در چارچوب نظری فراگفتمانِ (metadiscourse) هایلند (2005) الگویی برای تحلیل تعامل میان نویسنده متن و مخاطب آن ارائه شده است. مطابق با این الگو، نویسنده از ابزارهای مختلف فراگفتمانی نظیر نگرش نماهای (attitude markers) مثبت و منفی (صفاتی نظیر شیوا، ضعیف)، تردیدنماها (hedges) (کلماتی مانند شاید)، و یقین نماها (boosters) (قیدهایی مانند حتماً) برای بیان ارزش های یک پدیده یا میزان تردید یا قطعیت خود در خصوص یک گزاره استفاده می کند. در پژوهش حاضر کوشیده ایم بر اساس الگوی نظری هایلند، تصویری عینی از گونه (genre) نقد کتاب در زبان فارسی ارائه دهیم. به این منظور چهل مقاله نقد کتابِ منتشر شده در نشریات علمی-پژوهشی زبان شناسی ایران را به عنوان پیکره پژوهش انتخاب کرده و فراوانیِ چهار متغیر کلامی شامل نگرش نمای مثبت، نگرش نمای منفی، تردیدنما و یقین نما را بررسی کرده ایم. یافته ها نشان می دهد فراوانیِ نگرش نماهای منفی در کل پیکره بیش از سایر متغیرهای کلامی است. همچنین معلوم شد که منتقدان، اغلبِ متغیرهای کلامیِ مورد نظر را در بخش پایانیِ مقالات نقد به کار می برند. یافته ها در دو گروهِ منتقدان زن و مرد نیز جالب توجه است، به طوری که فراوانیِ نگرش نماهای منفی و یقین نما در نقدهای مربوط به منتقدانِ مرد دو برابرِ متون مربوط به منتقدان زن است و به این ترتیب، رویکرد جنسیت گرا در خصوص زبان و کاربرد آن تقویت می گردد. همچنین مشخص شد که در ارزیابیِ کتاب، منتقدان زن بیش از منتقدان مرد به نویسنده کتاب توجه می کنند و برعکس، منتقدان مرد بیشتر به خودِ کتاب می پردازند.