آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۲

چکیده

سبک ها در جریان طبیعی تحولات تاریخی تغییر می کنند و تکامل می یابند. در جریان این جابه جایی و تغییر، برخی شاعران نقشی کلیدی و حیاتی ایفا می کنند. این شاعران برای رهایی از ابتذال و دوری از سنت های ادبی مکرر و مبتذل، به نوجویی می پردازند و با تلاش برای ایجاد گسستی میان خود و سنت های پیشین، به خلق عناصر نو دست می زنند. این هنرمندان یا خود به خلق صناعتی تازه دست می یازند، یا صناعتی از اسلوب های پیشین را که به چشم دیگران نیامده است برمی گزینند و با تکامل آن، به سبک شخصی خود صبغه ای خاص می بخشند، یا با معرفی آن صناعت به شاعران دیگر سبک خود را می پرورند. حافظ نمونه بارز یکی از این هنرمندان است. این جستار می کوشد، ضمن تشریح دوباره صناعت «استعاره ایهامی کنایه»، به منزله صناعتی آمیغی و موجود (به صورت ناخودآگاه و نه با علم به قضیه)، در شعر پیش از حافظ، نقش او در را کشفِ جدی و تکمیل این صناعت و استفاده معتدل از آن و نیز انتقال آن به سبک هندی، که اوج به کارگیری این صناعت است، نمایان کند.

تبلیغات