چکیده ژئوپلیتیک سنتی بر پایه مواضع قدرت و مزیت جغرافیایی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دولتها و طبقه مسلط جوامع و نقش موثر سیاستمداران بنا شده است، درحالی که در ژئو پلیتیک پسا نوگرا و انتقادی، می توان تاریخ را از دید کسانی که درگیر مقاومت در برابر دولتها و رفتار ژئوپلیتیکی آنها بوده اند نیز تبیین نمود، مقاومت هایی که اقتدار طبقه مسلط را به چالش کشیده وبه تعبیر روتلج، آن را «ضد ژئوپلیتیک» یا «ژئوپلیتیک از پایین» نام نهاد.
پیروی از منطق ژئوپلیتیک در بهره گیری از قدرت سخت، برای تحمیل ارزش های مورد علاقه، منجر به مقاومت فزاینده ملت ها گردیده و به عنوان مظاهر ""ضدژئوپلیتیک "" در برابر رفتارهای ""ژئوپلیتیک گرایانه"" تظاهر می نماید. فرضیه تحقیق بر پایه میزان اثر گذاری نیروهای نامریی قدرت در معادلات ژئوپلیتیکی و اراده مردمی و مقاومت، در برابر اراده نظام سلطه و رفتارهای ژئوپلیتیک گرایانه می باشد.
مقاله حاضر با استفاده از روش مطالعه کتابخانه ای به واکاوی و تشریح مفهومی پیچیده و دارای ابعاد متنوع می پردازد. نتایج حاصل از تحقیق حاکی از آن است که در تبیین عناصر قدرت، «اراده و مقاومت مردمی» عاملی اثر بخش در بر هم زنی معادلات سنتی قدرت است