مطالب مرتبط با کلیدواژه

حیاط مرکزی


۲۱.

ریخت شناسی و بررسی همبستگی متغیرهای سامانه حیاط مرکزی در کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ریخت شناسی خانه حیاط مرکزی همبستگی کاشان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۹ تعداد دانلود : ۱۳۵
هدف از این تحقیق بررسی متغیرهایی است که از دیدگاه ریخت شناسی، شکل دهنده سامانه حیاط مرکزی، برای بهبود آسایش اقلیمی خانه در شهر کاشان، بوده و تعیین میزان همبستگی میان آن ها است. این متغیرها شامل طول، عرض، ارتفاع بدنه، کشیدگی حیاط، وجود گودال باغچه، مساحت حوض، مساحت باغچه، تعداد حیاط، تعداد و جهات سرداب و حوض خانه و جهت قرارگیری حیاط مرکزی می باشند. محدوده مطالعه بافت قدیم شهر کاشان که در حدود باروی جلالی است و جامعه آماری خانه های بافت قدیم می باشد. نوع پژوهش کاربردی و روش پژوهش توصیفی با بهره گیری از آمار، تحلیل بر مبنای خروجی های اس پی اس اس و تحلیل محتوا بوده است. در این مطالعه تعداد بیست خانه به عنوان نمونه از جامعه آماری انتخاب شده و هر کدام از متغیرهای پژوهش بر اساس بازدید میدانی و منابع مکتوب بررسی و از نظر همبستگی پیرسون کنترل گردیده و با تحلیل محتوا جمع بندی و سپس نتیجه گیری گردیده است. این مطالعه از بابت تعداد و نوع متغیرها و بررسی همبستگی بین متغیرها برای خانه های حیاط مرکزی کاشان دارای نوآوری است. نتایج تحقیق نشان می دهد حیاط مرکزی های کاشان به طور میانگین دارای مساحت 6/440 متر مربع، طول 8/33 متر، عرض 5/17 متر، عمق بدنه 75/6 متر، کشیدگی حیاط مرکزی 38/1، مساحت حوض 7/48 متر مربع، مساحت باغچه 6/86 متر مربع، درصد مساحت حوض از حیاط 98/10، درصد مساحت باغچه از حیاط  7/19 ، تعداد حیاط 55/1، تعداد سرداب 75/1، 50% دارای حوض خانه و 70% دارای گودال باغچه و 65% دارای جهت قرارگیری جنوب شرقی می باشند. متغیرهای عرض و طول و مساحت حیاط و مساحت حوض و مساحت باغچه دارای همبستگی با یکدیگر بوده و حیاط ها با مساحت بیش از 500 متر مربع دو سرداب دارند.
۲۲.

حیاتِ حیاط: بررسی سیر تحول حیاط خانه های تهران در دوره معاصر و عوامل مؤثر بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معماری معاصر ایران مسکن خانه های دوره پهلوی گونه شناسی حیاط های ایران حیاط مرکزی مدرنیزاسیون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۶
اهداف: حیاط در گذشته نقش بسیار پررنگ تری نسبت به امروز ایفا می کرده است. پس از تغییرات در ساختار جامعه، خانه و حیاط دستخوش تحولاتی شد. پژوهش حاضر درصدد بررسی این تحولات و دلایل وقوع آن در طی دوران معاصر بوده است. روش ها: جمع آوری اطلاعات این پژوهش به صورت کتابخانه ای است. یافته ها: نتایج پژوهش حاکی از آن است که در گذشته حیاط به عنوان عنصر سازمان دهنده به فضاهای خانه، عنصری برای تأمین نور و تهویه فضاها، ارتباط دهنده با طبیعت و فراهم کننده فضای مناسب برای آسایش خانواده و برگزاری مراسم ها بوده است. اما نقش حیاط در خانه های امروز صرفاً فضایی واسط بین خانه و معبر، حرکت اتومبیل ها و گاهی دارای چند باغچه ی کوچک برای استفاده بهینه از فضاهای باقی مانده از مسیر حرکتی اتومبیل است. نتیجه گیری: با توجه به تغییر ساختارهای فرهنگی و اجتماعی جامعه، مطمئناً احیای عین به عین فضای حیاط های سنتی برای جامعه ی امروز کاری عبث، اشتباه و تصمیمی احساسی است. به نظر می رسد که همان حیاط های سنتی در ساختار جدیدِ شهری که خانه ها بر هم اشراف دارند، به ارتفاع و بالای برج ها (بام های سبز) که اشرافی بر آن نیست، برده شده است. علت این تغییرات را می توان سیر تحولات ایجاد شده در همه ی ابعاد جامعه، از دوران قاجار دانست. با توجه به این تحولات، روابط و مفروضات دنیای سنت توان حیات را در دنیای معاصر نداشتند. با تغییر کالبدهای ادراکی انسان معاصر، کالبدهای محیطی او نیز تغییر کرد. خانه به عنوان مرتبط ترین فضا با انسان، دستخوش تغییرات اساسی شد و حیاط به عنوان یکی از مهم ترین فضاهای آن، از این تغییرات مصون نبوده است.
۲۳.

گونه شناسی خانه های سنتی حیاط دار تبریز بر اساس معیارهای کالبدی موثر بر عملکرد اقلیمی حیاط مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گونه شناسی حیاط مرکزی خانه های سنتی تبریز تناسبات کالبدی عملکرد اقلیمی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۰ تعداد دانلود : ۸۲
از دیدگاه محیطی، حیاط مرکزی به منزله دستگاهی کارآمد و پاسخده، وظیفه خود را در حفاظت ساکنین از شرایط نامساعد جوی و محیطی و بهره مندی از انرژی های غیر فعال در مناطق (گرم و خشک) و (گرم و مرطوب) به خوبی انجام داده است. کشف زوایای پنهان عملکرد محیطی و اقلیمی حیاط مرکزی در مساکن سنتی مناطق سرد کشور موضوع مجهولی است که این پژوهش در پی پاسخ آن است. بدین منظور خانه های سنتی حیاط دار تبریز به عنوان نمونه مطالعاتی انتخاب شده است. این پژوهش قصد آن دارد که با بررسی ساختار کالبدی، الگوها و گونه های متنوع حیاط مرکزی در مساکن سنتی تبریز بر اساس مولفه های موثر بر رفتار حرارتی حیاط ها به گونه شناسی این خانه ها بپردازد. به منظور اجرای پژوهش 120 نمونه از خانه های سنتی تبریز در محدوده تاریخی این شهر، شناسایی و تعداد 64 خانه که واجد اطلاعات و مدارک کامل بودند جهت گونه بندی، برگزیده شدند. نتایج حاصل از گونه بندی غالب بودن عامل قبله را نسبت به عوامل دیگر در تعیین زوایای حاکم بر جهت گیری خانه ها قوت می بخشد. خانه های حیاط دار یک جبهه ساخت (با توده ساختمانی در وجه شمالی حیاط) دارای بیشترین و خانه های چهار جبهه ساخت دارای کمترین میزان فراوانی در میان نمونه های مورد مطالعه هستند. گونه بندی توده گذاری طبقات؛ بر کثرت گونه های دو طبقه (زیرزمین/ اول) تاکید دارد. بیشینه فراوانی عرض به طول حیاط ها به نسبت های 8/0 و 9/0 اختصاص دارد و این به مفهوم آن است که حیاط ها عمدتاً به شکل مربع نزدیک تر هستند. حیاط های با مساحت (100 الی 300 متر) دارای بیشترین میزان فراوانی در بین نمونه های مورد مطالعه هستند. کاهش مساحت و افزایش محصوریت حیاط ها بدلیل ایجاد سایه های عمیق در سطوح مجاور حیاط، گرمایش غیرفعال فضاهای مجاور حیاط ها را در فصول سرد با دشواری مواجه می سازند. بیشینه فراوانی نسبت طول به ارتفاع، به گروهی از حیاط ها تعلق دارد که طول آن ها 5/2 برابر ارتفاع آن هاست و حیاط های با عرض 2 برابر ارتفاع بدنه ها، واجد بیشترین تعداد فراوانی هستند. افزایش ارتفاع جداره ها بویژه در وجه جنوبی منجر به ایجاد سایه های وسیع در سطوح مجاور حیاط و به تبع آن منجر به کاهش کیفیت آسایش حرارتی در فصول سرد این مناطق خواهد شد.
۲۴.

تبیین رابطه پیکره بندی فضاهای بینابین و کیفیت انعطاف پذیری با تأکید بر تطبیق پذیری در مساجد جامع سلجوقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: یکپارچگی فضایی حیاط مرکزی ایوان ورودی نحو فضا فضاهای بینابین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۳ تعداد دانلود : ۱۱۸
بیان مسئله: انعطا ف پذیری را می توان یکی از جنبه های پایداری دانست. ساختمان ها به ساختار و پیکره بندی فضایی انعطاف پذیر نیاز دارند تا بتوانند نیازهای درحال تغییر را برآورده کنند. مساجد نیز که به عنوان یکی از مهم ترین فضاهای حضور و فعالیت های جمعی انسان ها قرن ها مورد استفاده نسل های گوناگون با فرهنگ های مختلف قرار گرفته و پذیرای فعالیت های اجتماعی گسترده و متنوعی بوده اند، از این قائده مستثنی نیستند. ساختار اصلی مساجد ایرانی در دوران سلجوقی شکل گرفته و تا امروز ادامه یافته است. فضاهای بینابین مهم ترین شاخصه این استخوان بندی محسوب می شوند و نقش مهمی در سازماندهی فضایی مساجد و کیفیات فضایی آن دارند. هدف پژوهش: این پژوهش با هدف شناخت فضاهای بینابین، نحوه تعریف فضایی، بررسی ویژگی ها و تبیین جایگاه آن ها در تأمین کیفیت انعطاف پذیری در مساجد جامع دوران سلجوقی انجام شده است. روش پژوهش: این پژوهش جزو مطالعات توصیفی-تفسیری و از نوع ترکیبی (کمی و کیفی) و به روش استدلال استنتاجی است. جامعه آماری پژوهش شامل تمام مساجد جامعی می شود که براساس نظریات متخصصین و پژوهشگران این حوزه منتسب به دوران سلجوقی هستند. نتیجه گیری: انعطاف پذیری فضایی مساجد جامع سلجوقی براساس کیفیت یکپارچگی فضایی مورد بررسی قرار گرفته و به وسیله دو شاخص نحوی اتصال و هم پیوندی مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که علاوه بر عامل مساحت، ویژگی های فضایی و کیفیت چیدمان فضاهای بینابین بر میانگین هم پیوندی و اتصال پذیری مساجد جامع دوران سلجوقی مؤثر است. هرچه فضاهای بینابین اعم از حیاط مرکزی، ایوان و ورودی از ویژگی های بینابینی بیش تری برخوردار باشند، یکپارچگی فضایی بالاتری داشته و موجب ارتقای کیفیت انعطاف پذیری می شوند.
۲۵.

تبیین نقش صوت و مکان در دیالکتیک مخاطب و تعلق به مکان بر ساکنان سازه های معماری معاصر (نمونه موردی: الگوی حیاط مرکزی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: صوت حس تعلق به مکان دیالکتیک خانه حیاط مرکزی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۵ تعداد دانلود : ۹۱
معماری آمیزه ای از دانش و خلاقیت است و محصول آن ایجاد «دیالکتیک بین مخاطب و مکان» است. انسان براساس ارزش های فرهنگی خودش به فضا و محیط پیرامونش معنا می بخشد و رفتارش را متناسب با آن تنظیم می کند. پژوهش در زمینه مفهوم «حس تعلق به مکان» در کنار عناصر زندگی مدرن ثابت می کند که این شاخص به عنوان مفهومی مرتبط با دلبستگی به مکان می تواند منجر به تجربه حضور در مکان شود که شکل دهنده حس مکان است. روش انجام این پژوهش کیفی بوده و از نظر هدف نیز کاربردی به شمار می آید. در خانه های معاصر، تراکم جمعیت، تغییرات در سرانه زمین، روابط فضایی و ساختاری، تغییرات در فعالیت های روزانه و سبک زندگی منجر به تغییراتی در ریخت شناسی و معنای مسکن شده است. نیازهای زندگی مدرن، طراحان را به حذف فیزیکی یا معنایی برخی عناصر اجتماعی در مسکن، همچون حیاط در خانه های قدیمی سوق می دهد؛ درحالی که انسان سنتی در خانه ای مجتمع می زیست و حس اجتماع در او پررنگ تر بود. در نتیجه، فرم و صوت در این خانه ها افزایش حس تعلق به مکان را به دنبال داشت اما امروزه تغییرات در نوع روابط میان انسان و محیط موجب کاهش حس تعلق به مکان، تغییرات در فرم فضایی، عدم تطابق با نیازها، تکرار و کمبود وقایع خاطره انگیز، تخریب اعتبار فضایی شده است.. اهداف پژوهش:مقایسه تطبیقی معماری سنتی ایران با معماری نوین غربی در ایجاد حس تعلق به مکان.نقش صوت در تداعی تصاویر ذهنی انسان در خانه های سنتی و آپارتمان های امروزی.سؤالات پژوهش:تفاوت معماری سنتی ایران با معماری نوین غربی در موضوع کیفیت ارتباط بین مخاطب و مکان چیست؟صوت چگونه می تواند بر تصاویر ذهنی انسان تأثیر بگذارد و حس تعلق به مکان را ایجاد کند؟
۲۶.

ارزیابی هندسی حیاط مرکزی و تحلیل ساختار فضاهای معماری در اقلیم بومی گرم و مرطوب؛ مطالعه موردی: خانه های تاریخی صفوی و قاجار دزفول(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تناسبات حیاط مرکزی خانه های تاریخی اقلیم گرم و مرطوب معماری دزفول

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹ تعداد دانلود : ۴۳
عدم شناخت کافی و درست مبتنی بر انگاره های بنیادین و اصیل تداوم یافته الگوهای معماری خانه های سنتی ایران، منجر به آشفتگی هایی در ساختارهای بنیادین در معماری خانه های امروزی شده است. هدف این پژوهش، ارزیابی هندسه حیاط مرکزی و تحلیل ساختار فضاهای معماری در اقلیم بومی گرم و مرطوب معماری خانه های مورد مطالعه دوره قاجاریه و صفویه در دزفول، شناخت و بازنمایی در معماری خانه های امروزی است. در این میان، خانه های دوران صفوی و قاجار در شهر دزفول، نمونه های ارزشمند از معماری بشمار می آیند که به خوبی توانسته اند با شرایط خاص اقلیمی خوزستان هماهنگ شوند. بر این مبنا در پژوهش حاضر، به شناسایی الگوهای هندسی و تناسباتی و استانداردهای حاکم در ساختارهای حیاط مرکزی، تالارهای زمستان نشین و اتاق های فصلی مبتنی بر اقلیم گرم و مرطوب پرداخته شده است. همچنین روابط فضاها نیز براساس مشخصات کالبدی مورد مطالعه قرار می گیرد تا با مقایسه معیارهای اقلیمی بتوان به الگوی طراحی پایدار براساس الگوهای ساختاری دست یافت. بدین منظور یازده بنای مسکونی از دوره صفوی و قاجار به طور هدفمند انتخاب شدند که در شهر دزفول فراوانی قابل توجهی را به خود اختصاص داده اند،. در ادامه روند بررسی این خانه ها، داده ها و اطلاعات حاصل از مطالعه و بررسی میدانی در جداولی به ثبت رسیده و به کمک روش های محاسباتی، استدلال منطقی داده ها و تحلیل کمی و کیفی آن ها مجموعه ای از تناسبات هندسی و روابط فضایی به دست آمد. نتایج به گونه ای است که براساس فصل مورد استفاده و نوع کاربری، برخی فضاها شکل های متناسبی دارند. تفاوت فصلی در طراحی فضاها اغلب به دو فصل تابستان و زمستان محدود است. توجه به استفاده از نور خورشید و تهویه به خاطر باد مطلوب شرقی در جهت گیری بناها نیز مدنظر قرار گرفته است؛ حتی این جهت گیری در فصل زمستانی هم موردتوجه بوده است. بررسی های تراکم ساختمانی نشان می دهد درون گرایی صفت غالب خانه های منطقه است و توده ساختمانی، بیشتر از نیمی از مساحت عرصه را تشکیل می دهد. بنابراین مدت کوتاهی از حیاط در تابستان استفاده می شود و کاربرد آن در زمستان برای دریافت نور در عمق فضاها است. به همین دلیل، اغلب حیاط مربعی شکل با نسبت طول و عرض برابر و صورت فشرده مرسوم بوده است.  
۲۷.

بررسی شرایط آسایش حرارتی خانه های حیاط مرکزی در اقلیم گرم وخشک (نمونه ی موردی: خانه های شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حیاط مرکزی خانه های سنتی آسایش حرارتی شاخص PET شهر اصفهان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳ تعداد دانلود : ۴۱
افزایش جمعیت شهرها و رشد و توسعه ی شهرسازی از یک سو و تغییرات آب وهوایی از سوی دیگر، تعادل حرارتی شهرها را تحت تأثیر قرار داده و موجب ایجاد جزایر حرارتی شده است، لذا توجه به تأثیر طراحی در آسایش حرارتی فضاهای شهری اهمیت یافته است. در این میان، بررسی عملکرد حرارتی حیاط ها به عنوان فضاهای مشترک میان مقیاس شهری و معماری، مورد ارزیابی های مختلفی قرار گرفته است، اما بااین وجود دانش نسبتاً محدودی در رابطه با رفتار خرداقلیمی این فضاها در دسترس است. این پژوهش به دنبال سنجش شرایط آسایش حرارتی خانه های سنتی دوره ی قاجاریه در شهر اصفهان است؛ ازاین رو، تعداد 10 مورد از خانه های دوره ی قاجار در شهر اصفهان انتخاب شده و با استفاده از نرم افزار ENVI-met 4 که به منظور شبیه سازی سه بعدی و سنجش شرایط خرداقلیم شهری طراحی شده است، به بررسی تغییرات پارامترهای اقلیمی شامل دما، رطوبت نسبی، سرعت باد و دمای متوسط تابشی و سنجش شرایط آسایش حرارتی در اولین روز تیرماه، بر مبنای شاخص PET پرداخته شد. نتایج نشان می دهد میزان دما در حیاط های مرکزی موردمطالعه نسبت به فضاهای باز شهری هم جوار به طور متوسط بین 7/0-1/0 درجه ی سانتی گراد کاهش، رطوبت نسبی 8/1-1 درصد افزایش و سرعت باد 2-5/1 متر بر ثانیه کاهش داشته است. میانگین دمای متوسط تابشی برای خانه های موردمطالعه بین 7/58-3/55 بوده و همبستگی بالایی میان دمای متوسط تابشی و شاخص PET وجود دارد. هم چنین با توجه به شاخص PET شرایط آسایش حرارتی خانه های موردمطالعه بین تنش گرمایی متوسط و بسیار شدید قرار دارد.
۲۸.

خانه آسمانی

کلیدواژه‌ها: خانه ایرانی سرپناه چهار صفه حیاط مرکزی آسمان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷ تعداد دانلود : ۱۵
در زبان فارسی، «سرپناه» رایج ترین واژه برای خانه است. پناهگاهی که برای حفاظت انسان ساخته می شود. ترکیب واژه سرپناه از دو جزء «سر» به معنای اصل و بالا و «پناه» به معنای حامی و پوشش تشکیل می شود. یعنی خانه، حامی اصلی انسان و نگهدارنده سر و ارزش او در برابر بیرون است؛ که هم شامل عوامل جوی مثل باد و باران است و هم شامل مخاطرات زمین و جنبندگان آن. فصل مشترک دو معنای مستتر در واژه سر، بالایی رتبه معنوی و موقعیت مکانی، پناه بودن خانه است. مفهوم پناه نیز وابسته به حفاظت و محصوریت است. بنابراین انتظار می رود که سرپناه نام سازه ای باشد که درون گرایی و محصوریت به منظور حفاظت از غیر، کمال خواهی و معناطلبی ویژگی آن باشد. این خروجی سازه ای است که از واژه شناسی سرپناه به دست می آید. صورتبندی این روند به سازه متراکم، بسته و درون گرایی ختم می شود که کاملاً نسبت به بیرون، چه به معنای همسایگی و چه به معنای محیط پیرامون بسته باشد. اما بررسی روند تکامل خانه در ایران با این صورتبندی تفاوت دارد. اطلاعات زیادی از نمونه های اولیه سرپناه و خانه ایرانی در دست نیست. تفسیر نمونه های اولیه سکونت که در غارهای ایران از جمله کرفتو در کردستان به دست آمده، مفهوم سرپناه را معادل فضای بسته، تودرتو، تنگ و جدا از محیط قرار می دهد. پس از آن کاوش هایی که در قدیمترین عرصه های باستانی پیش از تاریخ از جمله شهر سوخته زابل با قدمت ۵۰۰۰ سال به دست آمده نشان می دهد که همان مفهوم از خانه و سرپناه در این عصر جاری است. خانه ها با فضاهای تنگ و تاریک، چسبیده به هم برای حفاظت بیشتر، سرپوشیده، کم نور و بدون روزن های بزرگ به سوی بیرون ساخته شده اند. نقش حفاظتی و بسته خانه در این عصر همچنان معادل جدایی گزینی از بیرون، چه به معنای همسایگی و چه به معنای محیط است. آثار خانه های دوره تاریخی شامل ماد، هخامنشی، اشکانی و ساسانی با عمری بیش از هزارسال، به استناد تغییرات کالبدی و فضایی، نخستین جهش های فلسفی در تعریف خانه و سرپناه نسبت به دوران قبل را نشان می دهد. فارغ از تحولات فنی ساخت و اندازه خانه که دستاورد کمال یافته در طی زمان محسوب می گردند، ظهور اندام های نوین در معماری خانه از تفسیرهای جدید مفهوم سرپناه در این عصر حکایت می کند. حیاط مرکزی و ایوان از آن جمله اند. بازشدن قلب خانه به سوی آسمان، در حالی که چهار طرف آن بسته و فضاهای خانه را تشکیل می دهد، دل انگیزترین خوانش از مفهوم نوین سرپناه است. در این تفسیر، جدایی گزینی از طبیعت و آسمان دیگر مصداق درپناه بودن نیست؛ ارتباطی خاص با دنیای والا و بالا که نه تنها با مفهوم حفاظت تزاحم ندارد، بلکه مبین رابطه ای تکاملی با آسمان است که خانه را در پناه آن توصیف می کند. این رویکرد تدریجاً الگوی اصیل معماری ایرانی را صورتبندی کرد که تا دوره معاصر نیز ادامه داشت. نمونه های اولیه را در الگوی خانه زرتشتیان در جندق و مزرعه کلانتر یزد می توان دید.الگوی حیاط مرکزی در دوره اسلامی تکامل یافت و در مناطق مختلف ایران نمونه های مختلف ایجاد کرد. نمونه های اولیه آن که با تغییراتی در اجزا در مناطق گرم و خشک از جمله فردوس و جندق تا عصر حاضر نیز ادامه پیدا کرد، خانه های چهار صفه را پدید آورد که واشدگاه میانی آنها، که بعضاً ساقه گنبد روباز را نیز در بر دارد، یک حیاط کوچک است که آسمان را قاب می کند. ساکن این خانه، در فضایی محصور نسبت به اطراف، با آسمان همزیستی دارد. بعید نیست که بتوان انتخاب رنگ آبی برای گنبدهایی که بر فضای اصلی معماری ایرانی برپا می شود را اقتباس از این منظر دانست. رواج زیبایی شناسی ترکیب دو رنگ خاکی و آبی در هنر ایران نیز می تواند محصول این فضاسازی باشد. نظام زیبا شناسی ایرانی چنان به الگوی حیاط مرکزی وابسته شد که آن را که از فضای زندگی و خانه به دست آمده بود، به مثابه جوهر و نقطه ثابت معماری به اغلب کاربری ها تسری داد. پس از آن بود که مدرسه و کاروانسرا، مقبره و مسجد و باغ و زندان نیز با این الگو نظام فضایی خود را پیدا کردند. معماری ایرانی محصور نسبت به همسایگی و گشوده نسبت به آسمان است. در بیرون روستای چَم در نزدیکی یزد در پای تپه ای که دخمه زرتشتیان بر بالای آن قرار یافته، مجموعه ای برای پشتیبانی از مراسم و آئین های بزرگداشت اموات احداث شده که فارغ از زمان ساخت، سیاق معماری مجموعه و نحوه استقرار آن در زمین حاکی از بقای جریان اصیل شکل یابی در آن است. در بخشی از این مجموعه بکر، خانه چهار صفه قرار گرفته که در میان آن پایه گنبدی روباز چهار ایوان صحن را به هم متصل می کند. در این حیاط جز آسمان که با اهل خانه زندگی می کند، چیز دیگری پیدا نیست. تکرار این منظر در حالی که هدف از ساخت خانه، ایجاد سرپناه با همه مفاهیم پیچیده و کمال طلب آن بوده، به تولید زیبایی شناسی خاص ایرانی نسبت به معماری خانه می انجامد که زیبایی را معادل حضور آسمان در فضای محصور معنا می کند. گشایش و محصوریت همزمان. این تضاد است که شیرینی خانه ایرانی را پدید آورده است.