مقدمه: فرسودگی شغلی در پاسخ به فشار روانی مزمن و بیشتر در حرفه های خدمات انسانی به وجود می آید و می تواند به عواقبی مثل افزایش هزینه های کاری، کاهش عملکرد و ... منجر گردد. هدف این مطالعه، بررسی فرسودگی شغلی مدیران اجرایی و پرستاری در سه حیطه خستگی عاطفی، مسخ شخصیت و عملکرد فردی و نیز رابطه آن با برخی ویژگی های دموگرافیک و شغلی آنان در بیمارستان های دانشگاهی اصفهان بوده است.روش بررسی: این پژوهش مقطعی به صورت سرشماری در بین تمامی 198 نفر مدیران اجرایی و پرستاری (مترون، سوپروایزر و سرپرستار) بیمارستان های دانشگاهی اصفهان در نیمه اول سال 1389 صورت گرفت که 166 نفر پرسش نامه ها را تکمیل نمودند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه فرسودگی شغلی Maslach & Jackson بومی شده با Cronbach’s alpha 86 درصد استفاده گردید. در آمار استنباطی از آزمون های Kruskal- Wallis، رگرسیون و Chi-Square استفاده شد و داده ها با استفاده از آمار توصیفی و به وسیله نرم افزار 16SPSS تحلیل گردید.یافته ها: بیشترین فرسودگی شغلی با شدت متوسط و زیاد به ترتیب در سرپرستاران، سوپروایزرها، مدیرانی که هم سوپروایزر بوده اند و هم سرپرستار، مترون ها و مدیران اجرایی بوده است. بین میانگین فرسودگی شغلی با سمت سازمانی، جنس و سن ارتباط معنی داری وجود داشت، به طوری که سرپرستاران بیشترین و مترون ها کمترین میانگین را داشتند. فرسودگی شغلی در زنان بیشتر از مردان بود و با افزایش سن کاهش می یافت ولی ارتباط معنی داری با وضعیت تاهل، مدرک تحصیلی، زمان شیفت کاری، تعداد شیفت کاری، وضعیت استخدام، سابقه کار و سابقه کار در سمت فعلی وجود نداشت. میانگین خستگی عاطفی و سمت سازمانی ارتباط معنی داری داشتند و سرپرستاران بیشترین و مترون ها کمترین میانگین را داشتند. بین مسخ شخصیت و سمت سازمانی ارتباطی وجود نداشت.نتیجه گیری: وجود سطوح مختلف فرسودگی شغلی با توجه به کیفیت فعلی خدمات مدیریتی در سطوح اجرایی و پرستاری بیمارستان ها، لزوم اتخاذ سیاست های جدید جهت تعدیل و پیشگیری از این پدیده را محرز می سازد. تشخیص وجود مشکل، فهم نیاز به حمایت، پذیرش و مشارکت در تکنیک های حل مشکل و هدف گذاری واقعی از جمله عوامل بسیار موثر در پیشگیری از فرسودگی شغلی مدیران می باشد.