آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۶

چکیده

جوامع بشری به موازات افزایش جمعیت، پیچیدگی قوانین، رشد علم و دانشهای مختلف اجتماعی و ارتباطی، دارای ارتباطات وسیعتر و پیچیده تری نیز می شوند.ارتباطات یادشده در جوامع اسلامی به دلیل پایبندی به دین از ویژگی خاصی برخوردار است. بدین معنا که فقه، احکام و قواعد فقهی نیز وارد این ارتباطات می شود که جوامع دینی را با چنین خصوصیتی از سایر جوامع و ملتها متمایز می گرداند. قواعد فقهی را می توان در حکم حروف الفبای یک زبان دانست که گرچند محدودند ولی کاربرد بی پایان دارند. فقیه نیز با همین قواعد محدود می تواند راه حلهای فراوانی را فراروی مکلفین قرار دهد و بدین وسیله رابطه خاصی میان آنان و شریعت برقرار نماید. قاعده های فقهی -که نمایانگر روح تعاطف و مهربانی اسلام اند - همواره بر مدار میزان توانایی مکلف می گردند و هیچگاه زور و تحمیل در اجرای تکالیف را که قبح عقلانی دارد، برنمی تابند بدین سان به راحتی می توان به فطری بودن دین که سازگار با میزان توانایی مکلفین است پی برد.از جمله این قواعد می توان به قاعده «نفی حرج» اشاره کرد که شارع مقدس هرنوع سختی و حرج را در انجام تکالیف از دوش مکلفین برداشته است. از سوی دیگر صداقت و یکرنگی و پرهیز از هرگونه فریب که اصطلاحا «غرور» نام گرفته است؛ از سوی آموزه های دینی کاملا مردود شناخته شده و حتی در این زمینه قاعده ای به همین نام تاسیس گردیده است که به آن «قاعده غرور» اطلاق می شود. هر کدام از این دو قاعده احکام و شرایط خاصی دارد که در این مقاله بررسی و مبانی آنها از منظر فقه و حقوق مورد مطالعه قرار خواهند گرفت.

تبلیغات