مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
برنامه ریزی مشارکتی
منبع:
معماری و شهرسازی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۹
55 - 75
حوزههای تخصصی:
تغییر الگوی واقعی به سمت فرایندهای مشارکت مؤثر و تثبیت شده شهروندان در کلانشهر تهران، به منزله پایتخت و نخست شهر جمعیتی کشور و بستر مهم ترین تصمیم های اداری، اجرایی و سیاسی در نظام برنامه ریزی ایران، مستلزم توجه به عوامل بازدارنده (موانع) مشارکت مؤثر شهروندان در فرایندهای برنامه ریزی توسعه شهری از منظر نهادهای رسمی و غیر رسمی مؤثر بر آن است. شناسایی موانع نهادی مشارکت شهروندان در برنامه ریزی توسعه شهری که در عمل به معنای طبقه بندی طیف وسیع موانع ناشی از ناکارآمدی نهادهای رسمی و غیر رسمی دخیل در فرایند برنامه ریزی توسعه شهری و تعیین چگونگی تأثیرپذیری این فرایند از هر دسته از این موانع است. پژوهش در قالب طرح ترکیبی کمّی-کیفی موازی و هم زمان، به آزمون مدل ساختاری روابط متغیرهای اصلی در چارچوب نظری پژوهش در سطح کلان با روش کمّی مدل سازی معادلات ساختاری، و به موازات آن، به تدوین مدل نظری مستقلی مبتنی بر یافته های پژوهش کیفی در مقیاس مورد مطالعاتی پژوهش (شهر تهران) پرداخته است. در قالب «مدل ساختاری تحلیل روابط نهادها، توسعه شهری و مشارکت در سطح کلان»، مسیرهای بحرانی و روابط حاکم بر چگونگی اثرگذاری نهادها، رسمی و غیر رسمی، بر فرایند مشارکت پذیری شهروندان تهرانی در طرح های توسعه شهری شناسایی شده است و با تلفیق یافته های کمّی و کیفی پژوهش، در قالب رویکرد توصیفی-تبیینی، «مدل مفهومی یکپارچه ساختار و موانع نهادی برنامه ریزی توسعه شهری مشارکتی شهر تهران» و در قالب رویکرد تجویزی، «راهکارهای حذف موانع نهادی مشارکت مردمی در برنامه ریزی توسعه شهری تهران» ارائه شده است.
تحلیل بازآفرینی پایدار شهری در بهبود کیفیت زندگی مناطق فرسوده با رویکرد مشارکت مردمی ( مطالعه موردی: محله سرخور بندرگناوه )(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۳
97 - 112
حوزههای تخصصی:
مناطق فرسوده شهری مشکلات فراوانی را برای شهرهای کهن تر که از نظر اقتصادی کم توان تر هستند، بوجود می آورد. تحلیل بازآفرینی پایدار شهری با رویکرد مشارکت مردمی یک رویکرد است که در بهبود کیفیت زندگی مناطق فرسوده و محلات شهری مؤثر استفاده می شود. در این رویکرد، مشارکت و همکاری از جمعیت محلی، مردم و سایر ذینفعان در فرآیند بازآفرینی شهری تأکید می شود. مطالعه موردی محله سرخور بندرگناوه، یک نمونه است که این رویکرد در آن به کار گرفته شده است.بازآفرینی پایدار شهری به معنای بازسازی و تجدیدساخت مناطق شهری فرسوده است و هدف آن بهبود کیفیت زندگی ساکنان و ایجاد محیطی پایدار و سالم است. این رویکرد در برخورد با چالش هایی مانند فرسایش زیرساخت ها، کاهش کیفیت زندگی، بحران مسکن و تغییرات شهری مؤثر است.استفاده از رویکرد مشارکت مردمی در تحلیل بازآفرینی پایدار شهری به افزایش نقش و مشارکت ساکنان و جامعه محلی در فرایند تصمیم گیری و برنامه ریزی شهری می پردازد. این رویکرد به مردم امکان می دهد تا نیازها و اولویت های خود را درباره بازسازی مناطق فرسوده اعلام کنند و در مراحل تصمیم گیری و طراحی شهری شرکت کنند. از طریق مشارکت مردمی، ایده ها و نظرات متنوع به کار گرفته می شوند و بهبودی چشمگیر در نتایج و عملکرد پروژه های بازآفرینی شهری حاصل می شود. محله سرخور بندرگناوه به عنوان مطالعه موردی نشان دهنده این رویکرد است. در این محله، مردم و جامعه محلی در فرآیند بازسازی و توسعه مشارکت فعال داشته اند. آن ها نیازها و مسائل خود را مطرح کرده و در تصمیم گیری های مربوط به طراحی و برنامه ریزی منطقه سرخور شرکت کرده اند.
بررسی عوامل مؤثر بر مشارکت شهروندان در احیای بافت های فرسوده ی شهری (نمونه موردی: محله مالکی شهر نورآباد ممسنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۳
169 - 186
حوزههای تخصصی:
بافت های فرسوده مناطق روبه زوال رفته ای هستند که به علت دارا بودن مشکلاتی در ابعاد اجتماعی-فرهنگی، کالبدی-زیست محیطی، اقتصادی و مدیریتی، توان پاسخگویی به نیازهای شهروندان خود را ندارند. هدف این پژوهش، بررسی عوامل مؤثر بر میزان مشارکت شهروندان و در پی آن ارائه ی راهکارهایی جهت افزایش مشارکت مردمی در فرآیند احیای بافت های فرسوده ی شهری می باشد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع کاربردی و روش آن پیمایشی با رویکرد توصیفی-تحلیلی و همبستگی است. گردآوری اطلاعات به دو روش کتابخانه ای و میدانی صورت پذیرفت. جامعه ی آماری شامل 1215نفر سرپرستان خانوار در محله ی مالکی شهر نورآباد ممسنی می باشد که با استفاده از فرمول کوکران، 291 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شد و پرسشنامه ی محقق ساخته به صورت تصادفی ساده میان آن ها توزیع گردید. روش های آماری مورداستفاده برای تحلیل داده ها مشتمل بر؛ نشانه، تی تک نمونه ای، تاو بی کندال و رگرسیون لجستیک ترتیبی است. نتایج آزمون نشانه، 95/10- می باشد که بیانگر عدم مشارکت مؤثر ساکنین این محله درروند احیای محل سکونت خویش است. نتایج آزمون تی حاکی از آن است که ابعاد کالبدی، اجتماعی فرهنگی، اقتصادی و مدیریتی به ترتیب با میانگین 12/4، 60/4، 81/3 و 22/4 از عوامل مؤثر بر مشارکت شهروندان می باشند، همچنین با کمک آزمون تاو بی کندال دریافتیم بین هر چهار بعد و میزان مشارکت رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. درنهایت نتایج آزمون رگرسیون لجستیک ترتیبی بیانگر این است که هر چهار بعد متغیر مستقل، قادر به پیش بینی میزان مشارکت شهروندان (متغیر وابسته) می باشند، که بعد اجتماعی-فرهنگی با 85/54 درصد دارای بیشترین تأثیر است.
بررسی مؤلفه های برنامه ریزی مشارکتی با رویکرد تاب آوری اجتماعی: مرور سیستماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشارکت تأثیر زیادی بر میزان تاب آوری اجتماع محلی دارد، تاب آوری اگر بخواهد شرایط مناسبی را فراهم آورد، بهتر است متناسب با نیازهای محلی بوده و ذینفعان را جهت درک پیچیدگی های سیستم شهری آگاهی بخشند، علی رغم بررسی پژوهش های اخیر در شناسایی مؤلفه های برنامه ریزی مشارکتی برای رسیدن به اجتماعی تاب آور، تاکنون مطالعه ای چارچوب مند و یکپارچه صورت نگرفته لذا شکاف اساسی در این زمینه وجود دارد، هدف از این پژوهش شناسایی مؤلفه های برنامه ریزی مشارکتی با رویکرد تاب آوری اجتماعی و تلاش برای دستیابی به مفهومی جامع از تلفیق این دو مؤلفه می باشد. روش پژوهش حاضر از نوع تحلیل سیستماتیک است، در مرحله اول 248 مقاله اولیه با ارزیابی سیستماتیک و 31 مقاله توسط غربالگری معیارهای شمول انتخاب شدند. این مقالات با استفاده از روش تحلیل تماتیک در نرم افزار MAXQDA موردبررسی دقیق تر قرار گرفتند. 215 کد شناسایی و نشانه ها در قالب 20 مفهوم و 6 مقوله بررسی گردید، مهم ترین مقوله های اصلی در قالب: مهارت و توانمندسازی ساکنین، پتانسیل جوامع محلی، بازیابی پایدار، هم افزایی نهادها، سرمایه اجتماعی و یکپارچگی و شفافیت دسته بندی گردید. نتایج پژوهش نشان می دهد که ارتباط موثر بین مؤلفه های برنامه ریزی مشارکتی، تاب آوری اجتماعی و مؤلفه های اصلی برقرار است. مفاهیم آگاهی بخشی، اعتماد اجتماعی، توانمندسازی ساکنین، پاسخگویی در مواجه با بحران پرتکرارترین مفاهیم بوده که نمایانگر بیشترین ارجاع در اسناد موردبررسی است که دلالت بر ساختار چندوجهی تاب آوری اجتماعی دارد.
واکاوی رهیافت های برنامه ریزی محله محور و بازآفرینی اجتماع محور
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
733 - 767
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، توجه به دو مقوله محله محوری و بازآفرینی اجتماع محور جوامع در برنامه ریزی ها مطابق با امکانات و شرایط فعلی در بین برنامه ریزان شهری افزایش یافته است. محلات به مثابه یک محدوده کوچک که دارای ساز و کارهای خاص خود است، طرح ریزی و برنامه ریزی ویژه خود را طلب می کند. هدف پژوهش حاضر، بررسی و مرور دو رویکرد برنامه ریزی محله محور و بازآفرینی اجتماع محور است. روش پژوهش، توصیفی – تحلیلی است. به منظور گردآوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای، اسنادی و دیجیتالی بهره گیری شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بین دو رویکرد برنامه ریزی محله محور و بازآفرینی اجتماع محور جوامع شهری هماهنگی و تجانس وجود دارد. به نحوی که مقوله توجه به خواسته ها و نیازهای همگانی در هر دو رویکرد به عنوان اصلی اساسی و تعیین کننده مطرح می شود. برنامه ریزی مشارکتی، آموزش عمومی / آموزش برای تغییر اجتماعی و توسعه دارایی مبنا به عنوان مهم ترین نظریات پایه در رویکرد برنامه ریزی محله محور قلمداد می شوند. همچنین برنامه ریزی راهبردی مبتنی بر چشم انداز که توسط جوامع محلی تعیین می گردد؛ رسیدن به توافق عمومی حاصل همکاری اجتماعات محله ای و در نهایت مشارکت و رهبری گروه های ذی نفع در فرآیند بازآفرینی شهری به عنوان مهم ترین مؤلفه های بازآفرینی شهری اجتماع محور تعیین می شوند. به طور کلی می توان گفت برنامه ریزان شهری امروزه لاجرم بایستی با بهره گیری از مدیریت محله محوری و همچنین بازآفرینی جوامع شهری مبتنی بر رویکرد اجتماع محوری با همکاری اجزا مدیریت محلی (مردم محلی، سرمایه گذاران محلی، گروه های محلی و مسئولین برنامه ریزی محلی) در راستای نیل به جوامع شهری دموکراتیک چاره اندیشی کنند.
تبیین کمی عوامل مؤثر بر افزایش مشارکت شهروندی در زیباسازی کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۷
151 - 170
حوزههای تخصصی:
با افزایش روز افزون جمعیت شهرها به خصوص پس از انقلاب صنعتی عوامل تأثیرگذار بر نظام مدیریت شهری و به طور کلی سکونتگاه های انسانی به شدت افزایش یافته است و به مرور زمان، روش های سنتی و رویکردهای غیرمشارکتی و از بالا به پایین تأثیر خود را از دست داده اند و مفاهیمی چون رویکردهای مشارکتی در میان تصمیم سازان و تصمیم گیران نظام مدیریت شهری مطرح شده است. اساس این مفاهیم، تصمیم گیری با و برای مردم است. بدون شک شهری که تصمیماتش بدون حضور مؤثر شهروندانش اتخاذ شود نمی تواند پاسخگوی نیاز ساکنانش باشد. هدف از پیشبرد این پژوهش، شناسایی و تبیین عوامل تأثیرگذار بر ارتباط دوسویه میان مردم و مسئولین شهری و شکل گیری برنامه ریزی مشارکتی در راستای تحقق پروژه های زیباسازی، جهت ارتقا کیفیت زندگی شهروندان، در کلانشهر تهران می باشد. این پژوهش از لحاظ اهداف تحقیق، کاربردی بوده و روش آن توصیفی-تحلیلی می باشد. به طور کلی روش انجام این تحقیق مبتنی بر روش تحلیل اسنادی، تحلیل محتوایی و فراتحلیل می باشد. با توجه به جامعه آماری پژوهش که شهروندان شهر تهران می باشند، تعداد 384 پرسشنامه تکمیل و همچنین از ابزار مصاحبه نیز برای دریافت اطلاعات از مدیران سازمان زیباسازی استفاده شده است. تحلیل پرسشنامه طراحی شده در راستای سنجش مولفه ها و متغیرهای پژوهش پیشرو با استفاده از نرم افزار SPSS صورت گرفت. در مرحله تحلیل مولفه ها و متغیر ها برای بررسی پایایی و روایی پژوهش از روش تحلیل عاملی تاییدی برای اطمینان از عوامل اصلی انتخابی، تحلیل همبستگی برای یافتن ارتباط میان متغیرها و تحلیل تجمیعی جهت تعیین میزان واریانس محاسبه شده متغیرها توسط عوامل اصلی استفاده شده است. بر اساس نتایج به دست آمده از پژوهش، 19 عامل در 4 دسته بندی که شامل، اجتماعی-فرهنگی، معیشتی-اقتصادی، اداری-تشکیلاتی و حقوقی-سازمانی می باشد، ارائه گردیده است. که از دیدگاه پاسخ دهندگان، شاخص های مرتبط با بعد اقتصادی-معیشتی با میانگین 565/4بیشترین اولویت، شاخص های مرتبط با بعد اداری-تشکیلاتی با میانگین 368/4 در جایگاه دوم، شاخص های مرتبط با بعد حقوقی-سازمانی با میانگین 316/4 در جایگاه سوم و در نهایت شاخص های مرتبط با بعد اجتماعی-فرهنگی با میانگین 215/4 در اواویت آخر قرار دارد. همچنین ابهام در شناسایی گروه های هدف، موانع حقوقی، اداری وتشکیلاتی و ضعف در فرهنگ سازی امر مشارکت در میان جامعه به عنوان اصلی ترین موانع عدم تحقق مشارکت شهروندی در زیباسازی کلانشهر تهران می باشد.
چالش ها و فرصت های اجرای راهبردهای طراحی فضاهای شهری با رویکرد از پایین به بالا: بینش هایی از پروژه 'محله ما' در مشهد
منبع:
مطالعات طراحی شهری ایران دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
101 - 124
حوزههای تخصصی:
طراحی شهری از پایین به بالا به عنوان رویکردی نوین در شهرسازی، به مشارکت مستقیم شهروندان در تصمیم گیری ها و تعریف پروژه های محلی می پردازد. پروژه "محله ما" در مشهد به عنوان نمونه ای اجراشده از این رویکرد، باهدف افزایش تعامل شهروندان و بهبود عملکرد مدیریت شهری از طریق نظرسنجی ها و جلسات استماع عمومی اجرا شد. این مقاله به بررسی چالش ها و فرصت های اجرای این پروژه در یک محیط اجتماعی - سیاسی متمرکز می پردازد. موانعی از جمله مقاومت اولیه مدیران شهرداری، نگرانی های اجرایی درباره عملی بودن پروژه های پیشنهادی مردم، و تنوع نیازهای جمعیت های مختلف در طول این پروژه مشاهده شد. بااین حال، به کمک حمایت مداوم مدیران فرهنگی و شورای شهر و استفاده از استراتژی های ارتباطی کارآمد، پروژه توانست تا حدودی به موفقیت دست یابد. از سوی دیگر، فرصت هایی همچون افزایش اعتماد عمومی، بهبود همکاری میان شهروندان و مسئولین محلی و بهبود زیست پذیری محلات از نتایج قابل توجه این رویکرد مشارکتی بود. این پژوهش با تحلیل داده های کیفی جمع آوری شده از مصاحبه ها و پرسش نامه های شهروندان، کارشناسان و گروه های تسهیلگر، به ارائه درس هایی برای سایر شهرها و مناطقی که قصد اجرای مدل های مشابه را دارند، می پردازد. یافته ها نشان می دهد که با ایجاد ساختارهای مشارکتی مناسب، حتی در محیط های متمرکز، می توان به بهبود برنامه ریزی شهری و توسعه پایدار دست یافت.
اولویت بندی کارایی ابزارهای مشارکت الکترونیک بر اساس شرایط زمینه ای سیستم برنامه ریزی شهری کشور ایران (مورد شناسی: مناطق 1 و 22 شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد و گسترش انقلابی تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات (ICT) در سال های اخیر، ظرفیت های ویژه ای را در اختیار برنامه ریزان و تصمیم گیران شهری قرار داده و آن ها را در جهت رفع عیوب و چالش های برنامه ریزی سنتی یاری نموده است. بدین ترتیب، کاربرد این دسته از تکنولوژی ها به عرصه تصمیم سازی و تصمیم گیری مشارکتی نیز ورود پیدا کرده و ضمن شکل گیری مفهومی به نام مشارکت الکترونیک یا آنلاین، تلاش شده است که با استفاده از کاربست ابزارهای تکنولوژی محور در عرصه برنامه ریزی مشارکتی، ضمن کاهش وابستگی فرایندهای مشارکت شهروندی به زمان و مکان، فرصت های بیشتری نیز برای تمامی اقشار اجتماعی و اقتصادی جامعه به منظور مشارکت در تصمیمات شهری فراهم شود.
در همین راستا و با توجه به ضرورت ارتقاء نرخ مشارکت شهروندی در فرایند تهیه طرح های توسعه شهری، بررسی نحوه کاربست رویه های مشارکت الکترونیک در طرح تفصیلی مناطق 1 و 22 شهرداری تهران به عنوان هدف اصلی این پژوهش در نظر گرفته شده است. به منظور دستیابی به این مهم، روش بهترین-بدترین (BWM) مورد استفاده قرار گرفته و پرسش نامه هایی مبتنی بر روش مذکور و بر اساس روش گلوله برفی در میان 43 نفر از متخصصان برنامه ریزی و توسعه شهری مناطق 1 و 22 شهرداری تهران توزیع گردید.
ضمن تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده، مشخص گردید که معیار کارایی مهم ترین معیار و غنای بسترهای علمی کم اهمیت ترین معیار در زمینه انتخاب ابزارهای مشارکت الکترونیک هستند. علاوه بر آن، نرم افزارهای تعاملی نیز به عنوان متناسب ترین ابزار با شرایط زمینه ای مناطق مذکور و سیستم های مشارکتی اطلاعات جغرافیایی به عنوان نامتناسب ترین ابزار تشخیص داده شدند. در ادامه، به بررسی نقاط قوت و ضعف ابزارهای مختلف پراخته شده و مشخص شد که به علت پتانسیل های متفاوت این ابزارها در پاسخگویی به معیارهای مربوطه، ایفای نقش مکمل آن ها در فرایندهای مشارکت الکترونیک بهترین راه حل به منظور دستیابی به اهداف مشارکت شهروندی بهینه خواهد بود.