در دورة معاصر، شاعران و نویسندگان مردمی برای دفاع از ارزش های انقلاب و ترویج افکار انقلابی، مشکلات، مسائل و ... را با قلم انتقاد بیان کرده اند. از میان آن ها، راکعی و کاشانی از جمله زنان شاعر منتقد به شمار می روند. هدف از این پژوهش، که به روش تحلیلی آماری انجام شده، تحلیل اشعار انتقادی این دو شاعر و هم چنین پاسخ به این مسئله است که این گونه اشعار در چه زمینه هایی سروده و به چه شیوه هایی بیان شده اند. بر اساس تحلیل آماری، این نتیجه حاصل شد که کاشانی و راکعی هر دو در انتقاد از معضلات کشور یا جامعة بشری از نگرشی واقع گرایانه و در عین حال فرامرزی برخوردارند؛ به طوری که اشعار انتقادی آنان بازتابی از شرایط اجتماعی و سیاسی جامعه و زمان است. چنین اشعاری علاوه بر این که بیان گر حضور فعال زنان شاعر در عرصه های سیاسی و ادبی جامعه است، تأییدی است بر نظریة اجتماعی ادبیات که هنر را از بسترهای اجتماعی و سیاسی متأثر می داند.