روزبهان بقلی صوفی نامدار سده ششم هجری، در اثر منحصربه فرد خود، کشف الاسرار ، گزارش های متعددی از تجربه های عرفانی خود به دست داده است. در این گزارش ها وی غالباً خداوند را به گونه ای «انسان وار» و «زیبارو» مشاهده می کند. پرسش مهمی که در این رابطه مطرح می شود این است که چرا روزبهان خداوند را با این دو ویژگی مشاهده کرده است؟ این مقاله به شیوه ای توصیفی تحلیلی می کوشد به این پرسش از منظری ساخت گرایانه پاسخ دهد. مطابق دیدگاه ساخت گرایان در فلسفه عرفان، تجربه های عرفانی یک عارف مستقل از پیش زمینه های ذهنی وی نیست و این پیش زمینه ها در صورت بندی مکاشفاتِ او نقشی کلیدی دارند. از این منظر، عشق روزبهان به زیبارویان و اهمیتی که زیباییِ انسانی در طریقت صوفیانه وی داشته، در صورت بندی مکاشفات او دخالت داشته اند و باعث شده اند که وی در مکاشفات خود خداوند را به گونه ای انسان وار و زیبارو مشاهده کند. در این مقاله برای کاوش در باره نسبتِ روزبهان با زیباییِ انسانی از آثار خودِ شیخ و گزارش های دیگران درباره زندگی وی استفاده شده است.