مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
شبکه عصبی
حوزه های تخصصی:
پیش بینی دقیق پارامترهای مؤثر در طرح های منابع آب، یکی از مهمترین مباحث تحقیقی مهندسان آب می باشد از جمله این پارامترها دبی رودخانه است. در این مقاله از شبکه عصبی به دو روش شبکه پرسپترون چند لایه (MLP) و با الگوریتم پس انتشار خطا و تابع پایه شعاعی (RBF) و با استفاده از نرم افزا ر متلب و 19 SPSS به منظور تخمین دبی در حوزه آبخیز میناب با استفاده از داده های هم زمان بارش روزانه و دبی آب روزانه ایستگاه های برنطین، گلاشگرد و فاریاب برای یک دوره 25 ساله استفاده شده است. در این تحقیق به منظور بررسی و تعیین بیش ترین تاثیر بارندگی هر یک از ایستگاه ها بر دبی آب رودخانه میناب، تاثیر 5 روز متوالی بارش بر دبی را به صورت هر روز جداگانه (p0 ، p-1،p-2، p-3، p-4، p-5) برای تک تک ایستگاه ها و به صورت مشترک، بارش روز اول و دوم الی روز پنجم برای ایستگاه هایی که دو به دو مشترک در نظر گرفته شده، انجام شده است. نتایج بدست آمده نشان داد که روش چند لایه پرسپترون (MLP) کمترین خطا (RMSE) و بالاترین همبستگی (R^2) بین بارش روزانه در هر سه ایستگاه با دبی اندازه گیری شده را نشان داد. همچنین بارش روز اول در ایستگاه های زوجی و بارش روز اول و پنجم در ایستگاه های منفرد بیشترین تاثیر را در تولید دبی خروجی حوضه دارد
مقایسه قدرت پیش بینی بحران مالی توسط تکنیک های مختلف هوش مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه پیشرفت سریع فن آوری و تغییرات محیطی وسیع، منجر به رقابت روزافزون شده و دستیابی به سود را محدود و احتمال دچار شدن به بحران مالی را افزایش داده است. هدف این تحقیق بررسی قدرت پیش بینی بحران مالی توسط تکنیک های مختلف هوش مصنوعی(الگوریتم ژنتیک خطی و غیر خطی و شبکه عصبی) است. بر اساس اطلاعات و آمارهای در دسترس شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در طی دوره 1389-1376، از بین شرکت های مشمول ماده 141 قانون تجارت، 72 شرکت و از بین بقیه شرکت ها نیز 72 شرکت انتخاب شد. نتایج آزمون مک نمار برای تکنیک های الگوریتم ژنتیک غیرخطی و شبکه عصبی نشان می دهد که تفاوت معنی داری بین نتایج الگوریتم ژنتیک خطی و غیرخطی با شبکه عصبی وجود ندارد. اگر چه دقت پیش بینی الگوریتم ژنتیک غیرخطی(90 درصد) و الگوریتم ژنتیک خطی(80 درصد) بیشتر از شبکه عصبی(70 درصد) است ولی این تفاوت از لحاظ آماری معنی دار نیست.
موانع موجود در تعیین قیمت سهام به روش شبکه عصبی مصنوعی (مطالعه موردی صنایع فلزی و کانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی موانع موجود در تعیین قیمت سهام به روش شبکه عصبی مصنوعی در شرکت های صنایع فلزی و کانی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. در این پژوهش از دو روش تحلیل آماری و شبکه عصبی استفاده شده است. در روش تحلیل آماری پرسشنامه ای تدوین گردید که بین کارشناسان ارشد بورس اوراق بهادار و اساتید دانشگاه آزاد واحد های شهر تهران که به مفاهیم شبکه عصبی و پیش بینی قیمت سهام آشنایی کامل دارند، توزیع شد و با استفاده از آزمون t و کای اسکور به بررسی فرضیات پژوهش پرداخته و در نهایت تمام فرضیه ها مورد تایید قرار گرفت. مجددا فرضیات پژوهش با استفاده از روش شبکه عصبی پس انتشار خطا و با استفاده از مدل آموزش لورنبرگ – مارکوات مورد بررسی قرار گرفت و مشخص گردید در حالتی که شاخص ها به عنوان ورودی وارد شبکه می گردند پیش بینی قیمت سهام نسبت به حالتی که شاخص ها به عنوان ورودی وارد شبکه نمی گردند، از دقت کافی برخوردار نیست و در عین حال خطای شبکه هم افزایش می یابد. در نهایت نتایج شبکه عصبی با نتایج تحلیل آماری مطابقت دارد به عبارتی در هر دو روش، شاخص ها به عنوان موانعی در پیش بینی قیمت سهام به روش شبکه عصبی تعیین گردیده است.
پیش بینی مدیریت سود با استفاده از شبکه عصبی و درخت تصمیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از موارد بحران های مالی مربوط به شرکت های سهامی عام بوده که درحال افزایش است. بسیاری از سرمایه گذاران و اعتباردهندگان در مورد پیش بینی بحران مالی به خصوص زمانی که مدیریت سود رخ می دهد مشکلاتی دارند. تحقیقات اخیر به شناسایی عوامل و فاکتورهای مرتبط با مدیریت سود می پردازد. بنابراین از طریق آن قادر به تعیین ارتباط میان این عوامل و دستکاری سود هستند. به منظور کاهش ریسک بحران های مالی ناشی ازآن و کمک به سرمایه گذاران برای اجتناب از زیان های بزرگ در بازار سهام لازم است تا مدلی برای پیش بینی مدیریت سود توسعه یابد. هدف اصلی این تحقیق بررسی دقت پیش بینی مدیریت سود با استفاده از شبکه های عصبی و درخت تصمیم گیری و مقایسه آن بامدل های خطی است. برای این منظور نه متغیر تأثیرگذار بر مدیریت سود به عنوان متغیرهای مستقل و اقلام تعهدی اختیاری، به عنوان متغیر وابسته مورد استفاده قرار گرفته است. در این تحقیق از چهار صنعت کشاورزی، دارویی، نساجی و فرآورده های نفتی، تعداد 36 شرکت مورد بررسی قرارگرفت. از روش رگرسیون کمترین مربعات جهت مدل خطی و از شبکه عصبی پیشخور تعمیم یافته و درخت تصمیم گیری Cart, C5.0 جهت بررسی از طریق تکنیک های داده کاوی استفاده شد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان دادکه روش شبکه عصبی و درخت تصمیم گیری در پیش بینی مدیریت سود نسبت به روش های خطی دقیق تر و دارای سطح خطای کمتری است. در رابطه با ارتباط بین متغیرهای وابسته با متغیر مستقل نیز می توان گفت، مدیریت سود با متغیرهای اقلام تعهدی اختیاری دوره قبل ، اقلام تعهدی غیراختیاری دوره قبل یا آستانه عملکرد و ریسک درچهار روش مدل های خطی، شبکه عصبی، درخت های C5.0 و Cart دارای بیشترین ارتباط است.
Abstract
Many financial crisis cases related to the public companies have increased recently, but many investors and creditors are difficult to foresee the financial crisis, especially in the cases with earnings management. In literature, many studies related to earnings management only focus on identifying some related factors which can significantly affect earnings management. Therefore, we can only figure out the correlation between these factors and earnings management. In order to decrease the financial crisis risks derived from earnings management and help the investors avoid suffering a great loss in the stock market, we developed a neural network model to predict the level of earnings management. This study aims to investigate the accuracy of earning management forecast by neural network and decision making tree as well as comparing that by linear models. To these end nine effective variables on earnings management were used as independent variables and discretionary accruals as dependent variables. From four industries: agriculture, pharmaceutical, textile and petroleum, 36 firms selected during 2006 to 2013. The least squares regression for linear model, generalized feed forward neural network and decision making tree c5.0, cart were applied for data mining. The results indicated that neural network and decision making tree has the least error in forecasting earnings management than more accurate linear methods. Concerning the relationship between dependent and independent variables, it is said that earning managements by discretionary accrual variables of the prior period (DAI), non-discretionary accruals of prior period or threshold performance (THOD) and risk (Risk) in four linear models, neural network, C5.0 trees and cart has the most correlation.
پیش بینی رفتارهای افشاگری کارکنان وزارت ورزش و جوانان با رویکرد شبکه عصبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افشاگری یک ابزار کنترل قوی در جلوگیری از تخلفات سازمانی می باشد. هدف از این پژوهش پیش بینی رفتارهای افشاگری کارکنان وزارت ورزش و جوانان با رویکرد شبکه عصبی است. پژوهش حاضر از حیث هدف، کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ه ا، پیمای شی اس ت. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان وزارت ورزش و جوانان کشور بود (870 نفر). با توجه به جدول کرجسی و مورگان تعداد 260 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و 250 پرسشنامه کامل مورد بررسی قرار گرفت. ابزار پرسشنامه ای محقق ساخته است که بر مبنای مبانی نظری و تحقیقات گذشته، طراحی و بومی سازی شده است. به منظور بررسی و تایید روایی ابزار، روایی محتوا از طریق نظر متخصصان و روایی سازه از طریق تحلیل عاملی تاییدی مورد بررسی قرار گرفت. همچنین جهت بررسی پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که این ضریب برای کل پرسشنامه 86/0 به دست آمد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از فن شبکه عصبی مصنوعی که ابزاری تحلیلی و آموزش پذیر بوده و تلاش می کند، الگوهای پردازش اطلاعات در مغز بشر را تقلید نمایند استفاده شد. عوامل موثر بر رفتارهای افشاگری تخلف توسط کارکنان به عنوان ورودی و خودگزارش دهی افشاگری کارکنان (افشاگری درون سازمان و بیرون سازمان) به عنوان خروجی این مدل در نظر گرفته شد. نتایج ارزیابی نشان داد الگوی شبکه های عصبی مصنوعی از دقت بالایی در پیش بینی رفتارهای افشاگری تخلفات توسط کارکنان وزارت ورزش و جوانان برا اساس ورودی های سن، جنسیت، سطح تحصیلات، سابقه شغلی، مسئولیت پذیری، رضایت شغلی، هویت اخلاقی، کانون کنترل درونی و تعهد سازمانی برخوردار می باشد.
پیش بینی تقاضای آب در بخش کشاورزی استان های حاشیه دریای خزر: مقایسه الگوی مارکوف-سوئیچینگ و شبکه عصبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد کشاورزی و توسعه سال بیست و نهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۱۶
205 - 245
حوزه های تخصصی:
در جهان امروز، مدیریت عرضه و تقاضای آب نقش محوری در سامان دهی و برنامه ریزی تأمین آب شرب ساکنان شهر ها و روستا ها و همچنین،تأمین منابع آب کشاورزان و صنعت گران دارد، به ویژه آنکه در وضعیت کنونی، تمام کشورهای جهان با تبعات تغییرات اقلیمی نیز مواجه اند. در این راستا، در پژوهش حاضر، به پیش بینی تقاضای آب بخش کشاورزی استان های حاشیه دریای خزر به روش زنجیره مارکوف- سوئیچینگ و مقایسه آن با مدل شبکه عصبی مصنوعی با بهره گیری از داده های فصلی دوره 1380:1 تا 1397:4 پرداخته شد. مقایسه کارآیی مدل های تقاضای آب برآوردشده به روش شبکه عصبی مصنوعی و چرخشی مارکوف با استفاده از معیارهای میانگین مربع خطا (MSE)، مجذور میانگین مربع خطا (RMSE)، میانگین قدرمطلق خطا (MAE)، و میانگین قدرمطلق درصد خطا (MAPE) نشان داد که رویکرد چرخشی مارکوف، نسبت به مدل های شبکه عصبی، برای پیش بینی تقاضای آّب،کارآیی بیشتری دارد. همچنین، پیش بینی تقاضای آب کشاورزی برای دو دوره فصلی و سالانه، به ترتیب،طی دوره های 1398:1 تا 1402:4 و 1398 تا 1402 صورت گرفت.
تخمین تابع سودآوری با استفاده از متغیرهای ساختار سرمایه در صنایع ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد مدیریت مالی سال نهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۵
43 - 64
حوزه های تخصصی:
از دیرباز، دستیابی به یک ساختار سرمایه بهینه با هدف حداکثرسازی سود و ارزش شرکت و حداقل سازی هزینه سرمایه از موضوعات مورد توجه متخصصان مالی بوده و چهار نظریه اصلی شامل نظریه میلر و مودیگلیانی، نظریه نمایندگی، نظریه توازن ایستا (هر سه ناظر بر رابطه مثبت میان نسبت بدهی و سودآوری) و نظریه سلسله مراتبی (رابطه منفی بین نسبت بدهی و سودآوری) درباره ارتباط میان تصمیمات تأمین مالی و سودآوری شرکت ها مطرح شده است. در این راستا، پژوهش حاضر با استفاده از تحلیل رگرسیون و روش الگوریتم ترکیبی شبکه عصبی موجکی و الگوریتم رقابت استعماری به تخمین تابع سودآوری ساختار سرمایه در نمونه آماری شامل 161 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در پنج صنعت ( کاشی و سرامیک، سیمان، فلزات، نفت و گاز و داروسازی) طی بازه زمانی 1396-1389 پرداخته است. نتایج به دست آمده از رابطه منفی بین نسبت های بدهی و نسبت بازده دارایی ها (تأیید نظریه سلسله مراتبی) در شرکت های فعال در صنایع کاشی و سرامیک، سیمان، فلزات و داروسازی حکایت داشت. اما، رابطه معناداری بین متغیرهای مذکور در صنعت نفت و گاز مشاهده نشد. به علاوه، عملکرد شبکه عصبی موجکی بهینه سازی شده با الگوریتم رقابت استعماری در تمامی صنایع، قدرت تبیین بیشتری نسبت به رگرسیون خطی ساده از خود نشان داد.
سنجش تاب آوری و پایداری شهر سمنان در مواجهه با مخاطرات طبیعی (با تأکید بر زلزله)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاکله ی تاب آوری شهری را چهار بعد اجتماعی، اقتصادی، نهادی و کالبدی تشکیل می دهند در وضعیت مطلوب یک شهر تاب آور دارای اجتماعی محلی توانمند با اقتصادی پویا و پایدار که از لحاظ نهادی و مدیریتی به شکل مشارکتی اداره شده و از برآیند این عوامل فوق کالبدی شهری شکل گرفته بصورت یک دست و منسجم جلوه کرده و در هیج نقطه ای از آن پژمردگی مشاهده نمی شود. هدف از پژوهش حاضر سنجش تاب آوری و پایداری شهر سمنان در مواجهه با مخاطرات طبیعی (زلزله) می باشد. روش تحقیق در این بررسی توصیفی- تحلیلی بوده که آمار و اطلاعات آن با استفاده از پرسشنامه به دست آمده است. جامعه آماری این پژوهش شهروندان ساکن در شهر سمنان بوده است که با استفاده از فرمول کوکران، نمونه ای به حجم 384 نفر از بین آن ها با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب گردید. برای سنجش روایی (اعتبار)، با استفاده از روایی صوری، نظرات افراد مرتبط بررسی و پایایی آن با استفاده از آزمون کرونباخ در محیط نرم افزاری Spss معادل 863/. تعیین شد که گویای هماهنگی و پایایی بالای داده ها است. در تجزیه و تحلیل داده ها، از آزمون های آماری توصیفی و استنباطی در نرم افزار Spss استفاده شده است. در سطح آمار توصیفی، از میانگین گیری و درصد گیری؛ و در سطح آمار استنباطی، برای بررسی ارتباط میان متغیر ها از ضریب همبستگی پیرسون و آزمون تی تک نمونه ای و همچنین مدل شبکه عصبی بهره گیری شده است. یافته های تحقیق نشان داد که بعد اجتماعی - فرهنگی با میانگین رتبه 2.59 و کالبدی با میانگین رتبه 3.05 و بعد اقتصادی با میانگین رتبه 2.17 و در آخر بعد نهادی - سازمانی با میانگین رتبه 2.56وضعیت موجود ابعاد تاب آوری در شهر سمنان را نشان می دهند.
مطالعه وارزیابی دما شهر الشتر براساس مدل شبکه عصبی مصنوعی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال بازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۱
155 - 170
حوزه های تخصصی:
این تحقیق به منظور بررسی تغییر اقلیم در ناحیه غربی ایران استان لرستان شهرستان الشتر بر مبنای ارزیابی و پیش بینی تغییرات دما صورت گرفته است. هدف از این پژوهش "مدل سازی برای پیش بینی میانگین دمای ماهانه فصلی ایستگاه های منتخب استان لرستان به ویژه منطقه الشتر می باشد. شناسایی و آشکار سازی پهنه های آسیب پذیر با زیر ساخت هایی از قبیل کشاورزی؛ هیدرولوژی؛ حمل و نقل نواحی شهرستان در شرایط تغییر اقلیم می باشد. و با توجه به عدم وجود ودر دسترس نبودن دیتای سری زمانی 30 ساله ی الشتر لذا از شهرستان های همجوار از جمله ایستگاه های سینوپتیک خرم آباد -الشتر -بروجرد استفاده شده است در همین رابطه آمار 30ساله (1989-2019) تعداد سه ایستگاه سینوپتیک فوق الذکر استان لرستان مورد مطالعه و بررسی قرارگرفت و تغییرات معنی دار دماهای بیشینه و کمینه متوسط و همچنین دامنه شبانه روزی دما (dtr)که بیان گر اختلاف مقادیر دماهای بیشینه و کمینه می باشد» در دو مقیاس زمانی فصلی و سالانه مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. بدین منظور؛ ابتدا دوره مطالعاتی در بازه زمانی ۲۰ ساله و۳۰ ساله تقسیم شده و با توجه به میزان تغیرات دما؛ دوره نرمال اقلیمی برای کلیه ایستگاه ها استخراج گردید. سپس مقادیر میانگین داده ها؛ با استفاده از مدل شبکه عصبی مصنوعی توانایی زیادی در شبیه سازی و پیش بینی عناصر جوی و آب و هوایی به ویژه دما دارد. پکیج fore gast استفاده شده است. نرم ابزار برنامه نویسیr دو نمونه مورد مقایسه قرارگرفت و اختلاف های معنی دار سطح اطمینان ۹۵٪و۸۰٪ مشخص شدند. در این رابطه؛ بیشترین و کمترین تفاوت میانگین دوره ها؛ به ترتیب به دماهای کمینه و بیشینه اختصاص یافت همچنین روند داده ها در بازه زمانی ۲۰ ساله اخیر نیز مورد بررسی قرار گرفت و بر اساس نتایج آن؛ دماهای متوسط؛ بیشینه و کمینه دارای روندی افزایشی بوده است. از نظر فصلی نیز زمستان شدیدترین تغییرات را در منطقه در برداشته است میزان موارد اختلاف بین بازه زمانی ۲۰ ساله و بازه های ۳۰ (دوره نرمال) ۳۰ ساله به ترتیب ۹۵ درصد و۸۰ درصد می باشد. در بازه ۲۰ساله اخیر؛ بیشترین و کمترین روند معنی دار ایستگاه ها؛ به ترتیب در فصول تابستان و پاییز مشاهده گردید. دوره اقلیم تحت دو سناریوی nnar"foregast گزارش و استخراج شد.
مقایسه اثر روش های بهینه یابی و برآورد بازده مورد انتظار بر سبد بهینه سهام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اقتصادی دوره ۴۹ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۶)
45 - 68
حوزه های تخصصی:
در این مقاله نتایج دو روش بهینه سازی سبد سهام (روش متعارف کلاسیک و فراابتکاری ژنتیک) با استفاده از دو روش برآورد نرخ ها ی بازده مورد انتظار (شبکه ها ی عصبی و میانگین بازده تاریخی) در مدل مارکویتز با هم مقایسه شده اند. بازار سرمایه مورد مطالعه در این تحقیق بورس اوراق بهادار تهران با داده ها ی هفتگی شهریور 1389 تا شهریور 1390 است. نتایج نشان می دهند با اینکه دو روش کلاسیک و ژنتیک وزن ها ی مختلفی برای تشکیل سبد سرمایه گذاری توصیه می کنند، ترکیب آن ها سطح ریسک و بازده تقریباً یکسانی دارند. با توجه به اینکه حل مسائل با ابعاد خیلی بزرگ با روش کلاسیک مشکل و زمان بر است، الگوریتم ژنتیک روش جایگزین مناسبی برای حل مدل ها ی پیچیده تشکیل سبد سهام است. بازده حاصل از سبد سهام برای چهار زمان پیش بینی با استفاده از بازده ها ی مورد انتظار شبکه عصبی و میانگین بازده تاریخی نشان می دهد، روش شبکه عصبی در 3 ماه ابتدایی بهتر از روش میانگین بازده تاریخی عمل کرده است.
کاربرد یادگیری ماشینی مبتنی بر شبکه عصبی برای دسته بندی مستندات علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از دهه ۱۳۸۰ شمسی، نگارش و انتشار مقالات علمی در ایران شدت بسیار زیادی به خود گرفته و سبب شده است علاوه بر سازمان های دولتی مانند ایرانداک و سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، سامانه های برخط متعدد دیگری چون پرتال جامع علوم انسانی، نورمگز، مگ ایران، علم نت، سیویلیکا و غیره اقدام به مدیریت دانش و تهیه بایگانی های ساختارمند مستندات علمی کند. هرکدام از این بایگانی ها، امکاناتی را در اختیار کاربر قرار می دهد. یکی از این امکانات، قابلیت جستجو است و جستجوی دقیق می تواند بر کاربری این سامانه ها تأثیر به سزایی بگذارد. برای افزایش دقت جستجو نیاز است حوزه علمی مقالات مشخص شود. دسته بندی حجم زیاد منابع علمی در حوزه های مختلف بسیار زمانبر است که استفاده از روش های ماشینی به عنوان یک راه حل می تواند از این کار طاقت فرسا بکاهد. هدف اصلی این مقاله، ارائه یک مدل دسته بندی برای تعیین حوزه مقالات علمی است. اگرچه در پژوهش های پیشینِ دسته بندی به طور عمده از الگوریتم های دسته بندی متداول برای متن ساده به کار رفته است، در این پژوهش تلاش می شود علاوه بر استفاده از این دسته بندها، از دسته بندهای مبتنی بر شبکه عصبی، مانند شبکه عصبی پیچشی[۱] و پرسپترون[۲]، به همراه بازنمایی معنایی مبتنی بر بافت، مانند ParsBERT، استفاده گردد و نتایج آن با سایر روش های متداول در ساخت بردار مستندات، مانند Word2Vec، مقایسه گردد. برای این هدف، از داده های پرتال علوم انسانی که دربرگیرنده مقالات متنوع علوم انسانی استفاده می کنیم. ویژگی این داده مشخص بودن حوزه تخصصی هر مقاله است. یکی از ویژگی های شبکه عصبی این است که برایندی از ویژگی های نهفته از داده در فضای برداریِ ساخته شده شکل می گیرد و برای آموزش مدل استفاده می گردد. براساس نتایج عملی، دسته بند پرسپترون مبتنی بر ParsBERT بالاترین کارایی ۷۴/۷۱ درصدی براساس امتیاز F میکرو و کارایی ۷۲/۵۵ درصدی براساس امتیاز F ماکرو را به دست آورده است. [۱] convolutional neural network [۲] perceptron neural network
ارائه مدل تأمین مالی صنعت فتوولتائیک در ایران - ترکیب نظریه داده بنیاد با شبکه های عصبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به دلیل ضرورت توسعه صنعت فتوولتائیک که از لزوم کاهش وابستگی اقتصاد کشور به سوخت های فسیلی و کاهش آلودگی هوا ناشی می شود، هدف پژوهش حاضر، ارائه مدلی جهت تأمین مالی این صنعت در کشور است. این تحقیق از نظر هدف، توسعه ای کاربردی است؛ توسعه ای بودن آن به دلیل ارائه یک چارچوب برای تأمین مالی صنعت، و کاربردی بودن آن به دلیل امکان کاربرد مستقیم نتایج در توسعه این صنعت است. برای مدل سازی، از ترکیب روش کیفی داده بنیاد و روش کمی شبکه های عصبی مصنوعی استفاده شده است. جامعه تحقیق مشتمل بر خبرگان حوزه مالی، اقتصادی و فنی صنعت فتوولتائیک بوده که از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته و رویکرد نمونه گیری هدفمند، ترکیب روش حداکثر تنوع با روش گلوله برفی، 25 نفر مورد مصاحبه قرار گرفته اند. یافته ها نشان داد که صندوق های سرمایه گذاری از راهبردهای اصلی تأمین مالی عمومی، وام بانکی از راهبردهای تأمین مالی شخصی، قرارداد خرید تضمینی از مشوق های دولتی، تأمین مالی دولتی از محل تعدیل تعرفه برق فسیلی و وجود ضمانت ها و بیمه ها، از جمله اولویت های راهبردی تأمین مالی این صنعت شناسایی شدند. در نتیجه نهایی می توان بیان داشت که با توجه به بسترهای موجود در کشور، در مدل تأمین مالی صنعت فتوولتائیک از طریق راهبردهای متنوع، دید سودآوری و فضای حمایتی برای صنعت ایجاد می شود.
ارزیابی مدل های تخمین میزان رسوب رودخانه با روش شبکه عصبی مصنوعی (رودخانه ونایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رسوبات رودخانه ای به دو صورت منتقل میشوند: یا این مواد درون جریان آب غوطه ور هستند و همراه با آب در حرکت می باشند که به آنها مواد رسوبی معلق گفته میشود و میزان مواد رسوبی معلق را که در واحد زمان از یک مقطع رودخانه عبور کند، بار معلق مینامند. منطقه مورد مطالعه در این پژوهش حوضه آبریز رودخانه ونایی است. این منطقه در شهرستان بروجرد، در استان لرستان در غرب ایران واقع شده است، پژوهش حاضرازنوع کاربردی است. بدین صورت که، ابتدا مشخصات زیرحوضه های این رودخانه استخراج شده است این مشخصات شامل مشخصات فیزیکی زیرحوضه ها از جمله مساحت، محیط و طول آبراهه ها و مشخصات مربوط به دبی رودخانه و میزان رسوب آن است. در ادامه با روش های رگرسیون خطی چند متغیره، شبکه عصبی پیش خور چندلایه (MLP) به تخمین بار رسوب پرداخته شد. پس از محاسبه شاخص های RMSE و MAE با توجه به این امر که هرچقدر میزان این شاخص ها کمتر باشد مقدار پیش بینی شده به مقادیر واقعی نزدیکتر است بنابراین باتوجه به شواهد حاصله مدل شبکه عصبی مصنوعی MLP دقت بهتری را نسبت به مدل دیگر در تخمین میزان رسوب منطقه نشان میدهد. از سوی دیگر با توجه به مقدار شاخص R2 که برای دومدل محاسبه شده است دقت تخمین مدل به مقدار90.47 برای مدل MLP محاسبه شده است، مقدار R2 برای این مدل برابر 0.89 است. پس از مدل شبکه عصبی مصنوعی MLP. مدل رگرسیون خطی چند متغیره با مقدار R2 برابر با 0.353 قرار دارد. و این نشان دهنده ی دقت سه برابری مدل MLPنسبت به مدل رگرسیون می باشد مدل رگرسیون خطی نیز به علت این امر که تنها روابط خطی بین متغیر ها را در نظر می گیرد بیشترین میزان خطا را دارد.
ارائه چارچوبی برای سنجش میزان بلوغ مدیریت دانش در سازمان های عمومی (مورد مطالعه: دانشگاه فردوسی مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بهره وری سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۱
23 - 49
حوزه های تخصصی:
اندازه گیری میزان موفقیت اجرای مدیریت دانش به دلیل مزایای بلندمدت و غیرمستقیم آن در سازمان های عمومی دشوار است. ازاین رو، اندازه گیری میزان بلوغ مدیریت دانش به عنوان راهکاری برای ارزیابی موفقیت اجرای مدیریت دانش در این سازمان ها مطرح می شود. پژوهش حاضر بر آن است تا چارچوبی برای سنجش میزان بلوغ مدیریت دانش در سازمان های عمومی ارائه دهد. بدین منظور، طی یک فرآیند چهار مرحله ای پس از شناسایی ابعاد هفت گانه بلوغ مدیریت دانش و تأیید آنها به کمک تحلیل عاملی تأییدی از شبکه های عصبی مصنوعی برای بررسی میزان اهمیت هر یک از ابعاد استفاده شده است. در ادامه، بر اساس موقعیت هر یک از ابعاد در ماتریس تحلیل اهمیت- عملکرد و بررسی میزان شکاف میان وضعیت موجود و مطلوب هر یک از آنها، سطح بلوغ مدیریت دانش برای هر یک از ابعاد مشخص گردیده است. مطابق با نتایج پژوهش، ابعاد رهبری، فرهنگ سازمانی و فرآیندهای مدیریت دانش در وضعیت مناسبی قرار داشته اند، درحالی که ابعاد منابع انسانی، ساختار سازمانی و استراتژی مدیریت دانش مستلزم بهبود بوده اند. بعد فناوری اطلاعات و ارتباطات تنها بعدی است که انجام تعدیل فعالیت ها در آن ضروری بوده است. همچنین، نتایج نشان داده است که بعد رهبری در سطح بهینه شده، ابعاد فرهنگ سازمانی و فرآیندهای مدیریت دانش هر دو در سطح بهبودیافته و مدیریت شده، بعد منابع انسانی در سطح تعهد، دو بعد ساختار سازمانی و استراتژی مدیریت دانش در سطح استقرار و تمرکز، و در پایان بعد فناوری اطلاعات و ارتباطات در سطح ابتدایی و تک نگری از بلوغ مدیریت دانش قرار داشته اند.
بررسی روند و پیش بینی بارش با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی در کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال دهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
41 - 53
حوزه های تخصصی:
بارش باران جز مهم ترین پدیده های جوّی است که بر زندگی بشر، پوشش گیاهی و جانوری تأثیر می گذارد. پیش بینی بارش باران برای اهداف مختلفی مانند فعالیت های کشاورزی، پیش بینی سیلاب، تأمین آب شرب و بسیاری از موارد از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. هدف این پژوهش بررسی روند و پیش بینی بارش ایستگاه کاشان طی دوره 49 ساله (1350-1398) است. بنابراین ابتدا داده ها بارش گردآوری و سپس به صورت میانگین فصلی و سالانه تنظیم شدند. در ادامه با استفاده از روش من-کندال معنی داری روند بارش و با استفاده از روش برآورد کننده شیب خط سنس، میزان شیب خط روند، آزمون شد. طبق نتایج در سری های زم انی می انگین بارش کاشان روند معنی داری در سطوح اطمینان 99% و 95% مشاهده نگردید؛ اما بااین حال میانگین بارش کاشان به طور متوسط در هرسال حدود 60/0 میلی متر کاهش یافته است. همچنین با استفاده از روش شبکه عصبی مصنوعی داده های بارش جهت پیش بینی بررسی شد. طبق نتایج بعد از آزمون شبکه 2 لایه پنهان و 10 نرون در لایه های میانی مدل نسبتاً بهتری را ارائه کرد. با بررسی و تطبیق مقادیر نمودار همبستگی مشخص گردید پیش بینی بارش برای ایستگاه کاشان با نتایج واقعی ایستگاه مطابقت کاملی نداشته است. همبستگی بین مقادیر واقعی و پیش بینی شده توسط شبکه برابر با 47/0 می باشد. همچنین ثابت شد مقادیر پیش بینی شده بارش توسط شبکه عصبی در ترکیب با الگوریتم ژنتیک نزدیک تر به داده های واقعی بارش و داده های پیش بینی شده توسط شبکه عصبی بدون ترکیب با الگوریتم ژنتیک از مقدار واقعی دورتر بوده و روند غیرخطی دارد. بنابراین بین میانگین های شبیه سازی شده بارش با مقدار واقعی در ایستگاه کاشان اختلافی فروانی وجود ندارد.
بررسی عوامل تعیین کننده سرمایه گذاری مخاطره آمیز در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت عمومی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۷
201 - 233
حوزه های تخصصی:
سرمایه گذاری های مخاطره آمیز نقش مهمی در اقتصاد ایفا می کنند. هدف مقاله حاضر بررسی عوامل تعیین کننده سرمایه گذاری مخاطره آمیز در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. پژوهش حاضر ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر روش پژوهش توصیفی پیمایشی با رویکرد علی مقایسه ای است. 100شرکت حاضر در بورس اوراق بهادار ایران در سال های 1393 تا 1398 به عنوان نمونه انتخاب شد. داده ها از پایگاه های داده ای بانک مرکزی ایران، مرکز آمار ایران، وب سایت کدال، سایت سازمان بورس اوراق بهادار تهران و سایت WDI ( بانک جهانی) گردآوری و با استفاده از نرم افزارهای Excel و 9Eviews و matlab تجزیه وتحلیل شد. فرآیند انجام تحقیق به این صورت بود که عوامل تعیین کننده سرمایه گذاری مخاطره آمیز در بورس اوراق بهادار تهران (حجم سرمایه گذاری، میزان صادرات، مالیات شرکت، شاخص افشا، شاخص حاکمیت قانون، تنوع گرایی صنعت، تنوع گرایی مراحل چرخه عمر شرکت، نوع مالکیت، تعداد بخش ها و شرکت های تابعه، سرمایه گذاری شرکت ، اندازه شرکت و سن شرکت) با استفاده از مطالعه ادبیات پژوهش تعیین و با به کارگیری شبکه عصبی و منطق فازی به ایجاد یک مدل پیشگویانه برای تعیین ریسک سرمایه گذاری بر اساس شاخص های تعیین شده پرداخته شد. مدل دسته بندی بر اساس ترکیب خوشه بندی با استفاده از شبکه عصبی بدون نظارت SOM و انعطاف پذیری منطق فازی ارائه شد. پارامتر ارزیابی طرح، دقت دسته بندی ترکیبی ارائه شده، مقدار خطای میانگین مربعات و ضریب تبیین می باشد. نتایج شبیه سازی حاکی از آن بود که عملکرد طرح پیشنهادی نسبت به دسته بندی به روش شبکه عصبی MLP بهبود داشته و مدل پیشنهادی بر مبنای آموزش ارائه شده به مدل، با دقت مطلوبی به پیش بینی وضعیت سرمایه گذاری های انجام شده پرداخته است.
تعیین تاثیر پارامترهای هواشناسی بر گردشگری کلانشهرها بر مبنای ارائه مدل ترکیبی زمانی - مکانی پیش بینی آلاینده های هوا (مطالعه موردی: شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مشکلات عمده صنعت گردشگری، مشکلات محیط زیستی مکان های توریستی و گردشگری است. تهران دارای مکان های توریستی فراوان است و از طرفی مشکل آلودگی هوا تاثیر قابل توجهی بر تعداد گردشگران در این شهر داشته است. از این رو، این پژوهش در راستای مدل سازی، کنترل و مدیریت آلودگی هوای شهر تهران انجام شد. بر اساس مدل های پیشین ارائه شده در بحث آلودگی هوا، امکان پیش بینی همزمان آلاینده بر اساس متغیرهای مکان و زمان وجود ندارد، و در این پژوهش، برای نخستین بار به منظور مدیریت آلودگی در شهر تهران، مدلی مکانی- زمانی ارائه شده است. در این تحقیق، مدل مکانی در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی برای هر یک از آلاینده ها تعریف و بر اساس برنامه ای در محیط پایتون، مدلسازی توسط شبکه های عصبی برای هر یک از آلاینده ها در هر نقطه مکانی شهر اجرا گردید و در هر نقطه و زمان از شهر تهران، امکان پیش بینی غلظت هر آلاینده بوجود آمد. بر اساس اعتبار سنجی مدل حاصل، میزان خطا قابل قبول بود. بر اساس مدل حاصل می توان در هر نقطه و در هر زمان میزان غلظت آلاینده های هوا را تعیین و بر اساس غلظت حاصل میزان مطلوبیت شهر برای گردشگران را تخمین زد.
بررسی ریزش مشتریان بیمه های زندگی با استفاده از روش های داده کاوی (مطالعه موردی: یکی از شرکت های بیمه ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بیمه سال سی و هفتم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۴۸)
551 - 566
حوزه های تخصصی:
پیشینه و اهداف: حفظ مشتریان همواره به عنوان مهم ترین شاکله در همه صنایع تلقی می شود و صنعت بیمه نیز از این امر مستثنی نیست. طی سال های اخیر در ایران و با افزایش فروش بیمه نامه های زندگی، حفظ مشتریان بیمه به گونه ای مورد توجه مدیران و صاحب نظران صنعت بیمه قرار گرفته است که با ارائه پوشش های متنوع بیمه ای طیف وسیعی از مشتریان خود را راضی نگه دارد. امروزه، ایجاد حس رضایت در مشتریان بیمه های زندگی توسط شرکت های بیمه یک هنر محسوب می شود و هر چه شرکت بیمه مشتریان بیشتری را راضی نگه دارد، دیگر نگران بازخرید و خارج شدن مشتریان خود نیست. هدف اصلی مقاله، پیاده سازی روش های داده کاوی در پیش بینی ریزش مشتری و شناسایی عوامل تاثیرگذار بر ریزش مشتری در محصولات بیمه زندگی یکی از شرکت های بیمه در ایران است. منظور از پیش بینی ریزش مشتری شناسایی مطلوب طبقه یا کلاس مربوط به بیمه نامه هایی است که قبل از پایان یافتن زمان پوشش بیمه، به درخواست بیمه گذار، متوقف و پایان می یابد. روش شناسی: در مقاله حاضر، سعی شده است با بهره گیری از الگوریتم های داده کاوی مانند جنگل تصادفی، درخت تصمیم، رگرسیون لجستیک و شبکه عصبی به طبقه بندی مشتریان بیمه های زندگی بر اساس ریزش و یا عدم ریزش بپردازیم. داده های مورد استفاده در این تحقیق، شامل اطلاعات بیمه نامه های زندگی یک شرکت بیمه پایلوت در سال 1398 در استان تهران است که سهم مناسب و بالایی در پرتفوی صنعت بیمه دارد. یافته ها: نتایج تحقیق حاکی از عملکرد بالای الگوریتم های جنگل تصادفی، درخت تصمیم ، رگرسیون لجستیک و شبکه عصبی در پیش بینی کلاس مربوط به ریزش مشتریان دارد. براساس نتایج حاصل از تحقیق، احتمال باز خرید در زنان و افراد دارای مشاغل پر ریسک و سن بالاتر، ببشتر است. از طرف دیگر، افرادی که در ابتدا پرداخت حق بیمه را به صورت سالانه، حق بیمه کمتر و درصد ضریب تغییر سرمایه و ریسک سرمایه بیشتری را انتخاب کرده اند، احتمال بازخرید آن ها کمتر بوده است. نتیجه گیری: با توجه به بلندمدت بودن بیمه های زندگی و نیاز به نقدینگی مشتریان با توجه به شرایط اقتصادی، شرکت های بیمه باید توجه بیشتری به مشتریان بیمه های زندگی داشته باشند و ضمن رصد رفتار مشتری در طول بیمه نامه، برنامه های وفاداری به جهت حفظ مشتری را در دستور کار خود قرار دهند.
تبیین الگوی بهینه شهر هوشمند با تأکید بر بهبود ساختار تجاری با مدل شبکه عصبی در شهر یزد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال دوزادهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۵
68 - 81
حوزه های تخصصی:
رشد هوشمند به عنوان راهبردی جامع برای مقابله با گسترش پراکنده و کم تراکم مناطق پیرامونی شهرها مطرح شد. هدف این تحقیق اولویت بندی مناطق مختلف قلمرو پژوهش و شناسایی مناطق دارای استعداد هوشمندسازی به منظور اعمال راه کارهای مدیریتی بوده است. برای دستیابی به هدف مذکور از 8 متغیر اصلی تراکم جمعیت، سرانه کاربری تجاری، کاربری دفاتر پیشخوان، نوع پوشش اینترنت و شبکه معابر، سرانه کاربری مسکونی،کاربری پارکینگ، کاربری بانک استفاده شد. جهت مدل سازی و ارزیابی اعتبار مدل تعداد 151 نقطه GPS، برداشت شد. لایه های اطلاعاتی جهت ورود به مدل رستری و با روش شبکه عصبی مناطق مستعد هوشمندسازی شهر یزد مدل سازی شد. نتایج تحقیق رگرسیون بالای 70 درصد را در مرحله آموزش و تست نشان داد. در اعتبار سنجی مدل سطح زیر منحنی AUC که درواقع نشان دهنده توانایی مدل در پیش بینی متغیر وابسته است 0.9769 به دست آمد که بسیار مناسب بوده است. پارامترهای MSE، RMSE و R_Correlation_Test و R2 نیز به ترتیب 0.0389، 0.1972 ، 0.8517 و 0.8912 به دست آمد. در انتها وزن شاخص ها متغیرهای وابسته تحقیق پیش بینی شد. نتایج پهنه بندی نقشه نهایی مساحت قابلیت خیلی کم در هوشمندسازی را 78/4013 نشان داد که گویایی این مطلب است زیرساخت ها در این محدوده باید جهت هوشمندسازی تقویت گردد. مناطق با قابلیت خیلی زیاد نیز با مساحت 31/687 قابل توجه بوده است. با بررسی نقشه مدل سازی و نقاط GPS برداشتی مناطق مستعد هوشمندسازی، انطباق بالایی در مدل سازی انجام شده و نقاط برداشت میدانی مشاهده شد.
ارائۀ چارچوبی برای سنجش میزان بلوغ همراستایی عملیاتی (مورد مطالعه: دانشگاه فردوسی مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
اندازه گیری میزان بلوغ هم راستایی عملیاتی یا به عبارت دیگر بلوغ هم راستایی فرآیندهای کسب و کار و سیستم های اطلاعاتی به عنوان راهکاری برای ارزیابی میزان موفقیت پیاده سازی هم راستایی عملیاتی حائز اهمیت بوده است. این در حالیست که پژوهش های انجام شده در حوزه هم راستایی، عمدتاً به دنبال سنجش بلوغ هم راستایی در سطح استراتژیک بوده اند. لذا، نتایج حاصل از این مطالعات با توجه به تفاوت های هم راستایی استراتژیک و عملیاتی، کارآیی چندانی برای سنجش بلوغ همراستایی در سطح عملیاتی نداشته اند. از این رو، پژوهش حاضر چارچوبی برای سنجش میزان بلوغ هم راستایی عملیاتی ارائه داده است. بدین منظور، پس از تعیین ابعاد ده گانه هم راستایی عملیاتی و تأیید آن ها به کمک تحلیل عاملی تأییدی از شبکه های عصبی برای بررسی میزان اهمیت هر یک از این ابعاد استفاده شده است. در ادامه، بر اساس موقعیت هر یک از این ابعاد در ماتریس تحلیل اهمیت- عملکرد و بررسی میزان شکاف میان وضعیت موجود و مطلوب هر یک از آن ها از طریق آزمون مقایسه میانگین زوجی، سطح بلوغ هم راستایی عملیاتی برای هر یک از ابعاد مشخص شده است. مطابق با نتایج پژوهش، هم راستایی فرآیندهای غیربنیادین تجاری با سیستم های اطلاعات مدیریت در سطح بهینه شده، هم راستایی فرآیندهای بنیادین تجاری با سیستم های اطلاعاتی مدیریت در سطح بهبود یافته و مدیریت شده و هم راستایی فرآیندهای مدیریتی با سیستم های اطلاعاتی دانش محور، هم راستایی فرآیندهای بنیادین تجاری با سیستم های اطلاعاتی استراتژیک و همراستایی فرآیندهای غیربنیادین تجاری با سیستم های اطلاعاتی دانش محور در سطح استقرار و تمرکز مشخص شده اند. همچنین، هم راستایی فرآیندهای مدیریتی با سیستم های اطلاعاتی استراتژیک، همراستایی فرآیندهای بنیادین تجاری با سیستم های اطلاعاتی دانش محور و هم راستایی فرآیندهای بنیادین تجاری با سیستم های اطلاعاتی عملیاتی در سطح تعهد و هم راستایی فرآیندهای پشتیبانی با سیستم های اطلاعاتی عملیاتی و هم راستایی فرآیندهای پشتیبانی با سیستم های اطلاعاتی دانش محور در سطح ابتدایی و تک نگری تعیین شده اند.