دستان ها (مَثَل ها) چونان بخشی از فرهنگ و ساختار اندیشگانی مردمان کهن، بازگویه پندارها، دریافت ها و باورهای بسیاری است که در گذر روزگار پدید آمده است؛ از این رو، بازکاوی و گزارش مَثَل ها می تواند کم یا زیاد ما را تا سرچشمه-های اندیشگانی نیاکان رهنمون شود. گاه نیز اسطوره که با ناخودآگاه گروهی پیوندی رازناک دارد، در پیکره مَثل ها سربرمی آورد یا به سخن دیگر، گاه مَثَل ها، ناخودآگاهِ گروهی و به ویژه اندیشه های اساطیری را آینگی می کنند. یکی از این مثَل ها که به گمان نگارنده، بازگویه باوری بسیار کهن در فرهنگ ایرانی است، مَثَل «الشاةُ نظیفةٌ و الفیلُ جیفةٌ» (گوسپند پاک است و پیل مُردار) است که در حکایت سوم از باب نخست گلستان سعدی آمده است. در این پژوهش بن مایه اساطیری آن بازکاویده و نشان داده می شود که چگونه پیل چونان جانوری اهریمنی در برابر گوسپند، یکی از نیروهای اورمزدی، کارکرد می یابد و از کجا ستیز میان پیل و گوسپند، چونان اندیشه ای بنیادین در فرهنگ ایرانی، در پیکره یک مَثَل نمودار می گردد.