آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۰

چکیده

اگرچه ساخت بحرانی آثار محمود دولت آبادی سیمای شخصیت های داستانی نویسنده را انعطاف ناپذیر و گاه خشن معرفی کرده است و ساختارهای نشانه شناسی روایی داستان آنان را به سمت تقابل یا رویارویی مستقیم با عامل برهم زنندة نظم و آرامش ناپایدار اولیه سوق می دهد؛ با این حال معتقدیم که تقابل پرسناژ با خود و نیز با دیگری بیش از آنکه منوط به لزوم حفظ هماهنگی ماهیت و نحوة کنش شخصیت های داستانی با ساخت بحرانی اثر باشد؛ برآمده از اندیشة دو قطبی و ذهنیت تقابلی است که نظام تخیلی نویسنده در برابر دنیای پرآشوب و پراضطراب بیرونی از خود به نمایش می گذارد. اگر در بدو امر نوع رویکرد فلسفی و نحوة پاسخگویی نظام تخیلی دولت آبادی در برابر دنیای پرتلاطم و بیرحم پیرامونی ـ آنچنان که در عالم داستانی نویسنده متبلور شده ـ وی را به خلق شخصیت های داستانی سوق داده که با خود و سپس با دنیای پیرامونی در جنگ و ستیزی نابود کننده هستند؛ ذهنیت تخیلی نویسنده، به مرور، دوئیت درون را به نوعی تجربة دیالکتیکی و فرصتی برای بروز چالش های ذهنی-فکری بدل می کند؛ چالش هایی که درلابلای سیرعادی روایت داستانی در قالب گفتمان تحلیلی-استفهامی مجال بروز پیدا کرده و ورای تقسیم بندی عالم داستانی به دو قطب روایت داستانی و رسالة تحلیلی- نظری، نوع نگرش نویسنده را به خود و دیگری آشکار می سازد.

تبلیغات