مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
امپریالیسم
انقلاب تونس در اواخر 2010 یکی از مهم ترین تحولات خاورمیانه در قرن بیست و یکم بوده است که علاوه بر تاثیرگذاری بر حوزه سیاست داخلی تونس بر گستره خاورمیانه نیز تاثیرگذار بوده است. اما وجه بارز انقلاب تونس و تحولات پس از آن وجود گفتمان های کلانی بوده که بعضاً تضادهایی نیز با همدیگر داشته اند. در این راستا، با توجه به اهمیت موضوع این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این سوال محوری است که چه گفتمانهایی کلانی بر انقلاب تونس غالب بوده است؟ به موازت پرسش مطرح شده، این پژوهش به دنبال بررسی این فرضیه است که، با توجه به اینکه انقلاب تونس متاثر از دو فرایند جهانی شدن و اسلام گرایی بوده است، دو ابرگفتمان دموکراسی خواهی و اسلام گرایی به عنوان دو گفتمان غالب بر انقلاب تونس مسلط بوده است. یافته های تحقیق در این مقاله علاوه بر اینکه گفتمان های غالب را براساس مبانی مربوط در پس از انقلاب نشان می دهد حاکی از این موضوع مهم نیز می باشد که تحولات تونس به سمت یک هویتی تونسی حرکت می کند که نهایتاً سعی دارد در چارچوب یک دولت ملی خود را بنمایاند. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی و تحلیلی و روش گردآوری داده ها بر مبنای ابزار کتابخانه ای و اینترنتی است.
بررسی وجوه اشتراک و افتراق الهیات آزادی بخش و اسلام سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره اول زمستان ۱۳۹۱ شماره ۲
173 - 195
دو جنبش اسلام سیاسی و الهیات آزادی بخش به عنوان جنبش هایی هویت طلب مذهبی در واکنش به ظلم، استبداد و فقر کشورهای جهان سوم شکل گرفتند. اندیشمندان این جنبش ها عمدتاً از روحانیونی هستند که معتقدند دین دارای بعد اجتماعی است و منحصر به امور فردی نیست. فرد دین دار دارای مسئولیت اجتماعی است. دین از ما می خواهد در برابر ظلم سکوت نکنیم و باید برای آزادی و رفع ظلم قیام کرد و ساختارهای وابسته به سرمایه داری را نابود کرد و پس از آن نظام سرمایه داری را در جهان سرنگون کرد تا همه جهانیان طعم آزادی و برابری را بچشند. این مقاله درصدد بررسی وجوه اشتراک و افتراق الهیات آزادی بخش و اسلام سیاسی در مواجهه با نظام سرمایه داری در بعد جهانی، با این فرض است که الهیات آزادی بخش و اسلام سیاسی دو نهضت ضداستعماری هستند.
«جونز پارسی» یا جونز انگلیسی؟ سِر ویلیام جونز و ایران
حوزه های تخصصی:
سِر ویلیام جونز (1794-1746) را بیشتر با نظریه خویشاوندی زبان ها می شناسیم و او را از پایه گذاران زبان شناسی مدرن به حساب می آوریم، ولی او از شخصیت های مهم در شرق شناسی انگلیسی است و به همراه دیگر شرق شناسان بریتانیایی از جمله وارن هِیستینگز و هنری تامِس کُلبروک، در سیاست گذاری آموزشی و فرهنگیِ کمپانی استعماریِ هند شرقی مسئولیت داشت. جونز در سال 1771 کتاب دستور زبان فارسی را منتشر کرد که در آن زمان یکی از بهترین متون دستور زبان به انگلیسی درباره زبانی شرقی بود. این اثر، که با استقبال بسیار خوبی روبرو شد، الگویی را در دستور زبان نویسی ارائه کرد که زبان شناسان بعدی از آن پیروی کردند. شهرت جونز در این دوران به اوج خود رسیده بود و در محافل علمی، «جونز شرقی» یا «جونز پارسی» معروف حضور همگان بود. البته، کتاب راهنمایی که جونز چندین سال برای تهیه اش کوشید با اهداف استعماری بزرگ تر پیوند خورده است و ما باید در کنار خدمات جونز به دانش پژوهی در حوزه زبان ها و ادبیات های شرقی، به بافت بزرگ تر سیاسی و اقتصادی هم توجه کنیم و از نمودهای مختلف امپریالیسم غافل نشویم. نوشتار حاضر می کوشد نقش جونز را در مقام شرق شناسی بریتانیایی بررسی کند.
واکاوی رویکرد رئالیستی انتقادیِ ضدّ امپریالیستی در اندیشه شعری محمّد رسول هاوار از منظر جامعه شناسیِ سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محمد رسول هاوار شاعر کُرد عراقی از شعرای معاصر در قرن بیستم است که دوران حیاتش معاصر با سیطره رژیم های فاشیست و سایه افکندن هژمونی امپریالیسم بر اقلیم کردستان در راستای پیشبرد سیاست راهبردی استعمار بوده است. در چنین شرایطی، هاوار به عنوان شاعری متعهّد، سروده های خود را به آینه بازنمایی آسیب های سیاسی اجتماعی و اقتصادیِ ناشی از سیاست های امپریالیستی تبدیل کرده است. در پس زمینه نگرش انتقادی و ضدّ امپریالیستی شاعر، علاوه بر اِشغال و استعمار سرزمین مادری، عواملی بنیادین نهفته است که شاعر را به سوی استعمارستیزی و رویکرد ضدّ امپریالیسم سوق داده است. از آن روی که تاکنون جستار مستقلّی به بررسی عوامل گرایش هاوار به اندیشه ضدّ امپریالیستی نپرداخته است، نگارنده بر آن است تا به بررسی این پدیده در اشعار وی بپردازد. مسأله بنیادین پژوهش حاضر این است که عوامل زمینه سازِ رویکرد ضدّ امپریالیستی، چگونه و در چه قالب هایی در سروده های شاعر نمود یافته و با چه مفاهیمی پیوند خورده است؟ جهت بررسی این مسأله، نگارنده از روش توصیفی تحلیل مُبتنی بر بررسی جامعه شناسی سیاسیِ بن مایه های سروده های شاعر بهره گرفته است. جنگ افروزی و نگرش بازرگانی به سرنوشت ملّت های استعمارزده، محروم سازی استعمارزدگان و توجّه محض به منافع امیپریالیستی کاپیتالیستی، تجارت و رواج مواد مخدّر در مستعمره ها، دروغین بودن ادّعاها و پروپاگاندای امیپریالیسم درباره حقوق بشر، سکوت امپریالیسم غربی در برابر کشتار مردم کُرد و نقش آنان در تباهی سرنوشت کُردها در همکاری با رژیم عراق و تعیین دولت های دست نشانده استعماری امپریالیستی برای تأمین منافع در کردستان از پُربسامدترین عوامل زمینه ساز نگرش ضدّ امپریالیستیِ شاعر و کُنش دیالکتیکی انقلابی در تقابل با سلطه جویی امپریالیسم است.
موسیقی های ممنوعه درایران: عرصه تنش بین کمونیسم و امپریالیسم
حوزه های تخصصی:
پس از اولین واردات صفحه های گرامافون، دولت ایران برای نخستین بار در سال 1931 برخی از سبک های موسیقی را ممنوع کرد. دولت در دهه 1930، متن ترانه ها را از نظر عدم ارتباط با ایدئولوژی کمونیستی بررسی می کرد. در مقابل، دولت ایران در دهه های 1980 و 1990برخی از ژانرهای موسیقی مانند راک و در ادامه هیپ هاپ را غیرمجاز اعلام کرد، زیرا از زمان انقلاب اسلامی، آمریکا و محصولات فرهنگی وابسته به آن به عنوان قدرتی امپریالیستی تلقی می شد. از آن زمان سیاست فرهنگی به دنبال کاهش نفوذ فرهنگ آمریکا بر جامعه ایران بوده است. در این شرایط، سیاست فرهنگی از دهه 2000 استراتژی جدیدی را اجرا کرد. خود دولت از ژانرهای به اصطلاح ممنوعه موسیقی، برای تبلیغ دیدگاه های سیاسی و ایدئولوژیک خود استفاده می کند. این امر به برخی از نوازندگان این امکان را می دهد که به طور رسمی در زمینه هیپ هاپ و راک فعالیت کنند. در نتیجه جهانی شدن جامعه ایران، تضاد مستمری بین جامعه و دولت وجود دارد. موسیقی کانتری به عنوان یک فضای جدید تنش بین نوازندگان و دولت ظاهر شده است. سیاست فرهنگی همچنان به تلاش برای کنترل علاقه فزاینده نوازندگان به موسیقی کانتری ادامه می دهد. در این شرایط، هنرمندان از اینترنت یا شبکه های اجتماعی برای دست یابی به مخاطبان خود استفاده می کنند. زیرا آنها برای انتشار موسیقی خود در این پلتفرم ها لزوماً نیازی به مجوز دولت ندارند. موسیقی دانان ژانر کانتری قصد دارند نوعی موسیقی کانتری ایرانی خلق کنند. در بررسی قطعات آلبوم مهرشاد وفایی که به صورت مجازی منتشر شده و از اولین آلبوم ها در ژانر کانتری پس از انقلاب است، مشخص شد که فرآیند بومی سازی موسیقی کانتری بیشتر در سطح متنی صورت گرفته است و هنوز لایه ملودیک را شامل نمی شود.
نقش آفرینی امپریالیسم کلاسیک در توسعه ی سیاسی هندوستان
منبع:
راهبرد سیاسی سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۸
143 - 160
حوزه های تخصصی:
مطالعه عواملی که بر روی توسعه ی سیاسی کشورها تأثیر می گذارند مانند تأثیرات مثبت و منفی امپریالیسم و سلطه گری اعمال شده توسط کشورهای استعمارگر می تواند برای سایر ساختارهای سیاسی به منظور الگوبرداری بسیار حائز اهمیت باشد. بدین منظور پس از بازگویی مباحث نظری مرتبط با سلطه گری و استعمارگری ممالک اروپایی در کشورهایی نظیر هند، به نشانه ها و عوامل توسعه ی سیاسی هند و تأثیرات مثبت و منفی امپریالیسم بر آن می پردازیم. این پژوهش، درصدد است تا با استفاده از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای، این موضوع را موردبررسی قرار دهد. برخی از نتایج به دست آمده بیانگر این است که نقش آفرینی امپریالیسم در توسعه ی سیاسی کشور هند، چندوجهی بوده و ضمن گسترش برخی از مفاهیم همچون دموکراسی ولی همچنان نقاط ضعف سیاسی متکی بر سنت ها مشاهده می شود. به طورکلی آن ها با اتکا به سنت های دیرپای سیاسی خویش توانسته اند که الگویی موفق از تلفیق سنت و مدرنیته را در فرایند شکل دهی به ساختار قدرت و روند تدوین الگویی یگانه از توسعه ی سیاسی بر پایه ی ویژگی های بومی خود، سامان دهند.