امروزه سیاستگذاری فرهنگی و به تبع آن سیاست فرهنگی برای هرکشوری جز عناصر مهم توسعه پایدار ملی قلمداد می شود. بنابراین،با توجه به ماهیت جهانی شدن فرهنگ و نقش برجسته آن در ابعاد اقتصادی و سیاست بین الملل،بقاوپویایی یک نظام سیاسی واجتماعی توجه به مقوله مهم سیاستگذاری فرهنگی در تحولات اجتماعی برای دولتها از اهمیت ویژه برخوردار است. با توجه به اهمیت این مقوله مهم، مقاله حاضر ضمن مروری اجمالی بر سیاستگذاری فرهنگی در کشورهای جهان، وضع موجو دسیاستگذاری فرهنگی بعدازانقلاب اسلامی، به تحلیل سیاستگذاری فرهنگی بر اساس عقلانیت در کنار دو مفهوم ""جهان زیست ونظام درکنش ارتباطی"" نظریه هابرماس می پردازد.