مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
التهاب
زمینه و هدف: بر اساس شواهد موجود، فعالیت ورزشی منظم می تواند موجب کاهش التهاب مزمن شود. هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر 8 هفته تمرین استقامتی بر سطح سرمی اینترلوکین 10 و ترکیب بدنی زنان غیرفعال دارای اضافه وزن بود. روش تحقیق: 22 زن غیرفعال از زنان میانسال شهر پردیس دارای اضافه وزن (25<BMI) به صورت تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند. برنامه تمرین استقامتی شامل 8 هفته دویدن بر روی نوار گردان با تواتر 3 جلسه در هفته، به مدت 20 تا 30 دقیقه و شدت 50 تا 70 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره بود. ارزیابی های جسمانی و نمونه گیری خونی در حالت ناشتا، 48 ساعت قبل و بعد از برنامه تمرین استقامتی انجام شد. جهت سنجش اینترلوکین 10 از روش الایزا استفاده شد. برای استخراج نتایج از آزمون آنکوا در سطح معنی داری 05/0>p استفاده شد. یافته ها: درصد چربی (002/0=p)، شاخص توده بدنی (01/0=p) و نسبت دور کمر به دور لگن (04/0=p) گروه تجربی نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری نشان داد، در حالی که توده بدون چربی (11/0=p) و سطح سرمی اینترلوکین 10 (52/0=p) تغییر معنی دار نکرد. نتیجه گیری : فعالیت ورزشی استقامتی از طریق بهبود ترکیب بدنی می تواند نقش مهمی در پیشگیری از ابتلا به بیماری های مرتبط با اضافه وزن و چاقی داشته باشد؛ اما برای برای دست یابی به اثرات ضد التهابی این نوع فعالیت ورزشی، احتمالا به مطالعات بیشتری نیاز است.
تأثیر 8 هفته تمرین تناوبی شدید و تداومی متوسط بر مولکول چسبان بین سلولی-1، پروتئین واکنشی C و شاخص های قلبی- متابولیکی مردان میان سال(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف : مولکول چسبان بین سلولی-1 (ICAM-1) نسبت به شاخص های التهابی مانند پروتئین واکنشی C (CRP)، در پیش بینی بیماری قلبی- عروقی دقت بیشتری دارد، ولی تأثیر انواع تمرینات ورزشی بر این شاخص و وضعیت التهابی و متابولیکی بیماران سندرم متابولیک، به خوبی شناخته نشده است؛ از این رو تحقیق حاضر با هدف بررسی تأثیر 8 هفته تمرین تناوبی شدید و تداومی متوسط بر ICAM-1، CRP و شاخص های قلبی- متابولیکی مردان میان سال به اجرا درآمد. روش تحقیق : سی و چهار مرد دارای سندرم متابولیک به طور تصادفی سه گروه تمرین تناوبی شدید (12=n)، تمرین تداومی متوسط (12=n) و گروه کنترل (10=n) تقسیم شدند و در حالت پایه و پس از انجام 8 هفته (سه جلسه دویدن در هفته) تمرین تداومی و تناوبی (به ترتیب با شدت 70-60 و 75-50 حداکثر ضربان قلب ذخیره)، خونگیری در حالت ناشتا به عمل آمد. گلوکز و چربی خون به روش آنزیمی (با کیت های شرکت پارس آزمون) و CRP و ICAM-1 سرم به روش الایزا (با کیت های شرکت کوزابیو) اندازه گیری شدند. از آزمون تحلیل واریانس یک سویه و آزمون t همبسته برای تحلیل داده ها در سطح اطمینان آماری 95 درصد استفاده شد. یافته ها: هر دو نوع تمرین تداومی و تداومی به ترتیب باعث کاهش معنی دار ICAM-1 (001/0=p، 04/0=p)، CRP (001/0=p، 02/0=p)، تری گلیسرید (001/0=p، 001/0=p)، قندخون ناشتا (001/0=p، 001/0=p)، فشار متوسط سرخرگی (008/0=p، 02/0=p)، دور کمر (001/0=p، 04/0=p)، وخامت کلی سندرم متابولیک (001/0=p، 001/0=p) و مقاومت انسولینی (007/0=p، 03/0=p) و افزایش HDL خون (001/0=p، 01/0=p)، شدند. فقط در مورد HDL (005/0=p)، دور کمر (001/0=p) و امتیاز z سندرم متابولیک (001/0=p)، تمرین تداومی اثرگذاری بیشتری داشت. نتیجه گیری: با وجود یکسان بودن اثرگذاری هر دو نوع تمرین بر CRP و ICAM-1 سرمی، تمرین تداومی بر دور کمر، HDL و وخامت سندرم متابولیک بیماران تاثیر بیشتری داشت که مناسب بودن بیشتر این نوع تمرینات برای کمک به این گروه را پیشنهاد می کند.
تأثیر 8 هفته تمرینات ترکیبی به همراه مصرف مکمل آویشن بر سطوح سرمی MCP-1 و مقاومت به انسولین مردان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف : با وجود بررسی اثرات ضدالتهابی تمرینات ورزشی، تاثیر همزمان تمرینات ورزشی و مصرف مکمل آویشن بر عوامل التهابی مشخص نیست. از این رو، هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر تمرینات ورزشی ترکیبی همراه با مصرف مکمل آویشن بر سطوح سرمی پروتئین -1 جاذب شیمیایی مونوسیتی (MCP-1) و مقاومت به انسولین مردان دارای اضافه وزن بود. روش تحقیق : تعداد 40 مرد دارای اضافه وزن با میانگین سنی 2/99±29/35 سال و شاخص توده بدن 1/20±27/66 کیلوگرم/متر مربع به صورت تص ادفی در چه ار گ روه مس اوی ش ام ل گ روه های دارونما، آویشن، تمرین، و تمرین+آویشن قرار گرفتند. برنامه تمرین ترکیبی (مقاومتی - هوازی) به مدت 8 هفته و با تکرار 3 جلسه در هفته اجرا شد. برنامه تمرین مقاومتی مشتمل بر 6 حرکت با شدت 80-75 درصد یک تکرار بیشینه (1RM) بود. برنامه تمرین هوازی نیز به صورت 20-10 دقیقه دویدن با شدت 75-70 درصد حداکثر ضربان قلب به اجرا درآمد. دو گروه آویشن و تمرین+آویشن روزانه یک کپسول 500 میلی گرمی آویشن مصرف کردند. سطوح MCP-1 و انسولین به روش الایزا اندازه گیری شد و داده ها با آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معنی داری 0/05>p تج زیه و تحلی ل شدند. یافته ها : دو شاخصMCP-1 و مقاومت به انسولین در گروه تمرین (0/001>p) و تمرین+آویشن (0/001>p) به صورت معنی دار کاهش یافتند، به گونه ای که این تغییر در گروه تمرین+آویشن بزرگ تر بود (0/05>p). به علاوه، در گروه آویشن در مقایسه با گروه دارونما، فقط مقاومت به انسولین به صورت معنی داری کاهش یافت (0/001>p). نتیجه گیری : به نظر می رسد که تمرینات ورزشی (مرکب از تمرینات مقاومتی و هوازی) در ترکیب با آویشن، دارای تاثیرات مثبت سینرژیکی برای افراد دارای اضافه وزن هستند که بواسطه تعدیل عامل التهابی MCP-1 و کاهش مقاومت به انسولین ایجاد می شود.
اثر شدت های مختلف فعالیت حاد و مزمن هوازی بر مسیر پیام رسان اینفالامازومNLRP3 ، TLR4 و سطوح سایتوکاین های التهابی در مردان جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف : نتایج مطالعات نشان می دهد که شدت و حجم فعالیت ورزشی هوازی بر سیستم ایمنی پاسخ های متفاوتی دارد. هدف تحقیق حاضر، بررسی اثر حاد و مزمن تمرینات هوازی با شدت متوسط و بالا بر مسیر پیام رسان اینفالامازوم NLRP3، گیرنده شبه گذرگاهی 4 (TLR4) و سطوح سایتوکاین های التهابی در مردان جوان بود. روش تحقیق : تعداد 60 نفر به طور تصادفی (بر اساس پیشینه تحقیق) به دو گروه تمرین ( هر گروه 20 نفر) و در گروه کنترل (20 نفر) تقسیم شدند. پروتکل های تمرینی برای گروه تمرین متوسط از شدت 50 درصد ضربان قلب بیشینه شروع و با افزایش تدریجی با شدت 70 درصد ضربان قلب بیشینه به اتمام رسید. برای گروه ب ا ش دت ب الا نیز تمرین با شدت 70 درصد شروع و با شدت 90 درصد ضربان قلب بیشینه به اتمام رسید. با استفاده از روش Real time-Pcr بیان ژن های NLRP3 وTLR4 و با روش الایزا سطوح سرمیIL-1β و IL-18 اندازه گیری شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس (ANOVA) با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی LSD استفاده شد و سطح معنی داری آزمون ها 0/05>p در نظر گرفته شد. یافت ه ها : نتای ج نشان داد که تمرین حاد تک جلسه ای ه وازی با شدت متوسط تاثی ر معنی داری بر بیان ژن های TLR4 (p=0/80) و NLRP3 (p=0/20) و سطوح سرمی IL-1β (p=0/15) و IL-18 (p=0/25) ندارد؛ در حالی که تمرین حاد با شدت بالا با افزای ش معن ی دار سطوح IL-1β و IL-18 و بیان ژن های NLRP3 وTLR4 هم راه است (0/01<p). همچنین تمرینات مزمن هوازی با شدت متوسط باعث کاهش معنی دار بیان ژن های NLRP3 وTLR4 و سطوح IL-1β و IL-18 شد (0/001<p) و ب ر عکس، تمرین مزمن با شدت بالا، افزایش معنی دار در بیان ژن های TLR4 و NLRP3 و سطوح IL-1β و IL-18 را ب ه هم راه داش ت (0/0001<p). نتیجه گیری : احتمالاً فعالیت مزمن هوازی با شدت متوسط می تواند در تنظیم کاهشی مسیر اینفالامازوم و التهاب موثر باشد، در صورتی که فعالیت حاد هوازی با شدت های مختلف، تاثیری بر کاهش مسیرهای التهابی ندارد.
اثر 8 هفته تمرین مقاومتی و غوطه وری در آب سرد بر شاخص های آسیب عضلانی و واکنش های التهابی متعاقب فعالیت مقاومتی حاد در بازیکنان فوتسال(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف: اثر تمرین مقاومتی- غوطه وری در آب سرد بر آسیب عضله و التهاب مشخص نیست. هدف تحقیق حاضر بررسی اثر 8 هفته تمرین مقاومتی- غوطه وری در آب سرد بر آسیب عضلانی و التهاب متعاقب یک فعالیت مقاومتی حاد در بازیکنان مرد فوتسال بود. روش تحقیق: تعداد ۲۰ بازیکن فوتسال داوطلب (سن ۰۷/۳±۲۶ سال و نمایه توده بدن ۴0/۳±۲۴ کیلوگرم/مترمربع)، به طور تصادفی در گروه های کنترل و تجربی قرار گرفتند. بعد از خونگیری اول، دو گروه، یک تمرین مقاومتی حاد دایره ای با 75 درصد یک تکرار بیشینه را در 5 ایستگاه، 3 نوبت،۱۰-۸ تکرار و استراحت۹۰ ثانیه ای بین نوبت ها و 5 دقیقه ای بین ایستگاه ها اجرا کردند. خونگیری دوم انجام شد و ۴۸ ساعت بعد، گروه تجربی 8 هفته تمرین مقاومتی دایره ای را 3 جلسه در هفته مانند تمرین مقاومتی حاد انجام دادند و بلافاصله بعد از تمرین، ۲۰ دقیقه در آب سرد ۱۰-۵ درجه سانتی گراد غوطه ور شدند. ۴۸ ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین، خونگیری سوم انجام شد. سپس دو گروه تجربی و کنترل، تمرین حاد مقاومتی دایره ای دوم را اجرا کردند و خونگیری چهارم صورت گرفت. کراتین کیناز (CK) با دستگاه اتوآنالایزر آلفا کلاسیکو کیت بیونیک ایران و شمارش سلول های سفید خون (WBC) و زیررده های آن با دستگاه اتو آنالایزر هماتولوژیک BC-3000و کیت میندری چین اندازه گیری شد. تفاوت متغیرها در زمان های مختلف با روش تحلیل واریانس دو راهه 2×4 و تفاوت دو گروه با آزمون t مستقل در سطح 05/0>p بررسی شد. یافته ها : CK (۰۰۱/۰=p)، WBC و نوتروفیل ها (۰۰۱/۰=p) متعاقب فعالیت مقاومتی حاد اول، در دو گروه به طور معنی داری افزایش یافتند. 8 هفته تمرین مقاومتی- غوطه وری در آب سرد، CK (۰۰4/۰=p)، WBC، نوتروفیل ها، مونوسیت ها و لنفوسیت ها (۰۰۱/۰=p) را گروه تجربی در مقایسه با کنترل به طور معنی داری کاهش داد. به علاوه، 8 هفته تمرین مقاومتی- غوطه وری در آب سرد، CK، WBC، نوتروفیل ها (۰۰۱/۰=p) و لنفوسیت ها (۰۰4/۰=p) را متعاقب فعالیت مقاومتی حاد دوم در مقایسه با کنترل به طور معنی داری کاهش داد؛ در حالی که مونوسیت ها تغییر معنی داری (۰۵/۰<p) نکردند. نتیجه گیری : تمرین مقاومتی همراه با غوطه وری در آب سرد می تواند آسیب عضلانی و التهاب را متعاقب فعالیت حاد کاهش دهد.
تاثیر هشت هفته تمرین هوازی بر سطوح پلاسمایی کالپروتکتین و مقاومت به انسولین در زنان یائسه و غیریائسه دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف : عوامل التهابی و اختلالات وابسته به آن (از جمله مقاومت به انسولین)، با شروع دوره یائسگی در زنان دارای اضافه وزن افزایش می یابد؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین هوازی بر سطوح کالپروتکتین پلاسمایی و مقاومت به انسولین در زنان یائسه و غیریائسه دارای اضافه وزن بود. روش تحقیق : تعداد 27 زن دارای اضافه وزن (با نمایه توده بدنی بیشتر از 25 کیلوگرم/متر مربع) به دو گروه شامل 13 نفر زن یائسه (با میانگین سن 76/5 ± 53/46 سال) و 14 زن غیریائسه (با میانگین سنی 7/85±32/50 سال) تقسیم شدند. برنامه تمرین شامل هشت هفته تمرین هوازی با تکرار سه جلسه در هر هفته با شدت 40 تا 80 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره بود که به مدت 25 دقیقه در هفته اول اجرا شد و در هفته هشتم به 45 دقیقه رسید. سطوح پلاسمایی کالپروتکتین، انسولین، گلوکز، و شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR) قبل و 48 ساعت پس از پایان تمرین اندازه گیری شد. از آزمون t همبسته جهت بررسی تغییرات درون گروهی و از آزمون تحلیل کوواریانس برای بررسی تغییرات بین گروهی در سطح معنی داری 05/0>p استفاده شد. یافته ها : بر اساس نتایج حاصل از آزمون t همبسته، میزان پلاسمایی کالپروتکتین پس از تمرین در هر دو گروه زنان یائسه (0/01=p) و غیریائسه (0/04=p) به طور معنی داری افزایش یافت؛ اما آزمون تحلیل کوواریانس، عدم اختلاف معنی دار (0/80= p) بین مقادیر کالپروتکتین دو گروه را تایید کرد. غلظت پلاسمایی انسولین (0/009=p) و مقاومت به انسولین (0/03=p) در زنان یائسه به طور معنی داری کاهش یافت؛ در حالی که در زنان غیر یائسه با افزایش معنی دار مقاومت انسولینی (0/01=p) همراه بود. نتیجه گیری : تمرین ورزشی هوازی موجب افزایش سطوح کالپروتکتین در زنان یائسه و غیریائسه دارای اضافه وزن می شود؛ تغییری که مستقل از تغییرات انسولین و شاخص مقاومت انسولینی در زنان رخ می دهد.
تأثیر مکمل گیری اینفلاما- X بر شاخص های سرمی آسیب عضلانی و التهابی کشتی گیران متعاقب اجرای پروتکل ترکیبی SWPT-SWFT(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: در کشتی، زمان استراحت بین دو زمان (راند) مسابقه، کوتاه است؛ این شرایط موجب از دست رفتن و عدم بازسازی کامل ذخایر انرژی بدن شده و فرد دچار خستگی و نهایتاً مستعد آسیب دیدگی می شود. از طرف دیگر، چنین فعالیت هایی که با انقباضات برون گرای شدید انجام می شود، با اختلالات مکانیکی و متابولیکی همراه است. از این رو، هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین تاثیر مکمل یاری کوتاه مدت اینفلاما-X بر شاخص های آسیب عضلانی و التهابی متعاقب پروتکل ترکیبی SWPT-SWFT در کشتی گیران بود. روش تحقیق: تعداد ۲۴ کشتی گیر جوان به صورت تصادفی، به دو گروه مکمل - تمرین (12 نفر)، و دارونما - تمرین (12 نفر)، تقسیم شدند. کشتی گیران از 10 روز قبل از اجرای پروتکل ترکیبی، روزانه دو عدد مکمل اینفلاما-X با دوز 15 میلی گرم و یا دارونما با همان مقدار و تعداد را به صورت ناشتا مصرف کردند. نمونه خونی قبل از شروع پروتکل ترکیبی، بلافاصله بعد از مرحله اول، دوم و چهارم پروتکل مذکور، و نهایتا 48 ساعت پس از پروتکل ترکیبی؛ اخذ گردید. سطوح شاخص های کراتین کیناز (CK)، لاکتات دهیدروژناز (LDH)، پروتئین واکنشگر- C (CRP) با روش الایزا مورد ارزیابی قرار گرفتند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر ترکیبی در سطح معنی داری 05 / 0>p استفاده شد. یافته ها: در هیچ یک از مراحل خونگیری، مقادیر سرمی CK و LDH تفاوت معنی داری بین دو گروه نداشت (05 / 0<p). با این حال، مقادیر سرمیCRP گروه مکمل – تمرین در مراحل چهارم و پنجم به طور معنی دار از گروه دارونما - تمرین پایین تر بود (05 / 0>p)؛ در حالی که در مراحل خونگیری اول، دوم و سوم؛ بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود نداشت (05 / 0<p). نتیجه گیری: به نظر می رسد در رقابت های کشتی، استفاده از مکمل اینفلاما-X می تواند در پیشگیری از التهاب عمومی سودمند باشد. ولیکن در خصوص نقش این مکمل در جلوگیری از افزایش نشانگرهای آسیب عضلانی در کشتی گیران، بررسی های بیشتری نیاز است.
مقایسه شاخص های عملکردهای اجرایی، فاکتورهای التهابی و استرس اکسیداتیو در افراد تحت درمان نگه دارنده با متادون و بوپرونورفین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: متادون و بوپرنورفین به عنوان دو داروی انتخابی در مراکز و کلینیک های ترک اعتیاد هستند که به طور گسترده مورد استفاده قرار می گیرند. بدین منظور مطالعه ای حاضر با هدف بررسی عملکردهای اجرایی در افراد معتاد تحت درمان با متادون و بوپرنورفین و مقایسه آن با افراد سالم انجام شد.
روش کار: به منظور اجرای این مطالعه از مراجعه کنندگان به مراکز ترک اعتیاد خراسان جنوبی استفاده شد، شرکت کنندگان به سه گروه 30 نفری (گروه تحت درمان با بوپرنورفین، گروه تحت درمان با متادون و گروه شاهد) تقسیم شدند. عملکردهای اجرایی در هر گروه ارزیابی شد. همچنین سطح سرمی مالون دی آلدهید، ظرفیت تام آنتی اکسیدانی و فریتین نیز اندازه گیری شد.
یافته ها: نتایج نشان داد عملکردهای اجرایی افراد تحت درمان با بوپرنورفین و متادون نسبت به گروه شاهد به طور معناداری کاهش یافته بود، سطح سرمی فریتین در گروه شاهد و متادون بیشتر از گروه تحت درمان با بوپرنورفین بود، سطح سرمی مالون دی آلدهید در گروه تحت درمان با متادون نیز به طور معناداری بیشتر از گروه سالم بود و سطح سرمی ظرفیت تام آنتی اکسیدانی در گروه تحت درمان با متادون به طور معناداری بیشتر از گروه تحت درمان با بوپرنورفین بود.
نتیجه گیری: بوپرنورفین و متادون سبب القا استرس اکسیداتیو، کاهش سطح سرمی فریتین و کاهش عملکردهای اجرایی می گردند. باید توجه داشت که این داروها به طور طولانی مدت مورد استفاده قرار می گیرند و ممکن است در طولانی مدت نسبت به مواد افیونی شرایط استرس اکسیداتیو، التهابی و حتی عملکردهای اجرایی افراد معتاد را بهبود بخشند.
تاثیر هشت هفته تمرینات دایره ای با وزن بدن با مکمل سازی چیتوسان بر شاخص های نیمرخ لیپیدی، التهابی و آمادگی هوازی مردان چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم زیستی ورزشی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۶۱)
57 - 70
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر هشت هفته تمرینات دایره ای با وزن بدن (CBWT) با مکمل سازی چیتوسان بر شاخص های نیمرخ لیپیدی، التهابی و آمادگی هوازی مردان چاق انجام شد. روش شناسی: در یک طرح تحقیق نیمه تجربی، 22 مرد دارای اضافه وزن و چاق (سن: 35-25 سال؛ درصد چربی: 37-32 درصد؛ شاخص توده بدنی: 35-30 کیلوگرم بر متر مربع) سطح شهر تبریز انتخاب و بر اساس BMI و درصد چربی در دو گروه تمرین و تمرین-چیتوسان قرار گرفتند. پروتکل تمرینات CBWT شامل پنج جلسه 30 دقیقه ای با 90-60 درصد HRR و شش ایستگاه تمرینی مختلف بود که هر تمرین به مدت یک دقیقه با 30 تا 40 ثانیه استراحت بین هر وهله تمرینی انجام شد. همچنین، هشت هفته مکمل سازی چیتوسان شامل دریافت 500 میلی گرم/روز به صورت سه وهله ای قبل از وعده های اصلی بود. 24 ساعت قبل و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی توان هوازی، نیمرخ لیپیدی و التهابی اندازه گیری شد. داده های حاصله با آزمون تحلیل کوواریانس و تی مستقل با نرم افزار SPSS26 تجزیه و تحلیل شدند.یافته ها: CBWT با و بدون مکمل سازی چیتوسان موجب تغییر معنی داری در شاخص های لکوسیتوز، تری گلیسیرید، HDL و LDL نشده است. با این حال، در هر دو گروه تمرینات با و بدون مکمل سازی چیتوسان میزان CRP به طور معنی داری کاهش یافت و تفاوت معنی داری بین دو گروه وجود نداشت. تنها در گروه تمرین مکمل سازی چیتوسان سطوح کلسترول سرمی به طور معنی داری کاهش یافت.نتیجه گیری: تمرینات CBWT به همراه مکمل سازی چیتوسان احتمالاً روش مناسبی برای کاهش سطح التهاب سیستمیک و بهبود نمیرخ لیپیدی مردان چاق است.
تأثیر تمرین تناوبی با شدت بالا در ترکیب با مصرف عصاره زالزالک بر میزان فیبروز قلبی و نشانگرهای التهابی در بافت قلب رت های سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۰
35 - 54
حوزه های تخصصی:
اهداف:سالمندی با افزایش التهاب سیستمیک و میزان فیبروز در بافت قلب همراه است. فعالیت ورزشی منظم و گیاه زالزالک می تواند در تعدیل التهاب و فیبروز موثر باشند. هدف این پژوهش تاثیر تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) در ترکیب با مصرف عصاره زالزالک بر میزان فیبروز قلبی و نشانگرهای التهابی در بافت قلب رت های سالمند بود.مواد و روش ها:در یک مطالعه تجربی تعداد 36 سر رت نر سالمند21 ± 2 ماه تهیه شد و به طور تصادقی به چهار گروه مساوی تقسیم شدند. مداخله تمرینی شامل پنج جلسه تمرین HIIT در هفته و دادن عصاره زالزالک به میزان 100 میلی گرم/کیلوگرم به روش گاواژ به رت ها به مدت هشت هفته بود. نمونه گیری پس از اتمام دوره برای سنجش TNF، IL1 و میزان فیبروز انجام گرفت. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس، آزمون بونفرونی و نرم افزار Image J مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: یافته ها نشان داد که کاهش معنی داری در غلظت های بافتی IL1، TNF و میزان فیبروز میان گروه های تحقیق وجود داشت. هر دو مداخله ی تحقیق منجر به کاهش معنی داری در غلظت بافتی TNFو IL1 در مقایسه با گروه کنترل گردید. همچنین، بیشترین کاهش در میزان فیبرزو در گروه تمرین +عصاره مشاهده شد. با این حال، نتایج آزمون بونفرونی تفاوت معنی داری بین گروه ترکیب تمرین+عصاره در مقایسه با با گروه تمرین و گروه عصاره در کاهش میزان فیبروز نشان داد نتیجه گیری: به نظر می رسد ترکیب تمرین HIIT و مصرف زالزالک تأثیر بیشتری بر کاهش التهاب و میزان فیبروز در افراد سالمند دارد.
تاثیر هشت هفته تمرین HIIT همراه با مکمل یاری چای سبز بر سطوح سرمی استیل کولین استراز، آمیلوئید بتا-42 و مالون دی آلدئید در مردان سالمند چاق تمرین نکرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمین ه و ه د ف: استفاد ه از گیاهان د ارویی همراه با تمرین ورزشی، به د لیل تعد یل پاسخ های التهابی و اکسایشی، به ویژه د ر افراد چاق بسیار مورد توجه قرار گرفته است. لذا هد ف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر توام هشت هفته تمرین تناوبی شد ید (HIIT) و مکمل یاری چای سبز، بر سطوح سرمی استیل کولین استراز (AChE)، آمیلوئید بتا-42 (Aβ42) و مالون د ی آلد ئید (MDA) د ر مرد ان سالمند چاق تمرین نکرد ه بود . روش تحقی ق: بد ین منظور، 48 مرد سالمند چاق (میانگین سنی 16/3±42/65 سال و شاخص تود ه بد نی 15/1±93/30 کیلوگرم/متر مربع) به طور تصاد فی به چهار گروه 12 نفری شامل HIIT، مکمل چای سبز، HIIT +مکمل چای سبز و کنترل - د ارونما تقسیم شد ند . مد اخله HIIT به صورت هشت هفته و سه جلسه د ر هفته انجام شد . مکمل چای سبز د ر قالب 6 کپسول د ر روز به میزان 450 میلی گرم توسط گروه های هد ف د ریافت شد . نمونه گیری 48 ساعت قبل و بعد از آخرین جلسه تمرین صورت گرفت و شاخص های AChE و Aβ42 به روش الایزا و میزان MDA به روش TBARS سنجش شد . نتایج با استفاد ه از روش تحلیل واریانس با اند ازه گیری مکرر، تحلیل واریانس د و راهه و آزمون تعقیبی توکی د ر سطح معنی د اری 0/05>p استخراج گرد ید . یافته ه ا: بیشترین تغییرات (کاهش) معنی د ار د ر شاخص تود ه بد ن (01/0=p، 50/3 د رصد ) و د رصد چربی بد ن (0/0001=p، 11/07 د رصد )؛ و بیشترین افزایش معنی د ار د ر حد اکثر اکسیژن مصرفی (0/02=p، 9/22 د رصد ) بعد از هشت هفته تمرین +HIIT مکمل چای سبز مشاهد ه شد . اثر توام HIIT و مکمل چای سبز سبب کاهش معنی د ار AChE (0001/0=p، 91/19 د رصد )، Aβ42 (0001/0=p، 99/27 د رصد ) و MDA (0/01=p، 26/09 د رصد ) شد . به علاوه، HIIT به طور معنی د اری AChE (0/02=p، 15/67 د رصد )، Aβ42 (0/01=p، 16/22 ) و MDA (0/01=p، 14/14 د رصد ) را کاهش د اد و مکمل چای سبز فقط موجب کاهش معنی د ار Aβ42 (0/02=p، 6/19 د رصد ) گرد ید . نتیجه گی ری: مد اخله توام HIIT با مکمل چای سبز، نسبت به اثر هر کد ام به تنهایی، باعث بهبود بیشتر شاخص های التهابی و اکسایشی د ر مرد ان سالمند چاق می شود .