هدف این مطالعه، آزمون تجربی رابطه میان ابعاد یک سازمان یادگیرنده و آمادگی آن سازمان برای تغییراست. ابعاد یک سازمان یادگیرنده برمبنای هفت بعد تعریف شده توسط واتکینز و مارسیک و آمادگی سازمانی برای تغییر نیز برمبنای ادراک کارکنان از آمادگی سازمانشان برای تغییر با استفاده از مفهوم بیان شده توسط دانهام و همکارانش تعریف می شود. ابزارهای اندازه گیری مورد استفاده، پرسشنامه ابعاد سازمان یادگیرنده و پرسشنامه نگرش کارکنان در رابطه با تغییر برای سنجش میزان آمادگی برای تغییر است.نتایج این بررسی نشان می دهد که1) بالاترین سطح ادراک از یک سازمان یادگیرنده، تامین رهبری راهبردی است در حالی که پایین ترین سطح مربوط به ایجاد رابطه با محیط است،2) تفسیر کارکنان از ابعاد هفتگانه رابطه ای مثبت و قابل توجه با ادراک ازآمادگی برای تغییردارد،3) تامین رهبری راهبردی برای یادگیری و امتیاز کل دارای بالاترین رابطه با آمادگی برای تغییر است.