مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
روان شناسی اسلامی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی و تبیین مبانی روش شناختی در روان شناسی اسلامی براساس منابع اسلامی و با تأکید بر اندیشه های علامه مصباح یزدی است. بدین منظور به منابع دست اول اسلامی (قرآن و روایات) و نیز آثار مکتوب علامه مراجعه شد و داده های مربوط به نحوه شناخت، روش های شناخت و ابزار شناخت جمع آوری گردیدند. داده ها به شیوه تحلیل محتوای کیفی متون، بررسی و با مباحث روان شناختی مقایسه گردیدند. یافته ها نشان داد: 1) روش بررسی همواره تابع ماهیت موضوع است و امری دلبخواهی نیست. 2) روش های کشف واقع متنوع هستند و روش «تجربی» تنها نسبت به یک دسته از واقعیت ها بسندگی دارد. 3) روش «تجربی» قابل اعتماد است و اطمینان عرفی را در پی دارد و در برخی شرایط یقین آور است. 4) روش «نقلی» برای شناخت واقعیت های فراحسی و فراعقلی کاربرد دارد و راهی برای کشف واقع است. 5) ابزار نهایی شناخت که بر همه روش ها سیطره دارد عقل است. 6) ارزش مداری در انتخاب روش ها و فنون حاکم است.
اثربخشی آموزش اخلاق زناشویی اسلامی بر ارتقای رضایت زناشویی (پژوهش تک آزمودنی)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش اخلاق زناشویی اسلامی بر رضایت زناشویی زوج هاست. این پژوهش از نوع «تک آزمودنی» با طرح خط پایه چندگانه و پیگیری یک ماهه است. جامعه آماری تمام افراد متأهلی بودند که در بازه زمانی اردیبهشت 1399 تا مرداد 1399 پس از مشاهده اطلاعیه ها، به مرکز مشاوره حوزه علمیه قم مراجعه کردند. روش نمونه گیری «هدفمند» بود. در مجموع از دوازده زوجی که مراجعه کردند، سه زوج که براساس پرسشنامه «رضایت زناشویی»، فهرستکار اختلالات روانی و مصاحبه بالینی، ملاک های ورود به طرح را داشتند، انتخاب شدند. شرکت کنندگان در موقعیت های خط پایه و هفت جلسه کارآزمایی و یک ماه بعد از کارآزمایی، به پرسشنامه «رضایت زناشویی» پاسخ دادند. تحلیل داده ها به روش تحلیل نمودار، تحلیل دیداری درون موقعیتی و بین موقعیتی، کاهش میانگین خط پایه (MBLR3)، درصد داده های غیرهمپوش (PND)، درصد تمام داده های غیرهمپوش (PAND) و تفاوت نرخ بهبود (IRD) انجام شد. نتایج بیانگر این بود که آموزش اخلاق زناشویی اسلامی به صورت معناداری در پایان دوره و پیگیری، رضایت زناشویی را در شرکت کنندگان افزایش داد. بر این اساس، می توان گفت: آموزش اخلاق زناشویی اسلامی در افزایش رضایت زناشویی همسران مؤثر است.
مدل مفهومی انگیزش پیشرفت در منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف دستیابی به مدل مفهومی انگیزش پیشرفت در منابع اسلامی، صورت گرفته است. روش به کار رفته در این پژوهش، "تحلیل کیفی محتوای متون دینی" بود که برای فهم و استنباط آموزه های روان شناختی از منابع اسلامی کاربرد دارد. بدین منظور ابتدا مفاهیم و گزاره های مرتبط با انگیزش پیشرفت در منابع اسلامی بررسی و گردآوری شد. در مرحله بعد، مفاهیم و گزاره های گردآوری شده با استفاده از اصول پیش پردازش متن،مانند هم معنایی، چندمعنایی و حوزه معنایی مورد بررسی قرار گرفت و سرانجام، 5 مؤلفه برای انگیزش پیشرفت شناسایی شد که شامل "میل به پیشتازی"، "فایده نگری"، "احتمال موفقیت"، "نیرومندی انگیزه" و "حمایت معنوی ادراک شده" است. در مرحله بعد به منظور بررسی روایی محتوایی، مؤلفه ها و مستندات آن ها در قالب یک فرم نظرسنجی در اختیار 13 نفر از کارشناسان حوزه علوم دینی و روان شناسی قرار گرفت و از آن ها خواسته شد تا نظر خود را در مورد برداشت های انجام شده از مستندات و مؤلفه های مفهومی بدست آمده برای انگیزش پیشرفت، در یک مقیاس چهار درجه ای از کاملاً موافقم تا کاملاً مخالفم مشخص کنند. نظر کارشناسان بررسی و یافته ها با دقت بالای 0.85 درصد تأیید شد. بر اساس این پژوهش می توان انگیزش پیشرفت را زیرمجموعه انگیزش درونی دانست که معطوف به اهداف پیش رو در زندگی بوده و جهت گیری رفتار فرد را تعیین می کند.
مفهوم سازی خود اندیشی انتقادی در منابع اسلامی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف مفهوم سازی خوداندیشی انتقادی در منابع اسلامی انجام شده است. روش پژوهش تحلیل کیفی محتوای متون دینی (شجاعی، 1399) بود که برای فهم و استنباط روان شناختی از منابع اسلامی کاربرد دارد. جامعه اسنادی پژوهش را قرآن کریم و کتاب های اصول کافی، میزان الحکمه و بحارالانوار تشکیل می داد. نمونه عبارت بود از هر واژه، عبارت یا گزاره ای که در مفهوم شناسی خوداندیشی انتقادی کاربرد داشته باشد. اعتبارسنجی براساس دو شاخص متقن و مفید بودن و با استفاده از دو روش کیفی و کمّی انجام شد. در روش کیفی استنباط های انجام شده از آیات و روایات در اختیار سه نفر از کارشناسان قرار گرفت و از آنها خواسته شد که در مورد مؤلفه ها و ابعاد خوداندیشی انتقادی نظر خود را بیان کنند. در روش کمّی متقن بودن براساس نظر چهارده نفر از متخصصان و محاسبه نسبت روایی محتوا (CVR) و شاخص روایی محتوا (CVI) بررسی شد. مفید بودن یافته ها براساس نظر سه کارشناس و محاسبه ضریب کاپا مورد سنجش قرار گرفت. نتایج نهایی 31 نشانه برای خوداندیشی انتقادی را نشان داد که براساس تشابه کارکردی در قالب پنج مؤلفه تأمل و بازنگری در خود (شامل7 نشانه)، خودنظارتی فعال (6 نشانه)، نگرش واقع بینانه به زندگی (5 نشانه)، تعالی جویی ( 5 نشانه) و خودگاهی پدیداری ( 4 نشانه) تدوین شد. نتایج CVR و CVI به ترتیب بالاتر از 59/0 و 79/0 و ضریب کاپا برای هر پنج مؤلفه در دامنه نسبتاً خوب تا عالی (20/0-1) به دست آمد. درنتیجه خوداندیشی انتقادی یک فرایند شناختی فعال، هدفمند و سازمان یافته است که با استفاده از آن فرد به بررسی و بازنگری شناخت ها، باورها، تفکرات، ارزش ها، احساس ها و رفتارهای خود می پردازد. اندازه گیری خوداندیشی انتقادی با توجه به نواحی جدول زندگی (تفریح و سرگرمی، روابط اجتماعی، حالات خلقی، انگیزش، معنویت و دینداری، برنامه ریزی، سلامت، معیشت و کار) بررسی شد که نتیجه آن به صورت «نیمرخ وضعیت زندگی» و تعیین نمره فرد از 1 تا 10 در هر محور مشخص می شود.
روایی روش «تحلیل محتوای کیفی» در روان شناسی قرآن بنیان (مورد مطالعه: مدل انگیزش قرآن بنیان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱۵
75 - 88
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش معرفی کاربرد و اعتبار روش تحلیل محتوای کیفی در مطالعات «روان شناسی قرآنی» و ارائه یک نمونه از کاربست آن در «روان شناسی قرآن بنیان» است؛ سؤال تحقیق عبارت بود از اینکه آیا روش پژوهش «تحلیل محتوای کیفی» در مطالعات روان شناسی قرآن بنیان از قابلیت کاربرد و اعتبار روش شناختی برخوردار است؟ برای پاسخ به این سؤال، افزون بر تبیین ویژگی ها، مزایا و مفاهیم مرتبط با این روش و با اشاره به قابلیت و روایی کاربست آن در مطالعات قرآنی یک پژوهش روان شناختی با موضوع «مدل انگیزش قرآن بنیان» نیز ارائه شد. در این تحقیق ضمن ارائه مدلی در سه محتوای علّی، ساختاری و پیامدی، تفاوت ها و تشابه های آن با «مدل انگیزش در روان شناسی معاصر» تبیین شد؛ همچنین به جزئیاتی از روش «تحلیل محتوای کیفی» توجه می شود که در کاربست آن در موضوعات قرآن بنیان نیاز به توجه و توضیح ویژه دارد.
مبانی هستی شناختی روان شناسی اسلامی و روان شناسی معاصر؛ مقایسه و نقد(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
7 - 26
حوزه های تخصصی:
مبانی هستی شناختی تأثیری مستقیم بر نگرش ما به پدیده های انسانی و تبیین و تحلیل کنش های انسانی دارد. هر کس مجموعه هستی را به گونه ای می بیند و بر اساس آن اهداف و مسیرهای زندگی خود را ترسیم می کند. هدف اصلی این مقاله شناسایی مبانی هستی شناختی روان شناسی اسلامی و مقایسه آن با مبانی هستی شناختی روان شناسی معاصر است. روش تحقیق در این مقاله توصیفی تحلیلی است. نتایج نشان می دهد که مبانی هستی شناختی روان شناسی اسلامی دارای چهار مبنای کلی است که در مقایسه با روان شناسی معاصر، از اتقان، استحکام و منطق محکم تری برخوردار است. این چهار مبنا عبارتند از: همسانی هستی با واقعیت، تکثر و تنوع سطوح هستی، هدفمندی جهان هستی، و قانونمندی جهان هستی.
مقیاس سلامت معنوی براساس منابع اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اسلام و روانشناسی سال ۱۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
217 - 239
حوزه های تخصصی:
موضوع این جستار ارائه مقیاس سلامت معنوی براساس منابع اسلامی است. روش تحلیل محتوای کیفی آیات و روایات و برخی از متون و منابع اسلامی دیگر با رویکرد معناشناسی است و البته از روش بررسی روایی محتوایی با استفاده از CVI و CVR نظرات کارشناسان نیز دریافت شده است. بنابر رویکرد معناشناسی و تحلیل معنایی حدود صد واژه قرآنی مرتبط با سلامت معنوی، درنهایت چهار مفهوم تزکیه، حیات طیبه، تقوا و سلام (قلب سلیم) مؤلفه های اصلی سلامت معنوی به دست آمد. برای ساخت مقیاس سلامت معنوی با توجه به استدلال هایی که در متن مقاله آمده، محوریت جستجو روی واژه «تقوا» تمرکز یافت و در چهار بعد تقوا در ارتباط با خداوند (تعالی جویی)، تقوا در ارتباط با خود (خودمراقبتی)، تقوا در ارتباط با مردم (احسان مداری) و تقوا در ارتباط با طبیعت (طبیعت نوازی)؛ چهار زیرمقیاس تعالی جویی، خومراقبتی، احسان مداری و طبیعت نوازی مشخص و گویه ها و سنجه های مقیاس استخراج شد. پس از بررسی نظرات کارشناسان و اعمال اصلاحات لازم، مقیاس نهایی سلامت معنوی با 45 گویه ارائه شد.
تدوین مدل فرآیندی خرد بر اساس منابع اسلامی: نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
137 - 171
حوزه های تخصصی:
با وجود سابقه گسترده «خرد» در متون فلسفی و دینی، ورود آن به روان شناسی به چند دهه اخیر باز می گردد. هدف از این پژوهش، طراحی مدل فرآیندی خرد با تاکید بر آموزه های دینی و بررسی میزان روایی آن بود. روش این تحقیق کیفی از نوع داده بنیاد بود و به منظور بررسی روایی محتوایی از روش توصیفی زمینه یابی استفاده شد. با تشکیل حوزه معنایی، مفاهیم متناظر با خرد در منابع اسلامی شناسایی شد و در چهار مرحله کدگذاری باز، متمرکز، محوری و انتخابی تجزیه و تحلیل شدند. حاصل این مرحله دستیابی به 1276 کد باز، 344 کد متمرکز، 84 کد محوری، 19 مقوله و 10 مولفه اصلی خرد بود. این مولفه ها عبارتند از: علم، تمییز، پردازش ذهنی، مهار، اتقان در عمل، کیاست، فراست، بصیرت، فقاهت و تیزفهمی. سپس، روابط فرضی میان این مولفه ها و فرآیند دست یابی به خردورزی بررسی شد. یافته ها نشان داد، روابط فرضی میان این ده مولفه در دو سطح «مقوله های هسته ای» و «حوزه های کنش وری» طبقه بندی می شوند. بر این اساس، خرد در هسته دارای عناصر اساسی «شناخت»، «مهار»، «تشخیص»، «پردازش»، و «عمل متقن» است که در حوزه درون فردی به «ادراک بهترین منفعت» و حوزه برون فردی به «بینش»، «ادراک انگیزه و اهداف درونی»، «ادراک مفاهیم و اشیاء»، و «تیزفهمی» منجر شد. نتایج حاصل، طراحی مدل فرآیندی خردورزی بود که توسط 6 کارشناس علوم اسلامی و روان شناسی مورد ارزیابی قرار گرفته و با استفاده از «شاخص روایی محتوایی(CVI)» تحلیل و مطلوب ارزیابی شد. نتایج حاصل از مدل فرآیندی خرد، مقدمه ای برای طراحی مقیاس و مداخلات آموزشی و درمانی خرد است.
تدوین مداخله زندگی زناشویی مبتنی بر رویکرد مثبت نگر و روان شناسی اسلامی و امکان سنی آن بر الوهای ارتباطی زوجین متعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ خرداد ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۶)
161 - 170
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین مداخله زندگی زناشویی مبتنی بر رویکرد مثبت نگر و روان شناسی اسلامی و امکان سنجی آن بر الگوهای ارتباطی زوجین متعارض انجام شد. روش تحقیق ترکیبی (کیفی- کمی) بود. روش تحقیق بخش کمی نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری تمامی زوج های دارای تعارض زناشویی شهر تهران در سال 1401 بودند که 30 نفر به صورت دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار بخش کمی پرسشنامه تعارض زناشویی ثنایی (MCQ) (1379) و پرسشنامه الگوهای ارتباطی کریستنسن و سلاوی (CPQ) (1984) بود. داده های بخش کمی با تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شدند. در نتایج بخش کیفی 2 مضمون اصلی شناسایی شد که شامل «اسلامی، مثبت نگری» و 9 مضمون فرعی شامل «تقوا و اعتقادات مذهبی، اخلاق اسلامی، شکرگذاری، مقابله مثبت، تقویت هیجانات مثبت، مهارت های ارتباطی مثبت، ارتقاء توانمندی های مثبت، باورهای مثبت و منفی» از دیدگاه مشارکت کنندگان شد که می توانند درک متخصصان از پدیده رویکرد روانشناسی اسلامی و مثبت نگری برای زندگی زوجین متعارض را به تصویر کشند. همچنین، یافته های بخش کمی نشان داد که که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون الگوهای ارتباطی گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>p). می توان نتیجه گرفت که مداخله زندگی زناشویی مبتنی بر رویکرد مثبت نگر و روان شناسی اسلامی برای الگوهای ارتباطی زوجین موثر هستند.
روان شناسی اسلامی در ایران: گذشته، حال و آینده(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«روان شناسی اسلامی» علم مطالعه «نفس» و کارکردهای آن است تا با کشف یا تولید قانونمندی های حاکم بر آن، به تأمین سلامت روانی و ایجاد زندگی خوب در راستای هدف متعالی بپردازد که خدای متعالی برای انسان رقم زده است. این موضوع در کشور اسلامی ایران بیش از سه دهه است که محل توجه اندیشمندان دینی، دغدغه مندان فرهنگی، و برخی از نهادهای علمی قرار گرفته است. در مقاله حاضر مؤلفان با بررسی مروری در میان آثار تاریخی و پژوهش های کنونی در پی آن بوده اند که بررسی روندشناسانه ای در گذشته، حال، و آینده روان شناسی اسلامی در ایران داشته باشند. بدین منظور ابتدا تاریخچه روان شناسی اسلامی در ایران در دو محور «پیشگامان» و «جریان های قرن حاضر» بررسی شده، سپس آثار و نهادهای علمی فعال در روان شناسی اسلامی معرفی شده، و در نهایت از محدودیت ها و چشم انداز آینده روان شناسی اسلامی در ایران بحث کرده اند. یافته های پژوهش نشان داد که در کنار آثار دانشمندان بنام اسلامی، همچون فارابی، ابن سینا، زکریای قزوینی، سهل بلخی، ربان طبری، در کتب علمای نامدار شیعه همچون کلینی، صدوق، سید بن طاووس، و سید رضی نیز آثار روان شناختی قابل ردیابی است؛ و در آثار دانشمندان قرن 7 تا 13 هجری همچون سهروردی، نصیرالدین طوسی، ملاصدرا، فیض کاشانی، و ملا احمد نراقی به ایده های روان شناختی پرداخته شده است. روند روان شناسی اسلامی در قرن حاضر نیز از چهار مرحله دوره تمهید، دوره پالایش و موج اول تأسیس، دوره مقایسه، و دوره موج دوم تأسیس عبور کرده است. آثار روان شناسی اسلامی در دهه های حاضر نیز در قالب «کتب»، «مجلات»، «همایش ها»، و «برنامه های آموزشی» نمود یافته است. تا به حال، حدود 90 جلد کتاب، 13 مجله علمی، 14 همایش ملی و بین المللی، صدها پایان نامه در مقطع ارشد و دکتری، ده ها کرسی علمی ترویجی، تدوین و ارائه شده و 10 رشته رسمی دانشگاهی شکل گرفته و نهادهای علمی روان شناسی اسلامی در قالب «مراکز آموزشی پژوهشی» (11 مرکز)، «انجمن های علمی» (3 تشکل)، و «مراکز خدمات روان شناختی» (6 مرکز) در حال فعالیت هستند.
روان درمانگری چندبعدی معنوی: فعال سازی عمل معنوی و اثربخشی آن بر مشکلات روان شناختی مراجعان مضطرب
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر تبیین «عمل» به عنوان حوزه کنش وری درمان چندبعدی معنوی و بررسی اثربخشی آن بر ابعاد مشکلات روان شناختی مراجعان مضطرب بوده است. روش پژوهش عبارت بوده است از تحلیل متون دینی، و بررسی اثربخشی درمان چندبعدی معنوی به روش نیمه تجربی با گروه کنترل به صورت گروهی، با استفاده از ابزارهای پرسش نامه ساختاریافته چندبعدی زندگی و آزمون اضطراب بک، که بر روی گروه نمونه مراجعان مضطرب مراکز مشاوره انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد بر اساس تحلیل متون دینی (قرآن، حدیث)، آنچه هویت انسان را می سازد به طور کلی، تحلیل و فعال سازی «عمل» و به شکل مثبتِ غایی، «عمل معنوی» مراجعان است. عملِ محاسبه پذیر عملی است که امکان مدیریت اجزا و مراتب آن به شکل ارادی وجود دارد. در پژوهش حاضر با استفاده از روان درمانگری چندبعدی معنوی از طریق تنظیم و تعدیل عمل یا کنش وری ارادی انسان و عوامل مربوط به آن و فعال سازی عمل معنوی (به ویژه بازخورد توحیدی و عقل خداسو)، مشکلات روان شناختی مراجعان مضطرب نسبت به گروه کنترل در ابعاد هفت گانه (رفتاری، عاطفی، حسی، تصویرپردازی ذهنی، شناختی، روابط و بیولوژی/سبک زندگی) به طور معناداری کاهش یافت (P<0/0001). همچنین، اضطراب گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل به طور معناداری کاهش یافت (P<0/0001). مشاهدات بالینی و گزارش های مراجعان نشان داد بازخورد توحیدی، عقل خداسو را فعال و کنش وری انسان را متعادل می کند و به سطح «عمل معنوی» تعالی می بخشد. در این سطح کنش وری انسان هدفمند، باارزش و معنادار شده و با کاهش اضطراب، به اعمال انسان وحدت می بخشد. نتیجه اینکه با تنظیم عمل انسان در ابعاد مختلف و تعادل بخشی به آن می توان بر مشکلات زندگی افراد مضطرب، که از دید فاعلی خارج از کنترل اند، غلبه کرد. منطق این درمان برای مشکلات در ابعاد مختلف ایجاب می کند آن را درمانی فرا تشخیص تلقی کرد.
مقایسه مفهومی پایگاه های شخصیت با مراتب نفس بر اساس رویکردهای فلسفی، عرفانی و تفسیری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، مقایسه «پایگاه های شخصیت» با «مراتب نفس» بر اساس رویکردهای فلسفی، عرفانی و تفسیری است که با «روش تحلیل کیفی متون» و رعایت «قواعد و ضوابط تفسیر» و «رویکردی میان رشته ای» صورت گرفته است. از نتایج این پژوهش، استخراج الگوی مفهومی مراتب نفس بر اساس رویکردهای فلسفی، عرفانی و تفسیری است. الگوی استخراج شده می تواند تناظری برای درک بهتر پایگاه های شخصیت در نظریه روان تحلیل گری با مراتب نفس ارائه کند. از این رو، می توان «نفس ملهمه» و «نفس عاقله» را متناظر با ساختار «من»، «نفس مسوله» و «نفس اماره» را متناظر با ساختار «نهاد» و «نفس لوامه رحمانی» و «نفس لوامه شیطانی» را متناظر با ساختار «فرامن» در نظر گرفت. در روان تحلیل گری، برای مراتب نفس «مطمئنه، راضیه و مرضیه» به علت تفاوت مبانی انسان شناسی، تناظری قابل تصور نیست. تفاوت دیگر بین دو رویکرد، ترتیب تحقق و ایجاد آن هاست به گونه ای که نفس ملهمه اولین مرتبه نفس است، اما در روان تحلیل گری، نهاد اولین مرتبه وجودی روان است.
تطبیق ملاک های نابهنجاری در قرآن کریم با کتاب راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تعیین ملاک های نابهنجاری از مهم ترین موضوعات در دانش روان شناسی است و کتاب راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی به عنوان مهم ترین مبنای تشخیص اختلال های روانی، ملاک هایی را پیشنهاد داده است. این پژوهش با هدف بررسی تطبیقی ملاک های نابهنجاری در قرآن کریم و کتاب راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی انجام شده است. روش پژوهش، توصیفی با بهره گیری از روش تطبیقی بِرِدی بود. یافته های پژوهش نشان داد پنج ملاک برای اختلال های روانی در کتاب راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی شامل انحراف از انتظارات فرهنگی، اختلال رفتاری - روان شناختی - زیستی، انعطاف ناپذیری، عدم کنترل و اختلال قابل توجه بالینی وجود دارد. همچنین یافته های پژوهش پنج ملاک را برای نابهنجاری در قرآن کریم شامل؛ افراط و تفریط، انسجام نیافتگی ، غیرمتعارف بودن، غیرعقلانی بودن و دوری از فطرت شناسایی کرد. تطبیق این ملاک ها نشان داد که ملاک انحراف از انتظارات فرهنگی با غیرمتعارف بودن و ملاک اختلال های رفتاری-روان شناختی-زیستی با انسجام نیافتگی هم پوشی دارد. علاوه بر این یافته ها نشان داد ملاک های عدم کنترل، انعطاف ناپذیری و اختلال قابل توجه بالینی می توانند در اثر عدم تعقل بروز کنند و ملاک دوری از فطرت، می تواند با تمام ملاک های نابهنجاری کتاب راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی در ارتباط باشد. همچنین یافته ها نشان داد به جز اختلال های مادرزاد و با منشأ زیستی، سایر اختلال ها می تواند در اثر فاصله گرفتن انسان از فطرت پدید آید.
بررسی عناصر اسلامی - فرهنگی در سرفصل برنامه درسی رشته روان شناسی در مقطع کارشناسی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
توجه روزافزون به عامل فرهنگ در ایجاد علم روان شناسی در ایران و آموزش آن رشته به ایرانیان، با برنامه ریزی درسی حساس به فرهنگ همخوان است. برنامه درسی رشته روان شناسی در مقطع کارشناسی (مصوب سال 1391) یکی از سندهای مهم آموزش روان شناسی در ایران است که طراحان آن به فرهنگ توجه ویژه کرده اند؛ اما با گذشت 10 سال از تصویب این سرفصل، بازبینی در آن لازم می نماید. پژوهش حاضر با روش تحلیل محتوای کمّی به بررسی مؤلفه های اسلامی - فرهنگی در برنامه یادشده پرداخت. نتایج پژوهش حاضر نشان داد گرچه جای درسی با عنوان «روان شناسی فرهنگی» در این برنامه خالی است سه عنوان درسی فرهنگی با محوریت آموزه های اسلامی و دانشمندان مسلمان در آن گنجانده شده است. حدود نیمی از کل 69 درس این برنامه (شامل دروس اصلی / پایه، تخصصی و اختیاری) حاوی دست کم یک عنصر اسلامی - فرهنگی است؛ گرچه، توجه به فرهنگ و اسلام در بسیاری از موارد صرفاً با گنجاندن واژه های فرهنگ و اسلام ناتمام مانده است. افزون بر این، جای خالی نام نظریه پردازان ایرانی معاصر و نظریه هایشان، ابزارهای روان سنجی ساخته شده توسط ایرانیان و مواردی ازاین دست در برنامه درسی ای که بومی سازی را سرلوحه خود قرار داده است جلب توجه می کند. بازنگری در برنامه درسی یادشده که فراتر از برنامه درسی صرف، سندی آموزشی در رشته روان شناسی است، نه فقط اقتضای افزودن درس روان شناسی فرهنگی را دارد بلکه توجه به محتوای واقعی روان شناسی فرهنگی در سرفصل سایر دروس و اهداف کل برنامه را می طلبد.
تحلیل مفاهیم «مضاف نفس» در روایات و تبیین سازه روان شناختی خودنظم جویی بر اساس آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۲۵ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۹۵)
29 - 61
حوزه های تخصصی:
در منابع روایی با مفاهیمی مواجه می شویم که با اضافه شدن به واژه نفس، القاکننده کارکردهای نفس در حوزه های مهار، تنظیم، نظارت، نگهداری، و تغییر خود هستند. هدف پژوهش حاضر تحلیل مفاهیم مضاف نفس در روایات و تبیین سازه خودنظم جویی با روش پژوهش مفهومی- محتوایی است. یافته ها نشان داده که خود در منابع اسلامی انسان به اعتبار عامل تشخّص بخش غیرمادّی بوده و خودنظم جویی با تحلیل مفاهیم مضاف به «خود» (هفده مفهوم) و مفاهیم تحقق دهنده (دو مفهوم) قابل تبیین است. عام ترین مضاف های نفس اصلاح النفس و تزکیهالنفس است که توسط دو برنامه فرایندیِ مجاهدهالنفس و ریاضهالنفس پیگیری شده، و با ابزار نظارهالنفس، کفّ النفس، و ضبط النفس قابل دست یابی است. سازوکار تحقق، تمام مفاهیم مذکور به واسطه سه مفهومِ هسته ای «شناخت»، «مهار»، و «انگیزه متعالی» است که از تحلیل دو مفهوم عقل و تقوا به دست می آید.