ابن عباس و مقام بلند وى در تفسیر (مقاله پژوهشی حوزه)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (حوزوی)
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
نویسنده در این نوشتار به معرفى ابن عباس و جایگاه وى در تفسیر مى پردازد. در این راستا نخست بیوگرافى ابن عباس را مطرح مى کند آنگاه احادیث نقل شده در مورد وى را مى آورد. سپس از دیدگاه هاى دانشمندان مسلمان راجع به ابن عباس سخن مى گوید، در پایان آثار تفسیرى ابن عباس و روش تفسیرى ویرا به بحث مى گیرد.متن
آغاز تفسیر قرآن کریم را بعد از پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله و علىعلیه السلام به ابن عباس که یکى از عموزادگان پیامبرصلى الله علیه وآله است نسبت مىدهند، اما پارهاى از مستشرقان مانند گلدزیهر و آرتور جفرى به این موضوع با نگاه تردید و انکار مىنگرند، در صورتى که دانشمندان اسلامى مانند ابن حجر عسقلانى 1 او را بزرگترین مرجع در موضوع تفسیر قرآن دانستهاند، البته در این میان پارهاى دیگر از مسلمانان مانند ابن تیمیه حنبلى2 سخنانى علیه ابن عباس گفتهاند در این نوشتار به بررسى ابعاد شخصیتى این مفسر بزرگ صدر اسلام خواهیم پرداخت:
ابن عباس
ابوالعباس عبداللَّه بن عباس بن عبدالمطلب، پسر عموى رسول اللَّهصلى الله علیه وآله، محدّث، مفسّر، فقیه و مورخ صدر اسلام، سه سال قبل از هجرت در شعب ابوطالب متولد شد. نام پدر او عباس (م 32 ق) عموى رسول خداصلى الله علیه وآله و نام مادرش ام الفضل لبابة الکبرى (م 30 ق) دختر حارث بن حزن هلالى بود که هر دو قبل، و به قولى، بعد از هجرت، اسلام آوردند. عباس بعد از ابوطالب شخص اول مکه بود و مادرش امالفضل نیز در جمال و کمال و هنر سرآمد دیگر بانوان به شمار مىآمد. عبداللَّه یکى از هفت پسرى بود که ام الفضل براى عباس آورد. عبداللَّه، بلند بالا، سپید چهره، تنومند و خوش سیما بود. در پیرى گیسوانش را با حنا خضاب مىکرد. او به علت حسن همنشینى و یادگیرى و ادب آموزى از محضر صدر عالم، حضرت مصطفىصلى الله علیه وآله و همچنین تأثیر پذیرى از ارشادات علوى به القابى چون، حبر القرآن، بحر القرآن، رئیس المفسرین، شیخ المفسرین، الاب الاول لتفسیر القرآن و ابرمرد تفسیر، ملقّب و مفتخر گردید. ابن عباس به هنگام رحلت پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله سیزده ساله و به قولى پانزده ساله بود. ابن عباس به سال (68 هق( در طائف به سن هفتاد و دو و یا هفتاد و چهار سالگى درگذشت و هم در آنجا به خاک سپرده شد. 3 پسر عموى او محمد بن حنفیّه به جنازهاش نماز گزارد و دربارهاش گفت: «مات ربانى هذه الامّه: عالم بزرگ این امت وفات کرد.» از مشهورترین فرزندان ابن عباس، ابوالحسن على (40 - 118 ق) بود که در کثرت عبادت به او سجّاد مىگفتند، او جدّ عبداللَّه بن محمد بن على ملقب به سفّاح عباسى (م 132 ق) به شمار مىرفت.
احادیث نقل شده درباره ابن عباس
نقل است که پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله روزى ابن عباس را هنگامى که کودک بود در آغوش گرفت و در حق او دعا کرد: «خدایا به او حکمت بیاموز». از عبداللَّه بن عمر مروى است که به ابن عباس مىگفت: «رسول خداصلى الله علیه وآله را دیدم دست به سر تو کشید و فرمود: خدایا او را علم دین بیاموز». روزى ابن عباس در خانه خالهاش میمونه امّ المؤمنین (همسر رسولاللَّهصلى الله علیه وآله) آب وضوى پیغمبرصلى الله علیه وآله را آماده نمود، آن حضرت او را دعا کرد و فرمود: «اللّهم فقّهه فى الدّین و علّمه التأویل».4 پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله درباره او فرمود: «لن یموت حتى یذهب بصره و یؤتى علماً.» «تا وقتى نابینا نگردد و علم و دانش به وى نرسد، از دنیا نخواهد رفت».5 علىعلیه السلام در حق او فرمود: «کانّما ینظر الى الغیب من ستر رقیق»: «گویى از وراى پردهاى نازک غیب را مىبیند». طبرسى مىنویسد: «جام شیرى در نزد رسول خداصلى الله علیه وآله آوردند در حالى که ابن عباس طرف راست پیغمبر اکرمصلى الله علیه وآله و خالدبن ولید در سمت چپ او نشسته بودند. پیغمبرصلى الله علیه وآله شیر را نوشید و به ابن عباس گفت: ]باقیمانده[ را تو بنوش. ولى آیا تو راضى هستى آنرا خالد بن ولید بنوشد؟ ابن عباس به عرض رساند: نه سوگند به خدا هیچکس را بر باقیمانده نوشیدنى رسول خدا صلى الله علیه وآله بر خویشتن ترجیح نمىدهم و ابن عباس باقیمانده شیر را نوشید».6 محدث قمى در سفینة البحار مىنویسد: «پدر ابن عباس او را براى کارى نزد رسول اللَّهصلى الله علیه وآله فرستاد، ابن عباس خدمت پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله رسید در حالى که رسول خداصلى الله علیه وآله با جبرائیل راز مىگفت و مىشنید. ابن عباس را حیاء مانع گشت که مبادا نجواى آن دو را قطع کند و جبرائیل را نشناخت، لذا بسوى پدر بازگشت و مشاهدات خود را بازگو کرد. پس دوباره نزد پیامبر رفت و توضیح داد که قبلاً شرفیاب شده بود ولى نخواسته بوده در چنان احوالى کار خود را به عرض رساند، رسول خداصلى الله علیه وآله ابن عباس را در آغوش کشید و دست به سینه او نهاد و فرمود: «اللّهم فقّهه فى الدین و انتشر منه»7 ابن عباس علاوه بر مقام رفیع علمى در تفسیر، ادب، فقه و... عهدهدار مسئولیتهاى زیر نیز بوده است: در سال 27 ق در عهد خلافت عثمان در فتح آفریقا (تونس) در سپاه عبداللَّه بن سعد ابن ابى سُرَح فرماندهى قسمت مقدم ارتش اسلام را بر عهده داشت و همین امر عامل موثرى در شکست «جرجیر» حکمران آن خطّه شد لقب حِبر از طرف جرجیر به ابن عباس عطاء شد، چون سخنگوى مجلس آشتى بود بسیار قاطع و محکم سخن مىگفت. در جنگهاى جمل، صفین، نهروان، پیوسته در کنار علىعلیه السلام بود و با ناکثین و قاسطین و مارقین به سختى نبرد مىکرد. در جنگ صفین فرمانده جناح چپ سپاه بود و همراه با حسنین علیهما السلام و محمد حنفّیه و عبیداللَّه و قثم پسران عباس و عبداللَّه و عون پسران جعفر ابن ابیطالب علیه دشمن مىجنگید. ابن عباس بعد از عثمان بن حنیف از سوى علىعلیه السلام به ولایت بصره و خوزستان و فارس و کرمان منصوب شد و در همین بصره ابوالاسود دوئلى شاعر (م 69 ق) را به نیابت از خود عهدهدار امامت در نماز جماعت و زیاد بن ابیه (م 53 ق) را مامور جمع آورى خراج قرار داد. ابن عباس در بصره روزهاى خود را به فقه و تفسیر و مغازى و همچنین شعر و ایام عرب تقسیم مىکرد. امیرالمؤمنین على علیه السلام به پیشنهاد ابن عباس صحه نهاد و تقاضاى طلحه و زبیر را براى امارت کوفه و بصره نپذیرفت. پیش از رخ دادن جنگ جمل نیز على علیه السلام او را براى نصیحت و اتمام حجت نزد زبیر فرستاد. بعد از صفین نیز ابن عباس از طرف علىعلیه السلام نمایندگى تام الاختیار را براى حکمیت پذیرفت، اما اشعث بن قیس کندى به دلیل اینکه او از مضریان بود، او را نپذیرفت.8 در جنگ نهروان نیز حضرت علىعلیه السلام او را مأمور گفتگو با خوارج کرد. همچنین در مجلس صلح امام حسنعلیه السلام با معاویه، ابن عباس حضور داشت. در ماجراى سفر امام حسینعلیه السلام به عراق نیز ابن عباس از روى شفقت و دوستى، امام را از رفتن به این سفر بى بازگشت، بر حذر داشت.
ابن عباس و دیدگاهها
عمر بن خطاب درباره او مىگفت: «جوانى است که خرد پیران دارد، زبانى بسیار پرسنده و قلبى بسیار خردمند دارد» ابوعبدالرحمن عبداللَّه بن مسعود (م 32 ق) از صحابى بزرگ و مفسر قرآن مىگفت: «عبداللَّه بن عباس، عجب مفسر خوبى براى قرآن است». ابوالخیر در طبقات المفسرین او را «ترجمان القرآن و حبرالامه و رئیس المفسرین» لقب داده است. حسان بن ثابت (م 54 ق) شاعر معروف صدر اسلام وقتى قدرت استدلال او را نزد عثمان بن عفّان دید، این چنین زبان به ستایش او گشود: اذ قال لم یترک مقالاً لقائل بمنتظمات لایرى بینها فصلاً «وقتى که سخن گوید، حرفى براى هیچ گوینده دیگر باقى نمىگذارد، سخنانش منظم و منسجم است و میان آنها فاصله نیست». مجاهدبن جبر تابعى (وفات در 100 یا 104 ق در سن 83 سالگى) در حق او گفت: «هرگز فتوایى بهتر از فتاوى ابن عباس ندیدهام». عمرو ابن دینار جمحى تابعى (م 126 ق) مفتى مکه مىگفت: «هیچ مجلسى را در خیر و کمال جامعتر از محضر ابن عباس ندیدم، در آنجا علم حلال و حرام و عربیت و انساب و شعر همه جمع بود.» عطاء ابن ابى رباح (م 115 ق) فقیه مشهور و مفتى مکه مىگفت: «مردم در محضر ابن عباس براى شعر و ادب و تاریخ و وقایع و ایام عرب و فقه و علم حاضر مىشدند و به هر صنف هر چه را مىخواستند پاسخ مىداد.» خطیب بغدادى مؤلف کتاب تاریخ بغداد آورده است: «هیچ مجلسى گرامى تر از محضر ابن عباس نبود و علم و فضلش بر همگنان افزونى داشت. اصحاب قرآن و نحو و شعر و فقه همه پیش او مىآمدند و مشکلات خود را از او مىپرسیدند».9 دکتر رمضان عبدالتوّاب، استاد زبانشناسى در کتاب پر مایه خود، روایتى را در خصوص اهمیت درایت علمى ابن عباس آورده که در اینجا نقل مىکنیم: «در روایات اسلامى آمده است که مردم از عبداللَّه ابن عباس، صحابى مشهور پیامبرصلى الله علیه وآله درباره معناى الفاظ خاصى از قرآن کریم سؤال مىکردند و او با استشهاد به ابیاتى از اشعار عربى آنها را تبیین و تفسیر مىنمود، سیوطى این پرسش و پاسخها را در فصل سى و ششم کتاب «الاتقان فى علوم القرآن»10 آورده است و دکتر ابراهیم سامرائى آنها را در کتاب جداگانهاى به نام «سؤالات نافع بن الازرق الى عبداللَّه بن عباس» گردآورى و در سال 1968 در بغداد منتشر کرده است. کتاب مذکور با این عبارت آغاز مىشود: «روزى عبداللَّه بن عباس در آستانه کعبه نشسته و پایش را داخل حوض زمزم فرو برده بود. مردم از هر طرف برگرد او حلقه زده بودند و از تفسیر قرآن و حلال و حرام آن مىپرسیدند. عبداللَّه بن عباس نیز بدون آنکه در مانده شود، پاسخ آنان را مىداد، در این هنگام نافع بن ازرق به نجده بن عویمر گفت: بر خیز تا نزد او رویم که این چنین بر تفسیر قرآن و فتوا دادن به آنچه نمىداند جرى و جسور شده است. آن دو به سوى او رفتند و گفتند... سؤالاتى درباره قرآن کریم داریم. از تو مىخواهیم آنها را برایمان توضیح داده براى هر یک نیز مصداقى و شاهد مثالى از کلام عرب بیاورى. زیرا خداوند قرآن را بزبان عربى روشن نازل کرده است. ابن عباس گفت: آنچه مىخواهید بپرسید. ان شاء اللَّه پاسخ آنها را از من خواهید شنید. آن دو پرسیدند. معناى آیه «عن الیمین و عن الشمال عزین»: (معارج /37) ]از راست و چپ باز پراکنده مىشوند و به دین خدا نمىگردند»:[ چیست؟ ابن عباس پاسخ داد: عزین: (حلقه دوستان) را گویند. آن دو پرسیدند: آیا عرب چنین معنایى را مىشناسد؟ پاسخ داد: آرى! آیا شعر عبیدابن ابرص11 را نشنیدهاید که: «فجاؤوا یهرعون الیه حتّى یکونوا حول منبره عزینا؟ آنان شتابان بسوى او آمدند تا به گرد منبرش حلقه زنند» نافع گفت: «و ابتغوا الیه الوسیلة» (مائده /35) یعنى چه؟ ابن عباس پاسخ داد: وسیله به معناى نیاز و حاجت است. پرسید آیا عرب چنین معنایى را مىشناسد؟ ابن عباس پاسخ داد: آرى! آیا شعر عنتره عُبسى را نشنیدهاى که: ان الرجال لهم الیک وسیلة ان یاخذوک تکحّلى و تخّضبى مردان به تو نیازمندند اگر به تو دسترسى پیدا کردند به چشمان خویش سرمه بکش و حنابندان کن. و... این چنین پرسش و پاسخ میان آنان ادامه داشت. نافع مىپرسید و ابن عباس پاسخ مىداد و براى تفسیر هر آیه قرآن به بیتى از شعر استشهاد مىکرد. حدود 250 مورد از قرآن میان آن دو ردّ و بدل شد».12
آثار و روش تفسیرى ابن عباس
ابن عباس از مفسران دوران صحابه مىباشد و هم دوره افرادى چون علىعلیه السلام، عبداللَّه بن مسعود، ابى ابن کعب، زید بن ثابت و جابر بن عبداللَّه انصارى است و همچنین بزرگانى چون ابن مسعود، طاووس یمانى، عبداللَّه بن عمر، مجاهد و دیگران به مقام علمى او اشاراتى کردهاند. از مهمترین منابع و مآخذ تفسیرى ابن عباس، بهره یافتن در پرتو صحبت پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله و علىعلیه السلام بوده که با هوش و دانش فراوان و منطق قوى و زبان فصیح و زهد و تقواى خود عجین کرده و مشاهدات مستقیم او را از رویدادهاى صدر اسلام که همزمان با حیات پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله بوده باید به خصوصیات پیشین او افزود که در مجموع ویژگىهاى زیر را به لحاظ تفسیرى براى ابن عباس به ارمغان آورده است. 1 - نقل نقّادانه از اهل کتاب در قصص قرآنى 2 - استشهاد و استناد به شعر عربى (شعر جاهلى)13 تفسیر قرآنى که از ابن عباس روایت شده، دروس تفسیر امیرالمؤمنین علىعلیه السلام است که املاء مىکرده و عبداللَّه مىنوشته است. ]چنین تفسیرى بعدها نیز در اسلام رواج یافته است مانند تفسیر خواجه عبداللَّه انصارى که املاء مىکرده و رشیدالدین میبدى انشاء مىکرد و بعدها با افزودههاى از میبدى به نام «کشف الاسرار وعدة الابرار» معروف شد.[ تفسیرى به ابن عباس نسبت داده شده به نام «تفسیر ابن عباس» که عیسى بن میمون و ورقاء آن را از ابونجیح و ابونجیح و حمید بن قیس از مجاهد روایت کردهاند. تفسیر دیگرى نیز به وسیله ابواحمد عبدالعزى جلودى (م 322 ق) از روایات ابن عباس جمع آورى شده که به نام تفسیر جلودى معروفست. محمد بن یعقوب فیروزآبادى (817 - 729 ق( صاحب قاموس نیز تفسیرى در چهار جلد به نام «تنویر المقباس من تفسیر ابن عباس» تألیف نموده ]که در واقع از دل تفسیر طبرى بیرون کشیده است[ که مبتنى بر روایات ابن عباس است. این کتاب ابتدا در بمبئى و سپس در بولاق (1290 ق( به چاپ رسیده است. اثر دیگر ابن عباس لغت نامهاى است سرشار از شواهد شعرى عرب جاهلى14. در میان روایات تاریخى تاسیس مکتبى را در تفسیر قرآن به ابن عباس نسبت مىدهند و نام آورترین شاگردان مکتب او عبارتند از: مجاهد، عکرمه (وفات به سال 103 هق در سن 80 سالگى) که برده افریقایى ابن عباس بوده و معروف به مولى ابن عباس است. ابن جبیر (وفات در سال 94 ه.ق در سن 49 سالگى) ]او به طرز فجیعى به دست حجاج بن یوسف ثقفى شهید شد.[ عطاء بن یسار (م 93 هق) و... حال با توجّه به قراین و دلایل تاریخى که ارائه گردید، گمان نمىرود استدلال گلدزیهر و دیگر مستشرقان مبنى بر مجهول بودن و تردیدى بودن روایات منقوله از ابن عباس، قابل اعتنا باشد. عجیب است که گلدزیهر با همه تردید و انکارى که در مورد ابن عباس دارد از او به عنوان ابرمرد تفسیر یاد مىکند، البته شایسته و سزاست که محققان علوم قرآنى بین روایات منقوله از ابن عباس و یا درباره او، و آنچه که از زبان مخالفان علیه او گفته شده است یک جمع بندى کامل و عمیقى ارائه دهند تا حقیقت، عیانتر از آنچه که هست خود را بنمایاند و پرده اوهام بیشتر از رخ حقیقت فاصله گیرد زیرا پارهاى از مواقع در میان حرفهاى مخالفان مطالبى یافت مىشود که راه را براى پژوهشهاى بعدى آمادهتر مىکند.
پی نوشت ها
________________________________________
1 - مؤلف آثارى چون: «الاصابة فى تمییز الصحابة و الصواعق المحرقة فى ردّ اهل الکفر و الزنادقة» 2 - مؤلف کتاب «منهاج السنة النبویه فى نقض کلام الشیعة القدریة» که در نقد کتاب «منهاج الکرامة فى معرفة الامامه» علامه حلى نوشته است. آراء محمد بن عبدالوهاب نسب از اندیشههاى ابن تیمیه حنبلى مىبرد. 3 - جریان مفصل وفات او را ابن عبدالبرقرطبى در «الاستیعاب فى معرفة الاصحاب» و محدث قمى در «الکنى و الالقاب» آوردهاند. 4 - این حدیث به صورتهاى ذیل نیز نقل شده است: اللّهم علّمه الحکمة و تأویل الکتاب، اللّهم علّمه الحکمة و تأویل القرآن، اللّهم بارک فیه و انتشر منه و اجعله من عبادک الصالحین، اللّهم زده علماً فقهاً، براى مزید اطلاع بنگرید به صحیحین مسلم و بخارى، در این دو کتاب 1660 حدیث صحیح از ابن عباس روایت شده و از ابوبکر ابن ابى قحافه 142 حدیث صحیح ]مقاله ابن عباس مندرج در دائرة المعارف تشیع ج 6] 5 - رک: قمى، عباس، سفینة البحار 150/ 2 و سه مقاله در تاریخ تفسیر و نحو، دکتر سید محمد باقر حجتى / 89 6 - رک: طبرسى، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، /22 و سفینة البحار 150/2 7 - رک: پیشین/81 8 - از سخن اشعث است که گفت: «لایحکم فینا مضریان حتى تقوم الساعة». 9 - رک: «ابن عباس» دائرة المعارف تشیع 344-347/6 10 - رک: الاتقان فى علوم القرآن، جلال الدین سیوطى، چاپ اول، بیروت دار ابن کثیر 1413 هش. و همچنین براى مزید اطلاع بنگرید به: الکامل ابن مبرد 222 - 228/ 3 و ایضاح الوقف و الابتداء، ابن انبارى / 76-98 ]در این کتابها این پرسش و پاسخها آمده است[ 11 - رک: دیوان عبید ابن الابرص، بیروت 1959 12 - رک: عبدالتواب، رمضان، مباحثى در فقه اللغه و زبانشناسى عربى ترجمه حمیدرضا شیخى، ناشر معاونت فرهنگى آستان قدس رضوى بهمن 67، فصل دوم اگر قرآن نبود زبان عربى نابود مىشد 126/8. 13 - رک: دانشنامه قرآن 125-6/1 14 - همان.
ابن عباس
ابوالعباس عبداللَّه بن عباس بن عبدالمطلب، پسر عموى رسول اللَّهصلى الله علیه وآله، محدّث، مفسّر، فقیه و مورخ صدر اسلام، سه سال قبل از هجرت در شعب ابوطالب متولد شد. نام پدر او عباس (م 32 ق) عموى رسول خداصلى الله علیه وآله و نام مادرش ام الفضل لبابة الکبرى (م 30 ق) دختر حارث بن حزن هلالى بود که هر دو قبل، و به قولى، بعد از هجرت، اسلام آوردند. عباس بعد از ابوطالب شخص اول مکه بود و مادرش امالفضل نیز در جمال و کمال و هنر سرآمد دیگر بانوان به شمار مىآمد. عبداللَّه یکى از هفت پسرى بود که ام الفضل براى عباس آورد. عبداللَّه، بلند بالا، سپید چهره، تنومند و خوش سیما بود. در پیرى گیسوانش را با حنا خضاب مىکرد. او به علت حسن همنشینى و یادگیرى و ادب آموزى از محضر صدر عالم، حضرت مصطفىصلى الله علیه وآله و همچنین تأثیر پذیرى از ارشادات علوى به القابى چون، حبر القرآن، بحر القرآن، رئیس المفسرین، شیخ المفسرین، الاب الاول لتفسیر القرآن و ابرمرد تفسیر، ملقّب و مفتخر گردید. ابن عباس به هنگام رحلت پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله سیزده ساله و به قولى پانزده ساله بود. ابن عباس به سال (68 هق( در طائف به سن هفتاد و دو و یا هفتاد و چهار سالگى درگذشت و هم در آنجا به خاک سپرده شد. 3 پسر عموى او محمد بن حنفیّه به جنازهاش نماز گزارد و دربارهاش گفت: «مات ربانى هذه الامّه: عالم بزرگ این امت وفات کرد.» از مشهورترین فرزندان ابن عباس، ابوالحسن على (40 - 118 ق) بود که در کثرت عبادت به او سجّاد مىگفتند، او جدّ عبداللَّه بن محمد بن على ملقب به سفّاح عباسى (م 132 ق) به شمار مىرفت.
احادیث نقل شده درباره ابن عباس
نقل است که پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله روزى ابن عباس را هنگامى که کودک بود در آغوش گرفت و در حق او دعا کرد: «خدایا به او حکمت بیاموز». از عبداللَّه بن عمر مروى است که به ابن عباس مىگفت: «رسول خداصلى الله علیه وآله را دیدم دست به سر تو کشید و فرمود: خدایا او را علم دین بیاموز». روزى ابن عباس در خانه خالهاش میمونه امّ المؤمنین (همسر رسولاللَّهصلى الله علیه وآله) آب وضوى پیغمبرصلى الله علیه وآله را آماده نمود، آن حضرت او را دعا کرد و فرمود: «اللّهم فقّهه فى الدّین و علّمه التأویل».4 پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله درباره او فرمود: «لن یموت حتى یذهب بصره و یؤتى علماً.» «تا وقتى نابینا نگردد و علم و دانش به وى نرسد، از دنیا نخواهد رفت».5 علىعلیه السلام در حق او فرمود: «کانّما ینظر الى الغیب من ستر رقیق»: «گویى از وراى پردهاى نازک غیب را مىبیند». طبرسى مىنویسد: «جام شیرى در نزد رسول خداصلى الله علیه وآله آوردند در حالى که ابن عباس طرف راست پیغمبر اکرمصلى الله علیه وآله و خالدبن ولید در سمت چپ او نشسته بودند. پیغمبرصلى الله علیه وآله شیر را نوشید و به ابن عباس گفت: ]باقیمانده[ را تو بنوش. ولى آیا تو راضى هستى آنرا خالد بن ولید بنوشد؟ ابن عباس به عرض رساند: نه سوگند به خدا هیچکس را بر باقیمانده نوشیدنى رسول خدا صلى الله علیه وآله بر خویشتن ترجیح نمىدهم و ابن عباس باقیمانده شیر را نوشید».6 محدث قمى در سفینة البحار مىنویسد: «پدر ابن عباس او را براى کارى نزد رسول اللَّهصلى الله علیه وآله فرستاد، ابن عباس خدمت پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله رسید در حالى که رسول خداصلى الله علیه وآله با جبرائیل راز مىگفت و مىشنید. ابن عباس را حیاء مانع گشت که مبادا نجواى آن دو را قطع کند و جبرائیل را نشناخت، لذا بسوى پدر بازگشت و مشاهدات خود را بازگو کرد. پس دوباره نزد پیامبر رفت و توضیح داد که قبلاً شرفیاب شده بود ولى نخواسته بوده در چنان احوالى کار خود را به عرض رساند، رسول خداصلى الله علیه وآله ابن عباس را در آغوش کشید و دست به سینه او نهاد و فرمود: «اللّهم فقّهه فى الدین و انتشر منه»7 ابن عباس علاوه بر مقام رفیع علمى در تفسیر، ادب، فقه و... عهدهدار مسئولیتهاى زیر نیز بوده است: در سال 27 ق در عهد خلافت عثمان در فتح آفریقا (تونس) در سپاه عبداللَّه بن سعد ابن ابى سُرَح فرماندهى قسمت مقدم ارتش اسلام را بر عهده داشت و همین امر عامل موثرى در شکست «جرجیر» حکمران آن خطّه شد لقب حِبر از طرف جرجیر به ابن عباس عطاء شد، چون سخنگوى مجلس آشتى بود بسیار قاطع و محکم سخن مىگفت. در جنگهاى جمل، صفین، نهروان، پیوسته در کنار علىعلیه السلام بود و با ناکثین و قاسطین و مارقین به سختى نبرد مىکرد. در جنگ صفین فرمانده جناح چپ سپاه بود و همراه با حسنین علیهما السلام و محمد حنفّیه و عبیداللَّه و قثم پسران عباس و عبداللَّه و عون پسران جعفر ابن ابیطالب علیه دشمن مىجنگید. ابن عباس بعد از عثمان بن حنیف از سوى علىعلیه السلام به ولایت بصره و خوزستان و فارس و کرمان منصوب شد و در همین بصره ابوالاسود دوئلى شاعر (م 69 ق) را به نیابت از خود عهدهدار امامت در نماز جماعت و زیاد بن ابیه (م 53 ق) را مامور جمع آورى خراج قرار داد. ابن عباس در بصره روزهاى خود را به فقه و تفسیر و مغازى و همچنین شعر و ایام عرب تقسیم مىکرد. امیرالمؤمنین على علیه السلام به پیشنهاد ابن عباس صحه نهاد و تقاضاى طلحه و زبیر را براى امارت کوفه و بصره نپذیرفت. پیش از رخ دادن جنگ جمل نیز على علیه السلام او را براى نصیحت و اتمام حجت نزد زبیر فرستاد. بعد از صفین نیز ابن عباس از طرف علىعلیه السلام نمایندگى تام الاختیار را براى حکمیت پذیرفت، اما اشعث بن قیس کندى به دلیل اینکه او از مضریان بود، او را نپذیرفت.8 در جنگ نهروان نیز حضرت علىعلیه السلام او را مأمور گفتگو با خوارج کرد. همچنین در مجلس صلح امام حسنعلیه السلام با معاویه، ابن عباس حضور داشت. در ماجراى سفر امام حسینعلیه السلام به عراق نیز ابن عباس از روى شفقت و دوستى، امام را از رفتن به این سفر بى بازگشت، بر حذر داشت.
ابن عباس و دیدگاهها
عمر بن خطاب درباره او مىگفت: «جوانى است که خرد پیران دارد، زبانى بسیار پرسنده و قلبى بسیار خردمند دارد» ابوعبدالرحمن عبداللَّه بن مسعود (م 32 ق) از صحابى بزرگ و مفسر قرآن مىگفت: «عبداللَّه بن عباس، عجب مفسر خوبى براى قرآن است». ابوالخیر در طبقات المفسرین او را «ترجمان القرآن و حبرالامه و رئیس المفسرین» لقب داده است. حسان بن ثابت (م 54 ق) شاعر معروف صدر اسلام وقتى قدرت استدلال او را نزد عثمان بن عفّان دید، این چنین زبان به ستایش او گشود: اذ قال لم یترک مقالاً لقائل بمنتظمات لایرى بینها فصلاً «وقتى که سخن گوید، حرفى براى هیچ گوینده دیگر باقى نمىگذارد، سخنانش منظم و منسجم است و میان آنها فاصله نیست». مجاهدبن جبر تابعى (وفات در 100 یا 104 ق در سن 83 سالگى) در حق او گفت: «هرگز فتوایى بهتر از فتاوى ابن عباس ندیدهام». عمرو ابن دینار جمحى تابعى (م 126 ق) مفتى مکه مىگفت: «هیچ مجلسى را در خیر و کمال جامعتر از محضر ابن عباس ندیدم، در آنجا علم حلال و حرام و عربیت و انساب و شعر همه جمع بود.» عطاء ابن ابى رباح (م 115 ق) فقیه مشهور و مفتى مکه مىگفت: «مردم در محضر ابن عباس براى شعر و ادب و تاریخ و وقایع و ایام عرب و فقه و علم حاضر مىشدند و به هر صنف هر چه را مىخواستند پاسخ مىداد.» خطیب بغدادى مؤلف کتاب تاریخ بغداد آورده است: «هیچ مجلسى گرامى تر از محضر ابن عباس نبود و علم و فضلش بر همگنان افزونى داشت. اصحاب قرآن و نحو و شعر و فقه همه پیش او مىآمدند و مشکلات خود را از او مىپرسیدند».9 دکتر رمضان عبدالتوّاب، استاد زبانشناسى در کتاب پر مایه خود، روایتى را در خصوص اهمیت درایت علمى ابن عباس آورده که در اینجا نقل مىکنیم: «در روایات اسلامى آمده است که مردم از عبداللَّه ابن عباس، صحابى مشهور پیامبرصلى الله علیه وآله درباره معناى الفاظ خاصى از قرآن کریم سؤال مىکردند و او با استشهاد به ابیاتى از اشعار عربى آنها را تبیین و تفسیر مىنمود، سیوطى این پرسش و پاسخها را در فصل سى و ششم کتاب «الاتقان فى علوم القرآن»10 آورده است و دکتر ابراهیم سامرائى آنها را در کتاب جداگانهاى به نام «سؤالات نافع بن الازرق الى عبداللَّه بن عباس» گردآورى و در سال 1968 در بغداد منتشر کرده است. کتاب مذکور با این عبارت آغاز مىشود: «روزى عبداللَّه بن عباس در آستانه کعبه نشسته و پایش را داخل حوض زمزم فرو برده بود. مردم از هر طرف برگرد او حلقه زده بودند و از تفسیر قرآن و حلال و حرام آن مىپرسیدند. عبداللَّه بن عباس نیز بدون آنکه در مانده شود، پاسخ آنان را مىداد، در این هنگام نافع بن ازرق به نجده بن عویمر گفت: بر خیز تا نزد او رویم که این چنین بر تفسیر قرآن و فتوا دادن به آنچه نمىداند جرى و جسور شده است. آن دو به سوى او رفتند و گفتند... سؤالاتى درباره قرآن کریم داریم. از تو مىخواهیم آنها را برایمان توضیح داده براى هر یک نیز مصداقى و شاهد مثالى از کلام عرب بیاورى. زیرا خداوند قرآن را بزبان عربى روشن نازل کرده است. ابن عباس گفت: آنچه مىخواهید بپرسید. ان شاء اللَّه پاسخ آنها را از من خواهید شنید. آن دو پرسیدند. معناى آیه «عن الیمین و عن الشمال عزین»: (معارج /37) ]از راست و چپ باز پراکنده مىشوند و به دین خدا نمىگردند»:[ چیست؟ ابن عباس پاسخ داد: عزین: (حلقه دوستان) را گویند. آن دو پرسیدند: آیا عرب چنین معنایى را مىشناسد؟ پاسخ داد: آرى! آیا شعر عبیدابن ابرص11 را نشنیدهاید که: «فجاؤوا یهرعون الیه حتّى یکونوا حول منبره عزینا؟ آنان شتابان بسوى او آمدند تا به گرد منبرش حلقه زنند» نافع گفت: «و ابتغوا الیه الوسیلة» (مائده /35) یعنى چه؟ ابن عباس پاسخ داد: وسیله به معناى نیاز و حاجت است. پرسید آیا عرب چنین معنایى را مىشناسد؟ ابن عباس پاسخ داد: آرى! آیا شعر عنتره عُبسى را نشنیدهاى که: ان الرجال لهم الیک وسیلة ان یاخذوک تکحّلى و تخّضبى مردان به تو نیازمندند اگر به تو دسترسى پیدا کردند به چشمان خویش سرمه بکش و حنابندان کن. و... این چنین پرسش و پاسخ میان آنان ادامه داشت. نافع مىپرسید و ابن عباس پاسخ مىداد و براى تفسیر هر آیه قرآن به بیتى از شعر استشهاد مىکرد. حدود 250 مورد از قرآن میان آن دو ردّ و بدل شد».12
آثار و روش تفسیرى ابن عباس
ابن عباس از مفسران دوران صحابه مىباشد و هم دوره افرادى چون علىعلیه السلام، عبداللَّه بن مسعود، ابى ابن کعب، زید بن ثابت و جابر بن عبداللَّه انصارى است و همچنین بزرگانى چون ابن مسعود، طاووس یمانى، عبداللَّه بن عمر، مجاهد و دیگران به مقام علمى او اشاراتى کردهاند. از مهمترین منابع و مآخذ تفسیرى ابن عباس، بهره یافتن در پرتو صحبت پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله و علىعلیه السلام بوده که با هوش و دانش فراوان و منطق قوى و زبان فصیح و زهد و تقواى خود عجین کرده و مشاهدات مستقیم او را از رویدادهاى صدر اسلام که همزمان با حیات پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله بوده باید به خصوصیات پیشین او افزود که در مجموع ویژگىهاى زیر را به لحاظ تفسیرى براى ابن عباس به ارمغان آورده است. 1 - نقل نقّادانه از اهل کتاب در قصص قرآنى 2 - استشهاد و استناد به شعر عربى (شعر جاهلى)13 تفسیر قرآنى که از ابن عباس روایت شده، دروس تفسیر امیرالمؤمنین علىعلیه السلام است که املاء مىکرده و عبداللَّه مىنوشته است. ]چنین تفسیرى بعدها نیز در اسلام رواج یافته است مانند تفسیر خواجه عبداللَّه انصارى که املاء مىکرده و رشیدالدین میبدى انشاء مىکرد و بعدها با افزودههاى از میبدى به نام «کشف الاسرار وعدة الابرار» معروف شد.[ تفسیرى به ابن عباس نسبت داده شده به نام «تفسیر ابن عباس» که عیسى بن میمون و ورقاء آن را از ابونجیح و ابونجیح و حمید بن قیس از مجاهد روایت کردهاند. تفسیر دیگرى نیز به وسیله ابواحمد عبدالعزى جلودى (م 322 ق) از روایات ابن عباس جمع آورى شده که به نام تفسیر جلودى معروفست. محمد بن یعقوب فیروزآبادى (817 - 729 ق( صاحب قاموس نیز تفسیرى در چهار جلد به نام «تنویر المقباس من تفسیر ابن عباس» تألیف نموده ]که در واقع از دل تفسیر طبرى بیرون کشیده است[ که مبتنى بر روایات ابن عباس است. این کتاب ابتدا در بمبئى و سپس در بولاق (1290 ق( به چاپ رسیده است. اثر دیگر ابن عباس لغت نامهاى است سرشار از شواهد شعرى عرب جاهلى14. در میان روایات تاریخى تاسیس مکتبى را در تفسیر قرآن به ابن عباس نسبت مىدهند و نام آورترین شاگردان مکتب او عبارتند از: مجاهد، عکرمه (وفات به سال 103 هق در سن 80 سالگى) که برده افریقایى ابن عباس بوده و معروف به مولى ابن عباس است. ابن جبیر (وفات در سال 94 ه.ق در سن 49 سالگى) ]او به طرز فجیعى به دست حجاج بن یوسف ثقفى شهید شد.[ عطاء بن یسار (م 93 هق) و... حال با توجّه به قراین و دلایل تاریخى که ارائه گردید، گمان نمىرود استدلال گلدزیهر و دیگر مستشرقان مبنى بر مجهول بودن و تردیدى بودن روایات منقوله از ابن عباس، قابل اعتنا باشد. عجیب است که گلدزیهر با همه تردید و انکارى که در مورد ابن عباس دارد از او به عنوان ابرمرد تفسیر یاد مىکند، البته شایسته و سزاست که محققان علوم قرآنى بین روایات منقوله از ابن عباس و یا درباره او، و آنچه که از زبان مخالفان علیه او گفته شده است یک جمع بندى کامل و عمیقى ارائه دهند تا حقیقت، عیانتر از آنچه که هست خود را بنمایاند و پرده اوهام بیشتر از رخ حقیقت فاصله گیرد زیرا پارهاى از مواقع در میان حرفهاى مخالفان مطالبى یافت مىشود که راه را براى پژوهشهاى بعدى آمادهتر مىکند.
پی نوشت ها
________________________________________
1 - مؤلف آثارى چون: «الاصابة فى تمییز الصحابة و الصواعق المحرقة فى ردّ اهل الکفر و الزنادقة» 2 - مؤلف کتاب «منهاج السنة النبویه فى نقض کلام الشیعة القدریة» که در نقد کتاب «منهاج الکرامة فى معرفة الامامه» علامه حلى نوشته است. آراء محمد بن عبدالوهاب نسب از اندیشههاى ابن تیمیه حنبلى مىبرد. 3 - جریان مفصل وفات او را ابن عبدالبرقرطبى در «الاستیعاب فى معرفة الاصحاب» و محدث قمى در «الکنى و الالقاب» آوردهاند. 4 - این حدیث به صورتهاى ذیل نیز نقل شده است: اللّهم علّمه الحکمة و تأویل الکتاب، اللّهم علّمه الحکمة و تأویل القرآن، اللّهم بارک فیه و انتشر منه و اجعله من عبادک الصالحین، اللّهم زده علماً فقهاً، براى مزید اطلاع بنگرید به صحیحین مسلم و بخارى، در این دو کتاب 1660 حدیث صحیح از ابن عباس روایت شده و از ابوبکر ابن ابى قحافه 142 حدیث صحیح ]مقاله ابن عباس مندرج در دائرة المعارف تشیع ج 6] 5 - رک: قمى، عباس، سفینة البحار 150/ 2 و سه مقاله در تاریخ تفسیر و نحو، دکتر سید محمد باقر حجتى / 89 6 - رک: طبرسى، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، /22 و سفینة البحار 150/2 7 - رک: پیشین/81 8 - از سخن اشعث است که گفت: «لایحکم فینا مضریان حتى تقوم الساعة». 9 - رک: «ابن عباس» دائرة المعارف تشیع 344-347/6 10 - رک: الاتقان فى علوم القرآن، جلال الدین سیوطى، چاپ اول، بیروت دار ابن کثیر 1413 هش. و همچنین براى مزید اطلاع بنگرید به: الکامل ابن مبرد 222 - 228/ 3 و ایضاح الوقف و الابتداء، ابن انبارى / 76-98 ]در این کتابها این پرسش و پاسخها آمده است[ 11 - رک: دیوان عبید ابن الابرص، بیروت 1959 12 - رک: عبدالتواب، رمضان، مباحثى در فقه اللغه و زبانشناسى عربى ترجمه حمیدرضا شیخى، ناشر معاونت فرهنگى آستان قدس رضوى بهمن 67، فصل دوم اگر قرآن نبود زبان عربى نابود مىشد 126/8. 13 - رک: دانشنامه قرآن 125-6/1 14 - همان.