجود محروم کند و یا به پریشانی و اضطراب روحی او مبدل شود. افرادی که بدون حرکت و اقدام مناسب گرفتار رنج و غصه آینده می‏شوند واقعاً خرد را نادیده گرفته‏اند، مخصوصاً در دیدگاه توحیدی انسان موحد به وظیفه خود عمل می نماید

و کم ترین خوفی نسبت به آینده خود نخواهد داشت؛ چون با اعتماد به ذات مقدس پروردگار مطمئن است که خداوند در آینده زندگی او را ضایع نخواهد کرد. امام صادق )ع( در جمله ای فرمودند:

" انٌ الغنی ولعِزِ یجولان فاذا ظفرا بموضع التوکل اوطنا؛ همانا بی نیازی و عزّت به هر طرف در گردشند تا چون به محل توکل برسند وطن گیرند" )محمدبن یعقوب کلینی ج3 صفحه 105) معنی توکل حرکت مناسب در جهت مقاصد و امر را به خداوند واگذار کردن است شخص مضطرب با توکل به خداوند زمینه نگرانی را از خود دور می کند. )اگر همان طور که بیان شد گذشته ضایع شده و آینده نامعلوم موجب جهت گیری صحیح در زندگی باشد و شخص به صرف فکر به این دو رابطه نپردازد به آرامش خواهد رسید و باور خواهد داشت که فکر کردن راجع به گذشته ضرر دومی و مضاعف است که بایستی از آن پرهیز کند. در این حالت است که نوعی آرامش نسبی فراهم می شود.

رعایت اطرافیان

از نکاتی که در عموم عوارض جسمی و روحی و مریضی ها باید مورد توجه شخص مریض باشد، این است که اصل مریضی و ناراحتی او برای اطرافیان نوعی گرفتاری و وسیله رنج و غصه است و هر موقعیتی که نشانه بهبودی مریض باشد وسیله خرسندی و شادمانی برای آن‏هاست. شاید یکی از جهاتی که در توصیه مریض به بردباری و شکیبایی و توجه به اجر و پاداش آن آمده باشد، همین مطلب است (9)و از طرف دیگر دو عامل اساسی موجب می شود که شخص مریض به نوعی آرامش دست یابد:

اول: توجه به این که خداوند در قبال این بیماری به او پاداش خواهد داد و اجرا و در قیامت محفوظ می‏باشد.

دوم: توجه بیمار به این نکته که آرامش او، آرامش اطرافیان را به دنبال دارد، انگیزه ای برای دوری از جزع و فزع می باشد. متأسفانه برخی بیماران با بی تابی خود موجب سلب آرامش خود و اطرافیان می‏شوند.

رعایت خود

عمده ترین چیزی که باعث می شود افراد در بیماری ها به اسباب درمان روی بیاورند و تلخی دارو ها و یا سختی درمان را تحمل نمایند این است که خود را دوست می دارند و مصالح خود را می خواهند؛ لذا به هر امری تن می دهند تا این هدف به دست آید.

بهترین وسیله درمان در افسردگی و اضطراب روحی دوری جستن از افکار وحشت زا و اضطرابی است که شخص با توجه به مطلب که این حالت برای او مضر است باید از ان خود داری نماید. چون فرد مضطرب معمولاً به مشکلات، شکست ها و ناهمواری های زندگی خود فکر می کند و اگر به این مطلب التفات داشته باشد که ارزش هیچ موفقیتی در حد سلامت او نخواهد بود )که الآن در پرتو افکار مسموم و بی‏فایده در حال نابودی است( از این حالت منصرف می شود و تدریجاً در جهت قرار و آرامش واقع می‏شود. البته در مواردی افراد مضطرب در وضعیتی قرار می گیرند که به طور غیر اختیاری گرفتار وحشت و افکار نا ملایم می شوند به طوری که تصور می شود اندیشه و فکر در مصالح خود برای آنان میسر نباشد؛ اما این مرحله برای همگان نیست و در خیلی از موارد شخص مضطرب می تواند، با اندیشیدن و درک مصالح خود جلو ضرر بیش تر را بگیرد.

استمداد از امور معنوی

از آن جا که توجه به معنویات عملکردی مطابق با آفرینش و خلقت انسان است اصل ارتباط با امور معنوی و در رأس آن ارتباط با خداوند امری است فطری؛ لذا توجه به این امور برای هر کس موجب آرامش است، اما بعضی از شاخصه های معنوی در ایجاد امنیت و آرامش انسان نقش فوق العاده دارند که از باب نمونه می توان به موضوع نماز و دعا اشاره کرد.

نماز

این عمل عبادی به عنوان جلوه ای از یاد الهی مطرح است. به فرموده قرآن کریم "و اقم الصلاة لذکری نماز را به پای دار به جهت یاد من" )طه، 14)

خداوند متعال در این آیه شریفه یکی از وسایل ذکر و یاد خودش را اقامه نماز می داند. با توجه به حدود و شرایط خاص این عبادت، مشخص می شود کاری که از ابتدای آن با طهارت و نظافت مخصوص تعظیم و تجلیل خداوند است و تا پایان آن با قرائت و ذکر های مخصوص و حرکات

متناسب، غیر خداوند را نفی می کند و تنها دلبستگی به او را بارور می سازد؛ مصداق بالایی از ذکر اللّه خواهد بود. باز در قرآن کریم می خوانیم ذکر و یاد خداوند وسیله آرامش انسان است: "الا بذکر اللّه تطمئن القلوب" )رعد، 28) پس نماز وسیله احیای ذکر خداوند و ذکر و یاد خداوند وسیله آرامش و قرار انسان است و لذا در دستیابی به آرامش باید از نماز کمک گرفت. به طور کلی استمداد و کمک گرفتن از نماز فرمان خداوند است؛ چنان که می فرماید:

"واستعینوا بالصبر و الصلاة" )بقره ، 45) که در این تعبیر کمک گرفتن از نماز در کنار صبر به نحو مطلق مورد دستور الهی واقع شده است. همچنین این که صبوری در زندگی برای رفع هر مشکل، بلکه دستیابی به هر مقصود و ایجاد آرامش در همه گرفتاری ها لازم و ضروری است، جای تردید نیست. هر چند صبر در آیه شریفه بر اساس برخی تفاسیر به مصداقی از صبر که همان روزه داری است تفسیر شده است )ناصر مکارم، 1372، ج 1، ص 218). اصل مطلب و اهمیت صبر و تأثیر آن در رفع و دفع مشکلات مادی و معنوی قابل انکار نیست. در آیه فوق نماز در ردیف صبر به عنوان کمک و یاور انسان مطرح شده است. به مقتضای این دستورالعمل قرآنی انسان در هر مشکلی می تواند از این دو پشتوانه عظیم کمک بگیرد.

دعا

دعا کردن و رسماً از خداوند مقاصد و مطالب را درخواست نمودن مورد سفارش خود قرآن کریم است که می فرماید:

"وقال ربکم ادعونی استجب لکم" )غافر ،60). این آیه هم دستور به دعاست و هم وعده استجابت و پذیرش. دعا کردن از یک طرف شکوفایی ارادت و خضوع و محبت نسبت به ذات مقدس الهی است که خود این حالت منشأ آرامش است و هم باعث امیدواری انسان در مشکلات و گرفتاری ها و هم دستیابی به مقاصد و مطالبی که گاهی به طور معمول قابل دستیابی نیست. اگر شخص با رعایت شرایط و خلوص کامل چیزی را از خداوند در خواست کند اجابت خواهد شد، مگر در مواردی که نامعقولی را در خواست کند و یا مطلوب واقعاً به صلاح او نباشد که باز در این مورد اخیر دعای او بی اثر مطلق نخواهد بود.

توجه و اندیشیدن در راه نجات

بیش ترین مشکل افراد مضطرب گرفتاری و غوطه ور شدن در افکار رنج دهنده است فکر عدم موفقیت و شکست در جریان خاص، محرومیت از مطالب مورد نظر، وجود رقیبی مخالف و مضر، مریضی صعب العلاج، و امثال این ها دائماً شخص مضطرب را در فشار روحی قرار می دهد و موجب افزایش افسردگی او می شود. اگر شخص به جای مجذوب شدن به افکار نگران کننده، اندیشه و قوای خود را در پیدا کردن راه خلاص از مشکل و وضعیت موجود صرف نماید قطعاً نتیجه مناسب تری خواهد داشت و چه بسا با همین حالت از نگرانی او کاسته و راه خروج از مشکلات برای او فراهم شود. اگر بخواهیم این مطلب را در قالب مثالی مطرح کنیم می گوییم:

گاهی پرنده ای در فضای بسته ای وارد می شود و همین که خود را محبوس و گرفتار دید شروع به بی‏تابی می کند و از هر طرف خود را به در و دیوار و شیشه ها می کوبد و گاهی صدمات زیادی به خود می‏زند. پرو بال خود را می شکند و حتی گاهی خود را به هلاکت می رساند، در حالی که در مجموع این فضا پنجره و راهی برای خروج وجود دارد بلکه شاید راه ها و در های متعددی باز باشد؛ اما این پرنده به خاطر نداشتن تدبیر مناسب به جای این که در حین گرفتاری پنجره باز و راه نجات را ببیند و دنبال کند در مسیر های بسته پرواز می کند و دائماً خود را صدمه می زند. افراد گرفتار در بسیاری موارد همین موقعیت را دارند؛ اگر تدبیر و اندیشه انسانی باشد باید به جای غوطه ور شدن در افکار مضر و جزع و بی‏صبری انسان راه خلاص را دنبال کند و در آن بیندیشد؛ اما آن حیوان چون از بینش و تدبیر آدمی محروم است آن گونه عمل می کند.

ازدواج

انس با جنس مخالف به مقتضای طبیعت آدمی در ایجاد آرامش مؤثر خواهد بود و در آفرینش و خلقت تکوینی همه حیوانات، در وجود طرفین نسبت یکدیگر گرایش واقعی وجود داردو در رابطه با انسان این گرایش در کنار سایر امیال و خواسته ها و ویژگی های انسان شکل گرفته است. در راه ارضای این غریزه گاهی ممکن است راه هایی انتخاب شود که در نهایت به فساد و تباهی نسل آدمی، بلکه سلب آرامش در ابعاد مختلف زندگی منتهی گردد؛ لذا در همه جوامع عقلایی در دستیابی به این مقصد مسأله ازدواج مطرح است و در شرایع الهی ازدواج با حدود و شرایط خاصی که موجب تکامل و رشد مادی و معنوی انسان است توصیه شده است و پسر و دختر بعد از رسیدن به دوران بلوغ جسمی با ازدواج هم زمینه بقای نسل را فراهم نموده و هم در مسیر کمال و رشد با آرامش روح و روان گام برخواهند داشت و آن چه مهم است رعایت دقت در انتخاب همسر است که اگر به همان ملاک ها و ارزش های اخلاقی و دینی و توصیه های خاص مذهب تشیع توجه شود واقعاً زمینه سعادت و آسایش طرفین تأمین خواهد شد.تعبیر "سکن لهم" که در قرآن کریم آمده، گویای آن است که یکی از ابزار سکون و آرامش انسان ازدواج است. در قرآن کریم آرامش جوانان مبتنی بر دو چیز است:

1) نماز 2) ازدواج

آرام بخش بودن نماز اشاره به نتیجه گیری از جمع دو آیه ذیل می باشد:

" اقم الصلاة لذکری" و "الا بذکر اللّه تطمئن القلوب" است. در آیه اول اقامه نماز وسیله ایجاد ذکر و یاد خداوند عنوان شده است و در آیه دوم یاد خدا وسیله آرامش دل ها معرفی شده در نتیجه نماز وسیله آرامش قلوب خواهد بود.آرام بخش بودن ازدواج نیز برداشتی است از آیه شریفه "سکن لکم"

به طور کلی ازدواج در دوران مناسب و مورد مناسب وسیله آرامش انسان است و افرادی که به نوعی گرفتار اضطراب روحی هستند اگر مجرد باشند و شرایط مناسب فراهم باشد یکی از راه‏های پیشنهادی در بهبودی و آرامش آنان ازدواج خواهد بود. در رابطه با فراهم بودن شرایط اگر جامعه فرهنگ دینی را مراعات کند بسیاری از موارد خیالی خود به خود مرتفع خواهد شد و متأسفانه بسیاری از افراد هم در نوع انتخاب همسر و هم در ابزار و وسایل زندگی به خاطر بعض توهمات بی اساس مشکل ایجاد می کنند و راه مناسب را در انتخاب همسران صالح واقعی بر خود می بندند.

توجه به ابزار مختلف درمان

بعضی افراد در امراض مختلف با این که عوارض مریضی آن‏ها را رنج می دهد در صدد درمان و معالجه نمی باشند و حتی در رجوع به طبیب در شرایط خاصی کراهت دارند، در حالی که شرع و عقل مریض را به معالجه دعوت می نماید.

کسی که به افسردگی و اضطراب روحی مبتلا شده است هر چند این عارضه را نباید بیماری های جسمی بداند و اگر شخص اهل معرفت و توجه باشد بهبودی و درمان او از بعض امراض جسمانی به مراتب راحت تر خواهد بود )بلکه گاهی بدون استفاده از هیچ وسیله درمان برونی خود شخص زمینه سلامت کامل و آرامش خود را فراهم می نماید( در عین حال در جهت تسریع درمان و یا در مواردی که در مراتب بالایی از افسردگی واقع شود موارد زیر قابل پیشنهاد است:

الف( مراجعه به روان کاو و پزشک متخصص

امروزه توسعه چشم گیر علم در همه موضوعات موانع سنگین را از سر راه بشر در زندگی برداشته و انسان در علوم پزشکی اعجاب و عظمت خالق خود را به نمایش گذاشته و هر روز دقایقی چشم گیر از جسم انسان را کشف می کند. امراض و عوارض گوناگون که در گذشته قابل تشخیص نبود به دست متخصصین رشته های مختلف این فن شناسایی کرده، عوامل مختلف آن‏ها را ریشه کن می کند. حتی در امراض و کسالت های روحی و روانی بیمارستان ها و روان شناسان ماهر در اکثر نقاط دنیا مشکلات گرفتاران را مرتفع خواهند کرد؛ لذا با وجود این راه و دستیابی به داروهای آرام بخش که از ناحیه متخصص تجویز می شود عدم مراجعه و رنج شخص مضطرب بی معنی است.

ب( مراجعه به مشاور

گذشته از استفاده از دارو های آرام بخش، طبق نظر متخصص؛ بر خورداری از دیدگاه و راهنمایی های مشاورین مجرب مؤثر خواهد بود. لذا در بسیاری از موارد مراجعاتی که بعض افراد افسرده به متخصص روان شناس دارند، راهنمایی ها و وضعیت های دوستانه او با مریض قبل از استفاده داروی خاص مؤثر واقع می شود و لذا همیشه استفاده از نظرات و مصاحبت های مشاورین مجرب برای افراد مبتلا به اضطراب روحی مطلوب می باشد.

ج( اهتمام به ورزش

تأثیر ورزش در سلامت جسم و روح و روان قابل انکار نیست و در افراد افسرده بخصوص مورد توصیه است؛ چرا که رکود و عدم تحرک در این افراد که معمولاً در چنین موقعیتی به شغل و کار هم نمی‏پردازند و به گفته خودشان حوصله اقدام به کار را ندارند باعث نوعی خمودی و انزوا می شود و به طور تدریجی ممکن است دستگاه هاضمه او در صورت عدم تحرک مناسب مختل و در نتیجه اشتهای مریض کم شود و موجب تشدید مشکل روحی و جسمی او گردد.

د( استفاده از آب و هوای مناسب

مطمئناً آب و هوای مناسب در همه کسالت ها تأثیر دارد و در افسردگی های روحی به نحو چشم‏گیرتری آثار آن نشان داده می شود. بنابر این مناسب است مریض و اطرافیان او به آرامش محیط، امکانات و لوازم مناسب رفاهی او، شادابی و طراوت آن توجه داشته باشند و از این جهت مسافرت به مناطق سر سبز و خرم و مناطق دیدنی و پارک ها و... به مقتضای طبع مریض و خواست او مؤثر خواهد بود.

ه( اهتمام به دیدار دوستان

دید و بازدید از دوستان مخصوصاً بستگان مورد سفارش ادیان الهی است و موجب شادابی و آرامش در زندگی. البته رفت و آمد ها در صورتی آرام بخش و مفید است که فرهنگ معقول و مشروع بر آن حاکم باشد و در مورد افراد مضطرب مگر در موارد خاص که به نظر روان شناس ممکن است تنهایی او مفید باشد به طور عموم صحبت با افراد هم سنخ و دوستان و دیدار وهم نشینی با آنان مطلوب است و به جز موارد استراحت، از تنهایی باید پرهیز شود. طبعاً مصاحبت با اقوام و خویشاوندانی که رابطه نزدیک تری با آن‏ها دارد مفید تر خواهد بود.

و( اهتمام به غذای مقوی و مناسب

تغذیه مناسب و به موقع در همه حالات زندگی باید مورد توجه باشد؛ مخصوصاً در مواردی که جسم و روح نیاز به رعایت بیش تری دارد. در امراض جسمانی زود تر به وضعیت غذایی مریض توجه می‏شود تا عوارض روحی؛ در حالی که توجه به غذای مقوی در این مورد نیز اهمیت خاصی دارد. شخص افسرده روحی چه بسا بر اثر افسردگی گرفتار نوعی بی اشتهایی باشد که به غذا های معمول سایر افراد رغبت نکند؛ در این فرض نمی شود خود و اطرافیان بی توجه باشند، بلکه لازم است با ایجاد تنوع در خوراک او و استفاده از مواد کم حجم مقوی این نقیصه جبران شود. آرامش انسان در جهت تغذیه معده معمولاً به نوعی آرامش در ابعاد مختلف جسمی و روحی منتهی می شود؛ بالعکس گرسنگی شکم امور جسمی و روحی انسان را مختل می کند. برای دستیابی به آرامش روحی این افراد غذای آن‏ها نباید مورد غفلت باشد.

نتیجه

اضطراب روحی به عنوان یک نوع نگرانی و بی قراری در همه دوره های زندگی مطرح است. بی‏تردید بشر همیشه در دستیابی به خواسته ها و مقاصد خود به نوعی نا ملایمات و اضطراب روحی گرفتار است و جاذبه های مقصود و مطلوب او باعث می شود که قبل از دستیابی به مقاصد احساس آرامش نکند و بعد از رسیدن به مقصد هم موقعیت مقاصد مادی به نحوی است که آرامش حقیقی او را تأمین نمی‏کند. علت این امر محدودیت نظام طبیعت و نامتناهی بودن گرایش ها و طلب های آدمی است. قرار و آرامش انسان تنها وقتی حاصل می شود که زندگی او و پی گیری همه مطالب و مقاصدش در پرتو توجه به خداوند و ربط با ذات مقدس الهی که هستی نا محدود است واقع شود. در این فرض حتی استفاده از بهره های طبیعی و مادی که به عنوان طیبات در قرآن کریم از آن‏ها یاد شده و مورد توصیه الهی است آرام بخش واقعی خواهد بود، و الاٌ امور محدود طبیعی هرگز نمی تواند خواسته‏های نامحدود بشری را پاسخ دهد مگر پاسخی نسبی و غیر واقعی که هم در هنگام دستیابی قرار حقیقی را از بین می برد و هم بعد از رسیدن به مقصد صرفاً پاسخی مقطعی و گذراست.

در بعد دیگر و نگرش خاص به مسأله اضطراب روحی به عنوان نوعی عارضه و کسالت در افراد مورد توجه قرار گرفت و عنوان شد که اضطراب حالتی است ناشی از عدم کسب موفقیت ها، ناشی از خوف و دلهره که شخص را به نوعی یأس و نا امیدی دچار می کند. بحث اصلی مقاله در این رابطه بود و نیز راه‏های مختلفی برای رفع این نوع اضطراب ها پیشنهاد گردید که مجموع آن‏ها در جهت اخلاقی و رفتاری ده مورد بود البته نه به این معنی که وسایل بهبودی و رفع افسردگی منحصر به همین موارد باشد، بلکه ممکن است راه‏های دیگری در کنار این امور قابل طرح باشد، ولی به هر صورت این موارد ده‏گانه در درمان چنین افرادی قطعاً مؤثر خواهد بود. برای استفاده و بهره گیری از روش های مختلف مادی و معنوی برای درمان مریض التفات و توجه و هم کاری خود شخص و همین طور اطرافیان امری ضرور و مفید است.

مآخذ

1. قرآن کریم.

2. اسلام و بهداشت روان، مجموعه مقالات اولین همایش بین المللی نقش دین در بهداشت روان، دفتر نشر معارف، 1382 ش.

3. بهرام‏پور، ابوالفضل، نسیم حیات، انتشارات هجرت، 1382 ش.

4. حرّانی، علی بن شعبه، تُحفُ العقول، مکتبه اسلامیه، بی تا.

5. فاضل مقداد، جمال الدین، کنز العرفان، مکتبه المرتضویه.

6. قمی، شیخ عباس، سفینة البحار، دار الاسوه للطباعه و النشر، 1414 ق.

7. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، انتشارات علمیه اسلامیه.

8. مجیدی، غلامحسن، نهج الفصاحه، موسسه انصاریان، 1379 ش.

9. مکارم، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، 1372 ش.

10. نهج البلاغه.

 

تبلیغات