وحی که یکی از مهم ترین آموزه های دینی است از سوی فلاسفه همچون دیگر اندیشمندان مورد توجه قرار گرفته است. در فلسفه اسلامی، فرشته وحی، مخزن علوم و مفیض آنها و گیرنده وحی نیز قوه عاقله نبی است که وی به علت استعداد ذاتی و تکامل وجودی به مرتبه ای میرسد که میتواند به عقل فعال متصل گردد و معارف را از وی دریافت نماید.
مهم ترین مبحث در زمینه وحی نزد فلاسفه اسلامی، نحوه رؤیت فرشته وحی است. در نظام مشائی، عقل فعال همان فرشته وحی و رؤیت او نیز محاکات متخیله نبی از حقیقت وجود وی بود؛ ولی در مکتب اشراقی و حکمت متعالیه با کشف عالم مثال منفصل یا به تعبیر شیخ اشراق «مثل معلّقه» تبیین فلسفی وحی به نقطه عطف خود رسید. در این مکتب، فرشته وحی عظیم ترین انوار قاهره عرضیه و رب النوع آدمی بود که نفس پاک نبی پس از رفع شواغل و حجب برزخی و جسمانی با اتصال به فرشته وحی، معارف را از وی دریافت میکند. حقیقت فرشته وحی دارای مظاهری در عالم مثال است که با ظهور در این مظاهر، امکان رؤیت آن برای نفس نبی حاصل میشود. فرشته وحی از حقیقت عقلی و نوری خود تنزل مینماید و در مظهری از مظاهر عالم مثال جلوه گر میشود تا نبی به رؤیت آن نائل آید.