۱.
در این نوشتار، نهضت عاشورا از منظر جامعه شناختی تحلیل گردیده است. در این تحلیل بیش از هر چیز، خطبههای خود امام مورد توجه واقع شده است. از سخنان امام حسین علیهالسلام برمیآید که چهار عامل مهم در شکلگیری نهضت عاشورا مورد توجه قرار گرفته است.
1) در هم ریختن مرز میان عزت و ذلت، یعنی در عصر اموی مرز میان عزّت و ذلّت برای افراد جامعه در هم ریخته بود و امام برای تبیین کامل مقولهی عزت، قیام نمودند.
2) در هم ریختگی معیارهای حق و باطل، یعنی حضرت میخواهند بیان کنند، که حرکت ما برای این است که نشان دهیم حق در محاق رفته و باطل بر روی کار آمده.
3) جابجایی الگوها، که به عنوان عامل مهم دیگر در حرکت عاشورا نقش آفرینی میکند.
4) عدم نزاهت قدرت، یعنی امام میخواهند تبیین کنند که اگر قدرت در دست افراد غیر منزه قرار بگیرد، اسباب ستمگری و استبداد پیشگی خواهد بود و حال آنکه حدّ اعلای قدرت، طهارت است.
در ادامه این تحلیل، به این نکته اشاره شده که حرکت امام، حرکتی آگاهانه بوده و امام میدانسته که بنی امیه کفر را ترویج نمیکنند، اما اسلامی را ترویج میکنند که نتیجهاش بدتر از ترویج کفر است. دلیل آن هم بازگشت به مسألهی قدرت دارد، یعنی اگر قدرت در دست افراد فاسدی باشد، مانند این است که سمّی را آهسته آهسته به سیستم جامعه وارد میکند و همهی جامعه را به تباهی میکشد.
در پایان به این نکته به صورتی جدی پرداخته شده که امام حسین علیهالسلام مرد عمل بودند و همین هم رمز موفقیت امام بوده و درسی که ما از آن شخصیت نورانی میگیریم و باید سیستم حاکمیت آن را عمل نماید، همین نکته است.
۲.
در این نوشتار تحلیلی روان شناختی از حماسهی کربلا شده که نتیجهاش پدیداری نگرشهایی متعالی در طول تاریخ و زمان بوده است، ابتدا اشاره شده که ما باید نگاهمان را به عاشورا از جنبهی احساسی و عاطفی خارج نموده و به جنبههای عینی، تحلیلی (روان شناختی، جامعه شناختی و...) معطوف نماییم. در همین راستا از مسألهی فلاح و رستگاری بحث شده، یعنی اگر افراد تربیت شدهای باشند، استعدادهای جوشان خودشان را در بستری متناسب قرار خواهند داد، امام حسین علیهالسلام چنین الگویی است، او فرد تربیت یافتهای است که از روانی متعادل، مطلوب و تربیت شده برخوردار است، لذا چند خصلت عالی و بلند را دارا است.
برخورداری از عقلانیت، برخورداری از بصیرت، تعهد به آموزههای متعالی دین، تعادل روحی و فکری و... از جمله خصلتهای برجسته و ممتاز این شخصیت بزرگ الهی است و لذا امام حسین علیهالسلام ، میشود الگو، الگویی که توانسته نگرشهایی متعالی را در طول زمان ایجاد کند. بدین صورت حماسهی کربلا، کاملترین درس بینش دینی، تعهد، مسؤولیت، بصیرت و عقلانیت، وارستگی، آزادیخواهی و آزادگی است و زیباترین و پرشکوهترین جلوههای تربیتی را به ارمغان آورده است. این خصلتها به یاران صمیمی و بی نظیر و به صحابه باوفای آن حضرت هم سرایت نموده و مجموعهی رفتارها، اندیشهها و عملکردهای آن یاران و صحابه موجب حیرت و شگفتی تاریخ است. مثلاً نماز خواندن ابوثمامه صائدی، اوج جان فشانی در راه هدف است و اوج جرأت و شجاعت و وفاداری برای ارزشها و رهبری بصیر جامعه است. لذا کربلا و حوادث آن غنیترین ذخیره و سرمایهی گرانبها برای بشریت خصوصا برای محافل دینی و اسلامی است.
۵.
به دنبال بررسی دیدگاههای گوناگونی که پیرامون نهضت عاشورا ارائه شده است، یک جستجوگر دقیق، در مییابد که پارهای از آنها به خاطر ذهنیتهای غایت شناختی است که نویسندهی مقاله به اهم آنها اشاره نموده، در مورد هر کدام توضیح و سپس نقدی ارائه میدهد:
1) نخستین موردی که از آن بحث میشود، هدف تشکیل حکومت است. این دیدگاه بر آن است که امام برحسب تکلیفی که داشت برای برگرداندن حق به مدار اصلی آن قیام نمود و شرط اصلی تحقق چنین منظوری کسب قدرت و دستیابی به حکومت است.
2) کسانی هم معتقدند که امام علیهالسلام حرکتی اصلاحی انجام داده است و برحسب وظیفهی دینی امر به معروف و نهی از منکر، در مقابل فسق دستگاه حکومت و فساد آن قیام نموده است، لیکن مؤثر واقع نشده، کار به قتل امام و یارانش منتهی گردیده است.
3) دیدگاه بسیار قدیمی فدای گناهان امت شدن، به همراه تز جدید آن که فدا را به مثابه ایثار خود برای ارائهی الگوی قیام و مبارزه معرفی مینماید، در این قسمت مقاله مطرح و بررسی میگردد.
4) احیاگری ارزشهای به ظلمت خفتهی الهی و انسانی، بیدار نمودن روحیهی غیرت دینی، دمیدن دوبارهی روحیهی شهادت خواهی و حسّاس نمودن افراد جامعهی خود و آیندگان نسبت به آسیبهایی که از این رهگذر بر اسلام وارد میشود، آخرین دیدگاهی است که مورد بررسی و بحث قرار میگیرد.
۷.
نویسنده در این نوشتار به تحلیل شرایط تاریخی پس از رحلت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله پرداخته و دورهی شکوهمند نبوی را ترسیمی کوتاه نموده و رحلت جانگداز پیامبر گرامی اسلام را به عنوان یک تراژدی غمبار تاریخی مطرح نموده و سپس دگردیسی تاریخی پس از رحلت آن پیامبر بزرگ را ترسیم نموده است. پیش بینی پیامبر در حاکمیت فاجران را تصویر کرده است که دقیقا پس از رحلت پیامبر، مفاسد گوناگونی از بالای هرم حاکمیت به سطح تودههای اجتماعی سرایت کرده و حاکمیت کانون مفاسدی گشته است که همه چیز را در معرض هجوم بی امان خود قرار داده است. حاکمیت بنی امیه، حاکمیت یک حزب خطرناک تاریخی است، بخششهای بی قاعده، بی توجهی به وضعیت تودههای اجتماعی، فساد دربار اموی، حاکمیت رعب و وحشت بر جامعه از جمله انحرافات سطح حاکمیت است. اما در سطح تودههای اجتماعی، انحراف در مفهوم اطاعت، انحراف در برداشت از کلمهی بیعت، فقدان ارتباط با رهبری دینی و مردمی، همه و همه دست به دست هم دادهاند و مردمی فاقد قدرت درک و تحلیل و ارزیابی را پدید آوردهاند، مردمی که به سرعت تحت تأثیر قرار گرفته و به بیراهه میروند. بیراهه روی در این اوضاع، یک قاعدهی تراژیک شده که حسین بن علی و یاران بزرگش رقم میخورد و عاشورا، بسان مدرسهی عزّت و شکوه دینی تجلی مینماید. شیوهی برخورد امام با چنان وضعیتی، نمیتواند نشستن در کرسی تدریس و یا خروج از عراق و یا شیوهی سکوت و انزوا باشد، بلکه بهترین و مناسبترین شیوه که همان اقدام انقلابی و مقدس است که در راه آن استقبال از شهادت، شیوهی مردان و زنانی مجاهد و نستوه میگردد و بدینسان یک رسالت بزرگ تاریخی توسط حسین بن علی و یاران بزرگوارش به انجام میرسد.