نگاهى به مقوله رنگ در قرآن (مقاله پژوهشی حوزه)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (حوزوی)
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
این نوشتار به اهمیت رنگ از نگاه قرآن می پردازد. نویسنده پس از مقدمه ای راجع به اهمیت رنگ در زندگی، چگونگی نگاه قرآن به انواع رنگ را بررسی کرده و در این راستا نخست از یاد کرد کلی رنگ در تعبیرهای «لون» و «صبغه» سخن می گوند و به راز و رمز مفهومی این دو اشاره می کند، آنگاه به انواع رنگها پرداخته از رنگ سیاه، سفید، زرد، سرخ، سبز به تفصیل بحث می کند.متن
رنگ و زندگى
از مقولههاى با اهمیّت جوامع بشرى که تأثیر آن بر بسیارى پوشیده مانده، مقوله رنگ است. شاید بسیارى از افراد با شنیدن چنین جملهاى آن را مورد تمسخر یا بى اعتنایى قرار دهند، اما وقتى ظرافتهاى درباره رنگ، آشکار مىگردد، بینش مخاطب نیز تغییر خواهد یافت. بى تردید رنگها در زندگى انسان و همچنین جامعه، نقش پیش برنده اهداف و متوقف کننده برخى فعالیتها را دارند. این مسئله به دوران کنونى محدود نمىشود، زیرا تا آنجا که تاریخ از بشر سخن مىگوید، رنگ، همواره جزو معیارهاى او بوده است؛ البته براى بشر اولیه دو رنگ آشناى کارساز، آبى متمایل به تیره آسمان در هنگام شب، و زرد روشن و متمایل به سفید نور آفتاب بود. او تاریکى و روشنى را ملاک فعالیتهاى خود مىدانست؛ از این رو رنگ خورشید و نور آن حکایت از تلاش داشت و رنگ شب، رنگ استراحت و توقف کار بود.1 اما امروزه شرایط کار و زندگى و در نتیجه دیدگاه انسان نسبت به رنگ تغییر کرده است. براى درک تأثیر رنگ در محیطهاى اشتغال فعلى، کافى است دو کارخانه یا اداره، با رنگهاى مختلف، مورد مقایسه قرار گیرند. آزمایشهاى روانشناسى و حتّى تجربیات شخصى، نشان مىدهند که کارکرد افراد در شرایط مختلف رنگى در این مکانها، متفاوت است. اصولاً دنیایى که در آن زندگى مىکنیم به گونهاى رنگ بندى شده است که حضور در آن را براى ما تحملپذیر مىکند. اگر لحظهاى چشمانمان را ببندیم و با خود فکر کنیم که تمام آسمان قرمز است، به راستى تحمل چنین آسمانى براى مدتى طولانى تا چه اندازه امکان خواهد داشت؟ یا بر عکس اگر تصور کنیم که تمام خاکهاى روى زمین و کوهها آبى هستند، چه احساسى به ما دست خواهد داد؟ گرچه عادت انسان در تحمل پذیرى او نقش دارد، اما خصلتهاى وجودى از یک سو، و ویژگىهاى مختلف رنگها، از سوى دیگر، یک تعادل رنگى و در نتیجه یک تعادل روانى را مىطلبد. امروزه، نه تنها طبیعت رنگى در اطراف ما خود نمایى مىنماید، بلکه مصنوعات بشرى، شاید حتّى در بعضى از موارد، بیش از رنگهاى طبیعت، در قالب اجناس پر نقش و نگار، رنگ را به ما عرضه مىکنند. در طول زندگى، وسایل نقلیهاى که هر روز با آنها مسافتى را طى مىکنیم، دیوارخانهاى که در آن زندگى مىنماییم، لباسهایى که مىپوشیم، غذایى که مىخوریم، ابزارى که با آنها کار مىکنیم، همه، داراى رنگهایى ویژه هستند؛ بعضى از این رنگها با خصوصیات روانى ما سازگار، و بعضى در تضادند، گاهى نیز تأثیرات، به سمت خنثى بودن گرایش دارند. به هر حال، رنگ، براى انسان مقولهاى کاملاً مأنوس و آشناست. البته بسیارى از افراد به آن فکر نمىکنند ولى مىتوان ادعا کرد که در بیشتر مواقع زندگى، به رنگ و تأثیرات آن وابستهاند. بشر، از اولین ماههاى زندگى خود، رنگ را مىشناسد و نسبت به آن واکنش نشان مىدهد، هر چند نمىتواند به طور دقیق، آنها را تشخیص دهد و به همین دلیل، ممکن است رنگها را به جاى هم نام ببرد. انسان، در سنین پایین، حتى گاهى رنگ را بر شکل مقدم مىدارد. این گونه احساسات، تا زمان بزرگسالى ادامه مىیابند، و از آن به بعد، پیروى از خانواده و جامعه آغاز مىشود. بدین ترتیب مىتوان ادعا کرد که با توجه به حضور همه جانبه رنگ در زندگى، دانشهاى بیشمارى متصدى پرداختن به این مقوله شدهاند که در بین آنها شیمى، فیزیک، طب، هنر و... به چشم مىخورند. اهمیت رنگ در بین انسانها نه تنها در احساسات فردى بلکه در مناسبات اجتماعى و ابراز هویت حقوقى نیز وجود دارد. در این مورد مىتوان به فلسفه رنگ بندیهاى گوناگون پرچمها در کشورهاى مختلف از جمله کشور جمهورى اسلامى ایران اشاره نمود.2 اکنون این سؤال مطرح مىشود که با توجه به حضور گسترده رنگ در زندگى آیا ممکن است چنین مسئله مهمى مورد عنایت قرآن کریم واقع نشده باشد؟ کتاب جامعى که سر لوحهاى بى نظیر است و معارف غنى آن در سرتاسر زندگى انسان جریان دارد؟! مرورى بر فهرست آیات شریفه مرتبط با رنگ به سؤال مذکور پاسخ خواهد داد.
رنگ در قرآن
قرآن کریم در بسیارى از آیات خود با عنوان کلى رنگ، و یا به تفکیک، رنگهاى مختلف را ذکر مىنماید. بى تردید تمامى موارد استفاده از این واژهها با دلیل و حکمت خاصى است که برخى از آنها در تفاسیر بیان شدهاند و بعضى دیگر پوشیده ماندهاند. در این بخش ما تنها فهرستى از آیات بکار برنده رنگ را ارائه مىنمائیم و آنگاه در بخشهاى بعد به بررسى جزئى مقوله رنگ خواهیم پرداخت. آیات مذکور در بر گیرنده رنگ را مىتوان دو دسته کلى دانست: یک دسته آنهایى که از واژه «لون» یا «صبغة» استفاده کردهاند. یعنى بحث کلى رنگ. و دسته دیگر آنها که رنگهاى مختلف را در خود جاى دادهاند. در این جا فهرستى که از آیات مورد بحث ارائه مىشود به ترتیب قرارگیرى رنگها در سورههاى مبارکه است. البته در ابتدا آیات مربوط به لون و صبغة بیان مىشوند و سپس به رنگهاى بیان شده در قرآن مىپردازیم.
لون و صبغه در آیات
واژه «لون»، و جمع آن «الوان»، 9 بار تکرار در هفت آیه از قرآن مجید آمده است. از این تعداد، 7 مورد به صورت جمع، یعنى «الوان»، و دو مورد مربوط به »لون» است؛ و اما کلمه «صبغة» دو مرتبه و تنها در یک آیه وجود دارد. آیات مربوط به «لون» و «صبغة» به ترتیب قرارگیرى در سوره هاى قرآن کریم چنین مىباشند: 1 - سوره مبارکه بقره آیه 69 «قالوا ادع لنا ربّک یبیّن لنا مالونها قال إنّه یقولُ إنّها بقرة صفراءُ فاقعٌ لونها تسرُّ النّاظرینَ» 2 - سوره مبارکه بقره آیه 138 «صبغة اللَّه و من أحسن من اللَّه صبغة و نحن له عابدون» 3 - سوره مبارکه روم آیه 22 «و من آیاته خلق السّموات و الأرض و اختلاف ألسنتکم و ألوانکم إنّ فى ذلک لآیات للعالِمین» 4 - سوره مبارکه نحل آیه 13 «و ما ذرألکم فى الأرض مختلفاً الوانه إنّ فى ذلک لآیة لقومٍ یذّکّرون» 5 - سوره مبارکه نحل آیه 69 «ثمَّ کلى من کلّ الثّمرات فاسلکى سُبُل ربّک ذللاًیخرج من بطونها شرابٌ مختلفٌ ألوانه فیه شفاء للنّاس إنّ فى ذلک لآیة لقوم یتفکّرون» 6 - سوره مبارکه فاطر آیه 27 «ألم تر أنّ اللَّه أنزل من السّماء ماء فأخرجنا به ثمرات مختلفاً الوانهاو من الجبال جددٌ بیضٌ و حمرٌ مختلفٌ الوانهاو غرابیبُ سودٌ» 7 - سوره مبارکه فاطر آیه 28 «و من الناس و الدّوابٌ و الانعام مختلف ألوانه کذلک إنّما یخشى اللَّه من عباده العلماء إنّ اللَّه عزیز غفورٌ» 8 - سوره مبارکه زمر آیه 21 «ألم تر أنّ اللَّه أنزل من السماء ماءً فسلکه ینابیع فى الأرض ثمّ یخرج به زرعاً مختلفاً ألوانه ثمّ یهیجُ فتریه مصفرّاً ثمّ یجعله حطاماً إنّ فى ذلک لذکرى لاولى الألباب»
رنگ زرد در آیات
رنگ زرد با واژههاى صفر، صفراء و مصفرّاً، 5 بار در آیات قرآن کریم معرفى شده است. این آیات عبارتند از: 1 - سوره مبارکه بقره آیه 69 «قالوا ادع لنا ربّک یبیّن لنا ما لونها قال إنّه یقول إنّها بقرة صفراء فاقع لونها تسرّ الناظرین» 2 - سوره مبارکه روم آیه 51 «و لئن أرسلنا ریحاً فرأوه مصفرّاً لظلّوا من بعده یکفرون» 3 - سوره مبارکه زمر آیه 21 «ألم تر أنّ اللَّه أنزل من السّماء ماءً فسلکه ینابیع فى الأرض ثمَّ یخرج به زرعاً مختلفاً ألوانه ثمّ یهیجُ فتریه مصفرّاً ثمّ یجعله حطاماً إنّ فى ذلک لذکرى لأولى الألباب» 4 - سوره مبارکه حدید آیه 20 «إعلموا انّما الحیوة الدنیا لعب و لهو و زینة و تفاخر بینکم و تکاثر فى الأموال و الأولاد کمثل غیث أعجب الکفّار نباته ثمّ یهیج فتریه مصفرّاً ثمّ یکون حطاماً و فى الآخرة عذاب شدید و مغفرة من اللَّه و رضوان و ما الحیوة الدنیا الا متاع الغرور» 5 - سوره مبارکه مرسلات آیه 33 «کانّه جمالت صفرٌ»
رنگهاى سفید و سیاه در آیات
رنگ سفید در 12 آیه قرآن کریم آمده است. کلمات قرآنى مربوط به این رنگ، ابیضّت، تبیضّ، ابیض، بیضاء و بیض مىباشند. اولین کلمه مربوط به این رنگ، ابیض است که در سوره مبارکه بقره قرار دارد. اما رنگ سیاه 7 بار و در 6 آیه قرآن کریم وجود دارد. در این بین 3 مرتبه به صورت مشترک با رنگ سفید و 3 مرتبه به طور مستقل، مورد استفاده قرار گرفته است. واژه سیاه در قرآن، شامل کلمات اسود، اسودّت، مسودّاً، مسودّة و سود مىباشد. در این بخش، ما سفید و سیاه را تفکیک نمىکنیم بلکه برخى آیات را به ترتیب سورههاى مبارکه، به طور متوالى، ذکر مىنماییم. با این حساب، آیات به کار برنده رنگهاى سفید و سیاه عبارتند از: 1 - سوره مبارکه بقره آیه 187 «أحلّ لکم لیلة الصیام الرّفث إلى نسائکم هنّ لباس لکم و أنتم لباس لهنّ علم اللَّه أنّکم کنتم تختانون أنفسکم فتاب علیکم و عفا عنکم فالآن باشروهنّ و ابتغوا ما کتب اللَّه لکم و کلوا و اشربوا حتّى یتبیّن لکم الخیط الأبیض من الخیط الأسود من الفجر ثمّ أتمّوا الصیام إلى اللیل و لا تباشروهنّ و أنتم عاکفون فى المساجد تلک حدود اللَّه فلا تقربوها کذلک یبیّن اللَّه آیاته للنّاس لعلّهم یتّقون». 2 - سوره مبارکه آل عمران آیه106 «یوم تبیّضُ وجوهٌ و تسودّ وجوهٌ فأمّا الذین اسودّت وجوههم أکفرتم بعد ایمانکم فذوقوا العذاب بما کنتم تکفرون». 3 - سوره مبارکه آل عمران آیه 107 «و امّا الذین ابیضّت وجوههم ففى رحمة اللَّه هم فیها خالدون». 4 - سوره مبارکه اعراف آیه 108 «و نزع یده فإذا هى بیضاء للناظرین». 5 - سوره مبارکه یوسف آیه 84 «و تولّى عنهم و قال یا أسفى على یوسف و ابیضّت عیناه من الحزن فهو کظیم». 6 - سوره مبارکه نحل آیه 58 «و إذا بشّر أحدهم بالانثى ظلّ وجهه مسودّاً و هو کظیم». 7 - سوره مبارکه طه آیه 22 «و اضمم یدک إلى جناحک تخرج بیضاء من غیر سوء آیة أخرى». 8 - سوره بمارکه شعراء آیه 33 «و نزع یده فإذا هى بیضاء للنّاظرین». 9 - سوره مبارکه نمل آیه 12 «و أدخل یدک فى جیبک تخرج بیضاء من غیر سوء فى تسع آیات إلى فرعون و قومه إنّهم کانوا قوماً فاسقین». 10 - سوره مبارکه قصص آیه 32 «اسلک یدک فى جیبک تخرج بیضاء من غیر سوء و اضمم الیک جناحک من الرّهب فذانک برهانان من ربّک الى فرعون و ملإه إنّهم کانوا قوماً فاسقین». 11 - سوره مبارکه فاطر آیه 27 «ألم تر أنّ اللَّه أنزل من السّماء ماء فأخرجنا به ثمرات مختلفاً ألوانها و من الجبال جددٌ بیضٌ و حمرٌ مختلفٌ ألوانها و غرابیبُ سودٌ». 12 - سوره مبارکه صافات آیه 46 «بیضاء لذة للشّاربین». 13 - سوره مبارکه صافات آیه 49 «کأنّهنّ بیضٌ مکنون». 14 - سوره مبارکه زمر آیه 60 «و یوم القیامة ترى الذین کذبوا على اللَّه وجوههم مسودّة ألیس فى جهنّم مثوى للمتکبّرین». 15 - سوره مبارکه زخرف آیه 17 و إذا بشّر أحدهم بما ضرب للرّحمن مثلاً ظلّ وجهه مسودّاً و هو کظیم.
رنگ سبز در آیات
در قرآن کریم کلمات خضر خضراً أخضر و مخضرّة به معنى سبز آمدهاند. البته دو کلمه دیگر نیز وجود دارد که از آنها نیز به سبزى تعبیر مىشود. یکى کلمه مدهامّتان در سوره مبارکه الرّحمن، و دیگرى کلمه أحوى در سوره أعلى. به این ترتیب، مجموعه دفعات کاربرد رنگ سبز در قرآن کریم، 10 مورد است. آیات شامل رنگ سبز، به ترتیب چنین مىباشند: 1 - سوره مبارکه انعام آیه 99 «و هو الّذى أنزل من السّماء ماءً فأخرجنا به نبات کلّ شىء فأخرجنا منه خضراً نخرج منه حبّاً متراکباً و من النّخل من طلعها قنوانٌ دانیة و جنّات من أعناب و الزّیتون و الرّمّان مشتبهاً و غیر متشابه انظروا إلى ثمره إذا أثمر و ینعه إنّ فى ذلکم لآیات لقوم یؤمنون». 2 - سوره مبارکه یوسف آیه 43 «و قال الملک انّى أرى سبع بقراتٍ سمانٍ یأکلهنّ سبع عجافٌ و سبع سنبلاتٍ خضر و أخر یابساتٍ یا أیّها الملأ أفتونى فى رؤیاى إن کنتم للرّؤیا تعبرون». 3 - سوره مبارکه یوسف آیه 46 «یوسف أیّها الصّدّیق أفتنا فى سبع بقرات سمان یأکلهنّ سبع عجافٌ و سبع سنبلات خضر و أخر یابسات لعلّى أرجع إلى النّاس لعلّهم یعلمون». 4 - سوره مبارکه یس آیه 80 «الّذى جعل لکم من الشّجر الاخضر ناراً فإذا أنتم منه توقدون». 5 - سوره مبارکه کهف آیه 31 «اولئک لهم جنّات عدنٍ من تحتهم الانهار یحلّون فیها من أساور من ذهب و یلبسون ثیاباً خضراً من سندسٍ و إستبرق متّکئین فیها على الأرائک نعم الثواب و حسنت مرتفقاً». 6 - سوره مبارکه حج آیه 63 «ألم تر أن اللَّه أنزل من السّماء ماءً فتصبح الأرض مخضرّة إنّ اللَّه لطیف خبیرٌ». 7 - سوره مبارکه الرحمن آیه 76 «متّکئین على رفرفٍ خضرٍ و عبقرىٍّ حسان». 8 - سوره مبارکه انسان آیه 21 «عالیهم ثیاب سندس خضر و استبرق و حلّوا أساور من فضّة و سقاهم ربّهم شراباً طهوراً».
رنگ قرمز در آیات
قرمز با واژه «حمر» در قرآن کریم، تنها یکبار و آن هم در آیه 27 سوره مبارکه فاطر با همراهى رنگهاى دیگر آمده است. این آیه در فهرست مربوط به لون و رنگهاى سفید و سیاه ذکر شد.
شرح لون در آیات
چنان که در کتاب لغت آمده، لون کلمهاى معروف است و بر سفید و سیاه و آنچه از این دو ترکیب مىشود اطلاق مىگردد.3 لسان العرب، لون را هیئتى مانند سیاهى و قرمزى و نیز آنچه عامل تمایز و جدایى دو چیز است، بیان مىکند،4 البته از نظر علمى این تعریفها واقعاً کامل نیست و دلیل این مدعا در بررسىهاى انجام شده علمى آشکار است. براساس علوم بشرى، رنگ وابسته به نور است و بر اساس ظرفیت بینایى انسان دیده مىشود. از آنجا که نور به صورت امواج مىباشد، نوع رنگ نیز با میزان طول موج نور تغییر خواهد کرد و بدین ترتیب در محدوده مشخصى از امواج وسیع نورانى، رنگها بسته به میزان طول موج در مقابل دیدگان انسان ظاهر خواهند شد. متوسط این میزان در کتب فیزیکى بین 400 تا 700 نانومتر است (هر نانومتر یک میلیونیم میلیمتر است) بدیهى است که در این محدوده رنگهایى مختلف به صورت مستقل یا ترکیبى دیده مىشوند.5 البته جزئیات این بحث مفصل است و ما قصد پرداختن به آنها را نداریم و این میزان نیز براى روشن نمودن پیچیدگىهاى ماهیت رنگ بیان شد. به هر حال آیاتى را که در این رابطه مورد بررسى قرار مىدهیم، عبارتند از: 1 - سوره مبارکه نحل آیه 13 «و ما ذرألکم فى الارض مختلفاً ألوانه إنّ فى ذلک لایة لقوم یذّکّرون». «(علاوه بر این) مخلوقاتى را که در زمین آفریده نیز مسخّر (فرمان شما) ساخت، مخلوقاتى با رنگهاى مختلف؛ در این، نشانه روشنى است براى گروهى که متذکر مىشوند.» در آیات قبل این سوره مبارکه، نعمتهایى مختلف به عنوان نشانه براى متفکران و عاقلان ذکر مىشود ولى درباره ألوان، قوم متذّکر، مطرحند. در تفسیر نمونه آمده است که دلیل ذکر گروههاى مختلف درباره هر کدام از نعمتها مرتبط با آن نعمت خاص است، مثلاً درباره زراعت و زیتون و نخل و انگور و به طور کلى میوهها باید بیشتر اندیشه کرد ولى درباره رنگهاى نعمتهاى موجود آنقدر مسئله روشن است که تنها تذکر و یادآورى کافى است.6 هر چند این بیان تفسیرى در یک نگاه عام، بسیار معقول است اما با توجه به مسایل بیان شده به نظر مىرسد توجه به الوان در آیه شریفه به تأمل و موشکافى نیاز دارد. و اما تفسیر المیزان، مورد دیگرى را درباره این آیه مطرح مىکند که بیانش خالى از لطف نیست. در این تفسیر آمده است: «اختلاف الوان آنچه که در زمین خلق کرده از گیاهان و درختها و میوهها، امرى است که با آن مىتوان بر وحدانیت و یکتایى خدا، در ربوبیت استدلال کرد، چون امر واحدى است لذا فرمود: لآیة و نفرمود: لآیات».7 مسئله قابل ذکر دیگر اینکه ممکن است منظور از الوان، انواع نعمتها باشد.8 در لسان العرب نیز یکى از معانى لون، نوع ذکر شده است.9 2 - سوره مبارکه نحل آیه 69 «ثمّ کلى من کلّ الثّمرات فاسلکى سبل ربّک ذللاً یخرج من بطونها شراب مختلف الوانه فیه شفاء للنّاس إنّ فى ذلک لآیة لقوم یتفکّرون». سپس از تمام ثمرات تناول کن، و راههایى را که پروردگارت براى تو تعیین کرده به راحتى بپیما؛ از درون شکم آنها نوشیدنى خاص، به رنگهاى مختلف که در آن شفاى مردم است بیرون مىآید. در این، نشانه روشنى است براى جمعیتى که اهل فکرند. در این آیه سخن از وحى به زنبور عسل است که چه مسیرى را طى مىکند و سپس مادهاى رنگارنگ تولید مىنماید که براى مردم شفاء است. «رنگهاى مختلف عسل از رنگهاى مختلف گلها ناشى مىشود. رنگ گلها را چند ماده قندى درست مىکند و چون این دو مسئله یعنى رنگ عسل با رنگ گلها بستگى مستقیم دارد پس هر عسل با رنگ مخصوص خود، ماده قندى خاصى دارد و نتیجه فعل و انفعالات آنهاست. فاصلهاى که بین شراب و خاصیت شفاء دهندگى آن است یعنى «مختلف الوانه» از نکات زیباى قرآن است که کتابهاى گیاهشناسى نیز خواص درمانى گیاهان را مربوط به عناصر قندى موجود در آنها مىداند».10 از طرفى تنوع رنگها براى سلیقههاى مختلف نیز رضایت بخش است. «امروزه ثابت شده است که رنگ غذا در تحریک اشتهاى انسان بسیار مؤثر است. قدیمىها نیز گویا این مسئله روانى را شناخته بودند که غذاهاى خود را با زعفران و زردچوبه و رنگهاى دیگر رنگین مىساختند تا از طریق بصرى نیز میهمانانشان را به خوردن غذا تشویق نمایند.»11 3 - سور مبارکه روم آیه 22 «و من آیاته خلق السّموات و الأرض و اختلاف ألسنتکم و الوانکم إنّ فى ذلک لآیات للعالمین». و از آیات او آفرینش آسمانها و زمین و تفاوت زبانها و رنگهاى شماست. در این، نشانههایى است براى عالمان رنگشناسى یکى از راههاى خداشناسى است. وقتى انسان به اختلاف رنگها نگاه مىکند، قدرت خداوند را بیشتر مىفهمد. انسانها به اندازهاى زیادند که اگر عامل تمایزى وجود نداشت، براى ارتباط با یکدیگر مشکلى جدى به وجود مىآمد، ولى حکمت خداوندى بر این تعلق گرفته است که تفاوت زبان و رنگ، شناخت را آسان کند و البته در این شناخت، راهى براى معرفت کردگار نیز وجود دارد. چنین حکمتى از الطاف خداوندى است که شامل حال بندگان شده است و گرنه تعداد زیاد انسانها که جاى خود دارد، ممکن بود براى دو انسان کاملاً شبیه به یکدیگر و یا افراد مرتبط با آنها مشکلاتى بروز کند، چنان که درباره افراد دو قلوى یکسان چنین مواردى اتفاق مىافتد. «فخر رازى ذیل آیه مورد بحث مىنویسد: «شناسایى انسان نسبت به انسان یا باید از طریق چشم حاصل شود یا به وسیله گوش، خداوند براى تشخیص چشم، رنگها و صورتها و شکلها را مختلف آفریده و براى تشخیص گوش، اختلاف آوازها و آهنگهاى صدا را ایجاد کرده است، به طورى که در تمام جهان نمىتوان دو انسان را پیدا کرد که از نظر چهره و آهنگ صدا از تمام جهات، یکسان باشند»12 بعضى از مفسّران معتقدند که منظور از اختلاف رنگها، اختلاف نژادهاست و هر نژادى رنگى دارد. آگاهى بر اسرار این تنوع و گوناگونى، از عهده عالمان و اندیشمندان بر مىآید.13 4 - سوره مبارکه فاطر آیات 27 و 28 «ألم تر أنّ اللَّه أنزل من السّماء ماءً فأخرجنا به ثمرات مختلفاً الوانها و من الجبال جدد بیض و حمر مختلف الوانها و غرابیب سود. و من الناس و الدّوابّ و الأنعام مختلف الوانه کذلک إنّما یخشى اللَّهَ من عباده العلماء إنّ اللَّه عزیز غفور». آیا ندیدى خداوند از آسمان آبى فرو فرستاد که به وسیله آن میوههایى رنگارنگ (از زمین) بیرون آوردیم و از کوهها نیز (به لطف پروردگار) جادههایى آفریده شده سفید و سرخ و به رنگهاى مختلف و گاه به رنگ کاملاً سیاه. و از انسانها و جنبندگان و چهارپایان انواعى با رنگهاى مختلف؛ (آرى) حقیقت چنین است. از میان بندگان خدا تنها دانشمندان از او مىترسند؛ خداوند توانا و آمرزنده است. در این آیه شریفه، هم از موضوع رنگ صحبت شده و هم رنگهایى گوناگون بیان گردیده است. اینجا نیز سخن از اختلاف الوان است که سرانجام سبب معرفت، مخصوصاً براى دانشمندان خداترس مىشود. البته درباره اختلاف رنگها تفسیرهاى گوناگون وجود دارد، از جمله اینکه مقصود، نعمتهاى مختلف با رنگهاى گوناگون ظاهرى است؛ و شاید هم منظور، اختلاف در نوع رنگها، اعم از طعم و ساختمان و خواص گوناگون آنها باشد. رنگهاى مختلف کوهها نیز خود مسئلهاى شگفت است که بر قدرت خداوند گواهى مىدهد. رنگهاى گوناگون کوهها علاوه بر زیبایى، براى پیدا کردن راهها در پیچ و خمهاى کوهستان است. این رنگها که در آیه شریفه بیان شده، «بیض» و «حمر» و «غرابیب سود» مىباشند. در این بین، «بیض» جمع «ابیض» به معنى سفید، «حمر»، جمع «احمر» به معنى قرمز، «غرابیب» جمع «غربیب» به معنى سیاه پر رنگ، و «سود» جمع «اسود» به معنى سیاه است. پشت سر هم قرار گرفتن غرابیب و سود، تأکیدى بر سیاهى شدید بعضى از جادههاى کوهستانى است. البته احتمال دیگرى نیز در بحث مربوط به اختلاف رنگهاى کوهها وجود دارد. شاید مقصود، خود کوهها باشد که مانند خطوط و جادههایى بر روى زمین قرار گرفتهاند.14 به جز این مسایل، خواص ویژه سنگ و خاک کوههاى مختلف که رنگشان نیز متفاوت است در زمینشناسى جایگاهى خاص دارد. در آیه مورد بحث، سه بار کلمه الوان تکرار مىشود و در این سه مرتبه، سه گروه از موجودات نیز مطرح مىگردند. در آغاز سخن از ثمرات و میوههاست، سپس کوهها، و بالاخره انسانها، جنبندگان و حیوانات بیان مىشوند. درباره انسانها و اختلاف رنگشان توجه به یک نکته جالب است و آن، اینکه «گذشته از چهره ظاهرى، رنگهاى باطنى، و خلق و خوى آنها و صفات و ویژگىهاى آنان و استعداد و ذوقهاىشان، کاملاً متنوع و مختلف است، تا مجموعاً یک واحد منسجم با تمام نیازمندىها را به وجود آورد.»15 درباره اختلاف تفسیر پیرامون اختلاف الوان، «المیزان»، به دلیل وجود رنگهاى بیض و حمر، در بحث کوهها، اختلاف رنگهاى ظاهرى را تأیید مىکند نه تفاوت طعم و خاصیت و نوع آنها؛ در آنجا آمده است: «در کوهها، اختلاف انواع نیست، تنها اختلاف الوان است».16 البته به نظر مىرسد این بیان تفسیرى در برگیرنده تمام وجوه حکمتهاى آفرینش کوهها نیست زیرا آنها نیز همگام با تفاوت رنگهایشان خواصى مختلف از خود بروز مىدهند. «الدّر المنثور» نیز با بیان روایات به اختلافات پیرامون تفسیر کوههاى رنگارنگ مىپردازد. در آنجا علاوه بر بحثهاى مطرح شده، اختلاف و گوناگونى مردم در ترس از خدا نیز بیان مىگردد و پس از تفسیرهاى گوناگون درباره رنگها چنین آمده است: «یختلف النّاس فى خشیة اللَّه کذلک»17 یعنى بحث خشیت از خداوند به نوعى با معانى رنگ و اختلاف آن گره مىخورد.
شرح و تفسیر «صبغة» در آیات:
آیه 138 سوره مبارکه بقره به صبغة مىپردازد. «صبغة اللَّه و من أحسن من اللَّه صبغة و نحن له عابدون» «رنگ خدایى (بپذیرید: رنگ ایمان و توحید و اسلام) و چه رنگى از رنگ خدایى بهتر است؟ و ما تنها او را عبادت مىکنیم.» به راستى چرا خداوند رنگ را به خود نسبت مىدهد؟ چنان که در آیه 35 سوره مبارکه نور نیز نور به خدا نسبت داده مىشود. آیا ممکن است در این آیات نیز بتوان به ارتباط بین نور و رنگ پرداخت؟ پاسخ به این سؤال دقت و اظهار نظر مفسّران را مىطلبد. در معناى «صبغة» از نظر عقلى و غیر حسى اختلاف نظر است، گرچه دیدگاههاى گوناگون، قابل جمعاند؛ چنان که در ترجمه، ایمان، توحید و اسلام که هر کدام جداگانه مىتوانند مصداقى مستقل براى صبغة باشند، همراه هم و پیوسته به یکدیگر آمدهاند. براى فهمیدن معناى دقیقتر صبغة سراغ کتاب لغت مىرویم. در مفردات آمده است: «الصّبغ: المصبوغ»18 صبغ به عنوان اسم مفعول، یعنى رنگ شده، است؛ آنگاه، راغب، صبغة را عاملى متمایز کننده بین انسان و حیوان مىشمارد و آن را فطرتى الهى مىداند.19 لسان العرب نیز مانند این معنى و همچنین مواردى دیگر را بیان مىکند، از جمله مىگوید صبغة اللَّه به معنى دین خدا و فطرت خدایى است و نیز الصبغ یعنى فرو رفتن در چیزى سیال مانند آب؛ از طرفى در کلام عرب به تغییر نیز صبغ گفته مىشود مثلاً صبغ الثوب به معنى تغییر حالت لباس به دلیل تغییر رنگ آن مىباشد.20 درباره «صبغة» ماجرایى در بعضى تفاسیر نقل شده است از جمله «فرّاء مىگوید: «این تعبیر به این جهت است که بعضى از نصارى، نوزادان خود را در آب مخصوص که معمودیه نامیده مىشد، فرو مىبردند و این عمل را تطهیر آن نوزاد مىدانستند. در این آیه نظر به این نکته است که رنگآمیزى خدا که همان فطرت پاک است، تطهیر شماست نه آن تطهیرى که آنها گمان مىکنند.»21 امام صادقعلیه السلام نیز مىفرمایند: «اتبعوا صبغة اللَّه یعنى از اسلام که مقتضاى فطرت الهى است پیروى کنید.»22 براى تفسیر صبغة در این آیه شریفه مواردى از قبیل رنگ، وحدت، عظمت، پاکى، پرهیزکارى، عدالت و مساوات، برادرى و برابرى، توحید، اخلاص و بالاخره رنگ بى رنگى و حذف همه رنگها به عنوان رنگ نهایى نیز بیان شده است.23 در روایات اهل سنّت نمونههایى وجود دارد که تعبیر صبغة تا اندازهاى، مادى و فیزیکى مىشود. مثلاً از ابن عباس نقل شده است که «رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم فرمود: بنى اسرائیل به موسىعلیه السلام گفتند آیا خدا تو را رنگ مىکند؟ گفت: پروا کنید از خداوند، پس پروردگارش به او نداد داد؛ اى موسى! از تو مىپرسند که آیا پروردگارت تو را رنگ مىکند؟ بگو: آرى، من با رنگهاى قرمز، سفید و سیاه رنگ مىشوم و همه رنگها در رنگ من است. و خداوند بر پیامبرش نازل کرد: صبغة اللَّه و من أحسن من اللَّه صبغة»24 و یا ابن ابى نجّار در تاریخ بغداد از ابن عباس نقل مىکند که منظور از صبغة اللَّه رنگ سفید است.25 این روایت مىتواند با قوانین علمى بیان شده درباره نور و رنگ تطبیق یابد هر چند اطمینان یافتن درباره صحت روایت بحث دیگرى است. در کافى معناى دیگرى براى صبغة بیان شده است. بنا به روایتى، رنگ خدایى، رنگ ولایت است که به مؤمنین داده مىشود. علامه طباطبائىرحمه الله این معنى را به دست آمده از باطن آیه مىداند.26 همانطور که از مجموع بحثها برمىآید موضوع بحث در قرآن هم جنبههاى حسى دارد و هم مفاهیم معنوى را القاء مىنماید که البته در این صورت نیز دستکم در مقام تشبیه، علم به خواص ظاهرى و محسوس رنگها، درک معانى باطنى را هموارتر مىنماید. تاکنون رنگ در شکل کلى خود با واژههاى لون و صبغة مورد بررسى قرار گرفت. به یارى خداوند در مجالى دیگر رنگها را به صورت تفکیکى مورد دقت قرار مىدهیم.
پی نوشت ها
________________________________________
1 - ر.ک. لوشر، ماکس، روانشناسى رنگها، ترجمه ویدا ابى زاده، چاپ پانزدهم، انتشارات درسا، 20 1379. 2 - ر.ک. خیر اندیش، رسول، و شایگان، سیاوش، ریشهیابى نام و پرچم کشورها، چاپ اول، انتشارات کویر. 115-16 1370. 3 - اصفهانى، راغب، مفردات، 751. 4 - ابن منظور، محمد ابن مکرم، لسان العرب، نرمافزار نور 2، بى تا، ج 393 13. 5 - طباطبایى، غلامرضا، فصلى در نور و رنگ، /38 و نیز یوجین، هشت و آلفرد، زایاک، نور شناخت، 58. 6 - مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، 176 11. 7 - طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان، 317 12. 8 - همان. 9 - ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، 39 / 13. 10 - پاکنژاد، رضا، اولین دانشگاه و آخرین پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم، 178/5. 11 - مکارم شیرازى، ناصر، نمونه، 301-302/11. 12 - همان، 395/16. 13 - همان. 14 - همان، 243/18. 15 - همان، 246. 16 - طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان، 58/17. 17 - السیوطى، جلالالدین عبدالرحمن، الدر المنثور، 249/5. 18 - اصفهانى، راغب، مفردات، 475. 19 - همان. 20 - ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، 437-438/8. 21 - طبرسى، فضل بن الحسن، مجمعالبیان، 79/2. 22 - همان. 23 - مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، 473-474/1. 24 - السیوطى، جلالالدین عبدالرحمن، الدر المنثور، 141/1. 25 - همان. 26 - طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان، 475/1.
info@quran-p.c