بی ینال های نقاشی تهران در خلال سال های دهه سی و چهل تلاش محدودی برای شکل گیری و اثبات نقاشی نوگرا در ایران بود. اولین هدف بی ینال شناساندن هنر نوگرا به جامعه فرهنگی ایران بود که در پنج دوره بی ینال به صورت هدفی مشترک ادامه یافت. از اهداف دیگر در این پنج بی ینال، وحدت شیوه پیروی از سبک های آوانگارد غربی و آزادی خلق اثر بود. این اهداف در بی ینال ها نتوانست بخش عظیمی از جامعه را متاثر کند و درنتیجه موفق نبود.
از آنجا که این بی ینال ها همسو با خاستگاه ها و نیازهای اجتماعی حرکت نمی کردند و برای شناختن نقاشی نو به جامعه، تلاشی موشکافانه و عمیق نداشتند، مقبولیتی نیز از سوی مردم به دست نیاوردند. برگزارکنندگان، گردانندگان و داوران این دوسالانه ها اهداف و سیاست های متفاوت و گاه غیرفرهنگی و هنری را دنبال می کردند که با نیازهای فرهنگی و زیباشناسانه جامعه سازگار نبود؛ از این رو به آن توجهی نمی شد.
با همه ضعف ها و کاستی های بی ینال ها، بایست اذعان کرد بر روند اثبات نقاشی نوگرا بی تاثیر نبود و پس از هشت سال توانست تعداد معدودی از هنرمندان نوگرا را با اهداف و انگیزه های قوی تری گرد هم آورد و به دستاوردهای نوینی برساند.
در میان نوگرایان هنرمندانی بودند که توانستند با تکیه بر سنت های هنری، پلی میان گذشته و زمان معاصر زنند و جدای از نمایشگاه دوسالانه به حرکت های هنری نوین خود هویتی مستقل بخشند. تلاش این دسته از هنرمندان این بود که خود را از تقلید محض هنر معاصر غرب برهانند و با پیروی از عناصر بصری ملی و مذهبی به نوآوری های محدودی دست یابند. فعالیت این دسته از هنرمندان با عنوان «مکتب سقاخانه» و «نقاشی خط» خوانده شد. این نوع نقاشی در دهه های بعد اشکال گسترده تری به خود گرفت.