مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
سود هر سهم
منبع:
تحقیقات حسابداری و حسابرسی بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۱
5 - 20
حوزه های تخصصی:
سود هر سهم یکی از آماره های مورد توجه سرمایه گذاران و تحلیل گران مالی می باشد. از طرف دیگر تعیین بهترین ترکیب منابع شرکت یا همان ساختار سرمایه یکی از مهم ترین مسائلی است که مدیران مالی باید برای حداکثر کردن ثروت سهامداران در نظر بگیرند. به علاوه ارزش افزوده اقتصادی یک معیار مؤثر در کیفیت سیاست های مدیریتی و به عنوان شاخص قابل اتکایی از نحوه رشد ارزش شرکت در آینده محسوب می شود. هدف این تحقیق تبیین اثر پویایی ساختار سرمایه، سودآوری و ارزش افزوده اقتصادی بر EPS شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. جامعه آماری این تحقیق متشکل از شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است و نمونه مورد رسیدگی 55 شرکت در بورس اوراق بهادار از صنایع مختلف در طی سال های 1389 تا 1394 می باشد. متغیر وابسته پژوهش حاضر، EPS می باشد. برای آزمون فرضیه ها از مدل های رگرسیون چند متغیره مبتنی بر تکنیک داده های تلفیقی استفاده و از طریق نرم افزار اقتصادسنجی Eviews انجام شده است. نتایج حاکی از آن است که متغیرهای ساختار سرمایه، که در بین آنها ضریب متغیر نسبت بدهی بلند مدت بدون مزایای پایان خدمت به دارایی ها دارای رابطه منفی با سود هر سهم بوده و مابقی متغیرهای ساختار سرمایه رابطه مثبت و معناداری با سود هر سهم دارند. همچنین بین سودآوری شرکت و ارزش افزوده اقتصادی با سود هر سهم رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
ارائه مدلی جهت رتبه بندی دارایی های نامشهود و ارزش گذاری برند شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در اقتصاد دانشمحور، داراییهای نامشهود نقش اساسی در موفقیت شرکت در دستیابی به اهداف دارد. هدف این پژوهش، رتبهبندی داراییهای نامشهود و سپس ارائه مدلی جهت ارزشگذاری برند بهعنوان یکی از مهمترین این داراییها، منطبق با شرایط بورس ایران است. پژوهش حاضر از نوع پسرویدادی و ازنظر هدف، توسعهای است. نمونه پژوهش شامل 81 شرکت پذیرفتهشده در «بورس اوراق بهادار تهران» در سالهای 1391 تا 1395 است. مدل استفادهشده در این پژوهش برای رتبهبندی، AHP گروهی و جهت محاسبه ارزش برند ترکیبی از مدل ارزش ذاتی شرکت با استفاده از مدل تنزیل سود نقدی سه مرحلهای و مدل قیمت به فروش برگرفته از مدل داموداران (2007) است. نتایج حاکی از آن است که در بورس ایران به ترتیب، داراییهای نامشهود مربوط به بازاریابی، قرارداد، فناوری، مشتری و هنر در اولویت قرار گرفتند؛ همچنین در ارزشگذاری برند میتوان با استفاده از سود هر سهم و پارامترهای مالی شرکت، به مبنای مناسبی جهت تخمین ارزش شرکت و برند آن، متناسب با شرایط بورس ایران دستیافت.
تحلیل بنیادی رفتار هزینه ها از بعد کارکرد و ماهیت و اثر آن بر دقت برآورد سود هر سهم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد مدیریت مالی سال هشتم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۱
83 - 110
حوزه های تخصصی:
این پژوهش نگرشی جدید در خصوص ارزیابی رفتار هزینه ها ارایه خوهد داد و با تکمیل مدلهای گذشته که تنها چسبندگی هزینه را در زمان کاهش فروش بررسی می کردند، رفتار هزینه ها را در هنگام کاهش فروش (چسبندگی هزینه) و افزایش فروش (سیگنال مثبت هزینه) بررسی می کند. علاوه بر آن در این پژوهش رفتار هزینه ها بر حسب کارکرد (بهای تمام شده و هزینه عملیاتی) و ماهیت( هزینه حقوق ودستمزد، خدمات و استهلاک) طبقه بندی شده و تاثیر هر یک بر دقت برآورد سود هر سهم بررسی می شود. جامعه ی آماری پژوهش کلیه ی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد که از میان آن ها 95 شرکت در بازه ی زمانی 1397-1392 انتخاب و بررسی گردیده است. جهت آزمون فرضیه های پژوهش از الگوی اثرات ثابت با روش OLS استفاده شده است. نتایج پژوهش در زمان کاهش فروش حاکی از وجود ارتباط منفی و معنادار بین چسبندگی مجموع هزینه ها، بهای تمام شده و هزینه خدمات با دقت برآورد سود هر سهم و ارتباط مثبت و معنادار بین چسبندگی هزینه حقوق و دستمزد با دقت برآورد سود هر سهم است اما رابطه ی معناداری بین چسبندگی هزینه های عملیاتی و استهلاک با دقت برآورد سود هر سهم یافت نشد. همچنین یافته ها در زمان افزایش فروش نشان می دهد که بین سیگنال مثبت بهای تمام شده با دقت برآورد سود هر سهم رابطه ی مثبت و معنادار وجود دارد اما بین سیگنال مثبت مجموع هزینه ها، هزینه های عملیاتی، حقوق و دستمزد، خدمات و استهلاک با دقت برآورد سود هر سهم رابطه ی معناداری یافت نشد. از این رو ضروری است مدیران و تحلیلگران مالی برای برآورد دقیق تر سود هر سهم به رفتار این هزینه ها دقت نموده و چسبندگی و سیگنال مثبت آن ها را در برآوردهای خود لحاظ کنند.
رتبه بندی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران قبل و بعد از انجام تصاحب با استفاده از معیارهای مالی
حوزه های تخصصی:
امروزه رقابت جهانی به حدی افزایش یافته است که تکیه بر کارایی درونی و نکات قوت بنگاه به تنهایی موجب دوام و رشد آن نمی شود. شرکت ها با استفاده از ابزارهای ترکیب از جنبه های مشترکت قابل بهره برداری یکدیگر، استفاده می کنند. علم اقتصاد پویایی ابزارهای ترکیب منابع و انجام معاملات خرید و تصاحب شرکت ها را مفید می داند. در واقع یکی از استراتژی های شرکت ها، استراتژی ادغام و تصاحب آن ها است. مهم ترین دلایل اتخاذ استراتژی مذکور کسب هم افزایی، افزایش ثروت صاحبان سهام، صرفه جویی های مقیاس و محیطی، افزایش سهم بازار، افزایش توان تحقیق و توسعه، رشد شرکت و کاهش ریسک در راستای تحقق مهم ترین هدف شرکت ها مبنی بر خلق ارزش و افزایش ثروت صاحبان سهام است. این پژوهش به دنبال ارزیابی عملکرد مالی و رتبه بندی شرکت های پذیرفته شده در بورس اراق بهادار تهران قبل و بعد از تصاحب از ابتدای سال 1390 تا پایان سال 1398 است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه جمع آوری داده ها پس رویدادی می باشد. متغیرهای مورد بررسی در این پژوهش عبارتند از: بازده مجموع دارایی ها، بازده حقوق صاحبان سهام از اهمیت بالاتر و وزن بیشتری برخوردار است و شاخص بازده جریان نقدی سرمایه گذاری دارای کمترین وزن می باشد. سپس به رتبه بندی 10 شرکت از صنایع فرآورده های نفتی، دارویی و سیمان پرداخته شده است. رتبه بندی انجام شده نشان می دهد که رتبه شرکت ها قبل و بعد از انجام تصاحب متفاوت بوده و دو تکنیک TOPSIS و SAW نیز نتایج متفاوتی را ارایه می دهند.
الگوسازی و پیش بینی EPS شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران با رویکرد شبکه عصبی GMDH(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیش بینی سود هر سهم و تغییرات آن، یک رویداد اقتصادی است که از دیرباز مورد علاقه سرمایه گذاران، مدیران، تحلیل گران مالی و اعتباردهندگان بوده است. در این پژوهش از شبکه عصبی GMDH که ابزاری با قابلیت بالا در مسیریابی و تشخیص روندهای غیرخطی پیچیده با تعداد مشاهدات محدود است، برای الگوسازی و پیش بینی سود هر سهم از شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران استفاده شده است. ابتدا الگویی شامل هشت نسبت مالی طراحی و سپس با استفاده از فرآیند قیاسی و نیز کنارگذاشتن هر متغیر از الگوی بنیادی، در مجموع هشت مدل اجرا شد. نتایج نشان داد، الگوهای حاصل از کنار گذاشتن بازده دارایی ها، نسبت جاری و بازده سرمایه از الگوی بنیادی، به ترتیب بیشترین تأثیر را در کاهش خطای پیش بینی سود هر سهم دارند. همچنین گردش موجودی کالا و دوره وصول مطالبات، دارای اثر مضاعف در کاهش خطا هستند. درنهایت برتری شبکه عصبی GMDH در دقت پیش بینی سود هر سهم نسبت به روش ARIMA، بر اساس معیارهای خطا نیز مورد تأیید قرار گرفت.
بررسی رابطه تغییرات در ارزش دفتری و سود هرسهم با تغییرات قیمت سهام (با تاکید بر صورت های مالی میان دوره ای)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق با استفاده از داده های صورت های مالی میان دوره ای شش ماهه حسابرسی شده، ضمن بررسی رابطه ارزش دفتری و سود هر سهم بر قیمت سهام، به بررسی رابطه بین تغییرات در ارزش دفتری و سود هر سهم با تغییرات در قیمت سهام می پردازد. بنابراین هدف این تحقیق تعیین رابطه بین متغیرهای مذکور با قیمت سهام است. نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها نشان می دهد که ارزش دفتری و سود هر سهم ارتباط معنی داری با قیمت سهام دارند و همبستگی سود بیش از ارزش دفتری است. همچنین این تحقیق شواهدی را فراهم می کند که تغییرات در ارزش دفتری هر سهم و تغییرات در سود هر سهم با تغییرات در قیمت سهام رابطه معنی داری دارند و همبستگی تغییرات در ارزش دفتری هر سهم بیش از تغییرات در سود هر سهم است.
رابطه بین مدیریت سود و مربوط بودن اطلاعات حسابداری
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق، بررسی رابطه بین مدیریت سود و مربوط بودن سود هر سهم و ارزش دفتری آن در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. مدیریت سود با استفاده از میانگین چهار روش مختلف محاسبه مدیریت سود، معرفی شده توسط لیوز(2001) و باتاچاریا(2001) سنجیده ش ده است. داده های تحقیق با استفاده از نمونه ای شامل 192 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، در قالب 10 صنعت مختلف، برای دوره ی زمانی 1388-1383 به روش تلفیق کل داده ها و رگرسیون حداقل مربعات معمولی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. برای انتخاب مدل مناسب، از آزمون F مقید(چ او) استفاده شده است. نتای ج تحقیق نشان داد مدی ریت س ود در شرکت های مورد مطالعه وجود داشته و مربوط بودن سود ه ر سه م و ارزش دفت ری آن را کاهش می دهد
بررسی عوامل تعیین کننده نسبت پرداخت سود سهام با استفاده از شبکه عصبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر به بررسی عوامل تعیین کننده نسبت پرداخت سود سهام همچنین مقایسه قدرت پیش بینی شبکه های عصبی و مدل رگرسیون حداقل مربعات به منظور برآورد نسبت پرداخت سود سهام می پردازد. هدف این تحقیق شناسایی و تبیین عوامل تعیین کننده نسبت پرداخت سود سهام، ارزیابی درجه اهمیت این عوامل و ارائه یک مدل توصیفی از عوامل تعیین کننده نسبت پرداخت سود سهام می باشد. از میان تئوری ها و نظریه های متفاوتی که از سوی محققین حوزه مالی در خصوص سود تقسیمی ارائه شده است در این تحقیق نظریه های علامت دهی، نمایندگی و سود سهام باقیمانده مورد بررسی قرار گرفته است. برای بررسی این نظریه ها ابتدا متغیرهای جایگزین تعیین و سپس اطلاعات لازم برای 133 شرکت گردآوری گردید. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز از روش های آماری مبتنی بر ضریب همبستگی، رگرسیون چندگانه و شبکه های عصبی مصنوعی استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که میان نسبت پرداخت سود سهام و متغیرهای نسبت پرداخت سود سهام سال قبل، پراکندگی مالکیت و جریان نقد آزاد رابطه معنادار و مثبتی وجود دارد. مقایسه بین مدل های رگرسیون و شبکه عصبی نشان دهنده پیش بینی دقیق تر نسبت پرداخت سود سهام با استفاده از مدل شبکه عصبی می باشد. همچنین در ساختار 1-13-7 شبکه عصبی مدلی که دارای نرخ یادگیری 15/0 و اندازه حرکت 9/0 است نشان می دهد که رشد درآمد، نسبت پرداخت سود سهام سال قبل و پراکندگی مالکیت مهمترین عوامل تعیین کننده نسبت پرداخت سود سهام می باشند.
مدل سازی پیش بینی EPS با استفاده از شبکه های عصبی - فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیش بینی سود هر سهم و تغییرات آن به عنوان یک رویداد اقتصادی از دیرباز موردعلاقه سرمایه گذاران، مدیران، تحلیل گران مالی و اعتباردهندگان بوده است. این توجه ناشی از استفاده سود در مدل های ارزیابی سهام، کمک به کارکرد کارای بازار سرمایه، ارزیابی توان پرداخت و ارزیابی عملکرد واحد اقتصادی می باشد. هدف این تحقیق پیش بینی سود هر سهم با استفاده از شبکه عصبی – فازی و شبکه عصبی درک چندلایه(MLP) و GMDH و تعیین مدل برتر با استفاده از چهار معیار مربع میانگین خطای استاندارد(MSE) ، میانگین قدر مطلق خطا (MAE)، مربع مجذور میانگین خطا (RMSE) و (R2) ضریب تعیین می باشد. بدین منظور، شرکت های پذیرفته شده در بورس و اوراق بهادار تهران به عنوان جامعه آماری و نمونه انتخابی شامل،500 سال/شرکت در قالب 24 صنعت فعال بورس در دوره زمانی 1390- 1386 می باشد که به صورت تصادفی و روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده اند. نتایج تحقیق بیانگر برتری شبکه عصبی – فازی در تمامی چهار معیار ارزیابی نسبت به شبکه عصبی MLP و GMDH می باشد که نشان از توانایی بالای این شبکه در شناخت الگوهای حاکم برداده ها و وجود رابطه غیرخطی برخی متغیرهای حسابداری با سود هر سهم دارد. درنتیجه دقت پیش بینی شبکه عصبی – فازی بیشتر از شبکه ی MLP و GMDH است و برای پیش بینی سود هر سهم مناسب می باشد
تاثیر رشد شرکت بر رابطه بین ارزش بازار، ارزش دفتری و سود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بسیاری از تحقیقات تجربی که رابطه بین ارزش بازار سهام و متغیرهای حسابداری (مانند ارزش دفتری و سود هر سهم) را بررسی کرده اند، رابطه مذکور به صورت یک تابع خطی در نظر گرفته شده است. با این حال، شواهدی تجربی با فرض مذکور چندان سازگار نیست. این موضوع بدان معنا خواهد بود که اگر در تحقیقات تجربی و کاربردهای عملی، رابطه بین ارزش بازار سهام و دو متغیر ارزش دفتری سهام و سود هر سهم به صورت یک رابطه خطی در نظر گرفته شود، نتایج ناصحیحی استخراج خواهد شد. در مقاله حاضر، تاثیر رشد شرکت را بر رابطه بین ارزش بازار سهام و دو متغیر ارزش دفتری و سود هر سهم در 149 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بررسی شده است. یافته های تحقیق نشان می دهند که وقتی سودآوری شرکت افزایش می یابد، تاثیر رشد شرکت بر رابطه بین ارزش بازار و سود هر سهم از منفی به مثبت و تاثیر رشد شرکت بر رابطه بین ارزش بازار سهام و ارزش دفتری سهام از مثبت به منفی تغییر جهت می دهد. نتایج حاصله در کل وجود رابطه غیر خطی بین ارزش بازار سهام و متغیرهای ذکر شده را تایید می نماید.
Abstract
The most empirical researches that investigate the relation between the stock market value and accounting variables (such as book value and earnings per share), the mentioned relation are assumed to be linear. However, the empirical evidences are not compatible to this assumption. This means, if it is assumed that the relationship between stock market value, book value and earnings per share be a linear relationship, the incorrect results will be extracted for empirical researches and applied usage. This paper investigates the effect of firms' growth on the relation between stock market values; book value and accounting earnings in 149 firms listed in Tehran Stock Exchange. The research results show that when firms' profitability increases, the effect of firms' growth on the relation between stock market value and earnings per share switches from negative to positive; and the effect of firms' growth on the relation between stock market value and book value switches from positive to negative. Overall, the research results show that the relation between the stock market value and the mentioned variables are non-linear.
محتوای ارزشی سود تقسیم شده در شرکت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محتوای ارزشی به توانایی ارقام حسابداری در پیش بینی بازده و قیمت سهام شرکت ها گفته می شود. هدف این پژوهش بررسی محتوای ارزشی سود تقسیم شده بر ارزش سهام شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. نمونه آماری این پژوهش شامل 228 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. روش آماری مورد استفاده جهت آزمون فرضیه های پژوهش، روش «داده های مقطعی» بوده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که سود تقسیمی در ایران دارای محتوای ارزشی است و برای سهامداران محتوای اطلاعاتی ایجاد می کند.
Valuable content is the ability of accounting numbers in predicting return and stock price of firms. The aim of this study was to investigate the valuable content of dividend earning on stock value of accepted companies in the stock exchange of Tehran. The study sample consisted of 228 companies accepted in Tehran Stock Exchange. The statistical method for testing the research hypothesis is the "cross-sectional data". The findings of research suggest that dividend earning in Iran include valuable content and create informative content shareholders.
بررسی تأثیر قابلیت مقایسه صورت های مالی و ابهام گزارشگری مالی بر ارتباط ارزشی سود و ارزش دفتری هر سهم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تجربی حسابداری مالی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۳
85 - 115
حوزه های تخصصی:
مربوط بودن و سودمند بودن اطلاعات حسابداری می تواند از طریق ارتباط همزمان بین اطلاعات حسابداری، بازده یا قیمت بازار سهام اندازه گیری شود. قابلیت مقایسه اطلاعات حسابداری، به عنوان یک ویژگی کیفی اطلاعات، ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری را افزایش می دهد. همچنین ابهام در گزارشگری مالی از طریق سیستم مالی شرکت ها باعث افزایش نوسان بازده سهام شده و افزایش ریسک سرمایه گذاری و بی اعتمادی سرمایه گذاران را در پی دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر قابلیت مقایسه صورت های مالی و ابهام در گزارشگری مالی بر ارتباط ارزشی سود و ارزش دفتری هر سهم است. نمونه پژوهش شامل 137 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1387 لغایت 139۸ بوده و برای آزمون فرضیه ها از مدل رگرسیونی چند متغیره به روش داده های ترکیبی استفاده شده است. نتایج نشان داد که سود و ارزش دفتری هر سهم دارای ارتباط ارزشی بوده و قابلیت مقایسه صورت های مالی، ارتباط ارزشی سود هر سهم را افزایش می دهد. ولی بر خلاف مبانی نظری، قابلیت مقایسه، ارتباط ارزشی ارزش دفتری هر سهم را کاهش می دهد. از سوی دیگر ابهام گزارشگری مالی، ارتباط ارزشی ارزش دفتری هر سهم ناشی از قابلیت مقایسه صورت های مالی را کاهش داده، ولی بر ارتباط ارزشی سود هر سهم ناشی از قابلیت مقایسه تاثیری ندارد.
بررسی آثار گرایش کارآفرینانه بر عملکرد مالی با در نظر گرفتن نقش تعدیلی کیفیت اطلاعات حسابداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی آثار گرایش کارآفرینانه بر عملکرد مالی با در نظر گرفتن نقش تعدیلی کیفیت اطلاعات حسابداری است. روش پژوهش از نوع همبستگی است و با استفاده از مدل معادلات ساختاری داده ها تجزیه وتحلیل شده است. جامعه آماری پژوهش، شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است که با نمونه گیری حذف سیستماتیک، تعداد 140 شرکت در بازه زمانی سال های 1391 الی 1398 انتخاب و بررسی شدند. نتایج آماری فرضیه های اول و دوم پژوهش نشان می دهند معیارهای گرایش کارآفرینانه باعث بهبود شاخص های عملکرد مالی (حسابداری و اقتصادی) می شود و فرضیه سوم نشان داد معیارهای گرایش های کارآفرینانه باعث ارتقای کیفیت اطلاعات حسابداری می شود. براساس فرضیه چهارم و پنجم، عملکرد مالی (حسابداری و اقتصادی) نیز کیفیت اطلاعات حسابداری را افزایش می دهد. براساس فرضیه ششم، کیفیت اطلاعات حسابداری، تأثیرپذیری گرایش کارآفرینانه را بر عملکرد مبتنی بر داده های حسابداری بهبود می بخشد؛ اما نتایج حاصل از فرضیه هفتم نشان می دهند کیفیت اطلاعات حسابداری بر رابطه معیارهای گرایش کارآفرینانه و شاخص های عملکرد اقتصادی در بورس اوراق بهادر تهران تأثیر منفی خواهد گذاشت.
بررسی دقت ماشین بردار پشتیبان بر پایه الگوریتم ژنتیک نسبت به روش های متداول خطی در پیش بینی سود هر سهم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد مدیریت مالی سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۲)
127 - 154
حوزه های تخصصی:
اطلاعات مربوط به سود و سود پیش بینی شده هر سهم معیارهایی هستند که از دیدگاه بسیاری از استفاده کنندگان با اهمیت تلقی می شوند؛ لذا شرکت ها برای جذب سرمایه گذاران تلاش می کنند سود هر سهم را با بیشترین دقت پیش بینی کنند. از سوی دیگر، علی رغم روش های متعدد پیش بینی سود، پیش بینی دقیق سود هر سهم در حوزه مالی کار چندان آسانی نیست و اغلب پژوهشگران درصدد تعیین بهترین روش برای پیش بینی سود هستند؛ بنابراین، هدف اصلی این پژوهش بررسی دقت ماشین بردار پشتیبان بر پایه الگوریتم ژنتیک نسبت به روش های متداول خطی در پیش بینی سود هر سهم است. بدین منظور، نمونه ای متشکل از 100 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1387-1398 بررسی شده است. در راستای دستیابی به اهداف پژوهش، ابتدا با مطالعه پژوهش های پیشین در حوزه پیش بینی سود 14 نسبت مالی اثرگذار بر پیش بینی سود انتخاب شده است. سپس، به منظور ارائه مدلی در زمینه پیش بینی سودآوری شرکت ها، به مقایسه مدل ترکیبی ماشین بردار پشتیبان بر پایه الگوریتم ژنتیک، ماشین بردار پشتیبان و رگرسیون خطی پرداخته شده است. نتایج پژوهش نشان داد مدل ترکیبی ماشین بردار پشتیبان بر پایه الگوریتم ژنتیک در پیش بینی روند حرکتی سود هر سهم بسیار بهتر عمل کرده و در مقایسه با مدل ماشین بردار پشتیبان بر اساس توابع کرنلی و روش رگرسیون خطی از دقت بالاتری برخوردار است. به گونه ای که با توسعه مدل ماشین بردار پشتیبان بر پایه الگوریتم ژنتیک خطای آموزش مدل به مقدار 036/0 کاهش و بر دقت مدل تا 75 درصد افزوده می شود.
متغیر های بنیادی حسابداری و بازده سهام
حوزه های تخصصی:
معمولاً مهمترین معیار ارزیابی عملکرد مؤسسات در حال حاضر نرخ بازده سهام است. این معیار به تنهایی دارای محتوای اطلاعاتی برای سرمایه گذاران بوده و برای ارزیابی عملکرد مورد استفاده قرار می گیرد. وقتی این معیار کاهش یابد زنگ خطری برای شرکت است و عملکرد شرکت را مناسب نشان نمی دهد. شاید این معیار دارای محتوای اطلاعاتی بیشتری در مقایسه با معیارهای عملکرد بر مبنای حسابداری باشد، چون ارزیابی عملکرد بر مبنای ارزش بازار، اطلاعات سرمایه گذاران را به خوبی منعکس می کند. لذا هدف این مطالعه بررسی رابطه متغیرهای بنیادی حسابداری با بازده سهام است. در این مطالعه از متغیرهای سود هر سهم، سود تقسیمی هر سهم و ارزش دفتری هر سهم به عنوان متغیرهای بنیادی حسابداری استفاده گردیده است. اطلاعات 110 شرکت فعال در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1397-1390 با استفاده از مدل رگرسیونی پنل و با استفاده از نرم افزار EViews 10 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج این مطالعه نشان داد که هر سه متغیر سود هر سهم، سود تقسیمی هر سهم و ارزش دفتری هر سهم، بر بازده سهام شرکت ها اثری مثبت و معنادار دارند. در بین متغیرهای تحقیق، سود تقسیمی هر سهم با ضریب 338/0 بیشترین اثر را بر بازده سهام نشان داده است. لذا پیشنهاد می شود تحلیلگران و همه فعالان بازار از متغیرهای سود تقسیمی هر سهم، سود هر سهم و ارزش دفتری هر سهم در تصمیمات سرمایه گذاری جهت انتخاب سهام پربازده استفاده نمایند.