مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
GIS
حوزههای تخصصی:
امروزه افزایش استفاده از خودرو و کمبود فضای پارکینگ در بخش های پرتردد شهری به مساله ی حادی مبدل شده است. این مساله در محلات و واحدهای همسایگی نیز به دلیل کم عرض بودن معابر و پارک وسایط نقیله در طول معابر، مشکلات عدیده ای را در عبور و مرور محله ای ایجاد نموده و نظم محلی را مختل می سازد؛ که ضرورت مکان یابی بهینه ی پارکینگ های محله ای را بیش از پیش آشکار می سازد. تحقیق حاضر، برآن است که ایده ی مکان یابی پارکینگ های محله ای را برای اولین بار مطرح ساخته و شاخص های ایجاد آن را با توجه به معیارهای دقیق و به دور از مباحث ثقیل ترافیکی و با توجه به علم برنامه ریزی شهری بیان نماید. لذا استقرار پارکینگ ها زمانی می توانند کارایی لازم را داشته باشند که در مکان مناسبی احداث شوند. در این تحقیق، 11 پارامتر مختلف از قبیل جمعیت، تراکم ساختمانی، فاصله ی پیاده روی تا پارکینگ، دسترسی بر اساس عرض معابر، عرضه ی پارکینگ،تعداد خودروها، تقاضای پارکینگ، قیمت زمین، سازگاری کاربری ها، ظرفیت پارکینگ تکمیل پرسشنامه در منطقه ی 3 و 4 شهرداری تبریز، برای مکان یابی پارکینگ های محله ای بررسی شده است. یافته ها، بیانگر آن است که سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) توانایی تلفیق تعداد زیادی از پارامترها را به صورت همزمان داشته و با به کارگیری روش وزن دهی دودویی AHP در نرم افزار Idrisi، به ارایه ی الگویی مناسب جهت مکان یابی بهینه ی پارکینگ های محله ای پرداخته شده و در نهایت دو سناریو برای مکان یابی پارکینگ های محله ای ارایه شده است. نتایج بررسی نشان می دهد که در سناریوری اول با فرض اعمال شرایط ایده ال در منطقه ی مورد مطالعه، می توان 23 پارکینگ محله ای برای احداث پیشنهاد داد، اما زمانی که تمامی شرایط لازم از نظر برنامه ریزی، قانون گذاری سرمایه گذاری جهت احداث پارکینگ های محله ای از سوی شهرداری روند اجرایی پیدا نمی کند، تعداد 13 پارکینگ در سناریوی دوم برای احداث پیشنهاد می گردد.
بررسی تکتونیک فعال حوضه آبخیز کفرآور با استفاده از شاخص های ژئومورفیک و شواهد ژئومورفولوژیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حوضه ی آبخیز کفرآور در زاگرس شمال غربی در جنوب استان کرمانشاه واقع شده است. شواهد ژئومورفولوژیکی حوضه ی مورد بحث حاکی از ادامه فعالیت های نئوتکتونیکی در دوران پلیو-کواترنر می-باشد. هدف از این پژوهش ارزیابی تکتونیک فعال منطقه و مقایسه نتایج به دست آمده از شاخص های ژئومورفیک و شواهد ژئومورفولوژیکی (پرتگاه های گسلی جوان، سطوح مثلثی شکل، عدم وجود کوهپایه، مخروط افکنه های بریده شده و جابه جا شده و عدم تقارن رودخانه کفرآور، پادگانه های ارتفاع یافته، جوان شدگی رودخانه) می باشد.
در این پژوهش از بازدیدهای متعدد میدانی لندفرم ها، شاخص های ژئومورفیک (Facet، Smf ، Vf ، Fd Af ،T ، Bs ،SL)، شاخص طبقه بندی IAT ، نقشه-های توپوگرافی، زمین شناسی و عکس های هوایی منطقه، تصاویر سنجنده IRS در جهت تجزیه و تحلیل فعالیت های نئوتکتونیکی منطقه استفاده گردیده است.
نتایج تحقیق نشان می دهد مقادیر به دست آمده از شاخص های ژئومورفیک و بررسی شواهد ژئومورفولوژیکی حاکی از فعال بودن نئوتکتونیک در حوضه می باشد و حوضه بر اساس طبقه بندی شاخصIAT در کلاس یک قرار می گیرد که نشان دهنده ی فعالیت های نئوتکتونیکی شدید در حوضه می باشد. مقادیر کمی به دست آمده از شاخص های ژئومورفیک توسط شواهد ژئومورفولوژیکی منطقه تایید می گردد.
شبیه سازی تخریب جنگل با استفاده از رگرسیون لجستیک، GIS و سنجش از دور مورد: جنگل های شمال ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف پیش بینی پراکنش مکانی تخریب جنگل های شمال استان ایلام و به منظور ردیابی عوامل مؤثر بر تخریب جنگل صورت گرفت. در این بررسی تأثیر هفت فاکتور فاصله از جاده و مناطق مسکونی، شاخص قطعه بندی جنگل، جهت جغرافیایی، ارتفاع از سطح دریا و شیب و همچنین فاصله از مرز جنگل و غیرجنگل بر روی تخریب جنگل ، مورد مطالعه قرار گرفت.
در این مطالعه، برای بررسی تغییرات جنگل، داده های سنجنده MSS مربوط به سال 1355 و سنجنده TM مربوط به سال 1386 مورد پردازش و طبقه بندی قرار گرفتند. تصاویر مورد بررسی به دو کلاسه جنگل و غیرجنگل طبقه بندی شدند و به منظور بررسی عوامل تخریب، نقشه ی تخریب جنگل با متغیّرهای مکانی فیزیوگرافی و انسانی وارد مدل شد. برای مدل سازی و برآورد پراکنش مکانی تخریب جنگل های منطقه ی مورد مطالعه از روش آماری رگرسیون لجستیک استفاده شد.
نتایج نشان می دهد که در طول 31 سال حدود 19294 هکتار از سطح جنگل های منطقه کاهش یافته است. با توجه به نتایج مدلسازی مشخص شد که در قطعات جنگلی گسسته و در مناطق نزدیک به مرز جنگل و غیرجنگل تخریب بیشتری صورت گرفته است. همچنین متغیّرهای شیب، فاصله از مراکز جمعیّتی و جاده با مقدار تخریب رابطه ی عکس دارند و با افزایش ارتفاع از سطح دریا در این منطقه مقدار تخریب کاهش می یابد. در نهایت، یک مدل مکانی ساده که توانایی پیش بینی پراکنش مکانی تخریب جنگل را با استفاده از رگرسیون لجستیک دارد، ارائه شد.
الگویی برای مکانیابی شعب موسسه مالی و اعتباری قوامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکان یابی شعب موسسات مالی و اعتباری و بانک ها از تصمیمات بسیار مهم و استراتژیک در امر بانکداری است. این موضوع به ویژه در موسسات مالی و اعتباری و بانک های خصوصی، به دلیل محدودیت های بیشتر در بودجه نسبت به بانک های دولتی، اهمیت فراوانی دارد. از این رو، این نوع بانکداری مستلزم پذیرش و استفاده از تکنولوژی های پیشرفته نظیر سیستم اطلاعاتی جغرافیایی، بمنظور افزایش رضایت مندی مشتریان و حفظ و نگهداری آنان است. به همین خاطر، در تحقیق حاضر که با عنوان الگویی برای مکان یابی شعب موسسه قوامین که در بین 30 نفر از مدیران، رؤسای شعب و کارمندان با سابقه در شهر رشت با هدف شناسایی مکان های مناسب برای احداث شعب با استفاده از رویکردهای کمی (آزمون تی یک نمونه ای برای شناسایی شاخصه ها) و کیفی ( روش تحلیل سلسله مراتبی برای وزن دهی به شاخصه ها) و با استفاده از نرم افزارهای SPSS،Expert Choice، GISو LINGOصورت گرفت، مشخص گردید که بر مبنای شاخصه های بدست آمده و استفاده از مدل ریاضی حداکثر پوشش، می توان 95 ٪ از تقاضای منطقه مورد مطالعه را با احداث حداکثر 4 شعبه در نقاط مشخص شده (به علاوه 4 شعبه موجود)، تحت پوشش قرار داد.
بررسی میزان فرسایش خاک و رسوب دهی در حوضه ی آبخیز مشکین چای به روش EPM(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حوضه ی آبخیز مشکین چای با وسعتی معادل 9/521 کیلومترمربع، بخشی از دامنه ی شمالی سبلان- قوشه داغ و قسمتی از فرورفتگی ساختمان مشکین- اهر می باشد. حاکمیت اقلیم نیمه مرطوب سرد با متوسط بارش سالانه 9/372 میلیمتر، شیب نسبتاً زیاد دامنه ها و سازند های حساس به فرسایش موجب شده تا حوضه ی مورد مطالعه به شدت فرسایش پذیر باشد. علاوه بر عوامل طبیعی ذکر شده آثار فعالیّت های انسانی به صورت تغییر کاربری اراضی در حوضه ی مورد مطالعه فرسایش را شدت بخشیده است. هدف از این تحقیق مشخص نمودن وضعیت رسوبدهی حوضه ی آبخیز مشکین چای در ارتباط با عوامل مؤثر در تولید رسوب می باشد. در این راستا از نرم افزار ARC GIS، تصاویر ماهواره ای IRS، داده های ایستگاههای هیدرومتری، هواشناسی، نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی در اجرای مدل EPMمورد استفاده قرار گرفت. بررسی نتایج حاصل نشان می دهد که سه عامل مهم توپوگرافی، لیتولوژی و تغییرات کاربری اراضی در کنترل فرسایش و رسوب نقش مهمی ایفا نموده اند. مقدار ضریب شدت فرسایش (Z) عدد 2، میانگین مقدار کل رسوب 10123764 متر مکعب در سال، دبی رسوب ویژه 9/19397 و فرسایش ویژه 3/21553 به دست آمد که نشان دهنده ی فرسایش خیلی شدید در حوضه ی آبخیز مورد مطالعه است.
شناسایی و پهنه بندی کانون های وقوع جرم سرقت در شهر بیرجند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: سرقت از مهمترین بزه هایی است که جوامع شهری و بویژه متولیان امر امنیت در شهر بیرجند با آن روبه رو هستند. لذا شناسایی کانون های جرم سرقت به منظور مدیریت هدفمند نیروهای پلیس و شناسایی عوامل مکانی دخیل در شکل گیری جرم، به عنوان هدف پژوهش انتخاب گردیده است. روش شناسی: برای گردآوری اطلاعات از روش اسنادی استفاده شده و در راستای شناخت و نمایش الگوی مکانی حاکم بر جرایم سرقت، از روش های آماری گرافیک مبنا درمحیط GIS شامل نقطه مرکز متوسط، بیضی انحراف معیار و آزمون تخمین تراکم کرنل استفاده شده است. در راستای بررسی وضعیت خوشه ای بودن جرایم نیز از آزمون نزدیکترین همسایه( NNI ) استفاده شده است. در نهایت، کانون های جرم سرقت بر روی نقشه هایی با مقیاس 2000/1 ارائه گردیده است. نتایج و یافته ها: مهمترین کانون های جرم سرقت در شهر بیرجند مربوط به بافت مرکزی شهر؛ یعنی محدوده بازار اصلی و قدیمی شهر است و در پهنه بندی جرم شناسی شهر بیرجند، نقاط شلوغ و پر ازدحام به عنوان کانون های جرم سرقت مطرح شده اند. نتیجه را می توان در دو قالب مطرح کرد: 1) وظایف مدیران شهری: بر این اساس، مشخص می شود که مدیریت شهری در اثنای توسعه شهر از بافت قدیمی و تاریخی شهر غافل گردیده و این امر به آن منجر شده است که این محدوده از نظر فضایی برای انجام بزه های شهری مقبولیت ویژه ای پیدا کند؛ 2) نیروی انتظامی: نیروی انتظامی با شناخت این کانون های جرم باید نسبت به استقرار هدفمند نیروها و امکانات در این مناطق اقدام نماید و رویکرد پیشگیری موقعیت مدار را مبنای کار خود قرا دهد.
توسعه مدلی عامل-مبنا برای شبیه سازی گسترش کاربری اراضی شهری (مطالعه موردی: قزوین)
حوزههای تخصصی:
گسترش شهرها و مناطق شهری پدیده ای آشنا در کشورهای در حال توسعه به شمار می رود. افزایش جمعیت و مهاجرت روستاییان به شهرها دو عامل اصلی در بروز این پدیده است. وجود این عوامل باعث کم اثر شدن اقداماتی شده است که؛ به صورت قهری و جبری سعی در محدود نگه داشتن کران شهرها دارند. از این رو برنامه ریزان همواره به دنبال مدل هایی بوده اند که گسترش کاربری اراضی شهری را به خوبی شبیه سازی کند تا بتوان با برنامه ریزی صحیح از رشد نامتوازن شهرها و پیامدهای مشکل ساز آن جلوگیری نموده و توسعه را به سمت و سویی مطلوب هدایت نمایند. تا کنون مدل های زیادی برای شبیه سازی گسترش کاربری اراضی شهری پیشنهاد و آزمایش شده است. گرچه این مدل ها دارای تنوع زیادی هستند، صرف نظر از قدرت و دقت های حاصل شده، می توان گفت که بیشتر آنها بر شبیه سازی گسترش کاربری اراضی در اطراف یک شهر متمرکز بوده اند بنابراین، مدل های منطقه ای که محدوده های وسیع تر از یک شهر را در نظر بگیرند نادرند. در این تحقیق یک مدل عامل- مبنای نوین برای شبیه سازی گسترش کاربری اراضی شهری و مسکونی در شهرستان های قزوین و البرز به مساحت 1620 کیلومتر مربع واقع در استان قزوین ایجاد و پیاده سازی شده است. در این مدل، توسعه دهندگان زمین به صورت عامل هایی در نظر گرفته شده-اند که در منطقه به صورت مشخص به حرکت و کاوش می پردازند و شرایط نقاط مختلف را برای توسعه سنجیده، مطلوب ترین آنها را توسعه می دهند. محیط حرکت عامل ها سلولی است و عامل های مورد استفاده که به پنج دسته با سلایق و اهداف مختلف تقسیم شده اند ممکن است برای توسعه برخی سلول ها وارد رقابت شوند. علاوه بر این، نظر به ماهیت مکانی مسأله، برای فراهم سازی بستر حرکت و جستجوی عامل ها و نیز جمع بندی و تحلیل نتایج به دست آمده از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) استفاده گردیده است. برای سنجش عملکرد مدل از داده های مربوط به سال 1384 به عنوان ورودی مدل و از داده های سال 1389 به منظور ارزیابی نتایج استفاده شد. با تنظیم پارامترهای مدل، حداکثر میزان نزدیکی پاسخ های مدل به توسعه های حادث شده به دست آمد که بر مبنای شاخص کاپا به اندازه %17/78 محاسبه گردید. این نتایج نشان می دهد که دقت مدل در تخمین توسعه های صورت گرفته مناسب است و با توجه به ابعاد محیط شبیه سازی، مدل به خوبی توانسته است مناطقی را که دارای توسعه سریع شده اند تشخیص دهد.
توسعه کالبدی ـ فضایی شهر ورزنه و ارایه راهبردهای توسعه آتی شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درک فرآیند توسعه شهری در برنامه ریزی توسعه شهری و مدیریت توسعه شهری پایدار نقش تعیین کننده ای دارد. در تحقیق پیش رو فرایند توسعه کالبدی ـ فضایی شهر ورزنه مورد بررسی قرار گرفته و پس از مشخص شدن پتانسیل ها و محدودیت های توسعه با استفاده از مدل های بولین و همپوشانی در GIS، و نیز محاسبه میزان فضای مورد نیاز برای جمعیت اضافه شده در دهه های اتی، راهبردهای بهینه برای توسعه آتی شهر ارایه شده است. روش تحقیق توصیفی ـ تحلیلی بوده و شیوه گردآوری داده ها اسنادی-کتابخانه ای است و برای تکمیل داده ها و پایش مراحل توسعه از مطالعات میدانی و مصاحبه با شهروندان نیز استفاده شده است. نتایج پژوهش بیانگر این است که توسعه شهری ورزنه در ابتدا به صورت خودرو و در اطراف هسته اصلی شهر به صورت دایره ای رخ داده است، لیکن در مراحل بعدی، توسعه شهری به دلیل وجود زمین های کشاورزی در اطراف هسته اصلی ممکن نبوده و لذا شهر به صورت یک شهر موازی در طرف مقابل شهر فعلی(که توسط یک رودخانه از هم جدا می شوند)رخ داده و در طرح های جدید نیز توسعه در همان سمت و در جهت شمال در نظر گرفته شده است. همچنین نتایج نشان می دهد که برای توسعه آتی شهر حتی برای جمعیتی سه برابر جمعیت فعلی نیازی به گسترش محدوده شهری نیست وبه دلیل پراکنده بودن شهر و ساختمان های غالبا یک طبقه در داخل محدوده شهری، پتانسیل توسعه در بعد ارتفاعی وجود داشته و نیز میزران زیادی زمین های خالی در داخل محدوده وجود ندارد که پتانسیل توسعه را دارا هستند.
نقشه پهنه بندی خطر زمین لغزش در حوضه آبخیز کارون بزرگ با استفاده از مدل AHP درمحیط GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به موضوع فراوانی و پراکنش زمین لغزشهای بزرگ و وسیع پس از احداث سدهای بزرگ کارون 1 و 2 و 3 در حوضه آبخیز کارون بزرگ میپردازد. با بررسیهای به عمل آمده، عامل اصلی و فراوانی زمین لغزشهای منطقه در احداث سدهای مذکور و تغییرات کاربری اراضی، زه کشی و اضافه شدن انشعابات رودخانهها و کانالهای آبیاری است. از سوی دیگر تغییرات توپوگرافی منطقه به علت جابجایی حجم عظیمی از خاک و سنگ در منطقه به عنوان عاملی دیگر در تشدید زمین لغزشها نقش داشته است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی عوامل موثر در زمین لغزشهای منطقه به روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی ( AHP ) و تهیه نقشه پهنه بندی خطر زمین لغزش نوین حوضه آبخیز کارون بزرگ است. در این تحقیق، ابتدا پس از بررسی ادبیات پژوهش و مطالعات کتابخانهای، 8 عامل شامل: شیب دامنه، ارتفاع از سطح دریا، بارندگی، فاصله از جاده، فاصله از گسل، فاصله از شبکه زه کشی، کاربری اراضی و سنگ شناسی به عنوان عوامل مؤثر در وقوع زمین لغزشهای منطقه تشخیص داده شدند. سپس لایههای اطلاعاتی این عوامل در محیط GIS با استفاده از نرم افزارهای 9,3 Arc GIS تهیه شده و وزن کلاسهای هر کدام از عوامل با روش تحلیل سلسله مراتبی ( AHP ) تعیین گردیدند. آنگاه با تلفیق نقشههای لایههای اطلاعاتی در محیط GIS ، اقدام به تهیه نقشه نهایی در 4 کلاس: خیلی پر خطر، پر خطر، با خطر متوسط و کم خطر صورت گرفت. نتایج نشان میدهد که نواحی خیلی پرخطر متأثر از عامل زمین شناسی منطقه به عنوان عامل اصلی(سنگ های آهکی، آهک متخلخل، آهک مارنی، مارن آهکی و مارن ) و عوامل تأثیرگذاری همچون، شیب بین 5 تا 30 درصد، بارندگی بیش از 1250میلیمتر، ارتفاع بین 500 تا 2000 متر، فاصله از شبکه زهکشی بین 0 تا 4 کیلومتر عوامل مؤثر در پراکنش زمین لغزشهای منطقه هستند. با مطالعه نقشه نهایی میتوان گفت، نواحی خیلی پرخطر و پرخطر اغلب در مجاورت مراتع و تپه ماهور با حاشیه دامنههای بلند و متوسط ارتفاع در مجاورت روستاها هستند. تغییرات کاربری اراضی و توپوگرافیکی ناشی از احداث سدها و جابجایی خاک در کنار عوامل جانبی همچون، فعالیت دامها و عشایر کوچ رو به منظور دسترسی به مراتع و آب، زراعت آبی در سطوح شیبدار توسط روستاییان کمک فراوانی به تشدید زمین لغزشهای منطقه میکنند. در نتیجه گیری نهایی میتوان گفت که روش AHP به دلیل برخورداری از متغیرهای بیشتر و کلاس بندی اصولی و بدون اعمال نظر مستقیم کارشناسان نسبت به روشها دیگر برتر بوده و از دقت بیشتری برخوردار است. از سوی دیگر مطالعات میدانی صورت گرفته، مشاهدات تصاویر ماهواره ای ETM+ تأکیدی بر یافته های تحقیق است. که دلیل بر مناسب بودن انتخاب مدل ( AHP ) برای این پروژه است.
ارزیابی پتانسیل های فرسایشی منطقه دستکن با استفاده از مدل SLEMSA(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم فرسایش از دیدگاه ژئومورفولوژی از یک سو متوجه فرآیندهایی است که به چهره پردازی سطح زمین مشغول هستند و از سوی دیگر به عواملی که در برابر حفاظت خاک قرار می گیرند اشاره دارد. در این پژوهش سعی شده است، نوع فرسایش غالب، نواحی پر خطر نسبت به فرسایش، نرخ فرسایش و مهمترین شاخص های تأثیر گذار در بخشی از حوضه آبخیز دستکن که در شمال اصفهان و شمال شرق شهرستان میمه و بین طول های جغرافیایی""42 , '29 , ْ 51 - ""11 , '19 , ْ 51 و عرض های جغرافیایی
""04 , '28 , ْ 33 - ""02 , '38 , ْ 33 واقع شده است، بررسی گردد. برای نیل به این اهداف از اطلاعات کتابخانه ای، عکس های هوایی و ماهواره ای منطقه، آمار و اطلاعات اقلیمی، نقشه های توپوگرافی و زمین شناسی و تکنیک های GIS و RS و همچنین نرم افزارهای surfre8 و ILWIS استفاده شده و نقشه های پایه عوامل مورد نیاز برای مدل SLEMSA ، از جمله نقشه هم دما، هم بارش، پوشش گیاهی، زمین شناسی و در نهایت ، نقشه نرخ فرسایش تهیه شده است. در منطقه مورد مطالعه 5 کانون فرسایش در نیمه شمالی منطقه مشاهده می شود. بررسی عوامل موثر در این مناطق نشان داده است که اصلی ترین عامل فرسایش در کانون های پر خطر در درجه اول انرژی جنبشی باران بوده و شیب زمین و پوشش گیاهی در درجات بعدی اهمیت قرار دارد. همچنین قابلیت فرسودگی خاک نیز با آن که در وسعت زیادی از منطقه مهمترین عامل موثر در فرسایش بوده ولی در کانون های پر خطر نقش چندانی نداشته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد، نوع فرسایش غالب در منطقه، فرسایش آبی و نرخ فرسایش با میانگین 412/1 تن در هکتار، نسبت به میانگین نرخ فرسایش در کشور پائین تر است.
ارزیابی آسیب پذیری لرزه ای در منطقة یک شهر تبریز با استفاده از مدل تحلیل چندمعیارة فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی میزان آسیب پذیری، برنامه ریزی جهت آمادگی و کاهش خطر قبل از وقوع زلزله، امری ضروری است. با توجه به واقع شدن شهر تبریز در جایگاه پهنه بندی با خطر نسبی بالا، وقوع یک زلزلة بزرگ در این شهر خسارت ها و تلفات زیادی را به دنبال خواهد داشت؛ این میزان آسیب لزوم کسب آمادگی های لازم جهت مقابله با بحران ناشی از زلزله را آشکارتر می کند. در مقالة حاضر، برای ارزیابی میزان آسیب پذیری (خسارت ها و تلفات) در برابر زلزله در منطقة یک شهرداری تبریز، نقشة عوامل انسانی، کالبدی و تأسیسات و امکانات حیاتی تأثیرگذار بر آسیب پذیری منطقه از طریق تلفیق سیستم های اطلاعات جغرافیایی (GIS) و مدل ارزیابی چندمتغیرة فضایی (SMCE) تولید شده است؛ همچنین با ارائة وزن های درون گروهی و بین گروهی شاخص های مؤثر بر آسیب پذیریِ ناشی از زلزله، درجات آسیب پذیری مناطق مختلف مشخص شده است. بر اساس نقشة آسیب نهایی، بخش های شمالی و شرقی منطقة یک به عنوان محدوده های بحرانی از نظر میزان آسیب پذیر بودن در برابر زلزلة احتمالی شناخته شده اند. نزدیکی به گسل، افزایش شیب زمین، فرسودگی بافت ساختمان ها و عدم دسترسی مناسب به شبکة معابر شهری به ترتیب از عوامل مهم افزایش آسیب های ناشی از زلزله در این
نقش ساختارهای طبیعی در الگوی استقرار محوطه های پیش از تاریخ دشت تهران با استفاده از GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دشت تهران بیش از123 محوطة باستانی پیش از تاریخ دارد که مطالعة زمین باستان شناسی این محوطه ها موضوع پژوهش حاضر است. این پژوهش بر آن است تا با روش تحلیل خوشه ای و محاسبة ضریب تغییرات و همچنین با استفاده از نرم افزارهای GIS، SPSSو Excel نحوة توزیع محوطه های باستانی نسبت به متغیرهای طبیعی شامل نوع آب و هوا، شیب، زمین شناسی، فاصله از رودخانه، ژئومورفولوژی، کاربری اراضی و ارتفاع را بررسی کند. پس از تجزیه و تحلیل مشخص شد که نحوة پراکندگی محوطه ها به گونه ای است که در قسمت های پایین محدوده، یعنی نواحی دشتی و کوهپایه ای (خوشة یک و دو)، کمترین ضریب تغییرات متعلق به عامل فاصله از رودخانه است و محوطه ها در فواصل مختلفی از رودخانه مکان گزینی شده اند تا جایی که در فواصل کمتر از 500 متر تا بیش از 4500 متر شاهد وجود استقرارگاه هستیم. همچنین، ضریب تغییرات بالای عامل ژئومورفولوژی (مخروط افکنه) نسبت به دیگر عوامل نشان می دهد الگوی استقرار بیشتر تحت تأثیر مخروط افکنه هاست؛ زیرا هر جا مخروط افکنه ها گسترده شده اند، استقرارگاه ها با تمرکز بر آن ها به صورت شعاعی شکل گرفته اند و هر چه به طرف قسمت های بالاتر و کوهستانی حوضه می رویم، محوطه ها در فواصل نزدیک به رودخانه و به صورت خطی شکل گرفته اند (مثل خوشة پنج) و شیب مناسب عامل ایجاد استقرارگاه در این گونه نواحی است.
تعیین گستره ی آسایش دمایی در برنامه ریزی اقلیم گردشگری مورد : استان سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی ویژگیهای اقلیمی هر مکان، نقش ویژهای در برنامهریزی گردشگری آن محل ایفا میکند. هدف پژوهش حاضر، تعیین گستره ی آسایش اقلیمی روزانه و شبانه به منظور برنامهریزی گردشگری استان سیستان و بلوچستان در مقیاس ماهانه است. برای تعیین شرایط دمایی (گرم، آسایش، سرد) در گستره ی استان و در ماه های مختلف سال، شاخص اوانز مبنای روش پژوهش قرار گرفته است. از این رو دادههای اقلیمی کمینه و بیشینه دمای هوا و رطوبت نسبی و همچنین سرعت باد در مقیاس ماهانه شش ایستگاه سینوپتیک و چهار ایستگاه کلیماتولوژیاستان طیّ دوره ی آماری (87 – 65) استخراج شد و همگنی آنها با روش درونیابی مورد آزمون قرار گرفت. سپس جداول شرایط دمایی به تفکیک شب و روز برای ماه های سال تهیه و نقشههای آسایش زیست اقلیمی استان ترسیم شدند.
نتایج نشان داد که در گستره ی استان، شرایط اقلیمی روزانه ماه های خرداد، تیر، مرداد و شهریور گرم و شرایط اقلیمی شبانه ماه های آبان، آذر، دی، بهمن، اسفند و فروردین سرد است. در فروردین، اردیبهشت، مهر، آبان، آذر، دی و بهمن در طول روز و در اردیبهشت، خرداد، تیر، مرداد، شهریور و مهر در طول شب در قسمت هایی از استان مطابق با الگوی اوانز آسایش دمایی حاکم است.
اولویّت بندی نواحی کنترل فرسایش خاک با استفاده از تکنیک های ارزیابی چندمعیاره و GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اولویّتبندی، در اجرای پروژههای منابع طبیعی امر بسیار مهم و ضروری میباشد و به تصمیمگیران اجازه خواهد داد تا مناسبترین استراتژیهای مدیریتی و پایدار را در درازمدت اجرا نمایند. وضعیت کنونی فرسایش با یک شاخص نسبی نمیتواند بطور دقیق اولویّت نواحی جهت کنترل فرسایش خاک را شناسایی نماید. هدف از این تحقیق شناسایی اولویّتهای حفاظت با استفاده از یک روش ارزیابی چندمعیاره در حوضه ی آبخیز وازرود مازندران میباشد. روند تغییرات خطر فرسایش نشاندهنده ی مناطقی است که خطر فرسایش در آنها در حال ازدیاد بوده و همچنین به عنوان یکی از معیارهای شناسایی اولویّتها میباشد. پهنهبندی خطر فرسایش در قالب معادله تلفات خاک اصلاح شده جهانی (RUSLE)در سالهای 2000 و 2010 انجام گرفت و به شش ناحیه ی خطر خیلی کم، کم، متوسط، شدید، خیلی شدید و فوقالعاده شدید تقسیم گردید. روند تغییرات فرسایش خاک با مقایسه نتایج خطر فرسایش بین 2000 و 2010 و ارزیابیهای چند معیاره محقق گردید. دو سطح با بالاترین اولویّت، مناطق با درجه فرسایش شدید و یا افزایش قابل توجه در فرسایش که در این 10 سال اخیر به وقوع پیوسته را شامل میشود (32/1588 هکتار و 31/11% از کل منطقه مورد مطالعه) و به عنوان مناطق کنترل فرسایش خاک و اختصاص استراتژیهای مدیریتی مناسب در آن پیشنهاد میگردد. دو سطح میانی مناطق با وضعیت فرسایشی پایدار در طول زمان یا تغییرات جزیی را شامل میشوند و به اقدامات کنترلی کمتری نیازمندند.
مکانیابی کاربری های گردشگری با استفاده از سیستم های اطلاعات جغرافیایی (GIS)؛ مورد شناسی: مکانیابی یک پارک شادی در جزیره ی کیش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه گردشگری و سیستم های اطلاعات جغرافیایی به عنوان دو صنعت و فن آوری مهم نظر بسیاری ازمحققانراجلبکرده-است.گردشگری و توان اشتغال زایی آندرکناربخش هایصنعت،کشاورزى و خدمات می تواندموجبرشد اجتماعى واقتصادىکشورها گردد. نکته ی مهمدرتوسعه یگردشگریمرتبطباجاذبه هاىطبیعی وفرهنگی،آماده سازىآنهابراىبازدیدگردشگراناست.این آماده سازی با ارائه ی خدماتجانبىوزمینه سازفعالیت هاىگردشگرى از جمله احداث مراکز تفریحی منطبق با شرایط مکانی منطقه فراهم می شود. برای نیل به چنین هدفی می توان GIS را به عنوان ابزاری قدرتمند به خدمت گرفت.
مقاله ی حاضر با استفاده از مدل شایستگی مکانی درGIS و برنامه ی الحاقی تحلیل گر فضایی، با همپوشانی وزنی لایه ها، به مکانیابی یک پارک شادی در جزیره ی کیش براساس شرایط طبیعی، وضعیت کاربری ها و زمین های خالی قابل ساخت پرداخته است.بر اساس نتایج این پژوهش، محدوده ی نهایی برای ساخت پارک شادی دارای مساحتی حدود 110 هکتار و در مجاورت پارک دلفین ها، مجموعه ی سیاحتی نیروی دریایی، هتل های شباویز، سفینه و سیمرغ قرار دارد.
تناسب طول و عرض این مکان برای احداث پارک و قرارگیری آن در اراضی خالی، حاکی از بهینگی آن است. بازدید میدانی و بررسی محدودیت های احتمالی از نظر وضعیت تملک و عدم مغایرت با سایر طرح های مصوب جزیره مؤیّد صحت این مکانیابی بود.
بهینه سازی مکانی فرایند طراحی و برنامه ریزی شهری به کمک عملگرهای ابتکاریِ توسعه داده شده در قالب الگوریتم تکاملی چند هدفه NSGA-II(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بهره گیری از روش های امروزین برای بهینه سازی فرایند برنامه ریزی شهری می تواند منجر به حل بسیاری از مسائل پیچیده ای شود که تصمیم گیرندگان و تحلیل گران امور شهری با آن مواجه اند. الگوریتم های تکاملی چند هدفه را می توان با توجه به گستردگی عوامل درگیر با امور شهری، به عنوان ابزاری مناسب در این زمینه در نظر گرفت. اما با توجه به ماهیت مکانی بسیاری از امور مرتبط با برنامه ریزی شهری، استفاده از الگوریتم های تکاملی که عموماً روابط مکانی و منطقی موجود میان عوارض را در جهان واقعی نادیده می گیرند و صرفاً به بهینه سازی اطلاعات توصیفی عوارض می پردازند، نمی تواند به حل درست و مناسب مسائل پیچیده شهری بینجامد. در این مقاله با ارائه ی مدلی نو و ابتکاری، راه حلی مؤثر برای به کارگیری الگوریتم های تکاملی در انواع مسائل مکان محور، به گونه ای که امکان تحلیل های مکانی نیز وجود داشته باشد، ارائه شده است. این مدل ابتدا با استفاده از ساختار جدید سلولی ـ درختی، فضای جست وجو را کدگذاری می کند و سپس با استفاده از علمگرهای ابتکاری ادغام و جهش مکانی در قالب جست وجویی تکاملی به ارائه راه حل های مناسب می پردازد. مدل ابتکاریِ تکوین و توسعه یافته براساس الگوریتم NSGA-II برای طراحی و برنامه ریزی به منظور ایجاد شهری به کار گرفته شده و نتایج و بررسی های حاصل از آن در این مقاله ارائه گردیده است.
شبیه سازی جریان روزانه رودخانه و تحلیل تأثیرات تغییر کاربری بهینه روی آن با استفاده از مدل WetSpa در محیط GIS (مطالعه موردی: حوضه آبریز مرک، استان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ضرورت آگاهی از وضعیت منابع آب و نزولات جوی در حوضه های آبریز مختلف برای اجرای طرح های آبی از یک سو و وجود نداشتن شبکة مناسبی از ایستگاه های اندازه گیری پارامترهای هواشناسی و آبشناسی از سوی دیگر، اهمیت استفاده از روش های غیرمستقیم برای شبیه سازی جریان و محاسبه حجم رواناب در حوضه های آبریز را بیش از پیش آشکار میسازد. در بین روش های غیرمستقیم، فنون پیشرفته ای نظیر سنجش از دور (RS) و سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS)، که امکان اطلاع از شرایط حوضه از جنبه های مختلف و تجزیه و تحلیل سریع تر و دقیق تر این اطلاعات را میسر ساخته اند، جایگاه ویژه ای در مطالعات هیدرولوژیکی و منابع آب یافته اند. این موضوع بر تعداد مدل های فیزیکی توزیعیافتة مکانی در بستر GIS که در آنها اطلاعات مکانی به صورت واحدهای در سطح پیکسل در کنار داده های هیدرولوژی قرار میگیرند و امکان درک و بیان فرایندهای پیچیده و پویا را فراهم میآورند، افزوده است. مدل WetSpa نمونه ای از این مدل های هیدرولوژیکی توزیعیافتة مکانی است که با هدف رسیدن به راهبردهای مدیریت پایدار آبخیز طراحی و ساخته شد. WetSpa براساس شبکه سلولی و در مقیاس حوضه آبریز عمل میکند و در نتیجه عملکرد آن به صورت پیوسته است. در پژوهش حاضر ابتدا جریان روزانة رودخانه حوضه مرک کرمانشاه ـ با مساحت 1380 کیلومترمربع ـ با استفاده از مدل WetSpa در محیط GIS و با شرایط کاربری اراضی فعلی شبیه سازی شده و بعد از کالیبراسیون و اعتبارسنجی مدل به تحلیل تأثیرات تغییرکاربری بر روی جریان ـ به ویژه دبی پیک جریان ـ پرداخته شد. برای این منظور نقشة کاربری بهینه حوضه با استفاده از مدل آمایش سرزمین مخدوم تولید شد و مجدداً جریان رودخانه به وسیله مدل شبیه سازی گردید. نتایج حاصل از به کارگیری مدل WetSpa در حوضه آبریز مرک دقتی معادل 77 درصد را براساس ضریب ناش ـ ساتکلیف (NS) نشان میدهد. همچنین شبیه سازی جریان رودخانه تحت سناوریوی کاربری بهینه نشان داد که هیدروگراف جریان رودخانة با تأخیر به اوج خود میرسد و در مقایسه با هیدروگراف کاربری فعلی دیرتر فروکش میکند. افزون بر اینها، دبی اوج هیدروگراف نیز بعد از تغییر کاربری بهینه پایین تر آمده است.
ارزیابی تناسب اراضی شهری به روش Fuzzy AHP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی تناسب اراضی شهری، مستلزم توجه ویژه به ارتباط و وابستگی کاربریها و تأثیر عملکرد هر کاربری بر دیگر کاربریهاست. روش های مبتنی بر سامانه اطلاعات مکانی و تصمیم سازی چندمعیاره، ابزارهای سودمندی برای این منظور به شمار میآیند. از آنجا که پرداختن به موضوع مذکور نیازمند مشارکت افراد با دیدگاه ها و سلایق گوناگون است، ارزیابی تناسب اراضی شهری نیز دارای ماهیت تصمیم سازی گروهی است. در پژوهش حاضر با تلفیق قابلیت های GIS و تکنیک های تصمیم سازی گروهی چندمعیارة فازی، روشی به منظور ارزیابی تناسب اراضی شهری برای کاربریهای خدماتی مورد نیاز شهروندان ارائه شده است. در روش به کار گرفته شده، فرایند کلی ارزیابی تناسب کاربری زمین به روش Fuzzy AHP شامل انتخاب معیارهای مؤثر، تعیین میزان اهمیت و وزن هر معیار، تهیه و تولید نقشه های معیار در محیط GIS و در نهایت تلفیق نقشه های معیار و محاسبه مقدار تناسب هر قطعه زمین برای کاربری تعیین شده، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. نتایج مدل در محدوده مطالعه موردی در منطقه 6 شهرداری اصفهان، مورد سنجش قرار گرفته است. نتایج این مدل سازی، توانایی کافی روش Fuzzy AHP و GIS را در ارزیابی تناسب زمین شهری با دیدگاه تصمیم سازی گروهی نشان میدهد. مقایسه نتایج حاصل از مدل Fuzzy AHP با نتایج روش مرسوم مبتنی بر جمع بندی نظرهای کارشناسی در 15 قطعه زمین منتخب برای تخصیص چهار کاربری (کتابخانه، درمانگاه، ورزشگاه و مدرسه راهنمایی)، نشان میدهد که در قطعات به اولویت تخصیص اول تا سوم برای هر چهار کاربری مورد نظر تحقیق، تطابق کامل وجود دارد.
بررسی روش های تحلیل سلسله مراتبی AHP، LNRF و FAHP در پهنه بندی خطر زمین لغزش (مطالعه موردی حوضه آبخیز النگ دره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمین لغزش از بلایای طبیعی است که هر ساله خسارات مالی و جانی زیادی به بار میآورد، اما در عین حال پیش بینیپذیری از ویژگیهای برجستة آن به شمار میآید. با پیش بینی وقوع زمین لغزش میتوان از بروز و گسترش خسارات ناشی از آن جلوگیری به عمل آورد. یکی از روش های پیش بینی این پدیده، مطالعة زمین لغزش های الگو در منطقه و پهنه بندی ناحیه یا حوضه آبخیز با توجه به آن الگوست. در این مقاله سعی شده است تا با مطالعه ویژگیهای لغزش الگو، کل حوضه آبخیز النگ دره که نشانه های بروز لغزش را به وضوح میتوان در قسمت های مختلف آن مشاهده کرد، از نظر خطر وقوع لغزش به روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، روش FAHP و LNRF پهنه بندی کرد و ضمن مقایسة روش ها نقاط خطرساز را به منظور پایدارسازی آن تعیین کرد. نتایج تحقیق نشان میدهد که روش LNRF در مقایسه با دو روش دیگر تطابق بیشتری با منطقه دارد. در این روش، اعمال نظر کارشناسی در حداقل قرار دارد و در نتیجه امکان بروز خطا در آن کمتر است. در روش سلسله مراتبی به علت وجود متغیرهای بیشتر و اعمال نظر مستقیم کارشناس، امکان بروز خطا در امتیازدهی پارامترها وجود دارد. در روش FAHP نیز تعیین حدود حداقل و حداکثر مقادیر مؤثر در امتیازدهی پارامترها مستقیماً بستگی به نظر کارشناسی دارد خطای بیشتری در آن بروز مییابد. بنابراین پس از مقایسة سه روش فوق، مدل به دست آمده از روش LNRF که تطابق بیشتری با شرایط محیط مورد مطالعه دارد، به عنوان مدل نهایی انتخاب شد.
بررسی کمّی و کیفی پارک های شهر ساری، با استفاده از مدل AHP فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه تحولات تکنولوژی و صنعتی شدن شهرها، موجب دگرگونی های اساسی و عمده ای در اکولوژی شهری شده و به تخریب شدید محیط زیستِ سکونتگاه ها دامن زده و در بردارنده پیامدهای ناگواری در زندگی انسان ها و جوامع شان بوده است. مهم ترین و در عین حال ساده ترین راه تعدیل این پیامدها و آسیب های زیست محیطی، توسعه پارک ها و فضاهای سبز است. کاربری هایی چون فضای سبز شهری و پارک ها در زمرة کاربری هایی هستند که توزیع و پراکنش آنها در سطح شهر بسیار بااهمیت و سودمند است. شهرِ ساری با مساحت 52/28 کیلومترمربعی و جمعیت 261293 نفری، دارای 8 پارک عمومی با سرانه 39/0 مترمربع برای هر نفر است، که این رقم اختلاف آشکاری با سرانه استاندارد تعیین شده دارد. از سویی، با این تعداد پارک و با توجه به تعداد محله ها، مشخص می گردد که این شهر به لحاظ طبقه بندی پارک های شهری، فاقد پراکنش سلسله مراتب فضای سبزِ مناسب است و با رشد روزافزون جمعیت در این شهر، توجه به توسعه و احداث پارک ها امری ضروری به نظر می رسد. در این پژوهش ضمن بررسی کمّی و کیفی پارک های شهر ساری، به مکان یابی پارک های محله ای با استفاده از مدل AHP فازی (FAHP) در محیط GIS پرداخته می شود. بدین منظور پس از شناسایی پارامترها و معیارهای مؤثر در مکان یابی پارک های شهری و با تکمیل پرسش نامه به وسیله کارشناسان و متخصصان خبره، به کمک مدل سلسله مراتبی فازی وزن هر یک از معیارهای مؤثر محاسبه شد و سپس اینها در محیط GIS با یکدیگر تلفیق شدند. در نهایت با هم پوشانی لایه های اطلاعاتی و تطبیق آنها با کاربری های موجود، نقشه شایستگی مناطق شهر ساری براساس پهنه های «بسیار مناسب، مناسب، و نامناسب»، برای احداث پارک های محله ای مشخص شدند. نتایج به دست آمده نشان می دهند که 5/18 درصد از مساحت شهر برای احداث پارک در واحد محله بسیار مناسب است، 7/33 درصد مناسب است، و 8/47 درصد دربردارنده محدودیت هایی برای ساخت پارک محله ای است.