تفاوت اصلی بین افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی و نمونه های غیر بالینی، وجود عقاید ناکارآمد مرتبط با وسواس است. تکرار اجبارگونه وسواسی با هدف خنثی سازی این افکار پریشان کننده صورت می گیرد. با توجه به علایم اصلی اختلال وسواس فکری و عملی نقص کنش بازداری شناختی در انجام اعمال وسواسی مطرح است. اما نتایج در این زمینه ناهمسو است. در پژوهش حاضر سعی در بررسی نقص احتمالی بازدرای شناختی در چارچوب پارادایم بازداری بازگشت ( IOR)در نمونه ای بالینی از مبتلایان به وسواس شستشو است. این مطالعه به روش علی مقایسه ای صورت گرفته است. سه مقیاس پرسشنامه افسردگی بک ویرایش دوم ( BDI- II)، پرسشنامه باورهای وسواسی ( OBQ-44) و آزمون IORهیجانی بر روی نمونه پژوهش شامل 47 فرد مبتلا به اختلال وسواس شستشو اجرا شدند. تحلیل داده ها با آزمون تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که بین دو گروه تفاوتی در میزان بازداری شناختی وجود ندارد( 045/0= 2η Partial ؛ 955/0= Wilk’s Lambda؛735/0= Pو 578/0= (42و4) F). از طرفی بدون در نظر گرفتن عامل گروه بین زمان واکنش افراد در کوشش های معتبر و نامعتبر در فاصله زمانی 500 هزارم ثانیه تفاوت معنادار وجود دارد (01/0> P؛ 209/4= t) که نشان دهنده پدیده IORعمومی در آزمودنی ها است. نتایج پژوهش نقصی در بازداری شناختی در نمونه بالینی با توجه به باورهای وسواسی نشان نداد. به نظر می رسد مؤلفه های توجه برونزاد نمی توانند نشان دهنده وجود این نقص باشند.