آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۶

چکیده

متن


نگاه خطّى و تک بعدى به پدیده‏ها، اشیاء، قوانین و سازمانهاى چند بُعدى و چند ساحتى، یکى از کاستیهاى مطالعات بشرى در اعصار پیشین بوده است. در قلمرو دانش تجربى و بخشهایى از علوم انسانى، نارسایى و کژنمایى مطالعات یک جانبه‏نگر، سالهاست به اثبات رسیده و پیشرفت روش‏هاى پژوهشى و متدلوژى تحقیق و تحلیل از یکسو و تکامل ابزار و امکانات و تجهیزات سنجش ومحاسبه و تجزیه و تحلیل از سوى دیگر، این امکان را براى محققان فراهم آورده است تا موضوعات مورد پژوهش خود را از زوایاى متعدد و در ارتباط با شرایط و مناسبات گوناگون بررسى کرده و مورد داورى و نقد و تحلیل قرار دهند. انسان ساده‏نگر دیروز که با کشف یک رابطه و درک یک منظر، دم از خدایگانى و سلطه بر نظام مادّه مى‏زد، امروز در نتیجه تجربه و تأمّل و ایمان به پیوستگى نظام مادّه و تأثیر و تأثّر اجسام و اجرام و وسائط و مناسبات یک موجود با صدها و هزاران موجود دیگر، به نوعى تواضع علمى دست‏یافته است، ادّعاهاى گذشته را فروهشته و از کرسى خدایگانى به زیر آمده است و چون شاگردى جویا و صبور با کشف و درک هر نکته، براى فهم نکته‏هاى بیشتر اظهار شیفتگى مى‏کند. و در اعلام نظر نهایى، احتیاط بیشترى به کار مى‏گیرد و اساساً آموخته است که از این پس نگوید «این است و جز این نیست» بلکه در اوج فهم و یقین بگوید تاکنون چنین فهمیده‏ام و ممکن است در آینده با افزایش اطلاعات، جنبه‏هاى نوینى نیز براى من آشکار شود! در عبور از آن دگماتیسم و زاویه‏نگرى و خودخواهى به این فضاى فراخ و پردامنه و گسترده ساحت، نظریه نگرش سیستمى تولّد یافته است. این مولود خوش قدم، هر چند بیشترین رهاوردش را در آغاز تقدیم مطالعات نظرى کرده است، اما درستى و صداقت آن، چنان بوده است که در فاصله‏اى نه چندان طولانى، در حیطه عمل و در ساحت عینیّت و در فضاهاى آزمایشگاهى نیز تأثیر خود را بر جاى نهاده و نتایج مهمى را به بار نشانده است. امروز براى مطالعه درباره یک پدیده اجتماعى، اقتصادى، سیاسى و رفتارى و... تخصّصهاى مختلف و شرایط گوناگون به همکارى و همفکرى دعوت مى‏شوند و هر کدام در اوج دقت و استفاده از تجربه‏ها و نظریه‏ها و امکانات تخصّصى، در ارائه دیدگاه و برداشت خود، متواضعانه و مشتاقانه به سایر برداشتها و دیدگاهها گوش فرامى‏دهد و مى‏اندیشد، تا مگر در پرتو نگاههاى مختلف به نتیجه‏اى جامع‏تر و واقعى‏ترى دست یابد. نگرش سیستمى گامى به پیش، در محافل علمى پرسابقه بوده است و همپاى استفاده از این نظریه در زمینه دانشهاى بشرى، کسانى سعى کرده‏اند تا نظیر آن را در زمینه معارف دینى - مسیحى به کار گیرند و در تحلیل مطالب کتاب مقدس و اندیشه‏هاى کلامى مسیحیت، با وسعت نظر بیشترى بنگرند و به جاى انکار یکسره برخى معارف و آموزه‏هاى آن با نگاهى جدى و قرائتى نوین به مطالعه آن بپردازند. تا مگر وجهى مقبول و علم‏پسند و تجربه‏پذیر از آن آموزه را شناسایى کنند و معرّفى نمایند. بررسى این که تلاش کنندگان در این میدان، تا چه اندازه موفق بوده و به مطالب درستى دست یافته‏اند یا خیر، مورد نظر این نوشته نیست، مهم این است که راه را آغاز کرده‏اند و اگر ادامه یابد ممکن است به نتایج عینى‏تر و به واقع نزدیک‏ترى هم دست یابند. هر چند در باور اسلامى، انجیل موجود دست‏خوش تحریف‏هایى شده است و همان تحریف‏ها اساس و بنیان تحقیق را به انحراف کشانده است و ارتقاى روش تحقیق و تکامل سطح مطالعات نمى‏تواند کاستى‏هاى پدید آمده از تحریف را جبران نماید! و اما محافل علمى جهان اسلام که در چند قرن اخیر در زمینه نظریه‏پردازى علمى و استفاده از پژوهشهاى علوم تجربى و انسانى و علوم پایه گرفتار تأخّر و تبعیّت شده، هنوز فرصت آن را نیافته است تا مطالعات سیستمى و چندبُعدى را در زمینه معارف قرآن و دیدگاههاى دینى در زمینه‏هاى مختلف مسایل فردى و اجتماعى و عبادى و حقوقى، از جمله مسأله خانواده و قوانین و حدود و حقوق آن به کار گیرد. و همین امر سبب شده است تا در تطبیق نظریه‏هاى بشرى با آموزه‏هاى دینى، فاصله‏اى آشکار گردد که برخى دانشیان گرفتار این پندار شوند که یا باید متدیّن ماند و دانش بشرى را بیهوده و سخیف شمرد و یا باید دل به دانش بشرى سپرد و دیده بر دین و معارف وحیانى بست و آن را امرى تاریخى، غیر علمى و متأثر از فرهنگ زمانه، بلکه زائیده شرایط و احوال تاریخى ملّتها دانست و اصالت آن را انکار کرد! این برداشت‏ها و این داورى‏ها درباره احکام، قوانین و نظامهایى که قرآن در زمینه خانواده، جامعه و اجزاى درونى آن ارائه کرده است - حداقل - مى‏تواند نشأت یافته از نگاه خطّى به هر یک از این مقولات باشد. در حالى که اگر وظایف و تعهدات هر یک از زن و مرد، فرزندان، پدر و مادر و خویشاوندان را در ارتباط با سایر دیدگاههاى دین در زمینه عفاف، حجاب، تأمین نیازهاى جنسى و مادّى، ساختار نظام اجتماعى و روابط حاکم بر جامعه انسانى مطالعه کنیم، خواهیم یافت، آنچه در این تقسیمات و تعهدّات ملاحظه شده است، نه تنها بى‏جا نبوده که منطق عقلى و علمى نیز داشته و دارد. در این مقدّمه، هدف گشودن یک منظر است و نه ارائه یک پژوهش به سامان رسیده، از این رو براى بیان شفاف‏تر موضوع مورد نظر به بیان یک مثال که در مقوله روابط زن و مرد قرار مى‏گیرد و نقش مهمى در تحکیم یا تضعیف آن دارد اکتفا مى‏کنیم. یکى از مقولاتى که از دیرباز مورد انتقاد برخى روشنفکران غیردینى قرار گرفته و دستمایه برخى هجوها علیه دین از سوى دین‏ستیزان و اسلام ناباوران بوده است. تا جایى که گروهى از دین‏باوران سعى کرده‏اند تا با کم‏رنگ کردن آن، خود را از معرض انتقادها دور بدارند - موضوع ازدواج موقّت یا متعه است. اگر نگاهى خطى و تک‏بُعدى به مسأله ازدواج موقّت داشته باشیم مى‏توانیم نتیجه بگیریم که این‏گونه ازدواج مى‏تواند نهاد خانواده را از جنبه‏هاى مختلف تهدید کند. زیرا: 1 - زن در ازدواج موقّت از کمترین حمایت قانونى و اجتماعى برخوردار است. 2 - با ترویج ازدواج موقّت، زنانى که در محیط خانواده قرار دارند، از نظر عاطفى آسیب دیده و اهتمام آنان به حفظ خانواده و روابط همسرى سست مى‏شود. 3 - تأمین نیاز جنسى مرد از طریق ازدواج موقّت، به سردى روابط همسران در محیط خانواده منتهى مى‏شود و همین امر منشأ اختلافها و جدایى‏ها مى‏گردد. 4 - تجویز ازدواج موقّت، مانع گرایش مردان و زنان به تشکیل خانواده و همسرى دائم مى‏شود و در نتیجه خانواده‏ها کمتر شکل مى‏گیرد و فرزندان صالح و داراى اطمینان و آرامش کمترى تربیت مى‏شوند. 5 - زنانى که از طریق ازدواج موقّت، مورد بهره‏بردارى جنسى قرار گرفته و سپس رها شده‏اند، به منزله افرادى سرخورده و فاقد پشتوانه و امید در جامعه مى‏زیند. 6 - ازدواج موقّت، نوعى روابط آزاد را دامن مى‏زند، روح لذّت‏جویى را میان زنان و مردان تقویت مى‏کند. و در واقع به نوعى روسپیگرى منتهى مى‏شود. اما با توجیه شرعى و قانونى! شاید این حداکثر انتقادهایى باشد که از سوى عناصر غیردینى و جریانهاى فرهنگى لائیک و یا برخى فمینیستها، به مسأله ازدواج موقت شده باشد و یا بشود. این که آیا براستى این مشکلات و ناهنجارى‏ها در مورد ازدواج موقّت واقعیّت دارد یا امرى ذهنى و تخیّلى است و در صورت واقعیّت داشتن سهم هر یک از این مشکلات تا چه درجه از اهمیّت خواهد بود، موضعى است که باید در پژوهشى گسترده - چه بسا مطالعه‏اى میدانى و آمارى - مورد بررسى قرار گیرد و لى آنچه در این نگاه گذرا مى‏خواهیم به آن اشاره کنیم این است که اگر فرض را بر این بگذاریم که این اشکال‏ها و انتقادها به هر حال سهمى از واقعیّت دارد، اما همه واقعیّت نیست، یعنى قطعاً در برابر این تنگناها و پیامدها که برشمرده شد، براى این سکّه روى دیگرى هم هست که آن‏ها نیز واقعیّت دارند و کسانى که مى‏خواهند داورى کنند باید به هر دو روى این سکّه توجّه نمایند و پس از یک مقایسه و محاسبه و جرح و تعدیل، یا بهترین را برگزینند و یا آن گزینه‏اى را انتخاب کنند که دشوارى‏هاى کمترى را در پى دارد. یکى از ساده‏ترین، عامیانه‏ترین و رایج‏ترین روشها در ارزشگذارى‏ها و محاسبات، تقسیم سریع و بى‏تأمّل پدیده‏ها و قوانین و مسایل به سیاه و سفید است، در حالى که در فاصله میان سیاه و سفید صدها طیف دیگر وجود دارد که بسیارى از مسایل در این طیفها قرار دارند و کم‏اند امورى که سیاه مطلق و یا سفید مطلق باشند. کسانى که با برشمردن چند اشکال یا شبه اشکال براى قوانین و حقوق و... یکسره به بطلان آن نظر مى‏دهند، بیش از این که در شمار روشنفکران و دانشمندان قرار داشته باشند، در صف ساده‏اندیشان و عامیان قرار دارند، چرا که زحمت چند جانبه‏نگرى و دقّت و محاسبه را به خود نداده‏اند. باز هم به عنوان نمونه و ارائه مثال در زمینه ازدواج موقّت «به عنوان یک حکم یا قانونى دینى» اگر بخواهیم روى دیگر این سکّه را بنگریم مى‏توانیم به این موارد اشاره کنیم: 1 - بسیارى از موارد، مردان و زنان به دلیل مسایل خاص مقطعى یا درازمدت و یا شرایط جسمى و اقتصادى و اجتماعى و... قادر به تشکیل خانواده از طریق ازدواج دائم نیستند و این افراد یا باید به این نیاز طبیعى - غریزى و عاطفى - خود پاسخ ندهند و یا باید خلاف قوانینى دینى و بعضاً عرفى شوند و یا باید شریعت براى آن شرایط خاص نیز تدبیرى اندیشیده باشد! از این سه گزینه معقول‏ترین گزینه، گزینه سوم است، چه این که تعطیل یکسره نیازهاى واقعى انسان، براى طبیعت انسانى قابل پذیرش نیست، چنان که سوق دادن جامعه به سمت قانون‏شکنى نیز براى عقل انسانى مقبول نمى‏باشد. پس بهترین راه این است که تدبیرگر یا تدبیرگران یک نظام اجتماعى یا دینى، شرایط خاص و مهم را نیز از نظر دور ندارند و براى برون رفت از تنگناها، راههایى را تدارک ببینند و با جعل قوانین خشک و یکسونگر، مخاطبان و معتقدان خود را از حالت تعادل روانى به رنج و ریاضت نامعقول واندارند و یا گرفتار قانون‏شکنى ننمایند. 2 - نیازهاى طبیعى انسان، ناگزیر باید تأمین شود و کارکرد زندگى اجتماعى و رشد فرهنگى و فرهیختگى یک جامعه این است که ارضاى این نیازها را به گونه‏اى قانونمنند کند که هم براى انسان‏ها قابل تحمّل باشد و هم به هرج و مرج نینجامد و دین از طریق احکام و قوانین خودخواسته است، چنین کند. گواه این سخن این است که در هر محیط و جامعه‏اى که به شکل افراطى و تفریطى خواسته‏اند موضوع نیازهاى طبیعى انسان را پاسخ دهند، یا جامعه آن را برنتافته و یا به آفات مختلفى مبتلا شده است. از آن جمله، ادیانى که تجرّد را یک امتیاز دانسته و پرهیز از هرگونه بهره‏گیرى از غریزه جنسى را با مراتب رشد معنوى در تنافى دیده‏اند، یا رهبرانشان به ارتباطات پنهانى متّهم مى‏شوند و یا جامعه از پیروى کردن از آموزه‏هاى آن دین کناره مى‏گیرد و با قرائت جدیدى از شریعت و دین، آن ممنوعیّت افراطى، توسّط معتقدان به آن دین لغو مى‏شود. از سوى دیگر جوامعى که راه آزادى جنسى را پیموده و هیچ‏گونه کنترلى را بر نیازهاى جنسى لازم ندیده‏اند، علاوه بر این که به رشد و پویایى نهاد خانواده دست نیافته‏اند، که زن بیش از گذشته، مورد بى‏توجهى قرار گرفته تا آن جا که لذّت‏جویان، اشباع شده از روابط با جنس مخالف به ابداع شیوه‏هاى جدید و بیمارگونه براى لذّت جنسى روآورده‏اند که از آن جمله، همجنس‏گرایى و بهره‏گیرى جنسى از کودکان و یا لذت جنسى از طریق آزار و شکنجه طرف مقابل مى‏باشد. 3 - در جوامعى که فقط یک گونه ازدواج را قوانین اجتماعى پذیرفته است، زنان از امنیّت بیشتر عاطفى و اقتصادى و اجتماعى برخوردار نشده‏اند و نهاد خانواده استحکام بیشترى نیافته است. 4 - در جوامع غیراسلامى و حتى غیردینى، نیاز طبیعى انسانها به هر حال تأثیر خود را گذاشته است و خلأ قانونى و اعتقادى سبب شده است تا بیشتر مردان با زنان متعددى در ارتباط باشند و بسیارى از زنان نیز این روابط متعدد را در سطوح مختلف تجربه کنند. در حالى که بسیارى از این روابط منطقى جز لذّت‏جویى و تنوع‏طلبى نداشته و از نظر مصلحان اجتماعى و تربیتى و اخلاقى همان جامعه ناصحیح و نامطلوب شناخته شده است. 5 - در میان جوامع اسلامى، جامعه اهل سنّت نیز ازدواج موقّت را حکمى تعطیل شده مى‏دانند که در مقطعى از حیات پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم تجویز شده بود و سپس منع شده است. بى‏آن که بخواهیم منشأ این منع را بررسى کنیم و دلایل مشروعیّت آن را به بحث بنشینیم، به نتیجه عملى آن مى‏پردازیم که هم اکنون در برخى کشورهاى اسلامى به خاطر پر کردن این خلأ و این نیاز، به تصویب قوانین و احکامى رو آورده‏اند که نامش ازدواج موقّت نیست ولى محتواى آن را دارد. و در برخى دیگر از جوامع اسلامى، مردان با ازدواجهاى مکرر و طلاق زنان قدیم و گزینش زنان جوانتر، عملاً زندگى زنان پیشین خود را، بیشتر از هر جامعه دیگر تهدید کرده و به خطر انداخته‏اند و نهاد خانواده را از امنیت و آرامش لازم محروم کرده‏اند. پس اگر تنگناها و خطرهاى احتمالى ازدواج موقت را مى‏نگریم باید آفات و دشوارى‏هاى ممنوعیّت کلّى آن را نیز مورد توجّه قرار دهیم و پس از ملاحظه جوانب مختلف، به این داورى دست یابیم که به هر حال بلى یا خیر! اگر حکم ازدواج موقّت، مشکلاتى را براى جامعه و خانواده در پى دارد، کدام حکم و قانون است که یکسره مفید باشد و هیچ تنگنایى را به همراه نداشته باشد، مگر نه این که برخى جوامع و جریان‏هاى فکرى اصل پایبندى به ازوداج را، امر زیان‏بار براى مردان به ویژه زنان دانسته‏اند و آن را تشویق کرده‏اند تا خود را در چارچوب تعهّد ازدواج و خانواده اسیر نکنند. قطعاً تعهّد ازدواج، همانند هر تعهّد دیگرى، مسئولیت‏آور است و پیامدهاى مختلف حقوقى، مالى و اجتماعى را به دنبال دارد و انسان رها را، به نوعى تکلیف و قید وامى‏دارد و قطعاً در برخى موارد این قیدها و تکالیف مشقّت‏بار نیز مى‏شود و یا زیان‏هایى را متوجّه فرد مى‏کند ولى آیا به خاطر این تکالیف و تعهّدات و دشوارى‏ها، باید اصل ازدواج را نفى کرد و آیا آنان که اصل ازدواج را نفى کرده‏اند به یک زندگى استثنایى سراسر خیر و بى‏زحمت و بى‏تعهّد و پر لذّت دست یافته‏اند! در پایان این نگاه، بى‏آن که ادّعاى دستیابى به یک پژوهش کامل را داشته باشیم، باز هم بر این نکته انگشت مى‏فشاریم که معمولاً منتقدان، در مطالعات خود یک‏جانبه نگریسته‏اند و حتى مدافعان نیز در پاسخ منتقدان، جامع‏نگر نبوده‏اند و سعى نکرده‏اند که در تجزیه و تحلیل احکام خانواده و روابط زن و مرد و پدر و مادر و فرزندان و آن چه به این امور مربوط مى‏شود، آیات قرآن را در گستره ارتباط با مسایل مختلف اجتماعى، اخلاقى، اقتصادى و ساختار نظام ایده‏آل قرآنى مطالعه کنند و این نگاه را در معرض دید منتقدان قرار دهند. در حالى که حقیقت‏طلبى و گره‏گشایى از مشکلات و دشواریهاى نظرى و عملى مى‏طلبد که به مسائل و موضوعات مهمى چون خانواده، جامع‏نگرى و ژرف‏کاوى در بررسى و پژوهش موضوع، بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
 

تبلیغات