چکیده

پژوهش حاضر برای پاسخ گویی به این مساله انجام شد که تاثیر راهبردهای مدیریتی را در توان مندسازی روان شناختی کارکنان امور مالیاتی استان گیلان را مورد ارزیابی قرار دهد. به اعتقاد توماس و ولتهوس توان مندسازی روان شناختی یک عامل انگیزشی درونی است که منعکس کننده نقش فعال کارکنان در سازمان ها است. در این مطالعه توان مندسازی روان شناختی بر اساس رویکرد ارگانیکی و با استفاده مدل توماس و ولتهوس که دارای پنج بعد احساس شایستگی، احساس معنادار بودن، احساس موثر بودن، احساس انتخاب و اعتماد است مورد سنجش قرار می گیرد. به نظر می رسد استفاده از راهبردهای مدیریتی و ابعاد آن شامل: اعتماد سازی، تشکیل گروه های کاری، آگاهی از نتایج کار، استقلال و آزادی عمل کارکنان، وجود جو مشارکتی و میزان اطلاعات افراد در توان مند سازی آن ها مثمر ثمر باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل 720 نفر از کارکنان امور مالیاتی استان گیلان است که داده های مطالعه با استفاده از جدول مورگان از میان 150 نفر از کارکنان امور مالیاتی استان گیلان حاصل شده است. به دلیل آن که اطلاعات کل جامعه آماری در اختیار محققین قرار نگرفت، بنابراین جهت نمونه گیری از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد با این حال جهت نمونه گیری مناسب در تحقیق حاضر از روش چند مرحله ای استفاده شده است که در مرحله اول تعداد خوشه ها و سپس تعداد طبقه های نسبی هر خوشه مشخص گردیده است. روش جمع آوری داده ها در این مطالعه میدانی بوده و ابزار جمع آوری داده ها پرسش نامه است. از آن جایی که مقیاس متغیرهای مورد استفاده در این تحقیق فاصله ای هستند لذا از آزمون F برای آزمون فرضیه های تحقیق استفاده شده است و با توجه به اینکه محقق به دنبال این بود که میزان سطوح مختلف متغیر مستقل بر متغیر وابسته را بررسی نموده و سطح مطلوب راهبردهای مدیریتی را در توان مندسازی روان شناختی کارکنان برآورد نماید لذا از تحلیل واریانس یک عامله برای این امر استفاده به عمل آمد.یافته های پژوهش نشان می دهند که با اطمینان 95 درصد می توان گفت که تاثیر سطوح راهبردهای مدیریتی در توان مندسازی روان شناختی کارکنان مالیاتی استان گیلان متفاوت است. با توجه به این که وجود اختلاف معناداری در تاثیر سطوح متفاوت راهبردهای مدیریتی در توان مندسازی روان شناختی کارکنان مالیاتی استان گیلان مشخص گردید، در آزمون دانکن نیز مشاهده شد که بین تاثیر سطوح پایین و متوسط راهبردهای مدیریتی در توان مندسازی روان شناختی کارکنان مالیاتی استان گیلان تفاوت معناداری وجود نداشته ولی مابین دو سطح فوق با سطح بالای راهبردهای مدیریتی تفاوت معنادار است و بیشترین میزان توان مندسازی روان شناختی کارکنان در سطح بالای راهبردهای مدیریتی قابل مشاهده است که در همین راستا پیشنهاداتی نیز در این مطالعه ارایه شده است.

تبلیغات