آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۸

چکیده

متن

تمدنهاى بسیارى تاکنون پدید آمده و سپس ازمیان رفته اند, که هریک نقش خاص خود را در جهت پیشبرد فرهنگ بشرى یا نابودى وعقب ماندگى آن ایفاکرده است و سپس جامعه دیگرى پس از خود برجاى نهاده که مدتى در سرزمینى حاکم بوده است. در عصر کنونى جز پنج نوع جامعه از آن همه باقى نمانده است 1 که عبارتند از: الف. جامعه مسیحیت غربى. ب. جامعه مسیحیت ارتدکس. ج. جامعه اسلامى. د. جامعه هندو. هـ. جامعه خاور دور. داورى درباره یک فرد ـ وابسته به هر تمدن و فرهنگ یا هرزمان و مکان که باشد ـ که آیا انسانى متمدن یا وحشى است, برپایه ابزار و وسایلى که در خدمت گرفته نیست, بلکه به لحاظ نوع رفتارى است که با تمدن و فرهنگ عام انسانى یا فرهنگ خاص خود دارد.2 بنابر این انسان متمدن 3 کسى است که میراث فرهنگى خود را پاس مى دارد و تحول در آن پدید مى آورد و از فرهنگ دیگران درست ترین را برمى گزیند و نسل نو را براساس آن تربیت کرده, فرهنگ را یکسره بدو مى سپارد. اما انسان غیرمتمدن 4 کسى است که میراث فرهنگى را تباه مى کند یا ازفرهنگ دیگران بدون گزینش و ارزیابى برمى گیرد, در پیروى از فرهنگى که به آن وابسته است با زمان همزیستى ندارد; یا تمدن خود را در پاى نوگرایى قربانى مى کند, یا نسل نو را از فرهنگ و میراث گذشته محروم مى سازد. حجاب جزئى ازتمدن, فرهنگ, آداب و رسوم اسلامى و شریعت الهى است. به فرض آن که از حجاب به عنوان دستورى الهى که مخالفت با آن حرام و موجب عذاب اخروى است چشم پوشى کنیم و آثار بى حجابى را نادیده بگیریم, بازهم به عنوان کسانى که به تمدن اسلامى نسبت داریم باید از حجاب پاسدارى و نگهبانى کنیم.  از دیر باز تاکنون که غرب برسرزمینهاى اسلامى چیره بوده تاکنون, ما از غرب در اندیشه ها, دیدگاه ها, باورها, رفتارها و مکتبهاى هنرى,سیاسى واقتصادى تقلید مى کنیم; حتى اگر از اسلام سخن بگوید. امروز که غرب در جست وجوى ریشه هایش و در پى بازگشت به آنهاست, در نتیجه راستگرایان جدید, نونازى ها و فاشیست ها در فرانسه و آلمان و ایتالیا ظهور کرده و خواهند کرد. چرا ما ازغرب در این رویکرد تازه اش تقلید نکنیم و ''اسلام گرایان نو'' نشویم. این کار هرگز ما را وانمى دارد که به دوگانه پرستى ها یا آداب و رسوم و جشنها و پایکوبى ها و نغمه هاى نغمه گران دفن شده در اعماق تاریخ باز گردیم. چنان که ما را ناگزیر از بنیان نهادن گروه ها, سازمانها, کنگره ها, سمینارها و جست وجوى رهبران نمى سازد, زیرا جایگاه رهبرى و مرجعیت شناخته شده است. در حوزه هاى علمى ده ها محقق و استاد در آستانه مرجعیت به سر مى برند, شخصیتهایى مؤثر که فرهنگهاى جهانى را بررسى کرده نتایج آن را بر آیین اسلام عرضه مى دارند, هر آنچه شرع مى پسندد برگزیده و هرچه را نمى پسندد دور مى ریزند. همه این تلاشها بر پایه دلیلهاى شرعى برگرفته از قرآن و سنت ناب و پشتوانه چهارده قرن تجربه پژوهش و کنکاش صورت مى گیرد و میلیونها تن از فرزندان امت اسلامى را پشت سر خود دارد. بلکه بازگشت به اسلام, در واقع بازگشت به بلنداى یکتا پرستى در عقیده, اخلاق و رفتار است; بازگشت به ریشه هاى اصیل خودمان; به قرآن, سنت, جامعه, اقتصاد, فلسفه, فرهنگ, تمدن, هنرها و پوششهاى خودمان, و در این میان, بازگشت زن به حجاب خویش است. و سرانجام اینکه گزینش عنوان (حجاب نو) به منظور تناسب با عنوان بازگشت به میراث کهن یا راستگرایى جدید یا نونازیسم یا نو فاشیسم در اروپا بوده است, اما حجاب نو همانند تمسک به قرآن کریم با (بازگشت به اسلام ناب محمدى ) تناسب دارد, به همین دلیل عنوانى را که در آغاز آمد برگزیدیم.
ماهیت و حقیقت حجاب
حجاب چیست؟ پیش از پرداختن به خوبیها و بدیها و آثار و پیامدها و نقش و سود و زیان حجاب, باید نخست معناى آن را مشخص کنیم. آیا حجاب, تکه پارچه اى است که به شکلى خاص دوخته شده تا بدن زن را بپوشاند, حال هرجا, هرگاه و با هر شکل و رنگ ؟ یا حجاب نوعى رفتار است, یا حجاب آمیخته اى از پوشش و رفتار است ؟ یا حجاب, حقیقتى است که به صورت رفتارو پوشش خاص نمودار مى شود و تجلى مى یابد. نگارنده دیدگاه اخیر را برمى گزیند ; حجاب چیزى است که زن را وامى دارد تا قسمتهایى را که تحریک کننده غرایز مرد است, خواه در جسم یا رفتار یا صدا و گفتار بپوشاند. حجاب همان زیورى است که زن به خود مى گیرد, تا مانع از تحریک غرایز مردان شود. به عبارت دیگر حجاب خواسته اى فطرى در درون زن براى پوشاندن مظاهر زنانگى وى است. زن و مرد هردودر انسانیت مشترک اند.5 هر دو موجودى زنده, آگاه به خود وپیرامون خود, و هردو داراى کالبد مادى اند. اختلاف زن با مرد در چیزى است که انوثت (زنانگى ) خوانده مى شود و اختلاف مرد با زن نیز در چیزى است که مردانگى نام دارد که هر یک از انوثت و ذکورت, ویژگیهاى برونى و درونى را افزون بر طبیعت انسان به وجود مى آورد. یعنى: مرد = انسان « ذکورت, و زن = انسان « انوثت. هریک از زن و مرد درصورتى که خود و جایگاهش را بشناسد, نقشى بسزا در چرخه پیشرفت و آسایش بشریت دارد, چنان که بدون شناخت خود و جایگاه خود, نقش زیادى در ویران سازى زمین و نابود کردن تمدن و وخامت حال و روز بشریت خواهند داشت. خداوند متعال مى فرماید: (هو أنشأکم من الأرض و استعمرکم فیها)هود / 61 او شمارا از زمین پدید آورد و به آبادگرى آن واداشت. ویا مى فرماید: (ظهر الفساد فى البر و البحر بما کسبت أیدى الناس )روم / 41 به خاطر رفتار و کردار مردم, تباهى خشکى و دریا را فراگرفت. وقتى خداوند در عرصه زندگى مشترک زن ومرد مى فرماید: (الرجال قوامون على النساء) (نساء / 34); مردان بایستى بر زنان در زندگى زناشویى قوامیت داشته باشند,6 همان گونه مى فرماید: بهشت و نعمتهایش همانند تکالیف, هم براى زن وهم براى مرد است. بلى در تکلیفهاى شرعى مرد مورد خطاب مستقیم خداوند است و بر زن ـ جز در موارد خاص خود - از رهگذر خطاب به مرد تکلیف مى شود. خداوند مى فرماید: (یا آدم اسکن أنت و زوجک و کلامنها رغداً حیث شئتما و لاتقربا هذه الشجرة فتکونا من الظالمین)بقره/ 35 اى آدم ! تو و همسرت در بهشت بیارامید و از نعمتهاى آن, از هرچه که خود خواسته اید به خوشى و فراوانى بهره برید, و به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید شد. به هرحال ما حقیقت حجاب را چنین مى یابیم که حجاب, شرم و حیایى است که زن بدان آراسته است, زیرا هیچ زنى را نمى توان یافت که هیچ حیا نداشته باشد. بلى همه ما نیازمندیم که کسى ما را برانگیزاند و به مرحله ظهور برساند, زیرا حیا بذرى است که در وجود هر زنى کاشته شده است. خداوند متعال مى فرماید: (إلاّ على أزواجهم… فإنّهم غیر ملومین ) مؤمنون / 6 مگر در مورد زنانشان… که در این صورت نکوهیده نخواهند بود. این بذر حیا اگر زمینه مناسب همراه با تربیت و مراقبت برایش مهیا شود به زودى رشد مى کند و میوه رفتارش به بار مى نشیند. چنان که ممکن است همچون دانه اى به حال خود باقى بماند و یا رشدى ناقص و بى ثمر داشته باشد. این دانه اگر در زمینى مناسب و با دستان تربیت پرورش یابد, میوه حجاب را به بار خواهد نشاند, چنان که عکس این حالت نیز امکان دارد. حجابى که به معناى حیا و پنهان داشتن جلوه هاى زنانه است, فراگیرتر از حجاب شرعى اسلامى است که شامل هر وسیله پوششى است که زن به کار مى گیرد, گرچه با شکل غیر شرعى باشد.
نمونه هایى از حجاب غیر شرعى
الف. شلوار(مردانه): شلوار نوعى پوشش مردانه است که گاه زنان در خیابان, محل کار و دانشگاه و مدرسه مى پوشند.این پوشش جز نوعى از نمادحیاى زن نیست, ولى با همانند مرد شدن, زنانگى زن را دگرگون کرده است. ب. لباسهاى گشادى که زنان به تن مى کنند, که نوعى از حجاب ناقص است. ج. جمع کردن و بالا زدن موها که نوعى آرایش معمولى در میان زنان است, به جاى آن که موها را رها بگذارند که کاملاً آشکار باشد. این شیوه نوعى حجاب است که اسلام آن را نمى پذیرد (و کافى نمى داند). زنان رنگ سیاه را ازمیان رنگها بهتر مى پسندند, زیرا این رنگ در هر قسمت از پوشش زن به کار رود بدن را بیشتر و بهتر مى پوشاند.
حجاب اسلامى
اگر بخواهیم از مظاهر حیاى زن مسلمان سخن بگوییم, بى تردید از حجاب کامل سخن خواهیم گفت; حجابى که نمونه سخن خداوند متعال در آیات چندى است: 1. (یدنین علیهنّ من جلابیبهنّ ) احزاب / 59 زنان پوششهاى خود را فروتر گیرند. 2. (ولیضربن بخمرهنّ على جیوبهنّ و لا یبدین زینتهنّ) نور / 31 و زنان بایستى روسرى هاشان را بر گریبان بیندازند و زینت خویش را آشکار نسازند. 3. (و لا تبرّجن تبرّج الجاهلیة الأولى ) احزاب / 33 و همانند زینت نمایى روزگار جاهلیت پیشین زینت نمایى نکنید. 4. (و لایضربن بأرجلهنّ) چنان پاى نکوبند که زینتهاى پنهانشان آشکار شود. 5. (فلاتخضعن بالقول…)احزاب / 32 پس در سخن نرمى نکنید. 6. (یغضضن من أبصارهنّ) نور / 31 دیدگان شان را فروگذارند, تا دستاوردهاى مهمى در جامعه تحقق یابد, ازجمله (والحافظین فروجهم و الحافظات); مردان نگاهبان عورت خویش و نیززنان نگهبان. پس حجاب طبیعى و کامل همان است که قرآن کریم ذکر کرده است; همان چیزى که زن مسلمان را از غیرمسلمان جدا مى کند. و در این میان مرد نیز نقش ویژه خود را دارد. پس حیایى که در هر زنى وجود دارد, در زن مسلمان زمینه هاى رشد و پرورش آن بیشتر فراهم است که از جمله آن زمینه ها مى توان از امور زیر نام برد: الف. پوشاندن بدن, به جز جاهایى که شریعت مقدس اجازه داده است. ب. پنهان داشتن زینتها; پس زن نبایستى لباسهاى رنگارنگ, بدن نما, لباسهاى نازک و جلب توجه کننده یا جواهرات و زیور آلاتى که آشکار است و چیزهایى که هنگام راه رفتن صدا ایجاد مى کند بپوشد. ج. سخن گفتن با جدیت و بدون نرمى و شوخى در گفتار, جز با همسر یا یکى از محارم. اسلام درپى کاشتن بذر حیا در وجود زن است و مى کوشد آن را بپروراند, حال آن که زن غربى حال و روزى عکس این دارد. به طور معمول بذر حیا در زن غربى ازبین مى رود و یا رشدى ناسالم مى یابد و یا پرورشى بى نتیجه دارد که به صورت پوشیدن شلوار مردانه یا پوششهاى تیره نمایان مى شود و سرانجام بذر حیا به تدریج در طول زمانهاى دراز در رهگذر دیگر نسلها نابود مى شود و درنتیجه زن بخشى از ویژگیهاى زنانه خود را از دست داده به بى بند و بارى مى رسد, چنان که در غرب رسیده ودچار پیامدهایى چون نابودى نسل و بیماریها و تجاوزها و… مى شود و تا آنجا پیش مى رود که تجاوز به حقوق زنان از بارزترین مشخصه هاى زندگى این عصر مى شود. اما زن مسلمان, از آن رو که پایبند پوشش اسلامى خود است, بذر حیا در وى پرورش مى یابد و این تجربه در طول نسلهاى آینده هر روز بارورتر مى شود, تا آنجاکه زن مسلمان بیشترین تلاش را در نگاهبانى از خویشتن مى کند و در مسیر عصمت قرارمى گیرد. گرچه رسیدن به مقام حضرت زهرا(ع) و حضرت خدیجه و زینب -درود خدا بر ایشان - بس دشوار است, ولى حرکت در این مسیر جز با پیروى از ایشان در عرصه نگهبانى از مظاهر زنانه که بیشترین نمود آن در حجاب اسلامى است امکان پذیر نیست.
حجاب, انگیزه ها و دغدغه ها
در این روزگار دشوار که امت اسلامى راهى دراز در پیروى و تقلید از غرب پیموده و جز جایگاه مرجعیت و حوزه ها و نهادهایى که از طریق عالمان و رهبران دینى به دفاع از اسلام ناب محمدى (ص) و ترویج آن مى پردازند و گاه به صورت بنیادها یا مقاومت ها و خیزشهایى در این جهت یا به صورت رعایت حجاب اسلامى نمود دارند, همه و همه در مسیر تقلید از غرب ره مى پویند. زن براى پایبندى به حجاب جز رضاى خدا و حفظ ارزشهاى اسلامى انگیزه اى ندارد و این انگیزه را با رفتار و پوشش خود نشان مى دهد. زن مسلمان پایبند به حجاب, یک نگرانى بیشتر ندارد ; محرومیت از آزادى, مانند هر انسان محروم از آزادى. اکنون اگر این محرومیت براساس باورها و اصول ارزشى باشد چه باید کرد. بسیارى با ابزارهاى گوناگون در پى نابودى آزادى زن مسلمان اند, این تلاشها با همه گوناگونى شکلها و نمودها یک تفسیر بیشتر ندارد, نابود کردن حجاب; چنان که خداوند مى فرماید: (کزرع أخرج شطأه فآزره فاستغلظ فاستوى على سوقه یعجب الزرّاع لیغیظ بهم الکفار) فتح / 29 به سان نهالى که جوانه برآورد و آن را نیرومند سازد و ستبرگردد و بر ساقه هایش بایستد و کشاورزان را شاد و شگفت زده سازد تا کافران را به خشم آورد. تمام قصه همین است; دشمنى با حجاب, جدا از برنامه ریزى هاى استکبار, تا آنجا که به صحنه زندگى و عملکرد مردم مربوط است, یک تفسیر بیشتر ندارد که همان احساس نفرت و خشم است, زیرا انسان هرقدر که تکبر ورزد باز هم خود را مى شناسد. (بل الانسان على نفسه بصیرة) قیامت / 14 بلکه انسان به نفس خود آگاه است. معارضان با حجاب مى دانند که افرادى بزدل و ترسو هستند و هیچ گاه استقلالى ندارند و پیرو و طفیلى دیگرانند. (ودّ کثیر من أهل الکتاب لو یردّونکم من بعد ایمانکم کفّاراً حسداً من عند أنفسهم من بعد ما تبیّن لهم الحقّ) بقره/109 بسیارى از اهل کتاب با آن که حق بر ایشان آشکار شده است, از سر رشکى که در دل دارند, خوش دارند که شما را پس از ایمانتان کافر گردانند. (ربّما یوّد الذین کفروا لوکانوا مسلمین)حجر/2 چه بسا کافران آرزو کنند که کاش مسلمان بودند. پایبندى زن مسلمان به حجاب دراین زمان که کنار نهادن حجاب و تقلید از زن غربى, فوایدى را همچون منافع اقتصادى از طریق ایجاد فرصتهاى کارى در عرصه هاى فراوان و یا فواید سیاسى و اجتماعى دارد; هیچ دلیلى جز کسب رضاى الهى ندارد. در زمانى که رئیس جمهور در حکومتى که در دامان غرب قراردارد نمى تواند زنى با حجاب باشد. حتى نمایندگى پارلمان دموکراتیک ـ اگر چه به شیوه الجزایرى ـ یا رئیس جمعیت زنان یا خیریه ها نیز نمى تواند زنى با حجاب باشد. زن مسلمانى که با حفظ حجاب خواهان رضاى خداوند است, و این امر به او شخصیتى اصیل و مستقل مى دهد, اما در عرصه هاى سیاسى و اجتماعى کشورهاى پیرو غرب بهاى سنگینى باید بپردازد. ولى ایستادگى زن در برخورد با این محدودیتها از چند جهت در زندگى دنیوى او مفید است: الف. با حفظ حجاب, معناى این آیه شریفه شامل حال زن نمى شود: (و من أعرض عن ذکرى فإنّ له معیشة ضنکاً)طه/124 هرکس که از یاد من روى برتابد, به تنگناى زندگى دچار آید. ب. در برابر, مصداق این آیه شریفه مى شود: (من عمل صالحاً من ذکر أو أنثى و هو مؤمن فلنحیینّه حیاة طیبة)نحل/97 هر مؤمن مرد یا زنى که کار شایسته انجام دهد او را به حیات طیبه زنده مى داریم. ج. زنى که حجاب اسلامى را به طور کامل رعایت مى کند, جایگاهى همچون مرجعیت حوزه هاى علمیه, یا گروه هاى (مقاومت) و (انتفاضه) مى یابد: (و من یعمل مثقال ذرّة خیراً یره)زلزال/7 هر آن کس که ذره اى کار نیک انجام دهد, آن را ببیند. انگیزه دیگر زن مسلمانى که حجاب را به خاطر رضاى خداوند حفظ مى کند این است که زن, انسان است, و انسان به طور طبیعى میل و تلاش به سوى کمال دارد. و زن مى داند که حجاب کمال اوست و بى حجابى مایه نقصانش که این مسأله به داشتن یا نداشتن حیا یا باور و یقینى که زن را وادار به حفظ حجاب مى کند, مى انجامد. رضاى خداوند متعال و جایگاه شناسى کمال زن, همان چیزى است که او را وادار به رعایت حجاب اسلامى مى کند. اگر چه این تحفظ براى او مشکلات و سختى هایى به بار مى آورد.
حجاب و چالشهاى امروز
از جمله چیزهایى که انسان را جذب خود مى کند, آخرین اختراعات و دستاوردهاى ابزارى بشرى است که همواره زندگى را آسان تر و آسوده تر مى سازد. آگاهى یافتن از مشخصات دستاوردهاى تازه, همان چیزى است که شرکتها و کارخانجات به شدت بر سر آن به رقابت مى پردازند تا بازارهاى سرمایه گذارى خود را تضمین کنند. اما در رابطه با باورها و مذاهب, مطلب بر عکس است. دراین زمینه بیشتر, اهداف حقیقى پنهان مى ماند و مکاتب و مذاهب با عناوینى همچون روزآمد, امروزین, پیشرفته, استقلال, آزادى و… ارائه مى شوند. ابزارهاى روشنایى از وسایل ابتدایى گرفته تا دستگاه هاى الکتریکى که در نیروگاه هاى هسته اى تولید مى شود, بسیار تفاوت کرده است. این بسیار مهم است که انسان که از هزاران سال پیش حیوانات را براى سوارى اهلى مى کرد, اکنون با یک وسیله بارها به فضا صعود مى کند. در آن روزگار نامه رسانى کارى بس مشکل بود که با وجود خطرات بسیار براى نامه رسان نیاز به هفته ها زمان داشت. اما اکنون وسائل ارتباطى بیشتر به دنیاى خیال و افسانه و شگفتى ها مى ماند. روزگار این است, همه چیز آن در حال دگرگونى و تغییر است, ولى انسان همان انسان است و هیچ تغییرى نکرده است. ما نمى توانیم انسانى را که هزار سال پیش مى زیسته بدوى و بى فرهنگ بنامیم و انسان کنونى را متمدن و فرهنگ دوست بخوانیم; تنها به خاطر بود و نبود ابزارهاى الکتریکى و حمل و نقل و ارتباطات. و اگر این ملاک تمدن و پیشرفت باشد, پس از هزار سال ما نیز افرادى غیرمتمدن و بى فرهنگ نامیده مى شویم. پس اختراعات به انسان جایگاه و صفت انسانیت نمى دهد7; انسان همان انسان است, با همان نیازها, خواسته ها, دردها و آرزوها. آنچه امروزه تفاوت کرده ابزار و راه هاى پاسخگویى به نیازها و خواسته ها است. اما در طول تاریخ انسان در زمینه اصول و ارزشها چالشهاى فراوانى داشته است و در طول تاریخ فرهنگها, تمدنها به گونه اى با یکدیگر تفاوت داشته اند. حکومت اسلامى که رسول مکرم اسلام(ص) آن را بنا نهاد با سه امپراطورى بزرگ معاصر خود رودررو بود که یا باید فرهنگ اسلامى پایدار و پابرجا مى ماند و بر اساس آن تمدنى به وجود مى آمد و یا در برابر سه تمدن دیگر به ویژه تمدن ایران و روم که در نزدیکى مرزهاى اسلامى قرار داشت نابود مى شد و از بین مى رفت. اما با عنایت خداوند و سخت کوشى و مجاهدت پیامبران و یاوران ایشان در طول تاریخ و به خاطر خون شهیدان و ایستادگى پیامبر و خاندان و یاران بزرگوارش, نتیجه به گونه اى دیگر رقم خورد; تمدن اسلامى پدید آمد و دو امپراطورى رقیب خرد شده و از بین رفتند و تمدن اسلامى باگذر از تمدن هندى به دروازه هاى تمدن چینى رسید. اینک حجاب جزئى از فرهنگ الهى و تمدن اسلامى است. وجود حجاب به صورت پدیده اى فراگیر بین مسلمانان, نشانگر این است که فرهنگ اسلامى در عرصه تمدنهاى جهانى از موقعیت و جایگاهى نیرومندى برخوردار است. از طرفى کاهش جلوه حجاب نمایانگر این است که فرهنگ اسلامى در رقابت و مبارزه طلبى با دیگر فرهنگها ناتوان شده است و رواج بى حجابى دلیل بر پیروزى دیگر فرهنگها و تمدنهاى غیراسلامى است. تمام قصه این است که امروزه تمدن اسلامى رودرروى دیگر تمدنها مى ایستد و نشانه هاى اسلام و دین که حجاب نیز یکى از آنهاست, همه پایدار و پا برجا مى ماند و یا چیزى از فرهنگ و تمدن اسلامى باقى نخواهد ماند. بى حجابى پدیده خطرناکى است که به ما اعلام خطر مى کند; خطر از بین رفتن موقعیتهاى تازه اى از فرهنگ اسلامى به نفع تمدنهاى دیگر را. این زمانه نیست که دعوت به رقابت مى کند, بلکه تمدنهاى عصر یکدیگر را به مبارزه مى طلبند, حجاب با دستاوردهاى زمانه, اختراعات, سیطره بر علوم و فنون و صنایع ناسازگار نیست. مبارزه طلبى تمدنهاى دنیا به این معنى است که آیا دستى که ابزار روز را به خدمت مى گیرد به اسلام ناب محمدى(ص) پایبند است یا خیر؟ و اگر این امکانات دست یک زن است, آیا با حجاب است یا بى حجاب؟ غرب با این مسأله مخالف است.8 اما در جهان اسلام مهم ترین چالش که حجاب با آن روبروست این است که گفته مى شود در گذشته زن از وابستگى اقتصادى و اجتماعى به مرد رنج مى برد, ولى زندگى خانوادگى پابرجا بود و چند همسرى رواج داشت. جامعه اسلامى از سنگینى مهریه ها دچار مشکل شد, اما باز هم بنیاد خانواده پربرجا بود, ولى امروزه دنیاى اسلام به آداب و رسوم غربى گرفتار شده, از جمله آزادى, با معنى هایى که از نظر غرب دارد; آزادى در پوشش و خوراک و آشامیدن و مصرف. بى اعتنایى به حجاب پیدا شد وهمزمان با رواج غرب گرایى به شکلى وحشتناک عزوبت ها و بى همسرى هاى طولانى یا همیشگى را در پى داشت. در این شرایط ازدواج دیرهنگام, جزئى از زندگى مرد و زن جامعه اسلامى شده, چیزى که در کشورهاى اسلامى سابقه نداشته است. در چنین شرایطى برگ برنده حجاب آن است که همچون راهکارى براى ازدواج به هنگام مطرح شود. به زعم نگارنده بى حجابى علت اصلى و قطعى تجردهاى طولانى یا همیشگى و ازدواج هاى دیرهنگام در کشورهاى اسلامى است. بى حجابى باعث بى توجهى مرد به زن به عنوان یک همسر شده و دیگر زن نه به عنوان همسر بلکه به عنوان یک دوست براى او مطرح است. زن براى مرد رؤیایى بود که جز با ازدواج شرعى تحقق نمى یافت, اما امروز به دلیل پدیده بى حجابى و برهنگى قسمتهاى بسیارى از بدن و آرایشهایى که جز براى شوهر انجام نمى شد و زیبایى زنانه در دسترس همگان و همه جا هست. و مصیبتى که از این رهگذر پدید آمده گریبان زن و مرد را به یک اندازه گرفته است. و اگر وضع به همین روال پیش رود نتیجه درست همان خواهد بود که اکنون در غرب است. آیا حجاب مى تواند آثار این مصیبت بزرگ را بزداید. بدین گونه, چالشهاى زمان در برابر حجاب را مى فهمیم و مشکلاتى را که یا باید حجاب آن را حل کند یا در برابر آن به زانو درآید.
حجاب اصالتگرایى است, و بى حجابى تقلید
هیچ کس منکر آن نیست که وضع حجاب در جهان اسلام به جایى رسیده که اگر یک زن مسلمان با حجاب کامل اسلامى ظاهر شود انگشت نما خواهد بود, چنان که درگذشته نه چندان دور, بى حجابى این گونه بود. چرا چنین وضعى پیش آمده است: پاسخهاى گوناگونى مطرح است که هریک از نقطه نظر خود درست است, اما این گونه مى توان پاسخ داد این همه یک علت دارد با نمودهاى گوناگون; پیروى از غرب که به صورت فشارهاى روانى و اجتماعى بر زن مسلمان نمودار مى شود. آنچه گفته شد در همه زمینه هاى فرهنگى, اقتصادى و سیاسى دیده مى شود. بنابراین جامعه اسلامى به جامعه اى دنباله رو, مقلد و خوار و ذلیل تبدیل شده, مگر آن که خداوند رحمى کند. پس از بررسى نظرى مشکل, از عوامل فشارهاى روانى و اجتماعى که سبب پس رفت حجاب در جهان اسلام شده سخن مى گوییم.
یک. ابزارهاى تبلیغى9
الف. رسانه هاى تبلیغى مانند روزنامه ها, نشریات, رادیو و تلویزیون تلاش گسترده اى در جهت نشر خبرهاى مربوط به فروشندگان لوازم آرایشى, تبلیغ کالا, ملکه هاى زیبایى, بازیگران, خوانندگان, رقاصه ها و … و دارایى ها و درآمدهاى افسانه اى آنها دارند. نیاز به شاهد آوردن نیست, یک بار مراجعه به هر نشریه هر چند بسیار وزین در سطح کشور (لبنان یا دیگر کشورهاى عربى) یا شنیدن یک برنامه, درستى یا نادرستى این ادعا را اثبات مى کند. واین چنین است که ثروت را در گرو برهنگى معرفى کرده اند. ب. با وجود رسانه تلویزیون, براى رسیدن به این هدف که فرهنگ برهنگى جزئى از زندگى روزمره شود, دیگر نیازى به برنامه هاى خاص و فیلمها و تبلیغات و ترانه هاو… نیست. البته نقش ویدئو و آنتن هاى ماهواره را در راستاى این فرهنگ نباید از یاد برد. طبیعى است که هر وسیله تبلیغاتى بر کسانى که آن را مى بینند و از آن پیروى مى کنند, به طور مستقیم و غیرمستقیم اثراتى مى گذارد که در خیابان, دانشگاه و کارگاه ها دیده مى شود, جایى که فرهنگ برهنگى به عرفى رایج تبدیل شده است. ج. فیلمها و برنامه هاى تلویزیونى درکشورهاى اسلامى, معمولاً حجاب را همراه با بیچارگى و فقر نمایش مى دهند; زنان پست و ناتوان, خدمتکار, زندانى و بدکاره هاى شکست خورده را به صورت زنان با حجاب نشان مى دهند و زنان سرشناس و ممتاز را با لباس شنا… و در هیأت بانوى خانه و مسؤول مراکز و خوشبخت و سرشناس و موفق و تحصیل کرده و مدیر نشان مى دهند. بدین ترتیب توانایى, موفقیت, علم و دانش با برهنگى توأمان مى شود که نتایج این گونه تبلیغات نیز روشن و واضح است. د. چه بسا در پخش اخبار ملاحظه مى کنیم که بى حجابى با جاه و مقام نیز ربط دارد! بدین گونه که رؤساى جمهور, وزیران, نمایندگان, کارفرمایان و زنان با شخصیت و مؤثر در تشکلها و افراد فعال در عرصه هاى اجتماعى و امور خیریه, همسران سیاستمداران, کارمندان, دانشمندان, ادیبان, همه و همه زنانى بى حجاب اند که با کمترین پوشش و با جواهر آلات زینتى زنانه به نمایش در مى آیند. هـ. گاه بى حجابى با شعف و شادى و خوشبختى نیز همراه مى شود, بدین گونه که در مجلات هنرى, زندگى هنرپیشه ها, ستاره هاى تئاتر و رادیو و تلویزیون و سینما و ورزش پر از سرمستى, سفرهاى هوایى و گردشها و خوشگذرانى ها همراه با برهنگى و بى بندوبارى عرضه مى شود. و. شبکه هاى تلویزیونى در بین روز و در ساعات کار مردان, برنامه هاى شگفت و هیجان آورى ویژه زنان پخش مى کنند که یکسره به دست غربزدگان ساخته شده اند; راه حل مشکلات زنان را با عناوینى مانند امور مربوط به زن, مشکلات زنان, زن و قانون و… مطرح مى کنند که به طور غیرمستقیم زن را جذب غرب مى کند. ز. از سویى, بى حجابى با توانمندى وجوانى ارتباط داده مى شود; در مجلات ورزشى فراوانى قهرمانان ورزشى زن را همانند شخصیت هاى افسانه اى به تصویر مى کشند. بدون توجه به پیامدها و آثار منفى آن بر جسم زن و اینکه چگونه با قدرت و خشونت دست و پنجه نرم مى کنند. و دراین بین توجه او را به لباسهایى جلب مى کنند که از بین برنده حیا است, بدون اینکه در این رهگذر اشاره اى به بیماریها و آسیبهاى موجود در میان این گونه ورزشکاران شود.
دو. سستى در پایبندى به حجاب و تشویق آیندگان به بى حجابى. سه. توسعه و ترویج مراکز خوشگذرانى; مانند سالنهاى ورزش, رقص, شناى مختلط, کافه ها و هتلها و… چهار. پیوند دادن آزادى به بى حجابى, تحصیل و کار (استقلال اقتصادى زن) از سالهاى متمادى و با ابزارهاى گوناگون. پنج. ناآشنایى بسیارى از زنان با حجاب کامل اسلامى. بسیارى با حجابى ناقص و اندک دیده مى شوند و تصور مى کنند حجاب کامل اسلامى همین است. شش. اهمیت ندادن مرد به حجاب زن که بر اثر آن زن نیز به حجاب بى اعتنا مى شود. اگر حجاب نزد مرد مطلوب باشد, نزد زن نیز مطلوب خواهد بود. مردان با غیرت, زنان با حجاب دارند. هفت. مبارزات بسیارى از سازمانها و ارگانهاى به ظاهر اسلامى با حجاب به ویژه و با دین و ا یمان به طور عام, از راه تلاش در اشاعه بى بند وبارى, بدون اینکه ذره اى مورد تعرض و بازخواست قرار گیرند. خلاصه اینکه فرهنگ برهنگى, با شهرت, ثروت, اقتدار, توانمندى, دانش, شگفتى آفرینى, قهرمانى و حمایت هاى حکومتى پیوند داده شده است. آیا چنین جامعه غربزده اى زن محجبه را زیر فشار قرارنمى دهد؟! در جامعه اى که غرب زدگان مى خواهند مشکلات را حل کنند و به برهنگى فرامى خوانند و از هر سو دروازه هاى عریانى گشوده مى شود و اقتصاد و سیاست و تبلیغاتش غرب زده است, چگونه مى توانیم از زنان بخواهیم که دنباله رو دیگران نباشند و به اصالت خود و به زن بودن و مسلمان بودن خود بازگردند. در جامعه ما که در همه ساعات روز و همه روزهاى سال از فرق سر تا ناخن انگشت پا دنباله رو غرب است, چگونه از زن بخواهیم که اصیل باشد. براى حل مشکل زن و مشکل حجاب و رهاسازى او از اسارت تقلید از غرب باید همه جامعه از بند تقلید غرب رها شوند و به اصالت خود باز گردند.
حجاب, آزادى, تحصیل, کار, استقلال و اقتصاد
ییکى از خطراتى که امروزه زندگى ما را تهدید مى کند, تلاشى است که دشمنان اسلام و انسانیت در غافلگیر کردن ما دارند. امروزه در نتیجه توسعه و پیشرفت ابزارهاى تبلیغاتى و اطلاع رسانى, مسأله غافلگیرى جزئى از زندگى ما شده است که به صورت شعارها و مفاهیم انسانى مرموزى در پس پرده با اهدافى پلید و پست مطرح مى شود. در این زمینه دو نکته درباره حجاب زن مطرح مى شود:
نکته اول10
زن باید از دوره محرومیت آزاد شود; دانش بیاموزد و کار کند تا از نظر اقتصادى و اجتماعى از مردان بى نیاز باشد; بانویى آزاد و بزرگوار, نه فردى دنباله رو, خوار و بى ارزش. تا زمانى که دختران جوان بى سواد باشند و به مدرک علمى دست نیابند و خود هزینه زندگى خود را با کار به دست نیاورند همواره زبون و بى ارزش خواهند بود! پیش از هر چیز, نخست باید معانى این واژه ها به خوبى روشن شوند: دوره محرومیت, کار, استقلال اقتصادى, آزادى, بى سوادى, دانش, خوارى و…. دوره محرومیت: توضیح این واژه پیش از این گذشت, مراد از آن همان روزگارى است که زن درعرصه اقتصادى و اجتماعى طفیلى مرد بود, زیرا زن تحصیل کرده و کارورز نبود تا هزینه خود را تأمین کند. کارورزى: به معناى فعالیت اقتصادى است که درآمدزا باشد. استقلال اقتصادى: معنایى واضح دارد, از خلال سخن این گونه بر مى آید که استقلال اقتصادى آزادى یا زمینه آزادى است. بى نیازى اقتصادى زن از دو راه فراهم مى شود; تحصیل و دستیابى به درجات عالى علمى, و کار و فعالیت اقتصادى. زن تحصیل کرده و کارمند آزاد است و در امور مالى نیازى به مرد ندارد. این خود استقلال اجتماعى را نیز به دنبال مى آورد. این سخن را بسیارى از فرزندان جامعه اسلامى که اکنون خود صاحب فرزند و نوه هستند شنیده و پذیرفته اند. اما حقیقت این گفتار چیزى جز مغالطه ـ به اصطلاح اهل فن و تحلیل منطقى ـ نیست11; زیرا: الف. ریشه این سخن یک اصطلاح و جریان تاریخى است به نام دوره محرومیت و داستانى که پس از سقوط دولت عثمانى به وجود آمد. نیازى به سخن گفتن از جریان (حرملک) نیست که از ابتداى تاریخ بر عالم حکومت مى کند, یا یادآورى نقش زن در فرهنگها و تمدنها, یا این نکته که تبلیغات غربى از یک ماجراى کوچک, افسانه اى بزرگ مى تراشند, تا بر اساس منفعت خود, شیطان را معیار همه چیز نشان دهند. ب. این ادعا نوعى دگماتیسم است,12 به این بیان که نسبت بین آزادى و استقلال اجتماعى یکى است13. یا به تعبیر اهل منطق, هر زن آزادى کار مى کند و هر زن زبون و بى ارزشى غیر کارمند است. شاید مقصود این است که آزادى لازمه ذاتى کار کردن است 14و جز با آن به دست نمى آید. گویا ایشان اصرار بر این دارند که حقیقت آزادى همسان استقلال اقتصادى است, همان گونه که اهل منطق در مورد انسان مى گویند; انسان حیوان ناطق است, پس در نهایت آموزش ضرورى شمرده نشده و تنها ملاک آزادى همان فعالیت اقتصادى قلمداد شده است. طبیعتاً علت این تغییر در نظریه این است که در این روزگار ـ جز موارد اندک ـ زن درس نخوانده و بى سواد پیدا نمى شود. یا اگر هم هست در سنین بالا هستند و نمى شود آنها را با چنین سخنانى به بازى گرفت. در حقیقت, نادانى, آزادى, کار و استقلال اقتصادى معانى متخالفى هستند 15که گاه ممکن است همه در یک زمان و مکان در یک مصداق جمع شوند و گاهى نیز هیچ کدام نباشند. پیش ازاینکه بگوییم چه معنایى از این مطالب برداشت مى کنیم, بایستى گفت فراخوانى زن به اشتغال آن گونه که غرب و پیروانش مطرح مى کنند, هدفى جز بیرون آوردن زن از خانه اش ندارد; خواه این زن, دختر باشد یا همسر و یا مادر. داورى درباره درستى این تحلیل در پایان این نوشتار روشن خواهد شد. به نظرما جهل به معناى ناتوانى در خواندن, نوشتن و کسب مدارج عالیه نیست. با اینکه بر سر سخن رسول اکرم(ص) در لزوم علم اندوزى مرد و زن هیچ اختلافى نیست, زیرا در لزوم اطاعت آن همین بس است که امر از منصب نبوت صادر شده است. اما با این حال نباید فراموش کرد که دعوت به علم اندوزى مقدمه اى است براى رهایى از جهل و نادانى و رسیدن به درجه معرفت, نه دانش فقط. اگرعلم براى غیرمسلمان, هدف نهایى به شمار مى رود, براى مسلمان جز مرحله اى ابتدایى و مقدماتى نیست, تا انسان از آن به عنوان پایه و پله آغازین براى رسیدن به معرفت بگذرد. از نظر اسلام, علم اندوزى مرد و زن, مرحله اى اندک در رسیدن به کمال انسانى است که به عنوان اولین پله و گذرگاه براى رسیدن انسان به مقام شناخت خود و خدا و اسرار و رموز هستى لازم است. جهل, حالتى است که انسان را از پاسخگویى این پرسشها ناتوان مى سازد: انسان کیست؟ حقیقتش چیست؟ این هستى چیست؟ سرانجام آن کجاست؟ از کجا به کجا؟ چرا؟ چگونه؟ کى؟…16 ممکن است انسانى بدون خواندن و نوشتن به پاسخ این پرسشها از انسان و هستى دست یابد. اما خواندن و نوشتن و درجات عالیه, مقدمات بالا رفتن از پلکان معرفت است. هرکس بیشتر بداند و براى رسیدن به معرفت بیشتر تلاش کند, معرفتش بیشتر خواهد بود. نادان کسى است که خود, خداى خود و اسرار هستى را نشناسد. علم و معرفت آن است که انسان, خود و خدا و اسرار هستى را بشناسد. با این بیان معناى آزادى قابل فهم مى شود: آزادى, عقل واراده است که مى توان از دو راه آن را تبیین کرد: اول. معناى عرفى آزادى آن است که برجان و مال و آبرو و ناموس مردم و امنیت و آسایش ایشان (با دروغ و فریب و پنهان کارى) تجاوز نشود; و دیگر هرکارى که خواست انجام دهد. دوم. معناى شرعى و دینى آزادى آن است که ترک واجب و انجام حرامى در رابطه با مردم, خود و یا خدا ازانسان سر نزند. ذلت نیز به یکى از دو معنى است: یا اینکه انسان حق را مى شناسد و ازحق گویى و درست کردارى بازداشته مى شود. و یا اینکه حق را مى شناسد و از حق گویى و درستکارى خوددارى مى ورزد. ذلت به معناى بى اراده بودن در مسیر حق گفتن و درست عمل کردن است. درهر صورت گاهى انسانى که از نظر مالى و اقتصادى بى نیاز است خوار و ذلیل است, و گاهى انسان فقیر, آزاد و بزرگوار است. گاه فرد درس نخوانده عارف است وگاه انسان تحصیل کرده نادانى بیش نیست. آزادى, عقل و اراده اى است که از جمله دستاوردهاى آن بى نیازى اقتصادى است. پس این سخن که تنها بى نیازى مالى است که به انسان آزادى مى دهد, درحقیقت ارزش دادن به ثروت بیش ازعقل و اراده است. و البته این در غرب سخن شگفتى نیست, زیرا انسان غربى تمدن او تمدن مادى است.
نکته دوم
زن نیمى از جامعه است که اگر کار نکند نیمى از توانایى تولید جامعه هدر مى رود و موجب از کارافتادن چرخه پیشرفت اقتصادى جامعه مى شود. در مورد قسمت اول شبهه باید گفت: اینکه زن نیمى از جامعه است, تنها نیمى ازحقیقت مطلب است, نه تمام آن, حقیقت کامل این است که وقتى زن درخانه پدرش باشد, نیمى از جامعه به شمار مى رود, اما وقتى که درخانه همسرش قرار مى گیرد او بیشتر ازنصف جامعه است, زیرا ناکامى ها و توفیقات مرد, در سطح گسترده و غیرقابل انکار وابسته به زن خواهد بود. پس زن در حالى که خود نیمى از جامعه است تأثیر مهمّى بر نیمه دیگر جامعه دارد. و بخش دیگر حقیقت این است که به محض اینکه زن مادر شد, او یک جامعه جداگانه و کامل مى شود. از این رو مى توان گفت; زن نیمى ازجامعه و مادر یک جامعه کامل است. پس زنى که فرزندانش را به مهد کودک مى سپارد و یا صلاحیت تربیت نسل آینده را ندارد, یک جامعه کامل را نابود مى کند. زیانى که از تولید نداشتن یک زن کارمند, امروزه متوجه جامعه مى شود بسیار ناچیزتر از آسیبى است که در آینده به یک جامعه کامل وارد مى شود. پس این ادعا که: (عدم اشتغال زن موجب از بین رفتن نیمى از توان تولید جامعه مى شود) بایستى در کنار مسأله تربیت فرزندان, حفظ بنیان خانواده و حمایت از یک جامعه کامل در آینده سنجیده شود. در حقیقت ادعاهاى یادشده هیچ هدفى جز بیرون کشیدن زن از خانه اش در بیشتر ساعات روز به بهانه فعالیت اقتصادى ندارد. البته در اینجا دیگر نیازى نیست که به بررسى محیطهاى کار و مؤسسات عمومى بپردازیم و سخن از اتفاقاتى که در راه رسیدن به درآمدهاى فردى و اجتماعى در داد و ستدها رخ مى دهد به میان آوریم. زنى که بیشتر ساعات روز را در فضایى تحت حاکمیت مردان سودجو از هر راه ممکن (دروغ, نیرنگ, فریب, سخنان آن چنانى) به سر مى برد, ارزشى جز به اندازه ابزارآلات تولید کننده و سرمایه هاى عرضه شده که مرتباً دست به دست مى شوند ندارد. حالت روحى و روانى چنین زنى که دراین فضاها به سر مى برد چگونه خواهد بود وقتى که به خانه بر مى گردد, چه کسى در ساعات نبود او کودکانش را تربیت مى کند؟
اسلام و فعالیت اقتصادى زن
مطلب قابل توجه این است که اسلام به پایبندى به حجاب دستور مى دهد و زن مخاطب اسلام, بایستى محجّبه باشد. زن با پایبندى کامل به دستورات اسلام بویژه حجاب مى تواند به فعالیت اقتصادى بپردازد. دیدگاه اسلام نسبت به اشتغال زنان عیناً همان نظرى است که نسبت به کار مردان دارد. احکام حلال و حرام و مباح اسلام در همه زمینه ها یکسان است 17و هیچ ایرادى به اصل فعالیت اقتصادى زن ـ البته در کارهاى مجاز ـ نیست. در موارد مجاز کار و کسب, در هیچ جاى شریعت گفته نشده که این کار براى برخى جایز و براى دیگران حرام است; جز همان مواردى که خداوند بر مرد و زن به طور یکسان حرام کرده است. تمام فریادهاى آزادى خواهى و خودکفایى اقتصادى و نسبت حجاب با کار اقتصادى زن را مى توان از نظر اسلام در موارد زیر خلاصه کرد: الف. زنان باید در مقابل مردان (به جز شوهر و محارم) به حجاب اسلامى پایبند باشند. ب. هر کارى که از اشتغالات غیرمجاز نباشد و از گستره معاملات اقتصادى ذکر شده در رساله هاى عملى خارج نباشد, براى مردان و زنان جایز است. اکنون چه نسبتى میان حجاب و کارکردن, یا حجاب و آزادى, و یا آزادى و اشتغال وجود دارد؟ قرآن کریم در این باره آیاتى دارد: 1. (للرجال نصیب ما اکتسبوا و للنساء نصیب مما اکتسبن)نساء/32 مردان را ازکارکرد خویش بهره اى است, و زنان را نیز بهره اى از کارکردشان. سید فضل الله در کتاب (من وحى القرآن) سخنى لطیف دارد: (انسان بدون تلاش نمى تواند دسترنج دیگران را بدون حق طلب کند, زیرا این حق که فرد براى خود قائل مى شود, هیچ پایه و اساسى ندارد.)18 سخن بر سر مرد تنها نیست, بلکه مسأله کسب و کار مطرح است. زنان نیز مانند مردان همین حق را دارند. آنان نیز مالک ثمراتى هستند که از رهگذر تلاش اقتصادى در هر زمینه اى به دست مى آورند; هیچ کس نمى تواند این حق را از ایشان بگیرد یا به ناحق آن را به خود اختصاص دهد. 2. (یا ایها الذین آمنوا لایحلّ لکم أن ترثوا النساء کرهاً)نساء/19 اى مؤمنان بر شما روا نیست که از زن برخلاف میل آنان ارث برید. 3. (و آتوا النساء صدقاتهنّ نحلة فإن طبن لکم عن شىء منه نفساً فکلوه هنیئاً مریئاً) مهر زنان را با خوشدلى به ایشان بدهید, ولى اگر چیزى از آن را با طیب و خوشى خاطر به شما بخشیدند, آن را نوشین و گوارا بخورید. اسلامى که حجاب را بر زن واجب کرده است, اختصاص یافتن درآمد تلاش اقتصادى زن به خود او را نیز معتبر دانسته است. طبیعى امر براى هر انسانى نیز همین است. پس جاى هیچ خرده گیرى نیست که آیا زن سزاوار حقوق مالى خود هست یا خیر. بلکه قرآن گام پیش مى نهد تا به مرد بگوید, حقوق مالى زن را غصب مکن. این قرآن است که به چنین حقى اعتراف دارد و اسلام گذشته از اینکه کار زن را انکار نمى کند, خود به پاس داشتن آن امر مى کند. نگرش دقیق و دور از حاشیه روى و تعصب ورزى در مورد آیات مربوط به زنان, انسان را وا مى دارد که اعتراف کند اسلام در بسیارى از عرصه هاى حقوق زن پیشگام است که حجاب یکى ازآنهاست و قرآن امر به حفظ آن مى کند. با همین دقت و نگاه دقیق به تبلیغات غربى درجهت طغیان و سرپیچى و استقلال زن مسلمان و زن غیرغربى به صورت عام به همان شیوه غربى و غافلگیرکننده که با دو مثال بیان شد, هر انسانى وادار به اعتراف به این مطلب مى شود که هدف از این تبلیغات, اغفال گرى زن و فروپاشى حیات خانواده و جامعه است. چنان که در غرب نیز چنین است.
سخن آخر در باب اشتغال زنان
کارکردن زن با حفظ حجاب هیچ ناسازگارى ندارد و این دو ضدین نیستند19. ممکن است زنى هم با حجاب باشد و هم کارمند, و یا کارمند باشد و بى حجاب. چنان که ممکن است پاى بند به حجاب باشد, وکارنکند و یا هم بى حجاب باشد وهم بیکار. تلاش در ربط دادن هر یک از این دو موضوع به دیگرى یا یکى را دلیل و لازمه دیگرى دانستن, فریبکارى آشکار و روشن است, بنابراین باید گفت: ییک. حجاب با کارکردن زن در عرصه هاى کارى زیربه عنوان نمونه ـ و نه ذکر همه زمینه ها ـ هیچ ناسازگارى ندارد. 1. پزشکى, در رشته زنان و یا کودکان. 2. تدریس. 3. کارکردن درهنرهاى تجسمى, تزیینى و یا صنایع دستى. 4. فعالیت در عرصه هاى علمى, ادبى, پژوهشهاى تاریخى و سیاسى و…. هرگاه زن به این کارها علاقه داشته باشد و یا از خود ابتکارى نشان دهد و یا نقطه ضعفى را پوشش داده و جبران کند, در فضاهاى علمى و اخلاقى و دور از مشاغل بى ضابطه و قانون, نمى توان او را از فعالیت در این موارد نهى کرد. دو. تا زمانى که کسى عهده دار هزینه زن نباشد و یا درآمد او کفاف گذران زندگى اش را نکند هیچ ایرادى بر اشتغال زن نیست, البته تا آن گاه که زیانى بزرگ تر ازنیاز مادى را در پى نداشته باشد. اما اگر مردى باشد که عهده دار هزینه باشد و زن با کارکردن فرصت شغلى را از یک مرد بگیرد, باید دید از میان جامعه هاى زیر کدام یک بهتر است: ـ جامعه اى که در آن زن در خانه مى نشیند و مرد تمام طول روز را به کار مى پردازد. ـ جامعه اى که در آن مرد و زن نیمى از طول روز را کار مى کنند درحالى که عده اى از مردان بیکار هستند. ـ جامعه اى که زن در آن تمام روز را کار مى کند و در این بین مردان از بیکارى به جرم و خیانت و خلاف قانون دست مى زنند. سه. حجاب با کار زن در زمینه هاى عرضه لباس, تبلیغات, پیش خدمتى در رستورانها, مراکز تفریح و خوشگذرانى و مراکزى که در پى عرضه و گسترش زیبایى زن هستند ناسازگار است. چهار. هر کارى که زن به جاى تربیت فرزندان و استحکام بخشى بنیان خانواده برمى گزیند, زیانهایى به بار مى آورد که خانواده و جامعه تاوان آن را مى پردازند. پیامدهاى منفى این خسارتها در خانواده ها و جامعه هاى گوناگون, متفاوت است. اما درهر صورت این نسل جدید است که بیشترین تاوان را مى پردازد با آن که گناه را او مرتکب نشده است. باید نسبت به هر دعوتى هشیار باشیم, آن را بفهمیم و امور را با هم در نیامیزیم. هر فراخوانى درخور کنکاش نیست, باید در باورها, اصول ارزشى و یا اندیشه ها و مفاهیم وارداتى اندیشید. خداوند متعال مى فرماید: (فبشّر عبادِ. الذین یستمعون القول فیتّبعون أحسنه أولئک الذین هداهم الله و أولئک هم أولوا الألباب)زمر/16ـ17 به آن بندگانم که سخنان را شنیده و سپس از بهترینش پیروى مى کنند بشارت بده. ایشانند که خدایشان هدایت کرد و ایشانند صاحبان خرد.
راهکارهاى ترویج پدیده حجاب در پرتو دستاوردهاى جدید
نخستین چیزى که در برابر مجموعه اى از مشکلات به ذهن انسان خطور مى کند, این است که ابتدا باید این مشکلات را درجه بندى کرد و خطرناک ترین را شناخت, سپس به طور جداگانه شروع به حل هر یک از مشکلات کرد. و گاه ایجاب مى کند که راه حل کلى اندیشیده شود و بى درنگ اقداماتى انجام شود و پس از حل یک مشکل, به مشکلات کوچک تر پرداخته شود. نگارنده نمى تواند مشکل بى حجابى را در ردیف مشکلات درجه اول امت اسلامى قرار دهد, ولى بر این باور است که استمرار بى حجابى به گسترش آن مى انجامد و سرانجامى وحشتناک همانند غرب را در پى دارد; رواج و گسترش الکل, مواد مخدر, بى بند وبارى, خشونت, جرم و جنایت و بیماریهاى خطرناک و… در جامعه اسلامى. امروزه بازگشت به حجاب اسلامى و رسیدن به آن به عنوان یک هدف, برچند محور پیشنهادى استوار است که ترتیب زمانى ندارند, بلکه همه موارد در حل مشکل بى حجابى در یک ردیف قرار دارند: 1. محور بررسى هاى تئوریک و آمارى; 2. محور تبلیغات; 3. محور تربیت; 4. محور عمل.
یک. در سطح نظرى
به پاداشتن مراکز تحقیقاتى اسلامى با جدیدترین امکانات پژوهشى در عرصه اطلاعات یا دستگاه ها و تجهیزات وکادرها و طرحهایى که مهم ترین آنها عبارتند از: الف. گردآورى و بررسى هر آنچه مربوط به شؤون زن در روزگار کنونى است. ب. گردآورى همه مدارک مربوط به زن مسلمان از آغاز پیدایش پدیده غربزدگى تاکنون, اعم از کتابها, مجلات, مقالات, تبلیغات و نمایشنامه ها و فیلم ها. ج. معرفى شخصیتهاى بزرگ از زنان مسلمان وغیرمسلمان و مقایسه آنها با یکدیگر و انتشار نتایج این سنجش (که برترى زن مسلمان را به اثبات خواهد رساند). د. بررسى انواع و روشهاى تبلیغى درباره زنان از هرگونه منبع و مرکزى که عرضه شده باشد, و همچنین نقد و ارزیابى آن و سپس اعلام نقاط قوت و ضعف آن, به جاى آن که امت اسلامى در برابر این فراخوان ها تنها گذاشته شوند. هـ. پس از نتیجه گیرى از پژوهشهاى یادشده, خط مشى هایى تعیین شود در جهت عکس برنامه هایى که براى تضعیف حجاب ازآغاز تهاجم فکرى و فرهنگى و نظامى و اقتصادى در کشورهاى ما اجرا شده است.
دو. در عرصه تبلیغات
الف. آگاهى یافتن از هر طرح و برنامه اى که مربوط به زن است پس از بررسى و نقد این دستاوردها و در نهایت به کارگیرى هرگونه ابزار تبلیغاتى ممکن براى طرح اندیشه هاى پاک اسلامى در مورد حجاب. ب. تأسیس مراکز تبلیغاتى اسلامى مجهز به جدیدترین امکانات تبلیغاتى و به کارگیرى همه شیوه هاى تبلیغاتى, روزنامه ها, مجلات, نوار کاست, ویدئو, فیلم, کتاب, قصه, شب شعر و… که موجب استحکام فرهنگ اسلامى و حجاب شود.
سه. در محور تربیت و پرورش
الف. باید نسل گذشته را که عهده دار تربیت نسل آینده است مخاطب قرار داد و به ضرورت حجاب فراخواند, زیرا بى اعتقادى نسل گذشته که مربیان نسل جدیدند, به حجاب به این نسل نیز منتقل مى شود. ب. وادارکردن مردان به اهمیت دادن به مسأله حجاب. ج. بازگشایى مهد کودک هایى که کودکان را بر خلاف تربیت غربى پرورش دهند. د. گشایش مدرسه هایى با فضاى اسلامى مناسب و شیوه هاى تدریس معتبر. هـ. فراگیرى علوم انسانى واجتماعى از سوى زنان مسلمان تا همچون نمادى بلورین در برابر زن غرب زده مطرح باشند که اندیشه هاى غربى را با عنوان لائیک و بى دینى مطرح مى کند. و. آشنا کردن زن مسلمان با زندگى بسیارى از زنان سرشناس غرب که به تنهایى و در انزواى از جامعه زندگى کردند20. آیا زن مسلمان مى پذیرد که چنین زن گوشه گیر و منزوى الگوى او شود؟ یا اینکه زن مسلمان موفقیت را کنار زندگى طبیعى ترجیح مى دهد, نه موفقیتى که به قیمت انزوا و گوشه گیرى در زندگى بشرى وى تمام شود.
چهار. در مرحله عمل
الف. بایستى دختران مسلمان را درگذران اوقات فراغت و تفریح, راهنمایى کرد. زیرا دختران غربى براى آسایش, لذت بردن و خوشگذرانى امکانات فراوانى را در اختیار دارند. اما دختر مسلمان مى خواهد پایبند به حجاب اسلامى باشد و آن را کنار نگذارد و نمى خواهد اوقات فراغت خود را در جاهایى بگذراند که درهاى غربزدگى بر روى او گشوده و آماده است. ب. بایستى به زن فهماند که زنان ممتاز و با حجاب و نمونه در فعالیتهاى علمى, فرهنگى, سیاسى و اقتصادى وجود دارند و بداند که حجاب با یک زندگى موفق و پیروزمند منافاتى ندارد. ج. مطرح کردن حجاب به عنوان پیش درآمد روابط جنسى در ازدواج, و این چیزى است که طبع و فطرت آدمى مى پسندد و اینکه بسیارى از تبلیغات و جنبشهاى دینى و اجتماعى در تاریخ بوده اند که به خاطر دعوت به بى بندوبارى سقوط کرده و از بین رفته اند; و بى حجابى مقدمه تاریخى بى بندوبارى است; یعنى اینکه پایان راهى که نقطه آغاز آن بى حجابى است, بى بندوبارى خواهد بود. د. مطرح کردن حجاب به عنوان شعار و رمز تولدهاى مشروع که این نیز مورد پذیرش طبیعت و فطرت انسانهاست. هیچ زن و مردى نمى یابیم که به سلامت نسل خود اهمیت ندهد, بجز کسانى که اختلال روانى دارند. هـ. طرح حجاب به عنوان عامل از بین رفتن پدیده سقط جنین. و. مطرح کردن حجاب به عنوان عنصر اهمیت دهنده به خانواده و فرزندان از راه بى اعتنایى به ظواهر و صرف نظر کردن از هزینه هایى که از درآمد خانواده صرف خرید لباسهاى جدید و مد روز مى شود. ز. بررسى و آگاه سازى مردم نسبت به پیامدهاى ناخوشایند بى توجهى به حجاب. بى اعتنایى به حجاب عواقب وحشتناک پنهانى به دنبال دارد و زنان را به حال و روز کنونى زنان غربى دچار مى کند. تا زمانى که زن,جوانى و زیبایى داشته باشد که بتوان ازآن بهره گرفت و کام جویى کرد; زندگى رؤیایى دارد, اما وقتى اینها از دست رفت راهى جز تنهایى و افسردگى نخواهد داشت. آیا حال و روز زن غربى چیزى جز این است؟ زن غربى تبلور لذت و خوشى و درآمدهاى اقتصادى است, ولى با از دست دادن آنچه گفته شد به گورستان تنهایى وبى توجهى تبدیل مى شود; خداوند مى فرماید: (قل سیروا فى الأرض فانظروا کیف کان عاقبة المکذّبین)انعام/11 بگو در زمین گردش کنید و بنگرید که عاقبت دروغ انگاران چگونه بوده است.
آینده حجاب
براى اینکه تأثیر رواج حجاب را در جهان دریابیم, بایستى جوامع بشرى را به دو بخش تقسیم کنیم: ـ جامعه اى که حجاب در آن رواج دارد و بى حجابى در آن غیر قانونى به شمار مى رود. ـ جامعه اى که بى حجابى در آن رواج دارد; که این جامعه خود دو گونه است: جامعه اى که هنوز به همه پیامدهاى شوم بى حجابى دچار نشده است. جامعه اى که غرق در بى بندوبارى و لاابالى گرى شده است. بنابراین در واقع سه نوع جامعه وجود خواهد داشت: ییک. نخستین جامعه اى که مى توان تصور کرد و در آینده دید ویژگیهاى زیر را خواهد داشت: الف. زن که از احترام بسیار بالایى برخوردار است, زیرا مرد براى رسیدن به او جز از راه هاى شرعى و آشکارا نمى تواند وارد شود. ب. پنهان شدن یک پدیده; نابودسازى لوازم آرایشى که زن غربى براى رسیدن به آن شور و شوق فراوان دارد, در حالى که هیچ نتیجه اقتصادى براى جامعه و خانواده به دنبال ندارد. ج. پنهان شدن نمادهاى ظاهرى زنان به گونه اى که تنها توانایى هاى معنوى و علمى شناخته شوند. د. گسترش پدیده ازدواجهاى زودهنگام و پایان دادن به ازدواجهاى دیرهنگام و تجردهاى همیشگى. دو. دراین گونه جوامع, حجاب جامعه را از وضعیتى که غرب به آن گرفتار آمده دور مى کند و رسیدن به دستاوردهاى ارزشمند پاى بندى به حجاب را براى جامعه تضمین مى کند. سه. اما در قسم اخیر خیانتها در زندگى هاى زناشویى و روابط پنهان و آشکار پیش از ازدواج پنهان خواهند ماند و در سایه آن سقط جنین, بیماریهایى جنسى و طلاقهاى معلول بدبینى شوهران آشکار نخواهد شد, تا اینکه جامعه به حالت مثبت و بهترى که یادکردیم, تحوّل یابد.
سخن پایانى
مرد باید بداند که موفقیتهایى را که به دست مى آورد مدیون زنان پاک و وفادار است. حال چه آن زن, مادر باشد یاهمسرش. اگر چه این نقش آفرینى در کسب موفقیت مردان و صفحات تاریخ پنهان باشد. زن بایستى سیره و منش زنان برجسته و در مسیر نبوت و عصمت از زمان حضرت آدم تا عصر غیبت کبرى را بررسى کرده و آن را با وضع کنونى زنان از زمان شکوفایى تمدن بشرى تا امروزه مقایسه کند و سپس رفتار خود را بر اساس دستاورد این بررسى تنظیم کند. کشورهاى اسلامى باید از تمام تمدن و فرهنگ اسلامى, دانشها و هنرها و صنایع و آداب و… حمایت و پشتیبانى کنند و دست از حمایت تبلیغات معارض با فرهنگ و تمدن اسلامى بردارند. بر عالمان اسلامى به ویژه متخصصان علوم انسانى لازم است, براى فهم اسلام حقیقى در چنین زمانى که غرب چهره خانواده و زن را در اسلام با تبلیغات فاسد, زشت و تیره کرده, تصویرى حقیقى و شفاف از زن مسلمان ارائه دهند. بایستى جامعه اسلامى در تمام جوانب زندگى حتى پوشش و اثاث منزل و شیوه گذران اوقات فراغت ودیگر امور به اصالتهاى اسلامى خویش بازگردد.
پی نوشت ها:
________________________________________
1. بنگرید به: آرنولد ژوزف تواین بى, مختصر دراسة التاریخ, چاپ قاهره, 1996 میلادى, 1/14. 2. منبع معینى را نمى توان براى خواننده تعیین کرد, بنابراین مى توان آن را دیدگاه شخصى نویسنده قلمداد کرد, ولى این دیدگاه شخصى, فرایند مطالعات طولانى و گوناگون درباره مسائل تمدن و جامعه مدنى است… بنابر این مى توانم بگویم این دیدگاه ها و تعریفها انتزاع شده از دیدگاه هاى متخصصان مسائل تمدن و فرهنگ و جامعه مدنى است و پى آیند مطالبى است که در کتابهاى خود آورده اند. 3. بنگرید به: آرنولد ژوزف تواین بى, مختصر دراسة التاریخ, چاپ قاهره, 1996 میلادى, 1/14. 4. همان. 5. محمدى رى شهرى, محمد, میزان الحکمة, 9/95, دفترتبلیغات اسلامى, قم, 1404 هـ.ق, 1362هـ.ش; به عنوان بحث فلسفى در: تفسیر المیزان, 2/260 تا 278, اثر علامه طباطبایى, با نقل به مضمون. 6. فضـل اللـه, محمـدحسیـن, مـن وحـى القـرآن, بیـروت, دارالـزهـراء, 1403هـ, 1983م, 7/153ـ154. سید فضل الله سخنى دراین باره دارد که لطیف و طولانى است و درخور بررسى که شایسته است در منبع مطالعه شود, و ما تنها یک نکته از آن را آوردیم. 7. موهنداس گاندى در کتابى که به عربى با دو نام ترجمه شده است: این است مذهب من و (تمدن آنها و رهایى ما) از این موضوع سخن دارد که قابل توجه است. افزون بر دیدگاه هاى بسیارى که به آیین هندو مرتبط مى شود, همچنین دیدگاه هایى دارد در زمینه گاوپرستى که با مذاق خواننده برخورد خواهد داشت, ولى او به خوبى مى داند که چگونه از فرهنگ و تمدن و گاوها و دیگر معبودهاى خود دفاع کند; چنان که مى داند چگونه تمدن غربى را رسوا سازد. 8. مى توان افزود: آیا ذهنى که مى اندیشد مسلمان است یا نه, و اگر ذهن یک زن است آیا او با حجاب است یا نه؟ آیا قلمى که در جهت مصالح نیروهاى استکبارى مى نگارد مسلمان است یا نه, و اگر نویسنده زن است آیا با حجاب است یا نه. 9. از تبلیغ در بندهاى پیاپى سخن گفتیم, ولى به دو جهت به هیچ منبعى استشهاد نکردیم: ییک. زیرا این کار بسیار آسان است متون و رسانه هاى تبلیغاتى در دسترس همه ما هست. دو. زیرا در رسانه هاى تبلیغاتى ازاین دست گزارشها فراوان پخش مى کنند. 10. این نکته را با این مضمون و تحلیل از دهه ها پیش مى بینیم و مى شنویم, به ویژه هرگاه در رسانه ها و اجلاس ها و کنگره ها سخن درباره زن است. 11. مغالطه یعنى (غلط و تعهد در غلط اندازی… که اگر ضعف در شناسایى و آگاهى و ذهن نباشد پیش نمى آید), شیخ محمد رضا مظفر, المنطق, 3/240. 12. جزمیت یا دگماتیسم در توصیف دیدگاه هاى تعصب آمیزى که بر پایه دلیل استوار نیست به کار مى رود و بیشتر در توصیف باورهاى اهل ایمان, ولى نگارنده آن را در باره دعوت بدون دلیل که بر آن باورهایى بى چون و چرا استوار مى شود به کار مى برد. ر.ک به: (المعنى الأکبر) قاموس انگلیسى ـ عربى, ذیل واژه dogm, صفحه 355ـ356, تصنیف حسن سعید الکرمى, مکتبة لبنان, 1978; همچنین نهج البلاغه و تعلیم الفلسفة, محمدتقى مصباح, دارالتعارف للمطبوعات, 1411ق, 1990م, 1/56, آنجا که مى گوید: جزمیت یعنى ادعاهاى غیرتحقیقى. 13. درست مانند اینکه مى گوییم هر ناطق, انسان است و هر انسان, ناطق است… که براى آن درمنطق مانند ریاضى علامت (=) مى گذاریم. و تعریف دو مفهوم مساوى این است که (دو مفهوم که همه افرادشان مشترک است. از اینجا مى فهمیم که اینها مى خواهند بگویند: هر زن آزاد کار مى کند و هر زنى که کار مى کند آزاد است. لازمه این سخن آن است که زنى که کار نمى کند ذلیل و پیرو است, و زن ذلیل و پیرو آن زنى است که کار نمى کند. دراین باره ر.ک. به: شیخ محمدرضا مظفر, المنطق, 1/66ـ67, 14. به این معنى محال است که (س) راست باشد و (ص) دروغ. و با این حال (س) در خود (ص) را داشته باشد. این سخن که هرگاه استقلال اقتصادى زن تحقق یابد آزادى او محقق شده نمونه چنین گزاره اى است, بنابر این هر گاه آن نباشد این هم نیست. براى تحقیق درباره کلمه لازم (تلازم) ر.ک به: الموسوعة الفلسفیة, گروهى از دانشمندان و آکادمیک هاى شوروى, صفحه 410, دارالطلیعة للطباعة و النشر, بیروت, 1981م. 15. متخالفَیْن, متغایرین اند و مى توانند در یک فرد جمع شوند اگر از قبیل صفات باشند, مانند سیاهى و شیرینى, شجاعت و کرم, سفیدى و حرارت… المنطق, شیخ محمدرضا مظفر, 1/46. 16. اینها پرسشهاى فراوانى هستند که قابل ارجاع به موضوعاتى مانند شناخت خدا, شناخت هدف, شناخت راه برتر زندگى انسانى اند و پاسخ این پرسشها نیز ناممکن یا دشوار نیست, افزون بر اینکه توان پاسخ دادن به این پرسشها زندگى را معنایى دیگر مى بخشد… و هر انسانى فرصتهاى خالى پس از ساعات تحصیل و کار براى این منظور دارد. بنابراین هر کسى مى تواند در این زمینه به پژوهش بپردازد به جاى آن که وقت خود را هدر دهد… و دیگر اینکه این پرسشها برخاسته از فطرت است که یک انسان معمولى براى پاسخ آنها انگیزه دارد. 17. با مراجعه به ابواب مکاسب و معاملات و مکاسب محرمه (معاملات ممنوع) و دیگر بابهاى مربوطه در رساله هاى عملى که در دسترس همه هست, با چیزى به نام معاملات زنان, معاملات مردان… یا عقود مردان و عقود زنان بر نمى خوریم…. 18. سید محمدحسین فضل الله, من وحى القرآن, 7/147. 19. ضدین دو امر وجودى که از پى یکدیگر بر یک موضوع عارض مى شوند نه با هم, و یکى از آنها متوقف بر تعقل دیگرى نیست, مانند گرمى و سردى, سیاهى و سفید, والایى و پستى, ترس و بى باکى, سنگینى و سبکی… بنابراین حجاب و کارکردن چنان که پیش از این گفتیم ضد یکدیگر نیستند, بلکه قابل اجتماع باهم اند و مخالف با یکدیگر. 20. در اینجا نمونه اى نیاوردیم ,ولى مى توان به شرح حال این زنان موفق اما غیر معمولى و عجیب و غریب با مراجعه به بیوگرافى زنان غربى که نشریات غرب راه منتشر مى کنند یا کتابهاى خاص این موضوع یا کتابهاى مشاهیر ادب و هنر… دست یافت. در این منابع چیزهایى دیده مى شود که شرم را جریحه دار کرده مردان را نیز شرمنده مى سازد و سنگ را به گریه وا مى دارد. اینان در واقع فروپاشى انسانیت را در پس پرده موفقیت زن پنهان مى کنند.
 

تبلیغات