با وجود اینکه اعتبارات رسمی کشاورزی نقش عمده ای در تامین سرمایه مورد نیاز برای توسعه کشاورزی می توانند ایفا کنند، ولی شواهد حاکی از آن هستند که بخش زیادی از وام های کشاورزی، دچار مخاطرات اخلاقی گردیده اند. پژوهش حاضر، براساس الگوی نظری ترکیبی که پژوهشگر طراحی کرده است، در پی بررسی نحوه هزینه کرد وام های کشاورزی و عوامل مؤثر بر هدایت صحیح آنهاست. نمونه تحقیق (120 نفر) از بین جامعه آماری (4592 نفر) شامل کشاورزان شهرستان خوی که در بین سال های 1386-1381 حداقل یکبار وام کشاورزی دریافت کرده اند، با استفاده از روش طبقه ای با انتساب متناسب انتخاب شد. یافته های مطالعه نشان داد، تنها 8/37 درصد از کشاورزان مورد مطالعه، وام دریافتی را به طور کامل در مسیر کشاورزی هدایت کرده اند و 4/18 درصد از آنان کاملاً دچار انحراف گردیده و بقیه وام ها نیز تا حدودی در این زمینه دچار انحراف شده اند. طبق یافته ها، زمین زیرکشت 91 درصد از کشاورزان، 2 هکتار و کمتر بوده است که نشان دهنده خردی شدید اراضی و فراهم نبودن زمینه لازم برای به کارگیری سرمایه است. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون بیانگر آن است که متغیرهای مبلغ وام پرداختی، تعداد دفعات نظارت کارشناسان بانکبر نحوه مصرف وام و سطح مالکیت اجرایی در سال زراعی 1386-1385، در مجموع، 60 درصد از تغییرات متغیر وابسته میزان مصرف وام های کشاورزی در فعالیت های کشاورزی را تبیین کرده اند.