قابلیت تصویرى (مقاله پژوهشی حوزه)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (حوزوی)
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
آنگاه که آخرین بعثت آسمانى بر صخرههاى سخت حراء جوانه زد، کسى از راهگذاران زمین، گمان نمىبرد که روزى چنان ببالد که سرشاخههاى تناور آن، تمدنهاى بزرگ روزگارش را درنوردد. مردى تنها و درس ناخوانده، در سرزمینى که براى فرمانروایان زمین ارزش تاخت و تاز و تسخیر نداشت، حامل پیامى شده بود که مىبایست آن را تا اعماق تاریخ ماندگارى انسان بر کره خاک استمرار دهد و بر بلنداى همه اندیشهها و ژرفکاوىها و داعیهها و داعیهداران فراز آورد. اکنون او با پاى پیاده، نیمى از راه را پیموده است. سرزمین خشک و طمعسوز دیروز او به یکى از مهمترین مطامع قدرتهاى مادّى جهان تبدیل شده است و مىتواند در روزگار معاصر نقشى بایسته در شرایط اقتصادى جهان و به تبع در سایر زمینههاى فرهنگى، علمى، اجتماعى و سیاسى ایفا کند! که البته نمىکند! از این نکته بگذریم! چرا که نگاه ما در این نوشته به خاک و ذخائر خاکى و به توانها و سلطههاى مادّى نیست، هر چند نادیده گرفتن این ابعاد نیز درست نخواهد بود! به هر حال، پیام آسمانى او نیز بیشترین هجمه فرهنگى و تبلیغاتى قدرتهاى معاصر را نیز به خود معطوف داشته است! و این حکایت از کارسازى و تأثیرگذارى آن در صحنههاى فکرى و اندیشهاى جهان معاصر دارد. صاحبان سرمایه و سرمایهداران متّکى به تجربه و تکنولوژى، آنقدرها حسابگر هستند که توان و امکانات خود را هدر ندهند. صرف امکانات گسترده تبلیغاتى - فرهنگى و نظامى براى مهار کردن اندیشه اسلامى، به انحراف کشاندن آن و ناکارآمد ساختن آن در صحنه جهانى، خود حکایت از نفوذ و تأثیرگذارى آن بر اندیشهها و احساس خطر کسانى دارد که منافع خویش را مورد تهدید مىیابند. این همه حکایت از آن دارد که بعثت آسمانى حراء، در ظرف زمینى و زمان خود محدود نمانده است، هم از حجاز به اقصى نقاط جهان سفر کرده و هم از مخاطبان بسیط و صورتگرا و زمخت دیروز به جویندگان و پژوهشگران ژرفاندیش و ریزنگر و متعمّق امروز رسیده است. هر چند نمىتوان نادیده گرفت که در گذشته نیز ژرفکاوىها حضور داشتهاند و در عصر حاضر نیز ظاهرگرایان و جموداندیشان و نمادورزان بسیارى حضور دارند. بعثت آسمانى حراء، نیمى از راه را پیموده است و پیشبینى کرده است که تمامى راه را خواهد پیمود و على رغم بدخواهىها و بداندیشىها و دسیسهها که از سوى مستکبران و حقستیزان علیه او به کارگرفته شده و خواهد شد، او بر ستیغ استوارى خواهد ایستاد و بر همه باورها و اندیشهها و مکتبها - نه تنها در کتابها و کتابخانهها، که در صحنه زندگى بشر - برترى خواهد یافت. امّا به هر حال نیمى از راه باقى مانده است و پیمودن راه باقىمانده، منوط به آن است که قرآن به نیازهاى انسان معاصر و عصرهاى آینده پاسخگو باشد و مسائل و شرایط زمان را بشناسد و در برابر هر پرسش و مسأله، پاسخى شفاف، عینى و مفید داشته باشد. در اینجاست که دهها و صدها پرسش سربرمىآورد. - بعضى جستجوگرانه و برخى منکرانه - از آن جمله این که آیا براستى مىتوان با طرحى ثابت، مجموعهاى متحوّل را سازماندهى و مدیریت کرد؟ آیا مىتوان با اصولى از پیش تعیین شده، شرایطى نیامده را سامان داد؟ آیا مىتوان با نگاهى تاریخى و عصرى به مسائل یک زمان و یک جامعه، رهنمودى براى همه اعصار تاریخى داشت؟ نقش پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم در تلقّى وحى و انتقال آن به مردم عصر خود چگونه بوده است، آیا او مفاهیم و الفاظ را از طریق وحى دریافت مىکرده است یا معانى را دریافت کرده و آنها را در قالب الفاظ و اصطلاحات و ظرفیتهاى فرهنگ مردم معاصرش ارائه مىداشته است؟ ثابتها و متغیّرها کدامند، گوهر و صدف کدام است، کدام بخش از پیامها، احکام اجتهادپذیر و انعطافپذیرند و کدام یک ثابت و تغییر ناپذیرند. چه مقدار از پیامهاى قرآن در ظاهر و نصّ آیات آمده است و چه مقدار از آن در لایههاى معنایى و بطون آن نهفته است و... . اینها و دهها سؤال دیگر، این دغدغه را در دل دارد که آیا براستى قرآن کتابى تاریخمند است یا فراتاریخى، نسخهاى براى یک نسل است یا نسلهاى متمادى، اگر پیامى جاودان است چرا بخشى از پیامهاى آن بر فهم انسان معاصر سنگینى مىکند، آیا برنامهاى کامل و نهایى است، چرا جوامع اسلامى از کمال لازم برخوردار نشدهاند؟ اگر سرّ عقبماندگى علمى، اجتماعى، فرهنگى و... جوامع مسلمان در نفهمیدن قرآن و یا عمل نکردن به آن است، راه فهم درست قرآن و تحقّق عینى آن در جامعه انسانى چیست؟ چطور شده است که طى چهارده قرن، مسلمانان به فهم درست قرآن و یا راهکارهاى تحقق آرمانى، اهداف و برنامههاى فردى و اجتماعى آن به شکل قابل قبول دست نیافتهاند؟ و ... بخشى از این پرسشها به مباحث نظرى مربوط مىشود که پاسخ آن نیز نظرى و استدلالى خواهد بود. ولى بخشهایى از این مسائل نیز به ساحت عمل، عینیّت و نتیجه بازمىگردد که معتقدان به وحى قرآنى و اندیشمندان اسلامى مسئولیت دارند، این نیاز را پاسخگو باشند. در جهان معاصر، تلاش و اهتمام اندیشمندان مسلمان به شناسایى راهکارهاى تحقق آرمانها و اهداف ارزشى اسلام براى ساختن جامعه برتر انسانى و اخلاقى، وظیفهاى مهمتر و ضرورىتر از دفاع نظرى از باورهاى اسلامى و یا اجراى حدود الهى است؛ زیرا دفاع نظرى از مبانى دینى و نیز اجراى حدود اسلامى در عصر حاضر، چنانچه به تحقق عینى جامعه برتر و نظام اجتماعى در روابط و مناسبات مطلوب انسانى منتهى نشود، این حرکت در نیمه راه خواهد ماند و به کندى و با دشوارى بقاى خود را حفظ خواهد کرد، در حالى که انتظار در عصر حاضر فراتر از این است. باید خلأها را شناسایى کرد و راهکارها و روشهاى موردنیاز عصر حاضر را شناخت و به کار گرفت.