مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
کالبدی
حوزه های تخصصی:
اثرات گردشگری بر روی جامعه ی میزبان به موازات توسعه ی گردشگری دارای ابعاد پیچیده ای است و هرروزه نیاز به تحلیل و تبیین این اثرات، بیش از پیش احساس می شود. پژوهش حاضر با هدف تبیین اثرات توسعه گردشگری بر شاخص های کالبدی و تحلیل تغییرات آن هاست. این پژوهش با روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و اکتشافی با پیمایش میدانی انجام شده است. ابتدا با استفاده از مشاهدات و مصاحبه های اولیه به شناسایی پنج شاخص«سبک معماری، تجهیزات رفاهی، خدمات زیربنایی، فضاهای معیشتی و تغییرات محیطی» پرداخته و سپس با استفاده از ابزار پرسشنامه ی محقق ساخته (که روایی و پایایی آن پیش تر به مرحله ی تأیید رسیده است) به گردآوری داده های میدانی در بین دو گروه مردم محلی (N=310) و متخصصان محلی(N=30) به روش تصادفی ساده اقدام گردید. یافته های به دست آمده با نرم افزار SPSS و آزمون های همبستگی پیرسون، آزمون تی تک نمونه ای و رگرسیون خطی مورد تحلیل قرار گرفت و در پایان این نتیجه حاصل شد که بین توسعه ی گردشگری و تغییر در بعد کالبدی دهستان کلاردشت شرقی رابطه ی بسیار معنادار، مستقیم و مثبتی وجود دارد و همچنین توسعه ی گردشگری موجب تغییرات مثبت و منفی متفاوتی در بعد کالبدی روستاهای مورد مطالعه شده است. در شناسایی اثرپذیرترین شاخص ها از توسعه ی گردشگری مشخص شد، از نظر گروه مردم محلی، شاخص سبک معماری و از نظر گروه متخصصان، شاخص تغییرات محیطی بیشترین مقدار تبیین را انجام می دهند.
نقش شاخص های سازمان فضایی بر میزان اجتماع پذیری، باتأکید بر عوامل کالبدی- عملکردی در مساجد شهر قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۱
17 - 32
حوزه های تخصصی:
مساجد به عنوان نوعی قرارگاه های جمعی با پتانسیل اجتماع پذیری بالا در راستای هم ساختی فعالیت های عبادی، آموزشی و فرهنگی؛ سلسله مراتبی از نظام های رفتاری و فعالیتی را به وجود می آورند. امروزه به دلیل تغییر در ساختار شهری، می توان شاهد افزایش شکل گیری مساجدی با ساختاری طبقاتی و یا طرح های با مبانی کمینه گرایی بود که؛ سرزندگی، پویایی و میزان اجتماع پذیری مطلوب و پیوند پایدار مابین فضا و مخاطبان در این مساجد برقرار نگردیده است. هدف پژوهش؛ بررسی سنجش میزان اجتماع پذیری در مساجد و عوامل مؤثر در کیفیت اجتماعی آن با اولویت قرار دادن مؤلفه های کالبدی و عملکردی در مساجد شهر قزوین می باشد. ابتدا مساجد موردنظر با روش توصیفی تحلیلی و میدانی موردسنجش قرارگرفته اند و در ادامه به جهت بررسی پاره ای از پارامترها، پرسشنامه تدوین گردیده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که عوامل کالبدی ایستا و پویا نظیر؛ توزیع، پیکره بندی، سلسله مراتب فضایی و آسایش محیطی به همراه عوامل فعالیتی، در اجتماع پذیری محیط مساجد تأثیرگذار می باشند.
تأثیر مؤلفه های معماری حواس بر افزایش سطح مسیریابی و جهت یابی افراد کم توان در فضاهای ایستگاهی حمل ونقل ریلی (مطالعه موردی: ایستگاه مترو فرودگاه مهرآباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۱
73 - 86
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف، بررسی و تبیین نقش مؤلفه های معماری مبتنی بر حواس، در مسیریابی– جهت یابی فضاهای ایستگاهی حمل ونقل ریلی، به عنوان رهیافتی درتسهیل این فرآیند برای افراد کم توان ، به روش توصیفی- تحلیلی، ازنوع همبستگی انجام گرفت. حوزه پژوهش ایستگاه های مترو تهران و جامعه آماری آن کاربران ایستگاه ها بود. نمونه پژوهش، ایستگاه فرودگاه مهرآباد و 246 نفر که به روش تصادفی هدفمند انتخاب شده اند. اطلاعات به دو صورت کتابخانه ای و میدانی گردآوری شده است. مؤلفه هااز طریق بررسی و مرور مباحث نظری پیرامون مسأله پژوهش و مصاحبه حضوری و نیمه ساختارمند با20 متخصص، شناسایی واستخراج شدند. ابزارگردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته مصور بود. پرسشنامه، با ایجاد شرایط حسی خاص ( تحریک حواس پنج گانه کاربران) در محل ایستگاه نمونه اجرا شد. داده های گردآوری شده با روش آماراستنباطی(تحلیل مسیر) تجزیه و تحلیل شد.نتایج نشان داد مؤلفه های حرکتی بیشترین تأثیر را درتسهیل فرآیند مسیریابی- جهت یابی افراد کم توان داشته است.
بررسی اندیشه شهرسازی شیخ شهاب الدین سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه با گسترش مسائل و مشکلات در کشورهای مختلف جهان و ناکارآمدی نظریه های وارداتی در برخی زمینه ها، ضرورت بکارگیری اندیشه های مرتبط با زمینه های فکری و اعتقادی را در علوم مختلف از جمله شهرسازی را دوچندان می کند، بهره گیری از مبانی نظری و اصول معماری و شهرسازی اسلامی و در این راستا مطالعه ی آثار و اندیشه متفکرین مسلمان می تواند موثر باشد، هدف این پژوهش بررسی اندیشه سهروردی در ابعاد مختلف شهر و در نهایت ترسیم شهر مطلوب اسلامی از دیدگاه این اندیشمند مسلمان می باشد، پژوهش حاضر در هدف بنیادی می باشد و روش تحقیق آن تلفیقی از روش های «تحلیل متن و محتوا»، «تحلیل علّی و فرا تحلیل» دربرخی بخش ها و روش «اکتشافی» و «قیاسی - توصیفی» بوده و از منابع و اسناد کتابخانه ای در جمع آوری اطلاعات مورد نظر بهره برده شده است، یافته های پژوهش حاکی از آن است که مهمترین ساحت شهر که شهر مطلوب در آنجا تحقق می یابد، ساحت فکری وجهان بینی انسان در شهر می باشد که در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی شهر نمودار می گردد، کالبد شهر از آن منظر اهمیت می یابد که در اعتلای دو وجه دیگر نقش مؤثری داشته باشد.
ارزیابی متغیرهای کالبدی آسیب پذیری لرزه ای بناهای شهری با استفاده از مدل TOPSIS (مطالعه موردی: ناحیه منفصل شهری باباریز سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
وقوع زلزله باعث خسارت های زیادی به بناهای شهری شده که ناشی از عدم توجه به شناخت عوامل اساسی در آسیب پذیری در برابر زلزله می باشد، از اینرو لازم است که به بررسی و تحلیل متغیرهای تأثیر گذار کالبدی در آسیب پذیری لرزه ای پرداخته و نقش هر کدام را در جهت کاهش آسیب پذیری مشخص نمود. هدف این مقاله مطالعه اصولی و مشخص کردن و شناسایی نقاط آسیب پذیر در برابر خطر زلزله در ناحیه با توجه به معیارهای سازه ای مانند (نوع سازه و مصالح، کیفیت ،قدمت و عمر ساختمان، تعداد طبقات ساختمان، کاربری زمین، معابر)، است تا آسیب ناشی از زلزله در ناحیه منفصل شهری بابا ریز سنندج را کاهش داده و فراهم آوردن امکان برنامه ریزی درست بوده است. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی و موردی است. تکنیک گردآوری آمار و اطلاعات، با استفاده از روش ها اسنادی می باشد. و از مدل TOPSIS ، نرم افزارهای GIS و excel برای جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات استفاده شده است. بیشترین آسیب پذیری به ترتیب در ناحیه 2، 4،3 می باشد و ناحیه 1 از کمترین آسیب پذیری برخوردار است. بطورکلی می توان گفت، شمال غربی شهر و بافت مرکزی شهر جزء نواحی پرخطر و نواحی شرقی جز نواحی کم خطر در زمان وقوع زلزله می باشند. با توجه به متغیرهای کالبدی (سازه ای)، بیشترین احتمال آسیب پذیری کالبدی موثر را به ترتیب معابر، سازه و مصالح، تعداد طبقات ساختمانی را در آسیب پذیری از زلزله خواهند داشت، و کمترین نقش را کیفیت و عمر ساختمان و کاربری زمین خواهند بود.
تبیین پویایی فضایی – کالبدی بخش مرکزی شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
بخش مرکزی شهرها همواره ظرفیت زیادی به منظور ارتقاء، رشد و توسعه شهر داشته است. همراه با گسترش شهر و ایجاد قطب های جدید فعالیت و سکونت در سایر نقاط شهر و از طرف دیگر ظهور مسائل و مشکلات فضایی در بخش مرکزی شهرها، ظرفیت های توسعه ای این بخش از شهر تحت تأثیر قرار گرفته است. مرکز شهر رشت در گذر زمان و تحت تأثیر اثرات کُنِش متقابل نیروهای پویا، پویایی هایی را تجربه کرده است. بنابراین لازم است این نیروها و فرآیندهای پویا را شناخت و دانست که، پویایی فضایی-کالبدی بخش مرکزی شهر رشت از چه ماهیتی برخوردار است، تحت تأثیر چه عواملی قرار داشته است، این پویایی در قالب چه فرایندهایی رخ داده است و کدام یک از عوامل بیشترین تأثیر را دگرگونی های این بخش از شهر داشته است. نوع تحقیق در این پژوهش شناختی- تبیینی، و پارادایم/ فلسفه ی روش شناختیِ آن نیز، پوزیتیویستی- تفسیری است. نتایج پژوهش نشان داد که عوامل مبتنی بر اجتناب از شرایط نامطلوب با دارا بودن 65 درصد از وزن کلیه عوامل اثر گذار بر پویایی بخش مرکزی شهری رشت، مهمترین عوامل در تصمیم گیری به جدایی گزینی و جابجایی خانوارها و در نتیجه پویایی فضایی کالبدی بخش مرکزی شهر رشت می باشند. بر اساس یافته های تحقیق، علیرغم روند افزایشی کل جمعیت شهر رشت (82/36 درصد) طی دوره ده ساله 1380 الی 1390، اما جمعیت بخش مرکزی آن طی این دوره با کاهش (34/4 درصد) مواجه است، و الگوی کاربری اراضی و کارکرد املاک بخش مرکزی شهر تمایل شدید به کاهش کاربری مسکونی (19 درصد کاهش طی سال های 1352 الی 1397) و افزایش کاربری تجاری (75 درصد)، کاربری تفریحی گردشگری (2586 درصد)، کاربری پارکینگ (114 درصد) و کاربری فرهنگی (51 درصد) دارد. بنابراین ساختار اقتصاد سیاسی حاکم بر شهر رشت، از طریق تغییر در چرخه های سرمایه گذاری- سرمایه زدایی و اولویت ارزش مبادلاتی بر ارزش مصرفی زمین و املاک، بر روند رو به افول بخش مرکزی شهر رشت از نظر سکونت و بازساخت های فضاهای فعالیتی اثر گذار بوده است. در نهایت بررسی و تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که تدوین راهبرد بازآفرینی و بهسازی محله های بخش مرکزی شهر رشت بر اساس توان فضایی قابلیت دسترسی، با تأکید بر رفع آسیب پذیری منطقه مورد مطالعه کارآمدترین راهبرد در توسعه این بخش شهری است.
اولویت بندی شاخص های رشد هوشمندجهت شناسایی ظرفیت های کالبدی برای توسعه میان افزا با تأکید بر سناریونویسی (مطالعه موردی: منطقه 3 تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
مقدمه: امروزه توسعه میان افزای شهری به ویژه برای شهرهایی که با محدودیت توسعه افقی مواجه اند روش مناسبی شناخته شده است، که در این میان رشد هوشمند شهری تأکید زیادی بر مسائلی مانند کاربری های مختلط دارد.
هدف: پژوهش حاضر با هدف اولویت بندی شاخصهای رشد هوشمندجهت شناسایی ظرفیت کالبدی برای توسعه میانافزا با تاکید سناریونویسی منطقه 3 تبریز، با 26 مولفه رشد هوشمند در قالب 3 شاخص اجتماعی، کالبدی وزیست محیطی با استفاده از روش معادلات ساختاری و تحلیل چند متغییره فازی در محیط GIS انجام شده است.
قلمرو جغرافیایی پژوهش: منطقه 3 شهر تبریز که به عنوان یکی از مناطق دهگانه شهرداری حدود 3/11 درصد از مساحت شهر تبریز را شامل شده است.
روش شناسی تحقیق: پژوهش حاضر باماهیت کاربردی-عملی و روش توصیفی-تجربی است. گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته شده است که نمونه آماری مشتمل بر 373 نفراز ساکنان منطقه3 تبریز بطور تصادفی انتخاب شده اند. با استفاده از آزمون رگرسیون خطی در نرم افزار SPSS، اولویت بندی شاخصهای پنهان و با استفاده از آزمون بارهای عاملی در نرم افزار LISREL، شاخص های آشکاربراساس اهمیت اولویت بندی شدندو برای تهیه نقشه شاخصهای موثر، ازمدل منطق فازی در قالب GIS استفاده شده است.
یافته ها و بحث: عوامل موثر در هوشمندی در سطح منطقه 3 به ترتیب اهمیت اجتماعی،کالبدی و زیست محیطی اولویت بندی شده اند، و با ارائه سناریوهایی در جهت اطلاح و بهبود کاربریهای مختلط، فضای سبز، ایجاد جوامع پیاده محور در منطقه تاکید شد و پیشنهادهایی، بر تقویت شاخص های مؤثر براساس اولویت آنها تأکید شده است.
نتایج: نتایج حاصل از تحلیل نشان می دهد که بعضی از قسمتهای منطقه در وضعیت مطلبوبی نیستند؛ بطوری که محله های شمالی در سطح متوسط روبه بالا و محله های غربی در سطح کاملا مطلوب و محله های جنوبی و جنوب شرقی در سطح خیلی پایین قرار دارند
نقش روانشناسی آرامش محیطی در معماری اسلامی و مولفه های کالبدی آن در کیفیت فضای درمانی (شاهد تجربی: بیمارستان عسکریه اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
671 - 691
حوزه های تخصصی:
مراکز درمانی به عنوان یکی از مکان های مهم با هدف درمان و بهبود سلامتی افراد جامعه در اکثر موارد، صرفاً کیفیت درمان مورد بحث قرار می گیرد و متأسفانه کالبد فیزیکی بنا از جهت بهداشت و عدم آلودگی و ارتباطات عملکردی و فیزیکی فضاهای موجود ارزیابی نمی شود؛ و احساس رضایت کاربران مجموعه (بیماران و کارکنان) از فضا و جنبه های ادراک دی داری و بصری موجود و تأثیر آن ها بر رفتار بیماران اهمیت چندانی ندارد. این پژوهش در مورد مؤلفه های آرامش محیطی در معماری اسلامی است و بهره گیری عناصر از طبیعت در بیمارستان عسگریه اصفهان را ارزیابی می کند تا بینشی در مورد تجربیات کاربر نهایی در مقایسه با ادبیات موجود در مورد تجربیات محوطه سبز اماکن درمانی کسب کند. روش پژوهش به صورت توصیفی و تحلیلی و از طریق پیمایشی و با طراحی پرسش نامه انجام شده است. جهت دسته بندی عوامل پژوهش، سؤالات پرسش نامه به 3 مؤلفه کالبدی، ادراکی و تأثیرات رفتاری دسته بندی شدند که طی آن سؤالاتی در پرسش نامه از بیماران و کارکنان بیمارستان عسگریه به عنوان جامه آماری هدف پرسیده شد و در کنار آن مصاحبه هایی با افراد انجام شده است آنچه ضرورت این تحقیق را تأکید می نماید انفصال کنونی انسان، طبیعت و محیط کالبدی فضای درمانی می باشد. در نهایت مشخص شد که محوطه های سبز بیمارستان عسگریه اصفهان، از طریق قدردانی از مناظر، امکان گذراندن اوقات فراغت، حضور در طبیعت، تجربیات ترمیمی و دسترسی به هوای بیرون، به بازدیدکنندگان آرامش عاطفی می دهند.اهداف پژوهش:بررسی طراحی محوطه های درمانی و نقش آرامش محیطی در معماری اسلامی.مطالعه نقش به کارگیری عناصر طبیعت برای افزایش رضایت بازدیدکنندگان مراکز درمانی.سؤالات پژوهش:طراحی محوطه های درمانی و نقش آرامش محیطی در معماری اسلامی چگونه می باشد؟استفاده از عناصر طبیعت در بیمارستان ها چه تأثیری بر روحیه بازدیدکنندگان دارد؟
تاب آوری در سکونتگاه های غیررسمی با تاکید بر بعد کالبدی (محله نخل ناخدا و طلابند، شهر بندر عباس)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از مهمترین الزامات پرداختن به مسائل کالبدی شهرها، ارتقاء سطح تاب آوری محلات شهری در صورت بروز حوادث احتمالی است. تاب آوری مفهومی جدید در برنامه ریزی شهری است که به توانایی مردم، گروه ها و اشیا در بازگشت به شرایط اولیه یا بهتر است.روش بررسی: تحقیق حاضر با رویکرد توصیفی-تحلیلی و از نوع کاربردی است که از 11 معیار به منظور سنجش تاب آوری کالبدی استفاده شده است. وزن معیارها با روش مثلث سلسله مراتبی فولر نشان می دهد که وضعیت مالکیت (0.21)، تعداد خانوار در واحد مسکونی (0.18) و وضعیت اشتغال سرپرست خانوار (0.165) بیشترین اهمیت را در سنجش میزان تاب آوری در محله ناخدا و طلابند دارد. ترکیب معیارها با روش مجموع ساده وزنی در 5 طبقه گویای سطح تاب آوری در محله نخل ناخدا و طلابند است که مروری بر یافته ها نشان می دهد که 46 درصد از مساحت محله در سطح تاب آوری بالا و بسیار بالا قرار دارد که تنها 28 درصد از جمعیت را در خود جای داده است و از طرفی 30 درصد از محلات مذکور در سطح تاب آوری پایین و بسیار پایین واقع شده است که این سطح از نظر جمعیتی 42 درصد را شامل می شود.یافته ها و نتیجه گیری: نقشه نهایی که در پنج طبقه از بسیار پایین تا بسیار بالا محاسبه شده است نشان می دهد 30 درصد از محله نخل ناخدا و طلابند در سطح تاب آوری پایین و بسیار پایین واقع شده است می توان استدلال کرد که ویژگی های کالبدی نقش بسیار مهمی در میزان تاب آوری سکونتگاه های غیررسمی بازی می کنند و با هر گونه تغییر در معیارهای کالبدی می توان تاب آوری محله را به میزان قابل توجهی متأثر ساخت.
تحلیل الگوی علّی معیارهای مؤثر مکانی- فضایی مراکز انتظامی بر اساس اصول پدافند غیر عامل (مورد مطالعه: شهر خوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه با گسترش انواع تهدیدات انسان ساخت نظیر تهدیدات نظامی، تروریستی و خراب کارانه، توجه به کنترل و کاهش آسیب پذیری زیرساخت های کشور به ویژه ستادهای انتظامی و کسب آمادگی های لازم به منظور مقابله و بازیابی شرایط مطلوب در برابر انواع تهدیدات، امری ضروری است. پژوهش حاضر با هدف تحلیل معیارهای مکانی- فضایی مراکز انتظامی براساس اصول پدافند غیرعامل تعریف شده است.روش: پژوهش حاضر از نظر هدف جزء پژوهش های کاربردی و از نظر روش توصیفی تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش را کارشناسان حوزه پژوهش تشکیل می داد که حجم نمونه به صورت هدفمند 30 نفر برآورد شد. به منظور دست یابی به اهدف پژوهش از تکنیک های دلفی و دیمتل فازی در محیط نرم افزارهای اس پی اس اس و اکسل استفاده شد.یافته ها: یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد در ارتباط با تعیین موقعیت بهینه فضایی و مکانی مراکز انتظامی معیار کالبدی با بیش ترین مقدار D-R (876/1) در قسمت بالای نمودار قرارگرفته و نشان می دهد این معیار تأثیرگذارترین معیار است. هم چنین بر اساس مقدار D+R محاسبه شده، معیار کالبدی بااهمیت ترین معیار است. معیار اجتماعی فرهنگی با توجه به این که کم ترین مقدار D-R را به خود اختصاص داده به عنوان تأثیرپذیرترین معیار شناخته می شود. در ارتباط با معیار کالبدی با توجه مقدار D-R، زیر معیار فاصله از گسل به عنوان تأثیرگذارترین معیار و بافت شهری با عنایت به مقدار D-R، تأثیرپذیرترین زیرمعیار محسوب می شود. در ارتباط با معیار اجتماعی فرهنگی زیر معیار تراکم جمعیت به عنوان تأثیرگذارترین معیار و فاصله از مراکز فرهنگی با عنایت به مقدار D-R، تأثیرپذیرترین زیرمعیار محسوب می شود.نتیجه گیری: در مجموع می توان عنوان کرد که انتخاب مکان مناسب برای مراکز انتظامی براساس اصول پدافند غیرعامل نیازمند دیدگاهی ساختاری و جامع است و نیاز است که برنامه ریزی در راستای انتخاب مکان بهینه برای مراکز انتظامی به معیارهای شناسایی شده در این پژوهش توجه ویژه ای شود.
تحلیل وضعیت زیست پذیری شهری سکونتگاه های غیر رسمی (مورد مطالعه: سکونتگاه های غیر رسمی منطقه 9 شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: شهر زیست پذیر از مفاهیم نوین و مؤثر در نظام های کنونی شهری است که به واسطه نقش مهم و اساسی که در تحول اندیشه ها و آرمان های جامعه معاصر دارد، جایگاهی بایسته پیدا کرده است. نظر به اهمیت ارتقاء و بهبود شرایط زیست در بخش مرکزی شهرها از یک سو و تاکید بر مباحث کیفی به جای توجه صرف به کمیت.
داده و روش: این پژوهش با هدف تحلیل وضعیت زیست پذیری شهری سکونتگاه های غیر رسمی تدوین شده است. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و از منظر روش توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش را شهروندان ساکن سکونتگاه های غیررسمی منطقه 9 شیراز تشکیل می دادند. حجم نمونه آماری با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر برآورد گردید. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بود که روایی آن به صورت روایی صوری و ظاهری و همچنین روایی واگرا و پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی بررسی و تائید شد. تجزیه وتحلیل داده ها و اطلاعات با استفاده نرم افزارهای spss و pls انجام پذیرفت.
یافته ها: یافته های حاصل از این پژوهش گویای آن بود که وضعیت کلی زیست پذیری محدوده مورد مطالعه در وضعیت نامطلوبی قرار دارد. به گونه ای که مقدار میانگین تجربی به دست آمده برای زیست پذیری و ابعاد آن کمتر از میانگین حد متوسط عدد3 بود. از بین محلات محدوده موردمطالعه محله سلطان آباد دارای وضعیت بهتری نسبت به دیگر محلات مورد مطالعه از نظر زیست پذیری شهری داشت. از دیگر یافته های پژوهش از بین ابعاد زیست پذیری شهری عامل کالبدی با ضریب مسیر 0/418 دارای بیشترین تأثیر است که این امر حاکی از آن است که برای زیست پذیری محدوده مورد مطالعه ابتدا این عامل باید تقویت شود. در رتبه بعدی عامل اجتماعی با ضریب مسیر 0/288 قرار دارد. در رتبه سوم هم عامل زیست محیطی با ضریب مسیر 0/284 و در رتبه چهارم بعد اقتصادی با ضریب مسیر 0/196 قرارگرفته است.
نتیجه گیری:نتایج نشان دهنده پایین بودن سطح زیست پذیری شهری برای محدوده مورد مطالعه بود که در این مورد مسئولان شهری می توانند با به کارگیری و استفاده از نظرات افراد متخصص در عرصه برنامه ریزی شهری زمینه را برای ارتقای زیست پذیری محدوده مورد مطالعه فراهم نمایند.