آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۸

چکیده

یکى از جنبه هاى اعجازى و زیباشناختى قرآن کریم، زبان قرآن و توجه به ابعاد گوناگون آن است و از آن جا که خداوند متعال، حقایق غیبى و قرآنى را لباس «بیان» پوشانیده و همه آن ها را در قالب «لسان» در دسترس عارف و عامى قرار داده است. بر اهل فن است که با عمق و بصیرتى افزون، به تتبع پرداخته و حجاب هاى پدید آمده بین قرآن و انسان ها را هر چه بیشتر بزدایند و زمینه تجسم حقیقت «هذا بیان للناس» را در برابر دیدگان مردم فراهم آورند. از جمله زمینه هایى که به عنوان اعجاز در این عرصه، عامل هدایت و التقات انسان ها به نظم شگفت انگیز قرآن بوده و ارتباط و تناسب دقیق معانى و مقاصد آیات و سوره ها را به زیبایى نمایان ساخته و الفاظ قرآن را روان و شیوه نموده، مسأله «نظماهنگ» است. «نظماهنگ» آهنگ خاصى است که از چگونگى چینش حروف و کلمات قرآنى پدید آید و هنگام استماع قرآن کریم به گوش مى رسد که گاهى از آنبه موسیقى آیات تعبیر مى شود و دانشمندان علوم قرآنى آن را از ابعاد زیباشناختى لفظى قرآن مى دانند. توجه به فضاى عمومى سوره ها و گروهى از آیات، چگونگى چینش حروف در آیات، تقدیم و تأخیر الفاظ، طول آیات و فواصل آنها از جمله راه هاى شناخت نظماهنگ قرآن و ادراک آهنگ و موسیقى جان بخش قرآنى به شمار مى روند. هدف عمده نویسنده در این مقاله، بررسى مفهوم نظماهنگ، به عنوان یکى از زیبایى هاى لفظى قرآن و تناسب الفاظ قرآنى با مفاهیم آیات و سوره ها و تأکید بر لزوم بهره گیرى از این ویژگى هنرى در آموزش قرائت و حفظ قرآن کریم است.

متن


قرآن کریم حقیقتى واحد است که از سوى خداى واحد و از راه وحى بر قلب پاک خاتم پیامبران فرود آمده و مردم را فرا خوانده است تا به سوى آن چه آنان را حیات مى‏بخشد گام بردارند و روان و جان خود را از آبشخور آن سیراب گردانند. خداوند متعال، حقایق غیبى را لباس «بیان» پوشانیده در قالب «لسان» در دسترس عارف و عامى قرار داده است. این لسان، «عربى مبین»1 نام گرفته و داراى ویژگى‏هایى است. از جمله ویژگى‏هاى این زبان آن که در عین دمسازى با زبان انسان‏ها، فاصله‏اى همانند فاصله خدا و خلقش دارد.2 همچنین تازگى خود را براى همه زمان‏ها و مکان‏ها و هر قوم و قبیله‏اى حفظ نموده است و همیشه حفظ خواهد کرد. خداوند حکیم، معارفى ازلى و ابدى را با نظمى شگفت‏انگیز در شمار معدودى از کلمات و عبارات جاى داده و بناى سترگ و بس جاویدانى را با مصالح معینى پى افکنده است. راه ورود به گنجینه پایان ناپذیر وحى، همین لسان «عربى مبین» است و فراگیرى آن به طور مستقیم و عارى از تکلف ساختارى و فارغ از ابرهایى است که حجاب نور این خورشید فروزان مى‏باشند و «طریق اقوم» هدایت یابى نیز همین است.3
مفهوم نظماهنگ
همان گونه که یاد شد، مراد از نظماهنگ قرآنى، آهنگ خاصى است که از چگونگى چینش حروف و کلمات قرآنى پدید مى‏آید و هنگام استماع قرآن کریم به گوش مى‏رسد. این پدیده - که گاهى از آن به موسیقى آیات تعبیر شده است - داراى نظمى شگفت‏انگیز و ارتباط بسیار دقیق با معانى و مقاصد آیات و سوره ها است و الفاظ قرآن را روان و شیوا مى‏سازد.4 این موضوع از کلام وحى، تاکنون در آثار چند تن از نویسندگان گذشته مورد بررسى قرار گرفته است که اشاره به برخى از آن‏ها، راهى جهت سیر نگارش هاى آن و چگونگى بررسى این موضوع مى‏باشد. دکتر مصطفى محمود، سید قطب و در کشور ما مرحوم آیة اللَّه طالقانى از جمله کسانى هستند که در این گستره قدم برداشته و در زمینه آن قلم زده اند. گفته مى‏شود مرحوم دکتر فردید نیز تحقیقاتى درباره رابطه حروف و مفاهیم به گونه عام - نه صرفاً در قرآن - داشته است. سید قطب در آغاز کتاب «التصویر الفنّى فى القرآن الکریم» برخى از علل سیطره قرآن - از همان آغاز نزول - را بر اندیشه عرب فصیح، ادب دان و لغت شناس بیان کرده و گفته است: علت این غلبه و سیطره، نظام دقیق تشریع قرآن بوده که در هر زمان و مکانى قابل اجراست، یا اخبار غیبى که سالها بعد تحقق یافته و نیز علوم طبیعى که درباره خلقت انسان و جهان در قرآن آمده است. سید قطب در کتاب خود به دو مطلب اشاره مى‏کند: 1 - آهنگ قرآن 2 - تصاویر قرآنى. وى بحث خود را با تصاویر قرآنى آغاز مى‏کند نظیر تصویر کسى که بر لبه پرتگاهى در حال نماز خواندن است و هر لحظه با خطر افتادن روبرو است: «یعبداللَّه على حرف.» (حج /11) و یا تصویر مردى که زبانش همچون سگ آویزان و در حال له‏له زدن است.5 اندیشه‏هاى دکتر مصطفى محمود نیز در این مقام گویاست. وى در کتاب خود به داستان ولید بن مغیره اشاره مى‏کند و مى‏گوید: «از عربى جاهل همچون ولید بن مغیره که بر کفر خود زیست و مرد، عجیب نیست که درماند و نتواند اعجاب خود را از قرآن کتمان کند و درباره قرآن - که آن را سخن محمدصلى الله علیه وآله وسلم مى‏داند - بگوید: «به خدا سوگند که سخنش داراى شیرینى است و روى آن را زیبایى فرا گرفته است. فراز آن ثمربخش، فرود آن داراى برکت و روانى است، کلامى است داراى علو که چیز دیگرى بر آن برترى نیابد». و هنگامى که از وى خواستند محمدصلى الله علیه وآله وسلم را دشنام دهد، گفت: «بگویید او ساحر و آورنده سخنى است که بین مرد و پدرش، برادر و همسرش و خاندانش جدایى مى‏افکند.6 دکتر مصطفى محمود با بیانى شیوا تأثیر اولیه نظماهنگ وحى در ذهن و اندیشه خود را چنین توصیف مى کند: «نخستین برخورد من با قرآن در چهارمین سال زندگى من بود که کودکى تشنه در صفى از صفوف مکتب خانه بودم و با سادگى به تخته و شاخصى که در دست شیخ بر روى نوشته حرکت مى‏کرد مى‏نگریستم، مثلاً او مى‏خواند: «والضحى، واللیل اذا سجى» (ضحیى /1-2) و ما نیز پشت سر او تکرار مى‏کردیم، بى آن که بدانیم «ضحى» چیست. لکن تنها مقاطع و مخارج حروف را تکرار مى‏کردیم و بدین ترتیب نخستین عبارت قرآنى را با ذهنى کاملا خالى و بدون تأثیر پیشین فرا مى‏گرفتم. همان گونه که حکایت کره دایره‏اى شکل زمین و قاره‏ها که همچون جزیره در آن شناور بودند مرا شگفت‏زده مى‏کرد، قرآن نیز با من همان کرد. شاید مقاطعى که در گوش من، آمد و شد داشت، شبیه تر به مقاطع مقیاس‏هاى موسیقى (دو - ر - مى فا - سل - لا - سى) بود. حروفى مجرد و فاقد هرگونه معنا جز مدلول موسیقایى آن،نغمه‏هایى صرف و پوشش‏هایى آهنگین و ایقاعى که وجدان را به طرب مى‏آورد.»7
موسیقى قرآن
یکى از نکات مورد نظر در مسئله نظماهنگ، موسیقى قرآنى است که از عمیق ترین رازها در ترکیب قرآنى است. قرآن، نه شعر و نثر و نه کلامى مسجع است؛ بلکه عبارت ویژه‏اى از الفاظ است که کاشف از موسیقى باطنى آن مى باشد. به طور کلى موسیقى قرآنى، یا ظاهرى و یا باطنى است و فرق بسیارى بین آن‏هاست. موسیقى ظاهرى آن است که وقتى مى‏شنوى، به وجد مى‏آیى و جنبه خارجى دارد و از تقسیم کلام در پاره‏هاى مساوى و سپس قافیه بندى هر عبارت پدید مى‏آید. اگر موسیقى از خارج عبارت و نه از داخل آن به گوش برسد، یعنى از قافیه‏ها و بحر و وزن، این همان موسیقى درونى یا باطنى است، که سرى از اسرار معمارى قرآنى مى‏باشد و هیچ ترکیب ادبى در آن مشارکت ندارد.8 محمد مندور درباره تفاوت میان دو موسیقى مذکور مى‏گوید: «موسیقى واضح و عریان مانند زنگ تند، به سهولت قابل تقلید است و از این رو اصالت و عمقى ندارد،موسیقى عمیق (باطنى) موسیقى روح است نه موسیقى لفظ و، گرچه غالباً خواننده عادى از آن بى خبر مى‏ماند ولى اصالتش همواره پایدار و تقلید از آن ارزنده است و در اعماق روح، ماجراهایى برپا مى‏کند که جز گروه اندکى از خوانندگان از آن غافل مى‏مانند».9 بررسى نظماهنگ قرآنى در میان این بحث، وقتى ارزش دو چندان مى‏یابد که از دیدگاه همه انسان‏ها - عرب و غیر عرب - عارف و عامى - مورد بررسى قرار گیرد، در واقع از دیدگاه «ناس» که مخاطبان قرآن کریم هستند و این، فطرت همه آنها را مورد خطاب قرار مى‏دهد. در این جا دو بحث مطرح است: 1. فطرى بودن پدیده زبان و زبان آموزى در انسان. 2. فطرى بودن زبان قرآن. از آن جا که مصطفى محمود، نام کتاب خود را «کوششى براى فهم عصرى قرآن» نامیده است، پرداختن به نظماهنگ قرآن کریم، هموار کننده راه فهم عصرى قرآن نیز مى‏باشد. بارى، وى در دنباله کلام خویش درباره این موضوع مى نویسد: «تمام نقش‏هاى قرآنى را مى‏یابى که به وسیله این برخوردهاى سریع و سایه‏هاى محکم و الفاظى که داراى زنگ و صوت و تصویر هستند، رسم شده اند. به سبب مجموع این دلایل است که قرآن کتابى است غیر قابل ترجمه. قرآن، به زبان خود، قرآن است به زبان‏هاى دیگر، چیز دیگرى غیر از قرآن خواهد بود، که: «انّا أنزلناه قرآناً عربیاً» (یوسف /2) و در این سخن تحدیدى است که بین دو شق، جدایى افکند. آرى، در برابر معمارى، تکوین و بنایى موسیقایى قرار داریم که در آن، موسیقى از داخل کلمات و نه از حواشى آن مى‏جوشد و نیز از ویژگى‏هاى لغت عربى و اسرار و سایه‏ها و زوایاى پنهان آن. به همین جهت، آیات قرآن داراى خاصیت عجیبى است... آیات این کتاب در پى تماس با گوش و پیش از آن که عقل به تأمل در معانى آن بپردازد، در نفس ایجاد خشوع مى‏کند، زیرا ترکیبى است موسیقایى که پیش از آن که عقل کار خود را آغاز کند در وجدان و قلب تأثیر مى‏گذارد.10
راه درک موسیقى قرآن
هر چند از ویژگى‏هاى موسیقى قرآن، آن است، که بر احساس بشرى اثر مى‏نهد در عین حال، درک شایسته آن، از آخرین چیزهایى است که نصیب انیس قرآن مى‏گردد و از طریق استمرار و فراوانى تلاوت قرآن و مأنوس شدن با آن حاصل مى‏شود. قرآن کریم به خودى خود یک سمفونى هارمونیک است و یافتن جزئیات و ظرافت‏هایى که در جاى جاى این سمفونى قرار گرفته و گاه گاه به مناسبت، تغییر مى‏کند، حاصل کثرت و ممارست در گوش دادن به آن است و شایسته نیست تحقیقات «قرآن پژوهى» ما را از روانخوانى و روخوانى قرآن بى نیاز دارد و رفته رفته اصل کلام اصالت خود را براى ما از دست بدهد و در نتیجه محرومیت از آثار «طمأنینه»، «شفا» و هدایت کامل قرآنى را به همراه بیاورد.
زبان قرآن و فطرت انسانى
هدف عمده دیگرى که از وراى مباحث مربوط به نظماهنگ، پى گیرى مى‏شود، تبیین پیوند زبان قرآن با فطرت همه انسان‏ها و به تعبیرى دیگر فطرى بودن زبان قرآن است. یکى از مباحث به نسبت جدید در زبان شناسى امروز، تولّد انسان‏ها با استعداد ذاتى فراگیرى زبان و به تعبیر دیگر مسئله فطرى بودن زبان است.11 از سوى دیگر قرآن کریم خود را «بیان للناس» (آل عمران /138) نامیده است. این کتابى است که به «لسان قوم» نازل شده و مراد از قوم تمامى مردم جهان است.12 در این مورد یاد کرد نکاتى لازم است: 1 - زبان قرآن کریم زبانى است که خدا به وسیله آن با انسان سخن گفته است و تنها همین زبان است که مى‏تواند فطرى و زبان همه انسان‏ها باشد. این زبانى است که به دلیل سعه وجودى و ارتباط درونى عناصرش با یکدیگر، از این توان برخوردار است و به همین دلیل زبان «عربى مبین» نام گرفته است و درباره «عربى مبین» امام صادق‏علیه السلام فرمودند:«این زبان، بیانگر آن چه در زبان‏هاى دیگر است مى‏باشد، در حالى که زبان‏هاى دیگر این توانایى را ندارند.13 2 - زبان قرآن، تنها زبان فطرى است که مى‏تواند فطرت همه انسان‏ها را بیدار سازد و مقصود از آن، زبان عربى مصطلح که عربى امروز یا دیروز کشورهاى عربى است، نمى‏باشد. 3 . اولین چیزى که کودک از یک زبان درک مى‏کند موسیقى آن است و موسیقى اولین چیزى است که ظاهر یک زبان را تشکیل مى‏دهد و نخستین گام در آشنایى با یک زبان است. موسیقى گوناگون و روح نواز، در جاى جاى قرآن کریم هماهنگ با معانى بلند آن است و این نکته نشان مى‏دهد که زبان قرآن از موسیقى به بهترین و شایسته‏ترین وجه برخوردار است، به گونه‏اى که متناسب با فطرت همه انسان‏هاست.14 مسئله نظماهنگ قرآن نیز به نوعى نمایان‏گر این موضوع است.
انواع تناسب‏هاى آهنگین (نظماهنگ) در قرآن کریم
محورهاى این بحث عبارتند از: 1 - فضاى عمومى سوره‏ها 2 - فضاى عمومى گروهى از آیات 3 - چینش حروف در آیات 4 - تقدیم و تأخیر الفاظ و نقش آن در نظماهنگ قرآن 5 - طول آیات 6 - نقش نظماهنگ در تدبر و حفظ قرآن کریم 7 - فواصل آیات؛ آثار و نقش آنها در نظماهنگ قرآن اینک به شرح مختصر محورهاى یاد شده مى‏پردازیم:
1 - فضاى عمومى سوره‏ها
پژوهش در این موضوع را از سوره فاتحة الکتاب و برخى سوره‏هاى آخر قرآن آغاز مى‏نماییم؛ زیرا این سوره‏ها به طور عموم داراى حجمى مختصر، آهنگى یکسان و به طور کلى فضاى عمومى واحدى مى‏باشند.
سوره فاتحة الکتاب
این سوره که داراى نام‏هاى متعددى مانند «ام الکتاب» است و هفت آیه بیشتر ندارد، تنها سوره‏اى است که داراى آهنگ سوره‏هاى طوال است. از سوره‏هاى آخر قرآن، دو سوره «ماعون و تین» تا اندازه‏اى داراى تشابه آهنگین با سوره‏هاى بزرگ هستند، لکن تشابه آنها از تشابه «ام القرآن» بسیار کمتر است. همچنین سوره «کافرون» تنها در دو آیه نخست خود، تا اندازه‏اى از این تشابه برخوردار است. بسامد واژگان سوره «حمد» در سوره‏هاى طوال، به شرح ذیل است: 1 - عالمین تا آخر اعراف 24 بار. 2 - مستقیم تا آخر اعراف 9 بار. 3 - رحیم تا آخر انفال 29 بار. 4 - ضالین در بقره و انعام 2 بار15. بیان این مطلب مى‏تواند تا اندازه‏اى پیوند و نسبت «ام القرآن» را با دیگر اجزاى آن از جهت چگونگى در برداشتن مطالب و داشتن نظم و نسق بخش‏هاى عمده قرآن روشن کند. این سوره با این که مکى است از لحاظ ایقاعات نسبتاً بلند و نیز از لحاظ سبک متناوب، حال و هواى سوره‏هاى طوال را مى‏نمایاند. ویژگى مهم دیگرى که در آهنگ این سوره وجود دارد، نظم به کار رفته در لحن آیات همراه با تغییر محتوایى آنهاست. آغاز سوره که درباره حمد و رحمت الهى است، آیاتى دارد که در آنها حروف ملایم بیش از همه به چشم مى‏خورند و هیچ گونه خشونتى در الفاظ به گوش نمى‏رسد. حروف مورد نظر عبارتند از: ح، م، ر، ع، ل، ن. (این حروف در آواشناسى امروز، حروف بین شدت و رخاوت نامیده مى‏شوند.)16 در بخش میانى سوره مسائل مربوط به روز قیامت، عبودیت، استعانت و صراط مستقیم مطرح مى‏شوند، حروف سور هم به تناسب، آهنگى مستحکم و استوار دارند: ک، د (مشدد)، ت، ص، ط، ق. در بخش سوم سوره که نوع «صراط» مطرح مى‏شود، عبارتى که بندگان نیکو و نمونه را مشخص مى‏کند، خالى از هر گونه خشونت لفظى است: «انعمت علیهم»، لکن عبارت پس از آن که گمراهان مورد خشم خدا را مورد اشاره قرار مى‏دهد، آکنده از حروفى خشن و غلیظ است: «غیر المغضوب علیهم ولاالضالین» تعبیر خشن و غلیظ از نظر عامّه مردم است. از نظرگاه آواشناسى جدید، حرف «ض» جزء حروف شدید است. همچنین هر چند، در برخى کتابهاى تجوید به رسم گذشته، «ض» جزء حروف رخوت دار محسوب شده، لکن ابن جزرى در کتاب «النشر فى القراءات العشر» اظهار داشته، براى زبان هیچ حرفى به سنگینى «ض» نمى‏باشد.17
سوره فیل
تصویر حرکت گروهى دیگر از گردنکشان تاریخ که قرآن کریم و همه انسان‏ها، آنان را با مدد از نام «فیل» مى‏شناسند! همان گونه که خداوند گروهى را با نام «اصحاب الجنه»، «اصحاب الیمین» و حتى «اصحاب النار» معرفى کرده، گروهى را هم با نام «اصحاب الفیل» شناسانده است. آهنگ این سوره حرکت پیلان تنومند را به خوبى نشان مى‏دهد.18
سوره قریش
تار و مار کردن پیلان، پیل بانان و پیل سواران، به منظور ایجاد سکون و آرامش براى قریش (ساکنان ام القرى) و دیگر مردمان، سخن اصلى این سوره مى‏باشد تا کاروان‏هاى تجارى، پهنه دشت‏ها را در نوردد و مردمان به سپاس و عبادت پروردگارى بپردازند که به آنها رزق و امنیت عطا کرده است. آرامش و امنیت و آهنگ بسیار ملایم این سوره که همچون آرامشى پس از طوفان است، اعجاب انگیز است. این سوره 4 آیه دارد و تمامى آیات به حرف ماقبل ساکن ختم مى‏شوند و وقف بر هر آیه سکون‏ها را مضاعف مى‏سازد: قریش، صیف، بیت، خوف. همچنین در الفاظ درون آیات هم سکون‏هاى متعددى وجود دارند و هر یک به مثابه مانعى، از هر گونه سرعت و شدت در آهنگ سوره مى‏کاهند، بلکه ممانعت مى کنند. تعداد سکون‏هاى این سوره با احتساب حروف مد، به 15 مورد مى‏رسد و مقایسه این سوره با سوره «همزه» معناى بیشترى به این رقم مى‏دهد.19
سوره همزه
سوره‏اى متضمن تهدید شدید و کوبنده نسبت به هر سخن چین طعنه زن. در این سوره، الفاظ پایانى هر آیه به چند حرف متحرک پیاپى ختم مى‏شوند. تعداد سکون‏هاى این سوره که 9 آیه دارد، بسیار کمتر از سوره چهار آیه‏اى قریش است، به گونه‏اى که در نگاه نخست به چشم و گوش نمى‏خورند و شمارش آن‏ها نیاز به دقت و تیزبینى دارد. در عوض، این سوره که سخن از خردکنندگى خاطیان مى‏زند، تشدیدهاى فراوان پرده گوش را مى‏کوبند. هر چند تشدید هم از ترکیب حروف ساکن پدید مى‏آید، لکن هیچ گونه نمودى از سکون و آرامش وجود ندارد. شمار تهدیدهاى این سوره به 14 مورد مى‏رسد.20 مرحوم آیة اللَّه طالقانى در این باره مى‏نویسد: «این سوره با آیات کوتاه، فصول متشابه، طنین خاص و هراس انگیز، دو روى و دو وضع متقابل و متعاکس زندگى و خوى و اندیشه و اعمال کسانى را به شتاب از نظرها گذرانده است: همز، لمز، جمع، حسبان و خلود روى دیگر و متعاکس: نبذ، حطم، نار، موقدة و مؤصده، از آیه 6 که نمودار بعد دورتر از انظار را دارد، آیات، کوتاه و سریع‏تر شده است.»21
سوره مسد
آهنگى کوبنده و در هم شکننده و نابود کننده آرمان و حیات تمام کسانى که در برابر نداى توحید قد علم کرده اند. این سوره و آهنگ مخصوص آن در ذهن قرآن آموز، زمینه‏اى براى دریافت پیام این آیات پدید مى‏آورد که بیانگر سنّت همیشگى خداوندى در طرد و لعن و کشتار کسانى است که تبلیغات مسموم آنها، خار راه پیامبران بوده است. سید قطب، درباره مسد سخن جالبى دارد، وى مى‏گوید: «این سوره، پاسخى به جنگ اعلام شده از سوى ابولهب است که به پیامبر گفت: «تبّالک» و خدا در این‏جا خود امر جنگ را به عهده گرفته است.»22 در «تبت یدا ابى لهب و تب» ... تباب به معنى هلاکت و نابودى و قطع است. «تبت» نخستین، دعا و دومى گزارشى از تحقق این دعا است و بدین ترتیب معرکه پایان مى پذیرد و پرده فرو مى‏افتد! وى همچنین مى‏افزاید: در این سوره به واسطه تناسب زنگ کلمات، صداى خشک و شکننده بستن و مستحکم ساختن پشته هیمه به گوش مى‏رسد. همان گونه که این سوره از به بند کشیدن گردن همسر ابولهب که هیزم بیار معرکه بود خبر مى‏دهد. کوبندگى سوره تبت نسبت به ابولهب و امثال او در طول تاریخ جنبه دیگر سوره توحید، «قل هو اللَّه احد» مى‏باشد. سوره نخست به معناى «لااله» و سوره دوم به معناى «الا اللَّه» مى‏باشد.23 سوره «مسد» و «اخلاص» از لحاظ ظاهر با هم مجاورت و آهنگى در ایقاعات دارند. از لحاظ باطن نیز چنین است، چنان که رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم فرمود: هر کس جمعه‏اى بر او بگذرد و سوره «قل هو اللَّه أحد» را نخواند، بر دین ابولهب از دنیا رفته است.24
سوره والعادیات
سوره با قسم به اسبان جنگى 25 آغاز مى‏شود که یورش مى‏آورند، نفس نفس مى‏زنند، با سمّ خود جرقه مى‏افروزند و غبار مى‏انگیزند. ایقاعات خاص این سوره و ترکیب تند حرکات، عیناً تصویرگر این صحنه پرشور هستند. آهنگ این سوره با قسم‏هاى آن و هر دوى این‏ها با جواب قسم و مطلب پایان سوره، همخوانى تام دارند. در آغاز سوره به اسبان یورش برنده و سرکش قسم یاد شده و در جواب قسم، ناسپاسى و سرکشى انسان و شدید بودن او در حب خیر یعنى دوستى مال آمده است.26 همچنین در شروع سوره، تصویرى از برانگیخته شدن جرقه سمّ اسب‏ها و گرد و غبار ناشى از یورش و شیهه‏هاى آنهاست و در پایان سوره، تصویر زیر و رو شدن قبرها و آشکار شدن پنهانى‏ها، دو صحنه چشمگیر و خیره کننده. سید قطب در این باره چنین مى‏نویسد: «سیاق این سوره در برخوردهاى سریع، شدید و حرکت آفرین جریان دارد که بر اثر پرش، جهش و دویدن با چابکى و سرعت از یکى به دیگرى منتقل مى‏گردد تا به آخر فقره برسد که در آن، لفظ و سایه، موضوع و ایقاع همگى متوقف مى‏گردند، همان گونه که دونده به پایان سیر خود مى‏رسد.» «در آخر، غبار برانگیخته شده و سرکشى و حرص، پراکندگى و جمع آورى، همگى به پایان خود مى‏رسند: به سوى خدا «انَّ ربَّهم یومئذ لخبیر». (والعادیات /11) به سخن سید قطب باید این مطلب را نیز افزود که حرکات الف ممدوده در آغاز سوره (صبحاً، قدحاً ...) در پایان به حرکت زیر منتهى مى‏گردد: (خیبر) که پایان کار را نشان مى‏دهد.27 موارد مذکور نمونه‏هایى از فضاى عمومى نظماهنگ سوره‏ها مى‏باشد که شرح آنها گذشت.
2 - فضاى عمومى گروهى از آیات
پس از بررسى مواردى از فضاى عمومى نظماهنگ سوره‏ها، نوبت به بررسى همین حالت در سطحى محدودتر یعنى فضاى گروهى از آیات و یا گروه‏هاى آیه اى در یک سوره مى‏رسیم. این حالت نیز به عنوان یکى دیگر از جنبه‏هاى نظماهنگ قرآن کریم است که همگام با تغییر مفاهیم مورد بحث در یک یا چند آیه روى مى‏دهد. چنین امرى در سوره‏هاى قرآنى فراوان به چشم مى‏خورد. به عنون نمونه در سوره‏هاى «تکاثر»، «عادیات» و «علق» که به ترتیب 11 8 و 19 آیه دارند، چنین حالتى سه بار روى مى‏دهد. سوره‏هاى »زلزال»، »انشقاق»، »انفطار»، «تکویر»، «نباء»، »مرسلات»، «معارج»، «حاقة»، «واقعه» و ... که قیامت یکى از موضوعات اصلى آنهاست، در آغاز با توصیفى از قیامت آغاز مى شوند و سپس آهنگ هر سوره براى شرح وقایع قیامت، عذاب دنیوى اقوام پیشین و مانند آن، تغییر مى‏یابد.28 در این جا به عنوان نمونه تغییرات درونى آهنگ یک سوره مستقل را توضیح مى‏دهیم:
سوره فجر
در این سوره 5 آیه نخست شامل چهار قسم، به علاوه پرسشى راجع به قسم‏هاست. 9 آیه بعد داستان هلاکت اقوام گذشته را با آهنگى متفاوت از شروع سوره و متناسب با موضوع، بررسى مى‏کند. این 9 آیه داراى ایقاعاتى همسان هستند و همگى به حروفى کوتاه که قبل از آن الف کشیده قرار دارد ختم مى‏شوند. در آیه «و ثمود الذین جابوا الصخر بالواد»، حرف یاء از لفظ «وادى» حذف شده تا ایقاع این گروه از آیات آسیب نبیند. سید قطب، آیات 21 و 22 این سوره را داراى آهنگ نظامى که مناسب دگرگونى یک باره و عذاب و بند نهادن است دانسته: «کلّا اذا دکّت الأرض دکّاً دکّاً و جاء ربّک و الملک صفّاً صفّاً». و در مقابل جو آرام، دوستانه و همراه با خشنودى و عاطفه‏اى را که بر آیات پایانى این سوره سایه افکنده مورد توجّه قرار مى‏دهد و از آن سخن مى‏گوید.29 «یا أیّتها النّفس المطمئنّة، ارجعى الى ربّک راضیة مرضیة، فادخلى فى عبادى، وادخلى جنتى». (فجر 27-30)
3 - چینش حروف در آیات
یکى از روش‏هاى نظماهنگ قرآنى، بررسى تأثیر معنایى حروف و چینش آن‏ها در آیات قرآن است، ما در این نوشتار به عنوان مثال به یک مورد اشاره مى‏نماییم: کاربرد حرف قاف، توالى و تکرار و چینش آن در آیات قرآنى با موضوعات متفاوت. 1 - چینش حرف (قاف) در آیات مربوط به واقعه کوبنده قیامت. «القارعة، ما القارعة، و ما أدراک ما القارعة». (قارعه 1-3) «لا اُقْسِمُ بیوم القیامة ، و لا اُقْسِمُ بالنّفس اللّوّامة».(قیامة /1-2) «اذا السّماء انشقّت ، و أذنت لربّها و حقّت».(انشقاق /1-2) «اذا وقعت الواقعة، لیس لوقعتها کاذبة».(واقعه /1-2) «اقتربت السّاعة وانشقَّ القمر».(قمر /1) 2 - یا در آیات شریفه‏اى که پس از سخن درباره قیامت، فرود آمدن تازیانه عذاب بر اقوام لجوج و سرکش را تصویر مى‏نماید. «الحاقّة، ما الحاقّة، و ما ادراک ما الحاقّة، کذّبت ثمود و عاد بالقارعة، فأمّا ثمود فأهلکوا بالطاغیة».(حاقه /1-5) 3 - یا دو دسته از آیات دیگرى که یکى حکایت‏گر سختى‏هاى انسان در مسیر زندگى و دیگرى لحظه سخت بیرون رفتن جان از بدن است. «فلا اُقسم بالشّفق، واللّیل و ما وسق، والقمر اذا اتّسق، لترکبنَّ طبقاً عن طبق».(انشقاق 16-19) «کلّا اذا بلغت التّراقى، و قیل من راق، و ظنَّ انّه الفراق، و التفت السّاق بالسّاق، الى ربّک یومئذ المساق». (قیامة /26-30) در این خصوص مى‏توان به کاربرد حرف «ق و ط» به صورت مشدد یا مفرد در عبارات زیر، که تناسب و توازنى ملموس با معانى آیات پدید آورده‏اند اشاره کرد: «و لکن بعدت علیهم الشّقّة». (توبه /42) «إلاّ أن تقطّع قلوبهم». (توبه /110) «سیطوّقون ما بخلوا به یوم القیامة». (آل عمران /180) «یوم تشقّق الأرض عنهم سراعاً». (ق /44) در مثال‏هایى که گذشت؛ اکثر قریب به اتفاق افعالى که «ق» یکى از حروف اصلى آن‏هاست، به گونه‏اى القا کننده مفهوم شدت و خشونت هستند.30
4 - تقدیم و تأخیر الفاظ و نقش آن در نظماهنگ قرآن
گاهى برخى الفاظ قرآنى به دلایلى از جمله رعایت نظماهنگ و شیوایى موسیقایى در یک آیه «تقدم و تأخر» مى‏یابند، که این موضوع داراى اقسامى است:
1. رعایت موزون فواصل آیات
جلال‏الدین سیوطى در الاتقان، به مناسبت‏هایى از این موضوع سخن گفته است. از جمله ذیل نوع 44، علت تأخیر «احوى» و تقدیم «غثاء» در سوره «اعلى» را رعایت «فاصله» یعنى یکى از وجوه نظماهنگ شمرده است. وى مانند همین سخن را درباره عباراتى مثل «فللَّه الآخرة والاولى» (نجم /25) و «جمعناکم و الاوّلین» (مرسلات /38) آورده که در آن‏ها، اصل بر ترتیب الفاظ برخلاف این ترتیب بوده است.31
2. رعایت شیوایى کلام
گاه این تقدیم و تأخیر داراى تأثیرى در روانى و شیوایى کلام و خلق موسیقى باطنى قرآن است. به عنوان مثال؛ زمانى که دو تعبیر «نور» و «هدى» براى تورات در دو بخش قرآن به کار مى‏رود، به منظور رعایت روانى مورد اشاره، ترتیب این دو تعبیر تغییر مى‏کند.32
5 - طول آیات
یکى از تناسب‏هاى آهنگین آیات قرآن، طول آیات است. تغییر طول آیات در سوره‏هاى مختلف، امرى تصادفى نیست و تدبر در این زمینه، نکاتى ارزشمند را به نظر مى‏آورد. در این نوشتار به بررسى این موضوع در سوره شمس و نشان دادن نقش آن در نظماهنگ قرآنى مى‏پردازیم. سوره «شمس» داراى 11 قسم و 2 جواب براى این قسم‏هاست. این دو بخش در درون سوره به اتفاق، قسمتى واحد را پدید مى‏آورند که عبارت از بیان سنتى خلل ناپذیر در آفرینش و عالم انسانى است. خداى متعال سخن خود را در این سوره زیبا با اشاره‏اى به داستان یکى از اقوام گردنکش تاریخ و عاقبت شوم و دردناک آن‏ها پى مى‏گیرد. بخش جدید، تغییر آهنگ در پى ندارد، جز این که در مواردى داستان با آیه‏اى به ظاهر کم حجم آغاز مى‏گردد و از آیه 9 تا 14 رفته رفته بر حجم هر آیه نسبت به آیه قبل افزوده مى‏شود. آیه 15 که آخرین آیه و پایان بخش داستان است، کمترین حجم را داراست. گویى 7 آیه این داستان دخالت تدریجى این گروه را تا سر حد هلاکت به تصویر مى‏کشند و در آیه آخر که نابودى آنان صورت گرفته و اثرى از آنان باقى نمانده، خداوند نیستى آنان را تجسم مى‏فرماید:33 «قد افلح من زکّیها، و قد خاب من دسّیها، کذّبت ثمود بطغویها، اذ انبعث اشقیها، فقال لهم رسول اللَّه ناقة اللَّه وَ سقیها، فکذَّبوهُ فعقروها فدَمدمَ علیهم ربّهم بذنبهم فسوّیها، و لایخافُ عقباها». (شمس /9-15)
6 - نقش نظماهنگ قرآن در تدبّر و حفظ قرآن کریم
تدبر، راه استوار و صراط مستقیم فهم قرآن کریم است. قرآن کریم تدبر و تذکر را هدف نزول خویش34 و تدبر را نیز راه خالى دیدن قرآن کریم از اختلاف دانسته است.35 آهنگ خاصى که سوره‏ها و عبارت‏هاى قرآنى دارند، مفهوم خاصى را نیز در ذهن مستمع پدید مى‏آورد. در بیشتر مواقع، آهنگ آیات و روایات به همراه مفهوم کلى و انتزاعى شان در ذهن مى‏ماند؛ یعنى ذهن انسان متوجّه تک تک کلمات و الفاظ سوره‏اى که آن آهنگ را پدید مى‏آورد نیست، بلکه تنها ارتباط این آهنگ را با سوره‏اى دیگر که به نحو عام داراى چنین معانى و آهنگ است در نظر مى‏آورد. گاهى ایجاد ارتباط ذهنى از این حد ضعیف تر است و ذهن قارى یا مستمع قرآن از نظماهنگ یک سوره به نظماهنگ سوره یا سوره هاى دیگر و یا قسمتى از آنها منتقل مى‏شود، با آن که از مفاهیم این سوره‏ها اطلاع دقیقى ندارد. به عنوان مثال؛ سوره مبارکه حاقه، داراى شباهت‏هایى آهنگین با سوره مبارکه واقعه است. این همسانى در آغاز سوره و در نظر اول چندان محسوس نیست و حتى طول برخى آیات سوره حاقه به چندین برابر آیات سوره واقعه مى‏رسد، لکن این تشابه چندان که قارى به سمت آخر سوره مى‏رود شدت مى گیرد و بر روى آخرین آیه هر دو سوره تطابق کامل پیدا مى‏کند. همسانى آهنگین، ذهن مستمع و قارى را متوجّه همسانى لفظى و مفهومى نموده و این به نوبه خود راه را براى تدبر جدى مى‏گشاید. «بسم اللَّه الرحمن الرحیم، الحاقّة، ما الحاقّة، ... کذّبت ثمود و عاد بالقارعة» (حاقه /1-5) «بسم اللَّه الرحمن الرحیم، اذا وقعت الواقعة، لیس لوقعتها کاذبة». (واقعه /1-2) (تکذیب روز قیامت توسط عاد و ثمود) / (روز قیامت تکذیب بردار نیست) «فما منکم من أحد عنه حاجزین»،(حاقه /47) فلولا ان کنتم غیر مدینین، ترجعونها إن کنتم صادقین». (واقعه /86-87) (ضعف مخاطبان در برابر پدیده مرگ و عذاب) / (ضعف مخاطبان در برابر پدیده مرگ). «و انّه لحق الیقین»، (حاقه /51) «انّ هذا لهو حق الیقین». (واقعه /95) «فسبح باسم ربک العظیم»، (حاقه /52) «فسبح باسم ربک العظیم». (واقعه /96) به کمک این تنظیر که از وجوه تدبر مى‏باشد، نکات متعددى آشکار مى‏شود. رابطه‏اى که بین «ترفه» (رفاه زدگى)، عدم تشویق و اهتمام نسبت به معیشت مساکین، و عدم ایمان به خدا وجود دارد، قرار گرفتن در وضعیتى که محتضر مشاهده مى‏کند، در زمره یکى از وجوه غیبى که مورد قسم و توجّه الهى است، از آن جمله است.36 روشن است که این نکات، بدین معنا نیست که صرف وجود برخى هماهنگى‏ها در آیات قرآنى، سبب پیوند مستقیم آنها با یکدیگر مى‏شود و بین این دو تلازمى دائمى برقرار است، بلکه مقصود این است که در موارد زیاد، ایقاع و آهنگ مى‏تواند یکى از قرائن قوى مبنى بر وجود ارتباط باشد، تا با جلب توجّه قارى و مستمع، وى را به تأمل بیشتر و در صورت امکان، پى بردن به دیگر موارد تشابه وادارد که به نمونه‏اى از آن اشاره شد. از دیگر آثار نظماهنگ قرآن در این وادى، اثرى است که در حفظ قرآن کریم چه به معناى عام (مصونیت آن از تحریف) و چه به معناى خاص (جاى‏گیرى آسان آن در سینه‏ها) داشته و دارد. نظماهنگ قرآن، حفظ قرآن را آسان مى‏کند و آسان بودن قرآن کریم براى حفظ در آیه «و لقد یسّرنا القرآن للذّکر فهل من مُدَّکر» (قمر /17) مورد اشاره قرار گرفته است. این آیه در واقع حاوى دو نکته مهم است: 1 - قرآن، «تیسیر» گردانیده شده است. 2 - هدف از این «تیسیر» ذکر شدن قرآن است. ذکر شدن قرآن، به معناى ارتباط آن با «ذاکر» انسانى است که عبارت از اعماق قلب اوست و یکى از ابعاد این «تیسیر» ملاحظه حکمت‏هاى دقیق فنى و کلامى است.37 این است که مى‏بینیم، آدمى با داشتن حافظه‏اى متوسط و معمولى بارها بسیارى از زیارات، دعاها، اشعار و قصاید عربى را مى‏خواند و موفق به سپردن آنها به ذاکره خود به گونه‏اى که بتواند بدون هیچ اشکال و مشکلى به زمزمه آنها بپردازد، نمى‏شود، ولى حفظ قرآن، با صرف نیرو و فرصتى اندک، امکان پذیر و در عین حال به راحتى، زمزمه‏پذیر است. «قرآن، آبشار گونه بر زبان مى‏گذرد؛ چون در چینش واژه‏ها روانى و سلامت رعایت شده و خواندن آن، مثل آمدن از فراز به نشیب و نه از نشیب به فراز - مثل بسیارى از کتاب‏هاى دیگر است.»38
7 - فواصل آیات، نقش و آثار آن در نظماهنگ قرآن
قرآن کریم به سوره‏ها و سپس آیه‏ها تقسیم شده و پایان هر آیه با حرفى مشخص مى‏شود که آن را در این مقام، «فاصله» نامیده اند. فاصله داراى نقش اساسى در آفرینش نظماهنگ قرآن است. عمل آن، همچون عمل قافیه در شعر و سجع در نثر مى‏باشد،دانشمندان پیشین به دلیل دورى جستن از تشبیه نادرست قرآن به شعر، از همین اندازه نیز اجتناب کرده و حروف سجع آفرین پایانه‏هاى آیات را فاصله نامیده‏اند و گویند خداوند متعال بر این تکیه و تصریح فرموده که بنده و فرستاده خویش را شعر نیاموخته و چنین چیزى شایستگى او و رسالت او را نداشته است. «و ما علّمناه الشعر و ما ینبغى له إن هو إلاّ ذکر و قرآن مبین لینذر من کان حیّا و یحقّ القول على الکافرین». (یس /69-70) پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم و پیش از او پیامبران دیگر آمدند تا نور فطرت را در دل انسان‏ها پیدا و گنجینه‏هاى خرد را که نهفته در درون ایشان است آشکار سازند.39 از این رو شعر در آستان این رسالت راهى ندارد و سخن کتابى همانند قرآن، دور از شعرى است که قوام و دوام آن به عنصر خیال و مواردى همچون مبالغه، اغراق و مانند آن مى‏باشد. با این همه، کلام هنرمندانه قرآن آراسته به زیبایى هایى است که در شعر نیز وجود دارد که از آن جمله «فواصل آیات» را مى‏توان نام برد در این مورد به عنوان مثال مى‏توان به آیات سوره طه اشاره کرد، هنگامى که موسى‏علیه السلام براى مأموریت رسالت آماده مى‏شود از خداى متعال درخواست‏هایى مى‏کند و خداوند درخواست‏هاى وى را برآورده مى‏سازد و پاسخ وى را با این آیه آغاز مى‏کند: «قال قد أوتیت سؤلک یا موسى» (طه /36) آیات ادامه مى یابد و پس از چند آیه که در برگیرنده یاد کرد نعمت‏ها و منت‏هاى الهى است، به این بخش مى‏رسد: «فرجعناک الى امّک کى تقرّ عینها و لاتحزن و قتلت نفساً. فنجّیناک من الغم و فتنّاک فتوناً فلبثت سنین فى أهل مدین ثم جئت على قدر یا موسى».(طه /40) این آیه نیز همانند آیه پیشین به خطاب «یا موسى» ختم مى‏شود. ختم این آیه به خطاب مکرر، هم تنبه مجددى براى موسى از جانب خداوند است، و هم سخن را به بهترین شکل موزون مى‏سازد، بى آنکه هیچ احساس زیادت و تکرارى پدید آید. هنگامى که از فواصل آیات سخن به میان مى‏آید، منظور زمانى است که بر آخر کلمات، وقف و سکون داده مى‏شود، در غیر این صورت، نظم آهنگین فواصل بر هم مى‏خورد. نظیر آن چه در این آیات یده مى‏شود: «ثم أدبر و استکبر، فقال إن هذا إلّا سحر یؤثر، إن هذا الّا قول البشر، سأصلیه سقر، و ما أدریک ما سقر، لاتبقى و لاتذر، لوّاحة للبشر». (مدثر /23-29) بسیار روشن است که در گروه‏هاى آیه‏اى فوق، تنها با وقف بر سر آیات است که همسانى آهنگین فواصل به چشم مى‏خورد.
آثار فواصل بر نظماهنگ قرآن
قبلا اشاره شد که کارکرد فواصل آیات در قرآن، تقریباً همان کارکرد قافیه در شعر است ولى فراتر از آن و منحصر به خود مى‏باشد. به هر حال، فواصل آیات آثار و عملکردهایى را در ایجاد نظماهنگ دقیق در میان آیه‏هاى شریفه قرآنى دارد که از آن جمله اند: 1 - تأثیر موسیقایى. 2 - تشخّصى که به کلمات خاص هر آیه مى‏بخشد. 3 - لذتى که قافیه از برآورده شدن یک انتظار به وجود مى‏آورد، در فواصل آیات این لذت چندین برابر دیده مى‏شود و باعث ایجاد نشاط روحى خواننده (قارى) قرآن مى‏گردد. 4 - زیبایى معنوى یا تنوع در عین وحدت. 5 - تنظیم فکر و احساس قارى قرآن. 6 - استوارى لفظى آیات. 7 - کمک به حافظه و سرعت انتقال قاریان قرآن، جهت فهم مفاهیم قرآنى. 8 - ایجاد وحدت در شکل آیات. 9 - کمک به تداعى معانى. 10 - توجّه دادن به زیبایى ذاتى کلمات. 11 - تناسب و قرینه سازى. 12 - ایجاد قالب مشخص و حفظ وحدت در بین آیات.40
پی نوشت ها
________________________________________
1 - بلسان عربى مبین. (شعراء/ 195) 2 - اشاره است به حدیث: «فضل القرآن على سائر الکلام کفضل اللَّه على سائر خلقه»؛ بحارالانوار، 19/92. 3 - اسراء / 9 4 - ر. مقاله: معرفت، محمدهادى؛ نظماهنگ در قرآن، میراث جاویدان، سال اول، شماره اوّل، 1371، ش /4. 5 - اعراف/ 176 6 - محمود، مصطفى؛ القرآن محاولة لفهم عصرى، چاپ ششم، دارالمعارف، قاهره، / 14 - 17. 7 - محمود، مصطفى؛ همان/ 17-19 8 - ر.ک: فصلنامه بینات، ش 75-80 / 20 9 - ر.ک: مندور، محمد؛ در نقد و ادب، ترجمه دکتر على شریعتى، / 139-140 10 - محمود، مصطفى؛ همان، / 19-20. 11 - ر.ک: باطنى، محمد رضا؛ مسائل زبان شناسى نوین، / 51-59. 12 - (و ما أرسلناک الا کافة للناس بشیراً و نذیراً و لکن اکثر الناس لا یعلمون) (سبأ/ 28) 13 - کلینى، محمد بن یعقوب، اصول کافى، تحقیق استاد على اکبر غفارى، 632 / 2. 14 - ر.ک: فصلنامه بینات، ش 65-69 / 33 15 - این موارد بدون احتساب سوره حمد است. 16 - ر.ک: انیس، ابراهیم؛ الاصوات اللغویة، / 23-24 17 - همان / 50-51 18 - ر.ک: فصلنامه بینات، ش88 / 20 19 - همان، 88 - 89 20 - همان، / 89 21 - ر.ک: طالقانى، سید محمود؛ پرتوى از قرآن، ج 2 از جزء سى ام، /254-255. 22 - ر.ک: سید قطب؛ فى ظلال القرآن، 699-700 / 8. 23 - ر.ک: فصلنامه بینات، ش 87-88 / 20. 24 - مجلسى، محمد باقر؛ بحارالانوار، 207/89 25 - برخى مراد از «والعادیات » را شتران حجاج دانسته‏اند و دلایلى هم در این باره ذکر نموده‏اند، این تطبیق با آیه دوم این سوره مناسبت ندارد؛ پرتوى از قرآن، ج 1 از جزء سى ام، ذیل سوره والعادیات 26 - از تناسبهاى دیگر این سوره، تعبیرى است که از مال به «خیر» شده است. قرآن کریم علاوه بر آن که در جاهاى دیگر نیز از مال به خیر تعبیر فرموده (بقره/180) از اسب نیز همین تعبیر را کرده است: (ص/32). 27 - ر.ک: سید قطب؛ فى ظلال القرآن، / 642 - 643. 28 - ر.ک: فصلنامه بینات ش 38 - 39 / 25. 29 - ر.ک: سید قطب؛ آفرینش هنرى در قرآن، ترجمه محمد مهدى فولادوند، 102 - 103. 30 - براى مطالعه تفصیلى این موضوع رجوع کنید به: صبحى صالح؛ در اسات فى فقه اللغة، 141 - 168. ابراهیم انیس؛ آواشناسى زبان عربى، 96 - 97. اصمعى؛ المزهر فى علوم اللغة و انواعها، 50-51، شایان یاداست که وى مثالهاى این باب را از کتاب خصایص ابن جنى آورده است. فصلنامه بینات، ش 42-50 / 25. 31 - ر.ک: سیوطى، جلال الدین عبدالرحمان؛ الاتقان، 17-18/2. 32 - آن دو بخش، آیات 44 و 91 سوره مائده و سوره انعام مى‏باشند، به طورى که اگر ترتیب موجود در این دو آیه تغییر یابد، روانى کلام آسیب خواهد دید. 33 - ر.ک: فصلنامه بینات، ش 57 - 59 / 25. 34 - ص / 29. 35 - نساء / 82. 36 - ر.ک: فصلنامه بینات ، ش 53/ - 55 / 33 . 37 - در قرآن کریم در مورد حفظ قرآن (به معناى از برکردن) تعبیر حفظ نیامده، بلکه تعبیر حفظ، در مورد مصونیت قرآن به کار رفته است: «انّا نحن نزّلنا الذکر و انّا له لحافظون» (حجر/ آیه 9) در مورد حفظ و حافظه به طور کلى از واژه «ذکر» استفاده شده و ذکر نیز در ارتباط مستقیم با قلب دانسته شده است. 38 - ر.ک: حسن عرفان؛ پژوهشى در شیوه‏هاى اعجاز قرآن، 40 - 41. 39 - نهج البلاغه، خطبه ى اول. 40 - جهت مطالعه این خصائص و آثار در مورد قافیه در شعر؛ ر.ک: شفیعى کدکنى، محمد رضا؛ موسیقى شعر/ 60 - 62.
  info@quran-p.co

تبلیغات