مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
مالکیت نهادی
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
482 - 496
حوزه های تخصصی:
هدف: در ﭘﮋﻭﻫﺶ حاضر، به ﺗﺒییﻦ ﺍیﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ پرداخته شده است کﻪ ﻋﻮﺍﻣﻞ ﺭﻓﺘﺎﺭی ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺑﺎلقوه ای ﺩﺭ تصمیم گیری ها ﻭ ﻣﺘﻌﺎﻗﺐ ﺁﻥ ﺷکل گیری ﭘﺪیﺪه های ﺑﺎﺯﺍر ایفای ﻧﻘﺶ می کنند.
روش: جامعه آماری این پژوهش، کلیه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در صنایع و گروه های مختلف و نمونه آماری در بازه زمانی 1386 تا 1396 جمع آوری شده است. در این پژوهش، ضمن تخمین تأثیر سرمایه گذاران نهادی بر تورش لنگرگاه در بالاترین قیمت 52 هفته، به کمک مدل رگرسیون مقطعی، اثر افزایش قیمت بر بالاترین قیمت 52 هفته در بازده های غیرطبیعی بعدی در زمان کنترل عوامل دیگر بر PEAD نیز آزمون شده است.
یافته ها: با توجه به معناداری ضریب لنگرگاه، می توان گفت که در سطح اطمینان 95 درصد، سوگیری لنگرگاه با بازده غیرعادی ناشی از اعلامیه های سود ارتباط معناداری دارد. همچنین، بین میزان مالکیت نهادی با بازده غیرعادی ناشی از اعلامیه های سود ارتباط معناداری مشاهده می شود. در شرکت هایی که مالکیت نهادی دارند، نقش متغیر لنگرگاه معنادار نیست، حال آنکه در شرکت های دارای مالکیت نهادی کم، این نقش با ضریب 13/0 و به صورت معنادار مثبت است.
نتیجه گیری: تورش لنگرگاه در توضیح بازده اضافی ناشی از اعلامیه سود در شرکت هایی که مالکیت نهادی دارند، نقش کمتری ایفا می کند، از این رو، می توان گفت که تأثیر کمتر متغیر لنگرگاه در صورت مالکیت نهادی کم، تأیید می شود.
تأثیر مالکیت نهادی بر رابطه بین بیش اطمینانی مدیران و اهرم مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی سال ۲۶ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
482 - 498
حوزه های تخصصی:
هدف: ساختار سرمایه شرکت ها و نحوه تأمین مالی و به تبع آن عوامل تأثیرگذار بر آن از موضوعات مهمی است که همواره موردتوجه شرکت ها و ذینفعان بوده است. هدف این پژوهش بررسی تأثیر بیش اطمینانی مدیران بر اهرم مالی شرکت و تأثیر مالکیت نهادی بر رابطه مذکور می باشد. روش: نمونه آماری مورداستفاده پژوهش 151 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار برای دوره زمانی 1386- 1395 است که برای آزمون فرضیه های پژوهش از روش رگرسیون چند متغیره استفاده می شود. یافته ها: نتایج، حاکی از آن است که بیش اطمینانی مدیران و مالکیت نهادی تأثیر مثبت و معناداری بر اهرم مالی شرکت دارد. علاوه بر این نتایج نشان داد مالکیت نهادی رابطه بین بیش اطمینانی مدیران و اهرم مالی شرکت را تضعیف می نماید. نتیجه گیری: مدیرانی که نسبت به آینده شرکت خوش بین هستند درحالی که احساس می کنند به واسطه این خوش بینی سهام آن ها از طرف بازار به طور مناسب ارزشیابی نخواهد شد، در مواقع نیاز اقدام به تأمین مالی از طریق استقراض می نمایند. همچنین شرکت ها با توجه به ترکیب ساختار سرمایه شان دارای فرصت های متفاوت بالقوه ای در تأمین مالی می باشند. برخی از شرکت ها با توجه به نفوذ سیاسی و اندازه و اعتبار بیشتر دارای توان جذب منابع خارجی بیشتری نسبت به شرکت هایی که دارای نفوذ سیاسی و اندازه و اعتبار کمتر هستند، می باشند. علاوه بر این با افزایش مالکیت نهادی به دلیل نظارت فعال آن ها، تصمیمات مدیر در جهت بهبود عملکرد شرکت خواهد بود و از تصمیماتی که عملکرد شرکت را به خطر می اندازد اجتناب می شود.
بررسی تأثیر ساختار سرمایه، سهامداران و بزرگی شرکت بر میزان اعمال محافظه کاری در شرکت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محافظه کاری، یک ویژگی مهم در کیفیت بالای گزارشگری است و اغلب شرکت ها برای دستیابی به کیفیت گزارش های خود از آن استفاده می کنند. در این پژوهش تأثیر ساختار سرمایه، نوع مالکیت و اندازه شرکت بر محافظه کاری با استفاده از داده های 50 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و رگرسیون چند متغیره با داده های پانل بررسی شده است. در این پژوهش از دو مدل ارائه شده در پژوهش های بیور و رایان (2000) و مدل گیولی و هاین (2000) برای محاسبه محافظه کاری استفاده شد. نتایج نشان داد، روابط بین تمرکز مالکیت، درصد سهامداران نهادی، اهرم مالی و اندازه شرکت با محافظه کاری با توجه به مدل محاسبه محافظه کاری متفاوت است. طبق مدل اول و دوم، رابطه مستقیم و معنا داری بین محافظه کاری و اهرم مالی به عنوان نماینده ساختار سرمایه وجود دارد و بین محافظه کاری و تمرکز مالکیت رابطه ای مشاهده نشد. در مدل اول، بین درصد سهامداران نهادی و محافظه کاری رابطه ای مشاهده نشد ولی در مدل دوم رابطه معکوس و معنا دار مشاهده شد. در مدل دوم، بین اندازه شرکت و محافظه کاری رابطه ای مشاهده نشد ولی در مدل اول رابطه معکوس و معنا دار مشاهده شد.
بررسی رابطه بین کیفیت سود و بازده سهام با میانجی گری مالکیت نهادی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی سال ۲۰ تابستان ۱۳۹۲ شماره ۲
65 - 86
حوزه های تخصصی:
در اینپژوهشرابطه بین کیفیت سود و بازده سهام با میانجی گری مالکیت نهادی مورد بررسی قرار گرفته است. پژوهش پیش رو ابتدا رابطه بین کیفیت سود و بازده سهام را مورد بررسی قرار می دهد و سپس به تأثیر میزان مالکیت سرمایه گذاران نهادی بر رابطه بین کیفیت سود و بازده سهام می پردازد. در این پژوهش کیفیت سود براساس پنج معیار، ارزش پیش بینی کنندگی سود، اقلام تعهدی، گزارش دهی صادقانه سود، گزارش دهی به موقع سود و پایداری سود اندازه گیری و میزان مالکیت سرمایه گذاران نهادی در سه سطح مالکیت نهادی زیاد، متوسط و کم طبقه بندی شده است. آزمون فرضیه ها ی پژوهش به کمک تجزیه و تحلیل رگرسیون چند متغیره و با استفاده از روش پانل برای 96 شرکت در دوره زمانی 1386 تا 1390 انجام شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که بین کیفیت سود و بازده سهام رابطه معناداری وجود دارد و با افزایش میزان مالکیت سرمایه گذاران نهادی، رابطه قوی تری بین کیفیت سود و بازده سهام ایجاد می شود
بررسی تأثیر ساختار مالکیت بر حق الزحمه حسابرسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی سال ۲۱ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱
57 - 72
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر ساختار مالکیت بر حق الزحمه حسابرسی شرکت های پذیرفته در بورس اوراق بهادار تهران است. در این مقاله از متغیر مالکیت خانوادگی، مالکیت دولتی، مالکیت نهادی و مالکیت مدیریت، به منزله ساختار مالکیت مؤثر بر حق الزحمه حسابرسی، استفاده شده است. در همین راستا برای تبیین ارتباط بین ساختار مالکیت و حق الزحمه حسابرسی، چهار فرضیه تدوین شد. به همین منظور، داده های مربوط به شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران برای دوره زمانی 1385 تا 1390، جمع آوری شدند و از الگوی رگرسیونی داده های ترکیبی برای آزمون فرضیه ها استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که مالکیت خانوادگی و مالکیت دولتی اثر معناداری بر حق الزحمه حسابرسی دارند، اما نتایج پژوهش برای تأثیر مالکیت نهادی و مالکیت مدیریت بر حق الزحمه حسابرسی معنادار نبوده است.
بررسی رابطه کیفیت سود و ساختار سرمایه (مطالعه موردی: شرکت های غیرمالی پذیرش شده در بورس اوراق بهادار تهران)
منبع:
اقتصاد مالی سال ۸ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲۷
1 - 10
حوزه های تخصصی:
ساختار سرمایه و کیفیت سود دو مبحث بسیار مهم در مباحث مالی و حسابداری می باشد. توجه سرمایه گذاران به این دو موضوع می تواند کمک های بسیاری به آنها در جهت سرمایه گذاری مناسب باشد. در این تحقیق به وجود رابطه بین ساختار سرمایه و کیفیت سود پرداخته شده است. کیفیت سود به عنوان یک عامل بیرونی و ساختار سرمایه به عنوان یک عامل درونی و اثرگذار بر ثروت سهامداران همیشه مورد بررسی جدی قرار می گیرد. درک صحیح از رابطه این دو می تواند برای شرکت های سرمایه گذاری که در پرتفوی خود سهام متنوعی را نگهداری می نمایند کمک شایانی نماید. نمونه مورد استفاده شامل 57 شرکت غیر مالی لیست شده در بورس اوراق بهادار تهران در سال های 1383 تا 1393 می باشد. نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که رابطه معنا داری بین نسبت بدهی به دارایی و دیگر شاخص هایی که به نوعی بر ساختار سرمایه تاثیر دارند با کیفیت سود وجود ندارد. در این تحقیق به یک عامل مهم ساختار مالکیتی و سهام مدیریتی نیز به عنوان یک عامل موثر بر ساختار سرمایه پرداخته شده است و نتایج ، شواهدی ارائه نموده که ساختار سرمایه با ساختار مالکیت رابطه مثبت دارد و همچنین وجود رابطه منفی بین تعداد سهام های متعلق به سرمایه گذاران نهادی با اهرم تأیید شد
بررسی ارتباط شفافیت مالی و اجتناب مالیاتی با توجه به مالکیت نهادی شرکت ها (مطالعه موردی شرکت های بورس اوراق بهادار تهران)
منبع:
اقتصاد مالی سال ۱۰ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۳۵
45 - 74
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی ارتباط میان شفافیت گزارشگری مالی و اجتناب مالیاتی در 82 شرکت فعال بورس اوراق بهادار تهران در دوره 1386 تا 1392 است. پرسش اصلی این است که سطح مالکیت نهادی چگونه رابطه شفافیت مالیاتی و اجتناب مالیاتی را تعدیل می کند؟با استفاده از الگوی رگرسیون فازی وجود رابطه معکوس و معنادار بین شفافیت گزارشگری مالی (معیار کیفیت افشاء و شفافیت سود) و اجتناب مالیاتی (معیارهای نرخ مؤثر هزینه مالیات و تفاوت دفتری مالیات) در این شرکت ها در دوره مورد بررسی تأیید شده است. شرکت های با مالکیت نهادی پایین نسبت به شرکت های با مالکیت نهادی بالا رابطه قوی تر بین شفافیت گزارشگری مالی و اجتناب مالیاتی را نشان می دهند. بدین معنا که فعالیت های برنامه ریزی مالیاتی، شفافیت گزارشگری مالی شرکت را کاهش می دهد، در صورتی که تأثیر سطح مالکیت نهادی بر رابطه میان شفافیت گزارشگری مالی و اجتناب مالیاتی برخلاف انتظار و معکوس بوده است.
بررسی رابطه سهامداران نهادی به عنوان مالک و مدیر بر درماندگی مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد مالی سال ۱۲ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۴
87 - 102
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق بررسی رابطه سهامداران نهادی به عنوان مالک و مدیر بر درماندگی مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. روش تحقیق از منظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت جمع آوری داده ها توصیفی-همبستگی و از نوع داده کمی است. جامعه آماری تحقیق را کلیه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی زمانی1390 تا 1394 تشکیل می دهد، به منظور نمونه گیری از روش حذف سیستماتیک استفاده شده و تعداد 107 شرکت به عنوان نمونه انتخاب گردیده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار Eviews استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از این است که بین تعداد سهامداران نهادی که در هیئت مدیره اند(مالکیت نهادی)و درماندگی مالی شرکت های مورد مطالعه و همچنین بین تعداد سهامداران نهادی که مالک شرکت اند(مالکیت مدیریتی) و درماندگی مالی شرکت ها رابطه معنادار وجود دارد.
The purpose of this research is to investigate the relationship between institutional shareholders as owner and manager on financial distress in companies admitted to Tehran Stock Exchange. The research method is applied from the perspective of the target and descriptive in terms of the nature of the data collection. The statistical population of the study is Tehran Stock Exchange (TSE), a systematic elimination sampling method, and a sample size of 107 companies. Eviews software has been used to analyze the data. The results of the research indicate that there is a meaningful relationship between the number of institutional shareholders that are on the board of directors (institutional ownership) and the financial distress of the companies studied, as well as the number of institutional shareholders that own the company (management ownership) and financial distress.
Keywords: companies admitted to the Tehran Stock Exchange, financial distress, Institutional ownership, management ownership
تاثیر ساختار مالکیت و ساختار سرمایه بر جریان های نقدی آزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از ابزارهای ارزیابی قدرت بازپرداخت بدهی و تعیین انعطاف پذیری مالی شرکت ها، شاخص جریان نقد آزاد می باشد. از این روی هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر ساختار مالکیت و ساختار سرمایه بر جریان های نقد آزاد شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. در این پژوهش دو جنبه اساسی ساختار مالکیت شرکت ها یعنی ترکیب سهامداران و میزان تمرکز مالکیت مورد بررسی قرار گرفت. ترکیب سهامداران از طریق چهار متغیر مالکیت خارجی، مالکیت شرکتی، مالکیت مدیریتی و مالکیت نهادی اندازه گیری شده است. از تحلیل آماری رگرسیون خطی برای آزمون فرضیه های پژوهش استفاده شده است. نمونه آماری پژوهش شامل 75 شرکت می باشد. یافته های پژوهش نشان می دهد مالکیت شرکتی به صورت مستقیم و نسبت بدهی به صورت معکوس با جریان نقد آزاد شرکت ها رابطه معناداری دارند. ولی شواهدی دال بر وجود رابطه معنادار بین مالکیت نهادی، مالکیت مدیریتی و تمرکز مالکیت با جریان نقد آزاد شرکت ها مشاهده نشد.
Abstract
One on of the instruments for assessing the solvency of liability as well as determining financial adaptability of firms is free cash flows. The aim of the present study is, thus, to investigate the effect of ownership structure and capital structure on free cash flows of firms listed in Tehran Stock Exchange. In this paper, two essential aspects of ownership structure, i.e. shareholders composition and the amount of ownership concentration, has been studied. Shareholders composition is measured using the following four variables: foreign ownership, corporate ownership, managerial ownership and institutional ownership. Linear regression analysis is used for testing the hypotheses. The research sample consisted of 75 firms. Our findings suggest that corporate ownership has significant relationship with firms’ free cash flow in a direct way while liability ratio has significant relationship with free cash flow in an inverse manner. However, no evidence implies the existence of a significant relationship between institutional ownership and managerial ownership and also between ownership concentration and free cash flows.
Key Words: Ownership structure, Capital Structure, Free Cash Flows, Institutional Ownership, Corporate Ownership, Managerial Ownership and Ownership Concentration.
مالکیت نهادی و انعطاف پذیری مالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیر ممکن است تصمیماتی را در زمینه سیاستهای مالی اتخاذ نماید که در تطابق با منافع شخصی خود و نه منافع سهامداران باشد. با توجه به این عقیده که حضور سرمایه گذاران نهادی به دلیل مالکیت آنها و نظارتشان بر مدیر ممکن است به تغییر رفتار شرکت ها (شامل سیاستهای مالی) منجر شود، انتظار می رود ارتباط معناداری بین مالکیت نهادی و تصمیمات مرتبط با انعطاف پذیری مالی شرکتها وجود داشته باشد. این تحقیق به بررسی این ارتباط از طریق اندازه گیری متغیر وابسته از طریق سنجه های نقدینگی و اهرمی پرداخته است. در این تحقیق برای آزمون وجود رابطه بین متغیرها و همچنین معنادار بودن رابطه ارائه شده برای توضیح متغیر وابسته، از تحلیل رگرسیون استفاده شده است. نمونه تحقیق شامل شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد.
یافته ها حاکی از آن است که مالکیت نهادی ارتباط مثبت معنادار با اغلب این سنجه ها دارد. به عبارت دیگر حضور مالکان نهادی در ساختار سرمایه شرکتها سبب انعطاف پذیری بیشتری آنها می گردد. این یافته با فرضیه نظارت فعال مطابق است. همچنین یافته ها نشان دادند که هر چه تمرکز مالکان نهادی در ساختار سرمایه شرکت بیشتر باشد بعبارتی سرمایه بیشتر دست تعداد معدودی مالک نهادی باشد، انعطاف پذیری شرکت کم می شود. این یافته، فرضیه منافع شخصی مالکان نهادی بزرگ را مورد تایید قرار می دهد.
رابطه بکارگیری حسابرس متخصص صنعت و ریسک پذیری شرکت با توجه به اثر تعدیل کنندگی سرمایه گذاران نهادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های حسابداری مالی و حسابرسی سال نهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳۴
137 - 162
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی رابطه بین تخصص صنعت حسابرس با ریسک پذیری شرکت و همچنین، نقش سرمایه گذاران نهادی بر رابطه بین آن ها می پردازد. فرضیه های تحقیق با استفاده از نمونه ای متشکل از 96 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و با بهره گیری از مدل های رگرسیون چند متغیره مبتنی بر تکنیک داده های تلفیقی مورد آزمون قرار گرفت. یافته های تحقیق حاکی از آن است که با بکارگیری حسابرسان متخصص در صنعت، میزان ریسک پذیری شرکت افزایش می یابد. علاوه بر این، نتایج نشان می دهد که مالکیت سرمایه گذاران نهادی، رابطه بین تخصص صنعت حسابرس و ریسک پذیری شرکت را تضعیف می کند. یافته های تحقیق ضمن پر کردن خلاء تحقیقاتی صورت گرفته در این حوزه، می تواند برای سرمایه گذاران، سازمان بورس اوراق بهادار و سایر ذینفعان اطلاعات حسابداری در امر تصمیم گیری راهگشا باشد.
تأثیر فناوری، مالکیت نهادی و هزینه های تحقیق و توسعه بر شفافیت اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی تأثیر فناوری، مالکیت نهادی و هزینه های تحقیق و توسعه بر شفافیت اطلاعات شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بوده است. این مقاله به روش توصیفی- علی انجام شده و از نوع تحقیقات کاربردی است. جامعه آماری تحقیق را کلیه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تشکیل می دهند. داده های تحقیق از صورت های مالی شرکت ها استخراج گردیده و با استفاده از مدل های رگرسیونی به روش داده های ترکیبی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان داد که در شرکت های با سطح فناوری بالا، با افزایش نسبت مالکیت نهادی و هزینه های تحقیق و توسعه بر شفافیت افشاء افزوده می شود. در حالی که در شرکت هایی با سطح فناوری بالا که دارای افزایش در نسبت مالکان نهادی هستند، با افزایش هزینه های تحقیق و توسعه، شفافیت اطلاعات کاهش می یابد.
The purpose of this research was to investigate the role of technology, institutional ownership and research and development costs in the transparency of the information of companies accepted in the Tehran Stock Exchange. This research is conducted descriptively-causally and is of a type of applied research. The statistical population of the study consisted of all companies admitted to the Tehran Stock Exchange which 117 companies have been active throughout the research period in the stock market. The research data were extracted from financial statements of companies and analyzed using regression models using combined data. The research findings showed that in high-tech companies, increasing the proportion of institutional ownership and R & D spending increases transparency on disclosure. While in high technology companies with an increase in the proportion of institutional owners, information costs are reduced by increasing research and development costs.
تأثیر مالکیت دولتی بر عملکرد شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های حسابداری مالی و حسابرسی سال نهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۶
151 - 170
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر ارتباط وابستگی دولتی با عملکرد شرکت را موردبررسی قرار می دهد. در این پژوهش، داده های 73 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، جمع آوری و فرضیه تحقیق با استفاده از تحلیل ضرایب رگرسیون مورد آزمون قرارگرفته است. نتایج پژوهش بیانگر وجود رابطه مستقیم و معنادار بین مالکیت دولتی و عملکرد شرکت است، به عبارتی می توان بیان کرد شرکت هایی که وابستگی دولتی دارند، این مالکیت بر عرضه و تقاضا شرکت ها تأثیرگذار می باشد. می توان گفت اثر نوسانات بازار بر سهام شرکت های دولتی بیشتر خواهد بود. مطابق دیدگاه لیون (2005)، مدیران دولتی از طریق مناسبات سیاسی ریسک مربوط به شرکت را تحت تأثیر قرار می دهند، متعاقب آن ارزش شرکت ها به عنوان معیاری از عملکرد نیز تحت تأثیر قرار می گیرد. بنابراین وابستگی دولتی می تواند به عنوان یکی از متغیرهای مهم در مطالعه عملکرد موردتوجه قرار بگیرد. به صورت کلی می توان عنوان کرد فرضیه نظارت فعال در این تحقیق مورد تأیید واقع گردد.
This study evaluate the relationship between Governmental Affiliation and firm`sperformance. In this study, data have been gathered from 73 accepted companies in Tehran stock exchange and the research hypotheses have been examined by utilizing the regression coefficient analysis. The results showed that there is a direct and significant correlation between Governmental Affiliation andFirm`s performance. In other words, we can say that the state-owned companies that are independent of government influence on supply and demand.According to Levine (2005), governmental managers effect in firm`s risk by political decorum and Subsequently, the Firm`s value also affected. Therefore, Governmental Affiliation can be used as a significant variable in firm`s performance.In general it can be concluded in this study confirmed the hypothesis.
تأثیر تعدیل کنندگی کیفیت و تداوم حسابرسی بر رابطه بین ساختار مالکیت و مدیریت سود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های حسابداری مالی و حسابرسی سال دهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۷
195 - 214
حوزه های تخصصی:
اقلام تعهدی سود از یک سو به مدیران اجازه می دهند تا سود را طوری محاسبه کنند که گویای ارزش واقعی بنگاه اقتصادی باشد و از سوی دیگر این اقلام به مدیران اختیار می دهند تا از انعطاف پذیری روش ها و اصول پذیرفته شده حسابداری سوء استفاده کرده و محتوای اطلاعاتی سود را مخدوش کنند. از طرفی یکی از نقش های حاکمیت شرکتی کاهش تضاد منافع بین سهامداران و مدیران است. حاکمیت شرکتی احتمالاً وقوع مدیریت سود را کاهش می دهد و احتمالاً درک سرمایه گذاران را از اعتبار عملکرد شرکت ها که به وسیله سودها در شرایط مدیریت سود ارزیابی می شود را بهبود بخشند. هدف اصلی این تحقیق بررسی تأثیر تعدیل کنندگی کیفیت و تداوم حسابرس بر رابطه بین ساختار مالکیت و مدیریت سود در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. آزمون فرضیه ها با استفاده از روش آماری داده های تلفیقی با استفاده از اطلاعات 170 شرکت منتخب انجام شده است. نتایج تحقیق نشان داد که کیفیت حسابرسی، تداوم انتخاب حسابرس، مالکیت نهادی و مالکیت مدیریتی باعث کاهش مدیریت سود می شوند. همچنین روابط تعاملی بین متغیرهای مزبور نیز نشان داد که با افزایش کیفیت و تداوم انتخاب حسابرس؛ مالکیت نهادی و مالکیت مدیریتی بصورت فزاینده باعث کاهش مدیریت سود می شوند.
Accruals from one side, to allow managers to calculate the earning so that it represents the real value of the enterprise. on the other hand, these accruals authorize the managers to misuse the flexibility of the accepted accounting methods and principles and distort the information content of earnings. however, one of the roles of the corporate governance is to reduce the conflicts of interest between shareholders and managers. corporate governance may reduce the occurrence of earnings management and improve the investors' understanding about the validity of companies' performance evaluated by the earnings in terms of earnings management. the main objective of this study is to investigate the moderating effect of auditor quality and tenure on the relationship between ownership structure and earnings management in tehran stock exchange. employing the pooled data statistical method, the hypotheses have been tested using the data of 170 selected companies. the results showed that the audit quality, the auditor tenure, the institutional ownership and the managerial ownership reduce the earnings management. the interactive relationships among the mentioned variables indicated that the institutional ownership and managerial ownership increasingly reduce the earnings management by increasing the quality and the auditor tenure.
رابطه درون زائی مالکیت و خطی مشی تقسیم سود: بهره گیری از همسان سازی داده ها بر اساس تکنیک مچینگ (PSM)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های حسابداری مالی و حسابرسی سال دهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۸
115 - 141
حوزه های تخصصی:
ارتباط بین تقسیم سود و شاخص حاکمیت شرکتی (در این پژوهش مالکیت متمرکز) در چارچوب تئوری نمایندگی قابل بحث بوده و اجرای حاکمیت شرکتی سازوکاری برای کاهش هزینه نمایندگی می باشد. سود تقسیمی هزینه نمایندگی را به وسیله توزیع جریان نقد آزاد، کاهش می دهد. در این مطالعه به بررسی جنبه جدیدی از رابطه مالکیت (رابطه درون زا) و خطی مشی تقسیم سود پرداخته شده است. از آنجایی که ساختارهای مالکیت بصورت برون زا نبوده و بصورت تصادفی توسط سرمایه گذاران انتخاب نمی شوند، استفاده از رگرسیون معمولی باعث تورش در ضرایب مربوطه می گردد. تکنیک همسان سازی (PSM)، برای کنترل درون زایی و ارزیابی اثراتی است که متغیرهای مالکیت بر روی رفتار تقسیم سود دارند. در این پژوهش، برای مالکیت متمرکز از رایج ترین آن (مالکیت نهادی و شرکتی) استفاده گردیده است. بدین منظور از داده های 2080 سال- شرکت در فاصله زمانی 1382 الی 1394 استفاده شده است. در این پژوهش یکبار متغیر مالکیت بصورت برون زا و یک مرتبه بصورت درون زا، اثر آن روی سیاست تقسیم سود تخمین زده شد. جهت این کار به منظور تحلیل آماری، نتایج به دو روش استفاده از داده های پانل معمولی و داده های همسان سازی شده به روش PSM و توسط نرم افزار R مورد برازش قرار داده شده و تحلیل گردیدند. در هر دو روش ابتدا مدل رگرسیون لجستیک ساده و مدل پانل لجستیک برازش داده شده و با استفاده از معیار اکائیک (AIC) مورد مقایسه قرار گرفتند. ملاحظه گردید در هر دو روش، متغیرهای سرمایه گذاران نهادی متمرکز (INS) و سرمایه گذاران شرکتی متمرکز (CORP) به ترتیب دارای رابطه معنادار مثبت و منفی بر سیاست تقسیم سود می باشند. اما نتایج حاصل از پیاده سازی تکنیک همسان سازی (PSM)، بعلت اینکه شرایط آزمایش تصادفی را مهیا می سازد، معنی داری بسیار بالاتری نسبت به رگرسیون معمولی (OLS) داشته و نقش بسزایی در بهبود رگرسیون برازش داده شده دارد. در ارتباط با متغیرهای کنترلی مورد مطالعه نیز مشاهدات نشان می دهد که تنها متغیرهای سود خالص و اندازه شرکت دارای اثر معناداری بر سیاست تقسیم سود نمی باشند و سایر متغیرهای کنترلی اثر معناداری بر خطی مشی تقسیم سود می گذارند. Abstract The relationship between dividend and corporate governance index (in this study concentrated ownership) is debatable within the framework of agency theory is debatable and implementation of corporate governance is a mechanism to reduce agency cost. Dividend reduces agency cost through the distribution of free cash flow. In this study, a new aspect of the relationship of ownership (The endogenous relationship) and dividend policy has been investigated. Since the ownership structures are exogenous and are not randomly chosen by investors, Common regression causes bias in the coefficients. Matching techniques (PSM), are to control the endogeneity and to assess effects that ownership variables have on the behavior of dividend. For this purpose, data of 2080 firm-year were used. In this study, the effect of ownership variable on dividend policy was estimated as exogenous once and endogenous once again. For the statistical analysis, the results were analyzed via Software R by using ordinary panel data and data mathched by PSM. In both methods, the simple logistic regression and logistic panel model was fitted and Akaike's information criterion (AIC) were used for comparing the methods. It was observed that the p- value of concentrated institutional investors (INS) and concentrated corporate investors (CORP) is less than 0.05, so these two variables have a significant effect on the variable dividend policy. For the control variables, observations shows that only net income and company size doesn’t have a significant effect on dividend policy but other control variables have a significant effect on the dependent variable. Finally, using PSM and matching of data can have a significant role in improving the fitted regression and its results are more significant than normal data.
تأثیر مالکیت شرکت های سرمایه گذاری بر نقد شوندگی سهام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیقات تجربی نشان می دهد که هزینه معاملات در بازارهای سرمایه به لحاظ اقتصادی با اهمیت است. با افزایش نقدشوندگی، هزینه معاملات به شکل چشمگیری پایین می آید. نقدشوندگی همچنین نقش مهمی را در فرآیند کشف قیمت بازی می کند. مفهوم نقدشوندگی در بازارهای نوپایی مثل بازار ایران به مراتب از اهمیت بیشتری برخوردار است. نتایج تحقیق هایی که در زمینه نقدشوندگی سهام در بازار اوراق بهادار ایران انجام شده است، نشان می دهد که سرمایه گذاران ریسک عدم نقدشوندگی را در تصمیمات خود به شدت لحاظ می کنند آمیهود (2002). از این رو، هدف این مقاله بررسی تأثیر مالکیت شرکت های سرمایه گذاری بر نقد شوندگی سهام شرکت های سرمایه پذیر می باشد. به منظور اندازه گیری نقدشوندگی سهام از معیار شکاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش استفاده شده است. در راستا نمونه ای متشکل از 72 شرکت از بین شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران انتخاب و با استفاده از مدل رگرسیونی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. در حالت کلی در سطح اطمینان 95% نتایج نشان می دهد که بین درصد مالکیت شرکت های سرمایه گذاری و دامنه تفاوت قیمت پیشنهادی خرید و فروش رابطه مثبت و معناداری وجود دارد، به عبارت دیگر، بین درصد مالکیت شرکت های سرمایه گذاری و نقدشوندگی سهام رابطه منفی و معناداری وجود دارد.
Empirical research indicates the cost of transactions in capital markets is economically important. Transaction costs decrease dramatically as liquidity increase. Also, Liquidity plays an important role in the process of price discovery. The concept of liquidity in fledgling markets like Iran is more important. The results of papers in the field of stocks Liquidity in Iran Stock Exchange indicates investors consider the illiquidity risk in their decision. Hence, the purpose of this paper is to investigate the impact of investment Companies ownership on stock liquidity of investee companies. In order to measure stock liquidity Bid-Asked spread criteria is used. For this purpose a sample of 72 companies listed in Tehran Stock Exchange have been analyzed using panel data regression model (fixed effects). Generally, in 95% confidence level, the results show there is a significant positive relationship between the ownership percentage of investment companies and Bid-Asked spread. In other words, there is a significant negative relationship between the ownership percentage of investment companies and investee's stock liquidity.
Keywords: Stock Liquidity, Bid-Asked Spread, Institutional Ownership, Investment Companies Ownership
رابطه خوانایی گزارش های مالی و هم زمانی قیمت سهام با نقش تعدیل گر مالکیت نهادی و عدم تقارن اطلاعاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تجربی حسابداری مالی سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۷۱
57 - 86
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی رابطه خوانایی گزارش های مالی و هم زمانی قیمت سهام با نقش تعدیل گر مالکیت نهادی و عدم تقارن اطلاعاتی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. این پژوهش ازلحاظ هدف کاربردی و دوره زمانی آن نیز شامل سال های 1394 تا 1398 و نمونه برگزیده متشکل از 171 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران با روش حذف سیستماتیک است. برای آزمون فرضیه های پژوهش نیز از طریق داده های پانلی از روش رگرسیون حداقل مربعات معمولی در نرم افزار Eviews استفاده شد. یافته های حاصل از آزمون فرضیه های پژوهش نشان داد بین ناخوانایی گزارش مالی و هم زمانی قیمت سهام، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین، مالکیت نهادی به عنوان متغیر تعدیل گر، رابطه ناخوانایی گزارش مالی و هم زمانی قیمت سهام را به گونه منفی تعدیل می کند. افزون بر آن، اثر تعدیل گر متغیر عدم تقارن اطلاعاتی بر رابطه ناخوانایی گزارش مالی و هم زمانی قیمت سهام، مثبت و معنادار است. با توجه به یافته های پژوهش، لازم است از یک سو بررسی شود که خوانایی گزارش مالی بر چه مواردی اثرگذار است. از سوی دیگر در راستای بهبود بازار، به موارد اثرگذار بر هم زمانی قیمت سهام توجه بیشتری نمود.
تأثیر اعتماد به نفس بیش از حد مدیر عامل بر مسئولیت پذیری اجتماعی شرکت ها با نقش تعدیل گر مالکیت نهادی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئولیت پذیری اجتماعی شرکت داری اهمیت بالایی است و نتایج استراتژیکی در شرکت ها دارد. شرکت های بزرگ در فعالیت های مرتبط با مسئولیت اجتماعی شرکت در بازارهای مهم سرمایه همچون بورس، سرمایه گذاری می کنند. امروزه مسئولیت اجتماعی شرکت برای اکثر سازمان ها و مدیرانشان موضوعی مهم به شمار می رود. از این رو، هدف این پژوهش بررسی تأثیر اعتماد به نفس بیش از حد مدیر عامل بر مسئولیت اجتماعی شرکت ها با نقش تعدیل گر مالکیت نهادی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. پژوهش حاضر پژوهشی کاربردی و از نوع پژوهش های شبه تجربی و روش شناسی آن از نوع پس رویدادی است که در آن تأثیر اعتماد به نفس بیش از حد مدیر عامل بر مسئولیت اجتماعی شرکت ها با نقش تعدیل گر مالکیت نهادی، مورد بررسی قرار گرفته است. در راستای تحقق اهداف پژوهش، سه فرضیه تدوین شده است. جهت آزمون فرضیه های پژوهش از مدل رگرسیون خطی چند متغیره و داده های ترکیبی استفاده شده است. نمونه آماری پژوهش شامل 93 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد که طی سال های 1389 تا 1398 مورد بررسی قرار گرفته است. براساس نتایج پژوهش، اعتماد به نفس بیش از حد مدیرعامل بر مسئولیت اجتماعی شرکت ها تأثیر معناداری دارد. همچنین، مالکیت نهادی به عنوان تعدیل گر بر شدت رابطه بین اعتماد به نفس بیش از حد مدیر عامل و مسئولیت اجتماعی شرکت ها تأثیر می گذارد. مدیران ارشد اجرایی (مدیر عامل) با اعتماد به نفس بیش از حد، سرمایه گذاری کمتری در فعالیت های مسئولیت پذیری اجتماعی انجام می دهند.
تاثیر شهرت شرکت و مالکیت نهادی بر رابطه بین افشای اطلاعات آینده نگر و نوسان پذیری بازده سهام
حوزه های تخصصی:
از دیدگاه نمایندگی، افشای اطلاعات ارتباط ارزشی، عدم اطمینان درباره یک شرکت را کاهش و بر نوسانات بازده سهام تاثیر می گذارد، استفاده از تئوری نمایندگی نیز موید رابطه بین افشای اطلاعات آینده نگر مالی و نوسانات بازده سهام است. هدف این پژوهش با بررسی تاثیر شهرت شرکت و مالکیت نهادی بر رابطه بین افشای اطلاعات آینده نگر و نوسان پذیری بازده سهام در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. با استفاده از اطلاعات نمونه آماری شامل 114 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1391 تا 1397 و آزمون فرضیه های پژوهش با استفاده از مدل رگرسیون خطی چند متغیره و داده های ترکیبی با استفاده از نسخه نهم نرم افزار ایویوز می-پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد که مالکیت نهادی بر رابطه بین افشای اطلاعات آینده نگر مالی و نوسان پذیری بازده سهام تاثیر دارد. همچنین شهرت شرکت بر رابطه بین افشای اطلاعات آینده نگر و نوسان پذیری بازده سهام تاثیر معنی داری به لحاظ آماری ندارد.
بررسی تأثیر مالکیت نهادی بر رابطه بین ریسک پذیری و عملکرد مالی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
حوزه های تخصصی:
یکی از جنبه های مؤثر بر عملکرد شرکت ها، میزان ریسک پذیری آن ها است. مالکیت نهادی، با لحاظ کردن دیدگاه هزینه و منفعت، می تواند برای سهامداران ارزش افزا باشد و عملکرد شرکت و میزان در معرض ریسک قرار گرفتن سرمایه گذاران را تحت تاثیر قرار دهد. هدف این پژوهش مطالعه تأثیر مالکیت نهادی بر رابطه بین ریسک پذیری و عملکرد مالی است. جامعه آماری پژوهش شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، روش نمونه گیری حذف سیستماتیک و نمونه مورد مطالعه، شامل ۱۶۵ شرکت پذیرفته شده طی سال های ۱۳۹۱ تا ۱۳۹۵ است. روش پژوهش توصیفی- پیمایشی و از نظر ارتباط بین متغیرها ترکیبی از علی-همبستگی است و از نظر هدف کاربردی است. برای پردازش و آزمون فرضیه ها از روش رگرسیونی و داده های تابلویی و همچنین مدل اثرات ثابت استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که ریسک پذیری با عملکرد مالی رابطه مثبت و معناداری دارد و همچنین مالکیت نهادی بر رابطه بین ریسک پذیری و عملکرد مالی در سطح خطای ۵ درصد تأثیر مثبت و معناداری دارد و متغیر کنترلی اندازه شرکت با عملکرد مالی رابطه مثبت و معناداری دارد و متغیر اهرم مالی با عملکرد مالی رابطه مثبت و معناداری دارد. به سهامداران پیشنهاد می شود که به ساختار مالکیت شرکت ها هنگام تصمیم گیری در زمینه خرید سهام توجه نمایند چون ساختار مناسب مالکیت موجب بهبود در نظارت بر گزینش گزینه های سرمایه گذاری می شود.