مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
سوءمصرف مواد
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر بررسی سطح حساسیت سامانه گرایش و بازداری رفتاری، به عنوان یک عامل سبب ساز احتمالی در گرایش به سوءمصرف مواد بود. بدین صورت که تفاوت میان سطح حساسیت سیستم فعالیت رفتاری ( BAS ) و سیستم بازداری رفتاری ( BIS ) در سه گروه افراد سوءمصرف کننده مواد و دو گروه گواه سیگاری و بهنجار بررسی شد. روش : در پژوهش علی- مقایسه ای حاضر سطح حساسیت سامانه های گرایش و بازداری رفتاری سه گروه افراد سوءمصرف کننده مواد (43 نفر)، سیگاری (45 نفر) و سالم (55 نفر) با کاربرد مقیاس های BIS/BAS مقایسه شد. داده ها به روش خی دو، تحلیل واریانس یک راهه، تحلیل واریانس چندمتغیره و آزمون های تعقیبی تحلیل شدند. یافته ها : نمره های خرده مقیاس BAS دو گروه سوءمصرف کننده مواد و سیگاری بالاتر از نمره های افراد سالم بود (05/0≥ p )، ولی دو گروه سوء مصرف کننده مواد و سیگاری تفاوتی از این نظر نداشتند. در خرده مقیاس BIS نمره های گروه سیگاری بالاتر از دو گروه دیگر بود (05/0≥ p ). نتیجه گیری : افراد سوءمصرف کننده مواد و سیگاری نسبت به افراد سالم، BAS حساس تری دارند و این امر آنها را نسبت به رفتارهای گرایشی مستعد می کند. این یافته ها هم سو با نظریه حساسیت به تقویت گری، مبنی بر رابطه BAS ، رفتارهای گرایشی و سوءمصرف مواد است.
فهم تجربه زیسته افراد کارتن خواب در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی بهار ۱۳۹۶ شماره ۱۱
214 - 262
حوزههای تخصصی:
در دو دهه اخیر نوع خاصی از بی خانمانی که کارتن خوابی نام گرفته، در کشور ما و به ویژه در کلانشهر تهران پدیدار شده و مورد توجه قرار گرفته است. کارتن خوابی به نظر کارشناسان اجتماعی ضمن آنکه مسئله اجتماعی تلقی می گردد، می تواند تبدیل به آسیب اجتماعی شود. کارتن خوابی نشانه و برآیندی از وجود سایر مسایل و آسیب های اجتماعی در جامعه است. هدف این مطالعه، رسیدن به درک و فهمی از تجربه زیسته افراد کارتن خواب و کشف و استخراج نظریه از درون این تجربیات و ترسیم پارادایم مربوطه، شامل مناسبات متقابل میان شرایط (ساختار)، عمل (فرآیند) و پیامدها بود. پژوهش از نوع کیفی و به روش نظریه زمینه ای (GT) است. داده ها از طریق مصاحبه عمیق و نیمه ساختارمند با مردان کارتن خواب در سطح شهر تهران، طی سال های 1395 و 96 جمع آوری شد. روش نمونه گیری هدفمند و با حجم نمونه 34 نفری به اشباع نظری رسید. داده ها به روش استراوس و کوربین و طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری، گزینشی تحلیل شد. برزخ گسستگی- وابستگی، مقوله محوری است که بیانگر گسستگی فرد از جامعه، خانواده و منابع حمایتی و پیوستن او به گروه ناهنجار کارتن خوابی برای جبران فقدان ها و محرومیت هاست. کارتن خواب ها در برخورد با این پدیده، راهبردهای بقاء گرایی، تداوم و برونرفت را دنبال کرده و پیامدهای آنها را نیز متحمل می شوند. نتایج نشان می دهند کارتن خوابی در بستری از عوامل کلان و ساختاری در تعامل با عوامل فردی شکل میگیرد. رهایی از آن نیاز به تغییر شرایط اجتماعی این افراد دارد و شخص کارتن خواب عامل فعالی در این فرایند می تواند باشد.
رابطه خودکارآمدی، برانگیختگی و مهارت های اجتماعی با سوء مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور تعیین ارتباط خودکارآمدی، برانگیختگی و مهارت های اجتماعی با سوءمصرف مواد در دانش آموزان انجام شد. 400 دانش آموز پایه های اول و دوم دبیرستان های (40 دانش آموز از 10 مدرسه) شهرستان اراک در سال تحصیلی 90-89، با روش نمونه برداری خوشه ای انتخاب شدند و به مقیاس های خودکارآمدی (شرر، 1982)، برانگیختگی (بارات، 1994)، مهارت های اجتماعی (ماتسون، 1983) و فهرست سوءمصرف مواد (کریمی، 1389 ) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از آزمون همبستگی و تحلیل رگرسیون چندمتغیری به روش همزمان و گام به گام استفاده شد. یافته ها نشان دادند که برانگیختگی رفتاری و سطوح پایین مهارت های اجتماعی سهم معناداری در پیش بینی سوءمصرف مواد دارند. همچنین، نتایج مبیّن آن بودند که برانگیختگی رفتاری، سطوح پایین خودکارآمدی، عدم تفکر و برنامه ریزی در کارها و سطوح پایین مهارت های اجتماعی به میزان معناداری در گرایش نوجوانان به سوءمصرف مواد مؤثر است.
اثربخشی آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی بر رفتارهای خود آسیب رسان و عوامل محافظت کننده سوءمصرف مواد در نوجوانان کانون اصلاح و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۴
205-228
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی بر رفتارهای خود-آسیب رسان و عوامل محافظت کننده سوءمصرف مواد در نوجوانان کانون اصلاح و تربیت تهران بود. روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری عبارت بود از: نوجوانان 17-13 سال در نوجوانان کانون اصلاح و تربیت در سال 1397 در تهران. نمونه نهایی شامل 24 دانش آموز پسر مقطع سوم متوسطه در کانون اصلاح و تربیت بود که به طور تصادفی در گروه آزمایش و گواه (12 نفر) قرار گرفتند. جلسات آموزشی برای گروه آزمایش به مدت 8 جلسه (هفته ای یک بار هر جلسه 2 ساعت) برگزار شد. ابزار پژوهش سیاهه خود گزارشی خود-آسیب رسانی کلونسکی و گلن (2009) و پرسش نامه عوامل خطرساز و حفاظت کننده در برابر مصرف مواد بود. یافته ها: نتایج نشان داد برنامه آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی باعث کاهش نمرات رفتارهای خود آسیب رسان، و نگرش به مصرف مواد، احساس افسردگی و هیجان خواهی و افزایش نمرات جرات مندی و خودکنترلی شد. نتیجه گیری : آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی روش موثری برای بهبود متغیرهای اثرگذار بر اعتیاد است. می توان در کارگروه های تخصصی و کارگاه های آموزشی و جلسات توانمندسازی، این روش را به کار گرفت.
اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری بر خودکارامدی و عزت نفس مردان متاهل مبتلا به سوء مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۳ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۵۲
91-108
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی گروه درمانی شناختی -رفتاری بر خودکارامدی و عزت نفس مردان متاهل مبتلا به سوء مصرف مواد انجام شد. پژوهش حاضر کاربردی و از نوع شبه آزمایشی و طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش مردان متاهل مبتلا به سوءمصرف مواد بستری در کمپ های ترک اعتیاد شهر شیراز در طول تابستان و پاییز سال1393 بودند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 30 مرد متاهل مبتلا به سوءمصرف مواد انتخاب شدند. از پرسشنامه خودکارامدی جروسالم وشوارز (1992) و عزت نفس کوپر اسمیت (1967) به عنوان پیش آزمون-پس آزمون در این پژوهش استفاده شد و داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحلیل داده ها حاکی از آن است که درمان شناختی رفتاری گروهی بر افزایش خودکارامدی و عزت نفس مردان متاهل مبتلا به سوءمصرف مواد مؤثر بوده و بین دو گروه تفاوت معناداری وجود داشته است. با توجه به نتایج این پژوهش گروه درمانی شناختی رفتاری ، خودکارامدی و عزت نفس در افراد مبتلا به سوءمصرف مواد را افزایش می دهد.
ساخت و اعتباریابی اولیه مقیاس دانش، نگرش، قصد و عملکرد در سوءمصرف مواد مخدر در جامعه سالمندی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۹
293-310
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ساخت و اعتباریابی اولیه مقیاس آگاهی (دانش)، نگرش، قصد و عملکرد در سالمندان با سابقه سوءمصرف مواد در جامعه ایران در سال 1397 انجام شد. روش: این پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع معتبرسازی ابزار بود. جامعه آماری شامل همه سالمندان وابسته به مواد مراجعه کننده به مرکز جامعه سلامت روستایی و خانه های بهداشت در شهر خفر بود. 101 سالمند با سابقه سوءمصرف مواد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در این مطالعه، داده ها به وسیله پرسش نامه جمعیت شناختی و پرسش نامه محقق ساخته (یعنی مقیاس دانش، نگرش، قصد و عملکرد در سوءمصرف مواد) جمع آوری شدند. تجزیه و تحلیل داده ها به شیوه تحلیل عامل اکتشافی انجام شد. یافته ها: بر اساس تحلیل عامل اکتشافی، 4 عامل آگاهی، نگرش، قصد و عملکرد استخراج شدند . نتیجه گیری: با توجه به نتایج مطالعه، ابزار طراحی شده یک ابزار معتبر برای سنجش آگاهی، نگرش، قصد و عملکرد در سالمندان با سابقه سوءمصرف مواد در جامعه ایرانی است.
واکاوی گفتمان های سیاست جنایی-اجرایی درکنترل سوء مصرف مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۹
335-360
حوزههای تخصصی:
هدف: در این پژوهش به واکاوی و بررسی گفتمان های سیاست جنایی-اجرایی در کنترل سوءمصرف مواد مخدر پرداخته شد. روش: تحقیق حاضر توصیفی-تحلیلی بود و اطلاعات مورد نظر به صورت کتابخانه ای ازکتاب ها، پایان نامه ها و مقالات جمع آوری شد. یافته ها: این پژوهش نشان داد که سیاست جنایی-اجرایی حاکم بر سوءمصرف مواد مخدر به دلیل واگذاری امر اجرا به عوامل اجرایی مختلف از انسجام و هماهنگی لازم برخوردار نیست و جلوه های این عدم هماهنگی را می توان در بروز گفتمان اصلاح و درمان،گفتمان کاهش زیان و گفتمان مدیریتی مشاهده نمود. همچنین، عدم انسجام گفتمان ها باعث شده برنامه های اجرا شده در خصوص کنترل سوءمصرف مواد چندان موفقیت آمیز نباشد. نتیجه گیری: برای کنترل سوءمصرف مواد مخدر، سیاست های اتخاذی باید در یک راستا و مکمل هم باشند و برای کاستن ازآسیب های سوءمصرف مواد مخدر و درمان افراد وابسته به مواد و جلوگیری از عود باید از روش های نوین در قالب سیاست جنایی-اجرایی منسجم استفاده نمود.
اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر تنظیم هیجان بر ناگویی خلقی و اجتناب تجربی در بیماران مبتلا به سوءمصرف مواد با همبودی اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره شانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
7 - 22
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر تنظیم هیجان بر ناگویی خلقی و اجتناب تجربی در افراد مبتلا به سوءمصرف مواد با همبودی اختلال شخصیت مرزی انجام شد. طرح پژوهشی از نوع شبه آزمایشی با دو گروه آزمایش و کنترل و شامل پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه آماری این پژوهش شامل بیماران مبتلا به اختلال سوءمصرف مواد و اختلال شخصیت مرزی حاضر در یکی از بیمارستان اعصاب و روان شهر شیراز بود؛ تعداد 30 نفر (مرد) از این افراد با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب شدند و با گمارش تصادفی در دو گروه (هر گروه 15 نفر مرد) قرار گرفتند. ملاک ورود به درمان تشخیص اختلال شخصیت مرزی همراه با سوءمصرف مواد و قرار داشتن تحت درمان نگهدارنده متادون بود. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه های ناگویی خلقی تورنتو-20 و پرسش نامه پذیرش و عمل نسخه دوم به منظور ارزیابی اجتناب تجربی بود. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس و آمار توصیفی استفاده شد.یافته ها حاکی از آن بود که نمره ناگویی خلقی و اجتناب تجربی پس از اجرای درمان گروهی به طور معنا داری در گروه آزمایش کاهش یافت.نتایج این پژوهش حاکی از آن بود که درمان گروهی مبتنی بر تنظیم هیجان می تواند موجب کاهش ناگویی خلقی و اجتناب تجربی در این گروه از افراد شود. پیشنهاد می شود که علاوه بر درمان های دارویی از روش های درمان روان شناختی نیز برای افزایش تأثیرپذیری درمان بر روی افراد مصرف کننده مواد استفاده شود.
انگیزه های سوءمصرف کنندگان مواد: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم زمستان (دی) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۶
۱۸۰۹-۱۷۸۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: سوءمصرف مواد یکی از نگرانی های بزرگ سلامت در کشورهای درحال توسعه مانند ایران است. از سوی دیگر اکثر تحقیقات پیشین در مورد انگیزه های سوءمصرف مواد در نمونه های محلی و گروه های سنی جوان تر (به عنوان مثال نوجوانان) بوده است و درنتیجه دانش ما از انگیزه های سوءمصرف مواد در بزرگسالان محدود است. هدف: هدف از این مطالعه کشف انگیزه های مصرف و سو مصرف مواد از دیدگاه افراد مصرف کننده، خانواده های آن ها و متخصصین سلامت روان که سال ها با این گونه مشکلات آشنایی داشته اند، در شهر شیراز بود. روش: برای انجام پژوهش از روش کیفی استفاده شد. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه – ساختاریافته و نمونه گیری نظری جمع آوری شد. 26 مشارکت کننده شامل 5 متخصص و درمانگر اعتیاد، 1 نفر از اعضای خانواده افراد معتاد و 19 نفر از افراد مصرف کننده مواد مورد مصاحبه قرار گرفتند. مصاحبه ها ضبط و رونویسی شدند. تحلیل محتوا با استفاده از مقایسه مداوم برای مصاحبه ها انجام شد. یافته ها: از 943 کد اولیه، 10 مضمون اصلی با 24 مضمون فرعی به عنوان انگیزه های سوءمصرف مواد استخراج گردید. مضمون های اصلی: مسائل ارتباطی، مسائل جسمی، نگرش به اعتیاد، اجتناب تجربه ای، دوگرگه، رفتارهای اعتیادی، عوامل اجتماعی، اختلالات روان پزشکی، مسائل فرهنگی، مسائل ژنتیکی. نتیجه گیری: انگیزه های سوءمصرف در دامنه ای گسترده از عوامل زیستی – روانشناختی – اجتماعی - معنوی که باید در برنامه های پیشگیری مطرح و مد نظر قرار بگیرند. به نظر می رسد الگوی تعاملی میان انگیزه ها وجود دارد. مطالعه بیشتر برای کشف فرآیند الگوی تعاملی پیشنهاد می شود.
اثربخشی مشاوره شناختی رفتاری مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد (ACT) بر انعطاف پذیری روانشناختی مادران وابسته به سوءمصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم زمستان (بهمن) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۷
۲۰۲۵-۲۰۱۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: امروزه اعتیاد یک تهدید بسیار مهم برای سلامت نظام خانواده به حساب می آید. درمان های شناختی رفتاری با تأکید بر ذهن آگاهی و توجه بر انعطاف پذیری شناختی در بازتوانی مادران وابسته به سوءمصرف مواد مؤثر می باشند. دراین راستا سؤال پژوهش حاضر این بودآیا مشاوره شناختی رفتاری مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد (ACT) بر انعطاف پذیری روانشناختی مادران وابسته به سوءمصرف مواد، مؤثر است؟ هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مشاوره شناختی رفتاری مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد (ACT) بر انعطاف پذیری روانشناختی مادران وابسته به سوءمصرف مواد بود. روش: پژوهش حاضر به شیوه ی شبه آزمایشی و طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری این پژوهش مادران وابسته به سوءمصرف مواد بستری در کمپ های ترک اعتیاد شهر شیراز در طول بهار سال 1398 بودند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 30 مادر وابسته به سوءمصرف مواد انتخاب شد و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) جایگزین شدند. از پرسشنامه پذیرش و عمل باند و همکاران (2007) به عنوان پیش آزمون - پس آزمون و از پروتکل ۱۲ جلسه ای فلکسمن و همکاران (2011) برای جلسات مشاوره مبتنی بر پذیرش و تعهد در این پژوهش استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها حاکی از آن بود که مشاوره شناختی رفتاری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر انعطاف پذیری روانشناختی مادران وابسته به سوءمصرف مواد مؤثر بوده و بین دو گروه تفاوت معناداری وجود داشته است (0/01 >p). نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش مشاوره شناختی رفتاری مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد، انعطاف پذیری روانشناختی را در مادران وابسته به سوءمصرف افزایش می دهد.
شهرنشینی و مصرف نوشیدنی های الکلی (مطالعه موردی، شهروندان پسر 24-19 ساله شهر بردسیر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۰
62 - 94
حوزههای تخصصی:
امروزه شهرها با مشکلات و مسائل عدیده ای مواجه هستند. مصرف نوشیدنی های الکلی به عنوان یک مسئله اجتماعی در تمامی جوامع شهری و با توجه به ممنوعیت آن در کشور ایران می تواند این موضوع را به صورت یک مساله اجتماعی مطرح سازد. از سوی دیگر کاهش سن گرایش به مصرف، قشر جوان جامعه را به عنوان گروهی در معرض خطر معرفی می نماید. هدف پژوهش حاضر، مطالعه شهرنشینی و مصرف نوشیدنی های الکلی (مطالعه موردی، شهروندان پسر 24-19 ساله شهر بردسیر) می باشد. روش تحقیق، توصیفی از نوع همبستگی، جامعه آماری شامل شهروندان پسر 14 تا 29 ساله ساکن شهر بردسیر، که تعداد آنان 4000 نفر بوده، طبق فرمول کوکران حجم نمونه 350 نفر تعیین گردید، شیوه نمونه گیری، نمونه گیری تصادفی ساده است. داده ها با استفاده از پرسشنامه استاندارد گرایش به مصرف مشروبات الکلی فیش باین، آیزن و آلپورت و پرسشنامه محقق ساخته عوامل مؤثر بر گرایش شهروندان پسر به مصرف مشروبات الکلی، جمع آوری و برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی و استنباطی استفاده گردید، یافته ها با نرم افزارهای آماری SPSS ویراست 20 و AMOS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته، نتایج نشان داد که: بین عوامل فردی، روانی، خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی، عوامل ساختاری مدیریتی، عوامل فرهنگی و گرایش جوانان پسر 14 تا 29 ساله به مصرف مشروبات الکلی در شهر بردسیر معنا دار و به صورت منفی است. یعنی با تقویت عوامل فردی، روانی، خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی، ساختاری مدیریتی و فرهنگی، گرایش جوانان شهر بردسیر به مصرف مشروبات الکلی کاهش می یابد.
مقایسه تکانشوری، استحکام من، ناگویی هیجانی و حمایت اجتماعی ادراک شده در معتادان ادامه دهنده و رهاکننده درمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۱شماره ۲ (پیاپی ۶۲)
156 - 133
حوزههای تخصصی:
هدف : سوء مصرف مواد عبارت است از الگوی غیرانطباقی مصرف مواد که از طریق پیامدهای نامطلوب عودکننده و قابل ملاحظه مرتبط با استعمال مکرر مواد ظاهر می شود. متغیرهای چندگانه بر شدت، مدت و درمان اختلالات سوءمصرف مواد تأثیر می گذارند. برآوردها در سال ۲۰۱۷ نشان داد که ۲۷۱ میلیون نفر در جهان از یک یا چند ماده مخدر استفاده کرده اند. پژوهش حاضر که از نوع علی -مقایسه ای بود، با هدف مقایسه تکانشوری، استحکام من، ناگویی هیجانی و حمایت اجتماعی ادراک شده در معتادان ادامه دهنده و رهاکننده درمان انجام شد. روش : بدین منظور، 180 نفر از مراجع کنندگان به سه مرکز ترک اعتیاد، به صورت تصادفی در سه گروه درمان دارویی، مشاوره انگیزشی و درمان ترکیبی دارویی- انگیزشی قرار گرفتند. آزمودنی ها پیش از درمان، پرسشنامه های مربوط به مقیاس تکانشوری بارات (بارات، 1994)، مقیاس استحکام من (بشارت، 1386)، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (بگبی، پارکر و تیلور، 1994) و مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده (زیمت، دالم، زیمت و فارلی، 1988) را تکمیل کردند. پس از پایان دوره درمانی، تعداد افراد باقی مانده هر گروه درمانی به ترتیب 45، 39 و 43 نفر بود. برای تحلیل داده ها از آزمون ناپارامتری یو مان-ویتنی استفاده شد. یافته ها : نتایج پژوهش نشان دهنده تفاوت معنادار در متغیرهای تکانشوری، استحکام من، ناگویی هیجانی و حمایت اجتماعی ادراک شده بین معتادان ادامه دهنده و رها کننده درمان است. نتیجه گیری : توجه به این متغیرها می تواند در برنامه های پیشگیری، تشخیص و درمان سوءمصرف مواد مؤثر واقع شود.
پیش بینی گرایش به مصرف مواد بر اساس ابعاد شخصیت و طرحواره های ناسازگار اولیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۳
۸۴-۶۵
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش ابعاد شخصیت و طرحواره های ناسازگار اولیه در پیش بینی گرایش به مصرف مواد در مردان مبتلا به اختلال مصرف مواد انجام شده است. روش: نمونه پژوهش را کلیه مصرف کنندگان اپیوئید استان تهران و البرز که به منظور ترک اعتیاد به درمانگاه اختلالات مصرف مواد بیمارستان روانپزشکی ایران در تابستان سال 1397 مراجعه می کردند، تشکیل دادند. از میان آن ها، نمونه ای به حجم 190 نفر به صورت هدفمند انتخاب شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه شخصیت هگزاکو و پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ بود. برای تحلیل داده ها از آزمون آماری همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون لجستیک استفاده شد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که بین ابعاد شخصیت و طرحواره های ناسازگار اولیه در مردان مبتلا به مصرف اپیوئید همبستگی معناداری وجود دارد. همچنین، ابعاد شخصیتی و طرحواره های ناسازگار اولیه توانستند 54/76 درصد ازگرایش به مصرف مواد را پیش بینی کنند. نتیجه گیری: ابعاد شخصیتی و طرحواره های ناسازگار اولیه نقش مهمی در گرایش افراد به مصرف مواد دارد. بنابراین، سیاست گذران حوزه سلامت و درمانگران لازم است به این موضوع توجه ویژه ای داشته باشند.
اثربخشی خانواده درمانی رفتاری بر وسوسه مصرف مواد در نوجوانان ترک کننده سوءمصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۴
۸۰-۶۱
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی خانواده درمانی رفتاری بر وسوسه مصرف مواد نوجوانان ترک کننده سوءمصرف مواد بود. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه آزمایشی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه بود. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، پنج نوجوان و خانواده آن ها در شهر اهواز انتخاب شدند. دستورالعمل خانواده درمانی رفتاری در 14 جلسه 90 دقیقه ای و سه مرحله خط پایه، مداخله و پیگیری برای نوجوانان و والدین آن ها انجام شد. نوجوانان به پرسشنامه عقاید وسوسه آمیز پاسخ دادند و داده ها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد خانواده درمانی رفتاری باعث کاهش معنادار وسوسه مصرف مواد شد (درصد بهبودی=49/22). نتیجه گیری: براساس نتایج پژوهش حاضر خانواده درمانی رفتاری می تواند برای تغییر تعاملات ناکارآمد سیستم خانواده و کاهش سوءمصرف مواد در نوجوانان مؤثر باشد و درمانگران می توانند از این روش درمانی برای بهبود اختلال مصرف مواد استفاده کنند.
تأثیر آموزش مهارت های زندگی بر کاهش اعتیادپذیری دانش آموزان دوره متوسطه مدارس شاهد (فرزندان ایثارگران، شهدا و کارکنان نظامی) تبریز
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۸ بهار ۱۳۹۶ شماره ۲۹
65 - 75
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سوءمصرف مواد در نوجوانی یک نگرانی عمده درباره سلامت عمومی است که با انواع متعددی از اختلالات روانی از قبیل اختلالات افسردگی، اختلالات اضطراب، اختلال بیش فعالی- نقص توجه و اختلال سلوک همراه شده است. بنابراین، هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی در کاهش اعتیاد پذیری دانش آموزان پسر مدارس متوسطه شاهد بود. روش: روش تحقیق، شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری شامل پسران دبیرستانی مدارس شاهد شهر تبریز بود که با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس، دو گروه به صورت کاملاً تصادفی و هر گروه شامل 30 نفر به عنوان گروه آزمایش و گروه انتخاب شدند.گروه آزمایش به طور منظم به مدت 8 جلسه در دوره آموزش مهارت های زندگی حضور یافتند و برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه پذیرش اعتیاد استفاده شد. نتایج: تجزیه وتحلیل داده ها بیانگر آن است که آموزش مهارت های زندگی باعث کاهش اعتیادپذیری در دانش آموزان می شود. بحث: مهارت های زندگی و ارتقای آن می تواند در پیشگیری از گرایش افراد به سوءاستفاده از مواد تأثیرگذار باشد.
رفتارهای پُرخطر در بین دانش آموزان نوجوان دختر و پسر شهر تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۵ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۵۷
55-31
حوزههای تخصصی:
مقدمه: رشد سریع جسمانی در دوره نوجوانی که البته با رشد شناختی و اجتماعی مناسب همراه نیست و نیز بالاتر بودن ویژگیهایی همانند خطرپذیری و هیجان خواهی در این دوره نسبت به دوره های دیگر عمر، می تواند زمینه های درگیرشدن نوجوانان در رفتارهای پُرخطر گوناگون را فراهم نماید. به دلیل ضرورت شناخت شیوع این رفتارها در نوجوانان جهت برنامه ریزی، این پژوهش با هدف همه گیرشناسی رفتارهای پُرخطر در میان دانش آموزان نوجوان دختر و پسر شهر تهران در سال 1391 انجام شد. روش: روش تحقیق حاضر، پیمایش بوده که با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته و اقتباس شده از نمونه آمریکایی، در بین 1280 نفر از دانش آموزان دختر و پسر پایه های گوناگون مقطع متوسطه شهر تهران انجام شد. یافته ها: تجربه کشیدن قلیان، کشیدن سیگار، رابطه جنسی، کتک کاری در بیرون از خانه، و تجربه مصرف الکل به ترتیب همه گیرترین رفتارهای پُرخطر در میان نوجوانان بودند. ضمن اینکه، میانگین رفتارهای پُرخطر در پسران بیشتر از دختران بود و تفاوت معناداری میان میزان رفتارهای پُرخطر دانش آموزان پایه های گوناگون در قومیتهای گوناگون وجود ندارد. بحث: عوامل گوناگون فردی و اجتماعی در پدیدآمدن و گسترش رفتارهای پُرخطر در دختران و پسران نوجوان نقش دارند و کاهش هر یک از این رفتارها، نیازمند برنامه ریزیهای کوتاه مدت و درازمدت و اجرای برنامه های گوناگون آموزشی در سطح خرد و کلان و در رده های گوناگون سنی است. رشد سریع جسمانی در دوره نوجوانی که البته با رشد شناختی و اجتماعی مناسب همراه نیست و نیز بالاتربودن ویژگی هایی همانند ریسک پذیری و هیجان خواهی در این دوره نسبت به دوره های دیگر عمر، می تواند زمینه های درگیرشدن نوجوانان در رفتارهای پُرخطر گوناگون را فراهم نماید. به دلیل ضرورت شناخت شیوع این رفتارها در نوجوانان جهت برنامه ریزی، این پژوهش با هدف همه گیرشناسی رفتارهای پُرخطر در میان دانش آموزان نوجوان دختر و پسر شهر تهران در سال 1391 انجام شد. روش تحقیق حاضر، پیمایش بوده که با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته و اقتباس شده از نمونه آمریکایی، در بین 1280 نفر از دانش آموزان دختر و پسر پایه های گوناگون مقطع متوسطه شهر تهران انجام شد. تجربه کشیدن قلیان، کشیدن سیگار، رابطه جنسی، کتک کاری در بیرون از خانه، و تجربه مصرف الکل به ترتیب همه گیرترین رفتارهای پُرخطر در میان نوجوانان بودند. ضمن اینکه، میانگین رفتارهای پُرخطر در پسران بیشتر از دختران بود و تفاوت معناداری میان میزان رفتارهای پُرخطر دانش آموزان پایه های گوناگون در قومیت های گوناگون وجود ندارد. عوامل گوناگون فردی و اجتماعی در پدیدآمدن و گسترش رفتارهای پُرخطر در دختران و پسران نوجوان نقش دارند و کاهش هر یک از این رفتارها، نیازمند برنامه ریزی های کوتاه مدت و درازمدت و اجرای برنامه های گوناگون آموزشی در سطح خرد و کلان و در رده های گوناگون سنی است. رفتار پُرخطر، سوء مصرف مواد، رابطه جنسی، خشونت !supportFootnotes]--> !supportFootnotes]-->[1] . این پژوهش با پشتیبانی مالی صندوق حمایت از پژوهشگران و فناوران وابسته به نهاد ریاست جمهوری انجام شده است. !supportFootnotes]-->[2] . دکترای روان شناسی، دانشگاه بوعلی سینا همدان/khosrorashid@yahoo.com (نویسنده مسئول)
اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر بهزیستی روان شناختی و کیفیت زندگی در زنان دارای همسران سوءمصرف کننده مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ خرداد ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۶)
235 - 244
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر بهزیستی روان شناختی و کیفیت زندگی در زنان دارای همسران سوءمصرف کننده مواد انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه ی زنان دارای همسر معتاد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر تهران در سال 1400 بود که از میان آنها تعداد 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه) به روش در دسترس انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگذاری شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (SF-36، سازمان بهداشت جهانی، 1996) و مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف (RSPWB-SF، ریف، 1989) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد. یافته ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین بهزیستی روان شناختی و کیفیت زندگی زنان دارای همسران دچار سوءمصرف مواد در دو گروه آزمایش و کنترل در سطح 05/0 تفاوت معنی داری وجود دارد. آموزش درمان مبتنی بر شفقت می تواند ابزاری سودمند در بهبود بهزیستی روان شناختی و کیفیت زندگی در زنان دارای همسران دچار سوءمصرف مواد باشد.
کاوش فرایندهای اجتماعی عود مصرف مواد مخدر در استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
131 - 156
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: در سالیان اخیر، گرایش جوانان به مواد اعتیادآور رشد بی وقفه ای پیدا کرده است. هدف مطالعه حاضر، ارائه مدل پارادایمی جهت واکاوی اکتشافی شرایط علّی، زمینه ای، و مداخله گر مرتبط با پدیده عودمصرف مواد در استان خوزستان، از نگاه کارشناسان و متخصصان فعال در کلنیک های تخصصی ترک اعتیاد است. روش و داده ها: مطالعه حاضر با استفاده از روش شناسی نظریه داده بنیاد انجام شده است. داده های مورد نیاز جهت تحلیل با استفاده از تکنیک مصاحبه عمیق با 21 پزشک فعال در کلینیک های ترک اعتیاد استان خوزستان که با استفاده از نمونه گیری هدفمند و نظری انتخاب شدند، جمع آوری شده است. یافته ها: برمبنای مدل پارادایمی ارائه شده در مقاله، یکی از مهم ترین دلایل عود مصرف را باید در ناهماهنگی نظام سلامت با تغییرات حوزه تولید و مصرف مواد اعتیادآور لحاظ نمود. متاسفانه تمامی دستورالعمل های جاری در عرصه مواجه با سوءمصرف مواد (از مبارزه با تولید و توزیع تا پیشگیری و درمان)، همچنان منطبق بر مواد اوپیوئیدی است. از سوی دیگر، غلبه پارادایم پزشکی بر رویکردهای اجتماعی سبب شده تا سوءمصرف مواد به نوعی بیماری بیولوژیکی تقلیل پیدا کند و ازاین رو ترک مصرف به شیوه های قطع ناگهانی، سم زدایی یا کمپ های 21 روزه به مثابه درمان تلقی شود. در چنین شرایطی عود مصرف به عنوان یک پدیده طبیعی تلقی شده و علل اجتماعی، فرهنگی و روان شناختی آن در حاشیه سیاست گذاری های نظام سلامت در حوزه سوءمصرف قرار گرفته است. بحث و نتیجه گیری: شناخت چندپاره از سوءمصرف مواد، سبب غلبه پارادایم ترک بر درمان شده است به نحوی که عود مصرف پیامدی غیرقابل اجتناب برای مبتلایان به اعتیاد تلقی می شود. این در حالی است که با در نظر گرفتن سوءمصرف مواد (اعتیاد)، به عنوان پدیده ای زیست اجتماعی، درمان آن به شکل کامل میسر و دسترس پذیر خواهد بود. پیام اصلی: سوءمصرف مواد پدیده ای زیست اجتماعی است که ابتلا به آن بیش از آنکه متأثر از زمینه های ژنتیکی و فرآیندهای بیوشیمیایی مصرف مواد باشد، حاصل ناکارآمدی نهادی جامعه به ویژه در حوزه فراغت است. ازاین رو، تمام تلاش ها برای درمان آن در سطح فردی ناتمام بوده و منجر به غلبه پارادایم ترک بر درمان شده است. این درحالی است که با توجه ویژه به ابعاد زیست شناختی، روان شناختی و جامعه شناختی سوءمصرف مواد به مثابه یک پدیده زیست اجتماعی، می توان این بیماری را درمان نمود.