آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۸

چکیده

احمد مصطفی مراغی یکی از تفسیر نویسان برجسته اهل سنت به شمار می‌آید. او در جای جای تفسیر گران‌سنگ خویش از هدفمندی سوره‌ها می گوید و در این راستا آیات سوره را به یکدیگر پیوند می دهد. مراغی در ارتباط میان آیاتِ یک سوره، گاه میان صدر یک سوره و پایان آن ارتباط برقرار می کند و گاه میان آیات هم سیاق. در ارتباط میان آیات هم سیاق، انواع گوناگونی از ارتباط در تفسیر مراغی دیده می-شود: ارتباط میان دو مجموعه در کنار هم، ارتباط میان یک مجموعه با آخرین آیه مجموعه قبل، ارتباط میان یک مجموعه با بخش میانی مجموعه قبل، ارتباط میان دو مجموعه از یگدیگر جدا، ارتباط میان یک مجموعه با چند مجموعه پیشین و ... ارتباط واژگانی، سبب و مسبب، اجمال و تفصیل، دلیل و مدلول، توصیفی،‌ غرضی، مفهومی‌و تبیینی برخی از روش شناسی مراغی در ارتباط میان آیات است. در کشف غرض سوره، مرحوم مراغی از اسامی‌ سوره‌ها و مکی و مدنی بودن آنها بهره می برد. هم ایشان شناخت سوره‌های مکی و مدنی و فهم بهینه آیات را از نتایج بحث هدفمندی سوره‌ها می بیند و ترتیب آیات و تدریجی بودن نزول قرآن را از مبانی بحث می خواند. یکی از نشانه های روشن اعتقاد مراغی به هدفمندی سوره‌های قرآن، اعتقاد ایشان به هدفمندی قرآن و آیات و بهره گیری از روش هایی تقریباً مشابه برای رسیدن به هدف است.

متن


احمد مصطفی مراغی در نه مارس 1881 در مراغه از توابع جرجا (در مصر) دیده به جهان گشود. در 23 سالگی با اخذ مدرک دکترا از دانشگاه الازهر مصر فارغ التحصیل شد. از سال 1904 تا 1907 به خواست محمد عبده در شهر دنقله سودان عهده دار منصب قضاوت گردید و پس از آن در سال 1923 به مقام ریاست دادگاه عالی شرع مصر در آمد.
مراغی در چهل و هفت سالگی (1928) به عنوان شیخ الازهر انتخاب شد. مخالفت شماری از اساتید الازهر با برنامه های اصلاحی مراغی و کوشش بسیار وی در جهت استقلال الازهر به استعفای زود هنگام مراغی در سال 1929 انجامید.
تظاهرات دانشجویان و اساتید الازهر به طرفداری از مراغی، مقامات را ناگزیر از دعوت مجدد از مراغی ساخت. از این جهت مراغی از سال 1935 تا آخر عمر(1945) بر کرسی ریاست الازهر تکیه زد و خدمات چشمگیری انجام داد.
آثار مراغی
برخی از آثار و تألیفات مراغی عبارتند از:
الاولیاء و المحجورون
بحث فی وجوب ترجمة القرآن الکریم
بحوث فی التشریع الاسلامی و اسانید قانون الزواج
تفسیر جزء تبارک
تفسیر مراغی
الزمالة الانسانیة
مباحث لغویة بلاغیة
نمایی کلی از تفسیر مراغی
این تفسیر از یک مقدمه و ذی المقدمه شکل گرفته است.
مقدمه کتاب از سه قسمت تشکیل شده است:
قسمت نخست در دو صفحه به اسلوب مفسران گذشته و جدید و انگیزه نویسنده از تهیه این تفسیر می پردازد.
قسمت دوم در شانزده صفحه عنایت مسلمانان به تفسیر قرآن، طبقات مفسران، نظریات بزرگان در تعهد به رسم الخط عثمانی و روش مفسر را در خود جای داده است.
قسمت سوم در دو صفحه مراجع تفسیر المراغی را معرفی می کند.
ذی المقدمه این تفسیر نیز در سی جزء, سوره های قرآن را به شیوه ترتیبی به تفسیر گرفته است.
در سرآغاز هر سوره قرآن چند خصوصیت سوره به بحث و بررسی گذاشته شده است:
1. تعداد آیات سوره
2. جایگاه سوره در میان دیگر سور قرآن از جهت زمان نزول
3. سبب نزول سوره
4. مکی یا مدنی بودن سوره و موارد استثنا
5. نزول دفعی یا تدریجی سوره
6. ارتباط سوره با سوره پیشین
نویسنده تفسیر مراغی پس از یاد خصوصیات و ویژگی های سوره و تقسیم بندی آیات به دسته های یک آیه ای، دو آیه ای ، سه آیه ای و ..., به تفسیر آیات می‌پردازد.
دسته بندی آیات در تفسیر مراغی در بیشتر موارد بدون عنوان انجام گرفته است، اما در برخی موارد برای هر مجموعه از آیات عنوان خاصی انتخاب شده است. برای نمونه عنوان «قصص قرآن» برای آیات 22-10 شعراء (مراغی، 19/48) و «قصص نوح» برای آیات122-105 شعراء (همان،/80).
مصطفی مراغی در ذیل هر گروه از آیات چند بحث اصلی می آورد:
الف) تفسیر المفردات
در این بحث، بیشتر واژه هایی تبیین و تحلیل می شوند که فهم و درک آنها برای اکثریت مخاطبان دشوار باشد. (همان،1/16)
بر این اساس در برخی موارد، مفردات آیه یا آیات، تفسیر و تحلیل نشده و عنوان «تفسیر المفردات» ذیل آیات دیده نمی شود. برای نمونه ذیل آیات 20-24 انعام (7/94) و35-36 اعراف (8/145)، عنوان «تفسیر المفردات» نیامده است و در بعضی موارد این بحث بسیار کوتاه آمده است.
ب) المعنی الجملی
در این بحث مرحوم مراغی بیشتر درباره ارتباط آیات با آیات پیشین می گوید و در موارد کمی، سبب نزول یک مجموعه را یاد می کند (9/162؛ 28/60)، آیات آن مجموعه را توضیح می دهد (28/133)، یک نمای کلی از آیات می‌سازد، به روایات مرتبط به آن مجموعه اشاره می کند (28/133)، چنان‌که در برخی موارد هیچ نیازی به برقراری ارتباط میان آیات نمی بیند. (7/52-53)
ج) الایضاح
در این قسمت مرحوم مراغی به تبیین و تفسیر آیات می پردازد.
افزون بر عناوین اصلی یاد شده در ذیل برخی از آیات، عناوین دیگری نیز آمده است. برای نمونه بحث «اشراط الساعة و اماراتها» (9/132)، «المهدی المنتظر» (9/133)، «مغزی هذا القصص» (8/123)، «ایضاح لهذه القصة بما کتبه الباحثون» (19/96) و... .
مرحوم مراغی در پایان هر سوره نیز به صورت خلاصه به محتوای آن سوره اشاره می کند و در مواردی مانند سوره نساء، محتوای سوره را در سرآغاز سوره می-آورد.
انگیزه مرحوم مراغی از تفسیر نویسی
مراغی، تفاسیر پیشینیان از آیات وحی را برنمی تابد و از چندین جهت بر تفسیر نویسان گذشته خرده می گیرد؛
الف) تفاسیر ایشان بسیار فنی و پر اصطلاح است و در نتیجه خواننده به سختی می تواند به فهم معنا و مراد مفسران راه یابد.
ب) در این تفاسیر قصه های ناسازگار با معارف و براهین عقلی فراوان است.
ج) تفاسیر پیشینیان استوار بر اطلاعات و دانش های عصر ایشان است و با دانسته ها و یافته های جدید علمی ناسازگار می نماید.
د) ایجاز تفاسیر که بسیار مطلوب تفسیر نویسان گذشته بوده است، مشکلات فراوانی فراروی مخاطبان معاصر قرار می دهد و فهم و درک تفاسیر را برای ایشان دشوار می سازد.
کاستی های یاد شده، مراغی را بر آن داشت که تفسیری مستقل از آیات قرآن عرضه دارد. تفسیری که نقایص تفاسیر پیشینیان را نداشته باشد، نیاز مخاطبان را پاسخگو باشد، با اسلوب و سلیقه مخاطبان همخوان باشد، به ایشان اطمینان خاطر دهد، همراه با حجت و برهان باشد، تجربه و آزمایش را مؤید خود داشته باشد، از روایات تهی باشد و آراء و نظریات جدید را در خود جای داده باشد. (1/3-4) از این رو در تفسیر مراغی از صاحبان فنون و علوم گوناگون در فهم آیات بسیار بهره گرفته شده و استوار سازی تفاسیر آیات بر اطلاعات گذشته عامل کج‌روی تفسیری معرفی شده است.
هدفمندی سوره ها
غرض‌مداری سوره‌های قرآن، امروزه یکی از مباحث مهم و تأثیر گذار علوم قرآنی شناخته می شود. این بحث از گذشته ای دور مورد توجه قرآن پژوهان و مفسران قرار داشته است. برای نمونه فخر رازی، بقاعی و سیوطی بر اهمیت این دانش بسیار تأکید دارند و در این زمینه صاحب اثر و تألیف هستند.
در میان قرآن پژوهان و تفسیر نویسان معاصر نیز گروه زیادی به بحث غرض سوره یا سوره‌های قرآن پرداخته و در جای جای آثار و تألیفات خویش از این بحث دفاع می کنند و در نقد نظریه مخالفان می کوشند.
یکی از تفسیر نویسان معاصر، احمد مصطفی مراغی است. او در جای جای تفسیر گرانسنگ خویش از هدفمندی سوره ها می گوید و برای ساخت غرض واحد, به پیوند آیات سوره می پردازد.
وحدت غرض در تفسیر المراغی
مرحوم مراغی در شمار قرآن پژوهان و تفسیر نویسانی است که به بحث هدفمندی سوره ها توجه دارد. او در قسمت پایانی هر سوره با عناوین گوناگونی، غرض، موضوع،‌ مقصد و ... را به بحث می نشیند. برخی از این عناوین عبارتند از:
«خلاصة ما اشتملت علیه السورة الکریمة من الاحکام»؛ خلاصه احکامی که سوره مشتمل بر آنهاست.
«خلاصة ما تحویه السورة الکریمة من الاغراض»؛ خلاصه اغراضی که سوره در خود جای داده است.
«مشتملات هذه السورة الکریمة»؛ آنچه در این سوره کریمه آمده است.
«مجمل ما حوته السورة الکریمة من الموضوعات»؛ اجمال موضوعاتی که سوره در خود آورده است.
«خلاصة ما تضمنته السورة من المقاصد»؛ خلاصه مقاصدی که سوره متضمن آنهاست.
کاربرد کلمه مقاصد، موضوعات، اغراض، احکام و ... در عناوین یاد شده از این‌همانی این واژگان حکایت دارد، به خصوص با نظرداشت اینکه محتوای این مباحث شبیه یکدیگر است و در برخی موارد کلمه اغراض و مقاصد در کنار یکدیگر به کار رفته است، مانند: «ما حوته السوره الکریمه من اغراض و مقاصد».
بر این اساس، مراغی در جای جای تفسیر خویش مقاصد سوره را به شمارش می گیرد. برای نمونه در پایان سوره اعراف با عنوان «خلاصة ما اشتملت علیه السوره من الاغراض و المقاصد»، هفت غرض ذکر می کند:
1. التوحید: ...
2. الوحی و الکتب: ...
3. الرسالة و الرسل: ...
4. عالم آلاخرة: ...
5. اصول التشریع: ...
6. آیات الله و سننه فی الکون: ...
7. سننه تعالی فی الاجتماع و العمران البشری: ... (9/157-160)
هم ایشان برای سوره هود، کهف، نور، مریم، انشقاق، طارق به ترتیب هجده، پانزده، بیست، سی، دو و چهار غرض شمارش می کند. (16/30، 18/143، 16/90-91)
امکان وحدت غرض در تفسیر مراغی
توجه مراغی به بحث اغراض سوره و شمارش آنها در پایان تفسیر هر سوره به معنای اعتقاد مراغی به تعدد غرض و انکار وحدت غرض نیست, چه اینکه:
الف) در برخی موارد با وجود طولانی بودن سوره و وجود ده‌ها دسته آیه، تنها از یک غرض واحد سخن می گوید. برای نمونه سوره یوسف را تک غرض می‌داند؛ غرض این سوره اثبات وحدانیت، نبوت، بعث رسل و بت پرست و نصرانی بودن منکران توحید است. (16/55)
ب) در ایجاد ارتباط میان دسته های مختلف سوره که به وحدت غرض می‌انجامد،‌ کوشش بسیار دارد.
مراغی چنان‌که پیش از این گفته آمد، آیات یک سوره را بسته به غرض آیات دسته بندی می کند. بنابراین وقتی میان دو یا چند مجموعه از آیات ارتباط برقرار می-کند، در حقیقت تجمیع چند غرض را برای رسیدن به غرض واحد روا می داند.
در نتیجه برقراری ارتباط میان تمامی دسته های آیات یک سوره به معنای پذیرش امکان جمع میان اغراض در یک غرض واحد خواهد بود، به خصوص با نظرداشت اینکه ایجاد ارتباط میان دسته های آیات در تمامی تفسیر مراغی دنبال شده است و مراغی این ارتباط را تنها در یک یا چند سوره برقرار نمی کند.
ج) افزونی تعداد دسته های آیات در یک سوره بر تعداد اغراضی که برای آن سوره آمده است، نشان دیگری بر پذیرش وحدت غرض در تفسیر مراغی است. توضیح آنکه مرحوم مراغی گروه بندی آیات قرآن را بر اساس غرض آیات انجام داده است، در نتیجه اگر یک سوره مجموعه ای از ده گروه آیه باشد، آن سوره ده غرض خواهد داشت. بنابراین اگر نویسنده تفسیر المراغی تعداد اغراض یک سوره را کمتر از تعداد دسته های آیات بیان می کند، به این نتیجه می رسیم که ایشان جمع میان چند غرض را امکان پذیر می داند.
برای نمونه مرحوم مراغی آیات سوره احزاب را به بیست و پنج گروه تقسیم می کند، بنابراین بر اساس مبنای ایشان این سوره باید بیست و پنج غرض داشته باشد، در صورتی که مراغی تنها پانزده غرض برای این سوره می آورد. (22/53-54)
در نتیجه اگر جمع میان غرض چند دسته از آیات جایز باشد، جمع میان اغراض تمامی دسته ها و رساندن آنها به یک غرض واحد امکان پذیر است و هیچ گونه ناسازگاری با سیستم فکری مراغی نخواهد داشت.
از این رو مراغی در مورد سوره های بلند قرآن، کوشش بسیار در ساخت یک غرض واحد نشان می دهد. برای نمونه در ارتباط میان آیات سوره بقره به گونه ای سخن می گوید که به نظر می رسد این سوره تنها یک غرض دارد و آن هم فراخوان مردم به قرآن و محتوای آن است؛
«در آغاز بقره از عدم شک و ریب در قرآن، هدایتگری قرآن برای تقواپیشگان، صفات اهل تقوا، اصول ایمان، خبر کافران و مرتابین، احکام صیام، حج، طلاق، محاجه با اهل کتاب به خصوص یهود سخن گفته شده و در پایان سوره ایمان پیامبر و مسلمانان به قرآن، کتب و رسل آمده است.» (3/83)
هم ایشان سوره حمد را در بردارنده تمام مقاصد قرآن معرفی می کند و تمامی سور قرآن را تفصیل اجمال این سوره می داند؛
«توحید، وعد و وعید، عبادت، راه سعادت و داستان هدایت یافتگان و گمراهان از مقاصد قرآن است و این مقاصد همگی به صورت خیلی فشرده در سوره حمد جلوه می کند. در(الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِین)توحید، در(مَالِکِ یَوْمِ الدِّین)وعد و وعید، در(اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیم)طریق سعادت، در(صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلا الضَّالِّین)داستان هدایت یافتگان و گمراهان آمده است و این همه در دیگر سور قرآن به تفصیل گذاشته شده است.» (1/23)
بنابراین مراغی امکان وحدت غرض در تمامی سور قرآن را باور دارد و در جای جای تفسیر خویش به گونه ای عمل می کند که نشان از امکان جمع میان اغراض متفاوت و در عین حال همسو و رساندن آنها به یک غرض واحد دارد و اگر در تفسیر ایشان تصریحاتی به تعدد غرض وجود دارد، این تصریحات به معنای مخالفت ایشان با نظریه وحدت غرض و ناممکن بودن جمع میان آنها نخواهد بود.
برقراری ارتباط میان آیات یک سوره
غرض سوره یکی از ملاک های بسیار مهم در برقراری ارتباط میان آیات سوره است. در تفسیر مراغی چنان‌که گفته آمد، آیات دسته بندی شده و گاه در یک دسته از آیات، یک یا دو موضوع به بحث گذاشته شده است. در این موارد ایجاد ارتباط میان دو مجموعه با توجه به اینکه ممکن است در هر مجموعه دو یا چند موضوع به بحث گذاشته شده باشد امکان پذیر نیست، مگر در صورتی که ملاک ارتباط، غرض سوره قرار گیرد و با توجه و الهام از غرض سوره, ارتباط میان چند مجموعه برقرار گردد.
چنان‌که سیوطی در این باره می نویسد:
«امر کلی و تأثیر گذاری که برای شناخت ارتباط آیات با یکدیگر در تمامی قرآن به کار می آید، آن است که مخاطب قرآن به غرضی که سوره برای آن هدف فرود آمده است نظر کند.» (سیوطی، 2/293)
بر این اساس در تفسیر مراغی شکل های مختلفی از ارتباط دیده می شود.
انواع ارتباط میان آیات یک سوره
الف) ارتباط صدر یک سوره با پایان همان سوره
در برخی موارد نویسنده تفسیر المراغی برای برقراری ارتباط میان دو مجموعه از آیات، به صدر سوره و پایان همان سوره توجه دارد.
برای نمونه در بحث «المعنی الجملی» ذیل آیه 176 می نویسد:
«پس از آنکه در آغاز سوره از احکام اموال سخن گفته شد، در پایان سوره نیز از احکام اموال سخن گفته می شود تا آغاز و انجام سوره همانند یکدیگر باشد.» (6/38)
چنان‌که در ارتباط صد و دوازده آیه نخست سوره برائت با آیات بعد می‌نویسد:
«از اول سوره تا به اینجا سخن در مورد برائت از کافران و منافقان در تمامی زمینه ها بود و از اینجا به بعد سخن در برائت از اموات ایشان است، هر چند آنها در نهایت نزدیکی باشند مثل پدر و مادر.» (11/35)
ب) ارتباط آیات هم سیاق
پیوند آیات در تفسیر مراغی بیشتر در این قالب قرار می گیرد. نویسنده پس از دسته بندی آیات بر اساس غرض، ذیل هر مجموعه عنوان «المعنی الجملی» را می‌آورد. او در این بحث بیشتر میان دو مجموعه ای که در کنار هم قرار گرفته اند ارتباط برقرار می کند.
در این نوع از ارتباط، نویسنده المراغی از شیوه های گوناگونی بهره می گیرد:
1. ایجاد ارتباط با تمام آیات مجموعه قبل:
نویسنده تفسیر مراغی در مواردی از تمامی مجموعه قبل برای ایجاد ارتباط سود می برد. برای نمونه آیات 7-10 سوره توبه را به دو گروه تقسیم می کند؛ آیه هفت و هشت را در یک مجموعه و آیه نه و ده را در مجموعه دوم قرار می دهد. همو در ایجاد ارتباط از تمامی آیات مجموعه اول سود می برد و ارتباط را به بخشی از آیات محدود نمی کند؛
«پس از آنکه حضرت حق در آیات شریفه قبل افزونی فسق مشرکان و خروج اکثر ایشان از فضایل فطری و تقلیدی را یاد کرد، تا آنجا که ایشان دیگر به خویشاوندی و عهد و پیمان نیز پایبندی نشان ندادند، در این دو آیه شریفه سبب این خروج را ذکر کرد.» (10/63)
هم ایشان در بحث «المعنی الجملی» آیات 4-6 انعام, از ارتباط این مجموعه با تمامی مجموعه قبل (آیات 1-3) سخن می گوید:
«در مجموعه آیات پیشین از دلایل توحید، بعث، علم مطلق الهی و مخالفت کافران و مشرکان سخن گفته شده و در این مجموعه از سبب هدایت نشدن ایشان به وحی و عاقبت تکذیب کنندگان.» (7/74)
2. ایجاد ارتباط با آخرین آیه مجموعه قبل:
در برخی موارد مرحوم مراغی برای ایجاد ارتباط میان دو مجموعه از آیات، از آخرین آیه مجموعه قبلی سود می برد. برای نمونه، ایشان آیات 64 تا 72 سوره مریم را به دو دسته تقسیم می کند. آیه 64 و 65 را در یک مجموعه و آیات 66 تا 72 را در مجموعه دوم قرار می دهد.
هم ایشان در ایجاد ارتباط میان گروه دوم با گروه اول از بخشی از آیه 65 (فَاعْبُدْهُ وَاصْطَبِرْ لِعِبَادَتِهِ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِیًّا)سود می برد؛
پس از آنکه خداوند به پرستش خویشتن و شکیبایی در عبادت فرمان داد، در آیات زیر نجات بخشی عبادت در روز قیامت به عنوان یک فایده عبادت بیان می‌شود (16/73):
(وَیَقُولُ الإنْسَانُ أَئِذَا مَا مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَیًّا *أَوَلا یَذْکُرُ الإنْسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ وَلَمْ یَکُ شَیْئًا*فَوَرَبِّکَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَالشَّیَاطِینَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِیًّا*ثُمَّ لَنَنْزِعَنَّ مِنْ کُلِّ شِیعَةٍ أَیُّهُمْ أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمَنِ عِتِیًّا*ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذِینَ هُمْ أَوْلَى بِهَا صِلِیًّا*وَإِنْ مِنْکُمْ إِلا وَارِدُهَا کَانَ عَلَى رَبِّکَ حَتْمًا مَقْضِیًّا*ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوْا وَنَذَرُ الظَّالِمِینَ فِیهَا جِثِیًّا)(مریم 66-72)؛
«انسان می گوید: آیا پس از مردن زنده بیرون خواهم آمد؟! آیا انسان به خاطر نمی آورد که ما پیش از این او را آفریدیم در حالی که چیزی نبود؟! سوگند به پروردگارت که همه آنها را همراه با شیاطین در قیامت جمع می کنیم. سپس همه را در حالی که به زانو در آمده اند، گرداگرد جهنم حاضر می سازیم. سپس از هر گروه و جمعیتی، کسانی را که در برابر خداوند رحمان از همه سرکش تر بوده اند، جدا می کنیم. بعد از آن ما به خوبی از کسانی که برای سوختن در آتش سزاوارترند، آگاه‌تریم! و همه شما وارد جهنم می شوید؛ این امری است حتمی و قطعی بر پروردگارت! سپس آنها را که تقوا پیشه کردند از آن رهایی می بخشیم؛ و ظالمان را در آن رها می‌سازیم.»
3. ایجاد ارتباط با مجموعه میانی آیات قبل:
برای نمونه در ارتباط مجموعه 9-11 با مجموعه 6-8 توبه، ارتباط را میان مجموعه دوم با یک قسمت از آیه هفتم(لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلا) برقرار می‌کند؛
«پس از آنکه حق تعالی از آفرینش آسمان و زمین برای آزمایش انسان و شکرگزاری یا کفر او می گوید, در این مجموعه جدید طبیعت انسان را یاد آور می‌شود ...» (12/7)
ج) ایجاد ارتباط میان دو مجموعه جدا افتاده
در تفسیر مراغی گاهی میان دو مجموعه جدا از هم ارتباط برقرار می گردد. برای نمونه آیات 1-8 سوره هود به سه گروه تقسیم شده است؛ گروه اول آیات 1-4، گروه دوم آیه 5 و گروه سوم آیات 6-8.
مرحوم مراغی در مقام ایجاد ارتباط میان گروه سوم و آیات قبل، دسته سوم را به گروه اول و آن هم به آخرین آیه و عبارت(وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیر) ارتباط می‌دهد؛
«پس از آنکه حق تعالی در آیات پیشین از قدرت بی‌کران خویش نسبت به همه اشیاء گفت و علم خود به پنهان و آشکار در سینه ها را بیان کرد، در پی آن از آثار قدرت حق تعالی و متعلقات علم حضرت حق که مردمان بسیار به آن اهمیت می دهند می گوید و آن چیزهایی است که به حیات و شئون ایشان بستگی دارد. آن‌گاه از آفرینش تمام هستی و جایگاه عرش الهی می گوید و در ادامه از امتحان بشر به منظور کشف اینکه کدامین افراد بهترین عمل را دارند سخن گفته می شود و افزون بر این بعث اخروی ایشان برای دریافت اجر و پاداش با وجود انکار کفار و تعجیل در عذابی که خدا به ایشان داده است, مورد بحث قرار می‌گیرد.» (12/4)
چنان‌که هم ایشان آیات 35-37 مائده را به آیات20-26 ارتباط می دهد که مؤمنان در مقابل حسد یهود بر پیامبر, در برابر آن حضرت تسلیم باشند. (6/108)
د) ارتباط میان یک مجموعه با تمامی مجموعه های پیشین
مرحوم مراغی در برخی موارد از ارتباط یک مجموعه با تمامی مجموعه های پیشین سخن می گوید و به صورت بسیار فشرده به وجوه ارتباط اشاره می کند. برای نمونه در بحث «المعنی الجملی» ذیل آیات 50-53 انعام، میان این مجموعه با چندین مجموعه قبل ارتباط برقرار می کند. (7/130)
روش شناسی ایجاد ارتباط میان آیات
در تمامی موارد یاد شده، مرحوم مراغی برای پیوند آیات از موازین خاصی پیروی می کند که برخی از آن موازین عبارتند از:
1. ارتباط واژگانی: در برخی موارد مرحوم مراغی برای ایجاد ارتباط میان دو مجموعه از آیات، از یکی از واژه های مجموعه قبل سود می برد. برای نمونه در ایجاد ارتباط میان آیات 6-7 با مجموعه قبلی، یعنی آیات 1-2 سوره مائده ، واژه «عقود» را مورد توجه قرار می دهد. او بر اساس(أَوْفُوا بِالْعُقُود)میان عبد و خدا دو عهد برقرار می کند. عهد ربوبیت و عهد عبودیت و طاعت.
در نگاه مرحوم مراغی، آیه نخست مائده در مورد عهد ربوبیت است و آیات 6-7 در مورد عهد عبودیت و طاعت که در بحث عبودیت و طاعت، نماز بزرگ‌ترین طاعت شناخته می شود. از این رو خداوند در آیات پیشین از عهد ربوبیت می گوید و در این مجموعه از عهد عبودیت که نماز برترین آن است. (6/61)
2. ارتباط سبب و مسبب: در برخی موارد مرحوم مراغی برای ایجاد ارتباط میان دو مجموعه از رابطه سبب و مسبب بهره می گیرد. برای نمونه در بحث «المعنی الجملی»، آیات 13-15 برائت را به یک قسمت از آیه 12 ـ (فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْر)ـ پیوند می زند و رابطه مجموعه دوم را با این قسمت آیه شریفه رابطه سبب و مسبب معرفی می کند؛
«بعد ان امر سبحانه بقتال ائمة الکفر ذکر السبب الذی یبعث علی قتالهم.» (10/66)
«پس از آنکه خداوند دستور به کشتن بزرگان کفر داد, سبب این کشتن را یاد کرد.»
چنان‌که هم ایشان رابطه مجموعه 1-2 سوره نحل با مجموعه 3-16 همین سوره را رابطه دلیل و مدعا می بیند. در مجموعه نخست مبرا بودن حق تعالی از شریک و فرزند آمده است و در مجموعه دوم ادله توحید ذکر شده است. (14/55)
3. ارتباط اجمال و تفصیل: مرحوم مراغی برای ایجاد ارتباط میان آیات برخی از سوره ها، از رابطه اجمال و تفصیل سود می گیرد. برای نمونه در ایجاد ارتباط میان آیات 5-6 سوره یونس با آیات 3-4 همین سوره، مجموعه دوم را تفصیل مجموعه اول می خواند؛
«پس از آنکه در مجموعه پیشین از نشانه های وجود خدا چون آفرینش آسمان-ها و زمین سخن گفته شد، در این مجموعه از انواع دیگری از مخلوقات هستی به عنوان آیات وجود خدا یاد شد تا این مجموعه, تفصیل اجمال پیشین قرار گیرد.» (11/67)
4. ارتباط توصیفی: مراغی، آیات 6-12 سوره هود را به دو گروه تقسیم می‌کند:
گروه نخست:
(وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِی الأرْضِ إِلا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَیَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا کُلٌّ فِی کِتَابٍ مُبِینٍ*وَهُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ وَکَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلا وَلَئِنْ قُلْتَ إِنَّکُمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ لَیَقُولَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلا سِحْرٌ مُبِینٌ*وَلَئِنْ أَخَّرْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِلَى أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ لَیَقُولُنَّ مَا یَحْبِسُهُ أَلا یَوْمَ یَأْتِیهِمْ لَیْسَ مَصْرُوفًا عَنْهُمْ وَحَاقَ بِهِمْ مَا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُون)(هود 6-٨)
«هیچ جنبده ای در زمین نیست مگر اینکه روزی او بر خداست! او قرارگاه و محل نقل و انتقالش را می داند؛ همه اینها در کتاب آشکاری ثبت است! او کسی است که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید؛ و عرش او بر آب قرار داشت؛ تا شما را بیازماید که کدام یک عملتان بهتر است! و اگر بگویی: شما بعد از مرگ، برانگیخته می شوید! مسلماً کافران می گویند این سحری آشکار است. و اگر مجازات را تا زمان محدودی از آنها به تأخیر اندازیم، می گویند: چه چیز مانع آن شده است؟ آگاه باشید آن روز که به سراغشان آید، از آنها بازگردانده نخواهد شد؛ و آنچه را مسخره می کردند، دامانشان را می گیرد.»
گروه دوم:
(وَلَئِنْ أَذَقْنَا الإنْسَانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْنَاهَا مِنْهُ إِنَّهُ لَیَئُوسٌ کَفُورٌ*وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ نَعْمَاءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَیَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّیِّئَاتُ عَنِّی إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ*إِلا الَّذِینَ صَبَرُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِکَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ کَبِیر)(هود 9-١١)
«و اگر از جانب خویش نعمتی بر انسان بچشانیم سپس آن را از او بگیریم، بسیار نومید و ناسپاس خواهد بود! و اگر بعد از شدت و رنجی که به او رسیده، نعمت هایی به او بچشانیم ، می‌گوید: مشکلات از من بر طرف شد و دیگر باز نخواهد گشت! و غرق شادی و غفلت و فخر فروشی می شود, مگر آنها که صبر و استقامت ورزیدند و کارهای شایسته انجام دادند؛ که برای آنها آمرزش و اجر بزرگی است!»
به باور مراغی پس از آنکه در مجموعه پیشین از آفرینش آسمان و زمین برای امتحان انسان در شکر و کفر سخن گفته شد ـ (لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلا)ـ، در این مجموعه طبیعت انسان توصیف می شود؛ «وقتی به انسان نعماتی می رسد و بعد آن نعمات گرفته می شود، انسان از رحمت الهی مأیوس می شود و کافر می گردد و هر گاه پس از سختی ها و مشکلات به انسان نعمتی داده شود، او کبر می ورزد.» (12/7)
5. ارتباط غرضی: در برخی موارد نویسنده تفسیر مراغی از غرض میان چند مجموعه به عنوان عامل ارتباطی سود می گیرد. برای نمونه در ایجاد ارتباط میان آیات 41-50 سوره مریم با چند مجموعه پیشین از غرض مشترک بهره می برد؛
«غرض سوره مریم اثبات وحدانیت حق تعالی، نبوت و بعث است. بر این اساس در این سوره دو گروه به عنوان منکران توحید معرفی شده و باور ایشان به نقد گرفته شده است: گروه نخست آنان که یک موجود زنده را معبود خویش قرار داده و گروه دوم آنان که یک موجود بی جان را به پرستش گرفته اند.
گروه نخست در آیات 1-41 که از چند مجموعه تشکیل شده مورد توجه قرار گرفته اند و گروه دوم در مجموعه آیات41-50.» (16/55)
هم ایشان در برخی موارد, تکرار موضوع یا غرض در چند مجموعه را به علت تفاوت اسلوب می بیند. برای نمونه در ارتباط آیات 12-19 سوره انعام می-نویسد:
«آیات پیشین، توحید، بعث و جزا را به عنوان اصول سه گانه دین بیان می‌کند و آیات 12-19 با اسلوب پرسش و پاسخ، همان اصول را مطرح می‌کند.» (7/85)
6. ارتباط مفهومی: در تفسیر مراغی ارتباط میان دو مجموعه در برخی موارد به دشواری درست می شود. برای نمونه مرحوم مراغی برای ارتباط میان آیات 20-26 و آیات 27-32 سوره مائده از حسد به عنوان یک عنصر مشترک میان این دو مجموعه بهره می گیرد. به باور ایشان آیات مجموعه نخست از حسد یهود بر پیامبر می گوید و آیات مجموعه دوم از حسدی که در نهاد بنی آدم نهفته است و در حقیقت آیات مجموعه دوم می خواهد بگوید که حسدی که یهود داشتند در فرزندان بنی آدم نهفته شده است. (6/96)
7. ارتباط تبیینی: مرحوم مراغی در ارتباط میان آیات 1 و 2 با آیه سوم سوره مائده از تبیینی بودن آیه سوم می گوید؛
«هذا شروع فی بیان المحرمات التی اشیر الیها فی اول السوره بقوله «إِلا مَا یُتْلَى عَلَیْکُمْ» و هی عشره انواع.» (6/47)
«این شروع در بیان محرمات الهی است که در سرآغاز سوره با عبارت «مگر آنچه بر شما خوانده می شود» به آن اشاره شده است و آن محرمات ده نوع است.
روش شناسی کشف غرض سوره
الف) نام سوره
یکی از راه‌های کشف غرض سوره، نام سوره است. از این رو برهان‌الدین بقاعی نام سوره را ترجمه ای از مقصود سوره می شناسد.
تعدد نام های سوره های قرآن هر چند می تواند نشان از تعدد غرض داشته باشد، اما در نهایت می توان این اغراض را در ذیل یک غرض واحد قرار داد. برای نمونه اسامی سوره حمد از وجود چند غرض در این سوره حکایت دارد، اما می توان توصیف خداوند به کمال مطلق را غرض اصلی این سوره معرفی کرد و دیگر اغراض را در خدمت این غرض اصلی فهم و درک کرد.
برای نمونه سوره نساء،‌ فیل، انفال، و ... نشان از موضوع این سوره ها دارد. به خصوص با نظر داشت اینکه شماری نام‌گذاری سوره ها را توقیفی می دانند و دلایلی چند بر این مدعا عرضه می دارند.
ب) مکی و مدنی بودن سوره
یکی دیگر از راه‌های مرحوم مراغی برای شناخت غرض سوره، کشف مکی یا مدنی بودن سوره است. این کشف ممکن است درون سوره ای یا برون سوره ای انجام گرفته باشد. می توانیم از موضوعاتی که در سوره آمده است, مکی یا مدنی بودن سوره را نتیجه بگیریم, یا اینکه با توجه به دیگر متون، قرائن، مستندات تاریخی و روایی، مکی یا مدنی بودن سوره را نتیجه گیری کنیم. برای نمونه با توجه به خصوصیات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی پیش از هجرت و تفاوت این خصوصیات با شرایط پس از هجرت، می توان از این شرایط به غرض سوره دست یافت. مثلاً می-توان از فضای حاکم بر مدینه از جهت اعتقادی، اجتماعی، قومیتی و ...، به غرض سوره بقره پل زد و غرض این سوره را شناسایی و تبیین کرد.
بر این اساس مرحوم مراغی از موضوعات سوره های مکی یا مدنی به موضوع سوره پل می زند. برای نمونه از آن جهت که اثبات اصول توحید، نابودی شرک، اثبات رسالت، بعث و جزا از موضوعات سور مکی است، حکم به مکی بودن سوره یونس می دهد. (11/58) و از آن جهت که سوره حج را مکی و مدنی می‌شناسد، موضوعات آن را مشترک میان مکی و مدنی می داند. (17/83)
فواید بحث هدفمندی سوره ها
یکی از فواید بحث هدفمندی سوره ها، شناخت سوره های مکی و مدنی است. مرحوم مراغی با شناخت غرض و موضوع سوره، مکی یا مدنی بودن سوره را نتیجه می گیرد. برای نمونه ایشان در سوره یونس حکم به مکی بودن می دهد و غرض یا موضوع سوره یونس را اثبات اصول توحید و نابودی شرک، اثبات رسالت، بعث و جزا، دفع شبهات و دیگر مقاصد دین می داند و موضوعات یاد شده را همان موضوعات سور مکی می شناسد. (11/58)
فهم بهینه آیات
شناخت هدف سوره، ملاک و معیار بسیار مهمی در فهم آیات وحی می باشد. از این رو مراغی در سرآغاز هر سوره با نظرداشت اغراض سوره‌های مکی و مدنی، به بحث درباره مکی یا مدنی بودن سوره می پردازد و پس از آن با برقراری ارتباط میان سوره با سوره پیشین، یک نمای کلی از غرض یا اغراض سوره می سازد و بر این اساس به دسته بندی آیات سوره می پردازد و آیات را به گونه ای دسته بندی می کند که در راستای هدف کلی سوره قرار گیرد.
مبانی بحث وحدت غرض سوره
1. تدریجی بودن نزول آیات: این شکل از نزول شاهدی بر غرض مندی سوره است. نزول تدریجی آیات به مناسبت های مختلف و تعیین جایگاه آیات از سوی پیامبر نشان از هدفمندی سوره، مجموعه ای از آیات یا یک آیه دارد.

2. توقیفی بودن ترتیب آیات سوره: بسیاری توقیفی بودن ترتیب سوره ها را یکی از مبانی بحث غرض سوره می شناسند. در توقیفی یا اجتهادی بودن سور قرآن مرحوم مراغی بحث مستقلی ندارد، اما به صورت خیلی فشرده نظریه خویش را در این باره ابراز می دارد؛
«و کان النبی(ص)عند نزول الآیه او الآیات یأمر بان توضع فی محلها من سورة کذا.» (5/103)
«پیامبر(ص)پس از نزول آیه یا آیاتی از قرآن, جایگاه آنها را در سوره مشخص می ساخت.»
هم ایشان اختلاف برخی صحابه در مورد آیه شریفه(لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُم ...) (توبه/128-129) و توقیفی بودن ترتیب این دو آیه یا اجتهادی بودن آن را گزارش می کند و با نقل دلایل هر دو گروه، در پایان از نظریه توقیفی بودن ترتیب این دو آیه حمایت می کند و نظریه ای را که حاکی از توقیفی بودن است، مقدم بر نظریه اجتهادی بودن می خواند. (11/56)
نسبت مقاصد سوره با تقسیم بندی آیات
مرحوم مراغی آیات سوره را بر اساس غرض آیات تقسیم بندی می کند. او گاه آیات یک سوره را به چند دسته تقسیم می کند و در پایان تفسیر سوره، به همان تعداد برای سوره غرض شمارش می کند. برای نمونه آیات سوره زخرف را به ده دسته تقسیم می کند و در پایان این سوره نیز ده غرض برای سوره شمارش می کند. (25/117)
در مواردی نیز تعداد اغراض شمارش شده برای سوره, بیش از دسته بندی آیات سوره است. برای نمونه برای سوره دخان نه غرض ذکر می کند (25/139)، در صورتی که آیات این سوره را به هفت گروه تقسیم می کند.
چنان‌که در مواردی دیگر تعداد اغراض شمارش شده برای سوره از تعداد گروه‌های آیات سوره کمتر است. برای نمونه برای سوره احزاب پانزده غرض آورده است (22/53-54)، در صورتی که آیات این سوره را به بیست و پنج دسته تقسیم می کند.
دسته بندی یاد شده نشان می دهد که در نظرگاه مرحوم مراغی جمع میان چند غرض در یک غرض واحد امکان پذیر است. برای نمونه بر اساس شیوه مرحوم مراغی، هر دسته از آیات اشاره به یک غرض خاص دارد، بنابراین وقتی مرحوم مراغی سوره احزاب را به بیست و پنج دسته تقسیم می کند، حتماً در نگاه ایشان این سوره به همین تعداد غرض دارد، از این رو به چه علت مراغی در مقام شمارش اغراض این سوره از پانزده غرض سخن می گوید، این نیست مگر از آن جهت که ایشان امکان جمع میان چند غرض و ساخت یک غرض واحد را امکان پذیر می داند.
بنابراین جمع میان اغراض یک سوره و ساخت یک غرض واحد در سیستم فکری مراغی امکان پذیر است، به خصوص با نظر داشت این موضوع که ایشان غرض آیات را که در دسته های آیات قرآن جلوه می کند، به یکدیگر ارتباط می دهد.
افزون بر این، رویه مرحوم مراغی در بحث هدفمندی قرآن و آیه، که اولی نسبت به بحث هدفمندی سوره عام است و دومی خاص، نشان از اعمال همین رویه در مورد هدفمندی سوره دارد. اگر مرحوم مراغی در بحث غرض قرآن ساخت غرض واحد را امکان پذیر می داند، بنابراین در ساخت غرض سوره نیز به امکان این ساخت معتقد است، چنان‌که ساخت غرض واحد برای آیات نیز امکان ساخت یک غرض واحد را اجازه می دهد.
بنابراین شایسته است نگاهی به بحث وحدت غرض در مورد قرآن و آیات داشته باشیم.
هدفمندی قرآن
مرحوم مراغی قرآن را دارای هدف و غرض می شناسد. او در مواردی از اهداف و مقاصد قرآن می گوید و در برخی موارد از غرض قرآن سخن به میان می‌آورد. بنابراین مرحوم مراغی دو گونه سخن درباره هدفمندی قرآن دارد:
گونه نخست؛ در برخی موارد از مقاصد قرآن می گوید و خویش را معتقد به تعدد غرض نشان می دهد. برای نمونه در وجه تسمیه سوره نخست قرآن به ام‌الکتاب می-نویسد:
«لاشتمالها علی مقاصد القرآن من الثناء علی الله و التعبد بامره و نهیه و بیان وعده و وعیده» (1/23)
«از آن جهت که این سوره مقاصد قرآن را در خود جای داده است, مقاصدی چون ثنای حق تعالی، تعبد به اوامر و نواهی الهی و وعد و وعید خداوند.»
در این عبارت به صراحت از مقاصد قرآن گفته است و خویش را معتقد به تعدد غرض نمایانده است.
نمونه دوم در دلیل تقدیم سوره حمد, از مقاصد قرآن یاد می کند و دلیل مقدم بودن سوره حمد را اشتمال آن بر تمامی مقاصد قرآن می داند.
به باور مراغی، توحید، وعد و وعید، عبادت، راه سعادت، قصص هدایت یافتگان و گمراهان در شمار مقاصد قرآن قرار دارد و این مقاصد همگی در سوره حمد به شکل اجمال آمده است. (1/23)
در دو نقل یاد شده مرحوم مراغی از واژه مقاصد سود برده است و خویش را معتقد به تعدد غرض در مورد قرآن نشان داده است.
گونه دوم؛ در برخی موارد از واژه مقصد یا مقصود بهره می برد و باورمندی خود را به وحدت غرض در مورد قرآن ابراز می دارد. برای نمونه در بحث «المعنی الجملی» ذیل آیات 190-195 آل عمران با استناد به سخن فخر رازی از ارتباط آیات با یکدیگر می نویسد:
«فخر رازی معتقد است که هدف این کتاب جذب قلوب و ارواح است, به گونه‌ای که افراد از خلق فارغ شده و در معرفت حضرت حق تعالی غرق شوند. پس چون سخن در تقریر کلام و جواب از شبهات اهل باطل به درازا کشید, به ذکر دلایل توحید، الوهیت و عظمت پرداخت, پس این آیه شریفه فرود آمد.» (4/161)
هر چند عبارت «هدف این کتاب ...» نقل سخن فخر رازی است, اما لحن مرحوم مراغی نشان از پذیرش این سخن دارد. از این رو به قرینه این سخن می‌توان نویسنده تفسیر مراغی را در شمار مفسرانی آورد که وحدت غرض در قرآن را باور دارد و چند غرض قرآن را به یک غرض واحد می رساند.
افزون بر این کوشش شدید مراغی در پیوند میان سوره ها و ایجاد یک شبکه وسیع ارتباطی نشان از باور نویسنده به امکان جمع و رساندن مقاصد قرآن به یک مقصد واحد دارد.
مرحوم مراغی در جای جای تفسیر خویش سوره های قرآن را به یکدیگر پیوند می دهد. او در مقام ارتباط سازی میان سوره ها که بیشتر در سرآغاز سوره ها انجام می-گیرد، چهار شکل از ارتباط میان سوره ها برقرار می کند.
الف) پیوند آغاز دو سوره
در برخی موارد مرحوم مراغی برای برقراری ارتباط میان دو سوره, به آیات نخست دو سوره توجه می کند و ارتباط را میان این دو مجموعه برقرار می بیند. برای نمونه در ارتباط صدر سوره یوسف با صدر سوره هود می نویسد:
«جائت فاتحة هذه السوره کفاتحة سوره یونس، خلا ان القرآن وصف بالمبین و هناک بالحکیم.» (12/111)
«آغاز این سوره مانند آغاز سوره یونس است, با این تفاوت که در سوره یوسف قرآن به مبین توصیف شده است و در سوره یونس به حکیم.»
هم ایشان ارتباط سوره آل عمران و بقره را در همین قالب می ریزد؛
«سرآغاز هر دو سوره درباره کتاب، ایمان آوران، کافران و منافقان است.» (3/90)
چنان‌که محور ارتباطی سوره شعراء و فرقان را آیات نخستین این دو سوره می‌داند؛
«ان کلتیهما قد بدئت بمدح الکتاب الکریم.» (19/44)
«هر دو سوره با مدح کتاب کریم آغاز شده است.»
و همچنین ارتباط سوره طور با ذاریات. (27/16)
ب) پیوند پایان دو سوره
همانندی پایانی دو سوره یکی دیگر از وجوه ارتباط است. مرحوم مراغی در برقراری ارتباط میان برخی سوره های قرآن از همانندی پایان دو سوره سود می برد. برای نمونه ارتباط سوره بقره و آل عمران را در همانندی پایانی این دو سوره می‌بیند؛
«در پایان دو سوره دعا آمده است، جز اینکه در پایان بقره دعا برای پیروزی بر منکران و محاربان دعوت است و در پایان آل عمران دعا برای قبول دعوت دین و پاداش آن.» (3/90)
چنان‌که پایان سوره شعراء و فرقان در وعید تکذیب کنندگان است؛
«ان کلتیهما ختمت بایعاد المکذبین.» (19/44)
و پایان سوره طور و ذاریات در وعید کافران. (27/16)
ج) پیوند آغاز یک سوره و پایان سوره قبل
یکی دیگر از وجوه ارتباط سوره‌های قرآن، ارتباط صدر یک سوره با پایان سوره قبل است. این شکل از ارتباط در جای جای تفسیر مراغی مورد استفاده قرار گرفته و نویسنده, آن را از بهترین گونه های ارتباط معرفی می کند؛
«ان آل عمران ختمت بالامر بالتقوی و افتتحت هذه السورة بذلک و هذا من آکد المناسبات فی ترتیب السور.» (4/173)
«سوره آل عمران با امر به تقوا پایان یافته است و سوره نساء با امر به تقوا شروع شده است و این شکل از ارتباط از بهترین انواع ارتباط میان سوره‌هاست.»
بر این اساس مرحوم مراغی در کشف ارتباط آیات نخست یک سوره و آیات پایانی سوره پیشین و تبیین آن بسیار دقت می کند. او درباره ارتباط صدر سوره انعام با پایان مائده می نویسد:
«ان هذه افتتحت بالحمد و تلک اختتمت بفصل القضاء و بینهما تلازم کما قال (وَقُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَقِیلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ)(زمر/٧٥)» (7/69)
«سوره انعام با حمد شروع شده و سوره مائده با داوری نهایی پایان یافته است و میان این دو رابطه ملازمه برقرار است, چنان‌که خداوند فرمود: و در میان بندگان به حق داوری می‌شود و (سرانجام) گفته خواهد شد: حمد مخصوص خدا پروردگار جهانیان است!»
هم ایشان در ارتباط آیات 5-6 انعام با آیات پایانی سوره مائده می گوید:
«پس از اینکه خداوند در آیات پیشین به دلایل وحدانیت خویش اشاره کرد و این آیات را با وجود ظهوری که دارند مانع شک کافران ندانست, در این مجموعه به دلایل بعث اخروی می پردازد و این دلایل را نیز مانع شک و تردید کافران نمی‌بیند.» (مراغی7/74)
به باور مرحوم مراغی ارتباط آغاز سوره احزاب و پایان سوره سجده نیز یکی از وجوه ارتباط میان این دو سوره است؛
«در سوره سجده پیامبر به اعراض از کافران و انتظار عذاب ایشان فرا خوانده می شود و در صدر سوره احزاب آن حضرت به تقوا و عدم پیروی از کافران و منافقان و پیروی از وحی دعوت می‌شود.» (21/123)
و همچنین تشابه صفات واجب الوجود در پایان سوره احزاب با صفات واجب الوجود در آغاز سوره سبأ. (22/55) و نیز همانندی ختم سوره جاثیه به توحید و ذم اهل شرک و شروع سوره احقاف به توحید و توبیخ مشرکان. (26/3)
و ارتباط آخر احقاف و آغاز سوره محمد به گونه ای که اگر بسم الله برداشته شود، دو سوره کاملاً به یکدیگر متصل می نماید و چون یک سوره جلوه می کنند. (26/43)
د) پیوند پایان یک سوره با آغاز سوره قبل
یکی دیگر از اشکال ارتباط میان سوره‌های قرآن، ارتباط میان پایان یک سوره و صدر سوره قبل است. این شکل از ارتباط در تفسیر مراغی امری پذیرفته شده است و نویسنده در جای جای تفسیر خویش از این شیوه برای ارتباط میان سور قرآن بهره می گیرد.
برای نمونه در بحث از وجوه ارتباط سوره بقره و آل عمران می نویسد:
«ان الثانیة ختمت بما یناسب بدء الاولی کانها متممة لها، فبدئت الاولی باثبات الفلاح للمتقین و ختم هذه بقوله (وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون).»
«سوره دوم به چیزی پایان یافته که اولی به آن شروع شده است و به نظر می‌رسد که دومی متمم اولی است. بنابراین سوره اول به اثبات رستگاری برای متقین شروع شده و آل عمران به آیه «و از خدا بپرهیزید شاید رستگار شوید» پایان یافته است.» (3/91)
چنان‌که در ارتباط سوره الرحمن با سوره واقعه نیز پایان یک سوره و آغاز سوره دیگر مد نظر نویسنده قرار گرفته است و ارتباط دو سوره بر این دو بخش از دو سوره متمرکز شده است؛
«فقد ذکر فی اول هذه ما فی آخر تلک، و فی آخر هذه ما فی اول تلک.» (27/130)
«در اول سوره الرحمن چیزی آمده است که آن چیز در آخر واقعه آمده است و در آخر الرحمن چیزی آمده که در اول واقعه آمده است.»
این همه نشان از آن دارد که مرحوم مراغی با پیوند سوره ها به یکدیگر و برقراری ارتباط میان آنها در پی ساخت هدف یا موضوع واحد است و می خواهد به شکلی تمامی سوره ها را به یکدیگر پیوند دهد که در غیر این صورت برقراری ارتباط میان تمامی سوره ها و ساخت یک زنجیره واحد، بیهوده و لغو جلوه می کند.
روش شناسی ارتباط سوره ها
مرحوم مراغی در پیوند میان سوره ها از ملاک های خاصی بهره می گیرد:
الف) هم موضوعی
یکی از مهم‌ترین معیارهای مرحوم مراغی در پیوند میان سوره ها، هم موضوعی دو سوره است. او در جای جای تفسیر خویش از این ملاک برای ایجاد ارتباط میان سوره ها بهره می گیرد.
برای نمونه ارتباط سوره اعراف و انفال در داستان پیامبران است. در سوره اعراف قصه پیامبران با قوم خویش آمده است و در سوره انفال گزارش داستان پیامبر با قوم خود. (9/161)
ارتباط سوره قریش با فیل نیز هم موضوعی است. در هر دو سوره نعمت خداوند بر اهل مکه آمده است. سوره فیل از هلاکت آنان که قصد تخریب کعبه را داشتند خبر می دهد و سوره قریش از اجتماع و اتحاد ایشان و توفیق در تجارت. (30/244)
سوره عنکبوت و قصص نیز ارتباط موضوعی دارند و هر دو از نجات پیامبران و هلاکت مخالفان می گویند. (20/109)
سوره حجرات و فتح نیز در تکریم پیامبر, با یکدیگر مشترک و در ارتباط هستند. (26/129)
هم موضوعی در تفسیر مراغی به عنوان یک معیار پیوند میان دو سوره به شکل-های خاصی جلوه می کند که برخی از آنها عبارتند از:
1. ایجاز و اطناب
در برخی موارد رابطه دو موضوع به شکل ایجاز و اطناب است. برای نمونه سوره اعراف شارح مباحث موجز سوره انعام است. در سوره انعام اصول عقاید و کلیات دین به صورت موجز آمده است و در سوره اعراف این اصول و کلیات به اطناب گذاشته شده و عموم بعثت پیامبر و قصص پیامبران و اقوام ایشان بیش از دیگر مباحث اطناب یافته است. (8/97)
پیوند دو سوره قصص و نمل نیز از نوع موضوعی و رابطه میان دو موضوع از نوع ایجاز و اطناب است. نمل قصه موسی را موجز آورده و سوره قصص این داستان را اطناب داده است. ( 20/30)
2. اجمال و تفصیل
هم موضوعی در قالب اجمال یک موضوع در یک سوره و تفصیل همان موضوع در سوره دیگر، از دیگر وجوه پیوند موضوعی است. نویسنده تفسیر المراغی پیوند سوره روم با عنکبوت را در هم موضوعی و آن هم به شکل اجمال و تفصیل می بیند؛
«ان ما فی هذه السوره من الحجج علی التوحید و النظر فی الآفاق و الانفس مفصل لما جاء منه مجملاً فی السورة السالفة.» (21/26)
«دلایل توحید و نظر در آفاق و انفس در سوره روم تفصیل چیزی است که در سوره عنکبوت به صورت مجمل آمده بود.»
هم ایشان موضوع سوره یوسف را مجمل و موضوع سوره رعد را تفصیل این اجمال می شناسد. در سوره یوسف آیات سماویه و ارضیه به صورت مجمل آمده است و در سوره رعد این موضوعات به تفصیل گذاشته شده است. (13/60)
چنان‌که ارتباط سوره شعراء و فرقان (19/44)، قصص و نمل (20/30)، صافات و «یس» (23/41)، ذاریات و «ق»، غاشیه و اعلی و انعام و مائده را هم موضوعی و رابطه این دو موضوع را اجمال و تفصیل معرفی می کند.
3. ناقص و تمام
یکی دیگر از وجوه پیوند موضوعی میان دو سوره، ارتباط ناقص و کامل است. به باور مراغی در برخی سوره‌های قرآن, موضوع به نحو ناقص طرح شده و در شماری دیگر همان موضوع به شکل کامل به بحث گرفته شده است. برای نمونه در سوره هود داستان پیامبران به شکل ناقص آمده است و در سوره یوسف با طرح قصه یوسف(ع)، داستان پیامبران کامل شده است. (12/111)
چنان‌که سوره نمل تتمه سوره شعراء، سوره روم تتمه سوره عنکبوت در بحث جهاد و مشکلات و سختی ها، و «ص» متمم صافات است.
4. عام و خاص
به باور مرحوم مراغی، در مواردی پیوند موضوعی به شکل عام و خاص خود را عرضه می کند. برای نمونه سوره طلاق در خصومت زنان و سوره تحریم در خصومت همسران پیامبر است. (28/154)
چنان‌که سوره طلاق در نیکویی با زنان و پاس داشتن حقوق ایشان است و سوره تحریم در شکل برخورد پیامبر با همسران خویش. (28/154)
5. دلیل و مدلول
پیوند موضوعی به شکل دلیل و مدلول، یکی دیگر از وجوه ارتباط است. بر اساس این شکل از ارتباط، مرحوم مراغی سوره ملک را با سوره قلم در ارتباط می‌بیند. او سوره ملک را «تهدید المشرکین بتغویر الارض» می داند و سوره قلم از چیزی یاد می کند که مانند دلیل برای این تهدید است: «و هو ثمر البستان الذی طاف علیه طائف فاهلکه و اهلک اهله و هم نائمون» (29/26)
6. فعل و حکمت آن
ارتباط موضوعی در قالب فعل و فلسفه آن، یکی دیگر از وجوه پیوند سوره ها شناخته می شود. برای نمونه موضوع سوره رعد نزول قرآن است، چنان‌که موضوع سوره ابراهیم نیز نزول قرآن است و ارتباط این دو موضوع با یکدیگر به شکل فعل و حکمت فعل است. در سوره رعد نزول قرآن آمده است و در سوره ابراهیم فلسفه نزول قرآن بیان شده است. (13/22)
ب) هم غرضی
معیار دوم مرحوم مراغی در ارتباط میان سوره ها هم غرضی است. برای نمونه ایشان سوره جاثیه را در پیوند با سوره دخان می بیند و در توضیح این پیوند، از غرض واحد دو سوره سود می برد؛
«و مناسبتها لما قبلها, ان اول هذه مشاکل لآخر سابقتها فی الاغراض و المقاصد.» (25/140)
«و ارتباط سوره جاثیه با دخان در این است که اول سوره جاثیه از جهت غرض مانند آخر سوره دخان است.»
ج) تناسق
یکی دیگر از ملاک های مرحوم مراغی در پیوند میان سوره ها، تناسق میان سوره-هاست. برای نمونه ایشان سوره قمر و نجم را در پیوند با یکدیگر می بیند و دلیل این پیوند را تناسق (عطف کلمات به یکدیگر به صورت پی در پی به گونه ای که بیشترین بلاغت را در خود داشته باشد) می داند. (27/74)
د) اضداد
معیار دیگر نویسنده تفسیر المراغی در پیوند میان سوره ها، رو در رو قرار دادن دو موضوع است. برای نمونه سوره منافقون در پیوند با سوره جمعه است، چه اینکه در سوره جمعه حال اهل ایمان آمده است و در سوره منافقون حال اهل نفاق؛
«و فی هذه ذکر اضداد هم و هم المنافقون.» (28/105)
«در سوره منافقون، اضداد مؤمنین که همان منافقین هستند ذکر شده اند.»
چنان‌که تلازم و اتحاد آسمان و زمین در سوره الرحمن و سوره واقعه عامل پیوند دو سوره معرفی شده است؛
«انه ذکر فی سورة الرحمن انشقاق السماء و ذکر هنا رج الارض فکان السورتین لتلازمهما و اتحادهما موضوعا سوره واحدة.» (27/130)
«خداوند سبحان در سوره الرحمن شکافته شدن آسمان را ذکر می کند و در سوره واقعه لرزش زمین را, بنابراین هر دو سوره به جهت رابطه ملازمه و اتحاد موضوعی یک سوره هستند.»
نتیجه: مرحوم مراغی با کوشش بسیار و گاه تکلف آمیز، سوره ها را با یکدیگر پیوند می دهد. او با ایجاد یک شبکه ارتباطی قوی و گسترده میان سوره ها از علاقه خویش به ساخت یک غرض واحد برای قرآن پرده برمی دارد و پاسخ در خوری به مستشرقان شبهه افکن می دهد.
مبنای بحث وحدت موضوعی سوره‌های قرآن
یکی از مبانی مهم و اصلی بحث ارتباط سوره‌های قرآن، توقیفی بودن ترتیب سوره‌هاست. در چینش سوره های قرآن سه نظریه وجود دارد:
نظریه نخست: ترتیب سور قرآن اجتهادی است.
نظریه دوم: چینش سوره های قرآن توقیفی است.
نظریه سوم: مرتب سازی برخی سوره ها توقیفی و چینش برخی دیگر اجتهادی است.
در تفسیر مراغی نشانه هایی از گرایش نویسنده به نظریه میانه وجود دارد.
1. پدید آورنده تفسیر مراغی از یک سو از سوره های السبع الطوال، مئین، مثانی و مفصلات سخن می گوید و چینش سور قرآن را بر اساس بلندی و کوتاهی سوره ها می داند و از این ترتیب دفاع می کند. (7/69) و از سویی دیگر تقسیم سوره ها به السبع الطوال، مئین، مثانی و مفصلات را به پیامبر نسبت می دهد؛
«ان الله اعطانی السبع الطوال مکان التوراة و اعطانی المئین مکان الانجیل و اعطانی الطواسین مکان الزبور و فضلنی بالحوامیم و المفصل.»
«خدای سبحان به جای تورات به من سوره های هفت گانه را داد و به جای انجیل سوره های مئین و به جای زبور سوره‌های طواسین را داد و افزون بر تمامی اینها, به من سوره‌های حوامیم و مفصّلات را داد.» (19/44)
نظرداشت این دو سخن نشان از گرایش مرحوم مراغی به توقیفی بودن ترتیب سوره ها به یک اعتبار و اجتهادی بودن چینش سوره ها به اعتباری دیگر دارد. سخن پیامبر در تقسیم سوره ها و دسته بندی سوره های قرآن به چهار گروه السبع الطوال، مئین، مثانی و مفصلات حکایت از دخالت پیامبر در مرتب سازی سوره ها دارد.
پیامبر با این تقسیم بندی و تعیین سوره های السبع الطوال، به شکلی ساختار کلی چینش سوره ها را برای صحابه بیان کردند و صحابه با شناسایی مصادیق هر گروه, به مرتب سازی سوره ها بر اساس ساختار از پیش تعیین شده پیامبر پرداختند.
2. پیوند صدر سوره با صدر سوره پیشین، ذیل سوره با صدر سوره قبل، صدر سوره با ذیل سوره قبل، ذیل سوره با ذیل سوره قبل و میانه دو سوره، نشانه دیگری از اعتقاد مراغی به توقیفی بودن ساختار کلی ترتیب سوره هاست.
هر چند مرحوم مراغی در چینش سوره ها به صورت کلی از نظریه توقیف گرایان حمایت می کند و به صورت جزئی طرفدار نظریه اجتهادی بودن است، اما ترتیب قرآن موجود را نشانگر ارتباط حداکثری میان سوره ها نمی داند. چه اینکه گاه دو سوره ای که در نهایت تناسب با یکدیگر هستند، در قرآن موجود از یکدیگر جدا افتاده و دو سوره ای که کمترین ارتباط را دارند، در کنار هم آمده اند. برای نمونه سوره همزه و مسد که بیشترین پیوند را با یکدیگر دارند و موضوع آنها واحد است، از یکدیگر جدا افتاده و میان آنها شش سوره فیل، قریش، ماعون، کوثر، کافرون و نصر قرار گرفته است.
هدفمندی آیات
مرحوم مراغی، وحدت غرض در مورد آیات قرآن را باور دارد. از این رو در جای جای تفسیر خویش آیات را به دسته های یک آیه ای، دو آیه ای و چند آیه ای تقسیم می کند و ملاک این بخش بندی را غرض واحد آیات می خواند. (1/16)
هر چند مراغی در ارتباط میان دو یا چند مجموعه از آیات پر توان می نماید، اما در ایجاد ارتباط میان آیات یک مجموعه یا جملات یک آیه، آن گونه که باید, توانا نشان نمی دهد. برای نمونه عبارت (الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُم)(مائده/3) و(یُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا وَاسْتَغْفِرِی لِذَنْبِکِ إِنَّکِ کُنْتِ مِنَ الْخَاطِئِین)(یوسف/٢٩) بی‌ارتباط با سیاق می-نماید و مراغی از ارتباط این دو جمله با سیاق هیچ سخنی ندارد.
منابع و مآخذ:
1. سیوطی، عبدالرحمن؛ الاتقان فی علوم القرآن، بیروت، دار الفکر، بی‌تا.
2. مراغی، احمد مصطفی؛ تفسیر مراغی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا.
 

تبلیغات