آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۵

چکیده

در این نوشتار تحلیلی روان شناختی از حماسه‏ی کربلا شده که نتیجه‏اش پدیداری نگرش‏هایی متعالی در طول تاریخ و زمان بوده است، ابتدا اشاره شده که ما باید نگاهمان را به عاشورا از جنبه‏ی احساسی و عاطفی خارج نموده و به جنبه‏های عینی، تحلیلی (روان شناختی، جامعه شناختی و...) معطوف نماییم. در همین راستا از مسأله‏ی فلاح و رستگاری بحث شده، یعنی اگر افراد تربیت شده‏ای باشند، استعدادهای جوشان خودشان را در بستری متناسب قرار خواهند داد، امام حسین علیه‏السلام چنین الگویی است، او فرد تربیت یافته‏ای است که از روانی متعادل، مطلوب و تربیت شده برخوردار است، لذا چند خصلت عالی و بلند را دارا است. برخورداری از عقلانیت، برخورداری از بصیرت، تعهد به آموزه‏های متعالی دین، تعادل روحی و فکری و... از جمله خصلت‏های برجسته و ممتاز این شخصیت بزرگ الهی است و لذا امام حسین علیه‏السلام ، می‏شود الگو، الگویی که توانسته نگرش‏هایی متعالی را در طول زمان ایجاد کند. بدین صورت حماسه‏ی کربلا، کامل‏ترین درس بینش دینی، تعهد، مسؤولیت، بصیرت و عقلانیت، وارستگی، آزادی‏خواهی و آزادگی است و زیباترین و پرشکوه‏ترین جلوه‏های تربیتی را به ارمغان آورده است. این خصلت‏ها به یاران صمیمی و بی نظیر و به صحابه باوفای آن حضرت هم سرایت نموده و مجموعه‏ی رفتارها، اندیشه‏ها و عملکردهای آن یاران و صحابه موجب حیرت و شگفتی تاریخ است. مثلاً نماز خواندن ابوثمامه صائدی، اوج جان فشانی در راه هدف است و اوج جرأت و شجاعت و وفاداری برای ارزش‏ها و رهبری بصیر جامعه است. لذا کربلا و حوادث آن غنی‏ترین ذخیره و سرمایه‏ی گران‏بها برای بشریت خصوصا برای محافل دینی و اسلامی است.

متن

در نگرشی جامع و تحلیلی، در نهضت عاشورا، ابعاد گسترده‏ای همچون ابعاد روانی، اجتماعی، خانوادگی، سیاسی و اقتصادی و... وجود دارد که تحلیل نشدهاست. مثلاً در بعد اقتصادی، مسائل قابل تأملی دارد که بسیار ارزنده و راه گشاست و در مورد مسائل تربیتی، جستارهای عالی و برجسته‏ای وجود دارد که مکتب عاشورا را به صورت مکتب تربیتی ارزنده‏ای متجلی ساخته است. زیرا امام حسین و یاران او در مسند احیاگری نشستند و احیاگر دین خدا و مفاهیم عالی آن شدند و به همین دلیل نهضت عاشورا از نقش ارزنده و بالایی در سطوح تربیتی و هدایتی برخوردار است.
در این نگرش و بررسی، تحلیلی داریم بر نقش حماسه‏ی کربلا در پدیداری نگرش‏های متعالی.
یکی از اشکالات مهمی که بر ما وارد است و از معضلات جامعه‏ی ما محسوب می‏شود، این است که بسیاری از افراد مدعی اندیشه‏اند و متأسفانه از اندیشه‏ی درستی برخوردار نیستند و به کلیه‏ی مسائل، تاریخ، شخصیت‏ها و حوادث نگرش احساسی دارند. ما باید زاویه‏ی نگرش خودمان را از جنبه‏های احساسی به جنبه‏های تحلیلی معطوف نمائیم.
شعار اصلی رسول خدا
اساسی‏ترین شعار رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ، رساندن جامعه به فلاح است. «قولوا لااله الا اللّه‏ تفلحوا»؛ کلمه‏ی فلاح از فَلَحَ گرفته شده که به معنای «جوانه زد و رشد کرد»، می‏باشد و زیباترین واژه‏ی تربیتی است. مفلح یعنی رشد یافته و فلاح یعنی رشد دهنده. این کلمه ضابطه‏مند است و در قرآن مجید، ضابطه‏های آن معرفی گردیده است. از جمله در سوره‏ی مؤمنون که می‏فرماید: «قد افلح المؤمنون، الذین هم فی صلوتهم خاشعون و الذینهم عن اللغومعرضون، و الذین هم للزکات فاعلون...»(مؤمنون 6-1)
مؤمنان به رشد و فلاح رسیدند، همان‏ها که در نمازشان خشوع دارند و از تباهی دوری جسته و زکات می‏دهند.
اگر انسانی به رشد و فلاح برسد، در واقع به آرامش دست یافته است. انسان خوشبخت کسی است که از سویدای دل، احساس آرامش و خوشبختی نماید. هر که آرامش ندارد. در واقع هیچ ندارد، جوانه وقتی رشد می‏کند که از آرامش هم برخوردار باشد. آسیب‏ها، مانع آرامش هستند و آرامش و پویایی وجود انسان در گرو شکوفایی و رشد متوازن، متعادل و متعالی همه‏ی استعدادها و توانمندی‏ها و به فعلیت رسیدن همه‏ی قابلیت‏ها و شایستگی‏های او است. در نتیجه‏ی چنین دست‏یابی است که گوهر آرامش برای انسان حاصل می‏گردد. طبیعی است که فرد در پرتو آرامش به امنیت و اطمینان دست می‏یابد.
پدیداری چنین وضعیتی دست‏یابی به کمال وجود انسان، شجره‏ی طیبه‏ای است که در بستر تربیت دینی و رعایت حریم‏ها و ارزش‏های الهی مقدور و میسر خواهد بود.
تربیت دینی، یعنی مصونیت از موانع و آفات رشد و تحول شخصیت مطلوب و مأنوس شدن با اصلی‏ترین مؤلفه‏ها و عوامل رشد متعادل شخصیت. برای این که این هدف عالی و متعالی حاصل شود، باید مربّی بتواند متربّی را در بستری متناسب قرار دهد تا استعدادهای درونیش آشکار شود و قوه‏ها و استعدادهای درونی به مرحله‏ی فعلیت برسد و در این راه، مربّی از نقش کار ساز و بنیادینی برخوردار است.
دین، متکفّل همه‏ی اصول تربیتی
در رسیدن و رساندن متربی به اوج و کمال و دست‏یابی به شخصیت متکامل و متعالی و متوازن، مجموعه‏ی بایدها و نبایدهای دینی منطبق بر ویژگی‏ها و نیازهای زیست، شناختی، روانی و اجتماعی مربوط به انسان، باید مدّ نظر قرار گیرند و پرواضح است که باید همه‏ی توصیه‏ها و ارزش‏های الهی بر پایه‏ی منطق و عقلانیت استوار باشند و معیار حق و صدق در آنها وجود داشته باشد.
«و لدینا کتاب ینطق علیکم با الحق»(مؤمنون 62)
با یک نگاه ژرف و حکیمانه به نیکی می‏توان دریافت که در مبانی و اصول تربیت دینی، هر آنچه مانع رشد مطلوب جسمانی، بازدارنده‏ی تحول و پویایی ذهنی، مختل کننده‏ی سلامت و تعادل روانی و آسیب گر رشد اجتماعی می‏باشد، ناروا و حرام شمرده شده و هر آنچه که عامل رشد زیستی، پویایی و خلاقیت ذهنی و عقلانی، تضمین گر نشاط درونی و بهداشت روان و تسهیل گر روابط مطلوب انسانی و تحول اجتماعی در همه‏ی شرایط و موقعیت‏ها در گستره‏ی هستی می‏گردد، بایسته، شایسته و واجب می‏باشد. این، منطبق بر کمال عقلانی بشر است. همین است که پیامبر اکرم فرمود: «الدین هو العقل و العقل هو الدین» دین، همان عقل است و عقل، همان دین، چرا که ارزش‏ها با عقلانیت هماهنگ است و اسلام، مکتب عاقل پروری است.
تربیت دینی، زمانی می‏تواند معنا و مفهوم خود را به نحو کامل بیابد که ما شاهد تبلور مطلوب‏ترین و متعالی‏ترین رفتارهای فردی و اجتماعی در انسان تربیت شده باشیم.
الگوهای تربیت شده‏ی تاریخ
در تاریخ، برای تحقق تربیت، الگوهای متعالی و ارجمندی وجود دارد که به ما نشان می‏دهد تربیت الهی انسان امری ممکن، میسر و دست یافتنی است.
علی علیه‏السلام ، نمونه‏ی کامل انسان تربیت شده است؛ بسان یک پدر، در چهره‏ی یک حاکم، در چهره‏ی یک عبد و...
زهرا، انسان تربیت شده‏ی دیگری است که از کمالات وجودیش، همه‏ی فضیلت‏ها خود را متجلی می‏سازند، زیرا این شخصیت‏ها وجودشان را بر مقیاس قرآن تنظیم نمودند، از خمیره‏ی فطری خدا جویی نهایت استفاده را بردند و رسیدند به جایی که الگوهای عالی انسانیت و بشریت شدند.
حسین بن علی هم مظهر جامع یک انسان تربیت شده‏ی الهی است که امکان رسیدن به کمال انسانی را برای همه‏ی بشریت ثابت نموده است.
برخورداری از بصیرت
بدون شک پدیداری و تبلور رفتارهای مطلوب و متعادل مذهبی و جلوه‏های شخصیت عقلانی هنگامی می‏تواند میسور باشد که صاحب چنین رفتارهایی از بصیرت، باور و بینش عمیق مذهبی برخوردار باشد. لازمه‏ی بینش عمیق مذهبی، به مثابه‏ی اصلی‏ترین بستر تبلور رفتارهای معقول و مطلوب مذهبی، بهره مندی هماهنگ از دو رکن مهم، یعنی دانش مذهبی و احساس مذهبی می‏باشد. به عبارت دیگر باور غنی و بینش عمیق مذهبی برآیندی است از آمیزه‏ی دانسته‏ها و حقایق و تجلی احساسات خوشایند مذهبی.
در این راستا برخورداری از عقلانیت، کاری بس خطیر و مهم است. یعنی دقت ورزیدن در این که همه‏ی آموزه‏های دینی عقلانی است. لذا گفته شده: العقل هوالدین، عقل همان دین است. در تحلیلی جامع و کلی، هر کس خردگراست، دین مدار است و دین گریزان، سفیه و نادان هستند. این که گفته شده جوانان دین گریزند، توهین است. آنها دین گریز نیستند، چون دین، خردگرایی دارد و مبتنی بر قاعده‏های خرد است. جوانان، از متظاهران به دین گریزانند. جوان از کسی که می‏گوید: علی علیه‏السلام این گونه غذا خورد و بعد خود در سفره‏ای رنگارنگ شرکت می‏کند، گریزان است. ما باید عمل کنیم، یعنی ابتدا باید بصیرتی دریافت کنیم و همان بصیرت را به جامعه منتقل نمائیم و سپس وارد حوزه‏ی عمل بشویم. به این جهت است که همواره در اندیشه و گفتار و رفتار شخصیت‏های مطلوب و متعالی مذهبی، مؤلفه‏ی بینش مذهبی، یعنی دانش جامع، و جلوه‏های زیبای احساس مذهبی را به وضوح مشاهده می‏نماییم.
در حقیقت بهره مندی از چنین نعمتی، آموزه‏های پایدار و احساسات خوشایند مذهبی، مستعدترین زمینه‏ی تربیت شخصیت‏های متعهد و متعالی را فراهم نموده و بالاترین مصونیت را از کج‏روی‏ها و تندروی‏ها و آسیب پذیری‏های فردی و سیاسی و اجتماعی فراهم می‏نماید.
به این جهت پیامبر اکرم فرموده است:
من دو امانت ارزش‏مند را در میان شما گذاشتم، کتاب خدا و عترتم، اگر همواره به این دو رکن توجه داشته باشید و متمسک به آنها شوید، از صراط مستقیم عدول نکرده و دچار کج‏روی و گمراهی نمی‏شوید.
هر کس به دانش دینی و آموزه‏های آن و نسبت به معیارها و شاخص‏های دین‏گرایی توجه نداشته باشد، گرفتار امواج احساسات نا معقول و نادرست مذهبی می‏شود و از رشد مطلوب متعالی شخصیت مذهبی بی نصیب می‏ماند.
تعهد به آموزه‏های دینی
انسان رشد یافته، در بستر تربیت مذهبی، انسانی است که به همه‏ی آموزه‏های دینی خود متعهد است و حیات فردی و اجتماعی او تلاشی است در تحقق باورها واندیشه‏ها و گفتارهای او. آن کس که رفتارش در خانه و کوچه و خیابان با باورها و گفته‏های اخلاقی و مذهبی او سازگار نباشد، هرگز از تربیت مطلوب مذهبی بهره‏ی وافر نبرده است. آنچه که به دانش مذهبی انسان معنا می‏بخشد و انسان را بدان متعهد می‏نماید و عالم را عامل می‏کند، همان تجلّی هماهنگ و متوازن احساس مذهبی است.
در قرآن مجید، این آموزه به اشکال گونه گونی بیان شده است؛ آنجا که در سوره مبارکه‏ی صف می‏فرماید:ای مؤمنان چرا چیزی را که عمل نمی‏کنید، بر زبان می‏رانید. گناهی بزرگ است که بگویید چیزی را بر خدا و عمل نکنید.
یا اینکه در سوره‏ی مبارکه‏ی بقره آیه‏ی 44 می‏فرماید:
آیا مردم را به برّ و نیکی امر کرده و خود را فراموش می‏کنید.
بنابراین دو عامل کلیدی در رشد مطلوب شخصیت مؤثر است
1) آموزه‏ها و دانش دینی؛
2) احساس عالی دینی.
یعنی دانش دینی، باید منجربه احساس دینی و تعهد در آن هم بشود.
نقش الگویی امام حسین
در پدیداری نگرش‏های متعالی
الگوها در پدیداری چنین بینش‏های متعالی سهم و افری دارند. با نگاهی به بعثت پیامبر عظیم الشأن اسلام حضرت محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و ابلاغ پیام قرآن و تربیت اولین دانش آموختگان اسلام، اسوه‏های جاودانی همچون حضرت علی علیه‏السلام و حضرت فاطمه (سلام اله علیها)، برای همیشه‏ی تاریخ، با تأمل و تفکر در ادامه‏ی راه رسالت نبی مکرم و با وجود کج‏روی‏ها برخی حاکمان و صاحبان زر و زور و تزویر و شیفتگان قدرت و شهوت، همچون معاویه و یزید در جوامع اسلامی، به نیکی در می‏یابیم که قیام امام حسین و حماسه‏ی کربلا نه تنها نقش عظیمی در احیای دین رسول خدا داشت، بلکه حماسه آفرینان کربلا و جان برکفان عاشورا، هموارترین بستر تربیت جامع دینی، غنی‏ترین زمینه‏ی پرورش بینش مذهبی، مطلوب‏ترین شرایط فراگیری و باز آموزی آموزه‏های حقه‏ی دینی و زیباترین فرصت تجلی احساسات و تعهدات مذهبی را فراهم نموده‏اند.
حماسه‏ی کربلا و قیام و شهادت جاودانه‏ی امام حسین علیه‏السلام و یاران باوفایش، رسالت خطیر خواهر بزرگوارش، حضرت زینب، در تنویر افکار، اندیشه‏ها و باورها و تعدیل و تلطیف احساسات مذهبی در سخت‏ترین شرایط و موقعیت‏ها، بیشترین و پر برکت‏ترین فرصت تربیت مطلوب مذهبی را به همراه داشته است.
حماسه‏ی کربلا، کامل‏ترین درس بینش دینی، تعهد و مسؤولیت پذیری، مروت، شجاعت، وارستگی و آزادگی و زیباترین و پرشکوه‏ترین جلوه‏های تربیتی را به ارمغان آورد.بررسی تحلیلی و همه جانبه‏ی حرکت امام حسین علیه‏السلام و حماسه‏ی عاشورا، از ابعاد سیاسی، عاطفی، روانی و تربیتی دارای اهمیت فوق العاده‏ای است، چرا که محرم یک تاریخ زنده و همیشه پویا و عاشورا نقطه‏ی عطف همه‏ی ایثارگری‏ها و حماسه‏های جاویدان بر فراز همه‏ی عصرها و نسل‏ها است.
بدون تردید توجه به متعالی‏ترین ویژگی‏های شخصیتی قهرمانان و حماسه آفرینان کربلا و بررسی روابط انسانی میان یاران و بستگان و عزیزان سالار شهیدان، امام حسین علیه‏السلام ، تحسین برانگیز است. عاشورا فرصت بسیار خوبی است، از اول تا سی ام محرم و تا اربعین، یک فاصله‏ی طولانی است و می‏توان کارهای تربیتی مهمی را انجام داد. در این دو ماه (تا پایان صفر) هم می‏شود کار کرد. بهترین نقش امام حسین علیه‏السلام را در رابطه‏ی خانوادگی، تحکیم بنیاد خانواده، جوان پروری، حس تعاون، تثبیت اخلاق و مکارم دینی، گرایش‏های ماورائی و... می‏توان پیدا کرد. در این دو ماه باید با شیوه‏های نوین و با درایت و بصیرت، از وجود امام حسین علیه‏السلام در دوره‏ی معاصر بهره جست.
می‏توان بهترین بساط تربیت را به نام مبارک امام حسین علیه‏السلام گستراند. اگر بتوانیم از این احساس دینی در محرم استفاده کنیم، بسیار مهم و سازنده خواهد بود.
نقش یاران امام حسین علیه‏السلام
در پیدایی نگرش‏های متعالی
بررسی حیات پویا و پربرکت هر یک از همراهان و سربازان امام حسین علیه‏السلام و درک اندیشه و رفتار مخلصانه ایشان، امری است بسیار دشوار، چرا که انسان‏های وارسته و مخلص، با تقرب به حق و پیوستن به جاودانگی، از محدوده‏ی ذهنی و شناختی هم عصرانشان خارج شده، برفراز گستره‏ی هستی جای می‏گیرند و هرگز شخصیت متعالی آنان نمی‏تواند در ذهن‏های محدود و محصور ما به طور کامل مورد شناخت و ارزیابی قرارگیرد. جمله‏ی معروف امام به آنها که فرمود: «من اصحابی باوفاتر از اصحاب خودم سراغ ندارم»، جمله بسیار بلندی است و اوج عظمت را برای آنها بیان می‏دارد.
تجزیه و تحلیل مجموعه‏ی رفتارها، روابط، گفتار و عملکردهای تربیت یافتگان مکتب اسلام و اسوه‏های اخلاق و کمالات انسانی، آن هم در بحرانی‏ترین و هیجانی‏ترین شرایط حاکم بر فضای آنروز جامعه و روز عاشورا انسان را دچار شگفتی و حیرت می‏کند، چرا که با معیارهای دنیاگرایانه و محک‏های منطق مآبانه نمی‏توان شور عشق و تجلی ایثار را تحلیل و توجیه نمود. واقعا ایستادن ابوثمامه‏ی صائدی در جلوی آن حضرت برای خواندن نماز و پذیرفتن تیرها به جان خود برای امام حسین علیه‏السلام واقعا حادثه‏ی سازنده و تحول دهنده‏ای است که باید در جای خودش تحلیل شود.
چگونگی ارتباط، احترام، اعتماد متقابل، همراهی و همگامی، تصمیم و اراده‏ی خدا جویانه خواهر و برادر در ادامه‏ی نهضت، تواضع و اخلاص، وفاداری و ادب، متانت و تبعیت پذیری یاران پیر و جوان و سبقت ایشان از یکدیگر در ایثار و جان فشانی، جرأت، شجاعت و رشادت اصحاب عاشورا در ستیز با دشمن، دوری جستن از ذلت‏ها و سر دادن سرود وارستگی، آزادگی و توحید، خویشتن داری و عزت نفس، مروت و مردانگی جانبازان نهضت امام حسین علیه‏السلام در هنگامه‏ی کارزار، آن چنان عظیم و حیرت آور است که زبان را یارای توصیف و قلم را تاب تصویر آن نیست.
و بالاخره صحنه‏ی عاشورا، حیرت و تحیّری برای بینندگان و شناسایان این حادثه‏ی حیرت برانگیز است. آخر چگونه است که حضرت عباس علیه‏السلام این یار باوفای امام، آن زمان که پس از ستیزی بی امان، با جسمی خسته و لبی تشنه به آب روان می‏رسد تا مشک آبی برای اطفال خردسال خیمه‏های سپاه حق طلبان و فرزندان حماسه آفرینان ببرد و آنگاه که نفس تشنه‏اش هوس جرعه‏ی آبی می‏کند و او ناخود آگاه تمایل می‏یابد که مشتی آب برگیرد و جرعه‏ای بنوشد و حرارت سینه‏ی تشنه‏اش را بر طرف نماید، بر خود نهیب می‏زند که ای نفس، این چه تقاضا و تمناست تورا؟ چگونه من آب بنوشم و به سوی حرم حسین روان گردم، در حالی که آنان سخت تشنه‏اند؟ آخر مگر می‏شود من سیراب باشم و با جرعه‏ی آبی سینه‏ام را شست و شو دهم و در همان لحظه امام و مراد من تشنه باشد؟ ای نفس و ای فرات اگر اینک در آن لحظه‏ی حساس، جرعه‏ای آب بچشم و قطره‏ای نوش کنم، آن وقت گویی در درونم به وسعت و عمق یک دریا و به گستره‏ی اقیانوس هستی از امام و مقصدم جدا افتاده‏ام و دور گشته‏ام. ای نفس، درست است که اگر من سیراب شدم و قوت و نیرو گرفتم، شاید بتوانم با غلبه بر صف ابلیسیان مشک آب را به طفلان و خیمه‏ی یاران برسانم اما آخر غصه این فراق و دوگانگی احساس را برخود چگونه هموار کنم؟ نه! نه! هرگز نمی‏توانم حتی تصور نمایم که لحظه‏ای تشنه نباشم و امام و مرادم تشنه باشد. پس ای فرات همه‏ی آبت ارزانی خودت باد. من بر می‏گردم و مشک آب را بالبان تشنه و سوخته‏تر از پیش به سوی خیمه‏ها می‏برم، هر چند به هنگام بازگشت و در حین نبرد بایزیدیان، همه‏ی وجودم قطعه قطعه شود. ای فرات بدان من رهرو حسینم و از او رسم ادب و وفا، مروت و ایثار و درس شکستن زنجیرهای خودپسندی و خودنگری را آموخته‏ام.
به دریا پانهاد و خشک لب بیرون شد از دریا     مروت بین، جوانمردی نگر، همت تماشاکن
آری چه زیبا است تماشای همت جوانمردانه وچه نیکو است درک احساس رادمردان، وفای یاران و تربیت شدگان مکتب قرآن. همه‏ی حماسه‏ی کربلا و همه‏ی اندیشه و رفتار و گستره‏ی روابط در میان کربلائیان غنی‏ترین آموزه‏های دینی و زیباترین احساس مذهبی را به همراه داشته و بزرگ‏ترین نگرش‏های متعالی را باز آفریده و عمیق‏ترین باورها و بینش‏های مذهبی را پدیدار نموده و بالطبع مطلوب‏ترین بستر تبلور متعالی‏ترین رفتارهای فردی و اجتماعی را فراهم می‏آورد و هنوز هم حادثه‏ی کربلا در آن تموج خونین، برترین نگرش‏های متعالی را ایجاد می‏کند.

تبلیغات