مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
شهرستان روانسر
حوزه های تخصصی:
. پژوهش حاضر با هدف شناسایی سازه های مؤثر بر پایگاه طبقاتی زنان روستایی خانوارهای کشاورز در شهرستان روانسر استان کرمانشاه با استفاده از فن پیمایش و ابزار پرسشنامه انجام شد. جمعیت مورد مطالعه زنان روستایی بالای بیست سال بودند که در خانوارهای کشاورز زندگی می کردند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی 324 زن به عنوان نمونه برگزیده شدند. یافته ها نشان داد زنان عضو طبقات اجتماعی مختلف از نظر سازه هایی همچون «مشارکت در فعالیت های دامی و زراعی»، «مدت زمان کار روزانه زن در هر کدام از بخش های اقتصادی» «درآمد زن»، «دارایی زن»، «میزان شرکت زن در دوره های آموزشی»، « سطح تحصیلات همسر/سرپرست»، «سن همسر/سرپرست»، «تعداد نفرات ساکن در شهر خانوار»، « تعداد نفرات شاغل خانوار»، «مشارکت اجتماعی زن»، «قدرت تصمیم گیری زن»، «استقلال زن» و «وضعیت تأهل» با هم تفاوت داشتند. نتایج حاصل از کاربرد آزمون تحلیل تشخیصی گام به گام نشان داد که هفت متغیر مشارکت در فعالیت های دامی، درآمد زن، شرکت در دوره های آموزشی، دارایی زن، سن همسر/سرپرست، مشارکت در فعالیت های زراعی و مدت زمان کار روزانه زن بیش ترین اهمیت را در تفکیک پایگاه طبقاتی زنان روستایی داشته اند. در کل یافته های پژوهش مبین این امر بود که زنان روستایی پایگاه مطلوبی نداشتند و این نتیجه بیان کننده کافی نبودن توجه به زن روستایی و جایگاه او بوده است. این مطلب نشان می دهد تلاش شایسته ای برای بهبود وضعیت زنان انجام نشده است یا اگر اقدامی شده مؤثر نبوده است.
تحلیل عاملی متغیرهای پیش برنده و بازدارنده توسعه کارآفرینی در میان زنان روستایی شهرستان روانسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور تحلیل عاملی متغیرهای پیش برنده و بازدارنده توسعه کارآفرینی در میان زنان روستایی شهرستان روانسر انجام شد. به لحاظ ماهیت و هدف، به ترتیب از نوع پژوهش های کاربردی و توصیفی تحلیلی بود. جامعه آمار پژوهش را کلیه زنان روستایی بالای 15 سال شهرستان روانسر (7865N= )، تشکیل می داد که با استفاده از فرمول کوکران 366 نفر از آن ها به عنوان نمونه انتخاب شده اند. ابزار اصلی پژوهش پرسشنامه ای بوده که روایی (صوری) آن با کسب نظرات اساتید دانشگاهی و با انجام اصلاحات لازم، تأیید شد. برای بررسی پایایی ابزار پژوهش، یک مطالعه راهنما با تعداد 30 پرسشنامه در یکی از روستاهای خارج از محدوده مورد مطالعه انجام شد و ضرایب آلفای کرونباخ به دست آمده نشان دهنده قابلیت اعتماد ابزار مورد استفاده بود. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تکنیک تحلیل عاملی اکتشافی در ارتباط با عوامل پیش برنده توسعه کارآفرینی زنان روستایی شهرستان روانسر، هفت عامل را شناسایی کرد که در مجموع 695/61% واریانس متغیر وابسته تبیین شده است. در ارتباط با عوامل بازدارنده توسعه کارآفرینی زنان روستایی در محدوده مورد مطالعه، 6 عامل شناسایی شد که در مجموع 677/57% متغیر وابسته را تبیین کرده اند. همچنین، نتایج نشان داد در بین عوامل پیش برنده و بازدارنده توسعه کارآفرینی جامعه مورد مطالعه، عامل اقتصادی، به ترتیب با تبیین 657/13% و 558/13% کل واریانس متغیرهای وابسته، مهم ترین عامل شناسایی شده در پژوهش حاضر بوده است.
تحلیل فضایی ظرفیت سازگاری سکونتگاه های روستایی شهرستان روانسر در مواجهه با خشکسالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناسایی سطح کلی ظرفیت سازگاری سکونتگاه های روستای نسبت به خشکسالی، به منظور مدیریت اثربخش روستاها از اهمیت و جایگاه خاصی برخوردار است، چرا که با شناسایی و رتبه بندی توان سازگاری دهستان ها، اتخاذ استراتژی های مدیریتی متناسب جهت کاهش آسیب های ناشی از خشکسالی میسر می گردد. در این راستا، هدف کلی پژوهش حاضر اولویت بندی سطح ظرفیت سازگاری نسبت خشکسالی در بین چهار دهستان بخش مرکزی شهرستان روانسر در استان کرمانشاه است. به این منظور در تحقیق کمّی حاضر، پنج شاخص موثر و مهم سنجش ظرفیت سازگاری نسبت به خشکسالی یعنی میزان دانش سازگاری، به کارگیری استراتژی های سازگاری، وجود منابع و نهاده های لازم برای سازگاری، دسترسی به منابع و نهاده های لازم برای سازگاری و میزان مشاوره دریافتی در رابطه با روش های سازگاری، براساس بررسی ادبیات تحقیق، انتخاب گردید. سپس با استفاده از آزمون T تک نمونه ای یک طرفه، میزان تاثیرگذاری هر یک از شاخص های فوق الذکر بر ظرفیت سازگاری روستاییان از دیدگاه دهیاران بخش مرکزی شهرستان روانسر (N=48) که به روش سرشماری انتخاب شدند، بررسی و تایید گردید، در مرحله ی بعد برای تعیین وزن شاخص های مذکور، با استفاده از تکنیک گلوله برفی و روش نمونه گیری هدفمند، 10 نفر از خبره گان و کارشناسان جهاد کشاورزی شهرستان روانسر انتخاب و از نظرات آنان بهره گرفته شد. نتایج پژوهش با استفاده از تکنیک TOPSIS براساس شاخص های مذکور، نشان داد که مناطق روستایی دهستان های حسن آباد و زالواب در شهرستان روانسر استان کرمانشاه بیشترین ظرفیت سازگاری را نسبت به خشکسالی داشتند، در حالی که دهستان های بدر و دولت آباد به ترتیب ظرفیت سازگاری کمتری را نسبت به خشکسالی دارا بودند. یافته های این پژوهش می تواند توصیه هایی برای برنامه ریزان روستایی جهت مدیریت موثر بحران خشکسالی به منظور کاهش آسیب پذیری و ارتقای تاب آوری روستاییان داشته باشد
تحلیل واستخراج الگوهای جوی منجر به بارش های سنگین روزانه منطقه شمالی خلیج فارس مورد مطالعه: حوضه های آبریز حله و مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بارشهای سنگین ازجمله مخاطرات طبیعی هستند که پیش آگاهی ازرخداد آنها کمک بسزایی جهت کاهش آسیب های احتمالی می نماید. بارشهای سنگین اغلب برروی مساحت کم یاقلمروهای کوچک و درمقیاس زمانی روز، هفته و کمتر رخ میدهند.به منظور بررسی و استخراج الگوهایجویمنجربهبارشهایسنگینروزانه،داده های 37 ایستگاه باران سنجی و سینوپتیک (حوضه های آبریز مند و حله) طی یک دوره آماری 20 ساله(1371-1390) مورد استفاده قرار گرفت.درادامه با استفاده از رویکرد محیطی به گردشی ارتباط بارش های سنگین منطقه شمالی خلیج فارس (حوضه های آبریز مند و حله) با الگوهای سینوپتیک موردبررسی و تحلیل قرار گرفت. در این راستا،با استفاده از روش صدک ها برای تعیین بارش های سنگین و روش همبستگی لوند برای طبقه بندی نقشه های فشار تراز دریا استفاده شد. در نهایت با استخراج الگو ها،نقشه های تراز دریا،نقشه سطوح میانی و فوقانی جو در سطوح 500 و 300هکتوپاسکال،نقشه چرخندگی و خطوط جریان،نقشه حرکت قائم هوا (امگا) بررسی شد. با اعمال روش همبستگی لوند،پنج الگو از بارش های سنگین منطقه مورد مطالعه استخراج شد.نتایج حاصل از این یافته ها حاکی استکهسامانه های تأثیرگذار بربارش سنگین حوضه های آبریز حله و مند در منطقه شمالی خلیج فارس،در الگوهای اول،سوم و چهارم روز بارش که به ترتیب مصادف23 مارس 1996 ، 24مارس 1995 و 17نوامبر 1994بوده، کم فشار شرق دریای مدیترانه، دریای سیاه و جنوب دریای خزر با تاوایی مثبت که ناشی از استقرار ناوه در سطوح میانی و بالایی در سطح500 و 300هکتوپاسکال در وردسپهر است، الگوهای بارشی را به خود اختصاص می دهند. همچنین ایجاد یک الگوی دوقطبی از پرفشار عربستان با تاوایی منفی در انتقال رطوبت از آب های اطراف و منطقه سودان(اقیانوس هند،دریای سرخ،عرب، خلیج فارس و عمان) و همگرایی و همسویی باکم فشار شرق دریای مدیترانه و سیاه به عنوان عوامل صعود از این مناطق باعث ریزش بارش در این روزهای بارشی بودند. همچنین مشخص شد که در روز بارش الگوی دوم در روز 29فوریه 1996، ناوه دو دامنه ای در انتقال رطوبت از منطقه سودان و کم فشار شرق مدیترانه باعث همگرائی و همسویی این سامانه ها شده است.الگوی دو دامنه ای در بارش این روز تاییدی بر زبانه کم فشار شرق مدیترانه در همراهی با زبانه کم فشار شمال شرق و جنوب دریای خزر مهم ترین عامل ریزش بارش در این روز بوده، که با ناوه سطوح میانی(500) هکتوپاسکال و بالائی (300)هکتو پاسکال همراه شده است. در الگوی پنجم یعنی روز 21 مارس 2001 کم فشار شرق پاکستان با تاوایی مثبت و یک مرکز تاوایی منفی در مرکز ایران باعث ایجاد گرادیان فشار و شرایط محلی برای رخداد بارش شده است. لذا بارش در این روز از سیستم فشار سیاره ای تبعیت نمی کند. از دستاوردهای این تحقیق می توان به نقش کلیدی و موثر کم فشارهای شرق،شمال و جنوب دریای خزر در بروز بارش سنگین حوضه های مورد مطالعه اشاره نمود
تبیین فرآیند آسیب پذیری روستاییان نسبت به خشکسالی (مطالعة موردی: روستای پشتنگ- شهرستان روانسر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: اثرات متنوّع خشک سالیهای مستمر، منجر به آسیبپذیری خانوارهای روستاییان و ناپایداری معیشتی آن ها می شود و ماهیت چندبعدی و پویای آسیبپذیری ناشی از خشکسالی موجبات دشواری مطالعه آن را فراهم می سازد. این در حالی است که درک ماهیت آسیبپذیری نقش مهمّی در کاهش اثرات خشک سالی و بهبود معیشت پایدار روستاییان دارد. در این راستا، هدف از این پژوهش، تبیین فرآیند آسیب پذیری روستاییان نسبت به خشک سالی است. روش: پژوهش حاضر با بهره گیری از روش تئوری بنیانی انجام شده است. نمونه های مورد مطالعه را سرپرستان خانوارهای روستای پشتنگ چشمه قلی جان شهرستان روانسر در استان کرمانشاه تشکیل می دادند که با تکنیک طبقه بندی مشارکتی درآمد شناسایی و به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. جمع آوری داده ها با بهره گیری از مصاحبه نیمه ساختارمند و گروه های متمرکز آغاز شد، این روند تا رسیدن به اشباع تئوریک ادامه یافت. داده های حاصل در قالب سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل و فرآیند آسیب پذیری روستاییان نسبت به خشک سالی تبیین شد. یافته ها: نتایج نشان داد علل آسیب پذیری روستاییان نسبت به خشک سالی، متنوّع و گسترده بوده و یازده مقوله را در بر می گیرد که در قالب مدل پارادایمی شامل شرایط علّ ی (عوامل آب و هوایی)، پدی ده، زمینه (محیطی و معیشتی)، شرایط مداخله گر (عوامل نهادی-حمایتی)، کنش یا راهبردها (فنّی و غیرفنّی) و پیامدها (اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی) است و فرآیند آسیب پذیری روستاییان و ارتباط بین ابعاد مختلف آن را منعکس می کند. راه کارهای عملی: برمبنای نتایج به دست آمده پیشنهاد می شود که متولّیان امر، راهبردهای مشارکتی را برای کاهش اثرات خشک سالی و ارتقای تاب آوری و ظرفیت سازگاری روستاییان منطقه در اولویت قرار دهند، در این راستا، اتخاذ استراتژی های پایدار معیشتی با تأکید بر تقویت سرمایه های فیزیکی، اجتماعی، انسانی، مالی و طبیعی روستاییان آسیب پذیر توصیه می شود.
توزیع فضایی کیفیت زندگی و شناسایی تعیین کننده های آن در سکونتگاه های روستایی (مطالعه موردی: شهرستان روانسر، استان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش کمّی حاضر، به لحاظ هدف از نوع پژوهش های توسعه ای کاربردی و به لحاظ روش، از نوع پژوهش های توصیفی تحلیلی است. بررسی وضعیت کیفیت زندگی، توزیع فضایی آن و شناسایی تعیین کننده های کیفیت زندگی در سکونتگاه های روستایی شهرستان روانسر، از اهداف اصلی این پژوهش است. جامعه آماری پژوهش را، همه سرپرستان خانوار 95 روستای دارای بیش از 20 خانوار شهرستان روانسر تشکیل می دهد. برای دستیابی به اهداف، 379 پرسشنامه، با روایی و پایایی مطابق با روش های علمی در بین 95 روستای هدف توزیع و داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزارهای SPSS و GIS تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد وضعیت کیفیت زندگی در بین روستاهای بررسی شده به ترتیب با میانگین و انحراف معیار 14/2 و 840/0، کمتر از حد متوسط است و در وضعیت نامناسبی قرار دارد. براساس نتایج تحلیل واریانس در بین 95 روستای هدف، از نظر کیفیت زندگی تفاوت معناداری وجود دارد. نتایج بررسی شکاف و نابرابری موجود در بین روستاهای بررسی شده با بهره گیری از تحلیل خوشه ای نشان داد حدود 6 درصد روستاها در خوشه اول (با میانگین کیفیت زندگی 48/3)، 15 درصد در خوشه دوم (با میانگین کیفیت زندگی 63/2) و 79 درصد در خوشه سوم (با میانگین کیفیت زندگی 95/1) قرار گرفته اند. نمایش فضایی کیفیت زندگی در محدوده مطالعاتی، بیانگر حاکمیت کیفیت زندگی ضعیف بر روستاهای محدوده جغرافیایی شهرستان روانسر است. نتایج شناسایی تعیین کننده های کیفیت زندگی با بهره گیری از رگرسیون چندمتغیره، حاکی است هفت متغیر مستقل پژوهش توانسته اند 6/75 درصد از واریانس متغیر وابسته پژوهش را تبیین کنند که به ترتیب اهمیت عبارت اند از: پایگاه اقتصادی اجتماعی، مالکیت منابع سرمایه ای، بُعد خانوار، دسترسی به خدمات و امکانات، دسترسی به اعتبارات، سیاست های حمایتی و عوامل مدیریتی.
سنجش امنیت غذایی و تعیین کننده های آن در مناطق روستایی(نمونه موردی: کشاورزان بخش مرکزی شهرستان روانسر، استان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: هدف اصلی از پژوهش حاضر سنجش وضعیت امنیت غذایی و تبیین عوامل مؤثّر بر آن در بین کشاورزان کشور است که به صورت موردی در بخش مرکزی شهرستان روانسر انجام شده است. روش: پژوهش کاربردی حاضر با روش توصیفی تحلیلی تدوین گردیده است که در آن ابزار اصلی جهت گردآوری داده ها، ترکیبی از پرسش نامه های استاندارد امنیت غذایی وزارت کشاورزی آمریکا و پرسش نامه محقّق ساخته بوده است. یافته ها/نتایج: یافته های پژوهش نشان داد ۱/۲۱ درصد افراد موردمطالعه دارای امنیت غذایی و ۹/۷۸ درصد، در حال تجربه درجات مختلف ناامنی غذایی(بدون گرسنگی، با گرسنگی متوسّط و با گرسنگی شدید) هستند. نتایج رگرسیون چندمتغیّره نشان داد ۴/۷۵ درصد از واریانس متغیّر وابسته پژوهش، به واسطه اثرات متغیّرهای مستقل پژوهش تبیین شده است که این متغیّرها به ترتیب اهمّیت عبارت اند از: کیفیت زمین، دسترسی به اعتبارات، مالکیت منابع سرمایه ای، پایگاه اقتصادی اجتماعی، بُعد خانوار و پیشامدهای اقتضایی. دراین میان دو متغیّر بُعد خانوار و پیشامدهای اقتضائی، به ترتیب با ضرایب ۱۴۳/۰- و ۱۳۵/۰- دارای اثر منفی بر امنیت غذایی کشاورزان بوده اند. نتیجه گیری: امنیت غذایی در میان تولیدکنندگان اصلی مواد غذایی کشور (کشاورزان) در وضعیت بحرانی قرار دارد و درراستای رفع این محدودیت، توجّه به تعیین کننده های شناسایی شده در پژوهش حاضر، از ضروریات می باشد.
بررسی وضعیت احساس امنیت در برابر سرقت و شناسایی تعیین کننده های آن در سکونتگاه های روستاییِ شهرستان روانسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امنیت مفهومی چند بعدی و پیچیده است که برای داشتن یک جامعه پویا و سالم، دستیابی به سطح قابل قبولی از آن، از الزامات اساسی است. یکی از مهم ترین ابعاد امنیت، احساس امنیت شهروندان در برابر سرقت است. در سکونتگاه های روستایی بخش مرکزی شهرستان روانسر، طی چند سال اخیر تاکنون، سرقت احشام، محصولات زراعی و ماشین آلات کشاوری و ...، دارای رشد چشمگیری بوده است. به طوری که چندین خانوار به علت سرقت، مقدار قابل توجهی از سرمایه های خود را از دست داده و تعداد قابل توجهی به اجبار منابع معیشتی خود را فروخته و یا اقدام به مهاجرت از روستاها نموده اند. هدف از پژوهش حاضر، که از نوع تحقیقات توصیفی تحلیلی می باشد، بررسی وضعیت احساس امنیت در برابر سرقت و شناسایی تعیین کننده های آن در سکونتگاه های روستایی واقع در بخش مرکزی شهرستان روانسر می باشد. جامعه آماری پژوهش را کلیه سرپرستان خانوار روستایی بخش مذکور تشکیل می دهد و با توجه به محدودیت های مالی و زمانی، محققان قادر به بررسی نظرات کلیه سرپرستان خانوار روستایی نبوده و با استفاده از جدول بارتلت و همکاران، 200 نفر را به عنوان نمونه آماری در نظر گرفته اند. ابزار اصلی پژوهش جهت گرداوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی و پایایی آن با رعایت اصول علمی، به تأیید نهایی رسیده است. نتایج نشان داد: شایع ترین نوع سرقت در روستاهای بخش مرکزی شهرستان روانسر، سرقت احشام و سرقت ماشین آلات و ادوات کشاورزی بوده و میانگین محاسبه شده برای احساس امنیت 63/2 می باشد که نشان دهنده وضعیت نامناسب احساس امنیت در محدوده مطالعاتی می باشد. نتایج مدل نهایی برازش شده رگرسیون چند متغیر نشان داد چهار متغیر مرتبط با احساس امنیت روستاییان بخش مرکزی شهرستان روانسر، توانسته اند 57 درصد واریانس متغیر وابسته پژوهش را تبیین نمایند. متغیرهای شناسایی شده به ترتیب میزان بیشترین ضرایب رگرسیونی استاندارد شده آن ها عبارت اند از: فاصله تا مراکز امنیتی (321/0-)، فاصله از جاده اصلی (278/0)، سرمایه اجتماعی (273/0) و مالکیت منابع سرمایه ای (152/0-). دقت در نوع و میزان اثر متغیرهای فوق، می تواند ابزار مناسبی برای حل مسأله احساس امنیت در محدوده مورد مطالعه باشد.
شناسایی چالش های زیست محیطی در سکونتگاه های روستایی و ارزیابی عملکرد نهادهای متولی در مدیریت آن ها (مطالعه موردی: بخش مرکزی شهرستان روانسر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۲
51 - 68
حوزه های تخصصی:
محیط زیست مبنا و بستر تمامی فعالیت های جامعه روستایی است که در سال های اخیر ارتقای کیفیت آن مورد توجه ویژه برنامه ریزان قرار گرفته است. در راستای بهبود کیفیت محیط زیست در سکونتگاه های روستایی، شناسایی مشکلات و چالش های زیست محیطی به وجود آمده و همچنین ارزیابی عملکرد نهادهای متولی در مدیریت این چالش ها، مسأله قابل ملاحظه ای است که باید مد نظر محققان و اندیشمندان برنامه ریزی و توسعه روستایی قرار گیرد. در این راستا، هدف از پژوهش کمی و کاربردی حاضر، که با ترکیبی از روش های توصیفی تحلیلی و علی به انجام رسیده است، شناسایی مهم ترین چالش های زیست محیطی و ارزیابی میزان رضایتمندی روستاییان از عملکرد نهادهای متولی در مدیریت چالش ها و همچنین بررسی اثرات نهادهای متولی بر چالش های زیست محیطی در سکونتگاه های روستایی بوده که به صورت موردی در میان سرپرستان خانوار روستایی بخش مرکزی شهرستان روانسر (4633=N)، که 119 نقطه روستایی را شامل می شود، انجام گرفته است. با توجه به تعداد زیاد سرپرستان خانوار روستایی، عدم دسترسی به کلیه سرپرستان خانوار، محدودیت های مالی و زمانی، محققان قادر به مصاحبه و تکمیل پرسشنامه در میان کلیه سرپرستان خانوار روستایی نبوده و با استفاده از فرمول کوکران 355 نفر از سرپرستان خانوار، به عنوان نمونه آماری برآورد گردید. جهت جمع آوری داده های مورد نیاز، ابزار اصلی پژوهش پرسشنامه محقق ساخته ای بود که روایی و پایایی آن با رعایت اصول علمی پژوهش های میدانی تأیید شده است. یافته های تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد مهم ترین چالش های زیست محیطی شناسایی شده (تخریب مراتع و جنگل ها (19 درصد)، فشار بر منابع آب و خاک (88/16 درصد)، تهدید حیات وحش (91/14 درصد)، زباله و پسماند (17/11 درصد) و آلودگی هوا (1/11 درصد)، توانسته اند حدود 73 درصد واریانس متغیر وابسته پژوهش را تبیین نمایند. بر اساس یافته های حاصل از جدول توزیع فراوانی (حدود 3/78 درصد روستاییان میزان رضایتمندی بسیار ضعیف و ضعیف) و آزمون t تک نمونه ای (با میانگین 213/2)) می توان اذعان کرد که روستاییان از عملکرد نهادهای متولی در مدیریت چالش های زیست محیطی، ارزیابی ضعیفی داشته اند. نتایج بررسی اثرات نهادهای متولی بر چالش های زیست محیطی در سکونتگاه های روستایی بخش مرکزی شهرستان روانسر نشان داد اثر این نهادها بر چالش های زیست محیطی شناسایی شده (به استثنای آلودگی هوا) منفی و معنادار بوده است. در این میان بیشترین اثر منفی نهادهای متولی بر دو چالش فشار بر منابع آب و خاک و تخریب مراتع و جنگل ها، به ترتیب با اثرات کل 544/0- و 428/0، بوده است.
اهداف، انگیزه ها و موانع توسعه کشاورزی ارگانیک در شهرستان روانسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تحلیل اهداف و انگیزه ها ی کشاورزان ارگانیک کار و موانع توسعه کشت ارگانیک در شهرستان روانسر بود، که به صورت پیمایشی به واکاوی دیدگاه گروه هدف پرداخته است. جامعه آماری تحقیق شامل کشاورزان ارگانیک کار غلات شهرستان روانسر هستند که تعداد 51 کشاورز ارگانیک کار به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شد. یافته ها حاکی از آن است که کشاورزان ارگانیک کار بیشترین اهمیت را برای سلامت غذایی و نیز فواید کوتاه مدت آن قائل بوده اند و به ترتیب اولویت، ابتدا انگیزه های اجتماعی، سپس انگیزه های زیست محیطی و درنهایت انگیزه های اقتصادی و مادی برای کشاورزان ارگانیک کار ایجاد انگیزش می کنند. مهم ترین موانع کشت ارگانیک را در بازار رسانی و عدم حمایت دولت از این نوع محصولات، عدم وجود استانداردهای لازم جهت تأیید و عرضه این محصولات به بازار و عدم آموزش و اطلاع رسانی در این زمینه ذکر کرده اند.
تحلیلی بر وضعیت رضایت مندی روستائیان از مسکن روستایی (مطالعه موردی: شهرستان روانسر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۴ بهار ۱۳۹۴ شماره ۱۴۹
۹۰-۷۹
حوزه های تخصصی:
توسعه روستایی از عوامل مختلفی نشأت می گیرد که یکی از آن ها مسکن مطلوب می باشد. نواحی روستایی با توجه به ماهیت خود وابستگی زیادی به مسکن دارد. در این نواحی، مسکن علاوه بر سرپناه بودن دارای کارکردهای دیگری مانند محل نگهداری دام و انبار محصولات تولید شده و مکانی برای فعالیت های اقتصادی مانند فرآوری محصولات تولیدی کشاورزی است. با توجه به اهمیت مسکن روستایی، شناسایی عوامل مؤثر در میزان رضایت مندی و نارضایتی سکونتی ساکنان، می تواند در جهت تحلیل وضع موجود سکونتی، تصمیمات آینده به منظور ارتقای سطح کیفی محدوده های سکونتی افراد و جلوگیری از تکرار نواقص در سایر مکان ها مؤثر واقع گردد. بنابراین با توجه به اهمیت مسئله، هدف از پژوهش حاضر که از نوع توصیفی تحلیلی است، بررسی و ارزیابی سطح رضایت روستائیان شهرستان روانسر و شناسایی عوامل مؤثر بر رضایت مندی آن ها از واحد مسکونی خود می باشد. جامعه آماری تحقیق حاضر را 5998 سرپرست خانوار که در 143 روستای شهرستان روانسر ساکن هستند، تشکیل می دهد. حجم نمونه با استفاده از روش نمونه گیری چند مرحله ای و به وسیله فرمول کوکران، 180 نفر، انتخاب شد. در این پژوهش، 18 روستا به عنوان روستاهای هدف مورد مطالعه از بین 6 دهستان واقع در شهرستان روانسر انتخاب و پرسشنامه در بین سرپرستان خانوارهای مورد مطالعه (180 نفر) توزیع گردید. ابزار مورد مطالعه پرسشنامه ای بود که روایی آن به صورت صوری و با استفاده از نظر کارشناسان و اساتید دانشگاهی مورد تأیید قرار گرفت. به منظور سنجش ضریب اعتبار پرسشنامه آزمون پیش آهنگی انجام گرفت که ضریب آلفای کرونباخ آن بیش از 86/0 درصد بدست آمد. پس از جمع آوری اطلاعات میدانی تجزیه و تحلیل آن ها در نرم افزار SPSS انجام گردید. نتایج نشان داد رضایت مندی 6/40 درصد ساکنان روستایی شهرستان روانسر در سطوح کم و بسیار کم، 8/37 درصد در سطح متوسط و و 7/21 درصد در سطوح زیاد و بسیار زیاد واقع شده است. به طور کلی، نتایج آزمون t تک نمونه ای در سطح 95/0 درصد نشان داد سطح رضایت مندی در بین ساکنین محدوده مورد مطالعه در پایین تر از حد متوسط قرار دارد. همچنین نتایج نشان داد شش عامل بهداشتی، کالبدی، اقتصادی، تأسیسات، رفاهی و استحکام به طور کلی 88/80 درصد از کل واریانس متغیرها (عوامل مؤثر بر رضایت مندی روستائیان از مساکن خود) را تبیین می نماید. همچنین نتایج تست دانکن نشان داد که دهستان های قوری قلعه و زالوآب به طور کلی به لحاظ سطح رضایت مندی روستائیان از مسکن خود یا واحد مسکونی که در آن زندگی می کنند، در بالاترین و پایین ترین سطح رضایت در بین دهستان های شهرستان روانسر قرار دارند.
توزیع فضایی کیفیت زندگی در سکونتگاه های روستایی شهرستان روانسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۵ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۱۵۵
۱۰۸-۹۳
حوزه های تخصصی:
کیفیت زندگی به عنوان مفهومی چند وجهی برای نشان دادن میزان رضایت فرد از زندگی و معیاری برای تعیین رضایت و یا عدم رضایت افراد و گروه ها از ابعاد مختلف زندگی مورد استفاده قرار می گیرد که به عواملی از جمله اشتغال، درآمد مناسب، دسترسی به خدماتی مانند آموزش و بهداشت، سلامت، امنیت و ... وابسته است. هدف از تحقیق حاضر که از نوع کاربردی و به لحاظ گردآوری اطلاعات از نوع توصیفی پیمایشی می باشد، بررسی توزیع فضایی کیفیت زندگی در مناطق روستایی بوده که به صورت موردی در سکونتگاه های روستایی شهرستان روانسر (6 دهستان با جمعیتی برابر با 26663 نفر یا 5998 خانوار) انجام گرفته است. از این تعداد 255 نفر (سرپرست خانوار) با استفاده از فرمول کوکران با سطح اطمینان 95 درصد (5/0 = p&q) و احتمال خطای (06/0 = d) به عنوان نمونه آماری انتخاب گردید. با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای چند مرحله ای تصادفی و با انتساب متناسب، از بین دهستان های مورد نظر 18 روستا به عنوان روستاهای هدف انتخاب (3 روستا از هر دهستان) گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی (فراوانی، میانگین، انحراف معیار و ضریب تغییرات) و آمار استنباطی (شامل ضریب همبستگی اسپیرمن، آزمون t تک نمونه ای و تحلیل واریانس) استفاده شد. نتایج کلی پژوهش نشان داد سطح کیفیت زندگی در محدوده مورد مطالعه پایین تر از حد متوسط بوده و بین دهستان های مورد مطالعه از نظر عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی تفاوت معنا داری در سطح 95 درصد اطمینان وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد مناطق روستایی دهستان های قوری قلعه، زالوآب و حسن آباد دارای بیشترین میانگین رتبه ای به لحاظ وضعیت کیفیت زندگی، روستاهای دهستان های دولت آباد و منصورآقایی دارای کمترین میانگین رتبه ای و نیز روستاهای دهستان بدر در وضعیت بینابین قرار گرفته اند. همچنین نتایج بررسی همبستگی بین کیفیت زندگی روستائیان شهرستان روانسر با متغیرهای مستقل پژوهش نشان داد، سه متغیر نوع شغل، سطح درآمد و تعداد افراد خانوار (بعد خانوار)، دارای رابطه معناداری با متغیر وابسته پژوهش بوده اند. در این میان همبستگی بین کیفیت زندگی و دو متغیر نوع شغل و سطح درآمد مثبت بوده و همبستگی کیفیت زندگی با متغیر تعداد افراد خانوار (بعد خانوار) منفی بوده است.
تحلیل فضایی تاب آوری فرامحلی سکونتگاه های روستایی شهرستان روانسر در مواجهه با خشکسالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناسایی سطح کلی تاب آوری فرامحلی سکونتگاه های روستایی نسبت به خشکسالی، در جهت حکمرانی خوب نواحی روستایی بسیار حائز اهمیت است. درواقع با تحلیل فضایی تاب آوری فرامحلی دهستان ها، به کارگیری راهبردهای مدیریتی تعدیل آسیب های ناشی از خشکسالی مقدور می شود. لذا هدف این تحقیق اولویت بندی سطح تاب آوری فرامحلی نسبت به خشکسالی در بین شش دهستان شهرستان روانسر در استان کرمانشاه است. بنابراین، پنج شاخص سنجش تاب آوری فرامحلی نسبت به خشکسالی یعنی جریان های افراد، سرمایه ها، محصول و کالاها، اطلاعات، فناوری ها و نوآوری ها، با واکاوی پیشینه پژوهش، انتخاب گردید. در مرحله بعد با بهره گیری از آزمون T تک نمونه ای یک طرفه، میزان تأثیرگذاری هر یک از شاخص های مذکور بر تاب آوری فرامحلی روستائیان از منظر دهیاران شهرستان هدف (99=N) که بر مبنای جدول کرجسی و مورگان به روش نمونه گیری تصادفی 79 نفر از آنان انتخاب شدند، بررسی و تأیید گردید، سپس به منظور تعیین وزن شاخص های فوق الذکر، با تکنیک گلوله برفی و روش نمونه گیری هدفمند، 17 نفر از متخصصان و کارشناسان جهاد کشاورزی و فرمانداری شهرستان روانسر انتخاب و از نظرات آنان استفاده شد. نتایج یافته ها با تکنیک TOPSIS بر مبنای شاخص های مطرح شده، بیانگر آن بود که تاب آوری فرامحلی نسبت به خشکسالی در مناطق روستایی دهستان های حسن آباد و زالواب بیشترین، در دهستان های بدر و دولت آباد متوسط و در دهستان های منصورآقایی و قوری قلعه کمترین مقدار است. این امر می تواند ناشی از جریان های و پیوندهای فرامحلی و نامتوازن و عدم عدالت فضایی در حوزه دهستان های مذکور باشد. نتایج این مطالعه می تواند پیشنهادهایی کاربردی برای حکمرانی خوب نواحی روستایی هدف به منظور تعدیل آسیب پذیری و افزایش تاب آوری روستائیان نسبت به خشکسالی داشته باشد.
شناسایی ظرفیت های اقتصادی و اجتماعی جامعه عشایری غرب ایران (مطالعه موردی: شهرستان روانسر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جامعه عشایر علی رغم محدودیت ها و محرومیت های متعدد، نقش کلیدی را در تأمین مواد اولیه مورد نیاز جوامع شهری و روستایی ایفا می کنند. پرورش دام، تولید صنایع دستی، حفاظت و حراست از مرزها، تنها بخشی از توانمندی های این قشر تلاشگر است. با توجه به بنیان های جغرافیایی حاکم بر کشور، میان مناطق مختلف به لحاظ ظرفیت های جامعه عشایری تمایزات فراوانی وجود دارد. بهره مندی از توانمندی های جامعه عشایر، در گرو شناسایی ظرفیت های آن ها در نواحی مختلف است. از این رو هدف اصلی پژوهش کمی و کاربردی حاضر که با ترکیبی از روش های توصیفی تحلیلی انجام گرفته است، شناسایی ظرفیت های اقتصادی و اجتماعی جامعه عشایر شهرستان روانسر است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی عشایر شهرستان روانسر است که از میان آن ها 150 نفر به عنوان نمونه آماری در نظر گرفته شده اند. داده های میدانی، از طریق پرسشنامه جمع آوری گردید که روایی و پایایی آن تأیید شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده از جدول توزیع فراوانی، تکنیک تحلیل عاملی اکتشافی و آزمون تحلیل واریانس و تست دانکن در نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد شش عامل کلیدی به عنوان مهم ترین ظرفیت های اقتصادی و اجتماعی جامعه عشایر شناسایی شده اند و در مجموع توانسته اند حدود 64 درصد واریانس متغیر وابسته را تبیین نمایند. در این میان سه عامل مهم تر عبارت اند از: رونق درآمدزایی و کسب و کار (289/12 درصد)، متنوع سازی فعالیت اقتصادی (765/10 درصد) و تقویت سرمایه اجتماعی (667/10 درصد). نتایج آزمون تحلیل واریانس نشان داد آماره F با مقدار 598/82 در سطح 95/0 درصد اطمینان معنادار بوده و تفاوت معناداری میان جوامع عشایری به لحاظ ظرفیت های اقتصادی و اجتماعی وجود دارد. نتایج آزمون دانکن نشان داد جامعه عشایری متعلق به دو روستای بدرآباد و گرگیدر به ترتیب با میانگین رتبه ای 657/4 و 55/3 دارای بیشترین و کم ترین ظرفیت اقتصادی و اجتماعی هستند.