مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
گذران وقت
حوزههای تخصصی:
تحصیلات یکی از مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر تغییرات جمعیتی به شمار می رود. با این حال نقش تحصیلات زوجین در تقسیم کار خانگی در کشور در سطح ملی بررسی نشده است. این مقاله با استفاده از داده های طرح گذران وقت 1393-1394 مناطق شهری کشور و کاربرد مدل های رگرسیون تابیت، رابطه کار خانگی با تحصیلات زوجین را بررسی کرده است و نشان می دهد که تفاوت های جنسیتی فراوانی در این زمینه وجود دارد. براساس یافته ها، افزایش تحصیلات زنان مشارکت آنان در کار خانگی را کاهش می دهد، اما همکاری همسران در کار خانگی را بیشتر می کند. همچنین، تحصیلات شوهران با کار خانگی آنان و همسرانشان رابطه ای مثبت دارد؛ بنابراین تجربه زنان با رویکرد اقتصادی و تجربه شوهران با رویکرد فرهنگی قابل تبیین است. به نظر می رسد تحصیلات بیشتر زنان هزینه فرصت مشارکت در فعالیت های خانگی را به کمک ایجاد فرصت مشارکت در فعالیت های غیرخانگی افزایش می دهد یا منبعی برای چانه زنی به منظور کاهش مشارکت آنان و افزایش مشارکت همسرانشان در کار خانگی است. از سوی دیگر، رابطه کار خانگی شوهران با تحصیلات آنان و همسرانشان را می توان با عوامل فرهنگی، مانند تقویت نگرش های جنسیتی برابری طلبانه و اهمیت نقش والدینی در شوهران تحصیل کرده مرتبط دانست. با توجه به تنوع فعالیت های طبقه بندی شده با عنوان کار خانگی، تحلیل های جداگانه برای این زیرمجموعه ها به تعمیق دانش موجود کمک می کند و در جهت سیاست گذاری مبتنی بر شواهد در حوزه جمعیت و خانواده مفید است.
مسأله مندی زمان در دوران بازنشستگی:کاوشی کیفی از مسأله فراغت در میان مردان بازنشسته شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای بسیاری از افراد، ورود به دوران بازنشستگی، مرحله ای مهم در چرخه زندگی همراه با پیامدهای معنادار اقتصادی، اجتماعی، جمعیتی و خانوادگی است. انتقال از وضعیت شاغل بودن به بازنشسته شدن، یک گذار نقش مهم در مسیر زندگی است که به رغم آنکه شاید اهمیت آن از پذیرش و انتقال نقش های جدید در دوران جوانی مانند عهده دار شدن نقش های شغلی، همسری، والدی، و نظایر آن کمتر نباشد، اما کاوش های علمی چندان گسترده ای پیرامون آن صورت نگرفته است. پژوهش حاضر به مطالعه مسأله مند بودن اوقات فراغت در میان مردان بازنشسته شهر تبریز و نحوه مواجهه آنان با موضوع گذران وقت در دوران پس از اشتغال می پردازد. با استفاده از رویکرد کیفی و روش نظریه زمینه ای، 23 نفر از مردان بازنشسته شهر تبریز مصاحبه شدند. اطلاعات گردآوری شده با استفاده از کدگذاری باز، محوری و گزینشی مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها در قالب خط داستان، (شامل 10 مقوله اصلی از قبیل دیگری امیدبخش، دوآلیسم جهت گیری دینی، بازنشستگی سالم، جامعه پذیری نسلی ورزشی) و مدل پارادایمی ارائه شدند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که مردان بازنشسته در شهر تبریز، استراتژی های گذران وقت متنوعی را تجربه می کنند. به بیان دیگر، بازنشستگان مرد، استراتژی های متفاوتی را برای پر کردن اوقات فراغت و مقابله با سردرگمی به کار می برند. اما لزوما این استراتژ ی ها مفید واقع نمی شوند و در واقع عده ای از آنان با وجود تمام آسایش ها و لذات این دوران، ممکن است هنوز نتوانند از این دوران حس خوشایندی داشته باشند و با گسست مضاعف سرمایه ای که هم مادی و هم معنوی است روبرو شوند.
سرمایه گذاری زمانی والدین در آموزش فرزندان در مناطق شهری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از راه های ارتقاء سرمایه انسانی، توسعه آموزش و مهارت هاست که از دوران کودکی و در کانون خانواده آغاز می شود. بنابراین، نقش والدین در شکل گیری سرمایه انسانی را نمی توان نادیده گرفت. این مقاله از داده های طرح گذران وقت 94-1393 مناطق شهری کشور استفاده می کند تا مدت زمان اختصاص یافته به آموزش فرزندان را توصیف کند و تفاوت های موجود را تبیین کند. یافته ها از نابرابری های جنسیتی قابل توجهی در سرمایه گذاری زمانی والدین و عوامل مرتبط با آن حکایت دارند. اگرچه مدت زمان اختصاص یافته به آموزش فرزندان با تحصیلات پدران رابطه محدودتری دارد اما این رابطه فارغ از جنسیت والدین با رویکرد فرهنگی هم خوانی دارد زیرا والدین تحصیلکرده تر مشارکت بیشتری در آموزش فرزندان دارند. رابطه مشارکت پدران در آموزش فرزندان با مشارکت آنان در فعالیت های گوناگون را می توان با رویکرد اقتصادی تبیین کرد زیرا تنها مشارکت بیشتر در فعالیت های شغلی از مدت زمان اختصاص یافته به آموزش فرزندان می کاهد. اما رفتار مادران را نمی توان صرفا با رویکرد اقتصادی تبیین کرد زیرا این رابطه منفی، فعالیت های دیگری را نیز علاوه بر فعالیت های شغلی شامل می گردد. بنابراین، برنامه های سازگار کننده نقش های والدینی و غیروالدینی را می توان در تسهیل فرزندپروری، افزایش سرمایه انسانی و تحقق اهداف سیاست های کلی جمعیت موثر دانست.
جنسیت، گذران وقت و نقش های خانوادگی: اهمیت منابع نسبی و دسترسی زمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دگرگونی در ابعاد گوناگون خانواده در جریان تغییرات گسترده ساختاری و نگرشی در کشور، در ادبیات پژوهشی مستند شده است؛ اما تاکنون تفاوت های جنسیتی در نقش های خانوادگی در سطح ملی بررسی نشده است. این مقاله با استفاده از داده های طرح گذران وقت 1394-1393 مناطق شهری کشور و با به کارگیری رویکردهای منابع نسبی و دسترسی زمانی، تفاوت های زنان و شوهران در مجموع مشارکت در فعالیت های غیردستمزدی مربوط به خانوار را در مراحل مختلف زندگی خانوادگی به تصویر کشیده و آن ها را تبیین می کند. یافته ها از یک الگوی واضح نان آوری مردان و خانه داری زنان حکایت دارند، هرچند زنان و شوهران مدت زمان مشابهی را به هریک از مجموعه فعالیت های اجتماعی و فردی اختصاص می دهند. علاوه بر مدت زمان اختصاص یافته به فعالیت های خانگی، الگو و شدت نوسانات آن در مسیر زندگی خانوادگی نیز بین زنان و شوهران متفاوت است. به علاوه، تجربه زنان بیش از شوهران با شاخص های منابع نسبی و دسترسی زمانی قابل تبیین می باشد. وجود رابطه بین فعالیت های خانگی و متغیر جنسیت پس از تعدیل سایر متغیرها از تسلط ارزش ها و هنجارهای جنسیتی بر عوامل اجتماعی-اقتصادی و جمعیت شناختی مورد مطالعه حکایت دارد.
عوامل اجتماعی و جمعیت شناختی مرتبط با مراقبت غیردستمزدی در مناطق شهری ایران: شواهدی از پیمایش گذران وقت (1398- 1399)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع مراقبت های خانوادگی یا غیردستمزدی در مطالعات داخلی از جنبه مراقبت های دریافتی از سوی سالمندان بررسی شده و تاکنون تلاشی برای شناسایی عوامل مؤثر بر ارائه این نوع مراقبت ها و ویژگی های مراقبان در سطح ملی صورت نگرفته است. بر همین اساس، پژوهش حاضر به بررسی عوامل اجتماعی-جمعیتی مرتبط با مقدار زمان اختصاص یافته افراد به مراقبت غیردستمزدی از کودکان، بزرگسالان و هر دو گروه (ساندویچی) در مناطق شهری کشور پرداخته است.این مقاله تحلیلی ثانویه است و داده ها برگرفته از موج سوم پیمایش گذران وقت در مناطق شهری ایران در سال 1398-1399 است.شایع ترین نوع مراقبت مختص به کودکان (73 درصد) است و سهم مراقبت از بزرگسالان (18 درصد) و مراقبت های ساندویچی (5 درصد) در جایگاه های بعدی قرار گرفته اند. درمجموع مؤثرترین عامل، مربوط به متغیر جنس بود و زنان در مقایسه با مردان با اختلاف، زمان بیشتری را صرف مراقبت از اعضای خانوار کرده اند؛ هرچند این شکاف در مراقبت از بزرگسالان به حداقل می رسد. مراقبت از کودکان در سنین فرزندآوری برای زنان و مردان به اوج می رسد، اما با افزایش سن کاهش می یابد تا اینکه در سال های پایانی عمر، مراقبت از بزرگسالان (به احتمال زیاد همسران) نوع غالب مراقبت است.با توجه به اهمیت اقتصادی ارائه مراقبت های غیردستمزدی در سطح خانوار و شکاف جنسیتی چشمگیر در مراقبت از کودکان که یکی از موانع احتمالی تحقق سود جنسیتی در ایران است، تحقیق حاضر می تواند به تعمیق دانش موجود و سیاست گذاری های آتی در این زمینه کمک کند
شیوع نقش های چندگانه در میان زنان و مردان میانسال ساکن در مناطق شهری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۹۱)
109 - 132
ایفای نقش های گوناگون، بر سلامتی و رفاه فرد تأثیر می گذارد و معمولاً میان سالان بیش از دیگر گروه های سنی در معرض چنین وضعیتی قرار دارند. این مقاله با تحلیل ثانویه داده های آخرین پیمایش گذران وقت مناطق شهری ایران (99-1398)، شیوع نقش های چندگانه، شدت این نقش ها و ویژگی های اجتماعی-جمعیت شناختی مرتبط با نقش های چندگانه شدید را بررسی می کند. یافته ها نشان داد (1) نقش های چند گانه در میان سالی، از دیگر دوره های سنی رایج تر است؛ (2) چندگانگی نقش ها، به دلیل اشتغال کم زنان، در مردان شایع تر است؛ (3) زنان بیش از مردان درگیر نقش های چندگانه شدیدند و این الگو ناشی از مدت زمان زیادی است که زنان صرف فعالیت های خانگی می کنند. تفاوت های مردان و زنان در شیوع نقش های چندگانه و تأثیرپذیری شدت این نقش ها از جنس، سن، بعد خانوار، وضع زناشویی و تحصیلات، اهمیت بررسی تأثیر چندگانگی نقشی بر سلامت و رفاه میان سالان و طراحی مداخلات مبتنی بر شواهد برای بهبود وضعیت آنها را برجسته می کند.