بی گمان یکی از آرمان های بنیادین اسلام ازهمان روزگاران آغازین حاکمیتِ اسلامی پیاده نمودن عدالت درجامعه بوده است. لذا درهمین راستا بودکه به تدریج هسته اولیه نهادی به نام دیوان قضا درحوضه حکومت اسلامی شکل گرفت، وباتوسعه تمدن اسلامی به تدریج تکامل یافت. اما این نهاد به لحاظ ساختاری وملاحظات نظری، واینکه درمسیرتکاملی خویش چه دگرگونی هایی را به خود دیده، وکارکرد آن چگونه بوده است، چندان موردبررسی قرارنگرفته است. ازاین رو، این مقاله می کوشد تاروندتحولات ساختاری وتئوریکی این نهادرا درقرون نخستین اسلامی وارسی نموده و چگونگی کارکرد آن را مورد تجزیه وتحلیل قراردهد. بدین منظور، وبرای مطالعه دقیقتر وهمه جانبه، هریک از مولفه های تشکیل دهنده این نهاد به طورجداگانه موردبررسی قرارخواهندگرفت.