آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۹

چکیده

با شکوفایی جریانِ عظیمِ «مدرنیسم» در قرن بیستم که همه حوزه های حیاتِ بشری را تحتِ سیطره خویش قرار داد، در ادبیات نیز شاهد دگردیسیِ رمان و پیدایشِ شیوه های نوینی برای روایتِ داستان بودیم. اصطلاح استعاریِ «جریان سیال ذهن» که نخستین بار توسط «ویلیام جیمز» آمریکایی در حوزه علم روانشناسی مطرح شد، طیِ همین پروسه «مدرنیسم» واردِ حوزه ادبیاتِ داستانی شده، به شیوه ای مدرن به روایتِ رمان مبدل گشت. در قالبِ این مقاله کوشیده ایم پس از اشاره ای گذرا به ویژگی ها و مشخصه های «جریان سیال ذهن» با انتخابِ داستان هایی از «مصطفی مستور» که آثارش بیشترین شباهت را به شیوه «جریان سیال ذهن» دارد، آنها را از منظرِ انطباق با معیارهای داستانِ «جریان سیال ذهن» مورد بررسی و نقد قرار دهیم. به بیانِ دیگر این مقاله در صدد پاسخگویی به این پرسش است که می توان تعدادی از داستان های «مصطفی مستور» را – آنگونه که آیا برخی از منتقدین گفته اند- در مجموعه داستان های «جریان سیال ذهن» جای داد؟ در کنار آنچه به عنوان هدف غایی این مقاله عنوان شد، باید گفت که صفت «جریان سیال ذهن» به آن دسته از داستان ها اطلاق می شود که دارنده همه یا بخش اعظمی از ویژگی های «جریان سیال ذهن» باشد. بدین ترتیب نمونه های مستخرج و ارائه شده از داستان های مستور برای تک تک ویژگی های «جریان سیال ذهن» نه به معنای قطعیتِ انتسابِ آنها به این شیوه از داستان پردازی، بلکه کوششی است تا درصدِ وجودِ این ویژگی ها و شدت و ضعفِ آنها در داستان های موردِ بررسی نشان داده شود

تبلیغات