درآمدى بر ابعاد اعجازى و زیباشناختى نظماهنگ قرآن (مقاله پژوهشی حوزه)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (حوزوی)
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
یکى از جنبه هاى اعجازى و زیباشناختى قرآن کریم، زبان قرآن و توجه به ابعاد گوناگون آن است و از آن جا که خداوند متعال، حقایق غیبى و قرآنى را لباس «بیان» پوشانیده و همه آن ها را در قالب «لسان» در دسترس عارف و عامى قرار داده است. بر اهل فن است که با عمق و بصیرتى افزون، به تتبع پرداخته و حجاب هاى پدید آمده بین قرآن و انسان ها را هر چه بیشتر بزدایند و زمینه تجسم حقیقت «هذا بیان للناس» را در برابر دیدگان مردم فراهم آورند. از جمله زمینه هایى که به عنوان اعجاز در این عرصه، عامل هدایت و التقات انسان ها به نظم شگفت انگیز قرآن بوده و ارتباط و تناسب دقیق معانى و مقاصد آیات و سوره ها را به زیبایى نمایان ساخته و الفاظ قرآن را روان و شیوه نموده، مسأله «نظماهنگ» است. «نظماهنگ» آهنگ خاصى است که از چگونگى چینش حروف و کلمات قرآنى پدید آید و هنگام استماع قرآن کریم به گوش مى رسد که گاهى از آنبه موسیقى آیات تعبیر مى شود و دانشمندان علوم قرآنى آن را از ابعاد زیباشناختى لفظى قرآن مى دانند. توجه به فضاى عمومى سوره ها و گروهى از آیات، چگونگى چینش حروف در آیات، تقدیم و تأخیر الفاظ، طول آیات و فواصل آنها از جمله راه هاى شناخت نظماهنگ قرآن و ادراک آهنگ و موسیقى جان بخش قرآنى به شمار مى روند. هدف عمده نویسنده در این مقاله، بررسى مفهوم نظماهنگ، به عنوان یکى از زیبایى هاى لفظى قرآن و تناسب الفاظ قرآنى با مفاهیم آیات و سوره ها و تأکید بر لزوم بهره گیرى از این ویژگى هنرى در آموزش قرائت و حفظ قرآن کریم است.متن
قرآن کریم حقیقتى واحد است که از سوى خداى واحد و از راه وحى بر قلب پاک خاتم پیامبران فرود آمده و مردم را فرا خوانده است تا به سوى آن چه آنان را حیات مىبخشد گام بردارند و روان و جان خود را از آبشخور آن سیراب گردانند. خداوند متعال، حقایق غیبى را لباس «بیان» پوشانیده در قالب «لسان» در دسترس عارف و عامى قرار داده است. این لسان، «عربى مبین»1 نام گرفته و داراى ویژگىهایى است. از جمله ویژگىهاى این زبان آن که در عین دمسازى با زبان انسانها، فاصلهاى همانند فاصله خدا و خلقش دارد.2 همچنین تازگى خود را براى همه زمانها و مکانها و هر قوم و قبیلهاى حفظ نموده است و همیشه حفظ خواهد کرد. خداوند حکیم، معارفى ازلى و ابدى را با نظمى شگفتانگیز در شمار معدودى از کلمات و عبارات جاى داده و بناى سترگ و بس جاویدانى را با مصالح معینى پى افکنده است. راه ورود به گنجینه پایان ناپذیر وحى، همین لسان «عربى مبین» است و فراگیرى آن به طور مستقیم و عارى از تکلف ساختارى و فارغ از ابرهایى است که حجاب نور این خورشید فروزان مىباشند و «طریق اقوم» هدایت یابى نیز همین است.3
مفهوم نظماهنگ
همان گونه که یاد شد، مراد از نظماهنگ قرآنى، آهنگ خاصى است که از چگونگى چینش حروف و کلمات قرآنى پدید مىآید و هنگام استماع قرآن کریم به گوش مىرسد. این پدیده - که گاهى از آن به موسیقى آیات تعبیر شده است - داراى نظمى شگفتانگیز و ارتباط بسیار دقیق با معانى و مقاصد آیات و سوره ها است و الفاظ قرآن را روان و شیوا مىسازد.4 این موضوع از کلام وحى، تاکنون در آثار چند تن از نویسندگان گذشته مورد بررسى قرار گرفته است که اشاره به برخى از آنها، راهى جهت سیر نگارش هاى آن و چگونگى بررسى این موضوع مىباشد. دکتر مصطفى محمود، سید قطب و در کشور ما مرحوم آیة اللَّه طالقانى از جمله کسانى هستند که در این گستره قدم برداشته و در زمینه آن قلم زده اند. گفته مىشود مرحوم دکتر فردید نیز تحقیقاتى درباره رابطه حروف و مفاهیم به گونه عام - نه صرفاً در قرآن - داشته است. سید قطب در آغاز کتاب «التصویر الفنّى فى القرآن الکریم» برخى از علل سیطره قرآن - از همان آغاز نزول - را بر اندیشه عرب فصیح، ادب دان و لغت شناس بیان کرده و گفته است: علت این غلبه و سیطره، نظام دقیق تشریع قرآن بوده که در هر زمان و مکانى قابل اجراست، یا اخبار غیبى که سالها بعد تحقق یافته و نیز علوم طبیعى که درباره خلقت انسان و جهان در قرآن آمده است. سید قطب در کتاب خود به دو مطلب اشاره مىکند: 1 - آهنگ قرآن 2 - تصاویر قرآنى. وى بحث خود را با تصاویر قرآنى آغاز مىکند نظیر تصویر کسى که بر لبه پرتگاهى در حال نماز خواندن است و هر لحظه با خطر افتادن روبرو است: «یعبداللَّه على حرف.» (حج /11) و یا تصویر مردى که زبانش همچون سگ آویزان و در حال لهله زدن است.5 اندیشههاى دکتر مصطفى محمود نیز در این مقام گویاست. وى در کتاب خود به داستان ولید بن مغیره اشاره مىکند و مىگوید: «از عربى جاهل همچون ولید بن مغیره که بر کفر خود زیست و مرد، عجیب نیست که درماند و نتواند اعجاب خود را از قرآن کتمان کند و درباره قرآن - که آن را سخن محمدصلى الله علیه وآله وسلم مىداند - بگوید: «به خدا سوگند که سخنش داراى شیرینى است و روى آن را زیبایى فرا گرفته است. فراز آن ثمربخش، فرود آن داراى برکت و روانى است، کلامى است داراى علو که چیز دیگرى بر آن برترى نیابد». و هنگامى که از وى خواستند محمدصلى الله علیه وآله وسلم را دشنام دهد، گفت: «بگویید او ساحر و آورنده سخنى است که بین مرد و پدرش، برادر و همسرش و خاندانش جدایى مىافکند.6 دکتر مصطفى محمود با بیانى شیوا تأثیر اولیه نظماهنگ وحى در ذهن و اندیشه خود را چنین توصیف مى کند: «نخستین برخورد من با قرآن در چهارمین سال زندگى من بود که کودکى تشنه در صفى از صفوف مکتب خانه بودم و با سادگى به تخته و شاخصى که در دست شیخ بر روى نوشته حرکت مىکرد مىنگریستم، مثلاً او مىخواند: «والضحى، واللیل اذا سجى» (ضحیى /1-2) و ما نیز پشت سر او تکرار مىکردیم، بى آن که بدانیم «ضحى» چیست. لکن تنها مقاطع و مخارج حروف را تکرار مىکردیم و بدین ترتیب نخستین عبارت قرآنى را با ذهنى کاملا خالى و بدون تأثیر پیشین فرا مىگرفتم. همان گونه که حکایت کره دایرهاى شکل زمین و قارهها که همچون جزیره در آن شناور بودند مرا شگفتزده مىکرد، قرآن نیز با من همان کرد. شاید مقاطعى که در گوش من، آمد و شد داشت، شبیه تر به مقاطع مقیاسهاى موسیقى (دو - ر - مى فا - سل - لا - سى) بود. حروفى مجرد و فاقد هرگونه معنا جز مدلول موسیقایى آن،نغمههایى صرف و پوششهایى آهنگین و ایقاعى که وجدان را به طرب مىآورد.»7
موسیقى قرآن
یکى از نکات مورد نظر در مسئله نظماهنگ، موسیقى قرآنى است که از عمیق ترین رازها در ترکیب قرآنى است. قرآن، نه شعر و نثر و نه کلامى مسجع است؛ بلکه عبارت ویژهاى از الفاظ است که کاشف از موسیقى باطنى آن مى باشد. به طور کلى موسیقى قرآنى، یا ظاهرى و یا باطنى است و فرق بسیارى بین آنهاست. موسیقى ظاهرى آن است که وقتى مىشنوى، به وجد مىآیى و جنبه خارجى دارد و از تقسیم کلام در پارههاى مساوى و سپس قافیه بندى هر عبارت پدید مىآید. اگر موسیقى از خارج عبارت و نه از داخل آن به گوش برسد، یعنى از قافیهها و بحر و وزن، این همان موسیقى درونى یا باطنى است، که سرى از اسرار معمارى قرآنى مىباشد و هیچ ترکیب ادبى در آن مشارکت ندارد.8 محمد مندور درباره تفاوت میان دو موسیقى مذکور مىگوید: «موسیقى واضح و عریان مانند زنگ تند، به سهولت قابل تقلید است و از این رو اصالت و عمقى ندارد،موسیقى عمیق (باطنى) موسیقى روح است نه موسیقى لفظ و، گرچه غالباً خواننده عادى از آن بى خبر مىماند ولى اصالتش همواره پایدار و تقلید از آن ارزنده است و در اعماق روح، ماجراهایى برپا مىکند که جز گروه اندکى از خوانندگان از آن غافل مىمانند».9 بررسى نظماهنگ قرآنى در میان این بحث، وقتى ارزش دو چندان مىیابد که از دیدگاه همه انسانها - عرب و غیر عرب - عارف و عامى - مورد بررسى قرار گیرد، در واقع از دیدگاه «ناس» که مخاطبان قرآن کریم هستند و این، فطرت همه آنها را مورد خطاب قرار مىدهد. در این جا دو بحث مطرح است: 1. فطرى بودن پدیده زبان و زبان آموزى در انسان. 2. فطرى بودن زبان قرآن. از آن جا که مصطفى محمود، نام کتاب خود را «کوششى براى فهم عصرى قرآن» نامیده است، پرداختن به نظماهنگ قرآن کریم، هموار کننده راه فهم عصرى قرآن نیز مىباشد. بارى، وى در دنباله کلام خویش درباره این موضوع مى نویسد: «تمام نقشهاى قرآنى را مىیابى که به وسیله این برخوردهاى سریع و سایههاى محکم و الفاظى که داراى زنگ و صوت و تصویر هستند، رسم شده اند. به سبب مجموع این دلایل است که قرآن کتابى است غیر قابل ترجمه. قرآن، به زبان خود، قرآن است به زبانهاى دیگر، چیز دیگرى غیر از قرآن خواهد بود، که: «انّا أنزلناه قرآناً عربیاً» (یوسف /2) و در این سخن تحدیدى است که بین دو شق، جدایى افکند. آرى، در برابر معمارى، تکوین و بنایى موسیقایى قرار داریم که در آن، موسیقى از داخل کلمات و نه از حواشى آن مىجوشد و نیز از ویژگىهاى لغت عربى و اسرار و سایهها و زوایاى پنهان آن. به همین جهت، آیات قرآن داراى خاصیت عجیبى است... آیات این کتاب در پى تماس با گوش و پیش از آن که عقل به تأمل در معانى آن بپردازد، در نفس ایجاد خشوع مىکند، زیرا ترکیبى است موسیقایى که پیش از آن که عقل کار خود را آغاز کند در وجدان و قلب تأثیر مىگذارد.10
راه درک موسیقى قرآن
هر چند از ویژگىهاى موسیقى قرآن، آن است، که بر احساس بشرى اثر مىنهد در عین حال، درک شایسته آن، از آخرین چیزهایى است که نصیب انیس قرآن مىگردد و از طریق استمرار و فراوانى تلاوت قرآن و مأنوس شدن با آن حاصل مىشود. قرآن کریم به خودى خود یک سمفونى هارمونیک است و یافتن جزئیات و ظرافتهایى که در جاى جاى این سمفونى قرار گرفته و گاه گاه به مناسبت، تغییر مىکند، حاصل کثرت و ممارست در گوش دادن به آن است و شایسته نیست تحقیقات «قرآن پژوهى» ما را از روانخوانى و روخوانى قرآن بى نیاز دارد و رفته رفته اصل کلام اصالت خود را براى ما از دست بدهد و در نتیجه محرومیت از آثار «طمأنینه»، «شفا» و هدایت کامل قرآنى را به همراه بیاورد.
زبان قرآن و فطرت انسانى
هدف عمده دیگرى که از وراى مباحث مربوط به نظماهنگ، پى گیرى مىشود، تبیین پیوند زبان قرآن با فطرت همه انسانها و به تعبیرى دیگر فطرى بودن زبان قرآن است. یکى از مباحث به نسبت جدید در زبان شناسى امروز، تولّد انسانها با استعداد ذاتى فراگیرى زبان و به تعبیر دیگر مسئله فطرى بودن زبان است.11 از سوى دیگر قرآن کریم خود را «بیان للناس» (آل عمران /138) نامیده است. این کتابى است که به «لسان قوم» نازل شده و مراد از قوم تمامى مردم جهان است.12 در این مورد یاد کرد نکاتى لازم است: 1 - زبان قرآن کریم زبانى است که خدا به وسیله آن با انسان سخن گفته است و تنها همین زبان است که مىتواند فطرى و زبان همه انسانها باشد. این زبانى است که به دلیل سعه وجودى و ارتباط درونى عناصرش با یکدیگر، از این توان برخوردار است و به همین دلیل زبان «عربى مبین» نام گرفته است و درباره «عربى مبین» امام صادقعلیه السلام فرمودند:«این زبان، بیانگر آن چه در زبانهاى دیگر است مىباشد، در حالى که زبانهاى دیگر این توانایى را ندارند.13 2 - زبان قرآن، تنها زبان فطرى است که مىتواند فطرت همه انسانها را بیدار سازد و مقصود از آن، زبان عربى مصطلح که عربى امروز یا دیروز کشورهاى عربى است، نمىباشد. 3 . اولین چیزى که کودک از یک زبان درک مىکند موسیقى آن است و موسیقى اولین چیزى است که ظاهر یک زبان را تشکیل مىدهد و نخستین گام در آشنایى با یک زبان است. موسیقى گوناگون و روح نواز، در جاى جاى قرآن کریم هماهنگ با معانى بلند آن است و این نکته نشان مىدهد که زبان قرآن از موسیقى به بهترین و شایستهترین وجه برخوردار است، به گونهاى که متناسب با فطرت همه انسانهاست.14 مسئله نظماهنگ قرآن نیز به نوعى نمایانگر این موضوع است.
انواع تناسبهاى آهنگین (نظماهنگ) در قرآن کریم
محورهاى این بحث عبارتند از: 1 - فضاى عمومى سورهها 2 - فضاى عمومى گروهى از آیات 3 - چینش حروف در آیات 4 - تقدیم و تأخیر الفاظ و نقش آن در نظماهنگ قرآن 5 - طول آیات 6 - نقش نظماهنگ در تدبر و حفظ قرآن کریم 7 - فواصل آیات؛ آثار و نقش آنها در نظماهنگ قرآن اینک به شرح مختصر محورهاى یاد شده مىپردازیم:
1 - فضاى عمومى سورهها
پژوهش در این موضوع را از سوره فاتحة الکتاب و برخى سورههاى آخر قرآن آغاز مىنماییم؛ زیرا این سورهها به طور عموم داراى حجمى مختصر، آهنگى یکسان و به طور کلى فضاى عمومى واحدى مىباشند.
سوره فاتحة الکتاب
این سوره که داراى نامهاى متعددى مانند «ام الکتاب» است و هفت آیه بیشتر ندارد، تنها سورهاى است که داراى آهنگ سورههاى طوال است. از سورههاى آخر قرآن، دو سوره «ماعون و تین» تا اندازهاى داراى تشابه آهنگین با سورههاى بزرگ هستند، لکن تشابه آنها از تشابه «ام القرآن» بسیار کمتر است. همچنین سوره «کافرون» تنها در دو آیه نخست خود، تا اندازهاى از این تشابه برخوردار است. بسامد واژگان سوره «حمد» در سورههاى طوال، به شرح ذیل است: 1 - عالمین تا آخر اعراف 24 بار. 2 - مستقیم تا آخر اعراف 9 بار. 3 - رحیم تا آخر انفال 29 بار. 4 - ضالین در بقره و انعام 2 بار15. بیان این مطلب مىتواند تا اندازهاى پیوند و نسبت «ام القرآن» را با دیگر اجزاى آن از جهت چگونگى در برداشتن مطالب و داشتن نظم و نسق بخشهاى عمده قرآن روشن کند. این سوره با این که مکى است از لحاظ ایقاعات نسبتاً بلند و نیز از لحاظ سبک متناوب، حال و هواى سورههاى طوال را مىنمایاند. ویژگى مهم دیگرى که در آهنگ این سوره وجود دارد، نظم به کار رفته در لحن آیات همراه با تغییر محتوایى آنهاست. آغاز سوره که درباره حمد و رحمت الهى است، آیاتى دارد که در آنها حروف ملایم بیش از همه به چشم مىخورند و هیچ گونه خشونتى در الفاظ به گوش نمىرسد. حروف مورد نظر عبارتند از: ح، م، ر، ع، ل، ن. (این حروف در آواشناسى امروز، حروف بین شدت و رخاوت نامیده مىشوند.)16 در بخش میانى سوره مسائل مربوط به روز قیامت، عبودیت، استعانت و صراط مستقیم مطرح مىشوند، حروف سور هم به تناسب، آهنگى مستحکم و استوار دارند: ک، د (مشدد)، ت، ص، ط، ق. در بخش سوم سوره که نوع «صراط» مطرح مىشود، عبارتى که بندگان نیکو و نمونه را مشخص مىکند، خالى از هر گونه خشونت لفظى است: «انعمت علیهم»، لکن عبارت پس از آن که گمراهان مورد خشم خدا را مورد اشاره قرار مىدهد، آکنده از حروفى خشن و غلیظ است: «غیر المغضوب علیهم ولاالضالین» تعبیر خشن و غلیظ از نظر عامّه مردم است. از نظرگاه آواشناسى جدید، حرف «ض» جزء حروف شدید است. همچنین هر چند، در برخى کتابهاى تجوید به رسم گذشته، «ض» جزء حروف رخوت دار محسوب شده، لکن ابن جزرى در کتاب «النشر فى القراءات العشر» اظهار داشته، براى زبان هیچ حرفى به سنگینى «ض» نمىباشد.17
سوره فیل
تصویر حرکت گروهى دیگر از گردنکشان تاریخ که قرآن کریم و همه انسانها، آنان را با مدد از نام «فیل» مىشناسند! همان گونه که خداوند گروهى را با نام «اصحاب الجنه»، «اصحاب الیمین» و حتى «اصحاب النار» معرفى کرده، گروهى را هم با نام «اصحاب الفیل» شناسانده است. آهنگ این سوره حرکت پیلان تنومند را به خوبى نشان مىدهد.18
سوره قریش
تار و مار کردن پیلان، پیل بانان و پیل سواران، به منظور ایجاد سکون و آرامش براى قریش (ساکنان ام القرى) و دیگر مردمان، سخن اصلى این سوره مىباشد تا کاروانهاى تجارى، پهنه دشتها را در نوردد و مردمان به سپاس و عبادت پروردگارى بپردازند که به آنها رزق و امنیت عطا کرده است. آرامش و امنیت و آهنگ بسیار ملایم این سوره که همچون آرامشى پس از طوفان است، اعجاب انگیز است. این سوره 4 آیه دارد و تمامى آیات به حرف ماقبل ساکن ختم مىشوند و وقف بر هر آیه سکونها را مضاعف مىسازد: قریش، صیف، بیت، خوف. همچنین در الفاظ درون آیات هم سکونهاى متعددى وجود دارند و هر یک به مثابه مانعى، از هر گونه سرعت و شدت در آهنگ سوره مىکاهند، بلکه ممانعت مى کنند. تعداد سکونهاى این سوره با احتساب حروف مد، به 15 مورد مىرسد و مقایسه این سوره با سوره «همزه» معناى بیشترى به این رقم مىدهد.19
سوره همزه
سورهاى متضمن تهدید شدید و کوبنده نسبت به هر سخن چین طعنه زن. در این سوره، الفاظ پایانى هر آیه به چند حرف متحرک پیاپى ختم مىشوند. تعداد سکونهاى این سوره که 9 آیه دارد، بسیار کمتر از سوره چهار آیهاى قریش است، به گونهاى که در نگاه نخست به چشم و گوش نمىخورند و شمارش آنها نیاز به دقت و تیزبینى دارد. در عوض، این سوره که سخن از خردکنندگى خاطیان مىزند، تشدیدهاى فراوان پرده گوش را مىکوبند. هر چند تشدید هم از ترکیب حروف ساکن پدید مىآید، لکن هیچ گونه نمودى از سکون و آرامش وجود ندارد. شمار تهدیدهاى این سوره به 14 مورد مىرسد.20 مرحوم آیة اللَّه طالقانى در این باره مىنویسد: «این سوره با آیات کوتاه، فصول متشابه، طنین خاص و هراس انگیز، دو روى و دو وضع متقابل و متعاکس زندگى و خوى و اندیشه و اعمال کسانى را به شتاب از نظرها گذرانده است: همز، لمز، جمع، حسبان و خلود روى دیگر و متعاکس: نبذ، حطم، نار، موقدة و مؤصده، از آیه 6 که نمودار بعد دورتر از انظار را دارد، آیات، کوتاه و سریعتر شده است.»21
سوره مسد
آهنگى کوبنده و در هم شکننده و نابود کننده آرمان و حیات تمام کسانى که در برابر نداى توحید قد علم کرده اند. این سوره و آهنگ مخصوص آن در ذهن قرآن آموز، زمینهاى براى دریافت پیام این آیات پدید مىآورد که بیانگر سنّت همیشگى خداوندى در طرد و لعن و کشتار کسانى است که تبلیغات مسموم آنها، خار راه پیامبران بوده است. سید قطب، درباره مسد سخن جالبى دارد، وى مىگوید: «این سوره، پاسخى به جنگ اعلام شده از سوى ابولهب است که به پیامبر گفت: «تبّالک» و خدا در اینجا خود امر جنگ را به عهده گرفته است.»22 در «تبت یدا ابى لهب و تب» ... تباب به معنى هلاکت و نابودى و قطع است. «تبت» نخستین، دعا و دومى گزارشى از تحقق این دعا است و بدین ترتیب معرکه پایان مى پذیرد و پرده فرو مىافتد! وى همچنین مىافزاید: در این سوره به واسطه تناسب زنگ کلمات، صداى خشک و شکننده بستن و مستحکم ساختن پشته هیمه به گوش مىرسد. همان گونه که این سوره از به بند کشیدن گردن همسر ابولهب که هیزم بیار معرکه بود خبر مىدهد. کوبندگى سوره تبت نسبت به ابولهب و امثال او در طول تاریخ جنبه دیگر سوره توحید، «قل هو اللَّه احد» مىباشد. سوره نخست به معناى «لااله» و سوره دوم به معناى «الا اللَّه» مىباشد.23 سوره «مسد» و «اخلاص» از لحاظ ظاهر با هم مجاورت و آهنگى در ایقاعات دارند. از لحاظ باطن نیز چنین است، چنان که رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم فرمود: هر کس جمعهاى بر او بگذرد و سوره «قل هو اللَّه أحد» را نخواند، بر دین ابولهب از دنیا رفته است.24
سوره والعادیات
سوره با قسم به اسبان جنگى 25 آغاز مىشود که یورش مىآورند، نفس نفس مىزنند، با سمّ خود جرقه مىافروزند و غبار مىانگیزند. ایقاعات خاص این سوره و ترکیب تند حرکات، عیناً تصویرگر این صحنه پرشور هستند. آهنگ این سوره با قسمهاى آن و هر دوى اینها با جواب قسم و مطلب پایان سوره، همخوانى تام دارند. در آغاز سوره به اسبان یورش برنده و سرکش قسم یاد شده و در جواب قسم، ناسپاسى و سرکشى انسان و شدید بودن او در حب خیر یعنى دوستى مال آمده است.26 همچنین در شروع سوره، تصویرى از برانگیخته شدن جرقه سمّ اسبها و گرد و غبار ناشى از یورش و شیهههاى آنهاست و در پایان سوره، تصویر زیر و رو شدن قبرها و آشکار شدن پنهانىها، دو صحنه چشمگیر و خیره کننده. سید قطب در این باره چنین مىنویسد: «سیاق این سوره در برخوردهاى سریع، شدید و حرکت آفرین جریان دارد که بر اثر پرش، جهش و دویدن با چابکى و سرعت از یکى به دیگرى منتقل مىگردد تا به آخر فقره برسد که در آن، لفظ و سایه، موضوع و ایقاع همگى متوقف مىگردند، همان گونه که دونده به پایان سیر خود مىرسد.» «در آخر، غبار برانگیخته شده و سرکشى و حرص، پراکندگى و جمع آورى، همگى به پایان خود مىرسند: به سوى خدا «انَّ ربَّهم یومئذ لخبیر». (والعادیات /11) به سخن سید قطب باید این مطلب را نیز افزود که حرکات الف ممدوده در آغاز سوره (صبحاً، قدحاً ...) در پایان به حرکت زیر منتهى مىگردد: (خیبر) که پایان کار را نشان مىدهد.27 موارد مذکور نمونههایى از فضاى عمومى نظماهنگ سورهها مىباشد که شرح آنها گذشت.
2 - فضاى عمومى گروهى از آیات
پس از بررسى مواردى از فضاى عمومى نظماهنگ سورهها، نوبت به بررسى همین حالت در سطحى محدودتر یعنى فضاى گروهى از آیات و یا گروههاى آیه اى در یک سوره مىرسیم. این حالت نیز به عنوان یکى دیگر از جنبههاى نظماهنگ قرآن کریم است که همگام با تغییر مفاهیم مورد بحث در یک یا چند آیه روى مىدهد. چنین امرى در سورههاى قرآنى فراوان به چشم مىخورد. به عنون نمونه در سورههاى «تکاثر»، «عادیات» و «علق» که به ترتیب 11 8 و 19 آیه دارند، چنین حالتى سه بار روى مىدهد. سورههاى »زلزال»، »انشقاق»، »انفطار»، «تکویر»، «نباء»، »مرسلات»، «معارج»، «حاقة»، «واقعه» و ... که قیامت یکى از موضوعات اصلى آنهاست، در آغاز با توصیفى از قیامت آغاز مى شوند و سپس آهنگ هر سوره براى شرح وقایع قیامت، عذاب دنیوى اقوام پیشین و مانند آن، تغییر مىیابد.28 در این جا به عنوان نمونه تغییرات درونى آهنگ یک سوره مستقل را توضیح مىدهیم:
سوره فجر
در این سوره 5 آیه نخست شامل چهار قسم، به علاوه پرسشى راجع به قسمهاست. 9 آیه بعد داستان هلاکت اقوام گذشته را با آهنگى متفاوت از شروع سوره و متناسب با موضوع، بررسى مىکند. این 9 آیه داراى ایقاعاتى همسان هستند و همگى به حروفى کوتاه که قبل از آن الف کشیده قرار دارد ختم مىشوند. در آیه «و ثمود الذین جابوا الصخر بالواد»، حرف یاء از لفظ «وادى» حذف شده تا ایقاع این گروه از آیات آسیب نبیند. سید قطب، آیات 21 و 22 این سوره را داراى آهنگ نظامى که مناسب دگرگونى یک باره و عذاب و بند نهادن است دانسته: «کلّا اذا دکّت الأرض دکّاً دکّاً و جاء ربّک و الملک صفّاً صفّاً». و در مقابل جو آرام، دوستانه و همراه با خشنودى و عاطفهاى را که بر آیات پایانى این سوره سایه افکنده مورد توجّه قرار مىدهد و از آن سخن مىگوید.29 «یا أیّتها النّفس المطمئنّة، ارجعى الى ربّک راضیة مرضیة، فادخلى فى عبادى، وادخلى جنتى». (فجر 27-30)
3 - چینش حروف در آیات
یکى از روشهاى نظماهنگ قرآنى، بررسى تأثیر معنایى حروف و چینش آنها در آیات قرآن است، ما در این نوشتار به عنوان مثال به یک مورد اشاره مىنماییم: کاربرد حرف قاف، توالى و تکرار و چینش آن در آیات قرآنى با موضوعات متفاوت. 1 - چینش حرف (قاف) در آیات مربوط به واقعه کوبنده قیامت. «القارعة، ما القارعة، و ما أدراک ما القارعة». (قارعه 1-3) «لا اُقْسِمُ بیوم القیامة ، و لا اُقْسِمُ بالنّفس اللّوّامة».(قیامة /1-2) «اذا السّماء انشقّت ، و أذنت لربّها و حقّت».(انشقاق /1-2) «اذا وقعت الواقعة، لیس لوقعتها کاذبة».(واقعه /1-2) «اقتربت السّاعة وانشقَّ القمر».(قمر /1) 2 - یا در آیات شریفهاى که پس از سخن درباره قیامت، فرود آمدن تازیانه عذاب بر اقوام لجوج و سرکش را تصویر مىنماید. «الحاقّة، ما الحاقّة، و ما ادراک ما الحاقّة، کذّبت ثمود و عاد بالقارعة، فأمّا ثمود فأهلکوا بالطاغیة».(حاقه /1-5) 3 - یا دو دسته از آیات دیگرى که یکى حکایتگر سختىهاى انسان در مسیر زندگى و دیگرى لحظه سخت بیرون رفتن جان از بدن است. «فلا اُقسم بالشّفق، واللّیل و ما وسق، والقمر اذا اتّسق، لترکبنَّ طبقاً عن طبق».(انشقاق 16-19) «کلّا اذا بلغت التّراقى، و قیل من راق، و ظنَّ انّه الفراق، و التفت السّاق بالسّاق، الى ربّک یومئذ المساق». (قیامة /26-30) در این خصوص مىتوان به کاربرد حرف «ق و ط» به صورت مشدد یا مفرد در عبارات زیر، که تناسب و توازنى ملموس با معانى آیات پدید آوردهاند اشاره کرد: «و لکن بعدت علیهم الشّقّة». (توبه /42) «إلاّ أن تقطّع قلوبهم». (توبه /110) «سیطوّقون ما بخلوا به یوم القیامة». (آل عمران /180) «یوم تشقّق الأرض عنهم سراعاً». (ق /44) در مثالهایى که گذشت؛ اکثر قریب به اتفاق افعالى که «ق» یکى از حروف اصلى آنهاست، به گونهاى القا کننده مفهوم شدت و خشونت هستند.30
4 - تقدیم و تأخیر الفاظ و نقش آن در نظماهنگ قرآن
گاهى برخى الفاظ قرآنى به دلایلى از جمله رعایت نظماهنگ و شیوایى موسیقایى در یک آیه «تقدم و تأخر» مىیابند، که این موضوع داراى اقسامى است:
1. رعایت موزون فواصل آیات
جلالالدین سیوطى در الاتقان، به مناسبتهایى از این موضوع سخن گفته است. از جمله ذیل نوع 44، علت تأخیر «احوى» و تقدیم «غثاء» در سوره «اعلى» را رعایت «فاصله» یعنى یکى از وجوه نظماهنگ شمرده است. وى مانند همین سخن را درباره عباراتى مثل «فللَّه الآخرة والاولى» (نجم /25) و «جمعناکم و الاوّلین» (مرسلات /38) آورده که در آنها، اصل بر ترتیب الفاظ برخلاف این ترتیب بوده است.31
2. رعایت شیوایى کلام
گاه این تقدیم و تأخیر داراى تأثیرى در روانى و شیوایى کلام و خلق موسیقى باطنى قرآن است. به عنوان مثال؛ زمانى که دو تعبیر «نور» و «هدى» براى تورات در دو بخش قرآن به کار مىرود، به منظور رعایت روانى مورد اشاره، ترتیب این دو تعبیر تغییر مىکند.32
5 - طول آیات
یکى از تناسبهاى آهنگین آیات قرآن، طول آیات است. تغییر طول آیات در سورههاى مختلف، امرى تصادفى نیست و تدبر در این زمینه، نکاتى ارزشمند را به نظر مىآورد. در این نوشتار به بررسى این موضوع در سوره شمس و نشان دادن نقش آن در نظماهنگ قرآنى مىپردازیم. سوره «شمس» داراى 11 قسم و 2 جواب براى این قسمهاست. این دو بخش در درون سوره به اتفاق، قسمتى واحد را پدید مىآورند که عبارت از بیان سنتى خلل ناپذیر در آفرینش و عالم انسانى است. خداى متعال سخن خود را در این سوره زیبا با اشارهاى به داستان یکى از اقوام گردنکش تاریخ و عاقبت شوم و دردناک آنها پى مىگیرد. بخش جدید، تغییر آهنگ در پى ندارد، جز این که در مواردى داستان با آیهاى به ظاهر کم حجم آغاز مىگردد و از آیه 9 تا 14 رفته رفته بر حجم هر آیه نسبت به آیه قبل افزوده مىشود. آیه 15 که آخرین آیه و پایان بخش داستان است، کمترین حجم را داراست. گویى 7 آیه این داستان دخالت تدریجى این گروه را تا سر حد هلاکت به تصویر مىکشند و در آیه آخر که نابودى آنان صورت گرفته و اثرى از آنان باقى نمانده، خداوند نیستى آنان را تجسم مىفرماید:33 «قد افلح من زکّیها، و قد خاب من دسّیها، کذّبت ثمود بطغویها، اذ انبعث اشقیها، فقال لهم رسول اللَّه ناقة اللَّه وَ سقیها، فکذَّبوهُ فعقروها فدَمدمَ علیهم ربّهم بذنبهم فسوّیها، و لایخافُ عقباها». (شمس /9-15)
6 - نقش نظماهنگ قرآن در تدبّر و حفظ قرآن کریم
تدبر، راه استوار و صراط مستقیم فهم قرآن کریم است. قرآن کریم تدبر و تذکر را هدف نزول خویش34 و تدبر را نیز راه خالى دیدن قرآن کریم از اختلاف دانسته است.35 آهنگ خاصى که سورهها و عبارتهاى قرآنى دارند، مفهوم خاصى را نیز در ذهن مستمع پدید مىآورد. در بیشتر مواقع، آهنگ آیات و روایات به همراه مفهوم کلى و انتزاعى شان در ذهن مىماند؛ یعنى ذهن انسان متوجّه تک تک کلمات و الفاظ سورهاى که آن آهنگ را پدید مىآورد نیست، بلکه تنها ارتباط این آهنگ را با سورهاى دیگر که به نحو عام داراى چنین معانى و آهنگ است در نظر مىآورد. گاهى ایجاد ارتباط ذهنى از این حد ضعیف تر است و ذهن قارى یا مستمع قرآن از نظماهنگ یک سوره به نظماهنگ سوره یا سوره هاى دیگر و یا قسمتى از آنها منتقل مىشود، با آن که از مفاهیم این سورهها اطلاع دقیقى ندارد. به عنوان مثال؛ سوره مبارکه حاقه، داراى شباهتهایى آهنگین با سوره مبارکه واقعه است. این همسانى در آغاز سوره و در نظر اول چندان محسوس نیست و حتى طول برخى آیات سوره حاقه به چندین برابر آیات سوره واقعه مىرسد، لکن این تشابه چندان که قارى به سمت آخر سوره مىرود شدت مى گیرد و بر روى آخرین آیه هر دو سوره تطابق کامل پیدا مىکند. همسانى آهنگین، ذهن مستمع و قارى را متوجّه همسانى لفظى و مفهومى نموده و این به نوبه خود راه را براى تدبر جدى مىگشاید. «بسم اللَّه الرحمن الرحیم، الحاقّة، ما الحاقّة، ... کذّبت ثمود و عاد بالقارعة» (حاقه /1-5) «بسم اللَّه الرحمن الرحیم، اذا وقعت الواقعة، لیس لوقعتها کاذبة». (واقعه /1-2) (تکذیب روز قیامت توسط عاد و ثمود) / (روز قیامت تکذیب بردار نیست) «فما منکم من أحد عنه حاجزین»،(حاقه /47) فلولا ان کنتم غیر مدینین، ترجعونها إن کنتم صادقین». (واقعه /86-87) (ضعف مخاطبان در برابر پدیده مرگ و عذاب) / (ضعف مخاطبان در برابر پدیده مرگ). «و انّه لحق الیقین»، (حاقه /51) «انّ هذا لهو حق الیقین». (واقعه /95) «فسبح باسم ربک العظیم»، (حاقه /52) «فسبح باسم ربک العظیم». (واقعه /96) به کمک این تنظیر که از وجوه تدبر مىباشد، نکات متعددى آشکار مىشود. رابطهاى که بین «ترفه» (رفاه زدگى)، عدم تشویق و اهتمام نسبت به معیشت مساکین، و عدم ایمان به خدا وجود دارد، قرار گرفتن در وضعیتى که محتضر مشاهده مىکند، در زمره یکى از وجوه غیبى که مورد قسم و توجّه الهى است، از آن جمله است.36 روشن است که این نکات، بدین معنا نیست که صرف وجود برخى هماهنگىها در آیات قرآنى، سبب پیوند مستقیم آنها با یکدیگر مىشود و بین این دو تلازمى دائمى برقرار است، بلکه مقصود این است که در موارد زیاد، ایقاع و آهنگ مىتواند یکى از قرائن قوى مبنى بر وجود ارتباط باشد، تا با جلب توجّه قارى و مستمع، وى را به تأمل بیشتر و در صورت امکان، پى بردن به دیگر موارد تشابه وادارد که به نمونهاى از آن اشاره شد. از دیگر آثار نظماهنگ قرآن در این وادى، اثرى است که در حفظ قرآن کریم چه به معناى عام (مصونیت آن از تحریف) و چه به معناى خاص (جاىگیرى آسان آن در سینهها) داشته و دارد. نظماهنگ قرآن، حفظ قرآن را آسان مىکند و آسان بودن قرآن کریم براى حفظ در آیه «و لقد یسّرنا القرآن للذّکر فهل من مُدَّکر» (قمر /17) مورد اشاره قرار گرفته است. این آیه در واقع حاوى دو نکته مهم است: 1 - قرآن، «تیسیر» گردانیده شده است. 2 - هدف از این «تیسیر» ذکر شدن قرآن است. ذکر شدن قرآن، به معناى ارتباط آن با «ذاکر» انسانى است که عبارت از اعماق قلب اوست و یکى از ابعاد این «تیسیر» ملاحظه حکمتهاى دقیق فنى و کلامى است.37 این است که مىبینیم، آدمى با داشتن حافظهاى متوسط و معمولى بارها بسیارى از زیارات، دعاها، اشعار و قصاید عربى را مىخواند و موفق به سپردن آنها به ذاکره خود به گونهاى که بتواند بدون هیچ اشکال و مشکلى به زمزمه آنها بپردازد، نمىشود، ولى حفظ قرآن، با صرف نیرو و فرصتى اندک، امکان پذیر و در عین حال به راحتى، زمزمهپذیر است. «قرآن، آبشار گونه بر زبان مىگذرد؛ چون در چینش واژهها روانى و سلامت رعایت شده و خواندن آن، مثل آمدن از فراز به نشیب و نه از نشیب به فراز - مثل بسیارى از کتابهاى دیگر است.»38
7 - فواصل آیات، نقش و آثار آن در نظماهنگ قرآن
قرآن کریم به سورهها و سپس آیهها تقسیم شده و پایان هر آیه با حرفى مشخص مىشود که آن را در این مقام، «فاصله» نامیده اند. فاصله داراى نقش اساسى در آفرینش نظماهنگ قرآن است. عمل آن، همچون عمل قافیه در شعر و سجع در نثر مىباشد،دانشمندان پیشین به دلیل دورى جستن از تشبیه نادرست قرآن به شعر، از همین اندازه نیز اجتناب کرده و حروف سجع آفرین پایانههاى آیات را فاصله نامیدهاند و گویند خداوند متعال بر این تکیه و تصریح فرموده که بنده و فرستاده خویش را شعر نیاموخته و چنین چیزى شایستگى او و رسالت او را نداشته است. «و ما علّمناه الشعر و ما ینبغى له إن هو إلاّ ذکر و قرآن مبین لینذر من کان حیّا و یحقّ القول على الکافرین». (یس /69-70) پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله وسلم و پیش از او پیامبران دیگر آمدند تا نور فطرت را در دل انسانها پیدا و گنجینههاى خرد را که نهفته در درون ایشان است آشکار سازند.39 از این رو شعر در آستان این رسالت راهى ندارد و سخن کتابى همانند قرآن، دور از شعرى است که قوام و دوام آن به عنصر خیال و مواردى همچون مبالغه، اغراق و مانند آن مىباشد. با این همه، کلام هنرمندانه قرآن آراسته به زیبایى هایى است که در شعر نیز وجود دارد که از آن جمله «فواصل آیات» را مىتوان نام برد در این مورد به عنوان مثال مىتوان به آیات سوره طه اشاره کرد، هنگامى که موسىعلیه السلام براى مأموریت رسالت آماده مىشود از خداى متعال درخواستهایى مىکند و خداوند درخواستهاى وى را برآورده مىسازد و پاسخ وى را با این آیه آغاز مىکند: «قال قد أوتیت سؤلک یا موسى» (طه /36) آیات ادامه مى یابد و پس از چند آیه که در برگیرنده یاد کرد نعمتها و منتهاى الهى است، به این بخش مىرسد: «فرجعناک الى امّک کى تقرّ عینها و لاتحزن و قتلت نفساً. فنجّیناک من الغم و فتنّاک فتوناً فلبثت سنین فى أهل مدین ثم جئت على قدر یا موسى».(طه /40) این آیه نیز همانند آیه پیشین به خطاب «یا موسى» ختم مىشود. ختم این آیه به خطاب مکرر، هم تنبه مجددى براى موسى از جانب خداوند است، و هم سخن را به بهترین شکل موزون مىسازد، بى آنکه هیچ احساس زیادت و تکرارى پدید آید. هنگامى که از فواصل آیات سخن به میان مىآید، منظور زمانى است که بر آخر کلمات، وقف و سکون داده مىشود، در غیر این صورت، نظم آهنگین فواصل بر هم مىخورد. نظیر آن چه در این آیات یده مىشود: «ثم أدبر و استکبر، فقال إن هذا إلّا سحر یؤثر، إن هذا الّا قول البشر، سأصلیه سقر، و ما أدریک ما سقر، لاتبقى و لاتذر، لوّاحة للبشر». (مدثر /23-29) بسیار روشن است که در گروههاى آیهاى فوق، تنها با وقف بر سر آیات است که همسانى آهنگین فواصل به چشم مىخورد.
آثار فواصل بر نظماهنگ قرآن
قبلا اشاره شد که کارکرد فواصل آیات در قرآن، تقریباً همان کارکرد قافیه در شعر است ولى فراتر از آن و منحصر به خود مىباشد. به هر حال، فواصل آیات آثار و عملکردهایى را در ایجاد نظماهنگ دقیق در میان آیههاى شریفه قرآنى دارد که از آن جمله اند: 1 - تأثیر موسیقایى. 2 - تشخّصى که به کلمات خاص هر آیه مىبخشد. 3 - لذتى که قافیه از برآورده شدن یک انتظار به وجود مىآورد، در فواصل آیات این لذت چندین برابر دیده مىشود و باعث ایجاد نشاط روحى خواننده (قارى) قرآن مىگردد. 4 - زیبایى معنوى یا تنوع در عین وحدت. 5 - تنظیم فکر و احساس قارى قرآن. 6 - استوارى لفظى آیات. 7 - کمک به حافظه و سرعت انتقال قاریان قرآن، جهت فهم مفاهیم قرآنى. 8 - ایجاد وحدت در شکل آیات. 9 - کمک به تداعى معانى. 10 - توجّه دادن به زیبایى ذاتى کلمات. 11 - تناسب و قرینه سازى. 12 - ایجاد قالب مشخص و حفظ وحدت در بین آیات.40
پی نوشت ها
________________________________________
1 - بلسان عربى مبین. (شعراء/ 195) 2 - اشاره است به حدیث: «فضل القرآن على سائر الکلام کفضل اللَّه على سائر خلقه»؛ بحارالانوار، 19/92. 3 - اسراء / 9 4 - ر. مقاله: معرفت، محمدهادى؛ نظماهنگ در قرآن، میراث جاویدان، سال اول، شماره اوّل، 1371، ش /4. 5 - اعراف/ 176 6 - محمود، مصطفى؛ القرآن محاولة لفهم عصرى، چاپ ششم، دارالمعارف، قاهره، / 14 - 17. 7 - محمود، مصطفى؛ همان/ 17-19 8 - ر.ک: فصلنامه بینات، ش 75-80 / 20 9 - ر.ک: مندور، محمد؛ در نقد و ادب، ترجمه دکتر على شریعتى، / 139-140 10 - محمود، مصطفى؛ همان، / 19-20. 11 - ر.ک: باطنى، محمد رضا؛ مسائل زبان شناسى نوین، / 51-59. 12 - (و ما أرسلناک الا کافة للناس بشیراً و نذیراً و لکن اکثر الناس لا یعلمون) (سبأ/ 28) 13 - کلینى، محمد بن یعقوب، اصول کافى، تحقیق استاد على اکبر غفارى، 632 / 2. 14 - ر.ک: فصلنامه بینات، ش 65-69 / 33 15 - این موارد بدون احتساب سوره حمد است. 16 - ر.ک: انیس، ابراهیم؛ الاصوات اللغویة، / 23-24 17 - همان / 50-51 18 - ر.ک: فصلنامه بینات، ش88 / 20 19 - همان، 88 - 89 20 - همان، / 89 21 - ر.ک: طالقانى، سید محمود؛ پرتوى از قرآن، ج 2 از جزء سى ام، /254-255. 22 - ر.ک: سید قطب؛ فى ظلال القرآن، 699-700 / 8. 23 - ر.ک: فصلنامه بینات، ش 87-88 / 20. 24 - مجلسى، محمد باقر؛ بحارالانوار، 207/89 25 - برخى مراد از «والعادیات » را شتران حجاج دانستهاند و دلایلى هم در این باره ذکر نمودهاند، این تطبیق با آیه دوم این سوره مناسبت ندارد؛ پرتوى از قرآن، ج 1 از جزء سى ام، ذیل سوره والعادیات 26 - از تناسبهاى دیگر این سوره، تعبیرى است که از مال به «خیر» شده است. قرآن کریم علاوه بر آن که در جاهاى دیگر نیز از مال به خیر تعبیر فرموده (بقره/180) از اسب نیز همین تعبیر را کرده است: (ص/32). 27 - ر.ک: سید قطب؛ فى ظلال القرآن، / 642 - 643. 28 - ر.ک: فصلنامه بینات ش 38 - 39 / 25. 29 - ر.ک: سید قطب؛ آفرینش هنرى در قرآن، ترجمه محمد مهدى فولادوند، 102 - 103. 30 - براى مطالعه تفصیلى این موضوع رجوع کنید به: صبحى صالح؛ در اسات فى فقه اللغة، 141 - 168. ابراهیم انیس؛ آواشناسى زبان عربى، 96 - 97. اصمعى؛ المزهر فى علوم اللغة و انواعها، 50-51، شایان یاداست که وى مثالهاى این باب را از کتاب خصایص ابن جنى آورده است. فصلنامه بینات، ش 42-50 / 25. 31 - ر.ک: سیوطى، جلال الدین عبدالرحمان؛ الاتقان، 17-18/2. 32 - آن دو بخش، آیات 44 و 91 سوره مائده و سوره انعام مىباشند، به طورى که اگر ترتیب موجود در این دو آیه تغییر یابد، روانى کلام آسیب خواهد دید. 33 - ر.ک: فصلنامه بینات، ش 57 - 59 / 25. 34 - ص / 29. 35 - نساء / 82. 36 - ر.ک: فصلنامه بینات ، ش 53/ - 55 / 33 . 37 - در قرآن کریم در مورد حفظ قرآن (به معناى از برکردن) تعبیر حفظ نیامده، بلکه تعبیر حفظ، در مورد مصونیت قرآن به کار رفته است: «انّا نحن نزّلنا الذکر و انّا له لحافظون» (حجر/ آیه 9) در مورد حفظ و حافظه به طور کلى از واژه «ذکر» استفاده شده و ذکر نیز در ارتباط مستقیم با قلب دانسته شده است. 38 - ر.ک: حسن عرفان؛ پژوهشى در شیوههاى اعجاز قرآن، 40 - 41. 39 - نهج البلاغه، خطبه ى اول. 40 - جهت مطالعه این خصائص و آثار در مورد قافیه در شعر؛ ر.ک: شفیعى کدکنى، محمد رضا؛ موسیقى شعر/ 60 - 62.
info@quran-p.co