یکی از مباحث هرمنوتیک به معنای عامّ، کاوش در مسائل روان شناختی و تأثیر مفسّر در فهم متون است. گذشته از اختلافاتی که هرمنوتیسین های سنّتی و مدرن و همچنین هرمنوتیسین های فلسفی به عنوان شاخه ای از هرمنوتیک مدرن در بایستگی یا ناشایستگی تأثیر باورهای مفسّر در فهم متن دارند، حال چه این اختلاف حقیقی یا صوری باشد، به اجمال فهمیده می شود که باورهای کلامی مفسّر در فهم متن دخالت دارند. در ترجمه هایی که مترجمان مورد نظر در این نوشتار ارائه داده اند، تفاوت دیدگاه های کلامی و در برابر، تفاوت افزوده های توضیحی منطبق با باورهای کلامی ایشان متبلور است. در هرمنوتیک فلسفی است که ذهنیت و داوری مفسّر، شرط حصول فهم است و در هر دریافتی، ناگزیر پیش دانسته های مفسّر دخالت دارد، ازاین رو امکان برداشت های مختلف از متن به وجود می آید. ترجمه نیز تفسیری موجز است که باید تا حدّ امکان با متن اصلی انطباق داشته باشد. مسأله قابل تأمّل در اینجا این نکته است که قرآن «نذیراً للبشر» و «ذکری للعالمین» است، نه شیعی و نه سنّی و نه وهّابی. در صورتی که همه مذاهب و فِرَق اعتقادی اسلام بخواهند قرآن را بر پایه پیش فرض ها و باورهای کلامی خود ترجمه نمایند، اختلاف جدّی در ترجمه ها پدید آمده، نقض غرض شده و اهداف ترجمه در آنها تحقّق نخواهد یافت؛ زیرا توضیح و تفصیل متن، شأن تفسیر است، نه ترجمه که در آن، بازتولید نزدیک ترین معنا در عین حفظ سبک منظور نظر است.