هدف از انجام این تحقیق بررسی فعل های وجه نمای کمکی زبان فارسی در چهارچوب الگوی نیرو-پویایی تالمی (1985) و الگوی شناختی آرمانی لانگکر (1991) است. الگوی نیرو-پویایی، در اصل، ناظر بر فعل و انفعالات فیزیکی حاکم بین اشیاء موجود در جهان خارج است که ابتدا توسّط تالمی جهت بررسی مفاهیم الزامی عناصر وجه نما و سپس توسّط سویتسر (1990) جهت بررسی معانی معرفتی وجه نماها بکار رفت. الگوی معرفتی نیز یک نمونه از الگوی شناختی آرمانی استعاری است که توسّط لانگکر و تحت تأثیر نظریه الگوهای شناختی آرمانی لیکاف ارائه گردیده است. بررسی دو خوانش الزامی و معرفتی فعل های مذکور بر اساس الگوی نیرو-پویایی تالمی و برهم کنش نیروهای عامل و پادعامل موجود در معانی آنها از بُعد استعاری، نشان دهنده تضمین نبودن وقوع عمل و محقّق شدن موقعیّت در جهان غیرواقعی است. از طرف دیگر، بررسی فعل های مذکور در چهارچوب الگوی شناختی آرمانی استعاری لانگکر (موسوم به الگوی معرفتی)، نشان داد اعمالی که این وجه نماها ناظر بر آن هستند تحت کنترل معرفتی نیستند و در حیطه فراواقعیّت قرار می گیرند و به نسبت میزان قطعیت و عزم موجود برای انجام کار در فاصله نزدیک تر یا دورتری نسبت به واقعیّت بلافصل قرار می گیرند. با تطبیق نتایج حاصل از این دو الگو، مشخّص گردید که تحت کنترل معرفتی نبودن عمل، معادل تضمین نبودن وقوع عمل، و محقّق شدن موقعیّت در جهان غیرواقعی نیز معادل قرار گرفتن آن در حیطه فراواقعیّت می باشد؛ بنابراین، این دو الگو در کنار هم و بطور مشترک فعل های وجه نمای کمکی فارسی را مفهوم سازی می کنند.