آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۸

چکیده

متن

درباور توحیدى ادیان ابراهیمى، مبدأ هستى ذات یگانه اى است که داراى همه کمالات است و براساس حکمت خویش ادیان را به بشر هدیه داده است، تا به صورت عقل منفصل، تکمیل کننده اندیشه ها و دریافتهاى عقلى و علمى آنان باشد. این بینش بنیادین مى طلبد که ادیان ابراهیمى را در اصول و معارف و باورها همسو و همسان و مؤید یکدیگر بدانیم، زیرا اصول، نظر به واقعیتها و بنیادهاى پایدار هستى دارند و از این رو آنها نیز پایدار و بى تزلزل اند. توضیح این که مبدأ هستى، یا یگانه و غنى است و یا چندگانه و قائم به غیر. انسان یا مکلف است و مسؤول، و یا موجودى رها و بى تکلیف، معاد یا حقیقتى است قطعى و یا… هر فرض را که بپذیریم، پایدار و تغییر ناپذیر خواهد بود. به هر حال لازمه این نگرش، هماهنگى ادیان آسمانى و همسویى آنان ـ دست کم ـ در میدان باورهاى اصولى است و ما در این مختصر برآنیم تا بخشى ازاین هماهنگى ها را بنمایانیم و در پرتو آن، نشان دهیم که نقطه هاى افتراق چگونه بر تورات و انجیل تحمیل شده است و البته ما این تحقیق را بر پایه آراى قرآن کریم انجام خواهیم داد.
کتاب مقدس
(همه کتبى که به نظر کلیساى مسیحى مقدس شمرده مى شوند، (کتاب مقدس) را تشکیل مى دهند.خود (کتاب مقدس) به دو بخش تقسیم مى شود: وصایاى قدیم و وصایاى جدید و قسمت اخیر با چهار انجیل شروع مى شود. این بخش علاوه بر انجیلها شامل کتاب (اعمال رسولان) و چندین رساله دیگر است که آنها نیز به (رسولان) منسوبند و سرانجام به رساله (مکاشفه یوحنا) یا (آپوکالیپس) ختم مى شود.)1 قسمت اول ـ عهد قدیم ـ با دو حرف O . T به شکل اختصارى نوشته مى شود و قسمت دوم ـ عهد جدید ـ با دو حرف I . M خلاصه مى شود. عهد قدیم معروف، حاوى سى و شش کتاب و رساله است، مسیحیان نگارش آنها را به پیغمبران یهودى از دوران حضرت موسى(ع) تا زمان حضرت عیسى(ع) نسبت داده اند. عهد جدیدى که مسیحیان معروف جهان آن را باور دارند، داراى بیست و هفت کتاب یا نامه مختصر است و مسیحیان نگارش قسمتى از آنها را به شاگردان حضرت عیسى و قسمت دیگر را به رهبران دوره هاى اول مسیحیت استناد مى دهند. از یک نظر عهد جدید را نیز به دو بخش تقسیم کرده اند: اول: اسفار تاریخى: متى، مرکس (مرقس)، لوکا (لوقا) ، یوحنا و کردار پیغمبران (اعمال الرسل). دوم: علمى. قسمت دیگر عهد جدید، نامه هاى پیشوایان صدر مسیحیت است و از آن رو که احکام قسمتى از عقاید مسیحیان در آنها ذکر شده، اسفار یا فصول علمى اش مى نامند که عبارت باشد از نامه هاى پولس بنیانگذار مسیحیت امروز جهان.2 (… کلیساى مسیحى مجموعه رسالات کتاب مقدس (میثاق قدیم و جدید) را (بیبل) مى نامد که از کلمه یونانى (بیبلوس) به معنى (کتاب) گرفته شده است. (بیبل) حاوى معتقدات و اصول مذهبى مسیحیان است که (کانن) نامیده مى شود. (کانن) در زبان یونانى به معناى مقیاس است و از این نظر (بیبل) را مى توان ترازوى معتقدات مسیحیان دانست… )3 بنابراین کتاب مقدسى که نزد مسیحیان وجود دارد از عهد قدیم و عهد جدید تشکیل یافته است که عهد قدیم شامل تورات و برخى رساله هاى گوناگون است، و عهد جدید که مشتمل بر اناجیل چهارگانه: متى، مرقس، لوقا، یوحنا و کتاب اعمال رسولان و نامه هاى متعدد و مکاشفه یوحنا است. و محور کوشش این نوشتار همین عهد جدید، بویژه اناجیل چهارگانه مسیحیان است.
سازمان مسیحیت
(مسیحیت به سه فرقه بزرگ: کاتولیک، ارتدوکس و پروتستان تقسیم شده اند. مهم ترین فرقه موجود مسیحى فرقه کاتولیک است و سپس فرقه هاى ارتدوکس و پروتستان اند. غیر از این سه مذهب بزرگ، مذاهب دیگرى در دامان مسیحیت پدیدار شدند که شمار آنها به یکصد و پنجاه فرقه و مذهب مى رسد. امروزه بزرگ ترین (به لحاظ کمیت نه کیفیت) مذهب مسیحى مذهب کاتولیک است که پاپ پیشواى آن است.)4 (… امروز در حدود سیصد و شصت فرقه در مسیحیت وجود دارد که هریک داراى عقاید خاصى هستند و نسبت به یکدیگر تعصب دشمنانه دارند)5
مناسک و شعائر اصلى دین مسیح
1. تعمید: (بپتیزم) که عبارت از غسل و شست وشوى مقدس است6 به عنوان تطهیر از گناه که ما آن را آب توبه مى نامیم.این عمل براى آمادگى فرد مسیحى جهت شرف و دخول به ملکوت خدایى انجام مى شود. 2. عشاى ربانى: مهم ترین مناسک و شعائر دین مسیح است. این رسم که عبارت است از خوردن نان و آشامیدن شراب، به یاد زنده کردن پیمان خود با عیسى مسیح انجام مى شود. و منشأ آن گویا همان خوردن نان و شرابى است که او در آخرین شب زندگى خود با حواریون انجام داد. این رسم هر یکشنبه میان مسیحیان اجرا مى شود، ولى بعدها اجراى آن در هر هفته تعطیل شد و اکنون هر سال یک بار انجام مى گیرد. 3. آئین و مراسم ورود نوبالغان به جرگه مسیحیان و عضویت در کلیسا است. مطابق این آئین، نوبالغان نزد کشیش محل مى روند و طلب آمرزش مى کنند و ایمان و پیمان خود را نسبت به مسیح و تعالیم او تحکیم مى نمایند و در نتیجه حق شرکت در مراسم عشاى ربانى مى یابند.7 4. اعتراف به گناه و اظهار توبه و استغفار از گناهان بدین معنى که بر هر مسیحى اعتراف به گناه نزد کشیش واجب است. (این آئین در میان پروتستانها مرسوم نیست).8 5. آئین ازدواج و مراسم عقد نکاح که باید با مقررات و تشریفات کلیسا انجام شود. 6. تدهین: تشریفاتى است که کشیش با دعاهاى ویژه و با روغن زیتون مقدس، شخص محتضر را آماده زندگى اخروى مى سازد. 7. اعتقاد به سلسله مراتب و درجات روحانیان مسیحى و احترام به مقامات روحانیان، از پاپ تا کشیشان ساده محلى، از ضروریات دین مسیح است.9 یکى از پژوهشگران در باره این مراسم اعتراف مى نویسد: (… در سال 1354 شمسى در سفرى به ایتالیا و توقفى سه روزه در رم به کلیساى سنت پطرز رفتم… در داخل کلیسا وضعى را مشاهده نمودم که مبیّن خرید گناهان از سوى مقامات روحانى کلیسا بود… در تالار اصلى کلیسا مؤمنان در برابر کشیشهاى گوناگون زانو زده و اعتراف مى کردند. در این موقع پیرمردى همراه همسر پیرش با عجله و شتاب به سوى کیوکس رفتند. گناهکاران در دو طرف کشیش قرار گرفته. براى این که شرم و حیا مانع اعتراف به گناهان نشود پرده اى آویخته شد و اعتراف شروع شد اما بسیار آهسته که دیگران نشوند. اندکى بعد پیرمرد و همسرش خوشحال و خندان! خارج شدند: آنان ورقه ورود به بهشت را در دست داشتند.)10
شمار واقعى انجیلها
آقاى عبدالأحد (مسیحى مسلمان شده) در کتاب خود (الانجیل و الصلیب) مى نویسد: (در کنفرانس نیکیه (نیقیه 325 میلادى) جمعیتهاى زیادى از اقطار مختلف گرد آمده، بیش از دوهزار نماینده روحانى بودند و با خود دهها انجیل و صدها نامه مذهبى جهت بررسى آورده بودند. انتخاب این چهار انجیل از میان بیش از چهل انجیل صورت گرفت. و انتخاب بیست و یک نامه جدید از میان نامه هاى غیرقابل شمارش انجام یافت… و تصمیم بر این گرفته شد که کتابهاى موجود در عهد جدید پذیرفته و بقیه کتابها مردود شمرده شده همه سوزانده شوند).11 ییکى دیگر از پژوهشگران مى نویسد: (… بعضى از آنها (انجیلهاى نادرست) کاملاً محفوظ مانده اند، مانند انجیل سن توماس، انجیل سن ژاک و دو انجیل فیکورم. از بعضى دیگر فقط قسمتهایى در دست است و بالأخره از برخى نیز فقط عنوانى مانده که در کتابهاى هم عصرشان اشاره اى به نامشان شده است. در اینجا اسامى انجیلهایى را که از آنها قسمتهایى باقى است و انجیلهایى که فقط عنوانشان مانده است ذکر مى کنیم: انجیل مصریان، انجیل ابدى، انجیل آندره، انجیل آپل، انجیل اثنى عشر، انجیل برنابه، انجیل بارتلمى، انجیل بازیلید، انجیل سرنت، انجیل حوا، انجیل عبریان، انجیل مانوى ها، انجیل مارسیون، انجیل تکامل، انجیل فیلیپ، انجیل پطرس، انجیل تاتین، انجیل ولانتن، انجیل سورى ها، انجیل صباوت و…)12 و اما انگیزه سبب انتخاب این چهار انجیل (متى، لوقا، یوحنا، مرقس) از بین سایر انجیلها و بررسى آن خود مجال دیگرى را مى طلبد که پرداختن به آن از حوصله این نوشتار بیرون است و به نقل فرازى دراین باب به اختصار بسنده مى کنیم: (… اختلافات مذهبى به انتها درجه رسیده، کتابهاى مقدس از حد شمارش بیرون شده، پادشاه بت پرستى به نام قسطنطین مسیحى شده مى خواهد مسیحیان را براساس نقشه سیاسى روى یک عقیده و یک سنخ (کتابهاى مقدس) متحد سازد. کنفرانسى در نیقیه در سال325 تشکیل داد، با اکثریت آراء عقائدى تصویب گردید و کتابهاى موجود در عهد جدید به رسمیت شناخته شد، بقیه غیرقانونى اعلام شد.)13 (لفظ انجیل از یونانى گرفته شده و چنانچه تولستو در اول انجیل خود شرح مى دهد. کلمه انجیل از ایو EV و انگلیون است که ایو به معناى خوب و نگلیون به معناى خبر است. روى هم رفته دو کلمه به معناى خبر خوش یعنى مژده و بشارت مى شود.)
انجیلهاى چهارگانه (متى، مرقس، لوقا، یوحنا)
ولیم ادى مفسر انجیل در تفسیر خود مى نویسد: (مسیح، مسلماً هیچ یک از این کتابها را ننوشته، لکن او تاریخ زندگانى است که همه آن را مى خوانیم. در ابتداى عهد جدید، زبان به زبان فرا گرفته مى شد و هیچ یک از این کتابها تا بیست سال بعد از صعود مسیح نوشته نشد، و انجیل چهارم را یوحنا پس از گذشت پنجاه سال از عروج مسیح نوشت.)14 (جان ناس) نیز در کتاب خود (جامع الادیان) مى نویسد: (چیزى که مسلم است، مسیح(ع) تعالیم خود را ننوشته، بلکه به شاگردان خود اعتماد کرده به آنها دستور داده تا در نقاط مختلف جهان منتشر شوند، چیزهایى را که از ایشان فرا گرفته اند به مردم یاد دهند.) 15 نکته اى را که محققان و ارباب کلیسا بر آن اتفاق دارند این است که انجیلهاى کنونى نه انشاء حضرت مسیح(ع) و نه املاء ایشان است، بلکه یک سلسله مطالبى است که پس از صعود آن پیامبر الهى به رشته تحریر درآمده است. سخن در درستى انتساب این اناجیل به صاحبان آنها است که به برخى از نظریه هایى که در این زمینه از سوى محققان و وابستگان به کلیسا ابراز شده، اشاره مى شود.
نظریه کلیسا
(… کلیسا نویسندگان انجیل را حواریون و نزدیکان آنها معرفى مى کند و این اعتقاد را تبلیغ مى نماید که مؤلف واقعى همه این رسالات خداوند است که بوسیله روح خود (روح القدس) کلام الهى را به تنظیم کنندگان و محرّرین القاء کرده است.)16 (… چهار کتاب اول عهد جدید، (انجیل) نامیده مى شوند که به زبان یونانى به معنى مژده یا خبر خوش مى باشد. این کتابها به وسیله چهار نویسنده مختلف نوشته شده اند و هرکدام، خود کتاب جداگانه اى در مورد زندگى و تعلیمات عیسى مسیح(ع) مى باشد… مسیحیان آنها را کلام خدا مى دانند و معتقدند خدا به وسیله روح خود طورى این نویسندگان را هدایت کرد که نوشتجات آنها کاملاً صحیح است!)17 (مسیحیت امروز (معروف) جهان به قدسیت کتـاب مقدس اعتراف دارد و محتویات آن را دستورات خدایى که توسط روح القدس به نگارندگان آن الهـام شده مى پندارند.)18
نظریه برخى از محققان
بسیارى از پژوهشگران در درستى انتساب اناجیل به کسانى که منتسب شده: (لوقا، مرقس، یوحنا، متّى) تردید کرده اند. بلکه برخى پا را فراتر نهاده و با استناد به تناقضى که در بیان آنها با یکدیگر دیده مى شود، محتویات آنها را گرد آمده از افرادى ناشناخته دانسته اند که زیر لواى نام افراد موجّه نزد مسیحیان به نشر آن پرداخته اند و با این وسیله به نشر افکار پیش ساخته خویش مبادرت ورزیده اند. (… روحانیون و رهبران کلیسا براى معتبر ساختن روایات خود از یک سنّت کتاب مقدس پیروى کرده و این رسالات را به نام شخصیتهاى مورد احترام مردم تدوین نمودند، بدون آن که کوچک ترین ارتباطى بین مؤلفین واقعى و این شخصیت ها وجود داشته باشد… بنابر تحقیقاتى که اغلب، مستقیم یا غیرمستقیم مورد تأیید کلیسا است، مؤلف هیچ یک از مقالات کتاب مقدس به قطعیت شناخته نشده و همه نامهایى که براى آنها برگزیده اند فرضى و سمبلیک است.) 19 آقاى (کارل کائوتسکى) نیز چنین بیان مى دارد: (امروزه مسلم است که به استثناء اقلیت کوچکى از نوشته هاى مسیحیت اولیه، بقیه هیچ کدام توسط نویسندگانى که این آثار به آنها منسوب است نوشته نشده اند، و اغلب در تاریخى دیرتر از آنچه که معمولاً ادعا شده به تحریر درآمده اند، و متون اصلى در بسیارى ازموارد از طریق ملحقات و تجدید نظرهاى بعدى بطور بى شرمانه اى تحریف شده اند، و بالاخره اینکه امروزه مسجل است که انجیلها و هیچ یک از آثار مسیحیت اولیه توسط یکى از هم عصران مسیح نوشته نشده است.)20 حکیم روسى موسوم به (تاره اف) نیز که استاد آکادمى مذهبى مسکو بوده است، در کتاب خود با نام (فلسفه تاریخ انجیلى) که در 1903 منتشر شده، چنین مى نویسد: (انجیلها نه تاریخ اند و نه سند تاریخى. حتى آنها را سالنامه نیز نمى توان به حساب آورد.) 21 برخى دامنه تردید خویش را تا وجود عیسى(ع) کشانده و در اصل موجودیت تاریخى آن پیامبر عظیم الشان تشکیک کرده اند: (… بارى حتى یک منبع تاریخى قابل ارزش نیست که وجود عیسى مسیح(ع) را تأیید کند.)22 واکنون شایسته است پیشینه تاریخى انجیلهاى موجود را نیز یادآور شویم: (نسخ خطى کتاب عهد جدید که در دست است، بسیار قدیمى تر از عهد قدیم است. قدیمى ترین نسخه آن مربوط به قرن چهارم، در واتیکان محفوظ است. قدیمى ترین ترجمه، مربوط به پایان قرن دوم میلادى است و آن ترجمه به زبان آرامى است که در سوریه سخن مى گفتند و عنوان آن ترجمه ساده است. دو ترجمه قبطى مربوط به قرن سوم و چهارم است. دیگر ترجمه لاتین است که در حدود سال چهارصد پایان یافت.)23 (… تنها چیزى که در این قسمت مورد اعتماد محققان مسیحى قرار گرفته نوشته هاى لاتینى است که آقاى تراتورى در سال 1740 میلادى اکتشاف کرد. متخصصین احتمال داده اند نگارش آن شاید سال 180 میلادى باشد. دراین اوراق کشف شده، نوشته هاى عهد جدید به نویسندگان معروف فعلى آن نسبت داده شده است. 24 تنها مدرکى که مسیحیان در استناد نوشته ها دارند، به اعتراف خودشان سه نسخه خطى زیر است: اول. نسخه خطى واتیکان که در کتابخانه پاپ دوم موجود بوده است و متخصصان، تاریخ نگارش آن را قرن چهارم میلادى تشخیص داده بودند. دوم. نسخه سینائى که زمانى در کتابخانه لنین گراد بوده و احتمال قوى مى دادند که در قرن چهارم میلادى نگارش یافته باشد و بعضى ها حدس مى زنند این همان نسخه اى است که دکتر تیشندرف آلمانى در ست کاترین اکتشاف کرده و به کتابخانه لنین گراد روسیه فرستاده است. سوم. نسخه اسکندریه که در خزانه انگلستان موجود است25 و تاریخ نگارش آن، سال پانصد میلادى تخمین زده شده است.) 26 بجاست دراین قسمت به نقل بخشى از مناظره حضرت رضا(ع)با یکى از دانشمندان مسیحى بپردازیم: (… وقتى حضرت عیسى(ع) از میان مسیحیان رفت و انجیل حضرت مفقود گردید، نصارى به نزد علماى خود آمدند و گفتند ما چه کنیم و چاره ما چیست؟ عیسى به قتل رسید! تنها انجیلى که از وى به یادگار مانده بود مفقود گردید، شما علماى ما هستید چاره اى بیاندیشید و تکلیف ما را روشن سازید. لوقا و مرقس در جواب گفتند: انجیل و کتاب عیسى در سینه هاى ماست و ما هر چند یک بار یک (سِفر) از آن را به شما مى دهیم. شما از این جهت ناراحت نباشید. کنیسه ها را خالى نگذارید. هر وقت نوشتیم به اطلاع شما رسانده و براى شما تلاوت مى کنیم. لوقا، مرقس، یوحنا و متى نشستند و این انجیل هاى فعلى را براى شما تدوین نمودند، درحالى که این چهار نفر، شاگردان شاگردان پیشینیان بودند و شاگردان بلافصل خود حضرت عیسى نبودند… )27 این بود پاره اى از نظریه هاى گوناگون در مورد انجیلها. ولى نقد و بررسى در مورد آنها مجالى گسترده تر مى طلبد.
باورهاى مشترک قرآن و عهد جدید
اکنون پس از آگاهى به آنچه گذشت، همانها را مقدمه اى ساخته و به نقطه اصلى بحث که دستیابى به باورهاى مشترک بین قرآن کریم و عهد جدید است مى پردازیم. گسترش دامنه بحث تطبیقى و مقایسه اى از اناجیل به تمام عهد جدید (اناجیل اربعه، کتاب اعمال رسولان، نامه هاى پولس، رساله پطرس و مکاشفه یوحنا) به لحاظ آن است که اولاً، آنها نیز مانند انجیلهاى چهارگانه نزد مسیحیان معتبرند. و ثانیاً، اناجیل اربعه از مختصات مسیحیان هستند. به خلاف سایر قسمتهاى کتاب مقدس (تورات و…) که از شرایع قبلى به ارث رسیده اند. بى مناسبت نیست که اشاره کوتاهى نیز به نسبت انجیلها با یکدیگر داشته باشیم، هر چند در ادامه بحث تطبیقى موارد مشترک و متناقض بین اناجیل نیز آشکار خواهد شد. (کرى ولف) در این باره مى نویسد: (52% از آنچه در انجیل منسوب به متى نقل شده مشابه با چیزهایى است که در سایر انجیلها نوشته شده است، و 48% بقیه اصلاً در انجیلهاى دیگر وجود ندارد. در انجیل منسوب به مرقس 7% اطلاعات با اطلاعات منقول در سایر انجیلها تطبیق نمى کند. این نسبت در انجیل منسوب به لوقا به 59% مى رسد. بالاخره انجیل منسوب به یوحنا تقریباً اختلاف کمى با سایر انجیلها دارد و فقط 8% از محتویات آن یادآور مطالبى است که در سایر انجیلها آمده است… )28 نیز دکتر بوکاى در این زمینه بر این باور است که آیات مشترک بین سه انجیل (جامع) 330 آیه بوده، مشترکات میان مرقس و متى 178 آیه بوده و قدر مشترک میان مرقس و لوقا 100 آیه و اشتراک میان متى و لوقا 230 آیه است و شمار آیات مخصوص هریک از این سه انجیل بدین شرح است: متى 330 آیه، مرقس 53 آیه و لوقا 500آیه… 29 لازم به یادآورى است که نگاه تطبیقى ما در قالب عناوین موضوعى (یکتا پرستى، عیسى(ع)، روز جزا… ) است که یکى را پس از دیگرى مطرح نموده و به نقل جلوه هاى مشترک بین قرآن کریم و عهد جدید پرداخته و مطالبى را دراین زمینه یادآور مى شویم:
یکتا پرستى
شالوده و اصلِ بنیادین دستورات قرآن کریم، توحید و یکتاپرستى است، چنانکه در جاى جاى قرآن کریم تأکید بر این اصل اساسى و محورى دیده مى شود: الف: (قل هو الله احد… ولم یکن له کفواً احد) اخلاص/ 1و4 ب: (وقضى ربک الاتعبدوا إلاّ ایاه… ) اسراء/ 23 و بسیارى آیات دیگر. در انجیل و سایر بخشهاى عهد جدید نیز به این اصل بارها اشاره شده است; از جمله: (… و حیات جاودانه این است که براى خداى واحد حقیقى و عیسى مسیح را که فرستادى بشناسند.) (انجیل یوحنا باب هفدهم آیه 3 ط. ل) (… و یکى از کاتبان… از او پرسید که اول همه احکام کدام است. عیسى او را جواب داد که اول همه احکام این است که بشنو اى اسرائیل خداوند خداى ما خداوند واحد است… ) (انجیل مرقس، باب 12، آیه 29 و 30 ط . ل) 30 (… و نیست شایسته به غیر از خداى یگانه… ) (انجیل متى، فصل شصت و یکم، صفحه 110 خ) 31 (نوشته شده است که براى پروردگار معبود خود سجده کن و براى او تنها عبادت کن.) (انجیل لوقا، فصل 11، باب4، صفحه186) و در مقدمه (انجیل یوحنا) چنین آمده است: (به نام… خداى یگانه انجیلی… ) و در فصل دوازدهم صفحه 256 از همین انجیل چنین آمده است: (… و طلب نمى کنید بزرگى را از خداى یگانه… ) و در سایر بخشهاى عهد جدید نیز چنین آمده است: (… پس درباره خوردن قربانیهاى بتها مى دانیم که بت در جهان چیزى نیست، و اینکه خداى دیگر جز یکى نیست. زیرا هر چند هستند که به خدایان خوانده مى شوند، چه در آسمان و چه در زمین، چنانکه خدایان بسیار و خداوندان بسیار مى باشند. لکن ما را یک خدا است… ) (رساله اول پولس رسول بقرنتیان، باب هشتم، آیه 5 تا 7، صفحه 273 ط . ل)
رگه هاى شرک و ناهمسازى با توحید
به رغم تعابیر توحیدى که از انجیل ها آوردیم، در موارد دیگرى ازاین کتابها، سخنانى ناهمساز و شرک آلود دیده مى شود: (… و شناخته ایم که تو مسیح پسر خداى حى هستى.) (انجیل یوحنا، باب ششم، آیه 70، صفحه 156، ط .ل) (من و پدر (خدا) یک هسیتم… و یقین کنید که پدر در من است و من در او.) (انجیل یوحنا، باب دهم، آیه 31 و 39، صفحه 165 ط . ل) (او گفت بلى اى آقا من ایمان دارم که توئى مسیح پسرخدا که در جهان آینده است.) (انجیل یوحنا، باب یازدهم، آیه 27، صفحه 166، ط . ل) (… آیا باور نمى کنى که من در پدر هستم و پدر در من است… مرا تصدیق کنید که من در پدر هستم و پدر در من است.) (همان، باب چهارهم، آیه 10 و 11، صفحه 73) (به نام پدر و پسر و روح پاک خداى یگانه انجیلى) (مقدمه انجیل یوحنا، صفحه 245، خ) و مانند این اعتقاد در عهد جدید فراوان دیده مى شود. این همان مسئله تثلیث و یکى از اصول اساسى مسیحیت است که خود کلافه سردرگمى است که ارباب کلیسا را به وادى عجز کشانده است. (کرى ولف) در این زمینه مى نویسد: (… باید گفت که روابط غیرقابل فهم بین اعضاى تثلیث نیز، یعنى خداى پدر(اب) و خداى پسر (ابن) وخداى روح القدس به عقل نمى گنجد. این مسئله به خصوص همیشه الهیون را دچار سردرگمى کرده است. بنابر تعالیم کلیسا خدا واحد و یگانه است، لیکن در عین حال در وجود (سه شخص) از هم جدایى ناپذیرند، زیرا تثلیث، غیرقابل تقسیم و لاینفکّ است، ولى در عین حال هر یک از اجزاى تثلیث بالاستقلال وجود دارند.) 32 ویلیام م . میلر دانشمند مسیحى در این زمینه چنین مى نویسد: (… این اناجیل با یکدیگر تناقض ندارند! بلکه مکمّل یکدیگر هستند ومانند چهار عکس مى باشند که از یک شخص در چهار جهت مختلف گرفته شده باشند. اکنون مى دانم که مایلید بپرسید: در صورتیکه خدا واحد است چگونه امکان دارد که عیسى مسیح پسر خدا بوده و با خدا یکى باشد؟ در واقع این موضوع از اسرارى است که فهم آن بالاتر از عقل محدود ما مى باشد. چه کسى غیر از خود خدا مى تواند به ذات و ماهیت الهى پى ببرد؟) 33 عجز استدلالى در این کلام به خوبى نمایان است و وارد شدن در اصل مسئله تثلیث، خود مجالى ویژه مى طلبد که ما اکنون به همین مختصر اشاره بسنده کرده و از آن مى گذریم. و فقط آیه اى را از قرآن کریم دراین خصوص یادآور مى شویم: (یا اهل الکتاب لاتغلوا فى دینکم و لاتقولوا على الله إلاّ الحق إنما المسیح عیسى بن مریم رسول الله و کلمته ألقیها إلى مریم و روح منه فآمنوا بالله و رسله و لاتقولوا ثلاثة انتهوا خیراً لکم إنّما الله إله واحد سبحانه أن یکون له ولد له ما فى السموات و ما فى الارض و کفى بالله وکیلاً) نساء/ 171 اى اهل کتاب [مسیحیان]! در دین خویش غلو مکنید و درباره خدا جز سخن حق مگویید. همانا، عیسى پسر مریم، پیامبر خدا و کلمه او بود که به مریم القا شد و روحى از او بود. پس به خدا و پیامبرانش ایمان بیاورید و مگویید که سه چیزند، از این اندیشه ها باز ایستید که خیر شما در آن خواهد بود. همانا خدا، معبودى یکتاست و از داشتن فرزند منزه است، از آن اوست آنچه در آسمانها و زمین است و خدا کارسازى را کافى است.
تولد عیسى(ع) به روایت قرآن
بخشى از سوره مریم به داستان ولادت عیسى (ع) مى پردازد، که با این آیه آغاز مى شود: (واذکر فى الکتاب مریم إذ انتبذت من أهلها مکاناً شرقیاً… ) مریم/ 16 - 30 ترجمه آیات این بخش چنین است: دراین کتاب مریم را یادکن، آن گاه که ازخاندان خویش در مکانى رو به سوى برآمدن آفتاب دورى گزید. میان خود و آنان پرده اى کشید و ما روح خود را نزدش فرستادیم و چون انسانى تمام بر او نمودار شد، مریم گفت: از تو به خداى رحمان پناه مى برم، که پرهیزگار باشى. گفت: من فرستاده پروردگار تو هستم، تا تو را پسرى پاکیزه ببخشم. گفت: از کجا مرا فرزندى باشد، حال آن که هیچ بشرى به من دست نزده است و من بدکاره نبوده ام. گفت: پروردگار تو این چنین گفته است: این براى من آسان است. ما آن پسر را براى مردم آیتى و بخشایشى قرار دهیم و این کارى است که بدان حکم رانده شده. پس به او آبستن شد و او را با خود به مکانى دورافتاده برد. درد زاییدن او را به سوى تنه درخت خرما کشانید. گفت: اى کاش پیش از این مرده بودم و از یادها فراموش شده بودم. کودک از زیر او ندا داد: اندوهگین مباش. پروردگارت از زیر پاى تو جوى آبى روان ساخت. نخل را بجنبان تا خرماى تازه چیده برایت فرو ریزد. پس اى زن، بخور و بیاشام و شادمان باش و اگر از آدمیان کسى را دیدى بگوى: براى خداى رحمان روزه نذر کرده ام و امروز با هیچ بشرى سخن نمى گویم. کودک را برداشت و نزد قوم خود آورد. گفتند: اى مریم، کارى زشت کرده اى! اى خواهر هارون، نه پدرت مرد بدى بود و نه مادرت زنى بدکاره! [مریم] به فرزند اشاره کرد. [مردم] گفتند: چگونه با کودکى که در گهواره است سخن گوییم؟ کودک گفت: من بنده خدایم، به من کتاب داده و مرا پیامبر گردانیده است.
تولد عیسى به روایت عهد جدید
(اما ولادت عیسى مسیح چنین بود که چون مادرش مریم به یوسف نامزد شده بود، قبل از آن که با هم آمیزند او را از روح القدس حامله یافتند. و شوهرش یوسف (نجار) چون که مرد صالح بود و نخواست او را عبرت نماید، پس اراده نمود او را به پنهانى رها کند. اما چون او در این چیزها تفکر کرد، ناگاه فرشته خداند در خواب بر وى ظاهر شده گفت اى یوسف پسر داود، از گرفتن زن خویش مریم مترس، زیرا که آنچه در وى قرار گرفته است از روح القدس است. و او پسرى خواهد زایید و نام او را عیسى خواهى نهاد، زیرا که او امت خویش را از گناهانشان خواهد رهانید. و این همه براى آن واقع شد تا کلامى که خداوند بر زبان نبى گفته بود تمام گردد. که اینک باکره آبستن شده پسرى خواهد زایید و نام او را عما نوئیل خواند که تفسیرش این است: خدا با ما. پس چون یوسف از خواب بیدار شد، چنانکه فرشته خداوند به او امر کرده بود به عمل آورد و زن خویش را گرفت. و تا پسر نخستین خود را زایید او را نشناخت و او را عیسى نام نهاد.) (انجیل متى، باب اول، آیه 18 تا 35، ط . ل، صفحه 1 و 2 عهد جدید) و نیز در انجیل لوقا چنین مى خوانیم: (… و در ماه ششم، جبرائیل فرشته از جانب خدا به بلدى از جلیل که ناصره نام داشت فرستاده شد، نزد باکره نامزد مردى مسمّى به یوسف از خاندان داود، و نام آن باکره مریم بود. پس فرشته نزد او داخل شده گفت سلام بر تو اى نعمت رسیده. خداوند با تو است و تو در میان زنان مبارک هستى. چون او را دید از سخن او مضطرب شده متفکر شد که این چه نوع تحیت است. فرشته بدو گفت اى مریم ترسان مباش، زیرا که نزد خدا نعمت یافته اى. اینک حامله شده پسرى خواهى زایید و او را عیسى خواهید نامید. او بزرگ خواهد بود و به پسر حضرت اعلى مسمّى شود و خداوند تخت پدرش داود را بدو عطا خواهد فرمود. و او برخاندان یعقوب تا به ابد پادشاهى خواهد کرد و سلطنت او را نهایت نخواهد بود. مریم به فرشته گفت، این چگونه مى شود و حال آن که مردى را نشناخته ام. فرشته در جواب وى گفت، روح القدس بر تو خواهد آمد و قوت حضرت اعلى بر تو سایه خواهد افکند، از آن جهت آن مولود مقدس پسر خدا خوانده خواهد شد.) (لوقا، آیه 26 - 36، صفحه 87، ط . ل)
نقطه هاى اشتراک داستان ولادت عیسى(ع)
چنانکه پیدا است با مقایسه بین دو متن قرآن کریم و انجیل، به نقاط مشترکى برمى خوریم: یک. ظهور فرشته جبرائیل در مقابل مریم(ع) و بشارت به حمل عیسى(ع). دو. باکره بودن مریم(ع). سه. ترس و اضطراب مریم(ع) هنگام دیدن فرشته. چهار. پدر نداشتن عیسى(ع). ییادکرد موارد اختلاف نیز ضرورى است، که از قرار زیر هستند: الف. نامزد بودن مریم(ع) براى شخصى به نام یوسف نجّار. ب: پسر خدا خواندن عیسى(ع). قرآن کریم به هر دو مورد اشاره نموده و ردّ مى کند: (… و لم یمسسنى بشر… ) (ماکان لله أن یتّخذ من ولد سبحانه… ) با توجه به اطلاقى که از نکره (بشر) در سیاق نفى (لم یمسسنى) درآیه نخست استفاده مى شود، با ملاحظه عنایتى که در مفردات آیه شریفه (مسّ… ) دیده مى شود، وجود هرگونه همسرى براى مریم(ع) از دیدگاه قرآن مجید، منتفى اعلام شده است. و اما فرزند خدا خواندن عیسى(ع) از موارد اساسى اختلاف میان اناجیل و قرآن است که قرآن کریم همچنان که درآیه دوم دیده مى شود، بارها با شدیدترین لحن آن را نفى کرده و عیسى را بنده و پیامبر الهى شناسانده است. شایسته است دراین زمینه به فرازهایى از انجیل برنابا که شباهت بسیارى با سخن قرآن کریم دارد و از انجیلهاى غیررسمى است34، اشاره اى داشته باشیم: (هرآینه به تحقیق، برانگیخت خداى در این روزهاى پسین، جبرئیل فرشته را به دوشیزه اى که نامیده مى شد مریم، از نسل داود از سبط یهودا. در بینى که بود این دختر که زندگانى مى کرد به هر پاکى بدون هیچ گناهى، و منزه بود از ملامت، و ملازم نماز بود با روزه، همانا یک روزى تنها بود که ناگاه فرشته جبرئیل داخل شد بر بستر او و سلام داد به او. گفت خداى باد با تو اى مریم! پس ترسید آن دختر از ظهور آن فرشته. و لیکن آن فرشته فرونشاند ترس او را و گفت، مترس اى مریم! زیرا که برخوردار شدى نعمتى را از نزد خدایى که برگزیده تو را، تا این که باشى مادر پیغمبرى که مبعوث مى کند او را به سوى شعب اسرائیل، تا سلوک کنند به شریعتهاى او به اخلاص. پس جواب داد عذرا، چطور من مى زایم پسران را و من نمى شناسم مردى را! پس جواب داد فرشته، اى مریم بدرستى که خدایى که ساخت انسان را از غیرانسان، هرآینه قادر است براین که بیافریند در تو انسانى را از غیرانسان، زیرا که هیچ مجالى نیست نزد او. پس جواب داد مریم، بدرستى که من دانا هستم به این که خدا قادر است، پس بشود مشیت او. پس گفت فرشته، بارور شو به پیغمبرى که زود است او را یسوع بخوانی… ) (انجیل برنابا، فصل اول، آیه 1ـ9، صفحه 49ـ50) و نیز آمده است: (… اما مریم، چون بود دانا به مشیت خدا و در باطن ترسناک بود ازاین که به غضب درآید طایفه بر او به واسطه این که آبستن است، پس سنگباران کنند او را که گویا که مرتکب زنا شده، شوهرى از عشیره خود براى خود اختیار نمود خوش کردار که یوسف نام داشت.) (انجیل برنابا، فصل دویم، آیه 1، صفحه 50) با دقت در متن نقل شده از این انجیل، تناقض آشکارى میان آن و ظاهر قرآن کریم (صرف نظر از روایات وارده در این زمینه) دیده نمى شود، چه آن که آن دو مورد اختلاف که بیان شد در اینجا وجود ندارد. چون اولاً، اشاره اى به فرزند خدا بودن عیسى نشده، همچنان که قسمتهاى دیگر این انجیل نیز از این نقیصه دور است. و ثانیاً، ازدواج مریم(ع) با یوسف نجار، پس از باردار شدن وى از فرشته عنوان شده است نه پیش از آن.
پیامبرى و رسالت عیسى(ع)
در قرآن مى خوانیم: (… و رسولاً الى بنى اسرائیل أنّى قد جئتکم بآیة من ربّکم… ) آل عمران/ 49 ( قال إنّى عبدالله آتانى الکتاب و جعلنى نبیاً) مریم/ 30 و بسیارى آیات دیگر که در آنها به پیامبرى و رسالت عیسى(ع) تصریح شده است. در انجیل نیز از آن شخصیت بزرگ الهى در چند مورد با همین عنوان یاد شده است: (… یعنى این کارهایى که من مى کنم بر من شهادت مى دهد که پدر، مرا فرستاده است، و خود پدر که مرا فرستاد به من شهادت داده است که هرگز آواز او را نشنیده و صورت او را ندیده اید. و کلام او را در خود ثابت ندارید، زیرا کسى را که پدر فرستاد، شما بدو ایمان نیاوردید.) (انجیل یوحنا، باب پنجم، آیه 36 تا 38، صفحه 52، ط . ل) و نیز در همین انجیل چنین مى خوانیم: (… عیسى در جواب ایشان گفت، عمل خدا این است که به آن کسى که او فرستاد ایمان بیاورید.) (همان، باب ششم، آیه 29، صفحه 154) همچنین در مواردى دیگر از همین انجیل از آن جمله در باب هفتم، آیات 17، 29 و 34 و باب هشتم، آیات 16، 39 و 43، و باب نهم، آیه 4 و باب شانزدهم آیه 5 به همین موضوع تصریح شده است. از سوى دیگر بارها در بخشهایى از انجیل به اتحاد عیسى(ع) با ذات ربوبى! اشاره شده که برگرفته از عقیده تثلیث از اصول اساسى مسیحیت است: (… من و پدر یک هستیم… ) (انجیل یوحنا، باب دهم، آیه 30، صفحه 165، ط .ل) (… آیا باور نمى کنى که من در پدر هستم و پدر در من است. سخنهایى که من به شما مى گویم از خود نمى گویم، لکن پدرى که در من ساکن است، او این اعمال را مى کند. مرا تصدیق کنید که من در پدر هستم و پدر در من است… ) (همان، باب چهاردهم، آیه 10 و 11، صفحه 173) اکنون حل مشکله رسالت و اتحاد در مورد عیسى(ع) همچون مسأله تثلیث بر عهده ارباب کلیسا است و شاید آنان این معضل را نیز همانند عقیده به تثلیث با احاله به مجهول و این که این از دائره درک عقلانى بیرون است پاسخ خواهند گفت.
نشانه هاى پیامبرى عیسى(ع)
در قرآن کریم آمده است: (… أنّى أخلق لکم من الطین کهیئة الطیر فأنفخ فیه فیکون طیراً باذن الله و أبرئ الأکمه و الأبرص و أحى الموتى باذن الله… ) آل عمران/ 49 براى شما از گل، چون شکل مرغى مى سازم، پس مى دمم در آن و به اذن خدا پرنده اى شده (به پرواز در مى آید) و کور مادرزاد و پیس (جذام) را بهبود مى بخشم و مردگان را با اذن الهى زنده مى سازم. در انجیلهاى چهارگانه نیز به شکل گسترده اى به معجزه هاى این پیامبر عظیم الشأن اشاره شده است که از نظر مصداق، کم و بیش، همانند قرآن کریم است: (… چون فرود آمد یسوع از کوه، متابعت او کردند جمعى کثیر. دراین وقت کسى که مبتلا به برص بود آمد به خدمت او… پس دراز کرد یسوع دست خود را و مالید به او و گفت: خواستم پاک شدن تو را، پس پاک شو. همان وقت پاک شد از برص…) (انجیل متى، فصل پانزدهم، باب هشتم، صفحه 81، ت . خ) و نیز در فصل بیست و پنجم همین انجیل، چنین مى خوانیم: (… وچون بیرون رفت یسوع از آن خانه، از عقب او دو نابینا بیرون آمدند و فریاد مى کردند که رحم کن بر ما اى پسر داود، چون داخل خانه شد، آمدند نزد او. و گفت یسوع که شما اقرار دارید به این که من مى توانم چشم شما را شفا داد، گفتند: بلى اى پروردگار، در این وقت دست مالید بر چشمهاى ایشان و گفت: به علت ایمانى که دارید به من، چشم شما بینا مى شود، پس بینا شد چشم ایشان.) (همان/ 86) و در فصل سى ام نیز آمده است: (… جواب گفت یسوع که بروید و اعلام کنید به یوحنا آنچه دیده و شنیده اید که کوران را بینا کرده ام، و گروه لنگ را به نحوى شفا داده ام که راه مى روند، و مبروصین را از برص پاک کرده ام، و کران را شفا داده ام که مى شنوند، ومردگان را زنده کرده ام به نحوى که برمى خیزند… ) تفاوت عمده اى که دراین خصوص بین قرآن کریم و انجیل دیده مى شود، این است که در قرآن، مقید به (اذن الله) شده و در انجیل بسته به اراده شخص عیسى(ع) دانسته شده: (خواستم پاک شدن تو را). و این خود حکایت از اختلاف بنیادین خداشناسى و پیامبرشناسى قرآن و انجیل دارد که اولى تصریح به توحید و یکتاپرستى دارد و دومى پندار چندگانه پرستى را در خیال مى پروراند.
پی نوشت ها:
________________________________________
1. کرى ولف، درباره مفهوم انجیلها، ترجمه محمد قاضى، 10. 2. ر . ک :على آل اسحاق خوئینى، مسیحیت، 332 و 333. 3. مهندس جلال الدین آشتیانى، تحقیقى در دین مسیح، 14. 4. مبلغى آبادانى، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، 784. 5. محمد حسین کاشف الغطاء، پژوهشى در باره انجیل و مسیح، ترجمه سید هادى خسروشاهى، 241. 6. یوسف فضائى، سیر تحولى دینهاى یهود و مسیح، 258. 7. فلسین شاله، تاریخ مختصر ادیان بزرگ، ترجمه خدایار محبى، 452. 8. اینارمولند، جهان مسیحیت، ترجمه محمد باقر انصارى و مسیح مهاجرى،70. 9. دکتر عزت الله نوذرى، مسیحیت از آغاز تا عصر روشنفکرى، 52 و 53. 10. مبلغى آبادانى، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، 746. 11. عبد الأحد، الانجیل و الصلیب، 14; مقارنات الادیان، 2/ 138. 12. کرى ولف، درباره مفهوم انجیلها، ترجمه محمد قاضى، 77 و 78. 13. على آل اسحاق خوئینى، مسیحیت، 382. 14. ولیم ادى، کنز الجلیل فى تفسیر الانجیل 1/ 3. 15. جان ناس، تاریخ جامع الادیان، 383. 16. مهندس جلال الدین آشتیانى، تحقیقى در دین مسیح، 14. 17. ویلیام م . میلر، مسیحیت چیست؟ ترجمه کمال مشیرى، 24 و 25. 18. على آل اسحاق خوئینى، مسیحیت، 331. 19. مهندس جلال الدین آشتیانى، تحقیقى در دین مسیح، 31. 20. کارل کائوتسکى، بنیادهاى مسیحیت، ترجمه عباس میلانى 1/ 24. 21. کرى ولف، درباره مفهوم انجیلها، ترجمه محمد قاضى، 44. 22. همان، 49. 23. فلسین شاله، تاریخ مختصر ادیان بزرگ، ترجمه خدایار محبى، 404. 24. ویل دورانت، قصة الحضارة 11 / 315. 25. تاریخ کلیساى قدیم، 78. 26. على آل اسحاق خوئینى، مسیحیت، 333 و 334 . 27. شیخ صدوق، عیون اخبارالرضا(ع)، چاپ 1377 هجرى قم، 1 / 154 ـ 178، نقل از: محمد حسین کاشف الغطاء، پژوهشى درباره انجیل و مسیح، ترجمه سید هادى خسرو شاهى، 70. 28. کرى ولف، درباره مفهوم انجیلها، ترجمه محمد قاضى، 20 و 21. 29. دکتر بوکاى، عهدین قرآن و علم، ترجمه حسن حبیبى، 107. 30. ط . ل. منظور از این حروف اختصارى، ترجمه کتاب مقدس طبع دارالسلطنة لندن سنه 1914 م است. 31. (خ) رمز (ترجمه اناجیل اربعه) ترجمه، تعلیقات و توضیحات: میر محمد باقربن اسماعیل حسینى خاتون آبادى (1070 - 1127هـ . ق) به کوشش رسول جعفریان است. 32. کرى ولف، درباره مفهوم انجیلها، ترجمه محمد قاضى، 17. 33. ویلیام م . میلر، مسیحیت چیست؟ ترجمه کمال مشیرى، 47. 34. این انجیل با شماره الف 225 الف 867 در کتابخانه آستان قدس رضوى ثبت شده است در پشت جلد آن چنین مى خوانیم: (بسم الله تعالى شأنه العزیز) (کتاب مقدس انجیل برنابا) ترجمه حضرت مستطاب… آقاى حیدر قلیخان قزلباش معروف به سردار کابلى، و در مقدمه آن در مورد اصالت این انجیل چنین آمده است: (… واینکه مى گویند در قرن پانزدهم یا شانزدهم این انجیل (برنابا) تألیف شده نیز حدسى است رجماً بالغیب و بر آن دلیلى و حجتى قائم نیست، مگر یگانه گناهى که مى توان براین انجیل اثبات نمود، همانا که مخالفت آن است با انجیلهاى چهارگانه معروف در اصول دیانت، و الا چنانچه در مجلد دویم از دایرة المعارف انگلیسى، طبع سیزدهم، صفحه یکصد و هشتادم، در ماده (اپوکریفل ستریچر) تصریح شده به انجیل برنابا و صدور فرمان جلاسیوس اول در نهى از مطالعه آن و تاریخ جلوس جلاسیوس اول بر تخت پاپیت سنه چهارصد و نود و دو مسیحى بوده، یعنى یکصد و سى سال از قبل تاریخ هجرت، یا یکصد وهیجده سال قبل از بعثت حضرت ختمى مرتبت صلى الله علیه و آله، و چه دلیلى مى توان اقامه نمود براینکه این انجیل عین همان انجیل برنابا نباشد که جناب پاپ مذکور از مطالعه آن نهى فرموده.) دراین انجیل دهها بار از پیامبر اسلام با اسم یادشده و بشارت به آمدن وى داده است. براى دستیابى بیش تر به اصالت و پیشینه این انجیل مى توان به مقدمه تفصیلى آن و نیز کتابى که در همین خصوص نگاشته شده و در کتابخانه آستان قدس رضوى موجود است مراجعه کرد.
 

تبلیغات