مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
مخاطرات محیطی
حوزههای تخصصی:
امروزه با توجه به رشد روزافزون جمعیت، جابه جایی آن و قرار گرفتن تعداد بیشتری از جمعیت در معرض انواع بلایا، ضرورت شناسایی مخاطرات بالقوه محیطی و تعیین پهنه های مخاطره آمیز در مناطق مختلف بیش ازپیش احساس می شود. با شناخت و ارزیابی مخاطرات هر منطقه قبل از وقوع آنها می توان به طور قابل توجهی از میزان خسارت ها کاسته و به توسعه پایدار منطقه ای دست یافت. بر همین اساس در پژوهش حاضر به تحلیل مخاطرات بالقوه محیطی در بخش سیلوانا شهرستان ارومیه با تأکید بر سه مخاطره سیلاب، زمین لغزش و زمین لرزه پرداخته شده است. منطقه مذکور به دلیل شرایط خاص جغرافیایی همچون موقعیت، تنوع ساختارهای توپوگرافی و اکولوژیکی، جمعیت متراکم و به طورکلی وجود عوامل زمینه ساز مخاطرات محیطی از استعداد بالایی برای وقوع مخاطرات محیطی برخوردار می باشد. جهت انجام تجزیه وتحلیل های موردنظر از روش تحلیل شبکه ( ANP ) و روش های فازی استفاده شده است و بدین منظور با بررسی عوامل مختلفی همچون توپوگرافی، اقلیم، زمین شناسی، هیدرولوژی، انسانی، تاریخی 12 عنصر شامل بارش، شیب، جهت شیب، لیتولوژی، نوع خاک، فاصله از گسل، تراکم آبراهه، سطح آبهای زیرزمینی، کاربری اراضی، فاصله از جاده، تراکم لغزش ها و لرزه خیزی به عنوان معیارهای موردمطالعه تعیین شده است. نتایج تحلیل شبکه حاکی از این است که که عناصر شیب، بارش، لیتولوژی و فاصله از گسل به ترتیب دارای بیشترین اهمیت بوده اند. تلفیق معیارها نیز نشان می دهد که قسمت های عمده ای در شمال غرب، غرب و جنوب منطقه در نواحی بسیار مخاطره آمیز واقع شده اند و 59 درصد از مجموع وسعت منطقه جزو مناطق پرخطر محسوب می شود. مطابق تحلیل خطرپذیری جمعیتی، 61 درصد از کل جمعیت منطقه در معرض حداقل یک مخاطره، 7 درصد در معرض دو مخاطره و 8 درصد جمعیت نیز در معرض سه مخاطره واقع شده اند و این به معنای خطرپذیری محیطی زیاد بخش سیلوانا است.
تغییرات زمانی-فضایی غلظت هواویزه در استان سیستان و بلوچستان (2018 – 2000)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استان سیستان و بلوچستان به دلیل موقعیت جغرافیایی تحت تأثیر بلایای طبیعی مختلف، ازجمله گردوغبار و غلظت زیاد هواویزه قرار دارد. هدف این پژوهش تحلیل فضایی و زمانی این مخاطره در گستره استان سیستان و بلوچستان می باشد.برای دستیابی به این هدف و واکاوی تغییرات زمانی و فضایی غلظت آیروسل ، از محصول عمق نوری هواویزه ( AOD ) سنجنده مودیس ماهواره آکٌوا و تِرآ ( MODAL2_M_AER_OD ) با دقت مکانی 10×10 کیلومتر طی دوره آماری 2018-2000 در دوره گرم سال (ژوئن، جولای و اوت) استفاده شد . نتایج نشان داد، بیشینه مقدار غلظت هواویزه متعلق به نواحی همچون زابل، زهک، هیرمند، هامون، ایرانشهر، بمپور، حوضه جازموریان، چابهار و کنارک می باشد. به طور متوسط بیشترین تغییرات زمانی غلظت هواویزه مربوط به نواحی جنوبی استان شامل دشتیاری، پُلان و چابهار و کمترین تغییرات آن در نواحی شمالی پیشین، پٌلان، چابهار، کٌنارک و بمپٌور است . روند تغییرات این شاخص بر پایه روش ناپارامتریک من-کندال در دو سطح معنی داری ۹۵ و ۹۹ درصد به صورت پیکسل مبنا مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج این بخش نشان داد که AOD در ماه های ژوئن، جولای و اوت (تابستان) در مناطق جنوبی استان تا حوالی شهرستان زاهدان مانند دلگان، ایرانشهر، بمپور، بزمان، میرجاوه، نوک آباد، زاهدان، نصرت آباد، زابلی، قصرقند، ایرندگان و دشت سیب و سوران دارای روندی مثبت و افزایشی و مناطق تقریباً شمالی استان همچون کورین، زابل، زهک، سیرکان (بم پشت)، هامون دارای روندی منفی و کاهشی می باشند.
تحلیل فضایی میزان تاب آوری مناطق شهر بابل در برابر مخاطرات محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه بروز سوانح طبیعی و ایجاد خسارات و تلفات ناشی از این سوانح در نقاط مختلف جهان موجب گردیده تا ایمن تر نمودن شهرها و نقاط شهری، به یک چالش دراز مدت اما دست یافتنی تبدیل شود به طوری که جوامع شهری برای بازگشت سریع به وضعیت پیش از بحران در زمان وقوع مخاطرات طبیعی بر آن اند که تا حدودی از خسارات وارده بکاهند. در این میان، تاب آوری راهی مهم برای تقویت جوامع و شهر با استفاده از ظرفیت های آنهاست. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی میزان تاب آوری مناطق شهر بابل در برابر مخاطرات محیطی پرداخته است که پرسشنامه ای در قالب 4 بُعد، 16 شاخص و 31 زیرشاخص تنظیم گردید و تعداد 383 پرسشنامه براساس مدل کوکران به صورت تصادفی در میان جامعه آماری مورد مطالعه توزیع شد. برای بررسی مسائل تحقیق و تجزیه و تحلیل داده ها از مدل تصمیم گیری چند متغیره «ویکور» استفاده شده و وزن معیار هریک از شاخص ها با روش آنتروپی شانول محاسبه شده است. نتایج داده های تحقیق که با کمک نرم افزارهای SPSS، GIS و Excel انجام شده است، نشان می دهد که در بین ابعاد مختلف تاب آوری شهری در مناطق 12گانه شهر بابل، ابعاد کالبدی (با میانگین 54/3) و سپس اجتماعی (با میانگین 14/3) وضعیت مناسب تری دارند ولی به طور کلی حدود 50 درصد مناطق مورد بررسی در شهر بابل دارای عدم تاب آوری و تاب آوری پایین می باشند و تنها 25 درصد از مناطق از لحاظ شاخص ها کاملاً تاب آور هستند.
سنجش میزان تاب آوری سکونتگاه های روستایی در برابر مخاطرات محیطی (مطالعه موردی: بخش بلداجی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جوامع انسانی در طول تاریخ کماکان با مخاطرات روبرو بوده و همواره اثرات زیان باری را متحمل شده اند. مخاطرات محیطی نه تنها به لحاظ تعداد، بلکه با افزایش تنوع و میزان خسارات به ویژه در نواحی روستایی در حال وقوع اند. ارتباط نزدیک با محیط، محرومیت، عدم آگاهی و آمادگی موجب افزایش آسیب پذیر شدن نواحی روستایی می شود. با این وجود پدیده هایی اجتناب ناپذیر بوده و تنها راه مقابله با آن، مدیریت آنها است. یکی از رویکردهای رویارویی با مخاطرات و بحران های محیطی، تاب آوری است. منطقه مورد مطالعه با قرارگیری در معرض انواع مختلف مخاطرات، در شرایط آسیب پذیری بالایی قرار دارد و سنجش میزان تاب آوری آن ضرورت دارد. این پژوهش از نوع کاربردی و هدف آن بررسی و تبیین میزان تاب آوری سکونتگاه های روستایی در بخش بلداجی از توابع شهرستان بروجن است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر پیمایش است. داده های موردنیاز با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و بررسی میدانی در سطح خانوار گردآوری شده و حجم نمونه طبق فرمول کوکران از جامعه 2276 خانواری، معادل 329 خانوار برآورد شد و پرسشنامه با روش نمونه گیری تصادفی ساده تکمیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که سطح تاب آوری در بعد اجتماعی و کالبدی به ترتیب با میانگین 45/3 و 23/3 در حد «مطلوب»، در بعد اقتصادی با میانگین 01/3 در حد «متوسط» و در بعد مدیریتی با میانگین 85/2 در سطح «نامطلوب» قرار دارد. به علاوه در بین روستاهای مختلف روستای آورگان بالاترین سطح تاب آوری و روستاهای سلطان آباد و علی آباد در پایین ترین سطح قرار دارند. درمجموع نیز وضعیت تاب آوری در 21درصد روستاها «مناسب»، در 50 درصد«متوسط» و در حدود 29درصد«نامناسب» بوده است.
رفتارشناسی تغییرات زمانی- مکانی پرارتفاع جنب حاره و تاثیر آن در تشدید وقوع خشکسالی ها؛ با تاکید بر مدیریت واکنش های سیستم های روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیستم های آب و هوایی، سیستم هایی پیچیده و در عین حال سازمان یافته به شمار می روند. چرا که تابع رفتاری تصادفی در مکان ها و سال های مختلف است، در این راستا، سیستم پرارتفاع جنب حاره با جابه جایی در محل قرارگیری خود در سال های مختلف، وقایع محیطی گاه منظم و گاه تصادفی (خشکسالی یا ترسالی و...) را در یک منطقه به وجود می آورند. این وقایع محیطی، در سطوح مختلفی از تعادل، آستانه و مخاطرات جای می گیرند. در این نوشتار در پاسخ به این موضوع، یعنی شناسایی رفتار سیستم های پرارتفاع جنب حاره از تعادل تا مخاطرات، تلاش شد در قالب تفکری سیستمی، این روند، شناسایی و مورد ارزیابی قرار گیرد. از آنجا که در رفتارشناسی سیستم های آب و هوایی، برهم کنش مطالعات کمّی و کیفی ضروری است. بدین منظور روش تحقیق در این مطالعه از دو بخش اصلی تشکیل می شود؛ در روش تحقیق آماری، داده های دریافت شده سطح فشار 500 هکتوپاسکال طی دوره آماری 1948-2018 و داده های بارش ماهانه 84 ایستگاه سینوپتیک هواشناسی، دریافت و مورد تحلیل قرار گرفت. در گام بعد نتایج آماری بدست آمده از سیستم پرارتفاع، براساس مفاهیم تعادل، آستانه ها یا فرین، مخاطرات و بلایا در بررسی واکنش های نواحی روستایی از نظر سازگاری و کاهش مخاطرات مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در طی دوره زمانی مورد مطالعه، بیرونی ترین پربند تاثیرگذار بر روی ایران به عنوان معرف گسترش حد شمالی پرارتفاع جنب حاره، از چندین سطح تعادل به ویژه تعادل ایستا، یکنواخت لحظه ای، دینامیک و فراپایدار پیروی کرده است و در برخی سال ها با اثر آستانه ای یا فرین، مواجه شده است. این فرین ها بیانگر تهدیدی بر شروع مخاطرات محیطی می تواند باشد. که در صورت رفتارشناسی آب و هوا همگام با رفتارشناسی سیستم های روستایی و به کارگیری شیوه های مدیریت فعال می توان آسیب های احتمالی آن بر نواحی روستایی را کاهش داد و درجه سازگاری نواحی روستایی را ارتقا داد.
پهنه بندی آسیب پذیری عرصه های پخش سیلاب (مطالعه موردی: ایستگاه پخش سیلاب موسیان استان ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال هشتم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
164-151
حوزههای تخصصی:
یکی از عوامل وقوع مخاطرات محیطی، تغییر الگوی جریان آب سطحی در دشت های سیلابی به دنبال احداث شبکه های پخش سیلاب است. هدف از این تحقیق، تهیه نقشه پهنه بندی مناطق آسیب پذیر ایستگاه پخش سیلاب دشت موسیان در استان ایلام بعد از اجرای پروژه آبخوان داری در این دشت می باشد. برای تهیه این نقشه، پنج عامل مؤثر در تغییر الگوی جریان شامل طبقات ارتفاعی، شیب، جهت جریان، سازندهای زمین شناسی و تغییرات کاربری اراضی مورد بررسی قرار گرفت. سپس در محیط GIS به هر طبقه از عوامل مذکور بر مبنای دامنه صفر تا 10 امتیاز داده شد و لایه های وزنی مربوطه ایجاد گردید. در ادامه با تلفیق لایه های وزنی ایجاد شده، نقشه پهنه بندی آسیب پذیری منطقه بر مبنای 5 طبقه خیلی کم، کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد ایجاد شد. نتایج نشان داد مهمترین عامل تهدید و ایجاد خطر، تمرکز آبراهه ها در پشت خاکریزهای حساس به فرسایش است. همچنین محدوده مورد مطالعه از نظر آسیب پذیری شامل سه کلاس با ریسک متوسط، زیاد و خیلی زیاد است و به ترتیب 16، 62 و 22 درصد سطح منطقه را شامل می شود. عرصه پخش سیلاب و بالادست، مناطق خطرخیز و اراضی پائین دست آن آسیب پذیرترین قسمت های حوضه از نظر وقوع سیلاب و نهشته های رسوبی می باشد.
مدل سازی ریسک کاهش تنوع و انقراض گونه های گیاهی در پارک ملی سرخه حصار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال هشتم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
157-170
حوزههای تخصصی:
شناسایی کامل مخاطرات و اولویت بندی آن ها در جهت عدم آسیب به طبیعت از اولین گام های مدیریت منابع طبیعی می باشد. لذا معرفی یک سیستم جامع قابل ارزیابی، درک و ارزشیابی، درجهت کنترل مخاطرات ضروری می باشد این پژوهش با هدف مدلسازی و پیش بینی میزان مخاطرات محیطی به دنبال افزایش تخریب در محیط های طبیعی به کمک شبکه عصبی مصنوعی (ANN) انجام گرفت. به این ترتیب تعداد 600 نمونه خاک و پوشش گیاهی در واحدهای همگن اکولوژیک برداشت شد. نمونه های خاک با روش ترانسکت نواری به توجه به عمق خاک و در چهار پروفیل (cm5،10،15،20) تهیه شد. نمونه های گیاهی نیز با روش سطح حداقل و با استفاده از پلات های مربع 2 2 با توجه به نوع، تراکم و پراکنش پوشش گیاهی برداشت شد. نمونه برداری در دو زون امن و سایر استفاده ها مدل سازی با کمک ANN در محیط متلب انجام شد. مدل بهینه پرسپترون چندلایه با دو لایه پنهان، تابع تانژانت سیگموئید و 19 نورون در هر لایه و ضریب تبیین 90/0 انتخاب شد. نتایج آنالیز حساسیت نشان داد، رطوبت وزنی خاک در شدت کاهش تنوع زیستی و ریسک سیل و همچنین افزایش ریسک انقراض گونه های اندمیک منطقه اثرگذار خواهد بود، و پس از آن وزن مخصوص ظاهری و حقیقی و تخلخل خاک و فاصله از جاده نقش کلیدی در تخریب پوشش گیاهی، افزایش سیل و افزایش ریسک انقراض پوشش گیاهی را دارند. لذا پیشنهاد می شود اقدامات مرتبط با احیای خاک و پوشش گیاهی در این پارک به منظور کاهش تخریب های آتی هرچه سریعتر انجام شود.
مدیریت مواریث طبیعی ومخاطرات محیطی حوضه های رودخانه ای به منظور تقویت پتانسیل توریستی واکوتوریستی آن (مطالعه موردی حوضه رودخانه عباس آباد همدان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال سوم تابستان ۱۳۸۵ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
80 - 91
حوزههای تخصصی:
حوضه های رودخانه ای از گذشته های دور محل و بستری برای شکل گیری و توسعه تمدن های بستری ایفای نقش نموده اند و تمدن های بسیاری پس از یکجانشینی و شروع فعالیت کشاورزی در میان حوضه های رودخانه ای شکل گرفته و توسعه پیدا کرده است . مواریث طبیعی و تاریخی بسیاری در این محیط های طبیعی یافت می شود که نقش غیرقابل انکاری در برنامه ریزی و توسعه پایدار می تواند داشته باشد . حوضه عباس آباد از 12 کیلو متری جنوب غربی همدان از دامنه رشته کوه های الوند سرچشمه می گیرد. این حوضه از نظر توپوگرافی به دو قسمت کوهستانی و دشت تقسیم می شود. در این حوضه عوامل سنگ شناسی و زمین ساختی در کنترل چهره زمین نقش داشته ودارد . دخالت فرایندهای زمین ساختی در این منطقه باعث ارتفاع زیاد آن شده است. طول رودخانه از سرچشمه تا ایستگاه هیدرومترى عباس آباد 18 کیلومتر است. ارتفاع متوسط حوضه حدود 2600 متر می باشد. ساز و کار فرایندهای درونی و بیرونی در حوضه ب ه ویژه درمسیر در ههای کوهستانی و در دامنه های کوه الوند مناظر دل انگیری به وجود آورده است که ارزش فراغتی و ورزشی بالایی ب ه ویژه ورزش کوهنوردی، کوهپیمایی و اسکی دارد. به هرحال حوضه عباس آباد با داشتن جاذبه های فراوان توریستی واکو توریستی از جمله کتیبه های تاریخی گنجنامه، چشمه سارهای بزرگ وکوچک، آبشار کوچک و بزرگ، محیط های مناسب اسکی، عملکرد ییلاقی حوضه از قابلیت هاى بسیار بالایى برخوردار است . با توجه به این که در سال های اخیر بهر ه برداری از آن رشد چشم گیری یافته و حضور متراکم توریست ها در حوضه فشار مضاعفی را بر آن تحمیل می کند، لذا در این مطالعه ضمن بررسی پتانسیل توریستی و اکوتوریستی حوضه عباس آباد همدان با تاکید برجاذبه هاى ژئو مورفیک، شیوه های حفظ و مدیریت مواریث طبیعی و مخاطرات محیطی حوضه به منظور برنامه ریزی بهینه توریستی و اکو توریستی با توجه به توان اکولوژیکی آن مورد توجه قرار گرفته است.
پهنه بندی مخاطرات محیطی مؤثر در توسعه فیزیکی شهر تبریز(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال سوم تابستان ۱۳۸۵ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
111 - 127
حوزههای تخصصی:
خاک حاصل خیز، آب و هوای خوب، آب کافی، جلگه ها و مخروط افکنه های پای کوهستان، چشمه ها، منابع معدنی و بسیاری از موهب ت های طبیعی؛ امروزه سبب توسعه مناطق مسکونی، تولیدی، صنعتی و خدماتی و کشاورزی در این مناطق شده است . در کنار این مزیت ها؛ گسل ها، زلزله، رانش زمین، سیلاب و خطراتی از این قبیل همواره در مناطق مذکور سبب خسارت هایی به ساختارهای اقتصادی و صنعتی می شوند. در پژوهش حاضر، خطرات طبیعی تهدیدکننده شهر تبریز شناسایی شده است . ممیزی خطرات و تجزیه و تحلیل آ نها و ارائه راه کارهای مقابله با آن ها از اهداف اصلی پژوهش است. این بررسی نشان داد که عمده ترین خطر تهدیدکننده شهر تبریز ،گسل بزرگ شمال این شهر است که خطرات دیگر از قبیل رانش زمین و فرونشست نیز به تبع آن اتفاق خواهند افتاد . در مرحله بعدی، وقوع سیلاب از خطرات اصلی شهر تبریز محسوب می شود.
ارزیابی مخاطرات دمایی استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
229 - 245
حوزههای تخصصی:
استان خوزستان با داشتن پتانسیل های بالای طبیعی و انسانی، چالش های محیطی بسیاری پیش روی دارد که مخاطرات اقلیمی و پیامدهای آن چون امواج گرمایی، خشکسالی، سیل و ... از مهم ترین مظاهر آن است. در پژوهش حاضر با بهره گیری از داده های دمای سالانه 11 ایستگاه استان طی دوره زمانی 25 ساله (2017-1993) مخاطرات دمایی خوزستان مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. دمای حداکثر روزانه دوره گرم ایستگاه های استان از 15 اردیبهشت ماه (5 می) تا 15 مهرماه (5 اکتبر) طی یک دوره 156 روزه برای هرسال و مجموعاً برای 24 سال معادل روز 3744=(24*156) برای هر ایستگاه استخراج شد و ماتریس داده های خام دمای حداکثر روزانه آماده سازی شد. در ادامه جهت تشخیص روزهای گرم، خیلی گرم و ابر گرم، میانگین و انحراف معیار بلندمدت داده های کل ایستگاه ها طی دوره 3744 روزه محاسبه و شاخص استاندارد شده دمای حداکثر روزانه برای همه ایستگاه ها محاسبه گردید. روزهای با ناهنجاری مثبت شاخص بیش از 5/1 تحت عنوان روزهای ابر گرم (بیش از 3/48 درجه)، روزهای با ناهنجاری شاخص بین 1 تا 5/1 تحت عنوان روزهای خیلی گرم (6/46 تا 3/48 درجه) و روزهای با ناهنجاری شاخص کمتر از 1 تحت عنوان روزهای گرم (28/43 تا 6/46) تعیین شد. در ادامه اعمال تحلیل خوشه ای به روش پایگانی انباشتی بر روی ماتریس داده های دمایی 11* 3744 و ترسیم نقشه پهنه بندی با استفاده از (GIS)، چهار پهنه مخاطره آمیز دمایی (کم مخاطره، مخاطره متوسط، ُپرمخاطره و بسیار ُپرمخاطره) را در استان آشکار نمود. الف) ناحیه کم مخاطره: با روند شمالغربی- جنوبشرقی استان شامل سرزمین های کوهستانی و نسبتاٌ مرتفع که بر روی ارتفاعات زاگرس در منتهی الیه شرق و شمالشرقی؛ ب) ناحیه متوسط مخاطره: شامل کمربند کم ارتفاع مجاور رشته کوه زاگرس در جنوبشرق؛ شرق و شمالی؛ ج) ناحیه زیاد مخاطره: در برگیرنده سرزمین های کم ارتفاع مرکزی، شرقی و غربی استان؛ د) ناحیه پرمخاطره: که بیشتر مناطق مرکزی و غربی خوزستان را در بر می گیرد.
بررسی و سنجش میزان تفاوت تاب آوری جوامع شهری و روستایی در برابر مخاطرات طبیعی مطالعه موردی شهرستان زاهدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
179 - 203
حوزههای تخصصی:
مخاطرات طبیعی همیشه و در همه زمان ها به صورت ناگهانی رخ داده است. جوامع انسانی همیشه از این مخاطرات زیان های بسیار زیادی دیده اند. یکی از راه های مقابله با این مخاطرات افزایش تاب آوری جوامع در مقابل این خطرات است. هدف این پژوهش بررسی و سنجش میزان تفاوت تاب آوری جوامع شهری و روستایی در برابر مخاطرات طبیعی است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش انجام کار، توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری تحقیق را تمام سرپرستان خانوارهای شهری (146717نفر) و روستایی (21763نفر) شهرستان زاهدان تشکیل می دهد که از میان آنها حجم نمونه ای با استفاده از فرمول کوکران به تعداد 322 پرسشنامه جداگانه به صورت تصادفی طبقه بندی شده تکمیل شده است. در این پژوهش برای تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که میزان تاب آوری اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و زیرساختی در جوامع شهری بالاتر از جوامع روستایی است و به عبارت دیگر تاب آوری جوامع شهری در سه شاخص اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و زیرساختی در حد مطلوب و در جوامع روستایی در حد نامطلوب است. تنها در شاخص سرمایه اجتماعی است که میزان تاب آوری جوامع روستایی بالاتر از جوامع شهری است و جوامع روستایی در شاخص سرمایه اجتماعی بالاتر از حدمطلوب ولی جوامع شهری پایین تر از حد مطلوب ارزیابی شده است.
پهنه بندی آسیب پذیری منطقه دو کلان شهر تهران با استفاده از مدل ترکیبیFUZZY-AHP (مطالعه موردی: منطقه دو کلان شهر تهران)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
Journal of Rescue and Relief (امداد و نجات) دوره نهم پاییز ۱۳۹۶ (۲۰۱۷ م) شماره ۳ (پیاپی ۳۵)
۱۶-۱
مقدمه: عوامل طبیعی همواره در طول تاریخ و در نقاط مختلف جهان خطرهایی به محیط های طبیعی تحمیل کرده اند. بروز بحران های طبیعی ازجمله زلزله، سیل، طوفان، ریزش و لغزش زمین، موجب بروز خسارت های جانی و مالی زیادی شده است. منطقه دو کلان شهر تهران از جمله مناطقی است که به دلیل تغییر کاربری، افزایش جمعیت، شهرسازی، عبور گسل های فرعی و اصلی و قرارگیری در مسیر رودخانه های شمال تهران پتانسیل بالایی در بروز مخاطرات طبیعی به ویژه زلزله، سیل، رانش و لغزش زمین دارد که به لحاظ مخاطرات شهری برای برنامه ریزان نوعی چالش می باشد. روش: در این مطالعه سعی شد با به کار گیری داده های حاصل از مدل سازی، معیارها و لایه های مؤثر محیطی با روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و فازی به دست آید، نتایج نیز با استفاده از نرم افزار Expert Choice تحلیل شود و به کمک تحلیل فضایی بالای سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) میزان آﺳیﺐ ﭘﺬیﺮی محیطی ناحیه پهنه بندی گردد. یافته ها: بنابر نتایج، میزان آﺳیﺐ ﭘﺬیﺮی منطقه دو کلان شهر تهران با مدل ترکیبی AHP-FUZZY بر مبنای وزن های محاسبه شده تعیین شد و نواحی 2 و 6 و 8 آﺳیﺐ ﭘﺬیﺮترین بخش های شهر و نواحی 3 و 7 و 9 کمترین آﺳیﺐ ﭘﺬیﺮی را در برابر وقوع مخاطرات محیطی داشتند. نتیجه گیری: نتایج حاصل از خروجی مدل نشان داد که از وسعت 28/2558 هکتار منطقه دو،33/49 درصد وضعیتی با ریسک کم و 93/39 درصد ریسک متوسط و 74/10 درصد با ریسک زیاد قرار دارد. در واقع در منطقه دو کلان شهر تهران، عواملی چون ساخت وساز شهری غیراصولی بدون توجه به شبکه زهکشی باعث افزایش سطوح غیرقابل نفوذ یا با نفوذپذیری کم در بارش ها و ازدیاد روان آب می شود. عوامل دیگری همچون عبور گسل های شمال تهران، نیاوران، داوودیه و...، و همینطور تراکم بالای جمعیت، شیب زیاد منطقه و فرسایش، احتمال ﻭﻗﻮﻉ ﺯﻣیﻦ ﻟﻐﺰش را به دلیل وجود بافت ناپایدار در بیشترین مساحت این منطقه بالا می برد. البته بخش های میانی منطقه، به دلیل وجود فضاهای باز شهری و نبود کاربری خاص، از مطلوبیت بیشتری برخوردارست.
سنجش میزان تاب آوری شبکه های حمل و نقل شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حمل ونقل و سیاست های حمل ونقل درون شهری، یکی از ابزارهای مهم توسعه ی کمی و کیفی شهرها می باشد. عوامل متعددی در سیستم حمل ونقل درون شهری تاثیرگذار می باشد، از جمله: عوامل طبیعی، مسائل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی. هدف از انجام این پژوهش سنجش میزان تاب آوری شبکه های حمل و نقل شهر ایلام می باشد که به روش توصیفی-تحلیلی و تطبیقی صورت گرفته است. گردآوری اطلاعات در این پژوهش به صورت کتابخانه ای و میدانی انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش را کارشناسان مدیریت شهری و بحران تشکیل می دهد که تعداد 40 نفر از آنها به شیوه در دسترس انتخاب و بین آنها پرسشنامه توزیع شد. [p1] تجزیه و تحلیل داده ها به شیوه تحلیل سلسله مراتبی و تلفیق با لایه های رقومی در نرم افزارهای Expert Choice و ArcGIS انجام شد. نتایج حاکی از آن داشت که 49 درصد از شبکه معابر شهر ایلام که از نظر معیارهای عمومی دارای تاب آوری بالایی هستند، تحت مخاطره شدید از نوع سیلاب دارند. همچنین 72 درصد از گره های ترافیکی شهر ایلام بر روی معابری قرار گرفته اند که تاب آوری بالایی از نظر معیارهای عمومی دارند. از طول کل معابر شهری ایلام تنها حدود 63 کیلومتر آن تاب آوری زیادی داشته که آن هم مربوط به معابر اصلی شهر ایلام هستند. نتیجه نهایی پژوهش نشان داد که توانمندسازی شبکه حمل ونقل شهر ایلام تنها به مسئله ساختاری معابر مرتبط نیست و مسائل مختلف مدیریتی در آن بسیار دخیل هستند. از این رو ابتدا بایستی مناطق مخاطره انگیز شناسایی و سپس با تصمیمات مدیریتی مناسب اقدامات لازم جهت توانمندسازی شبکه معابر شهری به انجام رساند.
راهبردهای بهسازی رودخانه های شهری فصلی در برابر مخاطرات محیطی با رویکرد تاب آوری اکولوژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۰
62 - 77
حوزههای تخصصی:
در دنیای در حال تغییر امروز، تاب آوری پاسخی به شرایط عبور از بحران در برابر مخاطرات محیطی است. رودخانه های شهری فصلی یکی از عوامل ایجاد مخاطرات محیطی در شهرها هستند که هویت متغیری در زمان خشکسالی و سیلابی دارند. آنها غالباً به کانال هایی جهت مهار سیلاب تبدیل شده اند و هویت اکولوژیک خود را ازدست داده اند. پژوهش درخصوص چگونگی تأثیر رویکرد تاب آوری جهت حفظ اکوسیستم رودخانه های فصلیِ شهری در برابر مخاطرات محیطی، بهترین راهبرد جهت تاب آوری منظر رودخانه های شهری فصلی و چگونگی راهکارها جهت تحقق این راهبرد، پاسخی به شرایط عبور از این بحران است. در این پژوهش در رویکرد تاب آوری، حوزه اکولوژی موردتحلیل و نقد قرار گرفته است تا رودخانه های شهری بنابر ساختار اکولوژیک خود حفظ شوند. براساس مرورادبیات تحقیق در دو حوزه تاب آوری و اکولوژی، اصول و مؤلفه هایی به دست آمده که به روش قیاسی-استنتاجی موردنقد و تحلیل قرار گرفته اند. در نتیجه بهترین راهبردِ کلان جهت تاب آوری اکولوژیک رودخانه های شهری فصلی، بهسازی رودخانه مبتنی بر فرایند با توجه به ساختار اکولوژیکِ اکوسیستم رودخانه است که به واسطه راهبردهایِ خُرد امکان پذیر می گردد. شناخت دلایل اصلی تخریب یا تغییراکوسیستم، تعیین فرایندهای فیزیکی و شیمیایی و بیولوژیکی، مدیریت پایدار آبخیزداری، افزایش انعطاف پذیری اکوسیستم رودخانه در مواجهه با مخاطرات محیطی آینده، جلوگیری از تداخل انسانی درفرایندهای طبیعی و ایجاد تعادل جدید بین نیازهای اقتصادی-اجتماعی از آن جمله هستند. دست آورد نهایی این پژوهش، تدوین راهکارهایی جهت ایجاد تنوع در گونه های گیاهی و جانوری در بستر رودخانه، ایجاد مدولاریتی در پهروهای اکولوژیکیِ اکوسیستم رودخانه، بهسازی سرویس های اکوسیستم رودخانه، تحدید و کنترل متغیرهای اکولوژیکی رودخانه، انطباق بهسازی رودخانه با متغیرهای کلیدی با اثرگذاری تدریجی و آهسته، تدوین قوانین مبتنی بر عدم تداخل انسانی در ساختار اکوسیستم رودخانه، ایجاد آگاهی فرهنگی در همین زمینه با استفاده از سرمایه های اجتماعی و نوآوری اکولوژیکی در ایجاد شرایط پایدار پس از بحران و اختلالات است.
پهنه بندی خطر وقوع زمین لغزش در منطقه کلور با استفاده از مدل ترکیبی قضیه بیز-ANP(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۲
1 - 21
حوزههای تخصصی:
شناسایی عوامل مؤثر در وقوع زمین لغزش در یک منطقه و پهنه بندی خطر آن یکی از اقدامات اساسی جهت دستیابی به راهکارهای کنترل این پدیده و کاهش مخاطرات محیطی ناشی از آن است. تحقیق حاضر با هدف تعیین عرصه های حساس نسبت به احتمال خطر وقوع زمین لغزش در منطقه کلور (شهرستان خلخال) انجام گرفته است. در این راستا، 9 عامل مؤثر در رخداد زمین لغزش های منطقه شامل لیتولوژی، ارتفاع، شیب، جهت شیب، کاربری اراضی، گسل، جاده سازی، شبکه زهکشی و بارش، شناسایی شدند و مورد استفاده قرار گرفتند. در ادامه، جهت تعیین عرصه های آسیب پذیر از مدل ترکیبی احتمالات شرطی (قضیه بیز) و فرایند تحلیل شبکه ای ( ANP ) بهره گرفته شد. نتایج به دست آمده نشان داد که پهنه های با خطر خیلی زیاد و زیاد به ترتیب حدود 69/28 و 40/25 درصد، پهنه های با خطر متوسط حدود 57/21 درصد و پهنه های با خطر کم و خیلی کم نیز به ترتیب 21/14 و 13/10 درصد از منطقه موردمطالعه را شامل می شوند؛ بنابراین، بیش از 54 درصد از منطقه کلور دارای پتانسیل خطر زیاد و خیلی زیاد وقوع زمین لغزش است که دلیل اصلی آن شیب زیاد و وجود سازندهای آهکی مارنی است. همچنین، صحت نتایج با بررسی رابطه مساحت پهنه های خطر و مساحت سطوح لغزشی و R 2 بیش از 93/0 در سطح خوبی مورد تأیید قرار گرفت؛ بنابراین، نتایج مدل ترکیبی قضیه بیز- ANP برای پهنه بندی خطر زمین لغزش در این نوع مناطق مناسب بوده و نقشه حاصل از آن همراه با شرح تفصیلی می تواند به عنوان ابزاری ارزشمند در برنامه ریزی محیطی و کاهش هزینه های رخ داد زمین لغزش مورد استفاده قرار گیرد.
شناسایی ابعاد تاب آوری سازمانی در دانشگاههای غیر انتفاعی(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: دانشگاهها و مؤسسات غیر انتفاعی در شرایط رقابتی و مخاطرات محیطی قرار دارند و باید به تاب آوری سازمانی بیشتر توجه کنند. هدف پژوهش حاضر، شناسایی ابعاد تاب آوری سازمانی در دانشگاههای غیر انتفاعی بود. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها توصیفی بود، که با رویکرد کیفی انجام شد. جامعه پژوهش، خبرگان آشنا به موضوع پژوهش و فعال در دانشگاههای غیر انتفاعی استان قم بودند که به روش قضاوتی و با معیار اشباع نظری داده ها، 18 نفر انتخاب شدند. برای تحلیل داده های حاصل از مصاحبه های نیمه ساختاریافته از روش تحلیل مضمون استفاده شد. یافته ها: در مجموع، 30 شاخص برای تاب آوری دانشگاههای غیر انتفاعی شناسایی شد که در پنج دسته قرار گرفتند: تاب آوری مالی، تاب آوری راهبردی، تاب آوری فرهنگی، تاب آوری یادگیری و تاب آوری ساختار. نتیجه گیری: با توجه به اینکه دانشگاههای غیر انتفاعی در محیط رقابتی قرار دارند، توجه به ابعاد پنج گانه شناسایی شده و ارتقای آنها، در تاب آوری این دانشگاهها نقش دارد. این ابعاد می تواند الگویی برای بهبود تاب آوری سازمانی دانشگاههای غیر انتفاعی باشد.
مدل سازی توسعه فرونشینی دشت مرودشت در رابطه با برداشت آب های زیرزمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال یازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۴
17 - 34
حوزههای تخصصی:
برداشت بیش از حد از سفره های آب زیرزمینی در کشور سبب افت شدید سطح ایستابی آبخوان و از بین رفتن لایه های آبدار زمین گردیده است که آثار آن پدیده فرونشست می باشد. در این پژوهش شبیه سازی تغییرات سطح آب زیرزمینی حوضه مرودشت – خرامه از یک دوره صحت سنجی و پردازش مجموعه گسترده ای از داده های خام در مدل ریاضی مادفلو استفاده شد. نتایج خروجی از تحلیل حساسیت پارامترهای مؤثر در واسنجی آبخوان مرودشت، نشان دهنده تأثیر حداکثری پارامترهای هدایت هیدرولیکی و ناهمسانگردی هدایت هیدرلیکی افقی و یک مجموعه گروه خطی شبکه آبراهه ای است. از این رو با آمار سازمان آب منطقه ای فارس مبنی بر وجود چاه هایی با آبدهی بالا در این مناطق هماهنگی دارد. با توجه به شرایط حاکم بر آبخوان در صورت ادامه روند بهره برداری کنونی پیش بینی می شود تراز سطح آب زیرزمینی در طی سال های 2019 تا 2029 میزان15 متر افت خواهد داشت هم چنین با توجه به نشست میانگین زمین که به طور میانگین0.76 متر به ازای 10 متر افت تراز آبخوان می باشد، میزان نشست متوسط زمین با روند کنونی برداشت در ده سال آینده 114.78سانتی متر قابل پیش بینی می باشد و با افزایش 30 درصدی برداشت، میزان افت تراز آبخوان در طی 20 سال آینده در حدود 37 متر می باشد که افت سالانه آن در حدود 1.9 متر می باشد. فرونشست زمین در این حالت نیز در حدود 280 سانتی متر پیش بینی می شود. در نهایت با استناد به نقشه های تهیه شده از آبخوان مرودشت با توجه به آبرفتی بودن سفره آب زیرزمینی اثر افت سطح آب را می توان با فاصله مکانی کم مشاهده کرد. که میزان فرونشست در حاشیه جنوبی و جنوب غربی دشت به دلیل ضخامت کم رسوبات و در نواحی شمالی و شمال شرقی دشت به دلیل رسوبات دانه درشت، کمتر از قسمت های مرکزی دشت باشد.
اولویت بندی سکونتگاههای روستایی در معرض مخاطرات (مورد مطالعه: بخش مرکزی شهرستان اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
شرایط خاص محیطی، اقلیمی و جغرافیایی کشور زمینه بروز انواع مخاطرات محیطی را به خصوص در مناطق روستایی فراهم نموده است. در همین راستا، با توجه به ماهیت سست عنصر بودن بافت کالبدی سکونتگاه های روستایی، زلزله مهمترین مخاطره طبیعی است که این گونه فضاهای زیستی را دچار چالش جدی نموده است. در همین ارتباط، عبور چندین گسل مهم و خطرناک از منطقه مورد مطالعه(شهرستان اردبیل) نیز باعث شده تا پتانسیل لرزه خیزی بالاتری نسبت به سایر پهنه های استان اردبیل داشته باشد. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و بهره گیری از قابلیت های بیشتر مدل ویکور(Vikor) نسبت به سایر مدل های مطرح(تاپسیس و ...)کارایی و نحوه عملکرد این تکنیک را در تلفیق با سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS) در جهت اولویت بندی 29 سکونتگاه روستایی نمونه در بخش مرکزی شهرستان اردبیل از نظر میزان آسیب پذیری در برابر خطر زلزله مورد بررسی قرار داده است. داده های موردنیاز پیرامون4 شاخص اصلی پژوهش (شامل:عمق زلزله رخ داده در محدوده؛ لیتولوژی ؛ فاصله از گسل؛ و شدت زلزله رخ داده) نیز به شیوه اسنادی گردآوری شده و وزن نهایی شاخص ها براساس نظرات 15 نفر از خبرگان مربوطه و با استفاده از روشAHP تعیین گردیده است. براساس خروجی نهایی حاصله از مدل ویکور، محدوده شمالی بخش مرکزی شهرستان اردبیل شامل: دهستان های ارشق شرقی و غربی که روستاهای نمونه خواجه بلاغی، گل تپه و آق قلعه را در برگرفته و در مجاورت گسل های اصلی می باشند بیشتر در معرض خطر زلزله قرار دارند؛ و در مراتب بعدی دهستان های سردابه و کلخوران و ... قرار گرفته اند.
تحلیل و رتبه بندی راهکارهای معیشتی مقابله روستائیان با اثرات خشکسالی؛ مطالعه موردی: شهرستان زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
221 - 236
حوزههای تخصصی:
بلایای طبیعی غالبا با از بین بردن منایع معیشتی اساسی و جابه جائی افراد از محل کار ، معیشت مردم را مختل می کنند. خشکسالی به عنوان پرهزینه ترین و مخرب ترین مخاطرات طبیعی در اکثر مناطق جهان روی معیشت مردم تاثیر می گذارد.که در این میان خانوارهای ماطق روستایی به علت وابستگی نزدیکی که اقتصاد و معیشت ساکنان این مناطق با محیط طبیعی خود دارند به صورت مستقیم تحت تاثیر پیامدهای ناشی از این پدیده قرار گیرند و موجب افزایش آسیب پذیری آنها می گردد. در بسیاری از مناطق روستایی ، بقاء و یا بهبود زندگی مردم ، تنها با نکیه بر کشاورزی امکان پذیر نیست بلکه اتخاذ طیف وسیعی از راهکارهای معیشتی لازم است. پژوهش حاضر با هدف تحلیل و رتبه بندی راهکارهای معیشتی روستاییان در مقابله با خشکسالی با استفاده از روش رتبه بندی فریدمن، رتبه بندی ORESTEو آزمون کروسکال والیس پرداخته است . نتایج حاصل از آزمون فریدمن بیانگر ان است که تفاوت معناداری بین راهکارهای معیشتی در دهستان های منطقه مورد مطالعه وجود دارد . و در این میان راهکار انجام فعالیت های غیر از بخش کشاورزی با رتبه ( 83/8) و استفاده از فاضلاب صنعتی تصفیه شده جهت آبیاری زمین های زراعی و باغات با رتبه( 81/5) ، بالاترین و پائین ترین میانگین رتبه ای را به خود اختصاص داده اند. نتایج حاصل از مدل ORESTEنشان می دهد که روستاهای چایپاره پائین ، غنی بیگلو و قره پشتلو به ترتیب با رتبه های ( 3/626)، (871)و(4/889) به دلیل داشتن منابع آب ناپایدار مثل قنات و چشمه همچنین دارا بودن وضعیت مطلوب دارایی های مالی ، طبیعی و انسانی در به کار گیری راهکارهای معیشتی در رتبه بالاتری نسبت به دهستان های دیگر قرار دارند.
بررسی سطح ادراک گردشگران از مخاطرات مقاصد روستایی و عوامل مؤثر در آن (مطالعه ی موردی: روستاهای هدف گردشگری شهرستان گرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال یازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۳۳)
225 - 242
حوزههای تخصصی:
صنعت گردشگری، در کنار مزایا و منافع خود، با مخاطرات و فرایندهای تهدیدکننده ای روبه رو است که، در صورت عدم مدیریت، با افول مزایای این صنعت مواجه خواهیم شد. یکی از مهم ترین راه های مدیریت مخاطرات مقاصد گردشگری ارتقای ادراک گردشگران از مخاطرات محیطی پیش از سفر است. مقاله ی حاضر به بررسی و پاسخ به این سؤال پرداخته که ادراک گردشگران از مخاطرات نواحی روستایی در چه سطحی است و چه عواملی در این ادراک تأثیرگذارند. برای این منظور، از روش شناسی توصیفی - تحلیلی استفاده شده است. حجم نمونه ی تحقیق شامل 267 گردشگر روستایی روستاهای هدف گردشگری شهرستان گرگان است که براساس فرمول کوکران با جامعه ی آماری نامعلوم تعیین شده است. داده های گردآوری شده از طریق پرسش نامه با استفاده از آزمون های آماری مقایسه ی میانگین، آزمون های هم بستگی و تحلیل عاملی اکتشافی تجزیه وتحلیل شدند. براساس نتایج، از بین ابعاد سازنده ی متغیر ادراک ریسک مخاطرات (شناختی، احساسی و عملکردی) در بین گردشگران، بُعد احساسی بیشترین و بُعد عملکردی کمترین مقدار را دارد. همچنین، با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی عوامل مؤثر در ادراک خطر گردشگران به چهار محور شناخت مقصد، عوامل زیرساختی و فیزیکی مقصد، شرایط و توانایی های فردی و دریافت های اجتماعی از محیط قابل دسته بندی هستند.